کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۲

 

۳

 

۴

 

۵

 

۶

 

۷

 

۸

 

۹

 

 

۱۰

 

 

۱۱

 

۱۲

 

۱۳

 

۱۴

 

۱۵

 

 

۱۶

 

 

۱۷

 

 

۱۸

 

 

 

۱۹

 

 

۲۰

 

 

۲۱

 

 

۲۲

 

 

۲۳

 
 

   

ترجمه و تحشیه: نصرالدین سلجوقی
سال ۱۳۸۶ آیرلند دابلین

    

 
موسیقی افغانستان و هنرمندان حرفوی شهر هرات مولف: پروفیسور جان بیلی

 

 

فصل نهم

 سیستم ارزیابی موسیقی در هرات:

جایگاه موسیقی دردین اسلام قرنها در میان نویسندگان مسلمان موضوع بحث مذهبی و الهی بوده است. اگرچه قران هیچ سخن واضح و روشنی درباره موسیقی نمی گوید ولی بر اساس تعابیر مختلف، موسیقی در تعدادی از سوره های قران تحریم و محکوم شده است. فارمر (۱۹۲۹)، روی چراوردی (۱۹۵۷)، رابسون (۱۹۳۸) خلاصه مفید از این بحث تهیه کرده اند. اسلوبین (۲۷-۲۵: ۱۹۷۶) و ساکاتا (۸-۳۵: ۱۹۸۳) به قانونی بودن موسیقی در افغانستان توجه کرده اند. ولی بحث آنها اساساً به اختلاف نظرهای ادبی اشاره دارد تا به عقایدی که اطلاع رسانندگان به آنها ابراز کرده اند.

محکومیت موسیقی

باور رایج در میان تمام طبقات مردم هرات این بود که موسیقی از نظر مذهب گناه است. موسیقی را با واژه های «بد» ، «بدکار» ، غلط ، حرام (ممنوع ونهی شده) تعریف می کردند. اغلب گفته می شد که موسیقی گناه دارد. گناه تقصیر یا کار غلطی بود که توسط فرشتگانی که روی شانه های هرکس قرار دارند نوشته می شد و در روز رستاخیز کفه کارها و رفتارهای بد مارا سنگین تر می کرد و بعبارتی سرنوشت مارا تعیین می کرد. وقتی می پرسیدند چرا موسیقی گناه است. ولی با تحقیقات بیشتر می شد دلایلی برای اثبات نظرات غیرمنصفانه آنها اولاً، یک دلیل بسیار واقع گرایانه، این بود که گوش کردن به موسیقی موجب غفلت از نماز در ساعت مقرر می شود. موسیقی چیزی بسیار جذاب به شمار می آمد و این عقیده ای بود که جذابیت موسیقی و تمایل انسانها به مستحیل شدن در آن را تأیید می کرد.

در ثانی، اینطور تصور می شد که موسیقی دانان آنچنان درگیر موسیقی می شوند که وظایف مهم تر آنها در دنیای کار و فعالیتهای اقتصادی بعنوان یک مسلمان به خطر می افتاد. درباره موسیقی دانان آماتور که بعداً حرفه ای شده بودند قضاوت بر این بود که تمام عشقشان را صرف موسیقی کرده اند وبا لذت بردن از موسیقی فرصتهای خوب شغلی و تحصیلی خود را فدای آن کسب  کرده اند. عقیده مرتبط با این قضاوت، این بود که نواختن و شنیدن موسیقی از نظر روحانی و معنوی جزو فعالیت های بی ثمری است که با تعالیم محمد (ص) مغایرت دارد و انسانها فقط باید در فعالیتهایی که بهره معنوی به بار آورد مانند کار کردن، دعا کردن و خواندن کتابهای اسلامی شرکت کنند. سوماً رابطه بسیار عمیقی میان موسیقی و فعالیتهایی مانند رقص شهوت انگیز، رابطه جنسی نامشروع و نوشیدن شراب وجود داشت که همه را دین اسلام ممنوع کرده است. رابطه مفهومی و ذهنی موسیقی و پسران رقصنده رابطه ای قوی بود. چنین بازیگرانی دیگر حد ومرزی را رعایت نمی کردند چرا که نه تنها لباسهای زنانه می پوشیدند و رقصهای تحریک آمیز اجرا می کردند .

چهارم این که عقیده ای زیر بنایی مبنی بر اینکه موسیقی کار شیطان است. حرفه موسیقی کسب شیطانی نامیده می شد. در روستاها سرنا را آشکارا آلت تناسلی شیطان می نامیدند(باغبان ۸۴:  (۱۳۶۴ – ۱۳۵۷ ش باغبان )۱۹۷۷ و پل فوقانی روی دوتار  خرک شیطان نامیده می شد که به معنای پل شیطان است. بر اساس یک داستان، دوتار اساساً پل فوقانی نداشت، رشته ها درست مانند ساز دامبورا به گردن ساز بسته شده بودند. شیطان به دریا پریده بود و با یک صدف دریایی که به شکل پل فوقانی دوتار در آورده بود، از آب بیرون آمده بود. بخشی از پندار کلیشه ای جت  با این باور مرتبط بود که غریب زاده از شیطان درس می گرفت و با او عهد بسته بود که اعمال شنیعی چون زنا انجام دهند. (در همان مأخذ)

بیشتر عقایدی که هراتی ها ابراز می کردند را می توان در بحث دیرینه قانونی بودن موسیقی یافت. بسیاری از مردم چنین سخنانی را از روحانیون شنیده بودند و در موعظه ها از موسیقی بعنوان چیزی که مسلمانان حوب باید از آن دوری کنند نام می بردند.

هنگامی که فرصتی بدستم آمد تا از چند روحانی درباره قانونی بودن موسیقی سوال کنم، کشف اینکه آنها واقعاً درباره موسیقی چگونه فکر می کردند آسان نبود، چرا که من در شهر آنها مهمان خارجی محترمی بودم که دربارة موسیقی تحقیق می کردم. این امکان وجود داشت که آنها با یک صنعتگر کم سواد که شوقی  برای موسیقی داشت و یا یک موسیقی دان حرفه ای طور دیگری صحبت کنند.

پاسخ دادن به سوالات مربوط به قانون اسلامی از وظایف روحانیون و «کاتب کروخ» بود که روحانی برجسته از شهرستانی به فاصله ۴۰ مایلی شهر بود. او که فارغ التحصیل مدرسه دینی بنام فحرالمدارس هرات بود، یکبار متن زیر را درباره موسیقی (به فارسی) برای من نوشت.

- اثرات ناگوار و ثمرات شوم موسیقی از دیدگاه صحت و روان شناسی

دانشمندان سیستم عصبی انسان را به دو بخش تقسیم کرده اند: سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی نباتی.

سیستم نباتی به دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک تقسیم می شود.

از آن جا که این نوع سلول عصبی در بدن تاثیرات مخالف بر هم دارند، بنابراین تا زمانی که تحریک خارجی وجود نداشته باشد ضد هم عمل می کنند و به این ترتیب تعادل بدن را حفظ می کنند. اما زمانیکه یکی از آنها تعادلش را از دست می دهد، نظم بدن بهم می خورد. از محرکهای خارجی که تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک را بهم می زنند، یکی امواج موسیقی است. موسیقی با آن لحن شعف انگیز یا نغمه های اندوهبارش، بویژه اگر همراه با امواج غریب موسیقی سمفونیک باشد، قطعاً تعادل لازم را بر هم می زنند. بعلاوه موجبات برهم خوردن رکن حساس زندگی حیوانی که شامل جذب، دفع، تعریق و طپش قلب  را فراهم خواهد کرد و سرانجام انسان را در معرض مشکلات و بیماری قرار می دهد.

بعنوان مثال، لحن و آهنگ یک موسیقی وجد آور به تدریج انسان را به سوی آشفتگیهای روانی مانند هشیاری بیش از حد، هیجانات ناگهانی، خنده های بیمورد و گفتن سخنان مسخره و بی معنی سوق می دهد. ادامه و پافشاری براین عادت می تواند موجب جنون شود که نوعی دیوانگی است.

مجله دیمانش که در پاریس منتشر می شود، می نوسید: گرچه دانشمندان در قرن گذشته متوجه تاثیرات نامطلوب موسیقی بر اعصاب انسان شدند اما هم چنان از اهمیت آن بی خبر بودند تا اینکه چند سال پیش دکتر زلف آدلر، استاد دانشگاه ۱[۱] کلمبیا ثابت کردند که: «بهترین و شگفت انگیز ترین آهنگها بدترین اثرات را بر سیستم عصبی انسان دارند».

خطرناکترین اثرات موسیقی عبارتند از:

۱-     ضعیف کردن اعصاب.

۲-     ضعف اراده و حواسپرتی.

۳-     رکود ذهن: می گویند که موسیقی در حکم پوششی برای ذهن است.

۴-     بالارفتن فشار خون

با توجه به تاثیرات مخرب و زیانباری که انسان امروزه به آن پی برده است، دین اسلام، چهارده قرن پیش موسیقی را ممنوع کرده بود.

یک مدرک قابل توجه که نه از نقطه نظر بحث دینی، بلکه از دیدگاه سلامت و تندرستی ارائه شده است، می گوید: از دلیل علمی و دنیای غرب مبنی بر این که موسیقی، سیستم فیزیولوژیکی بدن را برهم می زدند برای تائید و توجیه اینکه دین اسلام خیلی پیش از این موسیقی را ممنوع کرده بود، استفاده می شود. این که این بحث از جهات فیزیولوژیکی غربی مدرن ایراد شده است می تواند برای من که یک خارجی هستم منفعت داشته باشد. ولی از طرفی می تواند تائیدی باشد بر این که، آنچه را علم مدرن امروزه کشف کرده است مدتها پیش توسط دین اسلام پیش بینی شده بود. این بحث مشکل مدرن تئوری چهار امزجه (خُلق)، یا عناصر سرد  وگرم است که براساس آنها هر بیماری جسمی و روحی نتیجه برهم خوردن تعادل امزجه یا این عناصر است.

متن مشابه دیگری از شیخ ابراهیم میز، روحانی عراقی که حدود یکسال در ودرسه دینی فخرالمدارس عربی تدریس می کرد، موجود است. متن موجود بعلت طولانی بودن فرای حوصله بحث ماست ولی می توان به نکات زیر اشاره کرد:

۱-     چندین حدیث (سنت پیامبر) وجود دارد که براساس آنها محمد(ص) اجرای موسیقی را در چند جا تحریم کرده است.

۲-     قصد و نیتی که در اجرای موسیقی وجود دارد بسیار مهم است. اگر هدف موسیقی چیزی مانند پرستش خداوند و یا فقط برای سرگرمی باشد منع قانونی ندارد.

۳-     وقتی موسیقی در راهی نادرست استفاده شود، مثلاً در مهمانی های مختلط زنان و مردان و یا همراه با رابطه جنسی نامشروع و نوشیدن الکل باشد، حرام است.

گرچه شیخ ابراهیم فردی خارجی بود که فارسی صحبت نمی کرد، ولی مخبری قانونی بود که نقش فعال در جریان مذهبی شهر داشت و اغلب در مسجد جامع امام جماعت بود و گاهی هم موعظه روز جمعه را بعهده داشت. روحانیون هرات بعنوان یک متخصص و کارشناس قوانین اسلامی (مکتب حنفیفه) برای وی احترام خاصی قائل بودند. حضوروی در مدرسه دینی فخرالمدارس  روحانیون از کشورهای عربی مانند عراق یا عربستان سعودی، منبع مهمی از اطلاعات درباره آن نوعی از اسلام بدست می داد که آن زمان در جوامع اسلامی مدرنتر پیاده می شد و چنین روحانیونی غالباً از آنچه در هرات می دیدند شاکی بودند. شیخ ابراهیم را می توان با خارجی های دیگری چون استاد نبی گل و امیرمحمد که در عرصه اجتماعی هرات فعالیت می کردند، مقایسه کرد. یادداشت های او درباره قانونی بودن موسیقی دیدگاه عراقی را بدست داد که بسیار ملایم تر از نظر روحانیون هرات بود. با این حال شواهد و مدارکی وجود دارد که با دست کم تعدادی از روحانیون هراتی باوی موافق بودند. یادداشتهای شیخ ابراهیم در حضور  مولوی عبدالوهاب  سلجوقی، عالم بزرگ هرات (محقق مذهبی) خوانده شد که وی پس از افزودن سطرهای زیر، آن را امضاء کرد:

وقتی که موسیقی دارای شرایط فوق باشد، قانونی است و نواختن و شنیدن آن بلامانع است و تدریس آن نیز مجاز می باشد.

نکته دیگری که از بحث با روحانیون حاصل می شد این بود که موسیقی در مناسبتهای چون تولدها، ختنه سوران و ازدواج جایز بود. در چنین موقعیتهایی نیات خوب موسیقی کاملاً مشخص بود. دو حدیثی که گهگاه در هرات نقل می شد و این مسئله را تایید می کرد را می توان در روی چودوری (۱۹۵۷) پیدا کرد.

در روز بواث ، عایشه در حضور پیامبر (ص) که روی تخت دراز کشیده بود به ترانه دختران انصار گوش می داد. هنگامی که ابوبکر وارد اتاق شد آنها را به علت نواختن آلات موسیقی شیطان در خانه پیامبر سرزنش کرد. پیامبر اعتراض کرد و گفت: مزاحم ایشان نشوید..... ابوبکر او را به حال خود بگذار. امروز روز عید است. سپس پیامبر به استراحت ادامه داد، عایشه چشمانش را باز و بسته کرد و از هم فاصله گرفتند.(همان مأخذ ۶۸-۶۷)

یکبار یک نوازنده ابی سینیان روز عید به دیدن پیامبر آمد. پیامبر از عایشه پرسید که آیا دوست دارد به موسیقی گوش دهد؟ با موافقت عایشه نوازنده را صدا زدند. محل اجرای موسیقی خانه خود پیامبر بود. مسجد پیامبر در مجاورت خانه بود. حیاط خانه پیامبر و مسجد یکی بود. در واقع موسیقی در یک مکان مقدس (حریم) نواخته شد. آکروبات باز ابی سینیان خواند و رقصید و عایشه مدت طولانی از آن لذت برد. (همان مأخذ ۶۹.)

مجاز بودن موسیقی در اینگونه مناسبتها مبین این نکته است که نظرات مخالف موسیقی فقط ناشی از یک نوع خشکه مقدسی و تعصبی بود که در شرایط و موقعیت هایی که فرض می شد مردم باید خوش بگذرانند کمی تعدیل می شد. ولی حتی آبخور مواقع هم، روحانیون صد در صد موسیقی را تایید نمی کردند.


 

[۱] - دانشگاه وازه ایرانی ودر افغانستان کلمه پشتو تحت نام پوهنتون استفاده می شود

 

 

 

 

 

اداهه دارد

در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:

 

فصل نهم

۷۷ – محکومین خوانندگان و نوازندگان

۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی

۷۹ – محمد کریم دوتارنواز

۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی

۸۱ – موسیقی وتصوف

فصل دهم

۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات

۸۳ – نوگرائی ونوسازی

۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی

۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی

۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی

۸۷ – تضادها با مشهد

۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال

۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی

 ۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر

 

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۳۵                       سال  یــــــــــــازدهم                        حوت          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی         اول مارچ     ۲۰۱۵