کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

۲

 

۳

 

۴

 

۵

 

۶

 

۷

 

۸

 

۹

 

 

۱۰

 

 

۱۱

 

۱۲

 

۱۳

 

۱۴

 

۱۵

 

 

۱۶

 

 

۱۷

 

 

۱۸

 
 

   

ترجمه و تحشیه: نصرالدین سلجوقی
سال ۱۳۸۶ آیرلند دابلین

    

 
موسیقی افغانستان و هنرمندان حرفوی شهر هرات مولف : پروفیسور جان بیلی

 

روش رده بندي:

سيستم رده بندي ميان نوازندگان تا اندازهاي از طريق برخوردها حفظ و تثبيت ميشد. در بعضي برخوردها دو نوازنده به طور غيررسمي براي تثبيت ارشديت به رقابت ميپرداختند،  در بعضي ديگر رفتارشان ارشديت از پيش تعيين شدهاي را تأييد ميكرد اين سؤال كه چه كسي را بايد استاد ناميد معمولاً سرنخهاي مهمي براي رده بندي افراد حاضر در جلسه ميداد. آن همچنين به ميزان زيادي بستگي به محيط و زمينه مجلس داشت، زيرا نوازندگان كه رده كاملاً پائيني داشتند ممكن بود از جانب بيگانگان استاد خطاب شوند. راهنماي ديگر براي تعيين سلسله مراتب درهر شرايطي اين بود كه ببينم چه كسي تنظيم طبله و ابزار زهي را كنترل ميكند. اهميت تنظيم يا كوك دقيق ساز نزد سازنده مرد شهري در فصل 4 بررسي شد. انتقاد از يك نوازنده براي عدم توانايي در (سور) يا تنظيم ساز راه آساني براي كوچك شمردن توانائيهاي او وزير سؤال بردن نوازندگي او بود.

وقتي سازندهها دور هم جمع ميشدند. در منزل يكي از نوازندگان غذا ميخوردند يا در مراسم خودشان شركت ميكردند به نوبت مينواختند. لازم بود هر نوازنده قبل از شروع اجرا، از استاد ارشد آن ساز اجازه نواختن بگيرد. وقتي در سالئ1356 ش مطابق  1976 به هرات بازگشتم، خيلي زود شنيدم كه محمد سليم، پسر اميرجان با کاکایش محمد كريم 1[1] به شدت درگير شده بود زيرا در يك مهماني شام قبل از نواختن طبله از کاکای خود كسب اجازه نكرده بود. نوازندگان تا ماهها بعد هنوز آن واقعه را بياد داشتند و عقيده داشتند كه كريم حق داشته ناراحت بشود. در اين وضعيت سليم مانند يك «چشم سفيد»عمل كرده بود. اين اصطلاح اشاره به كساني دارد كه فكر ميكنند بيشتر از بزرگترهايشان ميدانند و به آنها احترام نميگذارند معناي دقيق اين اصطلاح روشن نيست، ممكن است اشاره به فردي نابينا داشته باشد، يا اينكه شخص رده پائين چشمانش را در مقابل فرد رده بالا به زير نمياندازد و مستقيم در چشمها و صورت ارشد و استادش مينگرد به طوريكه سفيدي چشمهايش كاملاً قابل رؤيت است. عذرخواهي اميرمحمد از اميرجان ـ «شما استاد هرات هستيد و من نميتوانم در حضور شما بنوازم»  ـ ميتواند اجتناب از گناه «چشم سفيدي» قلمداد شود. مثالهايي كه تا این فصل آورده شد بيان كننده شيوههاي سلسله مراتب ميان سازندهها بود. هم چنين شيوههايي نيز براي رقابت نوازندگان با يكديگر وجود داشت. اين رقابتها در «جنگهاي» بين دو نوازنده كاملاً روشن بود مثلاً : يك رباب نواز و يك طبله نواز ولي رقابت ميتوانست در يك گروه هم اتفاق بيفتد. در سادهترين شكل آن، دو نوازنده از جهت ضرب و شتاب با يكديگر رقابت ميكردند تا ببينند كداميك توان بيشتري دارد، يا يك نوازنده رباب احتمالاً نغمه جديدي را كه در تال طاق، يك تال فرد، مانند 11 ، 13 ، يا 15 ماترا، بود اجرا ميكرد و سعي درگيج كردن نوازنده طبله داشت. نوازندگان ممكن بود بخواهند بصورت چاپه بنوازند يعني، تأكيد كردن ضربهاي بدون تأكيد، و يكديگر را از تال خارج كنند. اين ابزاري قانوني براي خلق هيجان ميان نوازندگان و حضار بود. ميتوانستند آن را بازي بنامند يا حتي شوخ «شيطنت» . احتمالاً براي اجتناب از تحقير ناشي از شكست در يك رقابت موسيقي و شايد به خاطر تواضع و فروتني، نوازندگان ميگفتند كه تمرين ندارند.

رقابت موسيقائي ميان سازندهها به صورت ديگر نيز نشان داده ميشد. اگر كسي چند تكه مبهم درباره نظريه موسيقي ميدانست، مثلاً واژه‌‌اي براي راگ با پنج نت در گامهاي صعودي و نزولي، يا جزئيات يك راگ كمياب، يك رده بالاتر از كسي قرار ميگرفت كه اين اطلاعات را نداشت حتي بهترين سازندههاي هراتي ميدانستند  به اندازه اساتيد بزرگ كابل درباره موسيقي نميدانند. استاد سرآهنگ آخرين حاكم و داور علم موسيقي بود. نوازندگان اسم او را با چنين جملاتي ميآوردند : «فقط استاد سرآهنگ ميداند» ـ «حتي استاد سرآهنگ هم نميداند» «حتي استاد سرآهنگ هم ميگويد اشتباه است». اما حتي استاد سرآهنگ هم قابل ملامت بود. وقتي در سالهاي(1356 – 1357 ش ) مطابق  77-1976، برنامههاي هفتگي راديو را درباره موسيقي كلاسيك اجرا ميكرد و تمرينات موسيقي افغانيه را به باد انتقاد ميگرفت، اميرجان گفته بود كه سرآهنگ مرد حسودي بود و ميخواست برتريش را به تمام نوازندگان افغانستان ثابت كند. » آخرين بهانه  براي «تقليد از استاد»بود.

 

مراسم نخ بندان :

زماني كه من در هرات بودم، در چندين رويداد اجتماعي كه سازندهها گرد هم ميآمدند، حضور داشتم : مناسبتهاي تشريفاتي مربوط به ازدواج سازندهها، ختنه سوران ميان گل پسندها، و مهمانيهاي چاشت وشبانه. بزرگترين مجلسي كه ديدم در سال  1357 ش مطابق 1977 و زماني بود كه غلام، طبله نواز جوان از تبار نوازنده ها شاگرد نعيم خوشنواز شده بود. اين مراسم در هرات قرباني ناميده ميشد و معادل گندابندان شمال هند است؛ جائي كه رشته اي به دور مچ شاگرد جديد ميبندند. 25 نوازنده حرفهاي در خانه يكي از اقوام غلام جمع شده بودند نان چاشت  بسيار مفصلي صرف شد. قبل و بعد از غذا، نوازندگان در چند تركيب متفاوت نواختند. امير نوازندهاي از كوچه گل پسندها كه بيش از همه مورد سوء استفاده قرار گرفته بود، بعنوان ارباب مراسم عمل ميكرد و به نوبت از خوانندگان دعوت ميکرد كه بخوانند. در ترکیب این مراسم نوازندگان آتی حضور داشتند: 

جدول 6 : تركيبات نوازندگان در مراسم نخ بندان

1-    محمود (خواننده، هارمونيوم)، اميرجان (رباب)، غلام نبي (دوتار)،نعيم (طبله).

2-    غلام سرور(خواننده،هارمونيوم)،اميرجان (رباب) گل محمد سوز (مشهور به گلک،سوز(دوتار)،محمد عظیم(طبله).

3-    غلام دستگير (خواننده، هارمونيوم)، محمدرحيم (رباب)،محمد كريم (دوتار)،فضل احمد (طبله).

4-    محمدحكيم(خواننده، هارمونيه)، كريمدوتارنواز (رباب)، خولكسوز(دوتار)،سليم (طبله).

5-    علياحمد(خواننده،هارمونيوم)،محمدرحيم(رباب)،محمدكريمدوتاري(دوتار)، فضلاحمد(طبله).

6-    محمدرحيم (رباب)، فضل احمد (طبله).

7-    سيدگل (خواننده)، امير (هارمونيوم)، محمدكريم دوتاري (رباب)، حيدر (دوتار)،غلام (طبله).

8-    اميرمحمد (خواننده، هارمونيوم)، اميرجان (رباب)، كريم دوتاري (دوتار)، فضل احمد (طبله).

كريم خوشنواز و جليل هر دو خارج از هرات بودند. به غير از دسته اول، رباب و طبله تكي، اينها همه براي من تركيبات جديدي بودند. به بعضي خوانندهها با توجه بيشتري نسبت به بقيه گوش ميدادند؛ امتياز غلام سرور و حكيم در اين مورد كم بود. غلام دستگير، رباب نواز كابلي با گل پسندها، با مهارت يك خيال خواند. اميرمحمد آخر از همه بود و با شادي از او استقبال شد. اميرجان با او رباب نواخت و اولين بار بود كه ميديدم اواز آواز اميرمحمد لذت ميبرد،  در هيجان آن لحظه حسادت از ميان رفته بود.

سازندهها واقعاً از نواختن در چنين گروههاي غيرمعمول لذت ميبردند. آنهابا تواناييهاي موسيقايي برتر خود، پخته بودن یا (با تجربه بودنشان)، را تأييد ميكردند و انگار چنين ميگفتند : «ماسازندهها ميتوانيم در هر تركيبي بنوازيم، حتي اگر تا بحال با اين خواننده همراهي نكرده باشيم و آن نغمه يا غزل را قبلاً ننواخته باشيم «چون ما سازنده هستيم پس ميتوانيم آن را انجام دهيم.» نكته ديگري كه به روشني نمايان بود و چيزهايي را كه من قبلاً درباره چنين مراسمي شنيده بودم تأييد ميكرد اين بود كه تنها با يك استثناء ، تمام خوانندگان غزلهاي كابلي يا خيال اجرا ميكردند، يا در مورد تك نوازي رباب محمدرحيم، يك نغمه كلاسيك، آنها آن نوع موسيقي را كه خودشان مي خواستند مينواختند نه آنچه كه تماشاچي تحصيل نكرده و ناآگاه از موسيقي، ميخواست. به اين ترتيب، آنهاعشق خود را به هنر موسيقي جشن ميگرفتند. يك استثناء سعيد گل بود كه دو ترانه قديمي هراتي خواند و بسيار تشويق شد. نكته بعدي كسب اجازه از استاد ارشد قبل از نواختن بود :امير محمد براي خوانندگي، اميرجان براي رباب، كريم دوتاري براي دوتار، فضل احمد براي طبله.

خود نخ بندان كه آخر مجلس و پس از موسيقي انجام شد، وضعيت دشوار ولي جالبي را بوجودآورد. براي شروع، بحث مفصلي درباره مناسب بودن محمد نعيم خوشنواز براي استادي غلام درگرفت. اميرمحمد عقيده داشت كه طبله نوازهاي ديگري مانند كريم خوشنواز و فضل احمد، همراه اميرمحمد از كابل، نيز در هرات بودند. نعيم ميگفت كه تلاش كرده بود به غلام بگويد كه او يعني نعيم هيچ چيز نميدانست. ظاهراً به بن بست رسيده بودند؛ مانند كميسيوني كه با مقررات جديدي مواجه شده باشد. نعيم كوچكتر از آن بود كه استاد شود. اين مسئله سرانجام با پيشنهاد غلام دستگير مبني بر اين كه نعيم میتواند که استاد غلام براي (كيلي والي) شود،مشکل حل شد.


 

[1]   - کسب اجازت در نواختن موسیقی در بین نوازنده ها وآواز خوان ها معمول است . حین اقامتم در ایران مشهد پسرم ارسلان درنواختن طبله وارجمندم الیاس در نواختن رباب نزد محمد کریم حسن پور شاگردی می نمودند. محمد کریم هفته چند رو.زی ارجمندم را درس می داد روزی از روز ها عبدالحکیم صانعی که از جمله هنرمندان موسیقی میباشد هم به منزل ما آمده بود. قرار شد تا حکیم صانعی با محمد کریم که رباب می نواخت طبله بنوازد. من مشاهده نمودم که آقای صانعی به بسیار خضوع از محمد کریم برای نواختن طبله کسب اجازت کرده وبعداء به نوازندگی اقدم نمودند.

 

 

 

 

 

اداهه دارد

در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:

 

 

فصل هشتم

۶۰ – بافت های اجتماعی در اجرای موسیقی

۶۱ – جشن عروسی

۶۲ – جشن ازدواج عروسی

۶۳ – پذیرائی از مردان در جشن عروسی

۶۴ – پذیرائی اززنان در جشن عروسی

۶۵ – کنسرت های رمضان

۶۶ – تئاتر

۶۷ – میله های عنعنوی خارج از شهر

۷۰ – نوازندگان در میله ها

۷۱ – جشن ها

۷۲ – جشن های خصوص

۷۳ – مهمانی و شب نشینی

 

 

فصل نهم

۷۴ – سیستم ارزیابی از موسیقی در هرات

۷۵ – محکومیت موسیقی

۷۶ – اثرات ناگوار و ثمرات شوم موسیقی ازدیدگاه صحت وروانشناسی

۷۷ – محکومین خوانندگان و نوازندگان

۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی

۷۹ – محمد کریم دوتارنواز

۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی

۸۱ – موسیقی وتصوف

فصل دهم

۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات

۸۳ – نوگرائی ونوسازی

۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی

۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی

۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی

۸۷ – تضادها با مشهد

۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال

۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی

 ۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۳۰                           سال دهم                          قوس/جدی          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی          ۱۶ دسمبر ۲۰۱۴