دسته
اركسترگل پسند
:
چهار نفر
از جمع مردان گل پسندها سازنده شدند، دو پسر و دو نواسه پسر كه نواسهها
به طور چشمگيري بزرگتر از پسرها بودند. نواسهها
يكي غلام محمد (كه خودش را شباهنگ «موسيقي شب» ميناميد)
خواننده، نوازندههارمونيوم
و رباب بود و ديگري قادر، كه طبله و دلربا مينواخت
و به طور كلي زياد نوازنده ای با استعدادي نبود. در زمان كار عملي من آنها
تقريباً در اواسط دهه چهل ساله بودند. علي احمد (كه خودش را دل آهنگ
«موسيقي روح» ميناميد)
و جليل (۱)،
برادر كوچكترش كه پسران گل پسند از همسر چهارمش بودند هم، خواننده و
نوازندههارمونيوم
بودند؛ اگرچه تا سال ۱۳۵۶ شمسی مطابق ۱۹۷۶ جليل بمرور زمان در نواختن طبله
مهارت پيدا ميكرد.
با وجوديكه آنها خيلي از غلام محمد و قادر كوچكتر بودند، به صفت کلانتر
آنها به شمار ميآمدند.
علي احمد، بزرگترين پسر گل پسندها عليرغم جوانيش (در سال۱۳۵۷ ش مطابق ۱۹۷۷
بيش از ۳۰ سال نداشت) سر دسته .و رئيس قوم گل پسند بود. آنها سالها در
گروههاي مختلفي كار كرده بودند ولي تازه در سال ۱۳۵۰ ش مطابق ۱۹۷۰ بود كه
موفق شدند هسته اصلي گروه سازنده رااز ميان افراد خودشان تأمين كنند. اين
افراد شامل علي احمد، خواننده و هارمونيوم نواز ـ غلام محمد، رباب نواز ـ و
جليل نوازنده طبله بودند. قبل از اين، آنها اعضاي اضافي دسته را از خارج از
خانواده استخدام ميكردند
مانند كريم برادر اميرجان. دسته گل پسند كه موضوع بررسي ساكاتا در سال
۱۳۵۲ شمسی مطابق ۱۹۷۲ بود شامل غلام محمد شباهنگ (صدا هارمونيوم)، سلطان
وردک (رباب)، عبدالغني لندی (رباب)، غلام حيدر (دوتار)، قادر (دلربا) و
كريم خوشنواز (طبله) مينواختند.
(ساكاتا ۷-۸۶ : ۱۹۸۳)، سلطان وردك پشتونی از اهالي وردك بود، غني لندی كه
اسمشن نشان از تبار پشتون او دارد، و غلام حيدر، از قوم تاجيك، شوقی هايي
بودند كه حرفهاي
شده بودند. غلام دستگیر يك ربابي ديگر كه اغلب با گل پسندها می نواخت آواز
خوان ونوازنده
اي
كابلی بود كه با دو زن از خانواده گل پسند ازدواج كرد و در كوچه گلپسندها
اقامت گزید. ديگر نوازندگان دوتار به اضافه حيدر، به طور منظم در دستههاي
دیگر تحت رهبري گل پسندها مينواختند.
گل پسندها و رفقايشان گروهي از نوازندگان را تشكيل داده بودند كه ميتوانستند
در مجموعههاي
متفاوتي بنوازند و اگر لازم ميشد
از دو دسته در آن واحد استفاده كنند.
دو
نوازندة مرد ديگر در ميان گل پسندها
امير، خواننده و هارمونيوم نواز، و بسم الله طبله نواز بودند . انها در بين
مردان سازنده گل پسندها رده پائيني داشتند و به ندرت با آنها مينواختند.
بخصوص امير كه مضحكه مردم بود و از جانب علي احمد و جليل بخاطر ضعف هاي
نوازندگيش و نداشتن اطلاعات از علم اصطلاحات موسيقي، تحقير ميشد.
آنها وي را به علت ناتوانيش در خواندن غزل مسخره ميكردند
و به نوعي اجازه اجراي اين نوع را به او نميدادند.
او با گل پسندها
برنامه اجرا نميكرد
ولي در دسته دوتار نوازها
با آماتورهاي
حرفهاي
شده مينواخت.
اگر گل پسندها به دو دسته نياز پيدا ميكردند
گاهي از بسم الله ميخواستند
كه برايشان طبله بزند. نه امير و نه بسم الله هيچ كدام از تبار گل پسند
نبودند. پدر بسم الله خويشاوند گل پسند و مادرش از يك خانواده نوازنده
سلماني بود. در حاليكه امير برادرزاده يتيم يك سلمان بود كه عمه يا خالهاش
چهارمين همسر گل پسند بود.
در
اواسطه سال ۱۳۵۰ مطابق دهه ۱۹۷۰، منبع اصلي در آمد دسته از اجرا در مراسم
و جشنهاي
عروسي بود. در همچو جشنها علي احمد و همراهانش ميتوانستند
دستمزدهاي
۲۵۰۰ افغاني تقاضا كنند. آنها در گذشته براي مدت زيادي بعنوان نوازندگان
تئاتر كار كرده بودند و درآمدي نداشتند در نمايشگاه هاي بهاره سال ۱۳۵۴
شمسی مطابق ۱۹۷۴، دسته گل پسند در يك (سماواری ) چایخانه كه درزیر یک خیمه
بنا شده بود برنامه اجرا كردند. در همان سال دستهاي
از گل پسندها
در كنسرتهاي رمضان برنامه داشتند. ولي درآمد «هسته» گل پسند سازنده يعني
(علي احمد، جليل، غلام محمد و قادر)به تنهائی نمیتوانستند از حاصل کار خود
دستمزد خوبی دریافت کنند. اين اعضاي قوم گل پسند نسبتاً ثروتمند بودند و
دارائي خانوادگي شان اساساً از فعالیت دسته زنان سازنده تأمين ميشد.
آنها تجار زيركي بودند و از پولشان براي سرمايه گذاري در حمل و نقل موتوري،
مالكيت لاری ها براي تجارت با ايران، و تاكسيراني استفاده كرده بودند. .
مردان گل پسند بايد دلايل خوبي براي ادامه حرفه نوازندگي ميداشتند.
بدون شك درآمد حاصل از نوازندگي قابل ملاحظه بود ولي من بيشتر فكر ميكنم
كه آنها از زندگي با موسيقي لذت ميبردند
و آرزو داشتند كه سازندههاي
رده بالائي مانند استادهاي كابل بشوند.
همکاری محمد كريم با سایر دسته ها :
محمد
كريم
۱، برادر اميرجان كه ۱۵-۱۰ سالي از او كوچكتر بود سالها با اميرجان طبله مينواخت
ولي سرانجام نعيم پسر اميرجان جاي او را گرفت. از آن پس، او در دستههاي
گوناگون با گل پسندها و گهگاهي در تئاتر طبله مينواخت.
او در سال ۱۳۵۶ ش مطابق ۱۹۷۶ از آنها جدا شد و با غلام سرور طی عقد قرارداد
شراکت نمود. غلام سرور، آماتوري بود كه طور حرفوی آواز خوان و هارمونيه
نواز شده بود و رهبري دستهاي
را در تئاتر هرات به عهده داشت غلام سرور خود را شاگرد حاجي هماهنگ كابلي
به حساب ميآورد
و ماهها با او تعليم ديد بود. كريم در تئاتر مينواخت
و بعضي وقتها با غلام سرور براي اجراي برنامه به جشنهاي
عروسي ميرفت. شراكت آنها متكي به ادارة گروهي از نوازندگان بود كه ميتوانست
در صورت لزوم دو دسته هم تأمين كند. اين كار مستلزم به كار گرفتن يك يا دو
نوازنده بود كه فقط گهگاهي با سازنده مينواختند،
مانند بلبل هروي كه خواننده و نوازنده زير بغلي که معمولاء در استخدام
تئاتر هرات قرارداشت با غلام محی الدین، بافنده دو تار و تنبور ميزد
همکاری می نمود . اين نوازندگان در مقايسه با گروه اجتماعي نوازندگان حرفهاي
بيش از حد حاشيهاي
بودند كه میتوان آنها را در نمودار ۲۱ جاي داد.
محل
زندگي كريم در شهر قديم با اميرجان و پسرانش تفاوت داشت. خانه او در منطقه
دروازه عراق بود. پسران او جوانتر از پسران اميرجان بودند و همه آنها
نوازندگی نميكردند
. (شكل ۲۲). بزرگترين پسراو نوروزبه شغل خياطی و دومي، حكيم به كفاشی مصروف
بودند و در سالهاي (۱۳۵۳ – ۱۳۵۴ شمسی ) مطابق ۴-۱۹۷۳ اين حرفه را دنبال ميكردند
ولي محمد حکیم در سالهاي ۷۷-۱۹۷۶ يك خواننده تمام وقت و هارمونيه نواز بود
كه در شركت كريم ـو
غلام سرور كار ميكرد.
پسر سوم، حميد هم خياط بود. پسر چهارم، محمد عظیم، طبله مينواخت.
عظیم در سالهاي( ۱۳۵۶ – ۱۳۵۷ شمسی مطابق ۷۷-۱۹۷۶ ، زمانيكه ۱۴ سال داشت،
بعنوان نوازنده تمام وقت گاهي با محمدكريم ـ غلام سرور و گاهي با گروههاي
ديگر كار ميكرد.
كوچكترين
پسر، حسين كه در سال (۱۳۵۶ – ۱۳۵۷ شمسی مطابق ۷-۱۹۷۶ تقريباً پنج ساله بود
علاقه بسياري به نواختن طبله داشت به نظر ميرسيد
كه كريم در فكر راه اندازي دسته فاميلي خودش بود. دستهاي
متشكل از : محمدحكيم بعنوان خواننده و هارمونيه نواز، محمد عظیم، نوازنده
طبله، و خودش رباب ـ زيرا او نيز مانند اميرجان ميتوانست
سازهاي مختلف را بنوازد.
دسته
اميرمحمد
:
در اواسط
سال ۱۳۵۰ش مطابق دهه ۱۹۷۰، خواننده برجسته هرات که هراتي الاصل نبود بلكه
زاده وپرورده کابل زمین بنام امير محمد از خانوادههاي
نوازنده ـ سلماني كوچه خرابات بود. پدرش سلمان و برادر دو نوازنده كابلي
معروف، استاد محمد عمر، رباب نواز، و استاد ماشين، سارنگي نواز بود. معلم و
آموزگار اميرمحمد استاد محمد عمر بود كه وي را در سنت موسيقي هنري كابل
بعنوان اجرا كننده خيال و غزل تعليم داده بود.
او در
سال ۱۳۵۱ شمسی مطابق ۱۹۷۱ در ماه رمضان به هرات آمد تا در كنسرتهاي شبانه
با گروهي از نوازندگان گل پسندها بنوازد. پس از آن سيل دعوتها براي اجرا در
جشنهاي
عروسي مفصلتر
به سوي او سرازير شد و به اين ترتيب اقامت دوره ای خود را در شهر آغاز كرد.
او خانهاش
را در كابل نگه داشت، همسر و فرزندانش اغلب آن جا بودند. اما در اواسط
سال ۱۳۵۰ شمسی مطابق دهه ۱۹۷۰، هر سال چند ماه را در هرات سپری میکرد و
وقتي كار زياد بود دورههاي
اقامتش طولانيتر
ميشد.
در سال های (۱۳۵۲ – ۱۳۵۳ ش )مطابق ۱۹۷۲ يا ۱۹۷۳ با محمد رحيم، پسر
اميرجان، رباب نواز و گدامحمد، دو تار نواز يك دسته ثابت تشكيل داد. او
معمولاً يك طبله نواز از كابل بهمراه خودش مياورد. اين طبله نواز يا لطيف
پسر استاد نبي گل بود يا فضل احمد از يك خانواده در غير اينصورت از يك طبله
نواز هراتي استفاده ميكرد.
در سالهاي (۱۳۵۳ – ۱۳۵۴ ش ) مطابق ۴-۱۹۷۳، گاهي نعيم خوشنواز با او طبله
ميزد، در حاليكه در سالهاي(۱۳۵۶ – ۱۳۵۷ ش ) مطابق ۷۷-۱۹۷۶ جليل از گروه گل
پسندها كه در سال ۱۳۵۵ شمسی مطابق ۱۹۷۵ داماد اميرمحمد شده بود، اين نقش
را ايفا ميكرد.
دلايل
اقامت اميرمحمد در هرات كاملاً اقتصادي بود؛ درآمدش بيشتر از كابل بود،
زيرا در كابل رقابت شديدي ميان دستههاي
مختلف وجود داشت و تعداد خوانندههاي
خيال و غزل بسيار بيشتر بود. هم چنين رقابتي از جانب دستههاي
آماتور حرفهاي
شده در كابل وجود داشت كه موسيقي مدرنتري را نسبت به موسيقي سازنده ارائه
ميدادند.
اميرجان به من گفته بود كه اميرمحمد، براي يك قرارداد در كابل ميتوانست
در خواست ۲۵۰۰ افغاني بكند، در جائي كه خوانندگان معروفتري
از كوچه خرابات مي توانستند ۵۰۰۰ ، ۶۰۰۰ يا حتي ۷۰۰۰ افغاني براي اجرا در
جشن عروسي دریافت کنند. در سالهاي
۴-۱۹۷۳ اميرمحمد در هرات ميتوانست
۴۰۰۰ افغاني دستمزد بگيرد ولي در سالهاي (۱۳۵۶ – ۱۳۵۷ ش ) مطابق ۷۷-۱۹۷۶
اين مقدار كمتر شد. از ۴۰۰۰ افغاني، ۲۵۰۰ افغاني خودش برميداشت
و به ۳ همراهش نفري ۵۰۰ افغاني ميداد.
او نه تنها ميتوانست
در كابل دستمزد بيشتري بگيرد بلكه كار بيشتري هم برايش وجود داشت. زندگي در
هرات و دور از خانواده زياد جالب نبود ولي برای او ارزشمند بود.
كريم
دوتاري كه بعنوان نوازنده نيمه حرفهاي
در هرات كار ميكرد
بعضي وقتها در دستههايي
همراه غلام سرور و كريم خوشنواز مينواخت.
گل احمد در گذشته با اميرجان و دستههاي
گل پسند دو تار ميزد.
در سالهاي (۱۳۵۶ – ۱۳۵۷ ش ) ۷۷-۱۹۷۶ او معمولاً با امير گل پسندها و احمد
دو تار ميزد. غلام، نوازنده طبله از خانواده غريب زاده ، گاهي با گل پسندها
مينواخت.
اين نوازندگان در گروه اجتماعي نوازندگان حرفهاي
جايگاهي حاشيهاي
و فرعي داشتند زيرا آنها اغلب دستههاي
دوتار يا دستههاي
كوچك ديگري با نوازندگان حرفهاي
و نيمه حرفهاي
خارج از گروه تشكيل ميدادند.
بعلاوه
نوازندگان، عدهاي
از خوانندگان حرفه يا نيمه حرفهاي
در هرات وجودداشت كه خارج از گروه سازندهها
و رفقايشان بودند. آنها بطور معمول هارمونيه نمينواختند.
عده محدودي از آنها خوانندگان مشهور راديو شده بودند مانند خالو شوقي (كه
چند سال قبل از كار عملي من درگذشت) و عبدالوهاب مددی و آواز خوان، غلام
نبي زنده دل،
در
سالهاي(۱۳۵۶ – ۱۳۵۷ش )مطابق ۷۷-۱۹۷۶ چنين جايگاهي را در هرات داشتند. زنده
دل اهل قریهء فوشنج،در ولسوالی زنده جان به عنوان يك خواننده محلي به شمار
ميآمد.
حرفه او خياطي بود و مغازه كوچكي در شهر داشت. بيشتر كارهاي خياطي را همسرش
در فوشنج انجام ميداد.
این خواننده با دايره كه ساز زنانه بودآوازش را همراهی می کرد. به اصطلاح
هراتيها
آهنگساز بود و آهنگهاي بيساري براي راديو افغانستان به همراهي اركستر بزرگ
راديو ضبط كرده بود. در هرات ياتنها برنامه اجرا ميکرد
يا با نوازندگاني از گروه اجتماعي نوازندگان حرفهاي
مانند گدامحمد كه دوتار مينواخت.
وي مورد علاقه سازندهها
نبود زيرا با نگرش سطحي او نسبت به مقوله جوي موسيقي موافق نبودند. هنرمند
ديگري نظير او ناوك (نوه رحيم خوشخوان معروف) بود كه عمدتاً آهنگهاي جديد
ايراني را اجرا میکرد.
اداهه دارد
در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:
۵۱ – مکتب موسیقی سازنده
۵۲ – تعلیم موسیقی در میان سازنده ها
۵۳ – رده بندی اجتماعی در میان نوازندگان حرفه ای
۵۴ – رده بندی میان خوشنواز ها و گل پسند ها
۵۵ – رده امیر محمد
۵۶ – نقش و جایگاه آماتور های حرفوی شده
۵۷ – روش رده بندی
۵۸ – مراسن نخ بندان
۵۹ – ترکیبات نوازندگان در مراسم نخ بندان
فصل هشتم
۶۰ – بافت های اجتماعی در اجرای موسیقی
۶۱ – جشن عروسی
۶۲ – جشن ازدواج عروسی
۶۳ – پذیرائی از مردان در جشن عروسی
۶۴ – پذیرائی اززنان در جشن عروسی
۶۵ – کنسرت های رمضان
۶۶ – تئاتر
۶۷ – میله های عنعنوی خارج از شهر
۷۰ – نوازندگان در میله ها
۷۱ – جشن ها
۷۲ – جشن های خصوص
۷۳ – مهمانی و شب نشینی
فصل نهم
۷۴ – سیستم ارزیابی از موسیقی در هرات
۷۵ – محکومیت موسیقی
۷۶ – اثرات ناگوار و ثمرات شوم موسیقی ازدیدگاه صحت وروانشناسی
۷۷ – محکومین خوانندگان و نوازندگان
۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی
۷۹ – محمد کریم دوتارنواز
۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی
۸۱ – موسیقی وتصوف
فصل دهم
۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات
۸۳ – نوگرائی ونوسازی
۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی
۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی
۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی
۸۷ – تضادها با مشهد
۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال
۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی
۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر
|