تعليم موسيقي در ميان سازندهها
:
برخلاف اهميت نمونه ايده آل استاد ـ شاگردي، در ميان سازندههاي
هراتي فقط اميرجان اولین کسی بودکه از تعلیم موسیقی نزد استاد نبی گل بهره
ور شد به معناي واقعي امتياز و بهره اين نوع تعليم را برده بود استاد نبي
گل چيزهاي
زيادي به او آموخته بود. او به اميرجان آهنگهايي ميداد كه با علائم سرگام
در دفترچهاش
مينوشت.
او به وي علم موسيقي، خواندن خيال و غزل و نواختن رباب را ميآموخت.
و به وي اجازه ميداد
كه آنچه را ياد گرفته بود با سازهاي موسيقي اجرا كند. اين نكته مهم است كه
بدانم چگونه اعضاي ديگر خوش نوازها،
نوازندگي را فرا گرفته بودند. عقيده اميرجان مانند ديگر هراتيها، اين بود
كه كودكان به سرعت و به آساني چيز ياد ميگيرند،
و با بالا رفتن سن سرعت يادگيري كاهش مييابد.
او و ديگر سازندهها
فكر ميكردند
كه كودكان را بايد تا آن جا كه ممكن بود در خانه يا بيرون از خانه، و يا با
نشستن كنار جايگاه اركستر در معرض صداهاي موسيقي قرار بدهند. گفته ميشود
كه خوابيدن كودكان با صداي موسيقي بسيار براي آنها سودمند است.
پسرها درسنين ۱۰-۶ سالگي به نوع خاصي از آلات موسيقي علاقه مند ميشوند
و به آنها اجازه داد ميشد
كه با آن تمرين كنند و از راه شنيدن،نواختن را تمرين كنند. از سن ۱۰ سالگي،
آموزش و تعليم دقيقتر
ميشد،
كودك الفباي موسيقي را فرا گرفته بود و اكنون بايد قطعات مشخصي را به همراه
چيزي از نظريه موسيقي ياد ميگرفت.
بعضي وقتها، اگر موقعيت اقتضا ميكرد،
شاگرد جوان مجبور ميشد
كه در حضور گروهي از بزرگسالان بنوازد، به اين ترتيب اشكالاتش رفع و از طرف
ايشان تشويق ميشد.
در سن ۱۵ سالگي يا كمتر، نوازنده جوان به همراه اعضاي خانوادهاش
شروع به نوازندگي ميكرد.
اجراهاي عمومي متناوب تمرين لازم را براي تكميل تكنيكها
به او ميدادند
رياض، تمرين محض چند ساعت در روز براي ساليان سال، كه نيومان (۴۳-۳۱ :
۱۹۸۰) در هندوستان به خوبي توصيف كرده است، در هرات دنبال نميشد.
اگر چه اهميت تمرين كاملاً واضح بود ولي مفهوم آن بيشتر در ماهيت «تجربه»
تجسم ميافت تا در آموزش دقيق «جلسات تمرين».
اميرجان ادعا ميكرد
كه پسرانش را از طريق علائم ونوت آموزش داده بود و بدون شك علائم شفاهي و
گفتاري در آموزش آنها بيتأثير
نبود.ولي اين هم واضح بود كه آن طور بايد، به آنها آموزش نداده بود. او
شاكي بود كه پسرانش مغرورتر از آن بودند كه بخواهند از او چيزي ياد بگيرند
و اگر چه آنها خوش دست بودند، چيز زيادي درباره علم موسيقي نميدانستند.
من در فرصتهاي بسياري شاهد برتري علمي او نسبت به ايشان بودم. معلوم نيست.
آيا اين ضعف به خاطر اين بود كه او تمايل نداشت همه چيزهايي
را كه ميداند
به پسرانش بياموزد يا به اين دليل كه آنها قبل از رسيدن به مراحل پيشرفته
بعدي با پدرشان درگير شده بودند.
باضافه خوشنوازها،
نوازندگان ديگر از اساتيد كابل درس گرفته بودند ولي در هر مورد ميزان آموزش
بسيار كم بود. نوازنده ميتوانست
هفتهها
در كابل بماند و درس بيشتري بگيرد. به اين صورت يك نوازنده آهنگهاي خاصي
ياد ميگرفت
و جايگاه پيوستن به استاد را كسب مي كرد. اين شرط لازم براي رسيدن به ردههاي
بالا در ميان سازنده ها و رفقايشان بود.
سازنده مرد گل پسند آموزش نسبتاً متفاوتي ديده بودند. در زمان كودكي به
همراه مادرانشان، كه در جشنهاي عروسي ساز ميزدند، روانه مجالس عروسي ميشوند
و اولين مواجهه و برخورد با اجراي موسيقي را دريافت ميكردند.
همه آنها در جواني سبك طبله نوازي زنان را آموخته بودند و گهگاه در جشنهاي
عروسي به زنان نوازنده كمك ميكردند.
علي احمد هنگامي كه پسر بچهاي
بيش نبود كنار جايگاه اركستر اميرجان مينشست
تا با موسيقي او آشنايي پيدا كند. غلام محمد هم زماني ربابي اميرجان بود.
وقتي كريم خوشنواز با گل پسندها طبله ميزد قادر و جليل هم چيزهايي از او
ياد گرفته بودند. علي احمد و غلام محمد بعدها شاگرد استاد سرآهنگ شدند كه
معمولاء در سفر های متعددی که در هرات داشت در منزل آنها اقامت می کرد
انتقاد از يادگيري موسيقي بدون معلم مستقيماً نوازندگان آماتور را كه خود
آموخته بودند. هدف قرار ميداد.
اگر نوازنده حرفهاي
موروثي، درسي بود، يعني كسي بود که درس خوانده بود،آماتور
يك شنيدگي، يعني كسي بود كه موسيقي را از راه شنيدن فرا گرفته بود. يك
آماتور موسيقي را بعنوان حرفه ثابت فاميلي به ارث نميبرد.
او ميتوانست
كسي باشد كه به موسيقي عشق ميورزيد
و توانايي يادگيري آن را هم داشت. تحقيق من در مورد نوازندگان دو تار در
سال های (۱۳۵۳ – ۱۳۵۴ ش ) مطابق ۷۴-۱۹۷۳ نشان ميدهد
كه طبق گزارشات خودشان، روش يادگيري آنها تقليد از نوازندههاي
ديگر بود. آنها بدون اينكه نشان بدهند، بدقت به موسيقي گوش ميكردند
و سپس در خلوت آن را تمرين ميكردند.
آنها مانند سازنده، شانس مواجه شدن با موسيقي را در دوران كودكي نداشتند. و
تازه خانوادههايشان
نيز آنها را از يادگيري دلسرد ميكردند.
به طور كلي، نوازندگان دو تار از اينكه خود آموخته بودند به خود ميباليدند،
آنها به تمام موانع غلبه كرده بودند. بعضي از دوتار نوازها در مراحل بعدي
تعليماتي نزد سازندهها
ديده بودند، تعليمات منظمي كه پول زيادي برايش مي پرداختند. آنها كه به طور
منظم با سازندهها
مينواختند
چيزهايي زيادي از تكنيك، آهنگ سازي، پيچيدگيهاي غزل و علم موسيقي از ايشان
ياد گرفته بودند.
رده بندي اجتماعي در ميان نوازندگان حرفهاي
:
نوازندگان حرفهاي
هرات اهميت زيادي به رده بندي ميان خودشان ميدادند.
به طور عادي ۳ رده قابل شناسايي بود : خوشنوازها، گل پسندها
و آماتورهاي
حرفهاي
شده. ولي وضعيت پيچيدهتر
از اين بود. ورود اميرمحمد به صحنه هرات چيزها را عوض كرده بود. يك گل پسند
ارشد مانند علي احمد رده بالاتري نسبت به يك خوشنواز جزء مانند حكيم داشت.
نوازندگان حرفهاي
غيرموروثي خاص، مانند كريم دوتاري و گدا محمد نيز ردههاي
نسبتاً بالايي داشتند. رده بندي ثابت نبود و به مرور زمان در نتيجه رقابت
ميان اعضاي گروه تغيير ميكرد
معيارهاي اين رده بندي داخلي متفاوت بودند. با توجه به آنها ميتوان
دريافت كه مكتب سازنده چگونه ميتوانست
به عمل در بيايد.
رده بندي ميان خوشنوازها
و گلپسندها
خوشنواز ها با استدلالات زير خود را در رده بالاتري نسبت به رقبايشان يعني
گل پسندها
قرار ميدادند
:
۱-
خوشنوازها،
جمعاً، شاگردان دراز مدت استاد نبي گل بودند. رابطه اي كه در سال ۱۳۱۰ شمسی
مطابق اواسط دهه ۱۹۳۰ آغاز شد. اين به خوشنوازها مقام و جايگاه قانوني
نوازنده موسيقي هنري كابلي را ميداد.
گل پسندها
چنين رابطه طولاني با استاد كابلي نداشتند. اگر چه دو تن از آنها در سالهاي
اخير شاگردان استاد سرآهنگ شده بودند.
۲-
در نتيجهء فراگیری در تعليم فن موسیقی ، خوشنوازها
داراي بهترين نوازندگان هنري كابلي بودند. اميرجان تنها خواننده ماهر خيال
بود، برادرش محمد كريم را بعنوان استاد طبله در هرات ميشناختند،
و پسرش محمدرحيم بهترين نوازنده رباب بود. خوشنوازها
در مورد راگ و تالز بيشتر ميدانستند.
اميرجان مدعي بود آنچه كه گل پسندها
از موسيقي ميدانستند
از او ياد گرفته بودند (با نواختن در دسته او يا بودن با وي در اركستر).
۳-
گل پسندها بواسطه اجدادشان، كه از قوم غريب زاده بودند، بد نام شده بودند.
از طرف ديگر پدر امير جان اگر چه از خانواده فقير صنعتگر شهر بود ولي
آماتور حرفهاي
شدهاي
بود.پدرش نانوا بود و ۷ برادر پدرش حرفههايي
چون حمل آب، نجاري و سرايداري تكيه ميرزاخان را عهده دار بودند.
۴-
زنان گل پسند بعنوان سازنده كار ميكردند.
اميرجان و بيشتر مردم فعاليتهاي آنان رااز نگاه عدم حجاب كاملاً نادرست ميدانستند
واز نظر اميرجان هم حرام بود و اسلام آن را ممنوع كرده بود : زنان خوشنواز
خارج از محيط خانه هيچ نقشی در اجرای موسیقی نداشتند.
۵-
خوشنوازها به يكي از پسران استاد نبي گل دختر داده بودند. در حاليكه گل
پسندها
با چندين خانواده نوازنده كابلی وصلت كرده بودند. در سال ۱۳۵۵ شمسی مطابق
۱۹۷۵، جليل با دختر امير محمد ازدواج كرده بود. به نظر ميآيد
كه سازنده هرات شكاف و فاصله ميان كوچه خرابات كابل و نوازندههاي
دعوتي هند و خانوادههاي
نوازنده ـ کابلی را بوجود آورده بودند.
اداهه دارد
در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:
۵۵ – رده امیر محمد
۵۶ – نقش و جایگاه آماتور های حرفوی شده
۵۷ – روش رده بندی
۵۸ – مراسن نخ بندان
۵۹ – ترکیبات نوازندگان در مراسم نخ بندان
فصل هشتم
۶۰ – بافت های اجتماعی در اجرای موسیقی
۶۱ – جشن عروسی
۶۲ – جشن ازدواج عروسی
۶۳ – پذیرائی از مردان در جشن عروسی
۶۴ – پذیرائی اززنان در جشن عروسی
۶۵ – کنسرت های رمضان
۶۶ – تئاتر
۶۷ – میله های عنعنوی خارج از شهر
۷۰ – نوازندگان در میله ها
۷۱ – جشن ها
۷۲ – جشن های خصوص
۷۳ – مهمانی و شب نشینی
فصل نهم
۷۴ – سیستم ارزیابی از موسیقی در هرات
۷۵ – محکومیت موسیقی
۷۶ – اثرات ناگوار و ثمرات شوم موسیقی ازدیدگاه صحت وروانشناسی
۷۷ – محکومین خوانندگان و نوازندگان
۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی
۷۹ – محمد کریم دوتارنواز
۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی
۸۱ – موسیقی وتصوف
فصل دهم
۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات
۸۳ – نوگرائی ونوسازی
۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی
۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی
۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی
۸۷ – تضادها با مشهد
۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال
۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی
۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر
|