فصل
هشتم
بافت های اجتماعی دراجرای موسیقی:
فعالیت نوازنده هااز طریق اجرای موسیقی در مناسبت های مختلف چون عروسی ها
شب نشینی ها و مهمانی هاتامین می شد. نوازنده ها برای جلب بیشتر مشتریان از
سبک های بخصوص استفاده می نمودند. فعالیت گروههای سازنده بیشتر در
ساختمان تئاتر شهر هرات یا (هرات ننداری )بود . ولی گاهگاه در
نمایشگاههای خارج از شهر در ایام بهار نیز اجرا داشتند آنها همچنین
کنسرتهای شبانهای در ماه رمضان ارائه مینمودند و این زمانی بود که سر و
کله گروه سازندهها از کابل، در هرات پیدا میشد. به اضافه این اجراهای
عمومی، که اغلب در حضور عده زیادی تماشاچی، ارائه میشد آنها در محیطهای
صمیمیتر مهمانیها از جمله «مهمانی شام»، «شب نشینی» و میله باغ «مهمانی
در باغ» نیز مینواختند.
حجم کار سازندهها در طول سال بسیار متفاوت بود. این درست نیست که از یک
دوره یا چرخه سالانه موسیقی در هرات صحبت کنیم چرا که تقویم خورشیدی (شمسی)
]مناسبات
مشخص کننده فصول[
و تقویم قمری
]مشخص
کننده چرخه آئینی مذهبی[
با هم در یک مرحله قرار نمیگرفتند. و تقویم مذهبی تقریباً هر سال ۱۱ روز
جلوتر بود. تداخل آنها، تعیین فرم دقیق چرخهی موسیقی سالانه را زیر سؤال
میبرد. اطلاعات بررسی شده که در ذیل میآیند بیشتر در فاصله زمانی سالهای
۱۳۵۶ -۱۳۵۷ ش مطابق سپتامبر ۱۹۷۶ و سپتامبر ۱۹۷۷ جمع آوری شدهاند.
دو دورهی اصلی پر کار برای نوازندگان یکی در فصل بهار یعنی زمان بر پا شدن
نمایشگاههای خارج از شهر بود و یکی فصل تابستان که میشد عروسیها را
شبانه و در فضای باز برگزار کرد. مطلوبترین زمان برای عروسی، درست پس از
(درو) بود یعنی وقتی که زمینداران پول حاصل از فروش محصول را در دست
داشتند و غذا نیز فراوان و ارزان بود. این ملاحظات فعلی با دو دوره در
تقویم مذهبی تعدیل میشد: ماه محرم، دو ماه عزاداری شیعیان، و ماه رمضان
(ماه روزهداری) که برای سنی و شیعه یکی بود. شیعیان در ماه محرم مهمانی
نمیدادند و از نواختن موسیقی و گوش کردن به آن پرهیز میکردند. ماه رمضان
نیز به علت مشکلات روزهداری، زمان مناسبی برای مهمانیهای عروسی نبود. در
سال ۱۳۵۶ ش مطابق ۱۹۷۶ ماه محرم در ۲۲ دسامبر آغاز شد و تا ۱۷ فبروری ۱۹۷۷
طول کشید یعنی تقریباً ۵۸ روز. البته چون این ماه با فصل زمستان مصادف شد،
خیلی چرخه فعلی موسیقی را به هم نزد نمایشگاههای خارج از شهر بهاری قبلاً
اواخر محرم آغاز شده بودند. در سال ۱۳۵۷ ش مطابق ۱۹۷۷ ماه رمضان در ۱۵
آگوست شروع شد و هفتههای پیش از آن مردم عجله زیادی برای برپا کردن
جشنهای عروسی از خود نشان دادند زیرا پس از ماه رمضان هوا بسیار برای
مهمانیهای شبانه در فضای باز سرد میشد. ساختمان تئاتر تنها جایی بود که
موسیقی زنده در تمام طول سال در حال اجراء بود و تازه آن هم در هوای بسیار
سرد زمستان بسته بود. دو فستیوال مذهبی اصلی در عید وجود داشتند که یکی
بلافاصله پس از ماه رمضان بود در حقیقت جشنی برای پایان دوره روزهداری
محسوب میشد و دیگری سه ماه پس از آن که با پایان سفر حج مصادف میشد. «عید
زمان لباس نو پوشیدن و دیدن دوستان و اقوام بود». نوازندگان سرنا و دهل و
نوازندگان چلو در بازارها و مناطق مسکونی میگشتند. و بیرون مغازهها و
خانهها برای گرفتن پول یا هدیه مینواختند. نوازندگان سازنده با آلات
موسیقیشان به دیدن مشتریان و طرفداران خود میرفتند، برایشان مینواختند و
پول و هدیه میگرفتند.
جشن عروسی:
ازدواج در هرات که رویداد بس طولانی بود که مراحل زیادی داشت. آنچه در این
جا توضیح داده میشود نوع ازدواج معمول در میان مردم نسبتاً مرفه طبقه
متوسط، سنتی با مصارف گزاف برگذار میشود. در این گزارش نسبتاً مبسوط،
تغییراتی نیز به چشم میخورد و گاهی مراحل مخصوص مانند «نخ و سوزن» و فاتحه
خوانی در هم ادغام شدهاند. مراسم ازدواج چندین ماه ادامه دارد و حتی
میتواند از این بیشتر هم طول بکشد.
جستجو برای پیدا کردن عروس مناسب: خانواده داماد آینده در میان قوم خود
تحقیقاتی برای پیدا کردن یک عروس مناسب به عمل میآورند.
مذاکرات با خانواده عروس احتمالی: زنان خانواده داماد چندین بار به دیدن
خانواده عروس احتمالی برود تا درباره ازدواج مذاکره کنند. این دیدارها
خواستگاری یادر اصطلاح (حواستگاری) نامیده میشد. نتایج این مذاکرات را به
اطلاع مردان دو خانواده میرساندند.
امضای قرارداد ازدواج: هنگامی که خانواده عروس پیشنهاد ازدواج را
میپذیرفتند، یک روحانی قرارداد (مطالبه ها) را مینوشت و دارایی عروس (پیش
کش) را که باید به پدرش میپرداختند و جواهر و لباس عروس را مشخص میکردند.
قرارداد را برای خانواده داماد میفرستادند تا پدرش امضاء کند.
جشن نامزدی (نخ و سوزن) این مهمانی کوچک در خانه عروس و به صورت زنانه و
مردانه برگزار میشد. نخ و سوزن (یک سوزن طلا یا برنجی بزرگ و رشتههایی از
نخ رنگارنگ به هم تابیده شده که با مهرههایی تزیین شده بود) به عنوان سمبل
نامزدی، از طرف خانواده عروس به داماد هدیه میشد. در عوض خانواده داماد
بخشی از پیشکش را هدیه میکردند. روز بعد زنان خانواده داماد با هدایایی
برای عروس «جواب نخ و سوزن» به خانه عروس میرفتند.
جشن نامزدی: یک مهمانی بزرگ یا «مجلسی» که در خانه عروس برگزار میشد که
بعضی ها آن را فاتحه خوانی (دعا خواندن) و کسانی هم آن را شیرینی خوری
(خوردن شیرینی) مینامیدند. این جشن معمولاً همزمان با عقد شرعی (نکاح) بر
پا میشد.
ازدواج شرعی: جشنی که در خانه عروس برگزار میشد. یک روحانی میآمد و از
خانواده عروس و داماد درباره توافقشان در مورد این وصلت سئوال میکرد و
سپس مراسم عقد نکاح توسط یک عالم یا روحانی اجرا می شود.
هنگامی که مناسک مذهبی انجام میشد، پسر داماد وی را به جمع زنان هدایت
میکرد و پس از یک سری مراسم، عروس و داماد به یک اتاق خصوصی میرفتند تا
شب را باهم بگذرانند. اکنون این زوج شرعاً زن و شوهر بودند ولی عروس همچنان
با خانواده خودش زندگی میکرد و داماد گاهی شبها به دیدن او میرفت.
جشن ازدواج (عروسی):
این جشن در خانه داماد برگزار میشد و مجلس بزرگی بود برای پایان دادن به
مراسم ازدواج. پس از این جشن سرانجام عروس برای زندگی با شوهرش به خانه
خانواده او میرفت. این مراسم هنگامی که پیشکش به خانواده عروس داده
میشد، انجام میشد و بزرگترین و پر ریخت و پاشترین آنها بود. این مراسم
با جزئیات بیشتری در زیر آمده است.
مراحل متوالی مراسم ازدواج به تدریج مفصلتر میشد، و حجم موسیقی نواخته
شده نیز افزایش مییافت. در طول ملاقاتهای خواستگاری موسیقی نواخته
نمیشد چرا که به اعتقاد آنها این کار ازدواج را در خطر بدبختی قرار
میداد. در جشن نامزدی، زنان آواز میخواندند، دایره میزدند و میرقصیدند.
موسیقی را زنان خانواده داماد فراهم میکردند زیرا برای به دست آوردن عروس
جشن میگرفتند و شادی میکردند و این در حالی بود که خانواده عروس برای از
دست دادن دخترشان اندوهگین بودند. در فاتحه خوانی یا شیرینی خوران گروهی از
زنان سازنده از کوچه گل پسندها استخدام میشدند تا برای مهمانیهای زنانه
بنوازند، در حالی که برای جشنهای مردانه کمتر از مردان سازنده استفاده
میشد. زنان نوازنده وظایف و آداب خاصی داشتند، در زمانهای بخصوصی، عروسی
مینواختند و هدایای عروس به داماد را به همه نشان میدادند.
در جشن عروسی، هم سازنده مرد و هم سازنده زن استخدام میشدند. این به علاوه
فرصتی بود تا زنان بتوانند جشنهای کوچکتر دیگری هم برپا کنند و وسایل
سرگرمی خودشان را فراهم آورند. به گفته اسلوبین، مراسم ازدواج کانونی ومحلی
را برای زنان ایجاد میکرد تا بتوانند در نوازندگی، خوانندگی و رقص شرکت
کنند (۱۹۷۴:۲۴۱).
پذیرایی از مردها در جشن عروسی:
جشن عروسی، نمایشی از ثروت و طبقه اجتماعی بود. میزبانان بنا به استطاعت
مالیشان، بهترین نوازندگان شهری را استخدام میکردند، صدها مهمان دعوت
میشد، چند روز قبل از عروسی کارت دعوت میفرستادند. برای تمام مهمانان غذا
سرو میشد و آدابی انجام میگرفت. تعیین محل مجلس با همکاری گروهی از صاحب
نظران انجام میشد. فضایی بزرگ، معمولاً یک حیاط مفروش با تکههای گلیم که
از یک فرش فروش کرایه میکردند. دیوارهای اطراف حیاط را با توپهای رنگارنگ
تکه که از یک بزاز کرایه میشد تزئین میکردند. پارچه به بستههای چوبی که
نجار درست میکرد میخ میشد. یک دستگاه موتور برق برای برق رساندن به رشته
لامپهای رنگارنگ و روشن کردن حیاط از یک مغازه الکتریکی اجاره میشد. و
دستگاه سخنرانی عمومی که نوازندگان از آن استفاده میکردند را از یک
فروشنده تعمیرات رادیو کرایه میکردند. جایگاه ارکستر (تخت ساز) را پس از
ساختن، با پارچه تزئین میکردند. آشپزها غذا درست میکردند و ظروف، سرویس
قاشق چنگال، لیوانهای چای و سینیهای کوچک برنجی از فروشگاههای مناسب
کرایه میشد. مردان خانواده داماد از مهمانان پذیرایی میکردند. از سماور
چای میآورند و غذا را صرف میکردند. توجه خاصی به جای نشستن مهمانان
براساس رده اجتماعی آنان مبذول میشد. مهمانان مهم در اتاقهای مشرف به
حیاط، و بقیه در خود حیاط مینشستند. پسران جوان نیز درست روبروی نوازندگان
مینشستند. نوازندگانی را که برای چنین پذیرائیهایی کرایه میکردند
معمولاً از دسته سازنده تحت رهبری امیر محمد، امیر جان، علی احمد و گاهی
غلام سرور بودند. یک توافق اولیه با خانواده داماد صورت میگرفت که طول
زمان اجرا و کرایه را مشخص میکرد و بیعانهای نیز پرداخت میشد. روند یک
عروسی معمولی در فهرست شماره ۷ آمده است.
فهرست شماره ۷
چاشنی اول که ۳-۲ ساعت طول میکشد.
سه ربع از استراحت یک ساعته که نوازندگان غذا میخورند.
چاشنی دوم که بعد از آن رقص و نمایشهای کمدی است.
تخت داماد، مراسم اصلی مجلسی
رقص و نمایشهای کمدی بیشتر (اختیاری)
چاشنی سوم که عمدتاً غزلهای مذهبی است.
اولیه بخش برنامه عصر یک چاشنی طولانی ۳-۲ ساعته بود که وقت استراحت
(آنتراکت) هم نداشت.
ابتدا نوازندگان، سازهایشان را (سور) میکردند. مرحلهای که با شکل ساز، که
نواختنی جامع از عبارات شکل است، هر نوازندهای اجرای خودش را از مقام
(موسیقی) ارائه میکرد وا ین با وزن و ریتم آزاد و تک ضربهایی از طبله
(طبله آستائیه) همراه بود. در این مرحله هنوز تنظیماتی در سور سازها صورت
میگرفت و مرز مشخص میان سور کردن و نواختن شکل ساز وجود نداشت. سپس یک
نغمه کاشال مینواختند، بعد از آن چندین غزل بود و سپس برنامهای که عمدتاً
متشکل از ترانه و غزلهای معروف و محبوب بود. مقامهایی که در این مرحله از
اجرا مورد استفاده قرار میگرفتند عبارت بودند از یمن، کوسیه، پری، کستوری
و پیلو.
از آغاز هر ترانه جدید، یک فرد میخواند، بیتی از شعر که مناسب ترانه بود.
مفاد موجود در برنامه بیوقفه ارائه میشد. همین که یک ترانه تمام میشد
خواننده با فرد شروع میکرد تا آهنگ بعدی را معرفی کند. حضار در
خواستهایشان را به صورت کتبی، دست به دست، به خواننده میرساندند، ولی
سیستم و روش درخواست آهنگ در اینجا به اندازه تئاتر یا کنسرت رمضان اهمیت
نداشت. اولین بخش مجلسی یک کار جدی و سنگین بود. اگر طبق معمول، موزیک در
ساعت ۶ شروع میشد و مهمانان یک تا دو ساعت بعد هنوز در حال آمدن بودند.
هنگامی که مهمانان پرسیدند، اعضای خانواده داماد به آنها خوشامد میگفتند و
آنها را به محل نشستنشان راهنمایی کردند و برایشان چای میآوردند. مهمانان
آرام مینشستند و حتی کسل به نظر میرسیدند ولی در واقع با رفتاری مؤدبانه
و بدون واکنش فیزیکی آشکار مشغول گوش دادن بودند. و معمولاً به جای ابراز
احساسات در پایان آهنگ، در ابتدای آهنگهای مورد علاقهشان (که معمولاً از
موسیقیهای معروف و محبوب بود) کف میزدند. به عبارت دیگر برای آنها انتخاب
و گزینش بیش از اجرا اهمیت داشت و تأیید میشد.
حدود ساعت ۵/۸-۹ مردان خانواده داماد آماده سرو غذا میشدند و برای مهمانان
آفتابه و لگن میآوردند که دستهایشان را بشویند. سپس غذا را روی ظروف فلزی
بزرگ (کوری – توری) انباشته از برنج و گوشت، با سبزی و نان در کنار آن صرف
میکردند. مهمانان هر سه نفر دور یک (توری – کوری) مینشستند و با دست
مشغول خوردن میشدند. غذا به ترتیب اولویت سرو میشد. ابتدا مهمانان مهم و
دست آخر جوانانی که کنار جایگاه ارکستر نشسته بودند، غذا میخوردند.
هر ۵ یا ۶ نفر سر یک ظرف غذا مینشستند. جشن زنان در حیاط مجاور برپا میشد
و زنان معمولاً پس از مردان غذا میخوردند. نوازندگان به نواختن ادامه
میداند و پس از اینکه غذا خوردن مهمانان تمام میشد، در یک اتاق خصوصی
مشغول صرف غذا میشدند. هنگامی که نوازندگان را برای مقام بیرامی (سور)
میکردند و چاشنی کوتاه تر دوم را که با یک غزل شروع میشد و با چند آهنگ
معروف دنبال میشد را اجراء میکردند. سپس جایی برای رقص در وسط حیاط باز
میکردند. ابتدا گروهی از مردان که اغلب از خویشاوندان نزدیک داماد بودند
نوعی رقص شهری آنان راانجام میدادند که رقص ملی افغانستان است و معمولاً
در (پاری) نواخته میشود. در رقص ۳ گروه وجود داشتند: ابتدا با مارش رسم و
گذشت شروع میکردند که در (گده) نواخته میشد و در ان مردان یک دایره تشکیل
میدادند، سپس آنان اصلی که در مغولی اجرا می گردید و با حرکت چرخشی
رقصندگان همراه بود، بعد اوشاری در (دادره)، که آن هم با چرخش بود نواخته
می شد. آهنگ اوشاری که به عنوان بخشی از آنان در عروسی شهری نواخته میشد
کاملاً با آهنگهای هراتی به نام اوشاری متفاوت بود. (فصل ۶ صفحه ۶۳) اجرای
این آهنگ ها در مقام کستوری بود. موزیک به تدریج در ضرب سرعت میگرفت و
۱۰-۵ دقیقه ادامه نیافت تا هنگامی که رقصندگان خسته میشدند. بعد از آنان
معمولترین نوع تفریح و سرگرمی رقص یک نفره بود که توسط مردان جوان انجام
میشد. اینها جوانانی از میان مهمانان بودند که رقصهایی مانند شیش کبابی،
توریستی و غمزه گی و هم چنین بخشی از مجموعه رقص زنان و دختران جوان را
نیزانجام میدادند. این رقصها با حرکات تند لگن و باسن همراه بودند و به
طرز خندهداری شهوت انگیز مینمودند. نوازندگان، آهنگهایی شبیه آن برای
پسر رقصنده مینواختند؛ قطعاتی عادی از آهنگها و ملودیهایی که جزئی از
مجموعه رقص شده بود با استفاده بلامانع رقص لوگری. نوازندگان ادعا میکردند
که توجه زیادی به این نوع موسیقی ندارند ولی در موقعیتهای مناسب، از
نواختن، خندیدن به مسخرهبازیهای رقصندگان و اظهار نظر و تشویق با صدای
بلند لذت میبرند.
هر رقصنده فقط چند دقیقهای قبل از ترک صحنه میرقصید. مهمانان، داوطلب رقص
نمی کردند و معمولاً میزبانان جوان به زور آنها را به صحنه میآورند. به
ندرت یک رقصنده واقعی را که آرایش زنانه کرده بود، لباس زنان به تن داشت و
خلخال به پا داشت کرایه میکردند بعضی اوقات یک کمدین جوک میگفتند، آواز
میخواند و رقص خندهدار میکرد. این برنامههای کمدی نشأت گرفته از یک سنت
قدیمی بودند. در اوایل این قرن گروههایی از کمدینها، احتمالاً غریبزاده
که سیل هم اجرا میکردند، را برای سرگرم کردن مهمانان میآوردند. گاهی یک
رقصنده کمدی مهمان را سرگرم میکرد و حرکات مختلف جست وخیز به اضافه برنامه
معمول رقص کمدی – شهوانی انجام می شد. این هنرمندان، آماتورهایی بودند که
به طور رایگان کار میکردند و به آنها «مسخرهباز». کمدین و یا «بیکار»
ژوکر میگرفتند. بعضی وقتها از خوانندههای آماتور بین مهمانان تقاضا
میشد که کنار نوازندگان بنشینند و آنها را همراهی کنند. چندین خواننده
معروف هراتی مانند خالو شوقی، کار حرفهایشان را به این صورت آغاز
میکردند. گا هی یک خواننده که استعداد چندانی هم نداشت مجبور میشد برای
خوشی حضار و ارکستر بخواند و آهنگهای غلطی برای شاد کردن مردم میزد.
سپس نوبت به آئین اصلی عصر یعنی، تخت داماد، «سریر داماد» میرسید. یک یا
دو ردیف صندلی برای مهمانان مهم میگذشتند و چندین سینی از چیزهای ضروری
برای انجام مراسم جلوی آنها میچیدند. نوازندگان دو آهنگ عروسی مینواختند:
اول «حنا با کارا» و سپس یکی دیگر مانند اُلانگ اُلانگ یا «در مجلس حنای
تو». داماد توسط پدرش یا یکی از بزرگترهای قوم هدایت میشد و آنها سر جای
خود در وسط ردیف جلوی صندلی مینشستند. سپس پدر داماد یک سری آداب آئینی
انجام میداد. یک کلاه پوست نو پر از نقل (بادامهای شکری) که هدیه خانواده
عروس بود از سینی برمیداشتند و آن را روی سر داماد میگذاشت. به این ترتیب
نقلها مانند آبشار از سر داماد سرازیر میشدند و آن وقت بود که نقلهای
بیشتری روی سرش میریختند. یک ملنگ یا یکی از آشپزها، ظرفی از اسپند سوزان
جلوی او حمل میکرد و سپس برای رفع چشم زخم دور سر حضار میگردانید.
حلقهای از گلهای مصنوعی به گردن داماد میانداختند و گلولهای از حنا به
انگشت کوچک دست راستش میپیچیدند. سپس سینی حنا را میان جمع میبردند تا هر
کس که میخواست انگشتانش را رنگ کند. یک سینی نقل نیز میان مهمانان پخش
میشد و به هر مهمانی یک مشت نقل میدادند. آخوند دعایی میخواند و یک عکاس
حرفهای عکس میگرفت. داماد توسط پدرش به میان زنها میرفت، در آن جا به
عروس ملحق میشد و در مراسم بعدی حضور مییافت. در انتهای مراسم. تخت داماد
(معمولاً رقص و نمایش کمدی بیشتری اجرا میشد. روند این قسمت با صلاحدید و
اختیار مهمانان بود چرا که ارکستر اعتقاد داشت خدمتگزار مردم است. هنگامی
که رقص به پایان میرسید، ارکستر چاشنی آخر آهنگها را مینواخت که اغلب
تعداد زیادی غزل و در مورد امیر محمد، اغلب یک راگ بود.
مقامهای مناسب و مطلوب بخشهای آخر آسا بود که گفته میشد «به ویژه برای
آخر شب خیلی شیرین و مناسب بود» این مقام ارتباط مذهبی با اشعار روحانی
داشت و معمولاً برنامه با چندین نعت، غزلهای عرفانی یا روحانی خاتمه
مییافت. و سرانجام مجلسی با آهنگی جدی، افکار اسلامی، یاد خدا و پیامبرش
تمام میشد. ارکستر طبق قرارداد، باید تا زمان معینی مینواختند و وقتی که
آخرین آهنگ نواخته میشد، نوازندگان رباب و دوتار، سازهایشان را کنار
میگذاشتند و دم هارمونیه (سازی شبیه ارگ) را میبستند و نوازنده طبله،
پوششهای پارچهای روی پوست طبله میگذاشت.
مهمانان باقیمانده اغلب از نوازندگان تقاضا میکردند که بیشتر بنوازند ولی
آنها قاعدتاً نمیپذیرفتند. سپس با چای از ایشان پذیرایی میکردند و یک
سینی نقل و بیسکویت، که روی هر کدام پاکت مهر و موم شده که در آن پول شان
قرار داشت، برایشان میآورند. رهبر گروه پاکتها را بدون گشودن در جیب
میگذاشت و نوازندگان شیرینیجات را بین خودشان تقسیم میکردند. بعد ابزار
موسیقیشان را در پوشه هایش میگذاشتند و اجازه مرخصی میگرفتند.
اداهه دارد
در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:
۶۴ – پذیرائی اززنان در جشن عروسی
۶۵ – کنسرت های رمضان
۶۶ – تئاتر
۶۷ – میله های عنعنوی خارج از شهر
۷۰ – نوازندگان در میله ها
۷۱ – جشن ها
۷۲ – جشن های خصوص
۷۳ – مهمانی و شب نشینی
فصل نهم
۷۴ – سیستم ارزیابی از موسیقی در هرات
۷۵ – محکومیت موسیقی
۷۶ – اثرات ناگوار و ثمرات شوم موسیقی ازدیدگاه صحت وروانشناسی
۷۷ – محکومین خوانندگان و نوازندگان
۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی
۷۹ – محمد کریم دوتارنواز
۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی
۸۱ – موسیقی وتصوف
فصل دهم
۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات
۸۳ – نوگرائی ونوسازی
۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی
۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی
۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی
۸۷ – تضادها با مشهد
۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال
۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی
۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر
|