کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

۲

 

۳

 

۴

 

۵

 

۶

 

۷

 

۸

 

۹

 

 

۱۰

 

 

۱۱

 

۱۲

 

۱۳

 

۱۴

 

۱۵

 

 

۱۶

 

 

۱۷

 

 

۱۸

 

 

 

۱۹

 

 

۲۰

 

 

۲۱

 

 

 
 

   

ترجمه و تحشیه: نصرالدین سلجوقی
سال ۱۳۸۶ آیرلند دابلین

    

 
موسیقی افغانستان و هنرمندان حرفوی شهر هرات مولف: پروفیسور جان بیلی

 

تئاتر:

در طول کار عملی من در هرات در عرصه تئاتر فقط هرات ننداری فعال بود واین صحنه تحت نظر اداره اطلاعات و کلتور وقت فعالیت داشت،  از سال (۱۳۴۸ – ۱۳۵۳ ش )مطابق ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۳ تئاتر دومی هم به وجود آمد، تئاتر بهزاد ننداری که ساکاتا راجع به آن صحبت کرده است. (۱۹۸۳:۶۳). این تئاتر پس از به قدرت رسیدن محمد داوود تعطیل شد. در آن زمان مالکیت روزنامه­های خصوصی، مجلات و مکان­هایی تفریحی در سراسر افغانستان ممنوع بود.

هرات ننداری خط مشی دولت را در رابطه با برنامه­های هنری توضیح داد و به این ترتیب به عنوان شاخص و نشان دهنده­ی روندها حائز اهمیت شد.(۱)[۱]

تئاتر پیش صحنه ابتدا در دهه ۱۹۲۰ به افغانستان معرفی شد و احتمالاً از تئاتر ترکیه که در آن زمان منبع بسیار ایده­های مدرن بود الهام گرفته بود. مسئول مجلهء ادبی هرات در اواخر دهه ۱۹۳۰ یکی از طرفداران تئاتر و به عنوان یک نیروی پر ثمر اجتماعی و آموزشی بود (گرگوریان ۱۹۶۹:۳۵۷). تاریخچه هرات ننداری احتمالاً به دهه ۱۹۴۰ برمی­گردد. این تئاتر چند سالی از شهرت خوبی در میان طبقات پیشرفته و تحصیل کرده شهر برخوردار بود. در آن روزها تمام هنرپیشه­ها و بازیگران مرد بودندو نقش زنان را پسران جوان و کودکان ایفا می­کردند. سپس، زمانی ه بخشی از خط مشی دولت در جهت بهبود بخشیدن به موقعیت زنان در اجرای کارهای هنری قرار گرفت، زنان به عنوان هنر پیشه، خواننده و رقصنده معرفی شدند. نتیجه این خط مشی پایین آمدن جایگاه تئاتر بود چرا که تنها زنانی که حاضر به اجرای نمایش در حضور تماشاچیان مرد می­شدند. زنان بدکاره­ای بودند که در تئاتر برای خودشان تبلیغ می­کردند و حقوق­های کلانی هم می­گرفتند. این نکته حائز اهمیت است که تئاتری که توسط عمال دولت گردانده می­شد نوعی رقص تک نفره را نشان می­داد که توسط دفتر رقصنده­ای اجرا می­شد و پلیس اجرای آن را در خانه خصوصی و در حضور تماشاچیان مرد ممنوع کرده بود.

نمایش­هایی که من در ننداری دیدم ملودراماتیک و کمدی بودند. بعضی اوقات سرگرمی­های نمایشی عصر فقط شامل یک سری حرکات کمدی و خنده­دار بودند. کمدی یک سنت جا افتاده هراتی در نمایش مردمی و عامیانه بود. (باغبان -۱۳۵۷ ش۱۹۷۷). نمایش­های جدی­تر اغلب دارای احساسات میهن پرستانه و ملی بودند و غالباً فساد دولتی و اداری را به باد انتقاد می­گرفتند و محاکمه می­کردند. تئاتر همچنین تصویری خودآگاه از فرهنگ هراتی به وجود آورده بود و نسبت ترانه­های هراتی در تئاتر خیلی بیشتر از اجراهای دیگر بود. این تمایل و گرایش به پرورش فرهنگ هراتی به خوبی توسط ارکستر دو تار محمد کریم و دو تارنواز به نمایش درآمده بود. این ارکستر چند ماهی در زمستان سال (۱۳۵۵ – ۱۳۵۶ ش ) مطابق  ۷۶-۱۹۷۵ در تئاتر اجرا داشت و شامل ۸ نوازنده­ی مرد و یک زن نوازنده  دو تار  بود.

ثریا که هم خواننده و هم هنرپیشه بود در یک اقدام غیر عادی شروع به یادگیری نواختن دو تار کرد تا بتوانند در ارکستر بنوازد. ماهیت ارکستر در نظرمحمد کریم به طور مشخصی هراتی بود. درین آرکستر موسیقی محلی نواخته می شد و نوازندگان لباس­های قدیمی هراتی به تن داشتند که از جنس کرباس ضخیم بود.

هرات ننداری در شهر جدید واقع شده بود و شامل صحنه­ای در انتهای سالن بود که می­توانست در حدود ۲۵۰ تماشاچی را روی صندلی­های چوبی جای دهد. فضای کوچکی برای زن­ها اختصاص داده شده بود و در سال  ۱۳۵۵ش مطابق ۱۹۷۵ پشت سالن نمایش، محلی برای گروه­های خانوادگی ساخته شد. جایگاه ارکستر در پایین صحنه بود و یک دیوار گلی کوتاه داشت که نوازندگان را از تماشاچیان جدا می­کرد. یک نمایش عصرانه در ننداری در بخش داشت: اول نمایش و بعد کنسرت که شامل چندین خواننده و تعدادی رقص تک نفره بود. نوازندگان جایگاه ارکستر هم موسیقی مورد نیاز نمایش را تأمین می­کردند و هم در کنسرت ها همکاری داشتند . کارکنان تئاتر شامل مجریان، کارمندان بخش اداری و تولید بودند.

بازیگران (هنرپیشه­ها): تقریباً تمام آنها مشاغلی کوچک در تئاتر دولتی داشتند. آنها هراتی بودند  و بعضی­شان سال­ها در تئاتر کار کرده بودند. گاهی یک یا دو هنرپیشه بسیار حرفه­ای مشل الفت هروی که قبلاً تئاتر خودش را داشت (بهزاد ننداری) و دولت رسماً از وی تقدیر کرده بود، نیز حضور داشتند (ساکاتا ۱۹۸۳:۸۶). اعضای بخش تولید نیز نقش­های اصلی را ایفا می­کردند.

هنرپیشه – خوانده – رقصنده­ها: بعضی زنان هنر پیشه و خواننده اصلی بودند و بقیه خوانندگان بودند که نقش­های بسیار جزیی در نمایش داشتند. تنها یکی یا دو تا از زنان رقص تکی هم می­کردند. تئاتر اغلب هر بار حدود ۵ زن با قراردادهای متفاوت استخدام می­کرد.  بعضی از آنها هراتی نبودند - از کابل قندهار و جلال آباد آماده بودند.کارکنان زن اغلب در حال تغییر و تبدیل بودند.

خوانندگان مرد: در سال  ۱۳۵۷ ش مطابق ۱۹۷۷، تئاتر غلام دستگیرسرود را به عنوان خواننده ترانه­های هراتی استخدام کرد. او نیز مانند دیگر بازیگران، روزها در یک دفتر دولتی به صفت پسته رسان مشغول کار بود. بلبل هروی «بلبل هرات» نیز به عنوان خواننده و مجری برنامه تقلید  آوازپرنده  استخدام شده بود. کار او به عنوان یک مجری تا حد زیادی براساس چنین امور روزمره­ای بود. ناوک و غلام نبی زنده دل دو خواننده­ء هراتی دیگر بودند که تئاتر یک توافقنامه غیر رسمی داشتند و به موجب آن می­توانستند هر وقت که دلشان خواست همکاری کنند.

جایگاه نوازندگان: گروه تئاتر نمونه­ای از یک مجموعه شهری، با هارمونیوم، رباب، دو تار، طبله و گاهی تنبور و دو زنگه بود. اجرا در تئاتر از نظر نوازندگان زیاد جالب و محرمانه نبود چرا که مجبور بودند موسیقی رقص بنوازند. آنها کار و مهارت موسیقایی زنان را دست کم می­گرفتند و شاکی بودند که زنان اغلب  درخارج می­خوانند و وقت زیادی صرف تمرین ترانه­های جدید می­کردند (که برای این قسمت به نوازندگان پول اضافی داده نمی­شد). گرچه استخدام در تئاتر به طور منظمی انجام می­گرفت ولی حقوق­ها خیلی کم بود. در زمستان­ها که تعداد تماشاچیان کم بود، نوازندگان دستمزد کمتری می­گرفتند و شب­هایی که اجرا کنسل می­شد پولی دریافت نمی­کردند. غلام سرور به من گفته بود که در سال  ۱۳۵۴ ش مطابق ۱۹۷۴ گروهش برای هر شب اجرا ۳۵۰ افغانی می­گرفته­اند. خود وی به عنوان رهبر ۱۱۰ افغانی گرفته بود و به هر نفر ۶۰ افغانی داده بود.

در آن زمان فقط ۳ زن در تئاتر کار می­کردند. یکی شمشاد بود که خواننده مشهور کابلی بود و شبی ۱.۰۰۰ افغانی می­گرفت، دومی شبی ۲۵۰ افغانی و سومی که جوان بود و داشت کار یاد می­گرفت ماهی ۲۵۰۰ افغانی که کمی بیشتر از دستمزد یک نوازنده مرد بود. تقریباً از سال ۱۳۴۳ ش مطابق  ۱۹۶۳، غلام سرور که خواننده و نوازنده هارمونیوم بود تئاتر را اداره می­کرد. وی پیش از آن به عنوان نوازنده طبله در آنجا کار می­کرد. تغییر و تحولات زیادی در بخش کارکنان صورت می­گرفت و در سال ۱۳۵۵ ش مطابق  ۱۹۷۵ گروه گل پسندها جانشین غلام سرور شدند: غلام محمد، نوازنده هارمونیوم؛ غنی لندی، نوازنده رباب؛ حیدر، نوازنده دو تار؛ و جلیل، نوازنده طبله. هم آنها به استثنای جلیل قبلاً در گروه ارکستر بهزاد ننداری می­نواختند. (برای عکس گروهی آنها رجوع شود به ساکاتا ۱۹۸۳:۸۷) در سال ۱۹۷۶ ۱۳۵۶ ش مطابق غلام سرور سرور با شرکت جدیدش کریم خوش­نواز دوباره به تئاتر برگشت.

نمایشگاه­های خارج از شهر: (میله)

کلمه میله به گشت و گذاری در فضای باز خارج از شهر اشاره می­کند که به منظور تفریح و سرگرمی است. هراتی­هایی که در مدرسه زبان انگلیسی خوانده­اند معمولاً از واژه پیک­نیک برای ترجمه میله استفاده می­کنند. این لغت برای اشاره به یک میله کوچک مناسب بود ولی آنچه این جا مورد نظر ماست چیزی بس بزرگتر است که همان واژه نمایشگاه بیرون از شهر برایش مناسب­تر است. این مبله­ها پدیده­هایی بهاری بودند که در پیشواز اولین روز سال نو که در افغانستان و ایران مصادف با ۲۱مارچ مطابق اول حمل است اتفاق می­افتادند. آنها معمولاً در اواسط فبروری واوایل ما حوت، هر جمعه که هوا خوب بود برپا می­شدند. میله­های بیشتری نیز در اولین روز سال نو (نوروز)، چهارشنبه (چهار شنبه اول) و پنج شنبه (پنج شنبه اول) پس از نوروز برگزار می­شدند و پس از آن هر جمعه تا چهلمین روز از سال نو ادامه می­یافتند. بعضی میله­ها در محوطه زیارتگاه­ها بر پا می­شد و دلایلی وجود دارد که فکر می­کنیم میله در ارتباط تنگاتنگ با پدیده (یورس در پاکستان و هندوستان دارد .

 

 
میله باغ در کرخ، قلعه شربت، جلیل احمد دل آهنگ، عبدالسمع قربانی، وحید احمد دل آهنگ

 

اولین میله در افغانستان در مزار شریف افغان ترکستان، به قولی در مزار علی اتفاق افتاد (ن. هـ. دو پری ۵۶-۱۹۶۷:۴۹). هزاران زائر در هر سال به مزار سفر کردند تا پرچم سال نو را به اهتزاز در آورند. مله گل سرخ «جشن لاله» چهل روز ادامه داشت و موقعیتی مناسب برای آهنگ و موسیقی بود. میله­های هرات نیز چهل روز ادامه داشت و . موسیقی مله­های هرات ارتباط خاصی با موسیقی افغان ترکستان داشتند و مجموعه ترانه­های میله غالباً حاوی اشاراتی به جشن لاله مزار بودند.

در نزدیکی شهر هرات پنج منطقه اصلی برای برگزاری میله­ها وجود داشت: تخت سفر، ابوالو لید، شاهزاده یعقوب، امام شش نور، مزار یک اولیا در کنار فضای میله بود و رفتن به زیارتگاه بخش اصلی رفتن به میله محسوب می­شد. تخت سفر یک باغ تفریحی  بود که فقط یک مایل از مزار انصاری در گذرگاه فاصله داشت. میله شاهزاده یعقوب در مسافتی از زیارتگاه قدیس به همان نام برگزار می­شد. در پل مالان که پلی قدیمی روی رود هرات است مزاری در محل وجود داشت ولی معلوم نیست که چرا میله را آن جا برگزار می­کردند.(۱)[۲]

جدول زمانی میله­ها تقریباً هر سال در یک زمان بود و اگر تغییری در جزئیات داشت فقط به خاطر تغییر روز سال نو بود. مله­های سال۱۳۵۷ ش مطابق  ۱۹۷۷ در جدول (فهرست) شماره ۸ نشان داده شده­اند.

جدول شماره ۸: مله­های سال ۱۹۷۷ ۱۳۵۷ ش مطابق  که تعداد گروه­های نوازنده را نشان می­دهد:

 

گروه­ها

 

مکان

 

روز

 

۱

تخت سفر

جمعه۱۱ فبروری      مطابق جمعه  چهارم حوت

۲

تخت سفر

جمعه ۱۸ فبروری       مطابق جمعه  یازدهم حوت

۲

تخت سفر

جمعه ۲۵ فبروری        مطابق هجدهم  حوت

۳

تخت سفر

جمعه ۴ فبروری          مطابق بیست وپنجم حوت   

۳

تخت سفر

جمعه ۱۱ مارچ

۳

تخت سفر

جمعه ۱۸ مارچ

۲

تخت سفر

دوشنبه ۲۱ مارچ       نوروز اول خمل

۲

ابو ولید

 

۳

شاهزاده یعقوب

 

۴

ابو ولید

چهارشنبه ۲۳ مارچ   چهار شنبه اول سوم حمل

۳

شاهزاده یعقوب

 

۷

شاهزاده یعقوب

پنچ شنبه ۲۴ مارچ    پنج شنبه اول

۷

شاهزاده یعقوب

جمعه ۲۵ مارچ

۴

امام شش نور

جمعه ۱ اپریل

۳

امام شش نور

جمعه ۸ اپریل

۲

پل مالان

جمعه ۱۵ اپریل

۴

پل مالان

جمعه ۲۲ اپریل

۲

پل مالان

جمعه ۲۹ اپریل

فعالیت­های زیادی در میله جریان داشت. صاحبان  سماواری ها(چای خانه­ها) ساز و برگ خود را از شهر به محل میله می­آورند و چایخانه­ها را در آن جا بنا می­کردند. سماواری هادر ساده­ترین فرمش یک فضای کوچک فرش شده بود که سماوری داشت که با آن چای تهیه می­کردند. بعضی از مالکین چای خانه­ها خیمه و سایه­بان­هایی می­آوردند تا برای مشتریانشان محل خوبی فراهم کنند. عده معدودی از آنها گروه نوازنده کرایه می­کردند و چای را گرانتر می­فروختند. در بزرگترین میله­ها شش گروه نوازنده در چنین (چای­خانه­ها) می­نواختند.

مغازه­داران غرفه ­هایی برای فروش غذا، آجیل، شیرینی، بیسکویت و میوه می ساختندد. قصاب­ها در فروشگاه­هایشان گوشت گاو و بره مورد نیاز کباب رستوران­ها را تأمین می­کردند. بستنی فروش­ها، جلبی فروش­ها (نوعی شیرینی هندی) و آب فروش­ها هم بودند. چیزهای دیگری مثل آئینه دستی، تیغ ریش تراشی، عطر و زیور آلات نیز به معرض فروش گذاشته می­شد. اسباب بازی­های چوبی دست ساز مثل طبل، کامیون، گهواره و جغجغه نیز می­فروختند. این اجناس توسط غریب زاده ساخته و فروخته می­شد.


 

[۱] درامه منظوم صبح سعادت: به مناسبت تجلی جمهوریت مرحوم محمد داود اولین رئیس جمهور افغانستان شعر ونویسندگان هرات برای اولین مرتبه درام منظوم صبح سعادت را به رشته تحریر درآورده و بعضی از شعرا خود درین صحنه به صفت ممثل نقش ایفا می نمودند. درام مذکور در سه پرده در سینمای هرات به نمایش گذاشته شده بود . نویسندگان درامه مرحم میر عبدالعلی شایق هروی – وشعرای که در نگارش منظوم این درامه همکاری کردند عبارت بودند از مرحوم میر عبدالعلی شایق هروی- عبدالکریم تمنا – براتعلی فدائی – مرحوم حبیب الله ممنون – مرحوم استا محمد سعید مشعل- مرحوم سعدالدین فیضی – مرحوم عبدالرحمن دلیر – مولوی عبدالله شیقی- وعبدالووف طالع – فضل الله یمینی – مولوی نصرالدین عنبری . ممثیلین عبارت بودند از غلام محمد فرحت – محمد غوث عسکرزاده – عبدالکریم تمنا – ناصر فرخاد – غلام حیدر اخگر – محمد قاسم مسرور – محمد ناصر ناهض – و چند تن از متعلمین لیسه های هرات این درامه در شب تجلیل جشن جمهوریت به معرض نمایش قرار داده شد و مورد استقبال بی نظیر مردم قرار گرفت. مترجم

[۲] پل مالان: این پل دارای قدامت تاریخی ومذهبی قبل از اسلام است . از دیر زمانی است که مردم شهر هرات در آن محل به میله های عنعنوی می پردازند. مالن قریه ای است کوچک که در کنار دریای هریرود قرار دارد . به قول مورخین قبل از اسلام درآن قریه آتشکده ای بوده که همه اهالی شهر هرات به این آتشکده غرض نیایش می آمدند. آن زمان که روی دریای هریرود پلی وجود نداشتمردم به سختی از آب عبور می کردند و خود را به آتشگاه میرساندند . برزو موبد آتشکده مالان فرزند نداشت واز بی فرزندی رنج می برد روزی دست به دامن اهورامزدا زد و گفت که اگر مرا فرزندی آید روی دریای هریرود پلی خواهم ساخت که مردم بتوانند به آسانی از پل عبور کنند و به آتشکده بیایند. پس از چندی خداوند به او فرزندی عطا کرد که نامش را فریدون گذاشت و بعداء آن پل را بساخت و آن پسر هم عاشق ودلباخته زهره میگرددکه داستان طولانی دارد. و درزمان شجاع الدوله خان در دوطرف این پل نهال ها و اشجاری قرص شد وبعداء مردم ازین محل به عنوان تفریحگاه استفاده می کردندسرود پل مالان توسط محمود خوشنواز تحت عنوان سر پل مالان دختری دیدم هم دررادیو افغانستان به نشر رسید. مترجم

 

اداهه دارد

در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:

 

 

۷۰ – نوازندگان در میله ها

۷۱ – جشن ها

۷۲ – جشن های خصوص

۷۳ – مهمانی و شب نشینی

 

 

فصل نهم

۷۴ – سیستم ارزیابی از موسیقی در هرات

۷۵ – محکومیت موسیقی

۷۶ – اثرات ناگوار و ثمرات شوم موسیقی ازدیدگاه صحت وروانشناسی

۷۷ – محکومین خوانندگان و نوازندگان

۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی

۷۹ – محمد کریم دوتارنواز

۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی

۸۱ – موسیقی وتصوف

فصل دهم

۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات

۸۳ – نوگرائی ونوسازی

۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی

۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی

۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی

۸۷ – تضادها با مشهد

۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال

۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی

 ۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۳۳                       سال دهم                          دلو          ۱۳۹۳ هجری  خورشیدی          اول فبوری      ۲۰۱۵