پذیرایی زنان در عروسی:
با پذیرائی از مردان، مجلسی جداگانه برای زنان در حیاط مجاور برپا بود.
موسیقی را گروهی از زنان سازنده از کوچه گل پسند فراهم میکردند،
میخواندند و هارمونیه و دایره میزدند. در اینجا بد نیست که به نقش زنان
سازنده بیشتر توجه کنیم چرا که تفاوتهای آشکاری با مردان دارد. مجلس زنان
بسیار طولانیتر بود و تا بعد از ظهر روز بعد ادامه مییافت. صحن حویلی را
زنان فرش میکردند و مانند مجلسی مردان ولی با ریخت و پاش کمتر تزئین و
چراغانی میشد. یک جایگاه ارکستر با تزئینات شاد و رنگارنگ برای زنان
نوازنده فراهم میشد، ولی آنها معمولاً بیشتر ترجیح میدادند روی کف حویلی
فرش شده بنشینند و بنوازند. پذیرایی زنان در مقایسه با مردان حالت رسمی
کمتری داشت و از سازماندهی کمتری نیز برخوردار بود. این مسئله تا حدودی به
علت حضور نوجوانان زیاد در جشن بود. از آن جائی که زنان باید مدت بیشتری
مینواختند، یک نکته قابل توجه برای ایشان ذخیره انرژیشان بود و این یک
دلیل برای تعدد نوازندگان در مجلس زنانه بود و همچنین لازم بود در مورد
اینکه چه کسی چه سازی را بنوازد از خود انعطاف نشان دهند. مسئله دیگر این
که نوازندگان زن کودکانشان را همراه خود به جشنها میبردند.
زنان نیز مانند مردان میان موسیقیای که برای شنیدن بود و موسیقیای که
برای رقصیدن بود، مرزی قائل میشدند ولی در حین اینکه در مجلس مردانه این
دو جنبه به طور واضحی از هم مجزا میشدند، زنان در مجلس خود آنها را با
یکدیگر مخلوط میکردند.
در بخش نخست مجلس، موسیقیای برای گوش کردن مینواختند تا آنکه رقص توسط
میزبانان شروع میشد. سپس رقص و آواز بر اساس توانایی و انرژی مهمانان،
میانشان پخش میشد. زنها اجرای موسیقی را با یک قطعه عالی و مؤثر شروع
نمیکردند و اعتقاد نداشتند که حتماً باید در طول برنامه یک مقام را حفظ
کنند، بلکه دلشان میخواست که به تناسب از مقامی به مقام دیگر بروند. بیشتر
اجرای آنها در مقام بایرامی، جوگ، پاری و کستوری بود و مجموعه آنها به طور
کلی شامل آهنگهای مشهور و هراتی بود. آنها مانند مردان هر آوازی را با یک
فرد معرفی نمیکردند.
یکی از انواع اصلی سرگرمی در پذیرایی زنان، رقص بود که عمدتاً توسط دختران
و زنان جوانتر خویشاوند نزدیک داماد انجام میشد. سازماندهی و ترتیب دادن
رقص و هیجان بخشیدن به مهمانی به عهده آنان بود. عروس آرام در اتاق دیگری
مینشست و از خویشاوندان نزدیک او انتظار نداشتند که در جشنها نقش مهمی
ایفا کنند. درست مانند مجلس مردان، کسی برای رقصیدن پیشقدم نمیشد و باید
به زور آنها را به صحنه میآوردند. بعضی از رقصهایی که در چنین
پذیراییهایی انجام میشدند عبارت بودند از: اتنی، یک رقص گروهی مشابه به
رقص مردان که موسیقی مشابهی داشت؛ رقصهای تکی مانند توریستی، لوگری، شیش
کبابی، شلنگی برای دو دختر، سه چکه گی برای چهار دختر، و کاغذ بادبازی برای
دختران کوچک. بعضی رقصها سنتی بودند مانند اتنی، و بقیه پیرو مد بودند.
نوازندگان جوانتر هم در صورت گرفتن انعام ممکن بود برقصند، نمایش رقص و
آواز اجراء کنند، نمایش بدون کلام با رقص اجرا کنند، یا در طول بخشهای
نغمه میان اشعار برقصند.
بخش اول مجلس زنان را رقص و آواز تشکیل میداد که از ساعت ۶ عصر آغاز
میشد. مهمانان گروهگروه چای مینوشیدند، چلم میکشیدند و رقص و آواز را
تماشا میکردند. غذای آنها مشابه به غذای مردان بود و سر هر ظرف گوشت و
برنج سه زن مینشستند. مراسم تخت داماد، رقص تک نفره و دیگر نمایشهای کمدی
در مجلس پذیرایی مردان را، زنان از پشت بامها میدیدند پس از تخت داماد، و
معمولاً بعد از اتمام پذیرایی مردان، داماد را به جمع زنان میآوردند. سپس
در مراسم تخت دیگری شرکت میکردند آنجا با عروسش روی تختی (کوسن، کاناپه،
یا صندلی) مینشست. روبه روی آنها بشقابهای کیک و شیرینی، آئینه و قرآن
قرار داشت. این آئین آئینه مصحف نامیده میشد (استفاده از آئینه). آئینه را
جلوی عروس و داماد میگذاشتند، سپس پارچه سفیدی روی سرشان میانداختند به
طوری که بتوانند به تصاویر خودشان خیره شوند. عروس و داماد شیرینی و کیک
دهان یکدیگر میگذاشتند و به نوبت قرآن میخواندند. در طول مراسم آینه مصحف
نوازندگان آهنگهای عروسی مانند: بادابادا، حتا باکارا، الانگ الانگ و
آهسته برو، مینواختند و مهمانان پس از هر آئین دست میزدند. عروس و داماد
سپس به اتاق خواب خصوصی خودشان میرفتند. نوازندگان یک ساعت دیگر هم قبل از
اینکه مهمانان برای شب جا بیفتند به نواختن ادامه میدادند. روز بعد «تخت
جمع کنی» نامیده میشد یعنی جمع کردن تخت عروسی.
پس از صرف صبحانه، دوباره از ساعت ۹ یا ۱۰ رقص و آواز شروع میشد و غالباً
مهمانان بیشتری از راه میرسیدند. نوازندگان متناوباً تمام صبح مینواختند.
وقت نهار، خوراک دیگر مشابه قبل یعنی همان گوشت و برنج
صرف
میشد. بعداً، رقص و آواز تا ساعت ۴ بعد از ظهر یعنی زمانی که جهیزیه عروس
را نشان میدادند ادامه مییافت. جهیزیه عروس شامل یک سری لوازم خانه، لباس
و هدیه برای عروس و داماد بود که همه توسط پدر عروس فراهم شده بود. عروس و
داماد روی تخت مینشستند و هر تکه از جهیزیه به طور جداگانه نشان داده شده
و توسط نوازندگان اعلام میشد. این پایان پذیرایی بود و مهمانان شروع به
رفتن میکردند. مزد ارکستر را در پاکتی روی یک ظرف نقل میگذاشتند و مقداری
پارچه برای تهیه یک دست لباس (دست رفته) از جهیزیه عروس به آنها داده
میشد.
کنسرتهای رمضان:
اگرچه رمضان،ماه روزهداری، به علت پرهیز از خوردن و آشامیدن در ساعات روز،
با سختی همراه بود ولی دوره مهمانیهای شبانه نیز بود. من در هرات شاهد ۵
رمضان پیدرپی بودم طی سالهای (۱۳۵۳ – ۱۳۵۷ ش )مطابق (۷۷-۱۹۷۳). در سال
۱۹۷۳ رمضان در ۲۸ سپتامبر و در سال ۱۹۷۷ در ۱۵ آگوست آغاز شد. در طول روز،
مغازههای زیادی بسته بودند و مردم بیشتر در حال استراحت یا خواب بودند.
عصرها مغازهها را باز میکردند و خیابانها شلوغ میشد. مردها شبها دیر
میخوابیدند و صبحها برای یک سری مفصل بسیار زیاد از خواب بیدار میشدند.
گروههایی از جوانان شب هنگام به گردش در مناطق مسکونی میپرداختند و
آهنگهای رمضانی میخواندند، و در مساجد برای عیادت کنندگان قرآن تلاوت
میشد. شبها در بعضی از دهکدهها سرنا و دهل مینواختند، و در شهرها
نوازندگان سازهای برنجی این کار ا میکردند. ایده کنسرتهای شبانه در ماه
رمضان ممکن است از چنین موسیقیهایی شبانه نشأت گرفته باشد. رسم اخیر
کنسرتهای شبانه احتمالاً خیلی پیش از هرات در کابل به وجود آمده بود امیر
جان به من گفته بود که رسم کنسرتهای رمضان را سالها پیش در هرات با
نواختن در کافهای در شهر جدید آغاز کرده بود. در سالهای بعد گل پسندها
راه او را ادامه داند. امیر محمد اولین کنسرت رمضان را در هرات با گروهی
از گل پسندها در سال ۱۳۵۱ ش مطابق ۱۹۷۱ اجرا کرد. تا سال ۱۳۵۲ ش مطابق
۱۹۷۲ امیر محمد دیگر گروه خود را در هرات سر و سامان داده بود و در ۴ سال
بعد آنها جزء ثابت رمضان بودند.محلی که امیر محمد و دیگر گروههای سازنده
در آن مینواختند، کافهای در یک ساختمان مدرن و جدید بود. میزها را برای
اجراء کنسرت بر میداشتند و جایگاه ارکستر را به سخاوتمندی با قالی، دیوار
کوبها، تصاویر مذهبی، و پعکس های از رئیس جمهور وقت (محمد داوود) تزئین
میکردند. تمام این تزئینات با چراغهای الکتریکی رنگارنگ، نورانی میشد.
همانطور که ماه رمضان رفتهرفته به فصل تابستان نزدیک میافتاد،
میتوانستند کنسرتهایی در فضای باز، با حدود ۱۰۰۰ تماشاچی ترتیب دهند.
ورودی چنین کنسرتهایی معمولاً ۲۰ افغانی و مشابه ورودی تئاتر بود. گاهی یک
چای خانه گروه نوازندهی دو تار میآورد که شبها بنوازند و یا کنسرت دو
نفره دو تار و زیر باقالی که آماتورهایی از میان مشتریان به طور رایگان
اجرا میکردند.
ساختار کنسرت رمضان امیر محمد مانند اجرای وی در جشنهای عروسی بود با این
تفاوت که کوتاهتر بود و به جای ۶-۵ ساعت، ۴-۳ ساعت ادامه داشت. او چاشنی
اول را با یک نغمه کاشال که با چند غزل دنبال میشد شروع میکرد، سپس با
برنامهای از آهنگهای محبوب و معروف، غزل و راگ ادامه میداد. سپس
آنتراکتی نیم ساعته بود. در کنسرت رمضان برای رقص، موسیقی نواخته نمیشد
گرچه نغمههای لوگاری با ترانههای خاصی نواخته میشدند. پس از آنتراکت
محمدرحیم و گدامحمد قطعاتی تک نفره همراه با ضرب طبله داشتند. رحیم یک نغمه
کاشال به عنوان رنگ (قطعه رقص) مینواخت. گدا نغمه کاشال یا نغمه ازبکی
مینواخت. پس از اجرای تک نفره که حدود نیم ساعت طول میکشید، امیر محمد
مقام آسا را شروع میکرد که در آن غزلهای جدی روحانی مذهبی یا عرفانی
میخواند.
کنسرتهای رمضان به امیر محمد و گروهش این شانس را میداد که بیشتر در
سبکهای موسیقی مورد علاقهشان مانند، عزل و راگ، بنوازند. به علاوه آنها
مجبور نبودند برای رقص بنوازند. گاهی قطعاتی مانند دلربا، سرماندل، و
تانپورا به گروه ظاهر کلاسیکتری میداد. تماشاچیان برای ورود به آن جا پول
داده بودند و موسیقی علاقه اصلی و عمده آنها بود. مردم از دستفروشها کارت
پستال میخریدند و برای خواننده درخواست کتبی میفرستادند که نشان میداد
آن شب مردم چه میخواهند بشنوند. امیر محمد برای ایجاد یک حسن تفاهم و
داشتن یک رابطه صمیمانه با تماشاچیانش بسیار زحمت کشید. هنگامی که مشتریانش
و طرفدارانش از راه میرسیدند، با سلام یا تعظیم در حالی که دستش روی قلبش
بود به آنها خوشامد میگفت و یا چایش را به افتخار آنها مینوشید و در تمام
مدت متبسم و خوش برخورد بود. او بیوقفه سیگار میکشید، چای مینوشید و به
محض خالی شدن چیاینک چای، جاینک دیگری جایگزین آن میکرد.
در سال ۱۳۵۴ ش مطابق ۱۹۷۴ گروه استاد رحیم بخش وارد هرات شد و در سال ۱۳۵۵
ش مطابق ۱۹۷۵ حاجی هماهنگ، در هرات مینواخت. در سال ۱۳۵۶ ش مطابق ۱۹۷۶ هر
دو استاد کابلی به همراه گروه شان کنسرت های رادر ماه رمضان اجرا کردند.
کنسرتهای آنان موقعیت مطلوبی برای مشاهده و درک سبک استادی کابلی فراهم
میکرد. تفاوت جالبی بین آنها وجود داشت. گفته میشد رحیم بخشی که در
سال۱۳۵۵ ش مطابق ۱۹۷۵ توسط دولت افغانستان به مقام رسمی استادی رسیده بود،
بسیار شبیه استادش، استاد قاسم مینواخت. برنامه او گرایش زیادی به سمت
موسیقی هندی داشت. وی غالباً غزل را با خیال تند و کند میخواند. همیشه در
کنسرتهایش دو نغمه کاشال، اولی در یمن و دومی در کوماج پس از آنتراکت
مینواخت. وی علاوه بر رباب و طبله، دلربا و تانپورا و یکسال هم نوازنده
سارانگی داشت.
حاجی هماهنگ هم ترکیب مشابه از نوازندهها داشت ولی برنامه او کمتر از سبک
موسیقی هندوستانی استفاده می کرد . او غزلها و آوازهای مشهور را به سبک
غزلوار میخواند. مشخصه برنامه او استفاده از ردیفهای بلند دستکاری شده
فرد بود که ظاهراً فیالبداهه بودند. و درباره محیط پیرامونش نظر میدادند
. بعض از این خود انگیختگیها روی صحنه نمایش داده میشد: فردهای خوانده
شده هنگامی که یکی از تماشاچیان دسته گلی به او میداد یا وقتی که کسی برای
رقص به پشت بام مجاور فرستاده میشد، به همان صورت در کنسرتهای بعدی تکرار
شدند. و همان فردها وقتی که پرندگان درون قفس که بالای جایگاه ارکستر
بودند، شروع به خواندن میکردند، دوباره تکرار شد. برخلاف رحیم بخش، هماهنگ
تمایلی به اجرای کنسرتدر ماه رمضان در هرات نداشت.
از نظر مالی و اقتصادی کنسرت رمضان هزینههای زیادی در برداشت. در سال ۱۳۵۵
ش مطابق ۱۹۷۵ هماهنگ قراردادی بست که به موجب آن برای یک ماه برنامه در
هرات ۹۰.۰۰۰ افغانی دریافت میکرد. البته یک اتاق یک نفره هم در اختیارش
میگذاشتند و روزانه ۵۰۰ افغانی هم برای هزینه نوازندگان میپرداختند.
هماهنگ میتوانست ۴۵.۰۰۰ افغانی که برای یک ماه کار مبلغ قابل توجه بود به
دست بیاورد. هفته اول، حیاط پر از تماشاچی بود و برای هر کنسرت ۹۰۰ بلیط به
قیمت هر کدام ۲۰ افغانی فروخته می شد و تهیه کنندگان برنامه سود زیادی را
ازین کنسرت ها کمائی میکردند . امیر محمد در عوض یک ماه ۲۰.۰۰۰ افغانی
میگرفت، ۱۰.۰۰۰ افغانی آن را خودش بر میداشت، سهم گدا محمدومحمد رحیم هر
یک ۳.۰۰۰ افغانی بود و نوازنده طبله که اهل کابل بود ۴.۰۰۰ افغانی میگرفت.
امیر محمد از سهم خودش مزد نوازندگان دلربا، تاپنورا و سرماندل
(خویشاوندانی چون پسرش و پدر زنش) را داد.
اداهه دارد
در شماره های بعدی کابل ناتهـ خواهی خواند:
۶۶ – تئاتر
۶۷ – میله های عنعنوی خارج از شهر
۷۰ – نوازندگان در میله ها
۷۱ – جشن ها
۷۲ – جشن های خصوص
۷۳ – مهمانی و شب نشینی
فصل نهم
۷۴ – سیستم ارزیابی از موسیقی در هرات
۷۵ – محکومیت موسیقی
۷۶ – اثرات ناگوار و ثمرات شوم موسیقی ازدیدگاه صحت وروانشناسی
۷۷ – محکومین خوانندگان و نوازندگان
۷۸ – دلایل نگرش مثبت نسبت به موسیقی
۷۹ – محمد کریم دوتارنواز
۸۰ – ارزشهای مثبت موسیقی
۸۱ – موسیقی وتصوف
فصل دهم
۸۲ – تفسیر تغیر وتحول موسیقی در هرات
۸۳ – نوگرائی ونوسازی
۸۴ – ملی گرائی افغان و هویت ملی
۸۵ – قدرت تشکیلات مذهبی
۸۶ – موسیقی به عنوان بعد ی از تکنالوزی
۸۷ – تضادها با مشهد
۸۸ – نویسندگان اباواجدادی رده بال
۸۹ – پیروی از استاد در نوازندگی
۹۰– مثال آهنگ های شامل این اثر
|