کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
   

مصاحبه ذبیح الله امانیارژورنالیست آزادافغان

 بـا

هنرمــند محبوب خــلیل راغب

 
 

 

هنروهنرمند راباید ستایش کرد واو را بدیده قدرنگریست زیرا اواست که سازنده جامعه خودبوده و دایما، بدون آنکه بالای خودش فکرنماید، خویش را درخدمت مردمش قرارداده وشب وروز درفکرآن است تا چیزهای را به مردمش عرضه بدارد تاسبب راحت وآرامش شان باشد. تاریخ گواه است که توسط کارنامه های این گلدسته ها، حتی استقلال وآزادی بدست آمده که نمونه آنرا میتوان ازپیروزی های متواترجنگهای افغان باانگلیس نام برد.درین جنگ عساکرمابادستهای خالی به یاری خداوندتوانا ودادگر و با هنرنمایی هنرمندان رسالتمند بابراه انداختن  اتن های ملی سرودهای میهنی مورال جنگجویان شانرابالابرده افتخارآزادی رابرای مردم خودبدست آوردند. خلیل راغب هنرمند بارسالتی است که درطول فعالیت های هنری خود با سرودن آهنگهای پیام آوردردها وزخم های هموطنانش را التیام بخشیده و برای خود در قلبها جابازنموده وکنون ازمحبوبیت وشهرتی خوبی برخورداروبااخلاق نیک هنری که خداوند یکتابرایش اعطافرموده،همه مردم دوستش دارند.این هنرمندگرامی فعالیتهای هنری اش راازسالهای قبل باهنرمندمحبوب دلها(شهیداحمدظاهر)آغازوبا نواختن(جازبن)یادرم اوراهمرایی ودایمایاوراوبود علاقمندان این هنرمندگرانمایه  پرسشهایی هنری را ارهنرمنددلخواه شان مطرح ساخته اندکه اینک باهم یکجابه خوانش پاسخ آن مینشینیم.

پرسش:هنرآوازخوانی راچه زمانی آغازودرین راه کیهاشمارامشوق بودند؟

پاسخ:پسربچه هفت هشت ساله یی بیش نبودم که علاقه وافربه موسیقی پیدانموده،دایماآهنگهای هنرمندان رازمزمه،وبه طورجدی دربیست سالگی،زمانیکه عضو ارکسترآماتوررادیوافغانستان گردیدم،دراثرتشویق زنده یاداستادننگیالی،توانستم سه آهنگ راثبت نوارآرشیف موسیقی رادیونمایم.درراه فراگرفتن موسیقی مشوق اصلی من فامیل گرامی ام وبه خصوص پدربزرگوارم بود.بعداتمام هنرمندان عزیزدرین راه مرامشوق شده وبه خصوص استادننگیالی. برای آموختن علمی وتمرین آوازخوانی  مدتی رانزد(صوفی لعلی)مامای محترم استادهاشم،تمرین مشق وآوازنموده وخوشبختانه ازآن داشته های خوب رابدست آوردم.

 

 

پرسش:درساحه هنرشماهم آوازخوان خوب وهم نوازنده برازنده یی میباشید،گفته میتوانیدکه خودرادرکدام یک راحت احساس میکنید؟

پاسخ:نوازندگی وآوازخوانی هردوکارساده درموسیقی نبوده،من خورانه آوازخوان میدانم ونه نوازنده،بلکه خودرادرهنریک هنرپیشه دانسته وکوشش دارم تاروزی ازین بحربزرگ قطره یی نوشیده و افتخارهنرمندشدن راکسب بدارم. دراوایل کارهای هنری ام نوازنده بوده وکنون درپهلوی آن آوازنیزمیخوانم.آنچه راکنون دریافته ام این است که کارآوازخوانی نظربه نوازندگی مشکل بوده ومن خودرادرنوازندگی راحت تراحساس میکردم.

پرسش:چه زمانی باهنرمندقلبهااحمدظاهرآشناشدید امیدواریم ازآغازین دیداروآشنایی تان بااین هنرمندمردم صحبت نمایید؟

پاسخ:هنوزشش هفت سال بیش نداشتم که پدرم سفری داشت به امریکا،دربازگشت ازسفربرایم آله موسیقیبانگودرم راطورسوغات آورده ومن دایم باآنتمرین مینمودم.درآنزمان درمکاتب گروپهای هنری تشکل یافته بودوهرمکتب گروپ خاص موسیقی خودرا داشت.درمکتبی که من تدریس مینمودم،عده یی از شاگردان نیزبانگودرم مینواختند.درامتحانیکه از نوازنده های بانگودرم درمکتب اخذگردیدمن ازجمله درارکسترمکتب به صفت بانگو درم نوازگزیده شدم.

خوشبختانه آلمانهادرمنطقه یی(کلوله پشته)کورسهای موسیقی راتاسیس وبرعلاوه ازاستادان آلمانی درآن عده یی ازاستادان افغان چون استادننگیالی واستاد اسماعیل اعظمی نیزهمکاری داشتند.درامتحانیکه ازطریق استادان مجرب این کورس درمکتب ماراه اندازی گردیدمن به صفت جازبن نواز انتخاب وبعداعضویت ارکسترآماتوررادیوراکسب نمودم.

احمدظاهرهنرمند محبوب درآن زمان تحصیلاتش رادرکشورهندوستان بهپایان رسانیده ودررادیوافغانستان به صفت رهبرارکسترآماتوردردیپارتمنت موسیقی تقررحاصل نمودند.درآن ارکسترمن(درم)،کارگروناله(فلوت)استادننگیالی واسماعیل خان(ترمپت وسکسافون) وچترام وچندتن دیگر(طبله)نوازان بودند. دراولین کنسرتی که احمدظاهردرتالارکابل ننداری اجرانمودازمن تقاضابه عمل آوردتاایشانرادرآن کنسرت باجازبن همرایی بدارم.این کنسرت چنان با استقبال مردم قرارگرفت که  تاکنون نظیرآنرا درهیچ جایی مشاهده نکرده ام. زمانیکه صدای احمد ظاهربلندمیشد،ازچهارگوشه یی تالارغریووفریادمردم باکف زدنهافضای تالاررابه لرزه درمیآورد.ماجرای آن شب به هنگامه یی شبیه بودتاکنسرت، وزبان من ازبیان آن حالت واستقبال بینظیرمردم عاجزبوده، چندین تن ازتماشاچیان درآن محفل به هیجان آمده ضعف وبیهوش گردیدند.استقبال ازکنسرت احمد ظاهردرآنشب به افسانه یی میماندکه چگونه احمدظاهرچنین موفقیت رابدست آورد.ولی حقیقت آنبودکه احمدظاهردرکنسرتش،برای مردم خودعاشقانه وازصمیم قلب میسراییدوآن عشق راتوسط قلبش ،بدون ریادرپای مردم خودمیریخت.ازهمین سبب صدای  اونقش قلبهاشده است.

پرسش:چه زمانی ازکشورمهاجرشده،درآرشیف نشراتی رادیوتلویزیون به چه تعدادازآهنگهایتان ثبت، کمپوزآهنگهای شماازکدام کمپویتوربوده وتاحال چندالبوم هنری تان دراختیارعلاقمندان تان قرارگرفته است؟

پاسخ:درزمان جمهوریت محمدداودخان اولین رییس جمهورکشور درسال(۱۳۵۴)خ به غرض تحصیلات عالی دررشته تلویزین جانب کشورایران رهسپارگردیده تصمیم داشتم درزمینه تحصیلاتم رابه پایان و مصدر خدمت درتلویزیون نوپای کشورخودکه درحالت ساختمان ومونتاژبودگردم.متاسفانه درسال(۱۳۵۷)خ جمهوریت محمدداودخان توسط نظام وطن فروش کمونستی ازهم پاشیده ومن که باآن نظام مانندهزاران هموطن عزیزم مخالف ودیگرراه برگشتن در وطن بررویم مسدودگردیده بود. پیروموسیقی سبک پاپ بوده،چون مدت کوتافعالیت هنری درکشورداشتم متاسفانه به تعدادسه آهنگم در آرشیف موسیقی موجودبوده که مطلع یکی ازآنهاچنینمیباشد:(بیتوهستم ای امیدزندگانیم)که این آهنگم بعداتوسط(حیدرسلیم جان)نیزسروده شد.آهنگهایم رامحترم استادمحترم سلیم سرمست،محترم حسینی ودردنیایغربت چندآهنگ ازاستادترانه سازاستادنینوازوبعضی ازآنهاتوسط خودم کمپوزشده است.زمانیکه ازکشورایران به کشور آلمان مهاجرگردیدم،درآنجاآهنگهای میهنی رابنام(آوارگان)ثبت وبه تعقیب آن کست آهنگهای(نورشب)راثبت ودراختیارهموطنان عزیزقرارداد. مدتی رادرکشورآلمان سپری بعدابافامیل به کشورامریکامهاجرگردیده مدت بیست سال است.درینجازندگی مینماهیم.درآغاززندگی درینکشوربرنامه یی تلویزیونی رابرای افغانهابنام(صداوسیمای افغانستان)به نشرسپرده فعالیتهای افغانهاراازآن طریق انعکاس میدادم.درطی این سالهاکنسرتهای متعددی رابه همرایی هنرمندمحبوب استادمهوش درشهرهاوکشورهای مختلف راه اندازی وکنسرتهای زیادی رادرمحافل خوشی هموطنان عزیزاجراداشته ام.هکذا درچندین فستیوال موسیقی بااستادمهوش فعالیت داشته ام.

 

 

پرسش:اطلاع گرفته ایم که شماباعوایدی که ازیک کنسرت تان بدست آوردیدتمام آن پولهارابرای کار عام المنفعه یی دریکی ازمکاتب ولایات کشوربه مصرف رسانیده ایدآیاواقیعت دارد؟

پاسخ:بعدازاستقرارحکومت به اصطلاح دیموکراسی چندسال قبل بامقدارپولی که ازکنسرتهایم بدست آمده بود به وطن عزیزم رفته ودرآنجااطلاع بدست آوردم که شاگردان مکتبی درشهرخلم ازنوشیدن آب آشامیدنی محروم بوده وازآبهای گندیده غیرصحی استفاده میکنند.بدین مناسبت به آن شهرمراجعه وبامصرف(۱۴)هزاردالرامریکایی توانستم چاه عمیقی رابرای شاگردان آن مکتب حفرودراختیارشان قراردادم. بعدهامطلع گردیده که اهالی منطقه باتمدیدنل های آب ازآن چاه درمنازل شان،ازنوشیدن آب صحی بهره مندگردیدند.

پرسش:پیرامون زندگی شخصی تان صحبت کنید؟

پاسخ:درکشورایران درسال(۱۹۷۹)م بادوشیزه(نرگس) که تبعه کشورایران میباشد ازدواج وثمره آن دوپسرعزیزم به اسمای(علی )که بیست وچهارسال داشته درسال پنجم نرسنگ یامعاون داکترتحصیل (وسام )نزده سال داشته درکالچ مشغول تحصیل است. پسرانم هردو به موسیقی علاقه داشته وبه نواختن طبله مهارتداشته مدتی نزداستادآصف درین رشته شاگردی نموده وعلاقمندشدیدموسیقی غزل وکلاسیک میباشند.

پرسش:احمدظاهرراچگونه یافتید؟میگویندمردغریب نوازبودودرمقابل زورمندان وارباب قدرت،سرفرود نمی آورد،واقیعت دارد؟

پاسخ:حرفهای راکه یادآورشدیدهمه وهمه دروجود احمدظاهرصدق میکند.درموردچشم دیدهای خودراباخوانندگان گرامی شریک میسازم: درمراسم سومین سال جمهوریت داودخان،احمدظاهردرکمپ وزارت مالیه درمنطقه جشن کنسرت اجرامیکرد مردم درآن کمپ ازدرودیوارریخته بوده وبه اصطلاح جای سوزن انداختن نبود.درفاصله چنددقیقه تفریح رییس مراسم برگزاری جشن درنزداحمدظاهرآمده وگفت که شمابایدبصورت عاجل درتالاروزارت خارجه برای اجرای کنسرت به امر رییس صاحب جمهورحاضرشوید،احمدظاهردرپاسخ گفت:من درینجادر خدمت مردمم بوده ونمیتوانم درخدمت زورمندان قرارگیرم،باگفتن این حرف دوباره بالای  استیژرفته کنسرش راادامه داد.دروقفه یی دوم یکی ازوزرای مقتدردولت نزداحمدظاهرآمده وگفتندکه درتالارقصر دلکشاهنرمندان خارجی وایرانی هنرنمایی میکنند ورییس صاحب جمهورشخصاازشمامطالبه کرده که درین کنسرت اشتراک نماییدتاجای موسیقی افغانی خالی نماند.احمدظاهربه ساعتش نگاه نموده وگفت من میتوانم زمان صرف غذایم رادراختیارشماقرار داده،ولی وقت مردم راهیچگاه  نمیتوانم سپس برای  یکساعت به قصردلکشارفته و باهنرمندان سایرکشورهابه شمول ایران که درآن خانم گوگوش شرکت داشتند،اهنگهای زیبایی رابه شمول آهنگ میهنی، (تنیده یادتودرتاروپودم میهن ای میهن)که شخص محمدداودخان آن  رانهایت دوست داشت درآن محفل سروده وبعداتالارراترک ودوباره درکمپ وزارت مالیه برگشتندوکنسرت شانرابرای علاقمنداشان ادامه دادند.

خاطره دیگر:زمانیکه درکشورآلمان مهاجرگردیدم روزی به دیدن محترم(ظاهره جان)خواهراحمدظاهربه منزل شان رفتم،ایشان خاطره یی راازین بزگ مردموسیقی حکایه نمودندکه اینک آنرابرایتان اززبان خاهرشان بازگومیدارم«روزی سواربه موترباتورجان(نام خانگی احمدظاهرجان)بدیدن یکی ازدوستان روانه بودیم،چراغ ترافیک علامه توقف داده ودرین اثناءگدایی خودرابه مارسانیده گفت:کمک کنیددرراه خدا! من دستم رابه دستکول خویش برده وخواستم تاپولی گرفته به آن مردسوالگربسپارم،درهمان لحظه متوجه شدم که تورجان ازموترپایین شده وهرقدرپولی که درجیب داشت همه رابه آن سوالگرسپرد،برایش گفتم که چه میکنی،درجوابم گفت: خواهرجان تونفهمیدی که این مردطلب کمک درراه خدانمود،آری اودرراه خداکمک طلبید برای من بالاترازنام خدادرزندگی چیزی دیگرارزش نداشته وندارد» اوشخصیت برازنده ملی،هنرمندتمام نسلهاکه دایم زنده وجاودان میباشدومردم افغاستان باداشتن چنینهنرمندبلندمرتبت افتخاردارند. خاطره دیگررادرین جایادآورمیشوم که بازهم نشان دهنده یی محبت وعشق اوبه مردمش میباشد.روزی بصورت غیرمترقبه احمدظاهرجان به منزلم  آمده وگفت:میخواهم برای زندانیان محبس دهمزنگ کنسرتی اجراکنم.گفتم،نظرنیک میباشد،باهم به زندان دهمزنگرفته،وزمانیکه رییس زندان دهمزنگ دانست که احمدظاهرمیخواهددرآنجاکنسرتی رااجراکند،نهایت خوشحال ومورداستقبال قرارداد.فردای آن احمدظاهر  کنسرتی رادرفضای محبت باشوروهیجان  زندانی هابراه انداخت که بی سابقه بود. اوپیوسته برای زندانیان خواندوخواندوهیچ خسته نمی شد.درختم کنسرت برایش گفتم:تورجان درکنسرتهایت چندین باروقت تنفس میگرفتی،ولی درین کنسرت،وقفه  تنفس کشیدن نداشتی وهیچ خسته نشدی گفت:این بیچاره ها همه دربالای خاک نشسته وباشورهیجان برایم کف زده و بادنیایی که داشتنداستقبالم نموده،پس چگونه مظلومیت آنهارانادیده گرفته وایشانرامنتظر میگذاشتم،این آزویم بودکه لحظه یی هم ازکنارشان دورنشوم.این راباورداشته باش که بسیاری ازین انسانهابیگناه بوده وبرناحق درکنج  زندانافتیده اند.

اینجا من باکمال تعجب دریافتم که احمدظاهرچقدرعمیقانه مسایل اجتماعی رادرک واز آن آگاه است.عده یی شایدفکرمیکردندکه احمدظاهرهنرمندخوش خیال وبی دردبوده باشد،اما واقیعت این است که اوهنرمنددردمند،غریب نوازوبااحساس ودایمارنج مردم راباگوشت وپوستش احساسمیکرد.انسان مهربان وبامستبدان درضدیت بوده،عاشقآزادی واستقلال بود.

 

 

خاطره یی رااززبان عبدالله جان اعتمادی دوست عزیزم:بعدازآنکه من شهرکابل راترک گفتم،ایشان بااحمدظاهرجان جازبن یادرم مینواختند.روزی درکشورآلمان اورادیده بعدازاحوال پرسی خاطره یی راازظاهرجان چنین حکایه نمود«درافغانستان دایمابه مقبره یی احمدظاهرجان میرفتم ودرحقش به دربارحق دعامینمودم،درهربارخانم گیسوسپیدی رامیدیدم که دربالای مقبره او نشسته ودعامیکند.روزی خورابه آن خانم معرفی نموده و پرسیدم که:مادرجان  بامتوفی چه قرابت دارید،درحالیکه ازچشمانش اشک جاری گردیده بودگفت:جان مادربه قصه ام گوش کن«درخانواده غریبی بدنیاآمده بودم،پدربیچاره ام بانهایت مشکلات زندگی ماراپیش میبردتااینکه روزی به خانه یی بخت رفتم،شوهرم آدم مهربان وزحمت کشی بود.خداوند برای ما فرزندی عزیزی اعطافرموداوآهسته،آهسته بزرگ میشدوزندگی ماروزتاروزرونق میگرفت .ازقضاوقدرشریک زندگی ام دراثرحادثه یی ترافیکی ازبین رفته وزندگییم دگرگون گردید،درآن زمان تمام آرزوآرمانم یگانه فرزندعزیزم بودوبس .بعدازمرگ شوهرخواستگاران زیادی تقاضاداشتندتابادیگرازدواج نمایم ولی من آرزوداشتم تاشخصاخدمتگاریگانه فرزنم بوده واورابزرگ وخدمتگاراوباشم.بامشکلات سخت اقتصادی فرزندعزیزم بزرگ وبزرگترمیگردید،بدبختی بازهم دامنگیرم گردید،این بار ثمره زندگی ام دراه مکتب دچارحادثه ترافیکی شده ودرشفاخانه انتقالش داده بودند.باسراسیمه گی وحالت پریشان خورابه شفاخانه رسانیده وداکترموظف نسخه یی رادراختیارم گذاشته تامقدارچهارپاکت خریطه خون رابرای   نجات فرزندم به زودترین فرصت حاضرگردانم. نسخه را گرفته دیوانه واربه هردواخانه سرزده ولی خون موردنیازبدستم نیامد،تااینکه آنرادردواخانه یی (فاریاب)که درچهارراهی حاجی یعقوب موقیعت داشت به قیمت گزاف دریافتم.متاسفانه  درنزدم صرف پول یک پاکت موجودبود.از مالک دواخانه خواهش نمودم برادر: فرزندم درحالت مرگ قراراشته وبرای نجاتش به این مقدارخون نیازداشته ولی درنزدمن فعلاپول یک پاکت آن موجودبوده،لطفاخون رادراختیارم قراردهید،بقیه پول رابزودترین فرصت دراختیارتان قرارمیدهم.آن مردپول پرست خدانشناس حالتم رانادیده گرفته،تقاضانمودتادواخانه اش راترک گویم.درحالیکه دواخانه رابانهایت ناامیدی وگریه وزاری ترک میگفتم، جوانی شیک پوشی افتیدکه در،درورودی  دواخانه مقابلم ایستاده گفت:مادرچراگریه میکنی؟تمام جریان رابرایش حکایه داشته جوان نسخه راازدستم گرفته وبعدازلحظه یی بامقدارخون که ضرورت داشتم برگشته،تکسی یی راتوقف ومراروانه یی شفاخانه ساخت. : تکسی ران ازمن پرسیدکه مادر!بااحمدظاهرجان چه قرابت داری،گوشم جرنگ نمودوآن لحظه دانستم فرشته یی نجاتی که درین لحظه یی اساس به سراغم رسیده، احمدظاهرآوازخوان محبوب است.خون رابه شفاخانه رسانیدم وبه لطف خداوندوهمت والای احمدظاهرفرزندم ازمرگ نجات حاصل نمود.سالهای بعداین فرشته نجات،ازطرف جنایتکاران وظالمان جام شهادت نوشید.ازآن به بعدمن دایما خودرادرسوگ اوشریک دانسته وهرشب جمعه درهرفصل سال باپخت مقدارحلوابالای مقبره این شهیدپاک حاضرشده ودرحقش دعاوهیچگاهی اورافراموش نخواهمم کرد.

خاطره یی که هم اکنون درذهنم خطورنمود: دریکی ازروزهای گرم تابستان،احمدظاهربرای من و استاداسماعیل خان پیشنهادنمودتابرای دوشب در هوتل انترکانتنینتال کنسرتی رابه نفع استاد ننگیالی رااندازی داریم،زیراموصوف برای اعمار منزل دوم تعمیرش به پول نیازدارد. این موضوع رافعلابه استادننگیالی نگویید.شب اول کنسرت سپری شدودرختم کنسرت استادننگیالی انتظارداشت تا احمدظاهرحق الزحمه اش رابپردازد،ولی او قبلا هوتل راترک وبه منزلش رفته بود.شب دوم  احمدظاهربه ماگفت کنسرت امشب رابانغمه یی به خاتمه داده ومن بااستفاده ازین فرصت هوتل راترک گفته وشماررافردامیبینم.درختم کنسرت بازهم استادننیالی برای گرفتن حق الزحمه اش باعصبانیت دنبال احمدظاهرمی گشت،ولی ازاحمدظاهرخبری نبود نزدماآمده وگفت:ازین به بعدبااحمدظاهرهمکارینکرده ونمیخواهم اوراهمرایی کنم،درشرایط کنون میداندکه من به خاطراعمارمنزلم به پول نیازداشته ولی اومشکلم رادرنظرندارد.من واسماعیل خان برایش دلداری داده که حتماحق الزحمه ات برایت میرسد.فردااحمدظاهربه همراهی من واسماعیل خان به منزل استادننگیالی رفته واحمدظاهربه  خانم استادقورمه رواش وچلورافرمایش داده،آرمونیه رابرداشت، باهمرایی من توسط زیربغلی آهنگهای را اجرانمود.استادننگیالی درآن هنگام به منزل  حضورنداشت.لحظه یی بعد استادبه منزلش آمده وبعدازصرف طعام احمدظاهر بازهم چندآهنگی راسروده،دراثنای صرف چای،احمد ظاهرپاکت سربسته یی راکه درآن شصت هزارافغانی موجودبودروبروی استادننگیالی گذاشته وازپلان طرح شده قبلی برایش حکایت نمود.درین لحضه استادخودرا بدستهای احمدظاهرانداخته ونهایت سپاسگزاری نمود.آری احمدظاهرمردبزرگ وفقیرمشربی بوده به رفاقت ودوستی ومعنویت دایمابهاداده،مادیات درنظرش بی ارزش وناچیزبود.

درمراسم گل سرخ درشهرسخی جان احمدظاهربرای دوشب برای مردم شریف مزارکنسرت پرشکوه یی رااجرا وعایدخوبی را ازآن کنسرت بدست آورد.دربازگشت به شهرکابل احمدظاهربه زیارت  برای دعارفته وتمام عوایدی راکه ازآن کنسرت به دست آورده بوددربین فقراتقسیم وهمانقدرپول رانزدش گذاشت تامصرف راه سفرتاکابل ماراتکافونمود.

آخرین حرفی راکه درینجادرمورداحمدظاهریادآورمی شوم این است که روزی یکی ازدوستان نزدم مراجعه وخبرنهایت دردناک رابرایم بازگوداشته گفت:(احمدظاهرمرد)من سراسیمه شده بودم شنیدن این خبرباورم نمیشد،ولی بعدادانستم که قاتلان مردم افغانستان آوازخوان وشخصیت ملی وطن رابه شهادت رسانیده و صدای معترض این هنرمندوالاراخاموش گردانیدند. اوبزرگترین درجه ومقام دردین مبین اسلام یعنی شهادت راکسب نموده وشهیدهمیشه زنده بوده ومیباشد.مدت زیاده ازسه دهه ازمرگ این ابرمرد موسیقی میگذردولی همه روز،نسل به نسل محبوبیت اودربین مردم بالارفته که تاریخ موسیقی افغان نظیرآنراتاحال ندیده است.

 

 

پرسش:باآنکه احمدظاهرنقطه یی عطفی درموسیقی سر زمین ماست،خدمات ونوآوری های اورادرین مسلک، منتقدی نمیتواندانکارکرد.متاسفانه تاکنون هیچ مرجع یی فرهنگی پیرامون موضوع کاری رانه، درداخل ونه درخارج انجام نداده که مایه یی تاسف درموردچنین شخصیت هنری وفرهنگی میباشد.درمورد نظرشماراجویامیشویم؟

پاسخ:حرف نهایت بجاوقابل لمس میباشد.احمدظاهردرتایخ موسیقی افغانستان چنان درخشیدکه درخشش آن تاکنون کم نظیروبی سابقه بوده ،اوبودکه موسیقی افغانستان راازمرزهای کشورکشیده جهانشمول گردانیدوحیثیت ومقام هنری رادراوجش قرارداده،مایه افتخارات بزرگ هنری گردانید کنون  مسوولین فرهنگی وهنری وظیفه دارندتابرای خدمات شایسته به تاریخ موسیقی ونسلهای آینده وارج گذاری به مقام والای این ابرمردموسیقی چه آبده های هنری ایجادنموده تاحق اوااداشده باشد.

پرسش:درسفری که درکابل داشتید،وضع هنروموسیقی را چگونه دیدید؟

پاسخ:بعدازاینکه ازکارهای عام المنفعه فارغ گردیدم،خواستم تاهنرمندان عزیزم راازنزدیک ملاقات داشته باشم.همان بودکه روانه یی ریاست موسیقی گردیده،تاآن گلدسته هاراملاقات نمایم.بعدازاحوال پرسی باهنرمندان عزیزکه سالهای سال ایشانراندیده بودم خیلیهاخوشنودگردیدم دراثنای خداحافظی،درگوشه یی ازدهلیزچشمم به هنرمندونوازنده موفق رادیوتلویزیون(جبارجان)افتیدکه بایک حالت پریشان وافسرده به دیواردهلیز تکیه داده درفکرفروفته بود.مقابلش رفته ادای احترام کردم،اودرحالیکه مرانشناخته بود،خودرلمعرفی نموده،باتن  لرزان،لرزان ازجایش بلندشده باچشمان پرازاشک مرادرآغوش کشیده، رویم رابوسیده گفت:خداراشکر خلیل جان که چشمانم بدیدنت روشن گردیدوتوانستم باردیگردرزندگی توراببینم.ازاحوالش پرسیدم،گفت:من اززندگی بیزار شده واصلامانندیک مرده یی متحرک زندگی دارم،توباورداشته باش مدت مدیدیست که پارچه گوشتی دردیگ منزلم قدم رنجه نکرده وفرزندان عزیزم به جزنام وخاطره یی ازشوربا،دیگرمزه یی آنرابه دهن نچشیده وباخوردن چندپارچه نان خشک و پیاوه کچالوزندگی راگذشتانده مگرچشمهای مسوولین کوربوده ومارافراموش ودرزباله دانی افگنده،وهیچگاه یی هنرمندان به این اندازه ذلیل  وناتوان نشده بودند.باشنیدن این حرفهاازهنر مندی عزیزیکه بانواختن(نی)سالهامردمش رانوازش داده،اشک درچشمانم جاری گردید.زیرامن دیدم کسانیراکه درکشوربه کاهی ارزش نداشتند،صاحب قصرهاوپول بیشماربوده،ولی نخبگان عرصه های هنری درچنین حالتی به سربرده،و مایه یی تاسف به دولت افغانستان بوده که باسرازیرشدن پولهای گزاف جوامع بین المللی جیبهای شانراپر،ولی درفکرمردم بیچاره واندک هنرمندان کشورشان نمیباشند.مقداری پول به آن هنرمندگرامی سپرده،آنجاراباکمال یاس ودرماندگی ترک گفتم.

پرسش:باخانواده احمدظاهرارتباط دارید؟اگرزحمت نباشددرموردفعالیتهای فعلی تان معلومات اراهه دارید؟

پاسخ:باایشان درتماس بوده،زمانیکه درامریکامهاجر گردیدم کنسرتی رابارشادجان ظاهرپسراحمدظاهراجرا کردم که موردتوجه قرارگرفت.درموردهنررشادجانعرض کنم،ازنظرژست وقیافه وحرکاتش به پدرشباهت داشته ولی صدایش به صدای پدرشباهت ندارد. دخترش شبنم جان درین اواخرعروسی نموده درمراسم شرینی خوری اش هنرمندمحبوب احمدولی جان،آوازخواندند ازمدت سه سال بدینطرف برنامه های هنری(گنجینه هنر)و(پنج ستاره)اازطریق شبکه جهانی تلویزیون آریانا تهیه وبه علاقمندان هنریشکش میدارم.این برنامه هابیننده بیشمارداشته وموردعلاقه وپذیرش هنردوستان واقع گردیده است.هکذادرحدودبیش از ده آهنگی جدیدکه پیامهای ملی درآن نهفته است ثبت ودردست رس مردم عزیزم قرارداده ومورداستقبال شان قرارگرفته است،ازجمله میتوانم ازآهنگ(از ماست که برماست)یادآورشوم..

هنرمندمحبوب خلیل جان راغب ازاینکه به پرسشهایعلاقمندان درموردهنرخود ودوست خوب تان احمد ظاهرشهیدپاسخهای همه جانبه اراهه داشتیدجهان سپاس

 

 

 

دوستان گرانمایه

مهمان شماره آینده هنرمند محبوب تیاتروسینما(حمیده عبدالله)مشهوربه (شرین گل پرسوز) میباشد.پرسشهای پرسوزانه تانرابه آدرس ماارسال دارید

 

zafghan2000@hotmail.com

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل    ۱۳٩       سال هفتم      حوت             ۱۳۸٩  خورشیدی       مارچ ٢٠۱۱