کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
   

مصاحبه ذبیح الله امانیارژورنالیست آزادافغان 
 
بـــا
  هنرمــــندگـــــرانمایـه زلــمـی آراء

 
 

 درین شماره گفت وشنیدی داریم باهنرمند توانا،ممثل نقش آفرین وکمیدین معروف وطن (زلمی آرا) که ازچهره های محبوب هنری کشوربوده وبخاطرنقش آفرینی های دلچسپ دربین مردم جاگرفته است.این هنرمند پرمایه ازطریق پارچه های کمیدی تمثیلی که درد جامعه اش درآن نهفته است،جایگاه خوب وبلندی درجامعه بدست آورده است.باآنکه درین ارمان مردمی اش مشکلات زیادرا متقبل شده ولی بادلاوری وپایمردی ازین پله های صعب العبورباجرات وایمانداری عبوروپیام مردمی اش رادایمابه مردم خودرسانیده است. علاقمندان هنرزلمی آراءازچهارگوشه جهان،پرسشهای را مطرح ساخته که اینک میرویم به خوانش این گفت و شنودجالب:

پرسش:دراکثرپارچه های نمایشی شمادردهاوبیعدالتیهای جامعه انعکاس یافته متاسفانه عده ازنمایشات شمابرداشت دیگرداشته که گویااین نمایشات تحقیرآمیزبوده و سبب رنجش کسانیکه جامعه رابه بدبختی کشیده اندگردیده است درموردچه حرفهای دارید؟

پاسخ:پرسش نهایت عالی مطرح شده است.من وقتی پارچه یی هنری رانقش آفرینی میکنم هیچگاه دراین فکر نیستم تاخدای ناخواسته کسی راتوهین وتحقیرنمایم ونبایدهیچ گروه وقشری آنراتحقیربه خودبداند.زیرا دایماسوژه های نمایشاتم را ازجامعه ومردم خودگرفته وبااحساس مردمیکه دارم دوباره آنرابرای شان به نمایش میگذارم،تاچهره وعملکردخودرادرآن دیده متوجه اعمال خودشده به  خویشتن بینی رسند.زیراماعادت کرده ایم که همواره زشتیهاوبدی های دیگران رادیده ولی درقسمت خود چشم پوشی کنیم.نابه سامانیهایکه درنزدبعضی اقشاراجتماعی وخانواده هادیده میشودمغایرارزشهای فرهنگی ومذهبی مابوده ونبایدآنراجزء فرهنگی بخشهای ازجامعه بدانیم. بلکه آنها ضد فرهنگ وکلتورما بوده پس هنرمند وظیفه دارد تااین ناهنجاریهارانمایان ساخته به گونه تمثیل  وگاهی هم آنراباآمیزه یی ازطنزولطیفه هویدانموده به تماشاچی که هم فرهنگ جامعه ام میباشدبگویم که وطندارگل این فرهنگ،فرهنگ وکلتور من وتونبوده این نمایه منفی است که دراثربدآموزی های اجتماعی وسنتی برجامانده وبایستی بدان تجدیدنظرکرد.به منظوربیدارساختن اذهان مردم،رسالت خودمیدانم تااین مسایل راتوسط هنر نمایش وتمثیل بصورت تیزوبرنده ،انتقادی و  کوبنده،طرف مقابل راازاین طریق آگاه سازم.اکثرنمایشنامه هایکه توسط نویسندگان گرامی نوشته شده و آنرادرقیدهنرتمثیل درآورده ام ،دردها ونا هنجاری های اجتماعی درآن نهفته است.باآنکه بیننده بانمایش پارچه های تمثیلی ام میخندند،ولی من دردرون خودمی گیریم که ایخدا!مردمان جهان به کجارسیده اندوبه چه چیزهای میاندیشند وافسوس که مابکجاکشیده شده  ایم. زمانیکه ازکشورم مراراندندوراهی دیارغربت گردیدم دردورنجم چندچندان گردیدزیرادرآنجاچیزهای ازهموطنانم دیدم که به آسانی آنرابیان کرده نمیتوانم،دراین کشورهامتاسفانه ومتاسفانه تعدادی زیادی ازافغان های مهاجرماهویت فرهنگی،کلتوری وکلچرشانرافراموش نموده ودردامن شبه فرهنگیهای تجارتی لغزیده  که مخالف باارزشهای انسانیست.چنان لباسهای رااستفاده میکنندکه مردم این دیاررادرحیرت افگنده اند.من به تاثیرفرهنگهابریکدیگرباوردارم ولی لازم است تاانسان از جنبه های مثبت آن استفاده کردوافغان درهرجاییکه باشندبایدهویت خودرا فراموش نکند.واکثرانمایشات هنری ام درسی است برای  حفظ فرهنگ وطنم.

 

 

پرسش:زلمی عزیز!علاوه ازهنرتمثیل ونقش آفرینی،به هنروالای موسیقی نیزدست رسی دارید،چه گفتنی درزمینه داریدولطف نموده چندخاطره یی هنری تانراحکایه دارید؟

پاسخ:واقعاهنرموسیقی رانهایت دوست داشته درآغازنزداستادگرانمایه مرحوم استادهاشم درسهای ابتدایی موسیقی راآموختم ودایمانزدبابای موسیقی مرحوم استادسرآهنگ مراجعه کرده سودبرده ام. استاد(سمیع سراج) درین راه مرازیادیاری رسانیده ومن ازداشته های این استادگرامی نهایت استفاده نموده ام.درتقلیدازصدای هنرمندان مختلف  استعداد خوب دارم ودایمااین کارراانجام داده وموردقبول علاقمندان واقع گردیده ام.روزی یکی ازآهنگهای هنرمندان عزیزمااحمدولی جان وهنگامه جان رابصدای خود درنواری ثبت وبه رادیوبرده،دراستدیوی(۴۸)که آهنگ های هنرمندان درآنجاثبت میگردیدمراجعه ونواررادراختیارمحترم استادسمیع جان سراج قراردادم استادبعدازشنیدن آهنگ نواربسیارخوش شده وگفتندکه واقعااحمدولی جان هنگامه جان این آهنگ راخیلی مقبول سروده اند.ولی زمانیکه دانستند آهنگرا بصدای خودتقلیدنموده سروده ام،خیلی تشویقم نمودندودراینرااستعدادم راستودند.به کمک این استادگرامی که درآنزمان مسوولیت ثبت آهنگهای جدیدرادررادیوافغاستان داشتند علاوه ازچندآهنگی به صدای خود آهنگهای راازنغمه جان ومنگل،لتامنگیشکرودیگران تقلیدودرخدمت علاقمندانم قراردادم.خاطره یی جالب دارم میخواهم برای دوستانم حکایه کنم.دراثرجنگهای جنگسالاران که کابل زیبای مارابه ویرانه تبدیل نمودندومردمان آنراآواره ومجبورساختندتاوطن آبایی شانراترک وغریب کشورهای بیگانه شوند ازجمله من هم شامل این غریبان بوده به پشاورمهاجرگردیدم.درآنجابرای افغانهای عزیز کنسرتی رادریکی ازتالارهای آنجاترتیب دادم.آهنگی ازنغمه جان ومنگل جان را اجراکردم درین زمان ازمیان جمیعت  تالارمردبلندقامتی،بدخوی بابروتهای دبل روی استیژ ظاهروبادستش دهنم رابست وگفت:توبه نغمه ومنگل توهین میکنی؟توصدای آنهارادرکست ثبت نموده واینجا پخش میکنی وصرف دهنت رابازبسته مینمایی.چهارطرف مراجستجونمودولی کستی رانیافت ودانست که صدای ایشان توسط من اجراشده است،رویم رابوسیده ومبلغ پنجاه هزارکلدارپاکستانی برایم تحفه وبخششی داد. دریکی ازکنسرتهایم آهنگ دوگانه هنرمندان عزیزعمرجان شکیب وپریساجان مرسل راکه مطلع اش این است:

بازوی تودرزیرسرم بالشت نرم است+نگونگوکه شرم است

البته این آهنگ را درعقب پرده استیژ زمزمه نمودم چندلحظه بعدجوانی احساساتی به روی آستیژواردشده سراغ پریساجان راگرفت وقتی دانست که صدای موصوف رامن تقلیدنموده ام معذرت خواست وازاستیژپاهین رفت. خاطره یی راقبل ازهجرت حکایه میدارم.کنسرت هنرمندان محلی درشهرمیمنه ولایت فاریاب تدارک شده بودومن هم باهنرمندان عزیزم درآن پروگرام همرکاب بودم.مردم شریف میمنه خیلی هاماراتشویق نموده وبرای اشتراک درکنسرت هنرمندانشان ازدورترین نقاط آن شهرتوسط مرکبهابایک یک خربوزه بگونه تحفه برای هنرمندان تشریف آورده بودنددرحالیکه درتالارسینما مردم انتظارکنسرت رامیکشیدند من عقب مکروفون قرارگفته باصداهای زن ومردتشریف آوری مردم رابه تالارخیرمقدم گفته،مژده دادم که هنرمندان عزیزبه زودترین فرصت روی استیژحاظرمیشوند.درین هنگام مشاهده کردم که چند جوان نازنین درعقب استیژآمده گفتندآیاهنرمندان زن درکنسرت اشتراک دارند؟اماوقتی دانستندکه  هنرمندزن درین کنسرت اشتراک نداردوصدای زن توسط من انعکاس یافته است.بادیدن این صحنه نهایت متاثر گردیدم زیرادانستم که جوانان عزیزمابخاطرمصارف گزاف دخترفروشان ازنعمت ازدواج که حق مسلم شان میباشدمحروم مانده اند. باری درولایت زیبای هرات درمحفلی عروسی دعوت گردیدم تاهنرنمایی کنم.زمانیکه درسالون محفل داخل گردیدم مشاهده کردم که پرده یی بزرگی سالون را دوقسمت ساخته مردهای فامیل دریک گوشه وزن ها درقسمت دیگرسالون موقیعت گرفته به من هدایت دادندتادرقسمتی سالون که زنهاموقعیت دارد هنرنمایی نمایم.بیکی ازبزرگان محفل گفتم که مردمان این سالون باهم چه قرابت دارند،گفتندهمه باهم قوم وخویش بوده ازیک فامیل میباشیم،گفتم من بافامیل چه ارتباط دارم،گفتندهیچ ارتباطی هنرمندنازنین مامیباشید

 

 

گفتم حاجی صاحب!اینهاکه باهم قوم وخویش اند،دراین خوشی مشترک  ازهم دورساخته ایدومرا که بااین فامیل بیگانه بوده حق داده ایدتادرسالون خانمهاهنرنمایی نمایم. حرفهایم بالایشان تاثیرمثبت نموده پرده سالون را ازمیان برداشته ومن درمیان زن ومردآن خانواده گرامی هنرنمایی نموده محفل آن شب یکی ازمحافل نهایت صیمانه وفراموش ناشدنی بود.افغانهامردمان باناموس وباوجدان بوده وهیچگاه چشم بدبه ناموس دیگران ندارند.فرهنگ جداسازی زن ومردفرهنگ ماافغانهانبوده بلکه فرهنگ بیگانگان بوده اگربه تاریخ نظراندازیم فرهنگ جداسازی زاده فرهنگ بومی مانبوده وتوسط تعلیمات آیینی بیگانگان به جبر واردفرهنگ ماگردیده است درغیرآن مشاهده میکنیم بخصوص درزندگی روستایی کشورعزیزودرمیان قبایل وعشاییر مازنان دوشادوش مردان حضورداشته مشترکاکارمیکنند.  

پرسش:شماهنرمندی هستیدمردمی وآرزوداشتیدکه دایما درمیان مردم ووطن تان قرارداشته باشیدولی ناگزیرمادروطن راترک وفعلادرغربت سرابسرمیبرید،درآن دیار چه فعالیتهای فرهنگی وهنری دارید؟

پاسخ:جنگهای بیمفهوم خانمانسوزمجبورم ساخت تابرای حفظ ناموس مادروطنم راترک گویم،ولی وطن ومردمم راهیچگاهی فراموش نکرده دایماباکارهای جدیدهنری خدمتگذارشان بوده،گرچه درین اواخربه نسبت بعضی مشکلات ازفعالیتهای هنری ام کاسته شده که انشاالله عنقریب رفع وبازهم بافعالیتهای تازه در خدمتشان قرارخواهم گرفت.

پرسش:باهنرسینماچه میانه یی دارید؟

پاسخ: دلبسته هنرسینما بوده آرزودارم روزی برایم زمینه مساعد گردد تا در آن نقش آفرینی کنم. خوشبختانه در دیارغربت تاکنون چندین کورس سینمایی،اکت و بازیگری رافراگرفته که برایم خیلیهاجالب وباارزش میباشد.

پرسش:چه زمانی دانستیدکه میخواهیدهنرمندشویدوتاکنون به چه تعدادنمایشنامه هاوآهنگ رابرای هواخواهان تان عرضه داشته اید؟

 

 

پاسخ:ازدوران کودکی عاشق هنربوده وآهسته آهسته هنرم راازطریق مکتب ابتداهیه محمدجانخان که متعلم آن بودم آغازیده وازآنطریق پایم به برنامه های کودک رادیوافغانستان کشیده شد.چون درین رشته استعدادداشتم کارم موردتوجه بزرگان این هنروالا قرارگرفت وکم کم نقشهای رادرسایربرنامه هاوبالآخره دردرامه های رادیومحترم استادرفیق صادق نقشهای رابرایم سپردند.همچنان دراثرتشویق استاد بزرگواراستادبیسدپایم به تیاترنیزکشیده شدوبادنیای تیاترنیزبلدیت حاصل کردم.درامه ییرا که شخصااجرانموده ام(نامزدی)نام داشت وچندین نقش رادرآن به تنهایی نقش آفرینی نموده ام. بعدازنشراین نمایش محبوبیت درمیان مردم حاصل و زلمی آراءامروزگردیدم.برنامه جوانه هایکی ازبرنامه های پرشنونده رادیوکه توسط ژورنالیست شناخته شده وطن تهیه وترتیب میشددرآن وقتافوقتاپارچه های تمثیلی من به نشرمیرسید.همچنان دربرنامه های (دآسمایی غږ)که ازطریق اداره آرشیف نشراتی رادیو به نشرمیرسیداکثرانمایشاتم ازین طریق نشرمیگردید. زمانیکه به امریکامواصلت کردم ومتوجه زندگی افغانهای عزیزم گردیدم خیلیهامتاثرشده ،زیرا تعدادی زیادی ازافغانهای عزیزم رادیدم که دارند آهسته آهسته فرهنگ وکلتورشانرافراموش میکنند دستهارابرزده بااراهه نمایشات ودرامه های خواستم تانسل جوانرامتوجه فرهنگ واقعی شان گردانم.درفستیوال بزرگ هنری درواشنکتن دی سی برگزار شده بودمن به نمایندگی ازکشورعزیزم درآن اشتراک و مقام سوم رابدست آوردم.هکذادرفستیوال دیگرپیرامون تقلیدصدای حیوانات مقام اول راکسب کرده که باعث افتخارجامعه افغانها شده است.در فستیوال مونشن جرمنی،مدال افتخاری مردخنده رانصیب وتقدیرنامه های رابدست آوردم.

پرسش:پیرامون هنروهنرمندان دوره هجرت چه گفتنی دارید؟

پاسخ:آنچنانکه تمام عرصه های زندگی درکشوربعدازجنگهای خانمانسوزصدمه دیدعرصه هنروفرهنگ نیزبی صدمه نماند.دردیارغربت شیرازه و اساسنامه که برای هنرمندشدن قبلاموجودبودازبین رفته جایش رابیبندوباری هنری اشغال نمودمثلاهمینکه صدایشان راازطریقی ثبت وتوسط دستگاه های تجارتی بدست نشرمی سپارند فردایش اسم خودراهنرمندگذاشته درحالیکه هنرمندشدن راه دشواری رادرپیش داشته کارسهل وآسان نیست.

موسیقی امروزکاپی خوانی بوده خلاقیت ونوآوری درآن وجود ندارد وتعداداندک خوشبختانه ازین امرمستثنامیباشند.یکی ازخاطرات جالب همین لحظه به خاطرم آمده پیشکشتان میدارم:دریکی ازروزهادرریاست آموزش موسیقی باهنرمندان عزیز نشسته گرم صحبت بوده، ناگهان غرش تانکی ساختمان اداره رابه لرزه درآورد همه پریشان وسراسیمه شدیم.صدای تانگ خاموش گردید.ومردی باجدیت تام بداخل دفتررییس موسیقی وقت محترم احمدعلی ترنم شده گفت:(مامیخوانی)به احترام برایش گفتندبرادرشماچه میخوانید،گفت:(یوه سندره)میخوانی (اگرماسندره نمیخوانی،ماهمین ریاست سازنده هارابه یک توپ تانگ توته توته میکنی)خلاصه آن آدم درهمان روزبه زورتانک آهنگش راثبت نمود.چندروزبعدمحترم ترنم رادیده پرسیدم:ماجرای آنروزبخیرسپری شد؟ خندیده گفت زلمی جان باورداشته باش که موسیقی داردآهسته آهسته پایش راازین کشورمیکشدوتوشاهد باشی روزی تعدادآوازخوان آنقدر زیاد شودکه بگویند کجاست شنونده!واقعاحرفهای جناب شان امروزصدق میکند.متاسفانه دروضع کنونی موسیقی آفرینی درکار نبوده بلکه اغتشاش آفرینی موسیقی وحتی سایر هنرهاچون سینماوغیره نیزروبه افزون است.

پرسش:تاکنون به چه تعدادداشته های تانرابرای علاقمندان هنرتان عرضه نموده اید؟

پاسخ:متاسفانه فعالیتهای هنری ام ازطریق عده یی ازدلالان هنربدون اینکه مرادرجریان گذاشته باشند خودسرانه در(دی وی دی)هاکاپی ودربازاربه نفع خود شان عرضه نموده اند.که این عمل یک دزدی آشکار ودورازاخلاق میباشد. دلالان هنروفرهنگ درمقابل پول وسرمایه حتی به کانون گرم خانواده هاصدمه رسانیده مراسم شخصی وخانوادگی راکه درعروسیهای هموطنان افغان ماثبت میکنند به نام رقصهای افغانی دربازاربه فروش رسانیده درفکرحفظ ناموس وعقیده اسلامی وانسانی شان نمیباشند،من به این عقیده میباشم که اینگونه انسانهاوجدانهایشان مرده درمقابل یک مشت پول ازهمه چیزشان میگذرند.

پرسش:آیاازطریق هنروالای تان تاکنون کنسرتهای رابهنفع مردمان ستم دیده وطن اجرانموده اید؟

پاسخ:خوشبختانه درزندگی هنری ام اولین شعار کمک ومعاونت به مردم بوده چنانچه تعدادی کنسرتهای را دراینجابه نفع مردم رنجدیده خویش انجام داده وپولش راتوسط مردمان وموسسات خداشناس بداخل کشورفرستاده تابه مستحقین توزیع گردد.ولی متاسفانه بعضااین پولهای امدادی رابرای خودواقارب شان تقسیم نموده حیف ومیل مینمایند.درین اواخردر کنسرتی مشترکی که باخلیل جان راغب اجرانمودیم،تمام عواعدآنراشخصاازطریق محترم راغب به افغانستان فرستاده شدکه آن پول دربرنامه  منبع آب صحی آشامیدنی برای شاگردان یک مکتب واهالی همجوارآن به مصرف رسیدکه مایه خوشنودی است.فعلافعالیتهای هنریراباهنرمندان عزیز استادمهوش وخلیل جان راغب پیش برده خدمتگذارمردمم میباشم.

 

 

پرسش:درموردآینده هنردرکشورچه نظردارید؟

پاسخ:آینده هنربه اوضاع سیاسی کشورارتباط مستقیم  دارد.درقدم اول درکشوربازسازی مطرح بوده وبدون بازسازی همه عرصه ها،شگوفایی هنرامکان پذیرنیست افغانها باید دست بدست هم داده وطن شانرا آبادسازند زیرابیگانگان نمیتوانندوطنم راآبادنمایندبناتازمانیکه صلح وامنیت درکشورتامین نگردد هیچ عرصه یی درکشورپیشرفت نخواهدکرد.

پرسش:زلمی جان امیدواریم درباره زندگی شخصی تان صحبت ویکی ازخاطرات تلخ هنری تانراحکایه نمایید؟

پاسخ:خوشبختانه بادختری دلسوز،مهربان،وطن دوست که مریم نام داردومرحوم مادرعزیزوگرامی ام او را برایم انتخاب نموده باهم ازدواج و زندگی خوشی داریم.اوعلاوه ازاینکه همسرگرامی ام میباشد، برایم مانند یک موجود مهربان ویک دایرکتر خوب درکارهای هنری میباشد. خاطره تلخ هنری ام ازاین قراراست: درپشاوردرزمان هجرت شبی دراجرای کنسرتی برای افغانهای عزیزم نمایشنامه یی را بالای استیژتمثیل مینمودم درین اثنامردقوی هیکلی بالای استیژبرآمده باعصبانیت به طرفم آمده گفت ترامیکشم زیرا تو همین لحظه صدای مادرم رابه تقلید گرفته یی، هنوزحرفهای ماتمام نشده بودکه خانمی باصدای بلندبه نزدیک جوان عصبانی آمده وگفت:بچیم ،حالا دانستم که صدای من توسط (بچه ایورم) به این هنرمند یاد داده شده. وقتی صدای خانم راشنیدم واقعاهمان صدای بودکه من تمثیل میکردم.

 

هنرمند عزیز زلمی جان آراء ازشماجهان سپاس باپاسخ های همه جانبه تان.

 

دوستان گرانقدر

مهمان شماره آینده هنرمندمحبوب ومردمی (ظاهرهویدا (میباشد.پرسشهایتانراازهنرمنددلخواه تان به اینآدرس مطرح سازید

zafghan2000@hotmail.com

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳٤       سال شـــشم            قوس/جــــدی ۱۳۸٩  خورشیدی         دسمبر ٢٠۱٠