کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
   
مصاحبه یی ذبیح الله امانیارژورنالیست آزادافغان
 بــا

هنرمندگرانمایه وافتخارموسیقی افغانستان

اســـــتاد
 ببرک وســــــا
 
 

 

یکی ازچهره های سرشناس موسیقی افغانستان که این هنرشایسته رابصورت اکادمیک دریافته است استاد ببرک وسا، موسیقیدان، دایرکتر، آهنگساز معروف و رهبر ارکستر بزرگ در کشورآلمان میباشد.   این هنرمند بزرگ با توانایی خاص خود، توانست موسیقی کشور را از مرزها بیرون کشیده و به جهان معرفی داشته است.   او عالمانه موسیقی را فراگرفته ونخستین هنرمندافغان است که تحصیلات عالی را دربزرگترین مرکزآموزش موسیقی جهان دریونیورستی(چایکوفسکی)به پایه اکمال رسانیدوافتخاربرزگی رانصیب مردم ومیهنش گردانید.   دراثرتقاضای علاقمندان این هنرمندگرامی مصاحبه یی جالبی رابااستادوساترتیب داده ایم اینک توجه داریدبخوانش این مصاحبه:  

 

 

پرسش: ازچگونگی آغازکارتان درهنرموسیقی بگویید، زیراشمااولین افغانی بوده که درمعروفترین دانشگاه موسیقی جهان، علم موسیقی رابصورت اکادمیک فراگرفتید.  لطفابگوییدکه چگونه زمینه تحصیل درین مرکز برای تان میسرگردید، درحالیکه فامیل وخانواده تان علاقمندبودندتاروزی چون ، پدرگرامی تان داکترطب میشدید؟

 

 

پاسخ: ازآوان طفولیت به موسیقی علاقه وزمانیکه شاگرد صنف اول مکتب بودم، روزی درمنزل خاله ام باپسرانش تصمیم گرفتمصحنه یی تاجگذاری احمدشاه بابای درانی راکه قبلاقصه یی آنراازپیرمردی شنیده بودم، توسط هنرتمثیل دربین دوستان فامیل به نماش گذارم.   گوشه لحافی راپاره وازپنبه آن برای خودوپسرخاله ام (نصیررازی)ریش وبروت ساخته نمایشنامه رااجراوموردستایش قرارگرفتیم.   درختم نمایش شوهرخاله ام (رازمحمدخان رازی) درحالیکه اشک ازچشمانش جاری شده بودما را موردتقدیرقرار داده گفتند:   پسرم تو در تمثیل وآوازخوانی استعدادی خارقالعاده یی داشته و مانند پدرمرحومت با آنکه داکتر طب بود، مگر در هنر درامه نویسی مهارت کامل واستعداد خوبی داشت، من باورمندم تو روزی هنرمند بزرگ خواهی شد.   فردای آن ما راغرض فراگرفتن اصولی واساسی این هنروالابه (صحنه بلدیه) یا تیاترشهری درنزد استادان تیاتر معرفی داشتند.   پدر بزرگوارم داکتر(محمدرسول وسا) درعمرسی وپنج سالگی دراثر سرطان خون جهان فانی راوداع گفته به حق پیوستند.  من شنیده ام که یکی ازنمایشنامه های که پدرم بنام(سماوارچی) نوشته بودند در نزدیکی از دوستانشان محفوظ بوده، بدینوسیله متمنی هستم اگرخوانندگان عزیزاین سطور، درمورد آن نوشته چیزی میدانند لطف نموده مرا درجریان گذاشته وممنون خویش سازند

به هرحال من ونصیررازی در(صحنه بلدیه)که بعدها بنام(شهری ننداری)مسمی گردید، با(استادبیسدکه درآن زمان مدیرآن تیاتربود، آشناشده ودردرامه هانقش ایفاداشته وبعضادروقفه های درامه هاآهنگهایراباهمراهی ارکسترموسیقی تیاترطور دوگانه سروده و افتخارداشتیم تادرپهلوی آوازخوانان محبوب چون نعیم فرحان، آشفته، ساربان، عزیزتسلیم ودیگران هنرنمایی مینمودیم.   ارکسترموسیقی تیاتربلدیه تحت رهبری(استادفرخ افندی)فعالیت داشت وگذشته ازآن دررادیوکابل آن زمان که بعدها بنام رادیوافغانستان مسمی شدارکسترشماره دوم تحت رهبری زنده یاداستادسلیم سرمست برنامه های پیهمی رااجرامیداشت.  خوشبختانه درآن زمان دراثرتشویق استادسرمست چندآهنگی رادرارکسترشماره دوم اجراکردم که ازآنجمله میتوان ازآهنگ(بلبلخوشخوان)نام برد

 

 

باتاسف بگویم تصانیف آهنگهایراکه اجراکردیم باسن وسالما سازگارنبوده ولی مقصرنبودیم زیرادرآن سن وسالی که درآن زمان قرارداشتیم، نمیتوانستیم که درمواردتصانیف قضاوت داشته باشیم.  خوشبختانه فرصتهای میسر گردیدتانقشهای رادرتیاترشهری ایفاداشته وبدین منوال پای مابه تیاتر(زینب ننداری) کشیده شد.   درآنجابه رهبری هنرمندفقیدوبزرگ افغانستان(سیدمقدس نگاه)ازجمله دریکی ازدرامه هابا(مستوره اصیل)نقش موفقانه یی رااجراکردم.  درزینب ننداری اکثریت هنر مندان زن مشغول فعالیت هنری بودند

خوشبختانه در آنزمان با آهنگساز محبوب و شناخته کشور زنده یاد شهید فضل احمد نینوازمعرفت حاصل نمودم.  مرحوم نینوازاکثرادرجریان نمایشات درامه هاازعقب پرده بانواختن اکاردیون وزمزمه های دل انگیز، صحنه های تیاتر را تاثیر خاص بخشیده وهمه رامسحورصداوهنروالایشانمیساخت.  من نهایت آرزوداشتم تانواختن آکاردیون وپیانو رافراگیرم.  فعالیت های هنری ام گسترده ترگردیده بودچنانچه علاوه بر فعالیتهادرپوهنی ننداری وتیاترکابل، بارادیوافغانستان درپهلوی آوازخوانی، دربرنامه های کودکان نیزسهم فعال داشتم.  فعالیتهای هنری ام دردوران متعلمی درلیسه غازی جدی ترشده بودچنانچه متعلم صنف هشتم لیسه غازی بودم که همراه بامستوره اصیل به سرپرستی محترم معصومه وردک به حیث نمایندگان کودکان افغانستان برای مدت سه هفته به کشورهندوستان سفرهنری داشته ودرشهرهای دهلی وآگره ، جیپور، احمدآباد، سورات، دهانووبمبی، درمکاتب شان آهنک های وطن راسروده ومستوره اصیل رقصهای مروج کشوررانمایش میدادند.  درهمان سالهاباگروپی ازهنرمندان غرض اجرای کنسرت به جمهوریتهای آسیایی اتحادشوری وقت سفرداشتیم ودرشهرهای مرو، سمرقند، بخارا، چهارجوی، دوشنبه وتاشکندکنسرتهای اجراکرده درین هنرنمایی ها من به حیث نوازنده اکوردین وسراینده همکاری داشتم.  درازبکستان مارابه اجرای کنسرتی توسط ارکسترسمفونی دعوت کردندواین اولین باری بودکه چنین ارکستری راکه قبلادرروی پرده سینما دیده بودم روبروی خودمیدیدم.  ازآن به بعدآرزوی رهبرارکسترشدن که ازدوران طفولیت درآرزو بودم، تصمیم قاطع اتخاذنمودم .  قبل برآن بانام های چایکوفسکی، شتراوس، موزارت وبتهوفن آشناشده وچنداثرشانرانیزروی گرامافون شنیده وباری هم دریکی ازسینماهای کابل فلم یک ارکسترغربی رادیده ک درآن شخص لباس فراک سیاه به تن داشته وروبروی ارکسترایستاده وباچوبکی که دردست داشت ارکستررارهبری میکرد.  من تاآنگاه درین تصمیم بودم تاروزی یک پولیس خوب وخدمتگارجامعه ام گردم، بادیدن آن فلم نظرم راتغیرداده تصمیم گرفتم روزی رهبرارکسترشوم.   زمانیکه ازلیسه عالی غازی فازغ التحصیلگردیدم، شهرت خوب هنری کسب نموده بودم  درآنزمان مردم هنرمندان رادوست وبرایشنیدن کنسرتهای شان علاقه فراوان داشتند.   جای تاسف آن بودکه هیچ کسی حاضرنبودباخانواده هنرمند خویشاوندی داشته یعنی هیچگاه حاضرنبودندبادختری که تعلق به خانواده هنرمندداشت ازدواج کنندوهمچنان برعکس آن.  این یک تضادعجیبی بودکه به فرهنگ سنتی کهنه میپیوست.  درآنزمان مردم هنرمندرابدیده حقارت دیده، همه آرزوی دیدار وشنیدن آهنگهای هنرمندان شانراداشتندتاشکوه وجلال محافل سروروشادمانی شان چندبرابرسازند.  فقددرهمین حد، نه بیشترازآن.   

 

 

مادبزرگوارم به موسیقی علاقه یی فراوان داشت ودایماکارهایم رامیپسندید، زمانیکه ازلیسه غازیفارغ التحصیل گردیدم برایم گفت: حالابایدشامل دانشگاه کابل شده ودررشته طب ویارشته دیگری به جزازرشته های هنری تحصیلات عالی ات راتکمیل وآرزویم رابرآورده ساز.   تاحال باوجودنارضایتیهای فامیل واقارب ازهنرنمایی هایت درتیاتروموسیقی حمایه نمودم، امابعدازین نمیتوانم ازکار های هنری ات حمایت کرد.  توفرزندیک داکترهستی وباید درآینده به حیث داکترفعال خدمتگارمردمت بوده ونام خانواده ات حفظ داشته باشی.   ازاینکه من درموردآینده ام چه تصمیم گرفته بودم دربرابرمادرم درآن لحظه چیزی نگفتم.  به هرحال درامتحان کانکوراشتراک نموده ودرفاکولته طب موفق گردیدم، اماهیچگاه علاقه نداشتم که درآن رشته تحصیل کرد ویکبارهم درصنف حاظرنشدم زیرا من عاشق موسیقی بودم وآرزوداشتم تادرین رشته تحصیلاتم رابه اکمال رسانم.  چندی بعدبه وزارت اطلاعات وکلتورمراجعه وتقاضانمودم تاازطریق آن وزارت غرض تحصیلات عالی دررشته موسیقی به خارج ازکشوراعزام گردم.  وزارت محترم پیشنهادم راپذیرفتندوقاعده چنین بودکه بایدمدتی راکارمندرسمی آن وزارت شوم.   به اساس سوابق هنری ام به حیث همکارآرشیف نشراتی رادیووآمرکتابخانه یی رادیوافغانستان تقررحاصل نمودم.  دریکی ازروزها که درمنزل نبودم مکتوبی از دانشگاه کابل مواصلت ودرآن ازغیابتم درفاکولته طب حکایت داشت.  شب که بخانه برگشتم ازطرف مادرعزیزم سرزنش گردیدم، ولی قلب مادرنهایت مهربان است ومرا بخشیدند

وزارت اطلاعات وکلتوریکسال بعدمرادرتابستان(۱۹۶۵)م باچندتن دیگرغرض تحصیلات عالی دررشته موسیقی به مسکواعزام داشتند.  سال اول رابه آموختن لسان روسی سپری و، بعدازآن برای پذیرفته شدن درکنسرواتورچایکوفسکی نزدکمیسیون مربوطه مراجعه وبعدازگذشتاندن آزمایشهای اولی، شمولیتم درکنسر واتور نا ممکن اعلام گردید، زیراسویه ودانشم درموسیقی هنوز با معیارهای مورد نظر برابر نبودباید در آغاز شامل لیسه موسیقی که مربوط کنسرواتورمسکو است شده، و آنرابا موفقیت به پایان میرسانیدم.   کمسیون پذیرش به شمولیتم درلیسه یی موسیقی موافقت داشته، زیرادرآزمایشها، استعدادبرجسته ام رادرین رشته دانسته وتوصیه نمودند تا درپهلوی استعداد، زحمت وتلاش نیز امر ضروریست، کوشش کنیدتااین لیسه راموفقاته به اتمامرسانیدوسندبکلوریارابدست آورده، بعدا در قسمت شمولیت تان درکنسر واتور مسکو تصمیم اتخاذ خواهدشد در غیرآن میتوانیددرهررشته دیگر در دانشگاه  مسکو ثبت نام کنید

باناامیدی به لیلیه برگشتم.  مدتی فکرنموده که چه بایدکرد؟آیابایدپنج سال دیگردرس بخوانم تاباردوم سند فراغت بکلوریارابدست آورم، یااینکه رشته دیگر

 من قبلا تصمیمم راگرفته بودم که هرطوری شده باید موسیقی راکه عاشقانه دوست داشتم بایدتعقیب بدارم.  همین بودکه حاضرشدم تالیسه موسیقی راپیش گرفته به اتمام رسانم.  بازحمات شباروزی توانستم لیسه موسیقی راموفقانه پایان ونمرات عالی بدست آورده توانستم شامل کنسرواتورچایکوفسکی مسکو شوم.   خوشبختانه درسال(۱۹۷۸)م سندفراغت ماستری را ازین کنسرواتوربدست آورده، بعدازدوازده سال تحصیل درمسکونهایت آرزو داشتم تامصدرخدمت شایسته به وطنم گردم، ولی متاسفانه به این آرمان وآرزویم نرسیده بعد ازبرگشت به وطن دراثرفروپاشی دولت وجاگزین شدن دولت غیرملی ناگزیرگردیدم تا میهن عزیزم راترک گفته به کشورآلمان پناهنده و فعلادرین کشوربه صفت استاد موسیقی، آهنگساز ورهبر گروهای آوازخوانهای معروف فعالیت داشته و سالانه درسالون های بزرگ ممالک اروپایی کنسرتهای را انجام میدهم

 

پرسش:  میتوانیم شماراچایکوفسکی عصرحاضرشمرد؟

 

پاسخ: چایکوفسکی وسایرنوابغ موسیقی، ستاره های جاودان بی مانند آسمان موسیقی اند.  این بزرگ مردان جهان موسیقی که آثارشان دانشگاه های بیبدیل موسیقی بوده و شاگردان این عرصه ازآن بهره به دست می آورند.  من یکی ازشاگردان مکتب چایکوفسکی وسایرنوابغ موسیقی بوده که داشته های راازآن آموخته ام.  دریکی ازمجلات رادیویی آلمان شباهت سبک کارهایم راباآثارچایکوفسکی ویکی ازبزرگمردان و آهنگساسازان ایتالیا(ژوزب وردی)تاییدکرده اند، ولی من ابداخودراباآنهامقایسه کرده نمیتوانم.   

 

 

پرسش: شماکه باآثار وزندگی نوابغی چون چایکوفسکی، بتهوفن وموزارت آشناهستید، شباهتها و تفاوتهای که در کارآنهااست واضیع سازید

 

پاسخ: این سه نابغه موسیقی مانندسایرانسانها، شباهت هاوتفاوتهای مختلف بایکدیگرداشتندموزارت طوری که ازنامه هایش پیداست، آدم شوخ، بذله گو، خوش طبع وچست وچالاک بود.  پشتکارعجیب وغریبی داشت.  درموردوی گفته اند:  هرآنچه طبیعت درموردموسیقی داشته، دردوران کودکی که اوهنوزبیش ازهشت سال نداشت به موزارت بخشیده است ووقتی که عمراوبیشترشد، دیگرطبیعت چیزی درموسیقی نداشت تابه اوبدهدچایکوفسکی برعکس بیشتر مردآرام، خاموش، متفکرومحجوب بودبتهوفن ازقدرت وتوانایی خودآگاه وبه مفهوم مثبت آن ذاتاسرشارازغرورومتانت بی نظیری بود.  اوعظمت وبزرگی خودرااحساس میکرد.  بتهوفن آدمی بودجدیوزودعصبانی میشد.  زمانیکه موزارت ازجهان رفت، بتهوفن(۲۳)سال داشت وچایکوفسکی درحدود۱۳)سال بعدازمرگ بتهوفن بدنیاآمد.  زندگی موزارت و بتهوفن ازیکنظرباهم شباهت داشت وآن اینکه پدران شان هم موزیسین بوده واستعدادکم نظیرفرزندان  خودراجدی گرفته ودرزمان طفولیت معلم فرزندان خود بودند.  گفته شده که پدرموزارت بامهربانی خاصی درحق فرزندش،در آموزش وی جدیت به خرچ میداد، درحالیکه پدربتهوفن باوی بسیارسخت گیربودمثلاشبهنگام وی راازخواب بیدارومجبورمیساخت تاساعات متوالی تمرین کند

 

پرسش: هماهنگی بین شعروآهنگ چگونه بایدباشد؟

 

پاسخ: هماهنگی شعروموسیقی وقتی میسرمیشودکه آهنگ باشعرپیمان رفاقت وهمرایی ببندد.  به این معنی که آهنگ یامیلودرساختارخودومخصوصاازنظرریتم وضرب، باشعرهمزبان وهمرازباشد.  یکشعرسنگین وحماسی بایک آهنگ رقصان وطنازهمنواشده نمیتواندوتاثیرخودرامی بازد.  همچنان هرگاه شعرعاشقانه وشادی آفرین باموزیک سنگین وآرام ومحزونی یکجاگردد، ناسازنبوده ودلپسند نخواهدبود، بلکه اهانتی به شعروموسیقی است.  بساواقع شده که موسیقی مست ورقصانی راباشعرحزین وغمگین احوال وطن ویایادشهیدان وکشته شده گان دریک پارچه میبافندکه بی نهایت ناهنجاراست.  ماآهنگسازانی خوبی داشتیم چون استادجلیل احمدزلاندکه دایمادرآهنگهای شان ظرافتهارادرنظرداشتند.  مثلادرآهنگ معروف، (ای شعله یی حزین)توجه کنیددرینجاشعررادرقالب آهنگی متناسب باریتم آرام وضرب سه برچهارطوری تنظیم نموده که باشنیدن آن تصورمیشودکه یاشاعرسازنده آهنگ است ویاآهنگسازاین شعرراسروده، درین پارچه هماهنگی شعروموسیقی بی نظیراست.  یادرآهنگ زیبای احمدظاهر(تازلف پریشانت)این هماهنگی راخوبمشاهده میکنید

این هماهنگی رادرکمال میبینیم.   نکته دیگرکه موسیقی راناخوشایندمیسازد، معضله تلفظ کلمه ها وواژه هاست که نشانه کمسوادی وبی اعتنایی رانشان داده که شعررادرست تلفظ نمیکنندوتقطیع کلمه هارابصورت نامناسبی انجام میدهند.  مثلادرآهنگ معروف (شادکن جان من که غمگین است)درین آهنگ تقطیع واژه هانادرست ادا شده وبه این شکل تلفظ شده است که بکلی ناجایزاست(شادوکن جان من که غم ـ گین است) البته نمونه های بسیاری اینگونه اشتباه هادرآهنگهای مختلف دیده میشود.  امیداست آهنگسازان وآوازخوانان به این نکته جداتوجه داشته، درانتخابشعردقت بخرچ دهندوشعررابایدازشاعران گرامی اخذداشته نه ازشبه شاعر

پرسش:  تفات کلی بین موسیقی شرق واروپایی درچیست؟

 

 

پاسخ: موسیقی نوای زندگی واحساس است، ویاهنرمندانه ترین شکل بیان احساس آدمی است، چه درشرق وچه در غرب ویاشمال وجنوب.  درمجلل ترین تالارهای مدرن، درتیاتراوپرای پاریس ویادراعماق جنگلهای آمازون، ویادره یی سرسبزی درهرکجایی جهان بانوای نی یک چوپان.  ازین لحاظ هیچ تفاوتی میان موسیقی شرق وغرب وجود ندارد.  تفاوت وقتی آشکار میشودکه شرایط بوجودآمدن وانکشاف ورشدهنرموسیقی رادرجوامع مختلف درنظربگیریم.  همانگونه که قیافه های باشندگان کشورهامختلف است، همانگونه زبان، فرهنگ کلچروموسیقی شان هم تفاوت دارد.  یک آهنگ (لوگری) وطن ما ازلحاظ شکل، ساختمان، ریتم وضرب تفاوتهای زیادی بایک آهنگ انگلیسی دارد.  به نظرمن مهمترازهمه ، تفاوت درنوع وسرعت انکشاف ورشدهنرموسیقی درشرق وغرب میباشد.  غربیهاآهنگهای راکه قدامت تاریخی بیشترازهزارسال دارند، درکنسرتهای مخصوص ویابه منظور پژوهش وتحقیق مینوازند و اغلبا در چنین کنسرتها از آلات موسیقی همان زمان که بازسازی نموده اند، استفاده  میکنند.   هنرموسیقی در اروپا همیشه به طورمتداوم در انکشاف بوده ودرپهلوی تغیراتی که درساختمان وریتم وضرب به وجود آمده، آلات موسیقی هم ازنوساخته شده است مثلا موسیقی الکترونیک انقلاب بزرگی رادردنیای موسیقی بوجودآورده است.   اروپایی هادرقرن(۲۰)، موسیقی راازچوکات (Tonality) یابهاصطلاح ما وشما از قید(راگها) آزاد نمودند.    درموسیقی هند وقتی یک آهنگ از(ری) یا(سا) درراگ درباری درتال (تینتال) نواخته میشودسراینده یانوازنده، هنرش درآن است که ازین تال وازین راگ خارج نشود.   موسیقی غربی درگذشته ازچنین قاعده پیروی میکردوبه مرورزمان ازین قیودات بیرون شدهوانکشاف نموده، فعلاغربیهاتلاش دارندتاسواحل جدیدی رادربحر هنرموسیقی بیابند، همانطوریکه درسایرعلوم به پیش روان اند

فعلا درشرق نیز تغیراتی درساحه هنر ایجادشده مثلادرسینمای هندوستان ازطریق نوشتن نوت موسیقی به سیستم غربی استفاده میشود.   طرزقدیمی نوتیشن هندی باحروف (سا، ری، گه، مه، په، ده، نی)احتیاجات ارکسترهای مدرن رابه طوردقیق رفع کرده نمیتواند.   طرزقدیم نوشتارموسیقی در هند، در عصر و زمانش ارزش والایی داشت.   اما اینک به سن کهولت رسیده، باید درحفظ آن کوشیدودرمکاتب موسیقی جهت آموزش ودرارکسترهای نمونه غرض اجرای آثارباستانی استفاده نمود.  افتخا رات فرهنگی موسیقی هندفراموش ناشدنیست، اماازمدت هاست که نسل جوان موسیقی هند، نوشتارمدرن موسیقی رافراگرفته اند.  درهندنه تنهاشیوه نوشتاری موسیقی ، بلکه موسیقی بصورت عموم با(۵۰)سال قبل تفاوت چشمگیری کسب نموده است.  حتی رقص مدرن هندشکل کلاسیک خودراتغیرداده است.  متاسفانه هنرمندان موسیقی افغانستان دررابطه باسرودن ونواختن موسیقی(مانندسایرپدیده های فرهنگی ومذهبی)باامکانات وشناختهای جدیددرین راستا، بطورشایدوبا یدآشنایی نداشته وهنوزهم مهمان همان دسترخوانی هستندکه چندین قرن پیشتر پهن شده است.  من شمه ییازصحبتی راکه قبلادرسمپوزیم بین المللی موسیقی که درشهربن آلمان ایرادنموده بودم یادآورمیشوم:

اروپایی ها بدستآوردهای قدیم خودزیادارج ومنزلت داده وبه آن میبالند.  موزیم های شان مملو ازآثار عطیقه است.  هرسال لباسهای قدیمی و(کستوم)های خودرادر شهری به نمایش گذاشته شده، برتن نموده وبیننده رابه سالهای دورمیاندازندومی بینندکه نیاکان شان چگونه کشت وکارمیکردند، چه میخوردند، چه میپوشیدندوچگونه میرقصیدند.  درسمپوزیم غرض انکشاف موسیقی کشورم گفتم که: درمکاتب موسیقی که تاکنون تشکیل گردیده ویادرآینده تشکیل میگرددبایدنواختن آلات موسیقی محلی وملی چون دهل، زیربغلی، دف، تنبوروغیچک، سرنده نی ورباب وغیره ازسیستم نوتیشن غربی استفاده وتدریس شوددرین صورت ممکن است که موسیقی محلی افغانستان درجهان شناخته شده ونواخته شود.  ازهزارسال بدینسو آهنگهای اروپایی تقریبابه شیوه امروزی نوشته شده وازین جهت اشکالی برای برگزاری نمایشات هنررقص وموسیقی قدیم خودندارند.   دراروپادرحدود(۳۵)نوع موسیقی رقص رانوشته اند.  متاسفانه دروطن ماروند تغیروتحول، یک گام به پیش وسه گام عقب بوده است

پرسش:  ازخودوزندگی تان بگویید، چه زمانی ازکشورمهاجرودرکجازندگی دارید؟

 

پاسخ:  دراخیرسال(۱۹۷۸)م تحصیلات عالی رادرکنسرواتورمسکوتمام نموده وطبق قراردادبین افغانستان و اتحادشوروی وقت دوباره به وطن عزیزم برگشته به صفت مدیرعمومی موسیقی رادیوتلویزیون تقرر حاصل نمودم، بعدازمدت کوتاه کار، فضای سیاسی برایم خسته کن شده تصمیم گرفتم تاکشور را ترک گویم.   درآنزمان بدست آوردن پاسپورت وگرفتن ویزه کارنهایت مشکل بود.  به لطف خداوند وکمک هنرمندان عزیز آقای عبدالوهاب مددی وآقای احمدمرید توانستم تا پاسپورت وویزه بدست آورم.  شب اخیرکه فردای آن با وطن عزیزم وداع میگفتم، یکی ازبدترین شبهای زندگی ام بود، تاصبح درروی خاک حویلی دراز کشیده باربارخاکش رابوسیده واشک می ریختم ومی اندیشیدم که تا ابد این خاک راکه در آن پرورش یافته هرگزنخواهم دید.  باناله وزاری با گذاشتن تمام اموال منقول وغیرمنقول کابل عزیز را در اپریل(۱۹۸۰) به قصدفرانکفورت ترک گفته مهاجرگردیدم.  درینجا ازمحترم مددی صاحب واحمد مریدجان نهایت سپاسگذارم که بازحمات زیاد پاسپورت وویزه دراختیارم قراردادند.  بعدها اطلاع حاصل نمودم که در نتیجه بازرسی از منزلم ، تمام اموالم ضبط وپیانویم رابه رادیوافغانستان انتقال داده بودنددر زمان و رود جنگسالاران منزلم را مانندسایرمنازل هموطنان عزیز به آتش کشیده، خاطرشانراجمع نمودند.   در جرمی دراوایل وضع ناخوشی داشتم، وزندگی نمودن به مصرف کمکهای سوسیال برایم خیلی طاقت فرساشده بود.  خوشبختانه تعدادی ازشاگردان برای آموختن پیانو نزدم مراجعه وهمچنان در اثرپیشنهاد اولین گروپ پنجاه نفری آوازخوانان آماتوررهبری ایشان راعهده دارگردیده وتا ظرف سه سال این گروپ هنری تاسویه یی ماستری ارتقاع ووضع اقتصادی ام درآنزمان بهترگردید.  فعلاعلاوه برآنکه درمکتب موسیقی وظیفه استادی دارم، رهبری هشت گروه موسیقی را نیزعهدهدار وکنسرتهای بزرگی رادرسالونهای پر از بیننده که تاحدودسه هزارنفرگنجایش داردبراه انداخته ام

با ارکسترهای بزرگی چون (ارکسترسمفونی بتهوفن شهر کلن، ارکسترسمفونی شهر واینسبرگ، ارکسترزیولستال،ارکستردیرشایدوغیره فعالیت داشته ودرشهرهای آلمان وکشورهای اروپایی مثل ایتالیا، سویس، فرانسه،هالند، چکسلواکیاواطریش کنسرتهای اجرانموده ام.  آثاری که باانگیزه هاواحساسات وطنی نوشته ام قرارذیل است(امید) اثری است که درسال(۱۹۸۱)م برای ارگن بزرگ ودوترمپت نوشته شده واین اثرسه قسمت داردوبانغمه یی اتن ملی ختم میشود

 

 

رپسودی افغان (Rhapsodic Afghanica)درسال (۱۹۹۳)م نوشته شده ودراپریل سال(۱۹۹۴)م توسط ارکسترسمفونی شهرکلن درتالار(فیلهارمونی)برای اولینبارنواخته شد.  این اثرچهارقسمت دارد.  درقسمت دوم آن آهنگ (دازمونژزیبا وطن) کمپوزاستاداولمیرودرقسمت چهارم آهنگ(کجاوی)که درزمان کوکی باآوازدلکش خانم آزاده، شنیده بودم برای ارکستر سمفونی تهیه شد

۳ـ یادبوداستادسرآهنگ(Memorial for Ostad Sarahang)این اثرنغمه(شادکن جان من که غمگین است)میباشدکه درسال(۲۰۰۰)م برای پیانونوشتم وبار اول توسط یک پیانیست امریکایی درفریمونت امریکا نواخته شد.  کمپوزآن ازمرحوم استادسرآهنگ است۴ـ (اوبته والا)این آهنگ فولکلوریک کابل است که بصورت چهارصدایی نوشتم وباری صداهابه پنج میرسد وباهشت صدابه پایان میرسد.  درتابستان(۱۹۸۷)م کنسرواتورمسکوباحضورهشتادزن ومردآوازخوان، اینآهنگ درمراسم امتحانات نهایی تحت رهبری خودم سرودهواجراشد.  درسال(۲۰۰۵)م این آهنگ رابرای ارکسترسازهای بادی نوشتم تادریکی ازکنسرتهاآوازخوانان آلمانی آنراهمراهی کنند.  جای گفتن است که شوروی هادرمسکووهم آلمانی ها دربن این آهنگ رابزبان زیبایدری فارسی سروند.  درکنسرت آلمان سرایندگان(۱۵۰)نفربودند.  این اثردردریکی ازآثارکتبی موسیقی آلمانچاپ شده است۵ـ (آهسته برو)این آهنگ فولکلوریک رادوسال قبلبرای پیانونوشتمآثاردیگری که درموسیقی غربی نوشته ام درمطبعه موسیقی آلمان طبع وتکثیرگردیده است قرارذیل است:

Musik Verlag WoifgangHaas Koein

Musik Verlag Tonger Koein

Musik Veriag Cocrttino Dortmund d

 

پرسش:  اززندگی شخصی تان صحبت کنید؟

پاسخ:  بیست وشش سال قبل با(زینب کبیر)پیوند وصلت بسته وثمره آن پسرعزیزم(آرین جان)که ۲۴سال داشته وفاکولته طب رابه پایان رسانیده و آرمان مادربزرگوارم را برآورده نموده، درموسیقی هم علاقه داشته پیانو و گیتار را میآموزد.   و دخترم (صوفیاجان) بیست ویکسال داشته، درسال دوم فاکولته حقوق درس میخواند .   درقریه یی(فورسباخ) آلمان که درفاصله بین دوشهرکلن و بن موقیعت دارد و دور از مراکز صنعتی وتجارتی درپهلوی جنگل انبوه وسرسبزواقع شده دارای آب هوای پاک است زمینی را شانزده سال قبل خریداری ومنزلی اعمار نموده درآن زندگی داریم.   ولی زیباترین شهریکه من درآن آرام زندگی کنم همان (کابل )است وکابلفعلامشغول کنسرت بزرگی درشهر(کلن)آلمان بوده درتالاری که درحدود(۲۲۰۰) بیننده راگنجایش دارد، ارکسترسمفونی با(۳۰۰)آوازخوان روی استیژحاضرمیگردد

 

پرسش:  درموردموسیقی افغان درشرایط کنون چه نظردارید؟

 

پاسخ: موسیقی مانبایددنبال ابتذال روندوجنبه های مبتذل هنرغرب رانباید کورکورانه تقلیدکرد.  فرهنگ جهان غرب عظمت وشکوه وزیبایی های خیره کننده داردومخصوصاجوانان مابایدآنرابیاموزند.  شرم آوراست که ماناآگاهانه مقلدروشهای منفی وبی ارزش غرب شویم وازعظمتهای ان چشم بپوشیم وادعاکنیم که این مطابق هنجارهای غربی است

پرسش:  بعدازختم تحصیلات عالی تان ازاتحادشوروی درنظر داشتیدکورسهای موسیقی رابرای جوانان راه اندازینمایید، آیابه این هدف موفق شدید؟

 

 

 

پاسخ: ایجاد کورسهای موسیقی برای جوانان دررادیو افغانستان ازخواسته های دیرینه ام بود.   آرزو داشتم تا پشتیبانی مقامات مسوول جوانان افغان رادرمورد آشنایی باعلم موسیقی به صورت دقیق جلب، تا بتوانم در آینده، درپهلوی یک ارکستر بزرگ سمفونی، حداقل چندین کورسهای آوزخوانی وآموزش موسیقی داشته باشیم .   چنانچه بعدازتقررم دراداره موسیقی ، اولین فعالیتهای مسلکی ام راآغازوازطریق اعلان دررادیواز جوانان علاقمندهنرموسیقی دعوت به عمل آوردم تابا آزمایش استعدادشان درکورسهای موسیقی شامل گردند.  خوشبختانه تعدادزیادی ازجوانان به رادیو مراجعه وبعداگذشتاندن امتحان به تعدادچهل وپنج تن درکورسهای موسیقی انتخاب گردیدند.  نهایت آرزوداشتم که برای شاملین کورس تمرینات آوازخوانی، ودرحدودسه چهارسال بعد، اساسات وتیوری موسیقی، علم هارمونی وپولیفونی وهمچنان نواختن آله موسیقی وبعداآموختن مقدماتی سیستم نوتیشن مدرن بین الملی وسولفیژو.  .  .  که (سولمیزیشن)مهمترین جزیات آن است.   تدریس بدارم.  متاسفانه درآنزمان مسولینکه دراریکه قدرت تکیه زده بودند، ارزش موسیقی راندانسته، صرف آرزوداشتندکه بایددرچوکات موسیقی صرف آوازخوان تربیت شودوبس آنهم به اینمنظورتاآهنگهای حماسی به نفع نظام رابسرایندروی این ملحوظ فضاروزتاروزبالایم تنگ وتنگ ترمیگردید، تااینکه باالاخره ناچارگردیده وطنی را که مانندجانم دوست داشتم ترک گویم

پرسش:  درارکسترشماره دوم رادیوافغانستان که توسطزنده یاداستادسلیم سرمست پایه گری شد بود، پیانو مینواختید، درموردآن ارکسترچه گفتنی دارید؟

 

پاسخ:  درسال(۱۹۶۰)م تحت نظراستادسرمست تشکیل شد.   دراثرتشویق استادبزرگواراستادسرمست که مراچون فرزندشان دوست داشتنددرارکستررادیوافغانستان اکاردیون وپیانومینواختم وهمچنان درآنزمان مدتی رانزدپروفیسورموسیقی فلایشمن که اهل اطریش بود ودرکابل کورس موسیقی راتدریس مینمودند، اساساتآموختن پیانورافراگرفته بودم.  به قول استاد سرمست اعضای ارکسترشماره دوم که درکتاب سرگذشت موسیقی آمده درطی ده سال ازشش نفربه نزده نفرافزایش یافته که میتوان ترکیب ارکسترراچنین نوشت:

محترم محمدناصر ومحترم ناله(فلوت) نوازان

محترم محمد اسمعیل ومحترم جمعه خان (ساکسفون) نوازان

محترم غوث الدین وسراج الدین (کلارنت) نوازان

محترم نوشاد وغلام سخی (اکاردیون) نوازان

محترم ننگیالی، محمدکریم، وعبدالحمید (ترمپت) نوازان

محترم محمدحسین (ترمبیون)نواز

محترم عبدالغفار(کنتراباس)نواز

محترم محمدحکیم (دهل)نواز

محترم محمدعلی(براکس)نواز

محترم ببرک وسا (اکاردیون وپیانو)نواز

 

پرسش: درآینده برای موسیقی افغانستان چه نظرداید؟

 

پاسخ: اگر اوضاع بهترشود وحس مسوولیت ملی و فرهنگی در اقتدار سیاسی بوجودآید، بعد ازتقاعد به کشورعزیز روم و آرزوی دیرینه ام ر اپربارگردانم . 

 

استادگرانمایه فخرهنرمردم مظلوم افغانستان ازاینکه برای مصاحبه حاظرشدیدنهایت سپاسگذارم

 

 

دوستان گرانمایه

مهمان شماره آینده هنرمند گرانقدر محــترم محــمد یوسف کهزاد میباشد.   پرسشهایتانرابه آدرس ماارسال دارید

 

zafghan2000@hotmail.  com

 

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل    ۱۳۷       سال شـــشم           دلو ۱۳۸٩  خورشیدی        فبوری ٢٠۱۱