کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
   
مصاحبه ذبیح الله امانیارژورنالیست آزادافغان
بـا
دانشمنـد گرامی، شخصیت چندبعـــدی فـرهنگی فرهیخته
داکــتر
اکــــرم عـثمــــان

 
 

 

 درتداوم مصاحبه ها وگفت وشنود هایکه باهنرمندان و فرهنگیان کشور در تارنمای کابل ناتهـ، انعکاس داده ام، این بار صحبت ما با شخصیت چندبعدی دانشمند گرامی و فرهنگی عزیز وعاشق مردم و وطن جناب داکتراکرم عثمان نویسنده نامدارو شهیرافغانستان گل انداخته که شما خواننده گرامی را به سیراین گلستان دعوت میکنیم. بیشمارعلاقمنداین فرهنگی فرهیخته پرسشهایرا ازجناب شان مطرح ساخته اند توجه کنید به این گفت وشنود جالب:

 

 

درپرسش آغازین از محترم داکتراکرم عثمان میخواهم از فرهنگ داستان نویسی واینکه ازچه زمانی این فرهنگ درکشورما آغازیده وچه کسانی پیشقدمان آن بوده اند واینکه چه زمانی داستانهای مدرن نوشته شده و داستان نویسان معاصر کیهااند؟

 

پاسخ:  داستان نویسی به شکل وشمایل مدرن آن درافغانستان هشتاد سال قدامت داشته واز داستان نویسان اول ما عمدتا آن چنان که بایسته بود، به داستان مدرن نپرداخته اند و اولین کسیکه درین راه خدمت به سزایی انجام دادند شادروان محمود طرزی بود. آن بزرگوار سفرهای زیادی بخارج ازکشورداشتند و مدت زمانی را درکشور ترکیه نیز بسر بردند. درآنجا توانستند رمانهای را از زبان فرانسوی به زبان ترکی ترجمه کنند. زمانیکه به افغانستان برگشتند، رمانهای ترکی را بزبان دری فارسی به چاپ رساندند که اولین اثر ترجمه داستانی درکشوربود. از همین سبب تهداب تفکر داستان نویسی نوین را شادروان طرزی گذاشته وبعدا کسان دیگری نیزکوشیدند که فرهنگ داستان نویسی را دنبال کنند که میتوان از افندی عبدالقادر پسر سردار محمدایوب خان نام گرفت.با آنکه موصوف مدت زیادی را در دربارهند بسربرده بود، ولی زمانیکه به افغانستان برگشت داستانهای را نوشت. همچنان در آنزمان داستانهای میانه وکوتاه انتشار یافته، چون جهاد اکبر، جشن استقلال دربولیوی وغیره. هکذا درعرصه داستان نویسی شادروان محی الدین انیس هم خدماتی انجام داده اند که قابل قدراست. شایان تذکر اینکه علامه سید جمال الدین افغان نیز داستانهای نوشته، هرچند این مساله تا هنوز کاملا روشن نیست، که انشاالله در فرصتی همه آنها را درجایی به چاپ خواهم رساند. تاجاییکه اطلاع دارم ماعمدتا ملهم بوده ایم از نخستین داستان نویسهای ایرانی مانند شادروان جمالزاده و شادروان دهخدا، زمانیکه آثاراین بزرگمردان به افغانستان رسید، داستان نویسان ما از شیوه کارکردهای آنها الهام گرفتند و داستان نویسی به شکل جدید را بنیاد گذاشتند. اصولا داستان نویسی به شکل مدرن آن به طبقه بورژوازی وطبقه میانه بورژوازی تعلق داشت، زیرا آنها وقتیکه میخواستند جهان را عوض بکنند با اندیشه وفلسفه مدرن که داستان و رمان یک گوشه از آنرا تشکیل میداد، به تفکر وعمل پرداختند، چنانچه بزرگترین داستانهای که درآن زمان در اروپا پرداخته شده به قلم متفکرانی چون ویکتورهوگو، بالزاک وامثال اینگونه بزرگمردان صاحب اندیشه بوده اند. رفته رفته این داستان نویسی پایش به شرقمیانه کشیده شده و ازآنجا به افغانستان وهندوستان رسید. ما خوشبختانه از دهه چهل بدینسو بداستان نویسی مدرن پرداختیم. مردانی چون نوروایانا، شادروان پژواک اولین کسانی بودند که درین عرصه قلم زدند و موفقیت های را نیزنصیب شدند. از داستان نویسان موفق فعلی کشور میتوانم از رهنوردزریاب، سپوژمی زریاب، مریم محبوب، زلمی باباکوهی، رازق مامون، خالد نویسا ودیگران که علی المجاله نمیتوان از همه نام برد، یادکنم که همه علاقمندان داستان با آثار این قلم بدستان آشنایی دارند.

 

 

پرسش؟رمان های تازه تان کدامهامیباشند؟

 

پاسخ: تازه ترین رمان من که بزرگترین رمان نیزمیباشد، (کوچهء ما) نام دارد که توانستم آنرا در مدت چهار بهار زندگی ام بنویسم که باراول درنشریه یی وزین زرنگار چاپ تورنتوی کانادا بشکل دنباله دار چاپ شد. بعدا محترم حامد یوسف نظری که درکشور آلمان اقامت دارند، آنرا با سرمایه شخصی شان بصورت کتاب در (۳۵۰۰) صفحه به چاپ رساندند که از ایشان ممنون و مشکورم. هکذا این کتاب قراراست درکابل هم تجدیدچاپ و با قطع و صحافت بهتر در خدمت مردم قرارگیرد. دومین رمان من که فعلادر دسترسم قراردارد بنام (بازوی بریده) نام داشته این رمان انعکاس از دردهای مهاجرین ماست که در اروپا زندگی دارند. مشکلات کاری و روانی آنها درین رمان بازتاب یافته و درمجله آشیان چاپ کانادابه چاپ رسیده است. مجموعه دیگر از داستانهایم توسط داکترهارلی لوین کانادایی ترجمه گردیده وازطریق یونیورستی آنجا و یونیورستی آکسفورد بچاپ رسیده است و در کشورهای امریکا، پاکستان و هندوستان غرض فروش عرضه گردیده ومتاسفانه ازبقیه کارهای آن که درکجا ها به فروش گذاشته شده خبرندارم.

 

پرسش: شماازهمکاران کلوپ قلم درکشورسویدن هستید لطفادرمورد آن معلومات بدهید و بگویید این مرکز فرهنگی چه ثمره یی برای نسل آینده مهاجرین و فرهنگ شان درپی خواهد داشت؟

 

 

پاسخ: از مدت ده سال بدینسو جمعی از فرهنگیان افغان مقیم درکشور سویدن مجله یی رابنام (فردا) به نشرمی رسانند. ما پیرامون مطالب این مجله در شبکه انترنت سایتی داریم که محترم نادرعمر موسس این سایت علمی، هنری وادبی میباشند. آثاری را که علاقمندان به ما ارسال میدارند، ما از طریق این سایت انعکاس میدهیم. گرچه این وظیفه از نظرکاری برای ما دست وپا گیراست، مگر بخاطر آیندگان وفرهنگ کشور با اشتیاق آنرا انجام میدهیم. مدیر مسوول این مجله فرهنگی محترم غفوری میباشد. همکاران خوبی داریم چون انجنیرفتاح غفوری، ظاهر افشار وامثال آنهاکه همه ما دست بدست هم داده و فعالیتهای کلوپ قلم را به پیش میبریم.

 

پرسش:  تاثیرات مخرب سه دهه یی اخیرتاریخ کشورما را درعرصه یی فرهنگ وخلاقیت های ادبی چگونه بررسی میکنید؟

 

پاسخ:  این مرحله تاریخی خیلی جالب بوده، ولی قابل تامل است. متاسفانه دراثرجنگهای سی ساله ونفاق و شقاق ناشی از جنگ، گوینده های زبانهای مختلف افغانستان که به اقوام وقبایل مختلف تعلق دارند، با تحریک همسایه ها و با تحریک سایر کشورهای ذیدخل درقضایای افغانستان، یک دوران نهایت خراب ناهمدلی را تجربه مینمایند که بسیار درد آوراست. ما همیشه درمجله یی خود و کلوپ قلم ازنشرآثاریکه بوی شقاق ونفاق می آید جلوگیری به عمل میآوریم ومیتوانم به جرات بگویم که مجله فردا وسایت انترنتی آن یکی ازاستثنایی ترین فرآورده های نشرات است و در خدمت همه یکسان قرارارد. اگرما درهرمساله یی شریک و در یک وطن مشترک با تحلیلهای منفی وناسازگار، چگونه میتوانیم زیست کنیم. دریک قفس مشترک باید زندگی کنیم وهم بیاموزیم که چگونه میتوانیم پنجره های قفس راگشاده ترسازیم ومجاری تنفس فرهنگی وسیاسی را بازتر بگردانیم.روی این ملاحظه ما خوشنود هستیم که درین راستاخدمات ارزشمندی راانجام میدهیم ودرتقابل باتمام عناصریکه مساله نفاق قومی را دامن میزنند،باآنهامیرزمیم وسعی داریم که درجه دوستی وتفام رادرمیان آنهاافزایش دهیم واین دره های تنافری که بین اقوام افغانستان ایجادشده،آنراپرسازیم،البته بافرهنگ ، باشعر، باادب، باتحلیلهای موافق وسازگارسیاسی مطابق شرایط واحوال افغانستان.

 

 

پرسش:  تاجاییکه مشاهده گردیده فرهنگ داستان نویسی نظربه سایر ژانرهای فرهنگی در افغانستان چندان رشدی ننموده، درمورد چه نظردارید؟

 

پاسخ:  داستان نویسی درافغانستان ارتباط مستقیم با شرایط اجتماعی این کشوردارد. قبلا اشاره کردم که داستان نویسی مستقیما از دیدگاه ها وجهان بینی طبقه متوسط یابورژوازی در اروپا منشاء گرفته و درجهان پراگنده شده است. درافغانستان ما متاسفانه با بن بست های تاریخی واندیشه وی وسیاسی مقابل بودیم. طبقه متوسط ماعلی الرغم آنکه دربرهه های ازتاریخ افغانستان درخشش های داشته اند،امامتاسفانه که که متشکل نشده وفرهنگ خویش را آن طوری که لازم بوده،بازتاب داده نتوانسته اند.بنابرین طبقه متوسط ماکه بایستی بانی واندیشه ورزداستان مدرن و رمان میگشت، متاسفانه درین زمینه ازهمسایه ها واپس مانده وامیدوارهستیم که وضع داستان نویسی بعدازین درکشوربهترشود.

 

پرسش: ازداستانهای که تاکنون نوشته اید،راضی هستید؟

 

پاسخ:  بایدعرض کنم که اثر هنری وادبی اگرآن باصداقت وخلوص آفریده شده باشد، درآن برای انسانها کیفیت خاصی نهفته است،برعکس آن کیفیتی راایجادنمی کند،مثلا درین راستا تعدادی از نویسنده های ما در گذشته، مخصوصا درهمین سه دهه اخیر، تعدادی زیادی از داستانهای ادیولوژیک نوشته اند، که من به آن داستانها هیچگونه اعتمادی ندارم. به نظرمن داستان نویسی مانند عبادت کردن است. اگر نویسنده داستان را با اخلاص بنویسد و بدان دل ببندد وباور داشته باشد، یقینا آن بدل مردم نیزقرارخواهد گرفت.روی این ملاحظه بسیاری از نویسنده های ما با صداقت وشفافیت نوشته اند که میتوانم از پروین پژواک، مریم محبوب، سپوژمی زریاب، رهنوردزریاب، زلمی باباکوهی و دیگرانیکه بایسته است نبایدازقلم بافتند،نام ببرم که نیکونوشته اند. متاسفانه حافظه یاری نمی رساند که ازداستان نویسان با استعدادجوان که درداخل وخارج وطن حضوردارند وازآثار شان نام ببرم.

انشاالله در فرصت دیگر دربرابر اینها نیزادای دین خواهم کرد.

 

پرسش:  داستانهایکه تاکنون نوشته اید،سوژه های آن تاچه حدی درمرزتخیل و واقعیت قرارمیگیرند؟

 

پاسخ: درنوشتن یک داستان،نویسنده تخیل را باواقعیت میآمیزد. داستانهای راکه من نوشته ام معجونی از واقعیت وتخیل است.در داستانهایکه نوشته ام باهمان روحیه اخلاص قلم زده ام وازینروهرآنچیزیراکه یا خوب ویا بدنوشته ام،همه شان مانند فرزندانم برایم عزیز میباشند.یقینا منشا الهام من ازهمان محیط زندگیم هستند. در کوچه یی که زندگی داشتم مردمان خوش قلب ومهربانی بودندکه زندگی راباصداقت خویش پرمیکردند.درآن محیط قصه های میان مردم ردوبدل می شدکه تماماقصه های واقعی یک نسل ویاچندین نسل بودند. من تعداد زیادی ازسوژه های که نوشته ام از همان مردمان وهمان فرهنگ کوچه های تاریخی که برخاسته اندو حضور آن فرهنگ کهن ومردمی را در داستانهایم جاودانه میکند.

 

پرسش: داستانهای چون (مردها راقول است، وقتی که نی ها گل میکنند،مرد ونامردو...)غیره که به قول شما بازتابی از همان زندگی قدیم مردمان کوچه های کهن کابل هستند، برای نسلهایکه مشتاقانه آنرا دنبال میکردیم، نهایت دلچسپ ورویایی بود. ولی رمان (کوچهء ما) که رمان طویل شماست برچه منوال است چه میگوید؟

 

پاسخ: این رمان از حوادث مربوط به دوران اعلحضرت امان الله خان آغاز مییابد وحکومتهای پس از آن بزرگمردرادربرگرفته ومیرسدبه دوران حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق و متعاقب آن حکومتهای جنگسالاران وتنظیم ها وتا زمان حاضر. امیدوارم تا اگراندکی هم شده باشد در باب تفصیل وتشریح این دوره ها و حوادث و رویدادهای آن کاری انجام داده باشیم.

 

پرسش: بکدام یک از رمانهایکه شاه کارادبی جهان شمرده میشوند شخصا علاقمندهستید؟ همچنان در مورد نویسندگان جوان ماچه توصیه هایی دارید؟

 

پاسخ: ازمدت زمان زیادیست که من عاشق آثار بزرگمرد ادب جهان تولستوی میباشم و تعدادی زیادی از آثار او را مطالعه کرده ام. رمان جنگ وصلح او را ازشاهکار های ادبی جهان میشناسم وهکذا آثار بالزاک رابسیار دوست دارم. و از نویسنده های ایرانی به جمالزاده بسیاردلبستگی دارم.آثاردهخدانیزموردعلاقه ام می باشد.رمان باعظمت (بربادرفته) که درامریکا انتشار یافت. نهایت رمان عالیست که به فارسی روان نوشته شده است.امید میکنم از رمانهایکه یادکردم، داستان های تازه کارما، مطالعه کنند وسود ببرند از داستان نویسان دیگری که درزمان حاضرمن برایشان علاقه زیادی دارم، نیکوس کازانزاکی یونانی است. که رمان زندگی ومرگ را درقید قلم درآورده است.جای یادآوریست زمانیکه جایزه ادبی نوبل رابرای البرکا مونویسنده معروف دادند، وی نامه یی به خانم کازانزاکی نوشت: شماکه خانم آن نویسنده بزرگ میباشیدکه شوهرتا ن بزرگترین نویسنده جهان است،بنا من باگرفتن این جایزه احساس شرم مینمایم که این جایز را برای من سپرده اند. برای جوانان توصیه من این است که آثار نویسندگان بزرگ جهان رابخوانند. رمانهای راکه یادآوری کردم مطالعه کنند واز آنهاهم لذت ببرند وهم سود بگیرند.

 

 

پرسش: از آغازکارهای نویسندگی تان بگویید و اولین داستانی راکه نوشتیدآیا خود را موفق درین راه میدانستید؟

 

پاسخ: اولین داستان من بنام (دخترپا در زنجیر)نام داشت که برای بار اول آنرا ازطریق رادیو کابل، که در آنوقت ازباغ پل باغ عمومی نشرمیشد به خوانش گرفتم. بعدا همین داستان در مجله ژوندون به چاپ رسید و مورد استقبال قرارگرفت. متعاقب آن داستان (مرجان از خوابگاه) رانوشتم وبعد تر داستان (خانه مردم)راکه این هم خیلیهاموردعلاقه مردم قرارگرفت ودرهمان سال جایزه مطبوعاتی را نیزنصیب گردیدم. این عنایت مردم وخداوندبزرگ درحق من بود که مرا جرات بخشید تاتعدادی داستان بنویسم وبه صفت یک داستان نویس در جامعه قبول گردم.

پرسش: جناب داکترصاحب! شماعلاوه از اینکه داستان نویس نامداری هستید، دیکلماتور خوب شعروداستان خوانی قبول شده مردم نیز میباشید وشنوندگان رادیو با صدای گرم شما دلبستگی دارند. لطفابرای ما واضح سازید که یک گوینده خوب و دیکلماتور موفق شعر،دارای چه اوصافی باید باشد تا مورد توجه واقع گردد؟ همچنان از سوابق کارتان در دیکلماتوری وگویندگی اگرصحبت کنید؟

 

 

پاسخ: مدت (۳۵) سال ازعمرم را در رادیوافغانستان گویندگی کرده ام که علاوه از دیکلمه شعر، بعضا اخبار رادیو را نیزمیخواندم.اماازگویندگی اخبار چندان راضی نبودم، ولی به خوانش شعروگویندگی برنامه های ادبی خیلیهاعلاقمند بودم که همین علاقه تاکنون نیز پابرجاست. چنانچه براساس درخواست دوستان در بعضی ازسایتها ومحافل ادبی، داستانهای را به خوانش گرفته ام. اماا ینکه چطور میتوان یک گوینده خوب شد باید گوینده ونطاق، صاحب مطالعه ودانش باشد وازکار نطاقان موفق پیروی نماید. گوینده ونطاق، باید یک رشته را در گویندگی برای خوداختصاص دهد.مثلااگرصدایش برای نطاقی اخبارواعلانات مساعداست،آنراتعقیب وازسایربخشهای گویندگی،مانند دیکلمه شعرصرف نظرکند.اگرنطاقی باهمین شیوه وروش بکارخودباورداشته باشد،دررشته برگزیده اش موفق شده دربین مردمش قبول میگردد.مادررادیو همینگونه نطاقان وگویندگان داشتیم که هریک دررشته یی گویندگی مینمودند.مثلاصدای خوش خانم فریده انوری ملکه دیکلمه شعرکه باخوانش شعربه صدای گیرایش غوغابرپامیکرد.هکذا سایرگویندگان همینگونه بودند.متاسفانه امروزرسانه هایکه برای افغانستان نشرات دارند،مغایرپرنسیب های نطاقی وگویندگی که قبلا یاآورشدم فعالیت مینمایند.ازاینگونه برنامه هاوتخصصها چیزی دیده نمیشودکه جاداردتابدان توجه شودکه شایددلیل آن کمبودنطاقان وگویندگان مستعد باشد.

 

پرسش: دردیکلماتوری شعر،آیا شاگردانی را رهنمایی تربیت کرده اید؟

 

پاسخ: قبلا در رادیوافغانستان، چندین بار کورسهایی نطاقی دایرگردیده بود وتعدادی از گویندگان و نطاقان درآن کورسها اشتراک داشتند. همزمان بامن درآن کورس، شادروان پوهاند جاوید نیزادبیات دری را برای اشتراک کنندگان تدریس مینمودند. یعنی کورسهای نطاقی بدوبخش تقسیم شده بودکه بخش فنی ومسلکی و بخش ادبی را شامل میگردید. تعدادی از نطاقان شامل این کورسهابودند.

 

پرسش: درمورد طنز و داستانهای کوتاه و داستانهای طنزگونه مختصرا توضیح آیا طنز شباهتی با داستان دارد؟

 

پاسخ: طنز بالنسبه شباهتی باداستان میرساند. اما با آن یکی نیست.درطنز،مزاح ومطایبه بیشترمطرح است. در طنز تقابل شخصیتها و موقعیتها وحتی گاهی هم تقابل مقوله های ارزشی دربرابرهم قرارمیگیرندکه در واقع این رویارویی درطنزهای عمیق سطحی وساده انگارانه نبوده بلکه نوعی تقابل درونمایه این مواضع رانشان میدهد ازهمین روطنزبه محک کشاندن شوخی آمیزجدی هاست که نوعی بیدارسازی وپیام رسانی راغرض هنجارشکنی و پالایش ذهنیت هابه پیش میبرد. داستانهای طنزگونه را طنزنویسانی چون جلال نورانی وهارون یوسفی وجوانان دیگرنوشته اند.شما درداستان کوتاه (وقتی نی هاگل میکنند)دراثر اینجانب، نوعی طنزرانیزسراغ گرفته می توانید. درحالیکه این داستان به قصد طنزپرداخته نشده وجدی است.

 

پرسش: دایرکتران دنیای سینما ازبعضی داستانهای شما فلمهای تهیه ونمایش داده اند، کار کدام یک ازین کارگردان ها مورد پسند شمابوده؟

 

پاسخ: ازکار تمام این کارگردان های عزیزهنرمند سخت راضی و سپاسگذارم. داستان(مردهاراقول است) توسط کارگردان موفق هنر سینمای کابل روی پرده ظاهرو موردعلاقه مردم عزیزم واقع گردید.هکذا داستان (نقطه نیرنگی) توسط کارگردان عزیزفقیرنبی فلم ساخته شده ومدتها روی پرده های سینما درکابل قرارداشت.قابل یادآوریست فعلادرکشورسویدن همکار کلوپ قلم ما آقای داکترهمایون مروت که کارگردان جوانی است، زندگی شخصی ام را به تصویرمی کشدکه کارآن درین اواخر تکمیل گردیده و انشاالله تاچند مدت دیگردراختیار علاقمندان قرار خواهدگرفت

 

پرسش: درمورد پادشاه سابق افغانستان که درین اواخر از جهان درگذشتند گفته میشود که شما با موصوف ارتباط نزدیک داشتید آیا واقعیت دارد؟

 

پاسخ: من در زندگی ام یکبار به حضوراعلیحضرت ظاهرشاه، ظاهر شدم وآن در پایان دوره تحصیلاتم بود. در گذشته چنین تعامل بود. شاگردانی که تحصیلات عالی خود را تکمیل میکردند، پس ازختم تحصیل وفراغت باید یکبار با اعلیحضرت ملاقات واو را از نزدیک می دیده و با درمورد تحصیلاتش معلومات میداد. من که تحصیلاتم را در ایران تکمیل نموده بودم طبق معمول به حضور شان مشرف وصحبتهای باایشان داشتم. تصور کلی من ازاعلیحضرت این است که ظاهرشاه مردی بود باقلب مهربان، ملایم و بامدارا. در دوران پادشاهی اوبا آنکه کدام کار فوق العاده صورت نگرفته، ولی با آنهم مردم درآن دوران بالنسبه آرام بودند وهرکس زندگی یی داشت آرام وکسی را باکسی کاری نبود ومردم راضی بودند.او رهبرآدم کش نبود.دوران او را میتوان دوران آرامش در افغاستان خواند. مردم درآن زمان امنیت داشتند،اگرچه قدر امنیت رادرآن زمان نمی دانستند، ولی امروز میدانیم که داشتن امنیت در یک کشور چقدرمهم است وارزش حیاتی دارد.

 

پرسش: از زندگی خصوصی تان برای ما بگویید وهمچنان از دیکلمه های تازه تان در انتظار باشیم؟

 

پاسخ: خوشبختانه متاهل هستم وهمسرم را مانند دوران جوانی دوست داشته، زندگی را باعشق وعاشقی آغازیده ایم و ثمره این وصلت سه فرزندعزیز یعنی یک دختر و دو پسراست. دخترم آرزوجان، پسرانم میوند جان و امیدجان نام داشته تحصیلات عالی شانرا تکمیل مصروف کار وبار زندگی میباشند. اینها امید وسرمایه های زندگی ما هستند. از خداوند(ج) شاکرهستم که هم همسرخوب وهم فرزندان دلبند را نصیبم ساخته است. در مورد دکلمه های شعری، درافغانستان که بودم افغان موزیک سه کست دکلمه های شعری و داستانهایم را ثبت و تکثیرنمود. ولی متاسفانه همین کستها مانند افغانها به خارج ازکشور مهاجرشده توسط دستگاههای ثبت چندین بارغیر قانونی بدون آنکه مرا در جریان بگذارند، تجدید ثبت وبه فروش رسیده است که متاسفانه کار درستی نمیباشد. زیرامن اصلا آگاهی نداشته ام وآنها غرض تجارت شان این کار را انجام داده اند.باآنهم من ازایشان گله یی نداشته ولی سفارشی دارم که حداقل کیفیت ثبت وصدا را درنظرداشته تا مردم ازآن استفاده درست ببرند.فعلا با بعضی از تلویزیونهای افغان همکاری ادبی وفرهنگی دارم. متاسفانه ازمدتی ویروسی قسمتی ازگلویم رااذیت میکندکه نتوانستم(سی دی) های جدید دکلمه شعررا برای دوستداران به ثبت رسانم امیداست که بعد از رفع این مشکل چیزهای تازه یی را خدمت علاققمندان و دوستان آماده سازم.

 

دانشمندگرانمایه و فرزانه استاد سخن داکترصاحب از پاسخهای عالمانه تان جهان سپاس.

 

دوستان گرانمایه!

مهمان شماره آینده هنرمند پر ارزش وطن محترم (استادببرک وسا) است. لطفا پرسشهای تانرا به این آدرس بفرستید:

zafghan2000@hotmail.com

 

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳۶      سال شـــشم           جــــدی ۱۳۸٩  خورشیدی        جنوری ٢٠۱۱