کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

۱

 

٢

 

۳

 

۴

 

۵

 

۶

 

۷

 

۸

 

٩

 

 

 

 
 
   پیوسته با گذشته
الماس کوه نور بر تاج شگون بد


بشیر سخاورز
 
 
 

پيوند بستن با كوه نور

 

در ماه اكتوبر سال ١٩٩٧ ميلادى ملكه اليزابت دوم در پنجاهمين جشن آزادى هندوستان و پاكستان، به اين دو كشور سفر كرد. عده اى از سيك ها از اين موقع استفاده كرده و از ملكه ى بريتانيا درخواست بازگرفتن كوه نور را كه انگليس ها آن را از آخرين پادشاه سيك "دوليپ سينگ"،گرفته بودند، كردند.

كسى كه درخواست گرفتن الماس كوه نور را مى كرد، كشاورزى بود از ايالت پنجاب هندوستان كه خود را از اولاده ى "دوليپ سينگ" بر اساس پسر خواندگى مى شمرد- دوليپ سينگ پسرى از خود نداشت. اين كشاورز به "تونى بلير" نخست وزير آن زمان بريتانيا نوشت كه نمى خواهد الماس را براى خود بگيرد و قصد دارد تا آن را در "معبد طلايى امرتسر" كه از مهم ترين معابد سيك هاست بگذارد.

سيك ها يگانه كسانى نيستند كه در بازگيرى كوه نور تلاش كرده اند. در سال ٢٠٠٠ ميلادى طالبان افغانستان به دولت انگليس نوشتند كه الماس كوه نور به افغانستان برگردد، زيرا كه اين الماس مال افغانستان است و رنجيت سينگ آن را از شاه شجاع ربوده بود.

ذولفقار على بوتو نخست وزير پيشين پاكستان، هنگام زمامدارى اش  سفرى به بريتانيا داشت كه در آن سفر از ملكه ى بريتانيا درخواست بازگيرى الماس كوه نور را كرد.

دولت بريتانيا با مهارتى كه در ميدان سياست دارد، به سيك هاى هندوستان پاسخ داد كه چون كشور هاى زيادى مدعى هستند كه صاحب بر حق اين الماس مى باشند، بدين وجهه دولت بريتانيا نمى تواند كه آن را به كشورى باز سپارد.

مورخ نامدار انگليس "سر اولاف" مى نگارد كه الماس كوه نور ٢١٣ سال در گنجينه ى شاهان گورگان هندوستان، ٦٦ سال در گنجينه ى شاهان افغانستان در قندهار و كابل و ١٢٧ سال در گنجينه ى دولت بريتانيا بوده است. بى گمان دولت بريتانيا براى مدت طولانى اين الماس را نگه خواهد داشت و خود را صاحب بر حق آن خواهد شمرد. گذشت زمان بريتانيا را كمك خواهد كرد.

ادعاى ايران به تناسب ادعاى ديگر كشور ها شگفت انگيز است و مورخ ايرانى به جاى آن كه تأريخ نگاشته باشد، تأريخ خلق كرده است و دريغ كه چنين كارى هم به ارزش سخن مورخ زيان مى رساند و هم به تأريخ و من براى آن كه قول تاريخ نگار ايرانى را خدشه نرسانده باشم، آن را همان طورى در اين مقال مى آورم كه مورخ فرموده است:

"تا قبل از صفويه، اقلامى از جواهرات در خزانه دولتى وجود داشته است و بر اساس نوشته هاى سياحان خارجى ( ژان باتيست نارونيه، شواليه شاردن، براداران شرلى، وارنيگ و ديگران) سلاطين صفوى حدود قرن ( ٩٠٧ تا ١١٤٨ ە. ق.) شروع به جمع آورى نفايس و گوهر ها نموده و حتى كارشناسان دولت صفوى جواهرات را از بازار هند، عثمانى و كشور هاى اروپا مانند فرانسه و ايتاليا خريدارى كرده و به اصفهان پايتخت حكومت مى آورده اند.

بنابراين، در پايان سلطنت شاه سلطان حسين صفوى و با ورود محمود افغان به اشرف خان منتقل شده بود، پس از ورود شاه طهماسب دوم به همراهى نادر به اصفهان، به چنگ نادر افتاده و از خروج آنها از ايران جلوگيرى شد.

بعداً نادر براى پس گرفتن آن قسمت از جواهرات كه به هندوستان رفته بود، نامه هايى به دربار هند نوشت، اما جواب نا مساعد شنيد. پس از لشكر كشى نادر به هند (١١٥٨ ه.ق.) محمد شاه مبالغ نقديه، جواهر و اسلحه تسليم نادر كرد. بخشى از اموال و خزاينى كه نادر از هندوستان به دست آورده بود، به ايران نرسيد و در راه بازگشت به ايران از ميان رفت. نادر پس از بازگشت به ايران، مقدار قابل ملاحظه اى از جواهر و نوادر را به اسم ارمغان براى امراء و حكام و شاهان ممالك همسايه فرستاد. وى همچنين مقدارى از اشيا نفيس را به آستان حضرت امام رضا (ع) تقديم كرد و مقدارى را نيز ميان سپاه خود تقسيم نمود.

در سال ١١٦٠ ه.ق. و پس از قتل نادر، احمدشاه بيك افغان ابدالى از سرداران نادر، دست به غارت جواهرات خزانه زد. از جمله اين گوهر ها كه از ايران خارج شد و هرگز باز نگشت، الماس معروف "كوه نور" بود. اين الماس به دست احمدشاه درانى و رنجيت سينگ پنجابى افتاد. باشكست رنجيت سينگ از انگليس ها "كوه نور" به چنگ كمپانى هند شرقى افتاد و در ١٢٦٦ ه.ق به ملكه ويكتوريا اهداء شد."

 

ادامه دارد....

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ۱۳٠        سال شـــشم             میزان/عقــــرب ۱۳۸٩  خورشیدی         اکتوبر ٢٠۱٠