|
یادی مختصر
ازبرخی نیایشگاه ها و دهرمسال های کابل
ایشور داس
در دامن پاک و سبز بخملين شهر و ولايت کابل معابد زياد هندويی و بودايی در بالای تپه ها و کوه ها وجود داشته اند. در روند اسلامی ساختن افغانستان، بخش عمده نيايشگاه های هندويی و بودايی تخريب گرديدند و قسمت عمده آثار شان که شامل مجسمه های خورد و بزرگ سنگی، چوبی و تعدادی هم از فلزات نجيبه بودند غارت گرديده، زيادتر به کشور عراق انتقال يافتند. برخی اماکن مقدس هندوان افغان که زير انبار خاک پنهان گرديدند پسانها در اثر کشفيات باستان شناسان اجنی و وطنی، چهره خاک آلود با قلب زخمين خويشرا متجلی ساختند و هنوز هم قد می افراشند. برای باری نخست، در عصر زعامت شاه امان الله خان غازی، باستانشناسان فرانسوی در سال 1922 و بعدتر از ديگر کشور های اروپايی زمانيکه به حفريات، تحقيق و کاوش های باستانشناسی در کابل پرداخته اند به «استوپه» های فروان برخورده اند که حاوی مقدار زياد سکه های فلزی، ظروف ساخت دست افغانهای کهن و مجسمه هايکه تبلور و نماد عظمت هنر هيکلتراشی مکتب گندهارا بوده اند، از زير انبار خاک و سنگ جلوه افروخته اند. قبل از عقد قرار داد کاوشی های باستانی با کشور فرانسه، مقداری از آثار باستانی، در تحويلخانه ارگ شاهی حفاظت ميشد ولی در نتيجه قرار داد ياد شده، مفکوره ايجاد موزيم ملی بوجود آمد. اسم «استوپه» از زبان سانسکريت آمده که از مصدر فعل «استاپن» گرفته شده که در فارسی دری ميشود آن را (گذاردن) يا به تقديس گذاردن معنا کرد. برخی مناطق کابل و ديگر شهرها، در قديم ها به نام ـ يا در ارتباط با پيشينهء زيست همان استوپه موجود، نامگذاری شده است. چون شيوه کی (شيوکی)، اندکی، چکری، شنکردره (شکردره) و شماری ديگر. واژه شيوکی خوب ميرساند که شهرک است در نو کيلومتری شهرکابل، دارای معبد (شيوا) که در گذشته های بعيد از نقاط دور و نزديک زوار (زايرين) فراوان داشته است. همچنان مراسم تاج پوشی هندوشاهان کابلی چه از قشر (کاشتريه) و چه از قشر (برهمن) در آن شهرک صورت ميگرفت. در همجواری اين شهرک که امروز دهکده يی بيش نيست قصبه يی است به نام «اندکی» که در اصل (اندرا کی) بوده. معبد داشت از (برهما). حفريات تأريخی که از سوی پژوهشگران فرانسوی و مشاهدات توپوگرافی محلی در تپه هايی دهکده های شيوه کی، انده کی و سهاک به عمل آمده به وضاحت چهره ی فرهنگ و مذهب افغان های هندوی آن روزگار را روشن می سازد.
[خرابه هايی باقيمانده از معبد شيوه کی] معبد الاهه آفتاب «سوريا يا سورج ديوته» در جوار کوتل خيرخانه در اثر تحقيقات هيأت فرانسوی کشف شد که پروفيسر هاکن فرانسوی در مورد آن طی رسالهء در نشرات علمی هيأت باستان شناسی فرانسه مطالب مبسوطی نشر کرد. معبد در۱۲ کيلومتری شمال غرب کابل در پوزهً کوه يی «هزارهً بغل» موقعيت دارد. از افق معبد به روشنی راه موجود کابل ـ کاپيسا و خط کوه های چناری و چکری به مشاهده ميرسد. واژهً «چکری» اصلا سانسکريت بوده که در زبان هندی به آن (چَکُر) گفته شده که در فارسی دری ميتوان آن را (چرخ يا چرخه) معنا کرد. چکری همان چرخه ای با علامه فارقه قانون بودايی بود که بالای منار نصب شده بود. متأسفانه به مرور زمان از بين رفته است. اين منار به قصد رهنمايی زايرين که از ننگرهار به کابل بودايی می آمدند، بنا يافته بود. منار چکري که در عصرکوشانيان که آئين بودائي در منطقه ترويج گرديد، ساخته شد. اين منار استوانه يی که داراي ٠۲ متر ارتفاع بود، توسط سنگ ها بنا يافته که بطرز خيلي ماهرانه قطع و تراشيده شده بودند. اين صنعت سنگ تراشي (گلدار) ناميده ميشد. عصر کوشاني ها بخاطر اين صنعت شهرت خاصي داشت. در ماه حمل سال 1377 اين منار مورد اصابت راکت قرار گرفت و بعدا در نتيجه عدم توجه مقامات فرهنگی فروريخت. البته در خفا این همه فرهنگ ستیزی طالبان آب می نوشید.
در آواخر ماه اکتوبر سال ۴۰۰٢ در بلندترين قسمت کوه نارنج در انتهای گورستان شهدای صالحين در حاشيه شهر کابل، نيايشگاهی کشف شده است، که در يکی از آنها مجسمه بودا در حالت نشسته ديده می شود. در حجره ديگری تنها بخشی از بدن سرنگون شده بودا با سر او که سالم مانده است به چشم می خورد. مجسمه های کوچک ديگری هم در اطراف بودای نشسته بر روی ديواره حجره تراشيده شده است که به گفته کارشناسان، مريدان را بهنگام پيشکش کردن هدايايی به بودا نشان می دهد. در حجره سوم بنای کوچکی که دارای هفت طبقه بوده است کشف شده که ستونهای کوچک آن از سنگ و گل معمولی ساخته شده است. چند متر بالاتر از اين سه حجره، در بلندترين نقطه کوه نارنج چندين ستون کشف شده است. در جايی هم آثار آتش سوزی در سالهای بسيار دور به نظر می رسد. البته اين تحقيقات زمان زياد را نياز دارد و اين باور را ديگر هم قوی و مستند ميسازد، که افغانها، پيش از آنکه به آيين مقدس اسلام رو آورند يا مسلمان ساخته شوند، پيروی اديان هندو، بودا و زرتشت بوده اند. [ معبد بودايی کوه نارنج شهر کابل] برخی عمده نيايشگاه های شهر کابل آواخر دهه پنجاه آغاز دههء سيزده صدوشصت هجری خورشيدی بازسازی شدند. جای سرفرازی است که نقشه و امور مهندسی آنها تراوش دست توانمند کارشناسان وطنی بوده که از سوی معمار ورزيده، به جامه عمل آرايش يافتند. مصارف بازسازی های اماکن مقدس، از اعانه های بيدريغ مردم مستعضف هندو و سکهـ های افغان تمويل ميشد که ارادت و عقيده ژرف آنها را به خداوند يکتا و به روحانيت آن اماکن مقدس بازتاب ميدهد. تنهــا نیایشگاه آسمایی، درگاه پیررتن ناتهـ باغبان کوچه و درمسال سنگهـ سبه ای کارته پروان، که با تن داغان از مرمی و راکت هنوز هم؛ دامن پر فيض شان را برای شهروندان هندو و سکهـ گسترده اند، با اندوه زياد مشاهده ميگردد که شماری دیگری معابد در اثر جنگ های سال 1370 به بعد کلأ يا قسمأ تخريب شده اند و برخی ديگر آنها از سوی خانواده های تفنگ بدسان تنظيمی ـ تصرف گرديده اند. بی آن که به روحانيت و تقديس نيايشگاه ها ارجی بگذارند، غير مسوؤلانه در آن ها بودوباش می نمايند. از وجوه گزاف کمک جهانی برای بازسازی افغانستان، با دريغ که يک پول هم در راه مرمت و اعمار مجدد معابد هندوان و سکهـ ها تا اين دم مصرف نگرديده و دست کم نه خانواده هايی که هرگز کاشانه شان را ترک نگفتند و با وضع خيلی رقتبار شب وروز زند گی را با همه ناملايماتش به سر ميبرند، از مبالغ هنگفت کمک های بين المللی اندکی برخوردار شده باشند.
|