علی احمد خان وشراب
می انگیزه های پادشاهی طلبی والی را مَستر وبیقرارتر نموده بود. آنچه در
جلال آباد دید، درسی در گوش اش نیاویخت، بلکه رفت طرف لغمان و از آنجا به
سوی کنر. در آن دیار هم حاصلی از همنوایی وبسیج مردم ندید. راه مهمند و
پشاور در پیش گرفت.
در مهمند بوتلی از او به دست آوردند و گفتند، شراب است. این موضوع هم برای
او زحمت افزا شد.
نخست اندکی از آن موضوع شراب علی احمد خان بگوئیم وبعد سرگذشت او را در
پشاور و رویداد های پسانتر بیاوریم.
درچندین جای از شراب نوشی او و زحمت هایی که از ادعای نوشیدن شراب تحمل
کرده، یاد شده است.
در کتاب بحران و نجات، پس از دیدن شرح تلاش های پادشاهی خواهانۀ او، هنگامی
که آخرین امکانات مادی اش به تاراج رفت و به عنوان انسانی"لخت وبرهنه"
تصویر می شود، از شایعۀ شرابخواری، به عنوان مهمترین علت تنفر اقوام از او
یاد می گردد. انیس نوشته است:
" مخصوصاً قصۀ شراب نوشی علی احمد خان اهمیت ترین علت تنفر اقوام از ایشان
بود."(61).
هنگامی که قصد رفتن به سوی پشاور داشت، کسانی در بین مردم مهمند بوتلی را
نشان دادند، که در آن شراب است و در نتیجه علی احمد خان هم شرابخوار. آن
ادعا برای او زحمت آفرین شد.
معلوم نیست که چه اذیت هایی را دید. اما بسیار شگفت انگیز است که با سرو تن
سالم موفق شده است که از آن منطقه وچنان اتهامی بیرون شود.
وقتی ادعای غلط قرآن سوزی بر فرخنده را در مسجد" شاه دوشمشیرۀ" کابل در نظر
بیاوریم، این شگفتی دست می دهد که چگونه افراد عاصی با قتل او درجۀ غازی
شدن را کمایی نکرده اند؟! آنهم بیش از هشتاد سال پیش. شاید کسانی بگویند که
افغانستان کنونی از بسا جهات پسرفت داشته است که فرخنده سوزی و انسانکشی
های طرف تائید میخواران وتحصیل یافته گان شرقی وغربی، یکی از نمونه های آن
تواند بود.
تصورمن تا وقتی که جلد دوم افغانستان درمسیر تاریخ انتشار نیافته بود، این
بود که احتمال دارد، بوتلی را که نزد والی در منطقۀ مهمند دیده بودند،
داروی یکی از امراض بوده است. امراضی را که درکتاب ها یاد نکرده اند.
اگر در گناه سخن گفتن در عقب کسی گرفتار نشوم، سزاوار یادآوری است که ما در
جامعۀ خویش و در خارج، هموطنان وحتا رهبران تنظیم های اسلامی، پیر و
مریـــد، تعویذ وشوسَت دهنده را داشته وداریم که با می و یا شراب زیسته اند
و با می رفته اند. و چه جای تعجب اگر دقایق ولحظات حساس، هنگام ابراز
احترام به می وشراب، گفته باشند:
بیا ساقی اگر مردم کفن با برگ تاکم کن
به آب می بده غسلم دراین میخانه خاکم کن.
پسانتر خواهیم دید که پیش از اجــرای حکم اعدام والی که از طرف امیر حبیب
الله "خادم . . ." ابلاغ شد، بازهم شرابخواری والی، یکی از اسباب به اصطلاح
کم آوری و به سخن دیگر ترور شخصیت پیش از نابودی جسمی اش، یاد شده است.
مرحوم غبار در پیوند با شرابخواری والی، برداشت و اشارۀ بسیار گیرایی دارد
که بیاوریم. برداشت غبار این است:
"در ننگرهار اعلام سلطنت والی علی احمدخان با وجود طرفدارانی که داشت،
بجایی نرسید. زیرا دولتی که بایستی جای امان الله خان را در افغانستان
بگیرد، در پکتیا تشکیل شدنی بود، نه در ننگرهار. پس تبلیغ شدیدی علیه علی
احمد خان حاکی از بداخلاقی وشرابخواره گی او در سرتاسر ولایت منتشر گردید و
در بین طرفداران او اعم از خوگیانی وشنواری ومهمندی وغیره آتش نفاق افگنده
شد. . .
بالاخره والی که از مردم تجرید شده بود، به لغمان وکنر کشید، وخواست فعالیت
از سر گیرد. اما مخالفین که از روی نقشۀ معین حرکت میکردند، دست از سر او
نه برداشتند، تا او را در زیر نقاب تبلیغ خود پوشیدند. اینبار بوطل شرابی
هم بمردم نشان دادند .آنرا علامت فجور والی شمردند. در حالیکه والی آنمرد
جاه طلب بقدری در حصول تاج وتخت افغانستان مسحور و مدهوش شده بود که نیازی
بشراب نداشت. او از همان روزیکه (۱۶ جنوری ۱۹۲۹ یکروز بعد از استعفای شاه
امان الله خان در کابل) اعلان سلطنت نمود تا روزیکه در قندهار محبوس شد،
بغرض عوامفریبی لب به هیچ شربتی نیالود ودر منظر عام و حتی بالای بام عمارت
دولتی وضو میگرفت و در جماعت نماز ادا میکرد." (62)
از برداشت غبار که دقیق نیز است، این نتیجه حاصل می شود که برنامه برای
جانشینی امان الله خان، چنین بود که محمد نادرخان پادشاه شود. شروع اصلی
کار پکتیا درنظر بود. آنجا هم انتخاب شد. سایر مدعیان جانشینی باید تضعیف
وتجرید می شدند.
از آن میان والی علی احمد خان را دست های فعال و توطئه آمیز که در پیوند با
شبکۀ حرکت از پکتیا بود، پیهم در معرض تخریب قرار میدادند. برای پذیرش این
برداشت، نقش کارکرد های محمد گل خان مهمند در مشرقی را داریم که از در
مخالفت با علی احمد خان پیش آمده بود. پسانتر با رسیدن سردارمحمد هاشم خان،
وی آشکارا در کنار او قرار گرفت. همچنان که در جهت تحکیم جفا آمیز استبداد
از هیچ خدمتی فرو گذار ننمود.
با رفتن والی به سوی پشاور، دور نخست "سلطنت ۲۲ روزه اش پایان پذیرفت."
ادامه دارد
|