والی و اختلاف سران قبایل
والی که در برابر موضوع دین آسمانی و عنصر قوم وقبیلۀ زمینی- افغانستانی،
آرزو داشت هر دو را دوست بدارد وبه کار ببندد، همگام با برافراشتن پادشاهی
خواهی، هر دو را از دست میداد. زیرا امان الله خان از روی ناگزیری ترجیح
داد فرار نماید تا قرار بیابد. به زودی حکومت وحکومتداران دیگری با وجود
دین ومذهب مشترک، اما وابسته گی به قوم دیگری( تاجیک) روی کار آمده بودند.
اگر در زمان امان الله خان، او را با سلاح دینی تکفیر کردند، روحانیون
معتبر و پیراون آنها مانند حضرت های مجددی در شرق وغرب، شمال وجنوب، نعره و
تصمیم واحد داشتند. به طورمثال:
شورش مشرقی، شینوار، جنوبی آشکار است که کمر حکومت امانی را معیوب نموده
بود. پس از اعلان حکومت امیرحبیب الله "خادم . . ."، سعی شد بر بنیاد
باورهای عقیده یی مشترک ومخالفت آمیز با امان الله خان، روابطی تأمین شود.
حکومت کابل به استناد سخنان محی الدین انیس، "اولین کاری که اقدام نمود،
ترتیب دادن یک وفد برای فرستادن آن بطرف مشرقی بود. زیرا چنانچه شهرت دارد
که شورشهای مشرقی قبل از سقوط سلطنت برای اهالی سمت شمالی وتگاب نماینده ها
فرستاده بودند، تا با ایشان دراین شورش شرکت ورزند. . ."(۵۰)
در زمان امیر حبیب الله "خادم دین رسول الله"، با وجود مخالفت اندک
روحانیونی مانند قاضی . . . که با عادت تاریخی وسنت شدۀ بیعت به مسلمانان
اشرافیت خوی گرفته بودند سلاح دین با دشواری می توانستند او را نشانه
بگیرد. به ویژه که جاده های صاف حکومتگیری برای او خود آن روحانیون اشرافی
بودند.
اما وفدهای قومی، قبیله یی ومنطقه یی، چنان موفقانه تأثیر گذار بودند که در
جای نقش شعارهای دینی پیشینه وامان الله بر انداز می نشستند. چندی که از
حکومت امیرحبیب الله"خادم . . . " سپری شد، سمت شرق وجنوب هماهنگی منطقه یی
وقومی یافتند. حکومت کابل در برابر استفاد ه ازسلاحی مواجه بود که توان
تشخیص آن را هم نداشت.
در این میان برای امیر علی احمد خان ساحۀ فعالیت محدودتر می شد. زیرا نیروی
سومی زمینه های استفاده قومی – منطقه یی را در اختیار گرفته بود. جبهۀ که
در جنوب کشور با تصامیم واقدامات محمد نادرخان شکل یافته بود.
ذهنیت توسل به نقش عنصر منطقه یی- قومی وقبیله یی، در چارچوب برنامه های
کلان راهبردی، کارکردی یافت که در پیامد خویش با آفرینش نتایج موفقانه برای
تصرف قدرت، دریافت تاریخی نقش دین ومذهب وعنصر قومی- قبیله یی را برازنده
تر طرف توجه قرار داد.
استفادۀ ابزاری از آن هنوز حضور پررنگ دارد. همین اکنون در کنار دیگران،
نزد یک تن از رهبران کارکشته و تاکتیک باز جهادی، گ. حکمتیار رویکرد به آن
اهمیت بسیار یافته است.
دربستر چنان وضعیت، وقتی علی احمد خان در مشرقی اعلان پادشاهی نمود، قبایل
با هم نه تنها کنار نمی آمدند، بلکه روابط بحران آلود و رقابت آمیز ایشان
چنان بود که گویی بر روی پشتۀ از باروت نشسته و امکان انفجار وخونریزی را
در هرلحظه در چشم انداز می گذاشتند. به طور مثال محمد گل خان مهمند که از
امان الله خان دل پر عقده داشت، از دادن بیعت به علی احمد خان امتناع
ورزید. دلیلش این بود که نخست باید حبیب الله را از کابل برانداخت، بعد
موضوع تعیین شاه و یا امیر را مطرح کرد. در واقع نه گفتن خویش را از
تصامیمی می گرفت که محمد نادرخان با هوشیاری ابلاغ نموده بود. نادرخان نمی
گفت که آمده ام تا مقام پادشاهی را برای خودم بگیرم. میگفت دراین باره فکر
نکرده ام!! محمد گل خان مهمند با این موقف دقیق در خط زیرکانۀ محمد نادرخان
قرار می گرفت. البته برای علی احمد خان آشکار نشده بود که مهمند با شبکۀ
محمد نادرخان ارتباط دارد.(۵۱)
به قول محی الدین انیس، علی احمد خان برای گرفتن بیعت و نپذیرفتن دلیل گل
محمد خان مهمند، او را لت وکوب نیز نمود.(۵۲)
عاملی که امارت نوپای ومحلی امیرعلی احمد خان را از درون متلاشی می نمود.
شکل گیری جبهۀ پکتیا و اختلافات قبیله یی بود. آن اختلافات، تن ندادن
متنفذین به همدیگر، در برخورد با حکومت کابل و یا در برابرعلی احمد خان
چهره می نمود. از آنجایی که امکانات حکومتی زمان امان الله خان در مشرقی در
اختیار علی احمد خان قرار گرفت، سران قبایل به آنها چشم طمع یافته و دست به
سرقت زدند.
افزون بر آن:
- مردمان کوهستانی وشمالی حاضر به جنگ با مردم خود نبوده، راه فرار به سوی
کابل را در پیش گرفته بودند.
- علی احمدخان از قوم خوگیانی مردم کنر کمک مطالبه نمود. از آنجا در آغاز
دوتن از ملک ها( ملک محمد جان وملک محمد شاه خوگیانی) برایش لشکری آراستند.
اما بازهم ویژه گی جامعۀ قبیله یی چهرۀ خویش را نشان داد.
ملک ها وخوانین در چهرۀ "سپهسالاران" عمل کرده اند. سپهسالارانی که حیثیت
ومقام ونفوذ خویش را مدیون شاه ویا امیر نیستند، بلکه آن شخصی را که می
خواهد شاه، یا امیر تمام کشورشود، محتاج خویش می بینند. در برخورد با رقیب
قیبله یی خویش نیز دست ودامنۀ عمل بازتر دارند.
برخی سران قبایل افزون بر اینکه به همدیگر اعتنایی نداشتند، حتی ارتباط با
کابل وامارت حبیب الله را در پیش گرفتند. مگر در پشت پرده هوشیارانه
وهدفمند از طرف شبکۀ فعال به سوی رهبری جبهۀ پکتیا سمت و سو می یافتند.
علی احمد خان درمشرقی با چنان چالشهای مواجه بود.
ادامه دارد
|