انیل کَکُر طبله نواز و سوم ناتهـ پرکاش ستار نواز
انیل کَکُر، فرزند جناب بدری ناتهـ کَکُر است. در ٢۵ ام اکتوبر سال ۱٩۷٠ در شهر کابل در خانوادهی چشم بازکرد که از سالها با موسیقی و آوازخوانی دلبسته
گی دارند.
انیل هم در شب و روزهای نوجوانیش از پدرش فلوت و ماندولین و از کاکایش آوازخوانی را آموخت .ولی شوق نهانیش را در نوای طبله جلوه گر مییافت. چون هنوز کودکی پیش نبود، نمیشد که نزد استادی به فراگرفتن طبله زانو زند، به همان درس های خانواده بسنده کرده بود.
مهاجرت سال ٩۱۸٢ خانواده اش به کشور آلمان، برای وی زمینه های گسترده را جهت آموزش موسیقی همراه داشت. در آغاز آموزش نخست در )انیسیتوت تایگور ـ شهر
بن) نزد استاد نند کشور مویلی، درسهای فراگرفت و مدت چهار سال شاگرد آن استاد بود .این زمان در واقع همراه با دشواریهایی بوده و ناگزیر بود که روزانه سه ساعت درس های های موسیقی را مشق کند.
مادامیکه مدت کار استاد نند کشور، در آلمان به پایان رسید، برای انیل وسوسه ای دست داد که مبادا آنچه اندوخته است برباد نرود از اینرو پیشترین وقتش را به بازنگری و تمرین نوت استاد میپرداخت.
در روند این تلاش ها، با گروهی از نوازنده ها و آوازخوانها معرفی گردید که با شوق و علاقه زیاد در راه آموزش موسیقی گام میپرداشتند.
همدلی این گروه موسیقی، که شامل هنرمندان مجرب و با داشته های علمی بودند، برای انیل خیلی سودمند بود. چه گاه گاه صرف نام و یا صدای شان را از ورای رادیو یا سی دی شنیده بود. مانند استاد غلام علی، استاد فتح علی خان، استاد حشیش خان سرودنواز و دیگران.
یکی از روزها، آوانی که استاد روی شنکر، سیتار نواز بلند دست به کارگاه این گروه قدم رنجه کرد، شادمانی فراوانی به انیل دست داده بود.
انیل کَکُر، از این کارگاه اندوخته های زیادی در عرصهی موسیقی کلاسیک کسب کرده است ، ولی همیش موسیقی افغانی او را به خود میکشاند و یکسره شیفتهی این موسیقی است .چنانکه در سالهای پسین از همراهی آوازخوانان سرشناس افغانستان مانند احمدولی؛ فرهاد دریا،
دکتر ناشناس، خانم پرستو مهریار، خانم سلما جهانی، استاد خیال، شادروان نصرت پارسا، همایون سخی و دیگران برخوردار گردیده است. به پنداشت انیل، موسیقی بحر بزرگی است و همکار بودن با هنرمندان کشور های گوناگون، کار ساده نتواند بود و همکاری و همراهی با هر هنرمند خاطره برانگیز است.
در مورد پرسشم که چرا بیشتر از دو هنرمند، دیگر از هندوباوران افغانستان راهی رادیو و تلویزیون ملی نشدند؟ به دین باور است که هنرمندانی مانند استاد رتن چند قندهاری، شادروان پهایی کشن چند لوند سیتار نواز چیره دست، لکمی چند طبله نواز، در هنگام جوانی خیلی مصروف تامین نفقهی خانوادهی شان بودند ازاین
رو فرصت کم داشتند، تا در رابطه با اشتراک شان در رادیو و تلویزیون ملی جدی بیاندیشند.
ممکن است در کنار این موضوع، ترس از خانواده ها ویا ستیزبا دگر اندیشان که عادت برخی از کارمندان رادیو و تلویزیون ملی بود، نیز مانع رهیابی آنها به رادیو و تلویزیون ملی گردیده باشد.
انیل کَکُر، اکنون که پدر فرزندان نازنین میباشد، با خانواده اش در شهر لندن زندگی میکنند و صمیمانه در محافل هنری سهم میگیرد.
سومناتهـ بجاج
سوم ناتهـ بجاج فرزند وشوه ناتهـ بجاج است و در در شهر کابل به دنیا آمده است . در سن یازده سالگی بنابر علاقه زیاد به رسامی و نقاشی نزد استاد حیدر نساج، مراجعه کرد. البته در پهلوی ادامه مکتب تا نوزده ساله گی از تجارب استاد حیدر
نساج
استفاده ها کرد و بیشتر کارهایش را نقاشی چهره ها به رنگ های روغنی و آبی و کار های پنسلی تشکیل می دهد.
در روند آموزش به نقاشی برخی از چهره های سرشناس جامعهی هندوباوران افغانستان پرداخت. در سال ۱٩٩٠ به نقاشی سیمای حضرت پری پون پورن داس، که یکی از رهبران افغانی مذهبی طریقت ناتهـ جی بود، پیروز گردید و این نقاشی در نیایش گاهی باغبان
کوچه زینتبخش گردید.
نقاشی هایی این هنرمند وارسته بازتاب حوادث اجتماعی به گونه حقیقی آن میباشد به این نقاشی بنگرید
پیوست کارهای نقاشی به موسیقی نیز توجه داشت که از سال ۱٩٩٠ تا ۱٩٩٢ نزد استاد مجید سپند به فراگیری ستار نشست. استاد مجید سپند، که اساسات موسیقی کلاسیک را از سرتاج موسیقی شادروان استاد سرآهنگ آموخته است یکی از سیتار نوازان سرشناس افغانستان بوده که
تا اکنون شاگردان زیاد پروریده است.
سوم ناتهـ تا صنف دهم مکتب هندوستانی در کابل درس خوانده است.همچنان درس هایی را در زمینه تداوی امراض آموخته است .
وی از آواخر سال ۱٩٩٢ مهاجر در کشور آلمان میباشد. بعد از تلاش های زیاد و کارکردن در بخش های گوناگون زنده گی، سرانجام دورهی آموزش بازرگانی را پشت سر نهاد. البته بعد از
پشت سرنهادن چند سالی، در
انیستیتوت یوگا شامل شد و این ورزش را به گونه اکادمیک آموخت که از سال روان ترسایی اجازه بازگشایی مرکز آموزش »یوگا « را حاصل کرد و اکنون در کارگاه یوگا شادگردانی دارد.
البته موازی با تلاش زنده گانی، به آرایش استعدادش در نواختن ستار نیز همت گماشته و درس هایی از استاد شبوشنکر چترجی ویلون نواز و استاد کشور گوش سیتار نواز، که در رستای آموزش موسیقی کلاسیک هندوستان سفرهای هنری به آلمان میداشته باشند، فراگرفته است.
سوم ناتهـ بجاج، در کنسرت های در شهر مونشن و کلن اشتراک کرد، بادرک استعداد سرشارش حاضرین به تبجیلش نشستند.
سخن فرجامین در یادداشت «سازو آواز میان هندوان و سیکهـ افغانستان»، تا جاییکه امکان داشت خدمت شما فرزانه گان آگاهی پیشکش گردید. مطابق به قول سپرده شده، به کیفیت و سره و نا سره بودن هنر آنها باب سخن را باز نکردم. حتی در رابطه با تلفظ درست و نادرست فارسی و هندی آواز خوان هندوباور هم حرفی به میان نیاوردم و این داوری را به شنوینده چیز فهم واگذاشتم. متشکرم از آن هاییکه درین رابطه مرا یاری رساندند.
در شماره آینده نظر چند تن از استادان بلندمرتبت را در رستای هنرموسیقی میان هندوان و سیکهـ های افغان خواهیم خواند. با صمیمیت. ایشور داس |