در جامعه هندوباوران و سیکهـ افغان، بیگمان از پیشینههای دور تا به امروز، موسیقی وسیله تأمین نفقهی خانواده نبود و همیش بربنیاد عقاید مذهبی فراگرفته شده و براساس سیلقهی شخصی و ذوقی بازتاب یافته است.
این سخن را استاد آرمان و استاد خیال مهر تصدیق خواهندگذاشت که شادروان پران ناتهـ در روند زندگانی هنریش در رادیو کابل ـ افغانستان اصلن حق الزحمه نگرفته آن را به نوازنده گان کم بضاعت یاری میکرد.
برخی از آوازخوان و نوازنده هایی مراسم کیرتن که از این دنیای فانی کوچیده اند، شایسته است تا درنگی کوتاه به کارنامه های هنری آنان داشته باشیم.
شایان گفتن دارد که هنرنمایی در مراسم سرود های نیایش (آرتی و کیرتن) بر پایهی سلیقه و ذوق استوار است کدام معاش ویا حق الزحمهء را همراه ندارند. در صورتیکه اشتراک کننده های عبادت جمعی، کمکی به نوازنده یا آواز خوان مراسم بکند مانعی ندارد.
۱- پهایی آنند سنگهـ چندیوک
پهایی آنند سنگهـ چندیوک، پدر پهایی ویشن سنگهـ چندیوک و پدر بزرگ داکتر فقیرچند چندیوک بود. رباب را به بسیار مهارت مینواخت و در مراسم کیرتن در درمسال بابه سری چند هندوگذر در همجواری گذر خرابات همیش سهم میگرفت. باری دکتر چندیوک برایم قصه کرده بود که از پدر و دیگر بزرگان خانواده در رابطه با شخصیت هنری پدر بزرگش حرف های جالب و فراموش نشدنی شنیده است که سخت افسون آن حرف گردیده و در افغانستان از حرمت بسیار نام او را در جای تخلص بهکار میبرد.« دکتر فقیر چند آنند».
٢- پهایی ویشن سنگهـ چندیوک
مانند پدرش در درمسال بابه سری چند و نیایشگاه تاگوردواره گذر علیرضا خان هنگام مراسم کیرتن و سرودههای نیایش همکار آوازخوان میبود و طبله مینواخت. دست پربرکت چاچه محمود مرحوم به هنر او فروغ داده بود.
شادروان ویشن سنگهـ که در سال ٢٠٠۱ در المان پدرود حیات گفت، تنبور هم میتوانست نواخت و در محافل خانواده گی به فرمایش دوستان، دست به تار های تنبور میبرد و شادمانی میافرید.
۳- پهایی مشکی مل کپور
لالا مشکی مل کپور، پیشهء تجارت داشت و طبله را از چاچه محمود فراگرفته بود. در مراسم بامدادی کیرتن در درمسال پهایی منسه سنگهـ شوربازار طبله کار میکرد. این مرد نستوه، در سال ۱٩٩۷ در شهر همبورگ المان به عمر هشتاد سالگی درگذشت.
٤- پهایی مهر چند کپور عکاس
شادروان مهر چند کپور، پیشه ای عکسبرداری داشت. در واقع این پیشه در خانوادهی شان از قدیمها پیگیر میشد.
ساز های رباب، ماندولین و طبله را خیلی زیبا کار میکرد و در مراسم کیرتن همیش سهیم میبود و مانند دیگر هنرمندان همباورش از هنر بیکران چاچه محمود فیض ها بردهبود.
گفتنی است چون آموختن و نواختن رباب، کار ساده ی نیست پشت کار و مشق پیگیر را خواهانست، از این رو در جامعه هنــدوباور و سیکهـهای افغان هواخواهان بیش پیدا نکرد.
۵- پهایی رام چند کهنه مشهور به پهایی رام راگی
الفبای نوازنده گی و آوازخوانی را از چاچه محمود ستارهی تابناک گذرخرابات آموخت و در کنار نواختن آرمونیه برخی از راگها و راگنیها را نیز به مهارت به نمایش میگذاشت. درمسال پهایی منسه سنگهـ، درگاهی پیر رتن ناتهـ باغبان کوچه و نیایشگاهی آسمایی در عبادت جمعی حضور میداشت و با خواندن بهجن وشبد، محبت حاضرین را نصیب میشد.
گاه گاه به آهنگهای فیلمهای قدیمی سرودههای
پهایی نندلال گویا غزنوی و
بابه جی منگل سنگهـ بیدی را چنان روان میسرایید که تو گویی اصل کمپوز هم با همین تصنیفها ساخته شدهاند. چند نفر از جوانان را در هنر آوازخوانی و نوازندهگی رهنمایی نموده راه و رسم موسیقی را برایشان یاد داده است.
جناب رام چند کهنه، در سال ۱۳۷٠ در کابل برین جان را به جان آفرین سپرد.
چاچه محمود هنگام نواختن طبله با استاد غلام حسین پدر استاد سرآهنگ
شادروان چاچه محمود، پدر استاد هاشم، در اجتماع هندوباوران و سیکهـهای کابل از حرمت فراوان برخوردار بود. لقب «چاچه ـ کاکای خورد» که از زبان پنجابی و هندی به زبان فارسی راه یافته است، در واقع بیانگر ارادت مردم هندو وسیکهـ به جایگاه ی بلند هنری آن استاد گرانمایه بود. تا امروز هم اولاد های شاگردان چاچه محمود، وی را به نیکوهی و حرمت بسیار یاد میکنند.
««»»»»««»»««»»
موسیقی در بزم دلباخته ها
مراسم عروسی افغانهایی هندو و سیکهـ، سالها پیش از امروز چند هفته حتی یکماه به درازا میکشید که دلیل عمده ی آن نبود دیگر وسایل تفریح ویا دشواری رسیدن به تفریح های دیگر تواند بود.
مطرح ترین گونه ی موسیقی در مراسم عروسی هندوان، نواختن دوهل و سرنای همراه با چوب بازی و پایکوبی میبود تا آوازخوانی و پیشکش سازوسرود دسته ایی.
شگفت انگیز است که نغمههای عنعنهء چوب بازی همیش افغانی بودهاند به بیان دیگر رسم چوب بازی هندوان و سیکهـ های افغان ریشهء وطنی داشته که اجرا و نمایش آن با چوب بازی هندوستان فرق چشمگیر دارد در واقع مستی نغمهء سرنای جوانها را به چوببازی فرا میخواند و به گونه مرتب و با نظم به آن میپردازند که کوچکترین اشتباه در حرکت میتواند، افگارشدن دست ویا چهره را باعث گردد.
از برزگان شنیده ام، که دوهل و سرنای از دور ی دور با مراسم عروسی های هندوان و سیکهـ همراه بوده اند، و نوازنده گان شان یا اهل خرابات که به گونه مشخص خانواده رحمت الله خان مشهور به رحمت خان بودند و در صورت چندین محفل عروسی دوهل و سرنای نوازها از قصبه ی چهاردهی و شکردره و گلدره میبودند. دوهل ها و سرنای ها ساخت پاکستان و هندوستان میبودند و فراگیری نواختن آنها هم به گونه ارثی در همان خانواده ها رواج داشت.
رویهمرفته ساز دهل و سرنای و چوبازی بخش بیشتر مراسم عروسی را همراه میبود. در فاصلهای خانهی داماد وعروس نیز آوای آن شنیده میشد. البته هنگام که داماد سوار بر اسپ در همراهی دوستان و خویشاوندان از پیش روی کدام مسجد شریف میگذشت فوران ساز دهل و سرنای قطع میشد و چند گام بدتر مجددن می آغازید.
مهاجرت های اجباری سه دههای پسین، سبب آنشده که دیگر از نوای ساز دهل و سرنای و چوب بازی افغانی بینصیب ماند. حالا هندوان و سیکهـ های افغان ـ مهاجر در کشورهای گوناگون ـ در مراسم عروسی ها، شادمانی خویشتن را از ساز و آواز گروه های هنری افغانی و اجنبی میجویند. البته سره و نا سره کردن و داوری به سر و لیی و تال این گروه ها از هدف این یادداشت بیرون است. اگر زندگانی بود در یک فرصت مناسب بهآن خواهم پرداخت.
در
شب وروزهای عروسی، زنها با نواختن دهلکی و دایره یا دف و خوانش سرودههای مردمی به شادمانی میپرداختند. درین راستا نخستین نام از خانم « تلسی کهنه» به زبان میآید.
خانم تلسی که مشهور به پوهه (عمه) تلسی، از خانواده کهنه، خواهر کاکه دونی (دونی چند کهنه و کشن چند کهنه) و خانم شادروان رام لال کَکٌر برادر شادروان وزیر چند کَکٌر بود. موسیقی را به گونهء ذوقی آموخته بود و از خانم جسو بجاج، الهام گرفته بود. در بسیاری ولایات هندونشین افغانستان مسافرت کرده بود، فارسی، پشتو و اردو را نیک تلفظ میکرد. با شماری از راگنی های کلاسیک هم آشنایی صمیمی داشت.
پیش از آنکه در دههی پنجاهی خورشیدی رادیو افغانستان به جمع آوری آهنگهای فولکوریک بپردازد وی آهنگ « په ترو سترگو کدی بارکی» را در محافل زنها در عروسهای خانواده و دوستانش تنها با همنوایی دهلگی و دف خوانده بود که سخت بردلها چنگ زده بود. پسانها این آهنگ از سوی استاد نتو و خانم مهوش از امواج رادیو افغانستان پخششد. چون قصه هایی دلباختهگان سرشناس، لیلی و مجنون و هیر ورانجه را شنیده بود، بارها خواندن های به نام «
هیـــر » میسرود که بیانگر استعدادش بودند.
پوهه تلسی از زندگانی مرفه برخوردار بود ولی کودکی نداشت لهذا بیشترین وقتش را در خدمت خانواده و خویشاوندنش سخا میورزید که همه جایگاه ی بلند وی را به حرمت مینگریستند و ارج میگذاشتند.
برای دستیابی به عکس شادروان پوهه تلسی، با برادرزاده هایش، در هندوستان، امریکا و لندن تماس گرفتم ولی تا همین لحظه، عکسی به دستم نیامد.
بایستهء گفتن دارد که مراسم عروسی هندوان و سیکهـ افغان، دارای سرودههای اند که از سوی خانم ها و دوشیزه های خانواده های (عروس و داماد) در هنگام ویژه ی آن به گونهی انفرادی یا گروهی خوانده میشوند. سرودپرداز و آهنگساز این سرودهها به کسی آشکارا نیست وپدیده ی از نماد اجتماعی افغانهای هندو و سیکهـ اند. بادرد بسیار، این سرودهها در روند زمان کوتاه گردیده و تلفظ نادرست از کیفیت آنها کاسته است و دارند کم کم به فراموشی بروند.
سرودخوانی هاییکه در فیلم های هندی دیده میشوند، در میان هندوباوران افغانستان رواج ندارند ولی پدیده ی مهاجرت این ناگزیری را دامن زده و امروز در مراسم عروسیهای هندوان و سیکهـ های افغان بنابر دسترسی آسان به آنها (سی دی، دی وی دی و ویدیو فیلم) به کار میروند.
آوخرا دهه سی و آغاز دهه چهل هجری خورشیدی، بلدیه ی کابل دسته ی از نوازنده گان که بیشترین شان اهل گذرخرابات بودند، استخدام کرد و شماری از آلات موسیقی غربی مانند ترمپت، سکسفون، کلارنیت و دوهل های خورد و کلان پهن دایره وی برای شان فرا داده شد. استاد افندی که از ترکیه آموزش موسیقی دیده بود، تدریس کورس مربوط را به عهده داشت و نوازنده گان این دسته میان مردم به نام « دسته ی باجهخانه» به شهرت رسید. هنگام عروسی ها بعد از درخواست به بلدیه کابل و تحویل پول اجرت آن، حضور مییافتند. دستهء باجهخانه هم آهسته آهسته در عروسی هندوان و سیکهـ های افغان نیز راه یافت.
دستهی باجه خانه
پسانها که شهر کابل دامن گستردهتر را برای باشنده گان و مهمانانش پهن کرد و نواحی با آبادانی های نو به میان آمدند، هندوان و سیکهـ های کابل از گذر شوربازار، هندوگذر و بارانه به کارته پروان، کارته ۳/٤، تایمیوات، شهر نو، قلع فتح الله خان، وزیر اکبر خان، و خیرخانه مسکن گزیدند. البته دگرگونی هایی در بخشهای دیگر زندگانی به شمول هنرموسیقی رونما گردیدند و گروه های هنری و ذوقی بهوجود امدند و کم کم در محافل عروسیهایی هندوان و سیکهـ ها نیز حضور یافتند. همچنان هنرمندان سرشناس مانند استاد سرآهنگ، احمدظاهر فقید، زنده یاد رحیم مهریار و خانم پرستو، حاجی هماهنگ و حاجی سیف الدین مشهور به حاجی سیفو و دیگران در مراسم عروسی هندوان دعوت میشدند و صمیمانه هنرنمایی
میکردند.
ولی با تاسف نشانه ای از دگرگونی در زندگانی هنری هندوباوران به چشم نخورد و دسته ویا گروه هنریی که از خود هندوان و سیکهـ ها برخاسته باشد و فرزندان اینها به آوازخوانی و نوازندهگی پرداخته و در محافل عروسیها هنر شان را بازتاب میدادند، تبارز نکردند.
شادروان پران ناتهـ غنیمت، فراتر از حلقه ی عروسی های خویشاوندان نزدیک آواز خوانی نکرده وآواز خوانی او در آن محافل از روی سلیقه و کلن جنبهء دوستی و صمیمیت داشت.
در دهه چهل خورشیدی، شادروان رام دته مل، یکی از هندوان کابل که بعد از تحصلات اکادمیک از هندوستان برگشته بود، در منزلش در شوربازار فرزندان هندو سیکهـ را به فراگیری زبان هندی و پنجابی، مسایل دینی و موسیقی و رسامی فراخواند. رام دته مل که وی را ماسترجی میگفتند دست توانا در موسیقی و نقاشی داشت. بر دیوارهای داخلی در تعمیر کهنهی نیایشگاه ی آسمایی، برخی از حوادث تاریخی راماین و مهابهارت که کتابهای مذهبی و تاریخی هندوان اند، با رنگهای آبی نقاشی کرده بود که خیلی دلانگیز بودند.
بسیاری از جوانان موسیقیدان هندو، که به آنها در روند این یادداشت به گونه گسترده تر خواهم پرداخت در واقع الفبای موسیقی را از ماستر رام دته مل آموخته اند.
ادامه دارد...
در شماره هایی آینده ی کابل ناتهـ میخوانیم:
ستاره های پنهان ساز و آواز هندوها و سیکهـ های افغان
حرف های اقایان لکمیچند کَکٌر، استاد رتن چند قندهاری، موهن لال کپور، بنسری لال مهرا، راجش موهن، مکیش پران، اشمی، سنجو راج، گوکل چند کَکٌر، انیل کمار کَکٌر، سنت رام کهنه، رمیش کپور و ... را خواهیمخواند.
دیدگاههایی استادان گرانقدر داکتر اسدالله شعور، استاد سمع رفیع، استاد ارمان، استاد وهاب مددی، در رستای ساز و آواز هندوان و سیکهـ های افغان، پیشکش خواهندشد.
|