کابل ناتهـ، Kabulnath
مقاله ها و سروده ها به این مناسبت از:
متن سخنرانی
|
شامگاه دهم نومبرسال پیش، ازمقام علمی
وفلسفی جناب استاد عبدالله سمندرغوریانی، دربزم درویشان تجلیل شایانی بعمل آمد.
درمحفل، که به گردانندگی آقای یوسف سیمگرباختری دایرشد، تعدادی ازاعاظم دانشمندان
کشور درغربت، ازجمله جناب استاد واصف باختری حضوریافتند وبه سخنرانی دربارهء ابعاد
مختلف علمی وپژوهشی فیلسوف غوریانی پرداختند.
خانم عاطفه عثمانی غوریانی در تجلیل ازاستاد غوریانی به نام ایزد یکتا حضارگرامی ومحترم ! بعدازعرض سلام وتقدیم احترام خدمت همهء بزرگواران، اجازه میخواهم مطالبی راکه تهیه نموده ام حضور شماقرائت نمایم . خداکند اطناب موضوعات رنگارنگ موجب تصدیع وملال شما نشده، خستگی احساس ننمایید. هرگاه ازشما سروران حاضردر محفل امشب، درهرات به زیارت پیر ومرشدعالیمقام زبده العارفین حضرت خواجه عبدالله انصاری قدس الله سره مشرف شده باشید، حتما متوجه شده اید که دریکی از دیوارحصارآرامگاه خواجه علیه الرحمن به خط خوش وزیبای نستعلیق این بیت شده شده: دهد تا ساغر عرفان دلت راجام هشیاری درآدربزمگاه خواجه عبدالله انصاری
چون درحال حاضربرای جمعیت شام درویشان جسماً نیز میسر نیست تا در حریم مبارک و پرنور این شخصیت بزرگ عالم اسلام شرف حضور یابیم، اینجانب خواستم اولتر از همه با تمام نابلدی ها و کم وکاستی هایم لحظاتی چند با شما یکجا در نزهتگاه آثارپربهای این عارف والا ، مقبول حضرت باری تعالی روآورده، از استماع گفتار وپندار دلپذیرحضرتش کسب فیوضات نموده روح و روان خسته و دلهای افسرده را فرحت و انبساطی بخشیم. (انتخاب ازالهی نامه): در ذکر مراتب نیکویی وصنعت دلنوازی و بیان منزلت او: ایعزیز: نیکویی نمودن به دلها راه یافتن است و، دلنوازی کردن به خوشنودی شتافتن است . این امریست خجسته که بجز صاحبدلان مقبل درآن قدم نزنند و، این سریست سربسته که غیر صاحب نفسان اهل دل ازآن دم نزنند. دلست که بی وسیلهء اوکامل نتوان بود، دلست که بی کوشش اوهیچ معرفت حاصل نتوان نمود. دل یگانه گوهریست از درج مکرمت خزانهء الهی، بهترین دردانه ای است ازصدف موهبت نامتناهی . ایعزیز! بدان که حضرت حق سبحانه درظاهرکعبهء بنا کرده از سنگ وگل است و، درباطن کعبهء ساخته از جان ودل است. آن کعبه بنا برداشتهء ابراهیم خلیل است و، این کعبه بنابرافراشتهء رب جلیل است. آن معمور به اثر طاعت مؤمنانست و، این منظورعنایت رحمن است. آن از حجار وخاک مرکب و، این به اسرار پاک مرتب، آن به مسجدالحرام معروف و، این مقصدالانام موصوف. آن مشتمل بر مقام ابراهیم و، این متصل به الهام رب الکریم . درآنجا هفت طوف محقق، دراینجا صدهزارخون ازحق آن مقرون به چاه زمزم واین مشحون به آه دمادم . آنجا تلبیه گویند واینجا تصفیه جویند. از شرایط آن احرام و استلام است، از قواعداین احرام واعتصام است. درآن رکن یمانیست، درین کنوز معانیست، آنجا منزل عرفات و مقامات است، اینجا محل حسنات وکرامات است. معموری آن بنارا مِناست، مسروری این به آثار تمتناست، آن کعبهء حجازاست واین کعبهء راز . در راه خدا دوکعبه آمد منزل یک کعبهء صورتست ویک کعبهء دل تا بتوانی زیارت دل هــاکن کــافزون ز هزارکعبه آمد یک دل
امشب نیز به الهام وپیروی ازگفتار در بارحضرت خواجهء انصار، درزیرسقف خانهء درویشان از درویشی بنام عبدالله سمندر غوریانی قدردانی بعمل آمد وبرای دلی ارج قایل شدند، آنهم به وسیلهء یکتعداد دوستان قدرشناس وصاحبدل و یاران نیکوکار ومقبل که از اخلاق وآداب اسلامی واز راه وروش انسانی برخورداربوده، از وصایای بزرگان دین مقدس اسلام مستفید واز نصایح دانشمندان دنیای بشریت وانسانیت بهرهء کافی دارند، چون دانشمند گرامی ما آقای سیمگر که درترتیب وتنظیم بزرگداشت هاهمواره سهم بارزی دارند و از دیرمدتی است که بخاطرانعقاد این محفل نیزتلاش قابل قدر نموده و، زحمات خستگی ناپذیری رابعهده گرفته اند و، گروه همکاران شب درویشان حضرات محترم: آقای افضل جان قندهاری، آقای معروف جان پوپل، آقای عطاءالله جام عطش، آقای سردار کبیرجان اشرفی، آقای عبدالله جان گردیزی، آقای علیشاه جان، آقای وحیدجان احسان، آقای صادق جان وآقای سیدنجیب الله جان، که درتدویراین محفل سهم وافرگرفته اند . من به نوبهء خویش وازطرف منسوبین صمیمانه ومؤدبانه تشکر می نمایم وازخداوندبزرگ برایشان مؤفقیت های روزافزون درراه اعتلای شام درویشان وپیمودن نیکی وخوبی به خلق خداآرزو می نمایم و، درضمن ازهمه علاقمندان ودوستان محترمی که قبول زحمت نموده وازاشتراک خود هابرمامنت گذاشته اند، علی الخصوص از برادر دانشمند فرزانه آقای نگارگر وشاعر و فاضل گران مایهء منحصربفرد آقای واصف باختری که از راه بسیار دور تشریف آورده اند واز برادر گرامی ودانشمند آقای راشد سلجوقی که سهمی درین محفل دارند و ازبعضی شخصیت های محترم وگرامی القدرکه پیام هایی بدین مناسبت فرستاده اند، قرارذیل : جناب اقای داکتراکرم عثمان پژوهشگرفرهیخته و داستان نویس شهیر وطن و جناب آقای داکتر پرخاش احمدی استاد ادبیات مقایسوی یونیورستی برکلی درکالیفورنیا، وجناب اقای عبدالعلی نوراحراری نویسدهء محقق ومترجم صحیح البخاری شریف، صمیمانه وباکمال احترام وبه کفالت ازتمام اعضاءومربوطین فامیل تشکر می نمایم و، همچنین شعرپیام گونه وپیام شعرگونه ازجناب اقای هاتف قصیده سرا وشاعربلندپایهء معاصرافغانستان و، درهمین راستا قصیدهء غراء جناب آقای سیمگر، کبه شیوه وسیاق قدما سروده شده والحق که یک منظومهء ماندگار به اسلوب خراسانی است، که ازخواندن و استماعش برملاحت محفل افزود وبرای شنوندگان کرام حلاوت فرحت بخشی حاصل آمد، نیز ابراز امتنان می نمایم .
اکنون درترجمهء حال استادغوریانی که
قریب چهل سال می شود زندگی مشترک داریم، درین معروضهء نامرتب نکاتی بعرض میرسانم،
زیرافکرمیکنم توضیح این موضوعات زیاده ترغوریانی را درصف درویشان منزل ومأوا می دهد 2ـ درتمام اوقات زندگی، کاری که بدان اشتغال داشته ودارد، نویسندگی، تحقیق وتتبع بوده، چه درافغانستان عزیزوچه درخارج ازکشور و دوری ازوطن . نوشته هاوآثارش دراخبار، جراید و مجلات به نشر رسیده. باورکنید هرگز ازوی نشنیدم که راجع به حق الزحمه تقاضایی داشته باشد ویکبارهمچوفکری بخاطرش برسد. بیاددارم که درافغانستان، سالهایی که ازداشتن دامان مادروطن مستفید وکامگاربودیم، درسمیناری که بخاطربزرگداشت علامه سید جمال الدین افغان درکابل منعقدشده بود، غوریانی کتاب عروه الوثقی را ازعربی به فارسی ترجمه نموده بود، که برایش ازطرف انجمن مبلغی تادیه شده بود، به خانه آورد وبه من گفت: ازین مبلغ، پنجصدافغانی بمن بده که کتاب می خرم، متباقی راهرقسمی که ضرورت دارید مصرف کن . یکبار هم در اندیانای امریکابه اثر تقاضای دوست محترم آقای شورش در یونیورستی ایلونای لکچری داشت که ازادارهء آن یونیورستی پنجصد دالرحق الزحمه داده بودند. همینکه بخانه برگشت، تصمیم گرفت به ادارهء اپارتمانی که ما درآن اقامت داشتیم وکرایه میپرداختیم، از اضافه شدن این مبلغ خبربدهد، بعداز اطلاع، طبق مقرره به کرایهء اپارتمان ماافزوده شد و ماچندین ماه همان مبلغ پنجصد دالر رابه اضافهء اقساط ماهوار تادیه نمودیم ! 3ـ قلب واحساس بسیار رقیق دارد، هرگاه به موضوعات عاطفی واحساسات رقیق شاعرانه بربخورد زودمتأثرمیشود، چنانچه دریکی از روزهامن شعری ازمولاناحضرت جامی علیه الرحمه می خواندم که حین وصول به بیت الله شریف سروده بودند، غوریانی آنقدر گریست که مرانیز به گریه آورد. چه لحظات خوب ولذت بخشی بود، گویی درکنارمزارفیض اثارحضرت جامی زیردرخت کهن وسرسبز زیارتش نشسته بودیم وگوهران اشک رابرتربت پاکش نثارمی کردیم. اینک آن شعر: به کعبه رفتم وآنجا هوای کوی تو کردم جمال کــــــــعبه تماشا به یاد روی تو کردم شعار کعبه چو دیدم سیاه دست تمنا دراز جانب شــــــــــعر سیاه موی تو کردم چه حلقهء در خانه به صد نیاز گرفتم دعای حلقهء گیـــــــسوی مشکبوی توکردم نهاده خلق حرم سوی کعبه روی عبادت من از میان همه روی دل به سوی توکــــردم مرا به هیچ مقامی نبود غیر تو گامی طواف وسعی چو کردم به جستجوی توکردم به موقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان من از دعا لب خودبسته گفـــــتگوی توکردم ستاده اهل صفا در پی مِنا و مقاصد چو«جامی» ازهمه فارغ من آرزوی توکردم
روزی هم شادروان استادمبلغ فرمودند: دریکی ازروزهای عاشورا درتکیه خانهء چنداول به مناسبت شهادت سیدالشهداء حضرت امام حسین (ع) مراسم تعزیت داشتیم، غوریانی را با رفقا دعوت نموده بودیم. درجریان این یادبود، زنده یادمرحوم جناب سیداسماعیل مبلغ ازقول خواهرامام حسین (ع) بی بی زینب به عربی شعری قرائت نمود که حاوی سوز وگداز خواهرازشهادت برادر بود. ناگهان ازبین جمعیت ضجهء بلندی شنیده شد وشخصی به زمین غلتید. مرحوم شهیدمبلغ فرمودند: من هراسان خودرابه آن شخص رسانیدم، وقتی نزدیک شدم دیدم آن شخص متشنج واز هوش رفته غوریانی بود.
دراخیر به رسم مطایبه از
استعدادغوریانی درقسمت فراهم اوری امورخانه وزندگی این راهم بشنوید: غوریانی
بجزازمطالعه و نویسندگی که بیشترین عمرش رادربرگرفته، به دیگرامورزندگی قطعا بلدیت
وآشنایی ندارد وهرگز درطول زندگی مشترک قدمی درین راه برنداشته . اتفاقا یک
روزضرورت شداستاد به یکی از خوراکه فورشی های نزدیک منزل عقب خرید یکدانه کاهوبرود،
وقتی به خانه برگشت، یکدانه کرم باخودآورده بودـ ************ |
بالا
شمارهء مسلسل ٤٤ سال دوم فبروری/ مارچ۲۰۰۷