کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بزرگداشت
هفتادمین سالروز

تولد استاد غوریانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

داکترولی احمدپرخاش        برکلی ـ کالیفورنیا

 

بزرگداشت استاد سمندرغوریانی

 

مایهء شادمانی بسیاراست که جمعی ازدوستان وارادتمندان استاد سمندرغوریانی گردهم آمده اند و،شخصیت فرهنگی ودانشگاهی این فرهیخته مرد را تجلیل می دارند.

من بعنوان مدیرمسئول نشریهء«نقد و آرمان»،سالهای چند است که با استاد سمندر غوریانی درتماس بوده ام. چندباری که جناب استاد به شمال کالیفورنیا تشریف آورده اند، ازسرلطف، قدم رنجه فرموده وبه دفترم در برکلی آمده اند ومرا از دانش ژرف وپهناور خویش مستفیض ساخته اند.

نقد وآرمان بویژه افتخاردارد که ناشر پاره یی از نابترین و ماندگارترین نبشته های استاد سمندرغوریانی بوده است. استاد خود بارها فرموده اند که به مقاله هایی که درنقدوآرمان ازقلم ایشان آمده است، ارج بیشترقایلند، زیرا درلابلای آن آثار دیدگاههای فلسفی و تأملات استاد، دقیقانه پرورده شده اند ودرک ودریافت آرای استاد بدون خوانش این نبشته ها امکان پذیرنخواهد بود.

بانگرشی درمقاله هایی که ازاستاد درنقد وآرمان منتشرشده است، خواننده به نیکویی درمی یابدکه استادسمندرغوریانی در زمینهء آنچه «فلسفهء تطبیقی یامقایسی» توان نامید، ازسرآمدان روزگاراست. ایشان نه تنها درفقه وکلام وعرفان وفلسفهء اسلامی دانش عمیق ودقیقی دارند، ازفلسفه وتاریخ اندیشهء مغرب زمین نیز آگاهی تمام دارند. استاد ازکهنترین مکتبهای اندیشهء غرب (که همانا دستگاه تفکربزرگانی چون افلاتون وارسطو باشد) تا رهیافت های متفکران جدید(چون دکارت و اسپینوزا و کانت) تا واپسین پرداخته های تفکر اروپایی (که درآثار گیورگی لوکاچ، لویی التوسر، ژاک دریدا، و یورگن هابرماس تجلی میکند) سخت آگاه اند ودرنبشته های خود به تفسیر وتأویل آنهامی پردازند. ازرشمندی کارکرهای استاد ازرهگذر«فلسفهء مقایسی» درکنه مطالعات گستردهء ایشان درفلسفهء شرقی ـ اسلامی وفلسفهء غربی نهفته است.

پی بردن به ارزش واعتبارآثاراستادکه درنقدوآرمان چاپ شده است، اما، مستلزم خوانش صبورانه وپرشکیب این مقالات است. من دراین پیام گونهء فشردهء خود، برای آنکه فرازمندی افق دیداستاد را دررابطه با پاره یی ازمفاهیم ومقولات فلسفی نشان دهم، به چند مقالهء استاد اشارت می ورزم .

درمقالت «درآمدی برتفسیرمقولات اقتصادسیاسی» استاد غوریانی مفهم «کالا» رابا دیدی فلسفی میشکافند وباتکیه برریشه های هگلی این مفهوم، ازیکسو به کاستی های دیدگاههای مارکس انگشت می نهند و، ازسوی دیگر«کژخوانش» دیدگاه مارکس رابه وسیلهء دوستداران افراطی فرزانهء آلمانی به دایرهء نقدمیشکند. آنچه استاد دربارهء «ماده» و«معنی» دراین نبشته مطرح می ورزند، بویژه قابل توجه میباشد.

درهمین راستا، درمقالت دیگری باعنوان «وجودذهنی ملا صدرا و اپستمولوژی مارکسیسم»، استاد تحلیل نقادانه یی ازآنچه مارکسیسم «مکتبی» ازتیوری شناخت (اپستمولوژی) به تصویرمی کشد، ارایه میروزند. دریکی ازکارسازترین نمونه های تحلیل تطبیقی فلسفه، استاد غوریانی آرای مارکس رابانظریات ملاصدرای شیرازی ـ البته بااستفاده ازشرح ملاهادی سبزواری وتفسیرشادروان مرتضی مطهری برآن ـ به مقایسه می نشینند وپاره یی ازحساسترین دقایق تیوری معرفت را معرفی می ورزند.

درمقالة«دیالکتیک مجرد ومشخص» استادغوریانی به توضیح مفاهیم «مجرد» و«مشخص» درفلسفهء مارکسیسم میپردازندوباتکیه برآثار مارکس درزمینهء اقتصاد سیاسی ـ بویژه درکتاب سرمایه و همچنان درکتاب دشوار اما درخشان گروندریسه ـ این مفاهیم را شالوده شکنی میکنند. دراین فرایند، استادبه اثار پیشینانی چون هگل ومارکسیستان پسینی چون لویی التوسر نیزنظرداشته اند.

باری،اگر درمقالاتی که برشمردیم، استادسمندرغوریانی به مفاهیم «مجرد» و«مشخص» دردستگاه تفکرمارکسیستی توجه داشته اند، درنبشتهء تحلیلی دیگری، به ایجاز، ردپای این مقوله هارا درآرای حاج ملاهادی سبزواری، متفکرنام آورقرن سیزدهم هجری وبی گمان بهترین شارح اندیشهء ملاصدرا، شناسایی میکنند. باید افزود، اما، که دراین نبشته نیز، استادبا دیدی تطبیقی، آرای متفکر مسلمان دربارهء اعراض وعلایم رابانظریه های مارکس، بویژه در گروندریسه، دربارهء جوهردیالکتیک به مقایسه میگیرند وبه تفکیک وتمییز هردو می پردازند.

دیدگاه تطبیقی که بدان اشارت رفت، درمقالهء «اتحادعاقل و معقول درآرای ملاصدرا، راسل و انشتاین» نیزپی گرفته میشود. در این نوشتار، استادغوریانی به دقت به برخی ازمسایل بنیادین تفکر فلسفی، مثلا عینیت وذهنیت، پرداخته اند ورهیافت های استاددرین راستابانظرگاه تنی چندازراهیان مکتب هرمنوتیک نوین همخواین دارد.

آنچه درین پیام کوتاه بدان اشارت رفت، نشان میدهدکه آثار فلسفی استادسمندرغوریانی، زنجیره وار بهم پیوسته اندوباید در کلیت خویش مورد توجه ومداقه قرارگیرند. بدون درنظرداشت این امر، امکان کژخوانی وکژفهمی دستگاه تفکراستادموجود خواهدبود.

درهرحال، امیدوارم کارتمام وقت دانشگاهی بمن فرصت بدهد تا انتشار نقد وآرمان را ازسرگیرم وباردیگر به انتشار مقاله های راهگشای استادغوریانی همت ورزم. چه نیکو بجاخواهد بود اگر به گردآوری تمام مقالات فلسفی استاداهتمام ورزیده شود ودفتری گرانقدر ازاین مقاله ها، چنان که شایسته وبایسته است، پدیدآید.

درپای سخن، دوستان وفرهنگیانی را سپاس میگزارم که به تجلیل وبزرگداشت فرهنگی فرهیخته و وارسته استادسمندرغوریانی پرداخته اند. ازتوجه شماعزیزان متشکرم .

 

************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٤٤                     سال دوم                          فبروری/ مارچ۲۰۰۷