کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بزرگداشت
هفتادمین سالروز

تولد استادغوریانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

استاد واصف باختری

استاد والامقام جناب واصف باختری درمحفل بزرگداشت جناب استادغوریانی، صحبت جامع وارزندهء فرمودند. متن ذیل از روی کست دی وی دی آن محفل، توسط آقای سیمگرباختری به قلم آورده شده و به خوانندگان عزیز تقدیم میگردد :

به نام خداوند جان و خرد

به اجازهء استادان دانشور، دوستان گرامی، خانم هاوآقایان ! به تعبیرخیام که فرموده «پیماهء عمرما به هفتاد رسید»، امسال استاد غوریانی واردهفتادمین مرحلهء عمرشریف خودشدند، برای بنده یک افتخار بسیاربزرگ است که درحدودسی وپنج سال یاحتی یک سال یادوسالی بیشترخوشه چین خرمن فضایل استاد بوده ام وافتخار دوستی استادبزرگوار راداشته ام وبسیار شاکرهستم ازین موهبتی که برای بنده ارزانی شده، برای اینکه استادغوریانی رادریک متن مشخص تاریخی قراربدهیم وتاحدی که درامکان بنده است، مشخص بسازیم بعضی حوزه های کاراستاد راچند سخن به خدمت شخص استاد ودیگر اساتیذ معظم ودوستان گرانمایه تقدیم میکنم:

تاآنجایی که به بنده معلوم است، پس ازسال 1300 شمسی در افغانستان یکعده به نوشتن مسایل ومباحث گوناگون فلسفی می پرداختند، چون ازخودآنها امروز اثری وسندی، باتأسف، دردست نیست، ماچاره ای نداریم جزکسانی که امروزآثار شان راچه بصورت کتاب وچه بصورت مقالات در دسترس داریم، ازآنهابایدنام ببریم.

دررأس همگان کسی که درباب مسایل مختلف فلسفی باقدرت قلم وبا قدرت استدلال نوشت وبسیارهم نوشت، مرحوم استادصلاح الدین سلجوقی بودـ خدایش بیامرزد و، یکعده بزرگان دیگرما مانند مرحوم محمد قدیرتره کی واستاد فرزانه ونامدار ما، بهشتی روان استاد محمدابراهیم صفا واستادان گرامی استادعلی محمدزهما، استاد غلام صفدر پنجشیری واستادان شهیداستاد محمداسماعیل مبلغ واستاد داکترسیدبهاءالدین مجروح واستاد نبیل وجلیل ما استاد سمندر غوریانی واستاد جوان درهمان متن تاریخی که به شهادت رسید، استادغلام غوث شجاعی بود.
من تشویش دارم که نمیدانم نامی از کسان دیگری که حق دارند، برده نشده باشد ومن فراموش کرده ام درهمین لحظه، چون پیری است وهزارعیب وعلت، که من ازاستاد بزرگوارما استاد صفدرپنجشیری هم که دربارهء بعضی مباحث و مسایل فلسفی کارکرده اند ونوشته اند، نام گرفتم یانه .

خوب، یکعده ازین استادان به جزاز پرداختن به مسایل وابواب فلسفی به کارهای دیگری هم درزمینهء فرهنگ وعلم میپرداختند، اما چند نفربصورت بسیار متمرکز برفلسفه ومباحث فلسفی کارخودرا متمرکز ساختند، که بازهم استاد سلجوقی، داکتر سیدبهاءالدین مجروح، محمداسماعیل مبلغ و جناب استادغوریانی.
درست است که همهء این بزرگان دربعضی زمینه های دیگر هم باتوانایی وتسلط نوشتند، اما بیشترینه ازلحاظ درصدد کاربیشتربصورت حرفه ای و بصورت متمرکز مباحث فلسفی رامورد بحث قراردادند و، درباب آن نوشتند. ارزش کاراستادغوریانی درابعاد مختلف کارایشان زیاد است، اما تاآن جاییکه حافظهء بنده یاری میکند، استادغوریانی در بعضی زمینه ها نخستین هستند، مثلا استادغوریانی برای نخستین بار مکتب فرانکفورت رابه علاقمندان تفکرفلسفی درافغانستان مطالعه و معرفی کردند.

هنگامیکه که سِکهء اگزستانسیالیسم دربسا ازگوشه های جهان خیلی رایج بود، درکشور ماسوءتفاهم های عجیبی درمورداین مکتب فلسفی وجودداشت، یکعده ازبزرگان تفکرفلسفی و نویسندگان عرصهء فلسفه درکشورما تعبیری که ازاگزستانسیالیسم به دست دادند، چنین بود وچنین تلقی داشتند وبه دیگران انتقال می دادند، این بودکه گویا اگزستانسیالیسم یک دبستان اباحت آمیز فلسفی است و، جالب است که کس دیگری اگزستانسیالیسم رااز شخانه های مارکسیسم پنداشته بود ! درین مورد استادغوریانی کار واقعا بزرگی انجام دادند، که البته بادیدی انتقادی اگزستانسیالیسم را برای علاقمندان وهواخواهان مباحث فلسفی معرفی کردند، باشاخه های آن وبا بینشهای متفاوتی که درداخل این دستگاه فلسفی وجود دارد. مثلا تفاوتهایی میان کی یرگه گور ویاس پرس وهایدگر، با آنکه بحیث مثال فیلسوفی که تاهنوزهم شهرت دارد ودرآن ایام شهرت جهانشمول داشت، یعنی ژان پل سارتر، استادغوریانی به صورت دقیق این مسایل راازهم تفکیک کردند وتاجاییکه من آگاهی دارم، پیش ازاستاد غوریانی درین زمینه کارزیادی صورت نگرفته بود و،کارهایی هم بسیاراندک واشاره وار بوده وخالی از اشتباهات وسوءتفاهمات نبوده . استادغوریانی نخستین کسی هستند که ویتگنشتاین رابه علاقمندان فلسفه وفلسفه خوانان معرفی کردند وتاجایی که من بیاد دارم، مقالات شان درمورد ویتگنشتاین که به تعبیری بخش عمدهء کارش را(ویتگنشتاین) بحث برمسأله شناوری زبان در دریای فلسفه وحتی عکس آن، یعنی شناوری فلسفه در دریای زبان تشکیل میداد، درماهنامهء عرفان بچاپ می رسید.

استاد غوریانی برای نخستین بار کارل پوپر رادرافغانستان مطرح ساختند و، بازهم مانند همیشه نقادانه به مطالعهء بعضی ازکتاب هایش پرداختند ودرباب این کتاب نظرات خودرانوشتند، مثلا در بارهء کتاب «جامعهء باز ودشمنان آن»، استاد غوریانی نکات بسیار سودمندی به جامعهء روشنفکری وفرهنگی کشور پیشکش کردند. البته نبایدچنین تلقی شودکه استاد (تنها) درمورد معرفی وشناخت فلسفهء غرب همیشه پیشگام بوده اند، استاد درشناختاندن وتوضیح بخشی ازباروها واندیشه های فلسفی یکعده از اندیشه ورزان نامدار جهان اسلام هم پیشگام بوده اند. من چنین چیزی ادعانمی کنم که قبل ازاستاد (غوریانی) چین چیزی نشده، دردیگرکشورهای اسلامی از جمله درایران، به زبان فارسی دری دربارهء صدرالمتأهلین صدرالدین شیرازی مشهور به ملاصدرا کارهای زیادی صورت گرفته و، اما باآنکه دربعضی ازمدارس مایک بخشی ازکارهای ملا صدرا یعنی منطق ملاصدرا بحیث یک مضمون درنصاب آموزشی مدارس بوده ـ اماباآنهم، اگرمن اشتباه میکنم، دانشمندان مرامتوجه بسازند تامن سخن خود راپس بگیرم ـ درافغانستان من ندیده ام که قبل ازاستادغوریانی کسی دربارهء متفکرانی چون ملاصدرا و سبزواری و لاهیجی ـ البته عبدالرزاق لاهیجی وحاج ملاهادی سبزواری ـ چیزی عرضه کرده باشد، من ندیده ام . من باراول معرفی این بزرگان را درنوشته های دوست بزرگ ماواستادبزرگ ما جناب غوریانی صاحب دیده ام . اما یک مسأله بسیارمهم درنوشته های استادغوریانی وجوددارد ومن همیشه وقتیکه نوشته ای ازاستاد راخوانده ام، بیاد یک سخن فرانسس بیکن افتاده ام، فرانسس بیکن درباب جویندگان حقیقت فرموده که این هاشامل سه گروه اند، همه بدنبال حقیقت هستندواین مسأله شامل حال جستجوگران فلسفه علم وفرهنگ هم میشود و، کسانیکه درین زمینه هاتحقیق می کنند ومینویسند، فرانسس بیکن گفته که عده ای مانند عنکبوت به دور خود می تنند وعده ای چون مور همه چیز رابه لانهء خود انتقال می دهند واما عدهء مانند زنبورعسل برزیباترین وشیرین ترین و رنگین ترین گلها وگیاهان می نشینند وعصارهء آنهارا جمع آوری می کنند.

کار تحقیق فلسفی استاد سمندرغوریانی بیگمان ازنوع سوم است.

یک مسأله درموردیکی ازپیامها مطرح شده بود، یکی از دوستان مطرح کرده بود(وآن) درمورد دشواری زبان استادغوریانی بود وپاسخ بسیارشایسته و استادانه ای که استاد برای یک معترض درین زمینه ارائه فرموده بودند، واما، اینجا استادان عالیقدرتشریف دارند، دوستان خبیر ودانا وادیب تشریف دارند، (عرض شود) که بعضی مسایل برای همگان نیست، بحیث مثال ازیک دانشمندوحکیم وشاعر وادیب بزرگ وبرجستهء کشورخود یادکنیم، یعنی حکیم ناصرخسرو قبادیانی بلخی، هنگامیکه مسأله سفرنامه مطرح است، سفرنامه کتابیست که ازطرف همگان خوانده میشود، بانثربسیارساده بسیارروشن، بسیارشفاف، یک شاگرد باسوادصنوف یازدهم و دوازدهم افغانستان همانقدر ازآن استفاده میکنند، خوب، البته دانشمندان بابسیار مسایل دیگرش سروکاردارند، امایک شاگرد زحمتکش صنوف یازده دوازده هم مشکل بزرگی درسفرنامه ندارند امایکعده کسانی که باادبیات فارسی دری وبامبادی بعضی مکتبهای فلسفی آشنایی داشته باشند، اگرداشته باشند، خیلی برایشان مشکل خواهد بودکه یک صفحه از زادالمسافرین یا جامع الحکمتین را بخوانند، اما سفرنامه راهمگان می خوانند.

استادغوریانی گاهگاهی مقالات سیاسی هم می نویسند، در مقالات استاد کسی بادشواری روبرو نمی شود، زیرااستاد عالماً و عامداً مقالات سیاسی راباآن زبانی که برای آن مناسب میدانند، می نویسند، اماوقتی که نفس یک موضوع پیچیده ودشواراست، هیچ کس نمیتواند آن موضوع رابسیارساده برای همگان وبرای هر با سوادی بنویسد، چنین چیزی اصلاً وابداً امکان پذیرنیست.

به یکی ازابعاد دیگرشخصیت استاد،به اجازهء خودشان میپردازم وآن اینست که من شخصاً اگراشتباه کنم، خوداستاد ودوستان دیگر بنده رامتوجه لغزشم بسازند. من دراولین سالهاییکه علاقمندخواندن مجله ها وروزنامه هابودم، ازاستاد مقالات فلسفی نخوانده بودم، مثلا درحدود چهل وپنج سال قبل من از استاد شعرخوانده بودم، یعنی در واقع استاد کارفرهنگی خود رابا شعرآغاز کرده بودند. مثلاشعرهایی از استاد درمجلهء پیام حق نشرمیشد، البته آنوقت نسبت غوریانی جز نام مبارک استاد نبود، تنها عبدالله سمندر(مینوشتند) وچیزی که من درذهن دارم، اگرکسی امروز ازمن بپرسدکه شعراستادچه حال و هوایی داشت درآن سالها(درهمین قسمت استادغوریانی باخنده از استادواصف خواستند که برحال وهوای شعرشان درآنزمان تبصره نفرمایند، حتماً شعراستاد غوریانی درآنزمان سرشارازحال وهوای عاشقانه بوده که نخواستند فعلا برآن تبصره صورت بگیرد، خصوصا درمحضری که خانم استاد، بی بی حاجی عاطفه جان سمندر هم حضورداشتند ودرپهلوی استاد نشسته بودند ! )

خوب، به اجازهء شما استادان گرامی، خوداستاد غوریانی، استاد گرانقدر نگارگرصاحب، استاد راشد سلجوقی، استاد سیمگر ودیگر دوستان ما می دانند که یک دورهء مشخص درادبیات مادورهء اقبال گرایی بود، مخصوصا بعدازسفری که اقبال به افغانستان داشت در سال 1312خورشیدی (1933م)، درآن دوره تأثیراقبال راما بریک عده از استادان وشاعران روزگارمی بینیم وحتی تاحال این تأثیر در بعض موارد وجود دارد، مثلا درشعر استاد بزرگ خلیلی می بینیم، در شعراستاد بزرگ دیگر ما استاد محمدابراهیم صفامی بینیم، درشعر جناب ضیاء قاریزاده می بینیم، همان تأثیرها و پرواز درچنان فضاها درشعراستاد بزرگوار استادغوریانی هم استشمام می شد.

دیگر اینکه استادغوریانی درحدودچهل سال پیش درافغانستان ـ من تصورمیکنم که افسانهء شاعرپیشگام وتجددگرا علی اسفندیاری مشهوربه نیمایوشیج را بسیارکم مردم خوانده بودند وکسان زیادی از آن آگاهی نداشتند، ولی ـ بسیارجالب بودکه دراولین دیداری که بااستاد دست داد، دیدم خوشبختانه استاد نه تنهاافسانه راخوانده و فهمیده اند، بلکه بعض قسمتهای منظومهء افسانه رادرحافظه هم داشتند و، این برای من واقعا عجیب بود،  من شخصا خودم هنوز افسانهء نیما رانخوانده بودم، گرچه بصورت پراگنده اینجا وآنجا شعر هایی از نیماخوانده بودم، ولی افسانه را نخوانده بودم، فقط شنیده بودم ومیدانستم که منظومه ای ازنیما بنام افسانه وجوددارد. اما استاد بزرگوارآنرا خوانده بودند .

خوب، دربارهء استاد فراوان میتوان سخن گفت و، من البته شرم دارم که درمحضر استاد جسارت ورزیده ام ودرمحضرشما بزرگان اینجا نشسته ام، چون فرصت کمی دراختیارداریم، من چنین تمنایی دارم که عمراستاد گرانمایه دراز باد ودراز باد وخداوند سایهء پربرکت ایشان را برسرجامعهء فرهنگی افغانستان مستدام داشته باشد.

ما افتخارمیکنیم به استادغوریانی ... استادغوریانی گذشته از اینکه ازلحاظ کار خود دراوج ها، درسطوح بسیاربلند قراردارند، از لحاظ اخلاق ومنش با تواضع و فروتنی علمی خاصی که دارند، با انتقادپذیری خاصی که دارند، واقعا از نوادر روزگارماهستند وجای بسیارسپاسگزاری است از دوستانیکه درینجا چنین مجلسی رابرای استادغوریانی دایرکردند، واقعاً کارانجمن درویشان شایستهء سپاسگزاری است، ازآنها باید جداگانه تشکرکنیم  وخدمت شایستهء شانرا ارج گذاریم و، من دربرابر استادغوریانی تعظیم میکنم، تکریم آن استادعزیز رابرخود همیشه فرض میدانم وموفقیتهای بسیار بزرگ علمی را برایشان درآینده هم خواستارهستم و، ازشماعزیزان واستادان که باشکیبایی سقراط وار به سخنان پراگندهء بنده گوش فرا دادید، تشکرمیکنم، برای اینکه سخن راندن درباب استاد غوریانی بسیار دشواراست، آنهم برای این بیمقدار با زبان الکن، به قول حضرت ابوالمعانی بیدل رحمه الله علیه:

پریشان می نویسد کلک موج احوال دریا را
بسیار تشکر

************

بالا

دروازهً کابل

شمارهء مسلسل ٤٤                     سال دوم                          فبروری/ مارچ۲۰۰۷