1- اقتدار گرایی حکومت های پیشینه
2- کودتا ها و جنگها
1- اقتدار گرایی و خطا های حکومت های پیشینه
در بالا ازعوامل نزدیک وظرفیت کارکرد عوامل بیرونی وداخلی یاد نمودیم،
اما شایان یادآوری است که موفقیت این کارکرد زمانی میسر شد که پیشینۀ جامعه
از هر نگاه بستر مساعد را در اختیار آنها نهاده بود. پیشینه هایی که با
کارکرد حکومت های استبدادی واقتدار گرا، مردم افغانستان را از آگاهی به
نیازها و سهمگیری مثبت در امور جامعه دور و در تاریکی نگهداشتند. بنابر
آگاهی تاریخ و جامعه شناسی جوامع، هنگامی که مردم یک جامعه در تاریکی به
سرببرند، نا آگاهی آنها سبب بهره برداری های متنوع وحتا ضد انسانی می شود.
جامعه یی را در نظر آوریم که عقب نگهداشته شد. مردم ما از خوبی های تحولات
وپیشرفت ها در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی محروم وعقب
ماندند. بدون تردید و با توجه به مردمی که از خواندن ونوشتن محروم بودند،
آموزش های بسیار پیشینه وسنتی گوش آویزشان بود، با دیدگاه خـُـــرد و محدود
زنده گی بدوی به قضایا و زنده گی برخورد نموده، نیروی محرکۀ فعال برای
دسترسی به بهبود خواهی برای خود نشده، بلکه پیشرفت های جامعه را با موانع
ومحدودیت ها مواجه کرده و تحقق اهداف گروه های فساد خوی و زر اندوز را کمک
رساندیند. اکثریت مردم افغانستان، چنین وسیله یی را دراخیتار تبهکاران
زورمند کنونی نهاده اند.
حکومت های استبدادی، طی سالهای متمادی نه تنها برنامۀ جدی و مورد نیاز
آموزش دهی نداشتند تا مردم با سواد شوند، بلکه بارها بهترین هایی از دارنده
گان اندیشه های تحول طلبی، فرهنگ گستری را که میتوانستند در زمینۀ پخش وبذر
فکر بهبودی خواهی وبالا رفتن شعور سیاسی، دسترسی به افکار تحمل آمیز مصدر
کارسودمند شوند، اعدام وزندانی نمودند. این موضوع را درعنوان دورۀ هفتم
شورا بیشتر باز می نمائیم.
هم راستا با این آسیب زایی وخطا کاری، تاریخ بهره گیری ازسران اقوام وقبایل
مردم برخی مناطق پشتون نشین کشور را در نظر آوریم که سران حکومتی با دادن
پارۀ از امتیازهای اداری و مادی، برخی از آنها را در کنار خود قرار دادند،
اما در واقع به رشد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پشتونهای کشور به ویژه به
افغانهای جنوب کشور، آسیب های زیادی رسانیدند.
مردم مناطق مرکزی افغانستان که بیشترین نفوس ملیت هزاره و دارندۀ مذهب شیعه
را تشکیل داده اند، با سیاست اشکارا تبعیض آمیز چند جانبه زیرستم چند بُعدی
ملی ومذهبی روزگار تلخی را دیدند.
در برنامه های انکشافی برای مناطق مرکزی کشور سیاست اشکارا تبعیض آمیز
اعمال شد. ازینرو آنها ومردمان همه مناطقی که با تبعیض مواجه شدند، برای
کاریابی به شهرها و بیشتر به سوی شهر کابل روی آورده، دشوارترین کارهای
جسمی، آزاردهنده ترین سرپناه ها را برای به دست آوردن لقمه نانی متقبل
شدند.
انحصارقدرت، آموزش های غلط و سرکوب های تحول طلبان راکه حکومتهای پیشین به
نمایش نهادند، همچنان تفاوت های طبقاتی، تبعیض های گوناگون، عدم توجه به
نیازهای عاجل مردم، جامعه یی را شکل داد پسمانده و با مردم ناراضی اما فاقد
شعور سیاسی برای حرکت وحق ستانی. جامعه یی که از فرهنگ سیاسی مورد نیاز
برای دیموکراسی دور نگهداشته شد.
آن عوامل که در جلوگیری از کوشش های دموکراسی خواهانه مؤثربود، در رویاندن
ناهنجاری های کنونی سهم بسیار دارد.
ادامه دارد
|