کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 

 

 

 

۲

 

 

۳

 

 

 

۴

 

 

 

۵

 

 

 

۶

 

 

۷

 

 

۸

 

 

۹

 

 

۱۰

 

 

 

۱۱

 

 

 

۱۲

 
 

   

نصیر مهرین

    

 


بخش دوم، قسمت هفتم

 

 

 

آنانی که به مضمون اجتماعی و پیام ها و صدای رسای این شعر گوش بدهند و همزمان با آن، از سنت وپیام های شاه ستایانۀ بخش وسیع شاعران پیشین آگاه باشند، پیامی که با وضاحت در چهار مقالۀ عروضی نمایان است: "بر مراد شاهان باید سخن گفت"، نو بودن شعر لالۀ آزاد را بهتر درک می نمایند.
در زمینۀ رویکرد صفا به لاله و راز و رمز آن که موضوع اصلی این نوشته را احتوا می کند، نمونه هایی را در برگهای پیشتر دیدیم. شایان یادآوری است که صفا در شعر لالۀ آزاد، آرزوهای انسانی را می آورد که آزاد به دنیا آمده است ،میخواهد آزاد باشد و از این پایگاه بر زشتی ها وپلشتی های بازدارندۀ آزادی انسانها می شورد. برای بیان این حال واحوال خویش، لالۀ آزاد را نماد مناسب یافته است. از همانجا است که پرتو نادری می نویسد:
" گویی این لالۀ آزاد نام دیگر ابراهیم صفا است."
استاد لطیف ناظمی سخن دقیقی در این باره نیز دارد. وی می نویسد:
"نام آشنا ترین شعر صفا، «نوای لاله» است که به لالۀ ازاد بیشتر شهرت دارد. . . شعری که سرایندۀ آن از زبان لاله سخن میزند. . .
نمونۀ درخشانی است از باور وی به آزادی و آزادگی. دراین شعر که از صنعت تشخیص بهره گرفته است، در واقع به آدم های نظر دارد که همانند لالۀ آزاد"رنگ رخسارۀ شان از خون رگ شان رنگین است"، "در بندکسی نیستند"، "آزاد اند"، "منت کسی را نمی پذیرند"، "آزاد امده اند وآزاد میروند."
(1)

تصور می شود که شعر بلبل گرفتار، می تواند، پیش زمینه ویا یکی ازسرچشمه های لالۀ آزاد محسوب شود. نگاه نمائیم:
. . . ای خدا از چه دل شوق شمارم دادی
طبع سرشار و لب نغمـه شعارم دادی
با گل و لاله و گلشن سر و کارم دادی
آشیانی به چمن فصل بهارم دادی
که فلک بی سخنی آتش بیداد افروخت
مشت خاشاک مرا شعله زد و پاک بسوخت.(2)

اما با این تفاوت که در شعر لالۀ آزاد، گونۀ از مرامنامه وبه زبان آثار فرنگی"مانیفیست" شخصی را می بینیم که تار وپود وجودش باورمند به آزادگی است، ولی او را دربند کشیده اند.
جذابیت بیشتر این شعر را از همین پیام رسا، شاعرانه وصمیمانۀ می توان دید که محدودیت زمانی نمی پذیرد. فریاد لاله را از پشت سده های بسیار از دشت های سیاووشان، با فغان های جگرسوز لاله های زندان ارگ، دهمزنگ و پلیگون پلچرخی به همه می فرستد.
اگر این شعر را بسیاری دوست داشتند ودوست دارند، این ویژه گی را دارد که درد و رنج تاریخی را فریاد می شود، ازاده گی را با مهربانی می ستاید، و چنین است که ماندگار می ماند.
شاعر وادیب گرانمایه، بشیرسخاورز در زمینۀ ماندگاری شعرمی گوید:
". . . شعر خوب لحظه يی، ميتواند که صدای همان لحظه باشد وهم برای لحظات ديگر، ماندگار بماند، اما شعربد لحظه يی، تنها اقبال استقبال درهمان لحظه را دارد و خيلی زود از صفحه ذهن مردم زدوده می شود . . ." (3)
این است که لالۀ آزاد، وقتی به سخن می آید و مرام انسانی و بند ستیزی خویش را ابراز میدارد، خروشگاه شفاف، با استدلال و داد خواهی هم می شود. واز گسترۀ موسیقی نیز صدای خویش را به گوش ها می رساند.
وقتی می بینیم که این سروده با زیبایی بر لب موسیقی نشسته است، با توجه به آگاهی از دسترسی شادروان صفا به آلۀ موسیقی دلربا، زمزمه هایی که گاهگاهی با دلربا داشت، این برداشت را محتمل مینماید که در ساختن آهنگ مشهور من لالۀ آزادم، با شادروان عبدالغفور برشنا، صحبت های داشته است.
نخست از دسترسی ایشان به نواختن دلربا می آوریم:
"گاهی برخاسته و دلربایش را که یگانه آلۀ موسیقی مورد علاقه وی بود، برای مدت کوتاهی به دست گرفته، می نواخت و با آواز خفیف، یگان صدا کشیده و زمزمه می کرد."(4)
این علاقه به موسیقی وذوق هنری او را با مطالعۀ شعرهایی که برای هنرمندان ایرانی گوگوش و هایده سرورده است، نیز میتوان درک نمود.(5)
آهنگ من لالۀ آزادم
در بارۀ چگونگی تهیه وخواندن دوگانۀ آهنگ آن، دوست گرانقدرعبدالوهاب وهاب مددی باری گفت:
" یکی از روزها در داخل تعمیر رادیو کابل، چشم مرحوم استاد عبدالغفور برشنا برمن افتاد. گفت بیا که کارت دارم. با هم در یکی از اتاق های رادیو رفتیم. در آنجا ورقی را هم در دست داشت که در آن شعرلالۀ آزاد نوشته شده بود. آرمونیه را گرفت و زمزمه نمود. پس از آن گفت که این آهنگ را خودت و با یک خانم می خوانی. روز دیگر از خانم آزاده که واقعاً صدای خوب ودلنشین داشت، نام برد. بالاخره ما دوتن زیرنظر استاد برشنا تمرین نموده وآهنک من لالۀ آزدم را به شکل دوگانه ثبت نمودیم."(6)
ادامه دارد
........................................................................................................................

1- استاد لطیف ناظمی. ابراهیم صفا شاعر درد آشنای تلخکام. دیوان صفا.ص ذ
2- دیوان صفا. ص188
3- بشیر سخاورز.شعر جامعه را زنده نگهميدارد. وئبلاگ بشیر سخاورز
4- کلیم الله ناظر. شرح حال صفا. تارنمای رنگین.
5- در دیوان صفا، به یاد گوگوش و هایده هنرمندان ایرانی بیت های سروده شده است. برای گوگوش: پیش قدت فتاده زپاخیزان گوگوش . . . (شعر گوگوشص 236) وبرای هایده در همین صفحه: حسن بی ساخته ات برده بسی هوش از سر . . .
6- از صحبت های جناب عبدلوهاب مددی با نگارنده
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۲۹۸    سال  سیـــــــــزدهم         میــــــزان/عقرب   ۱۳۹۶         هجری  خورشیدی      شانزدهم  اکتوبر  ۲۰۱۷