کابل ناتهـ، Kabulnath

 
 
 
 
 
کبیر داس جولای خدا
 
بخش آخر
 
بشیر سخاورز
 

 

موسيقى بى صدايى

 

مىگويند كه كبيرداس آواز مناسب براى آواز خوانى نداشت، اما با اين وجود او شعر هايش را با ارغنون روح مىداد. هنگامى كه شنوندگان اش به او گوش مى دادند، آواز كبيرداس حسن ملكوتى به خود مىگرفت و آنچه او مى خواند، پيام آسمانى داشت. كبيرداس موسيقيدان بود و از اثرگذارى موسيقى بر روان آدمى آگاهى ژرف داشت. او اگر از سويى خنياگر بود، از سوى ديگر به خنياگرى خدا، آن صداى بى صدايى كه نيازى به نواختن پرده هاى موسيقى ندارد، مىگفت:

 

آن جا تمام آسمان پر از صداست

جايى كه موسيقى را نيازى به سرانگشتان و تار ها نيست

جايى كه بازى لذت و درد پايان ندارد

كبير مى گويد: "اگر زندگى ات را با آن شط زندگى بياميزى

سرزمين والاى بركت را خواهى يافت."

 

كبير براى گسيل دادن خيال اش تصوير هاى بى شمارى را به كار برد، اما از آن ميان تصوير موسيقى كه تصوير ندارد را، ملموس ساخت، به ويژه موسيقىى كه در بى صدايى است و خنياگر آن خداست.

 

ارغنون كبير در قوالى آوازخوانان مسلمان

در دنياى موسيقى هم كبيرداس شناسنامهى آيينى ندارد و به همين سبب هم در ميان خنياگران مسلمان و هم هندو توانسته است راه يابد و بر گسترهى دل هاى پيروان هر دو آيين نشيند. او در ميان قوالى خوان هاى پاكستان به همان پيمانه محبوب است كه "بابه بلشاه" شاعر صوفى و موسيقيدان پنجاب پاكستان. از كسانى كه با شعر كبيرداس در دنياى موسيقى قوالى به شهرت رسيدند مى توان اينها را بر شمرد.

١- فريد اياز

http://www.youtube.com/watch?v=i0Nep9byaic&feature=player_embedded

٢- زنده ياد استاد نصرت فتح على خان

http://www.youtube.com/watch?v=IqwWDUyzp3s&feature=related

٣- شفيع محمد فقير

http://www.youtube.com/watch?v=hwRl1VlAR4I

٤- استاد غلام فريد نظامى

http://www.youtube.com/watch?v=lGThCCjXR5Q

 

 

كبير داس در بجهن خنياگران هندوستان

از آنجايى كه بجهن (سرود نيايشى) در آيين هندو و سيك جايگاه ويژهاى دارد، سروده هاى كبيرداس هم توانسته اند طننين انداز نيايشگاه هاى هندو و سيك گردند. آواز خوان هاى هندو و سيك آيين، خداوند را با خواندن بجهن در اين نيايشگاه ها پرستش مى كنند و مشهورترين اين آواز خوان ها انوپ جلوته است  كه او گاهگاهى به نيايشگاه هندو ها مى رود و بى آن كه پولى از بابت عرضه كردن موسيقى بگيرد، با بجهن،  خداوند را نيايش مى كند. مشهور ترين بجهن خوان هندوى هندوستان كه سروده هاى كبير را خوانده اند، اين ها هستند:

 

١- انوپ جلوته

٢- جگجيت سينگ

٣- پريم روت مره جيس

٤- داكتر پوجا انگره

٥- مدهوپ مگل

 

 

حرف آخر

ديرى است كه آثار رابرت بلاى، كالمن باركس، فرانكلين لويس و ديگران را پيرامون زندگى كبيرداس و مولانا جلال الدين بلخى مى خوانم، اما هنوز اثرى كه پيام انسانى اين دو صوفى بزرگ را مقايسه كند، نديدهام. اين نبشته ى كوتاه رهبرد به انديشهى كبيرداس است و در ضمن اشاره هايى دارد به همسويى انديشهى او با مولانا جلال الدين بلخى كه با دريغ كافى نيست و نياز به پژوهش بيشتر دارد.

 

سخن  كهنه

كبيرداس به همان پيمانه شهرت دارد كه مولانا جلال الدين بلخى.  پژوهش در بارهى كسى چون كبيرداس  كه شهرت جهانى دارد، هم ساده است و هم دشوار. ساده به سببى كه در هر جاى دنيا كتابى پيرامون زندگى و شعر كبيرداس وجود دارد و هم وبسايت ها پر از معلومات در بارهى اوست؛ و دشوار به سببى كه ميدان براى سخن نو در بارهى او گفتن اگر كوچك نيست، گسترده هم نيست. بارى پژوهش هاى باختر كه بر پايهى استناد استوار اند، و ردپاى من درآوردى ها را در آن نمىتوان يافت، حكم مىكنند تا هر جملهاى بر اساس برگهى مستند، باشد. در اين گونه پژوهش ها نقل قول هاى شفاهى و يادداشت هاى تلفنى ديده نمىشود و حدس و گمان كمتر اتفاق مىافتد؛ پس ديد نو در مورد شعر و شخصيت كسى بيشتر بر اساس تقابل افكار است كه راهى را براى دريافت نوين باز مىكند. من با توجه بر اين امر كوشيدم كه از نقل قول ها و حدس ها دورى كنم و با تقابل افكار ديگران خواستم كه خواننده خود به حقيقتى برسد كه مال خودش است، همان حقيقت نهايى - نه كسبى. حقيقت نهايى كه كبيرداس دنبال اش بود.

 

 

سخن نو

١- مقايسهى كبيرداس با شاعران صوفى زبان فارسى

 

هنوز مقايسهى علمى و يا آنچه به آن "نقد تطبيقى" مىگويند در مورد شعر كبيرداس و شعر شاعران صوفى در زبان فارسى صورت نگرفته است و جاى همچو پژوهشى در آثار پژوهشگران برجستهى خاور و باختر، خالى است. پيام انسانى كبيرداس با پيام مولانا مى تواند تطبيق شود و نويسندگان خاور و باختر كه تنها پيرامون يكى از اين دو صوفى پژوهش كرده اند، مى توانند پيام اين دو تن را مقايسه كنند. من با اشاره هايى خواستم، بگويم كه پيام كبيرداس با پيام مولانا جلال الدين محمد بلخى و نيايش هاى او با نيايش هاى خواجه عبدالله انصارى شباهت دارد.

 

٢- زدايش خرافه و شايعات پيرامون زندگى كبيرداس

 

كبيرداس در پى آن نبود تا خود را در كنار فرشته و ملك قرار بدهد. او به مرشد هايى كه دعواى برترى داشتند و جايگاه خود را در آسمان ها مى ديدند، سر فرود نياورد و هم نخواست كه ديگران او را در آسمان ها بيابند. او خود را فرد عادى مى‌شمرد و تنها به يك پيشوا (گورو) سر فرو مىآورد و آن ذات خداوند (سات گورو) بود و چون خود به پيشوا هاى ديگر باورمند نبود، نمىتوانست كه ديگران را به آسمانى بودن خودش و يا واسط بودن خودش با خدا رهنمايى كند. نويسنده هايى كه او را به آسمان ها كشيده اند و خواسته اند كه كبيرداس را بزرگ جلوه بدهند، او را درست نشناخته و حتا بر او جفا كرده اند. همين گونه تراشيدن سنگ نبشتهاى كه عمر او را بيش از صد سال جلوه بدهد، كوشش ناكام در آسمانى ساختن كبيرداس است.

 

٣- گزارهى شعر او به زبان فارسى

 

تا هنوز كه ماه مارچ سال ٢٠١٠ ميلادى است، گزاره‌‌ى شعر كبير به زبان فارسى صورت نگرفته است. شاعر ارجمند جناب بارى جهانى، شاعر زبان پشتو، شعر هاى كبيرداس را به زبان پشتو برگردانده است، اما اين شعر ها تنها از مجموعهى "بگهت كبير" است كه در كتاب مقدس سيك ها (گورو گرند صاحب) گرد آمده اند.  مجموعهى اشعار كبير "بيجك كبير" نام دارد. جناب بارى جهانى شعر هاى كبير را با زبان شعرى برگردانده، كه اين امر  نظر به اقتضاى وزن و قافيه به اصالت شعر كبير زيان وارد كرده است و برگردان دور از اصل است.

 

تلاش شد تاگزارهى، هر چند اندك و شايد ناچيز از شعر هاى كبير به زبان فارسى در اين مقال بگنجد تا خواننده با شعر او در زبان فارسى آشنا گردد. من بر آنم كه ترجمهى مكمل از شعر هاى او را در كتابى بگنجانم.

 

 

هدف از اين نبشته

 

 

در اين هنگام كه تيغ دشمنى، دشمنكامى، نفرت و كينه در زير پوشش آيين ها گردن مردم را مىبُرد و جايى براى بردبارى، سازش، آشتى و پذيرايى ديگر آيين ها در اين اقليم خشك تعصب نمانده است، پيام سازش و آشتى را در شعر كبيرداس يافتن، تلاشى است تا بگويم كه خداوند هندو، مسلمان، نصرانى، يهود و ديگر آيين ها، يك خداى واحد است. اما امروز شكيبايى را نمىتوان حتا در پيروان يك آيين واحد يافت. مسلمان، مسلمان را مىكشد و جسارت مىكند بگويد كه اين كشتار به فرمان خدا بوده است. هفتهاى نيست كه بمب جهادى - كودكى، زنى، پيرمردى و يا جوانى را در افغانستان به خاك و خون نيفگند.  كبيرداس چند سده پيش بر باور مردمان متعصب، اين پاسداران دروغين آيين ها خط چليپا كشيد و بگذار اين چليپا بر پيشانى اين گونه باور ماندگار باشد.

 

اختلاف وضع بيدل در لباس افتاده است

ورنه يكسان خون بود در پيكر طاووس و زاغ.

 

رويكرد ها:

 

در زبان پشتو

 

جهانى بارى، بگهت كبير د پشتو په بن كى، عبدالحميد ترابى، قندهار، ١٣٨٤

 

در زبان انگليسى

 

1-              Robert Bly, Kabir: Ecstatic Poems, Beacon Press 1992

2-              G.N.DAS, Kabir, Couplets from Kabir, Kabir Doha. Edited, Translated and Compiled, 2002

3-              Sir Robindranath Tagore, One Hundred Poems of Kabir, Macmillan, India Ltd, 2006

4-              Linda Hess and Shukdev Singh, The Bijak of Kabir, Oxford Scholarship Online Monograph, 2002

 

Websites

 

1-              http://en.wikipedia.org/wiki/Kabir

2-              http://www.thecolorsofindia.com/kabir/index.html

3-              http://www.sikh-history.com/sikhhist/events/kabir.html

 

 

پايان

 

ماه مارچ سال ٢٠١٠ ميلادى

ژنو، سويس

  

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل    116            سال شـشم       حوت  ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       مارچ  2010