کابل ناتهـ، Kabulnath




























بخش اول





بخش دوم















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان

همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل

 
 
 
 
 

كبيرداس جولاى خدا

 
 
 
بخش سوم

بشير سخاورز
 

 

هیچ شکلی بی هیولا قابل صورت نشد

آدمی هم پیش از آن کادم شود بوزینه بود. (بيدل)

 

شايد ميرزا عبدالقادر بيدل و ميرزا اسدالله خان غالب بيشتر از ديگر شاعران فارسى زبان كه بُعد فلسفى در شعر شان جلوه گر است، به موضوع تناسخ به همان گونه اى كه هندوان به آن نظر داشته اند، پرداخته باشند. شعر معروف بيدل "آدمى هم پيش از آن كادم شود بوزينه بود" دستاويز خوبى براى عده اى از كسانى كه باور به هيچ آيينى نداشتند، شد و او را حتا بانى تحول انسان Evolution)) دانستند، در حالى كه بيدل در هندوستان تولد و بزرگ شده بود و هر روز مى ديد كه تناسخ چه گونه در روان هندوان نساجى شده است.

صوفيان هندوستان تعبير ديگرى از تناسخ داشتند و آنها به اين باور بودند كه تحول انسان در همين زمين صورت مى گيرد. به نظر آنها انسانى كه به تزكيه ى نفس نه پرداخته است، حيوانى بيش نيست و براى گزار از عالم حيوانى به عالم انسانى نياز به تزكيه ى نفس است.  در مجموع مسلمانان و هندوان پيرو جنبش بختى با تعبيرى كه از تحول انسان و يا تناسخ داشتند با همان تعبير كه يكى آن را تحول انسان و ديگرى تناسخ ناميد، تناسخ را پذيرفتند و آن را به سود انسان شمردند كه بايست انسان در طول عمراش به تزكيه ى نفس بپردازد تا به مرحله ى انسانى ترقى كند اما به شدت از سازمان طبقاتى (جات) در آيين هندو انتقاد كردند.

نظام جات (طبقات اجتماعى)  پيشينه ى دورى در هندوستان داشت و ظهور آن پيش از عصر عتيق است و مردم هندوستان در مجموع به چهار "جات" تعلق داشتند، اما شاخه هاى جدا شده از اين چهار طبقه به ٣٠٠٠ مى رسند. چهار طبقه ى مهم را بر مى شماريم:

١ برهمن (طبقه ى روحانيان)

٢ شتريه [کهشتریه] (طبقه ى نجيب زادگان و يا جنگاوران)

٣ ويسيه (طبقه ى كشاورزان و بازرگانان)

٤ هاريجان (طبقه ى نجس)

 

گزار از طبقه ى پايين به طبقه ى بالا در آيين هندو ناممكن بود، اما زنهاى طبقه ى پايين در صورت سپردن دورى (جهيز) هنگفت به شوهر، مى توانستند با حفظ طبقه ى خود عروس خانواده ى طبقه ى بالاتر شوند.  گذرنامه ى داخل شدن در يك طبقه اجتماعى بر مبناى متولد شدن در همان طبقه بود و تا هنگام مرگ، فرد مى بايست در همان طبقه بماند. پيداست كه برهمن ها با امتيازى كه داشتند نمى گذاشتند كه ديگران در صف شان داخل شود و هم چون خود ِسمَت راهبى داشتند، تفسير مى كردند كه بودن شان در طبقه ى برهمن بر اساس اراده ى خدا است و ديگران هم بايد طبقه ى اجتماعى خود را بپذيرند.

نجسها گروهى از بوميان غيرآريايى هندوستان بودند. افراد اين طبقه به هيچ وجه حق نداشتند در محله هاى طبقات بالاتر گشت و گذار كنند و هر گاه از باب ضرورت براى حمل زباله به اماكن آنان مى رفتند، موظف بودند با صداى بلند حضور خود را اعلام كنند كه مبادا نگاه افراد طبقات بالا به اين گروه بيفتد و اگر گاهى اتفاق مى افتاد كه كسى از طبقه ى بالا بر نجسها نظر كند در آن صورت، بيننده بايد با غسل خود را تطهیر مى كرد.

داد و ستد نيز از راه دور، با گذاشتن پول در مكانى و تقاضاى متاع با فرياد و اختفاى كامل انجام مى گرفت. گوش دادن به تلاوت كتابهاى مقدس نيز بر آنان حرام بود و اگر فردى از ايشان در اين مورد استراق سمع مى كرد، براى مجازات ، سرب مذاب در گوش او مى ريختند.
عجيب تر اينكه افراد طبقه نجسها به اين وضع خو گرفته ، آن را حق مى پنداشتند و باور داشتند كه اين تيره بختى زاييده بدكردارى آنان در زندگانى پيشين است كه از طريق تناسخ آن را دريافت كرده اند.

هر گونه اقدامى براى كم كردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود ٣٠٠٠ طبقه فرعى كه به تدريج در ضمن آن چهار طبقه پديد آمده ) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غيرمقبول بود. البته اين سنت اجتماعى در سال ١٩٥٥عيسايى رسما لغو شد و تنها جلوه هايى از آن باقى است .

گام برداشتن پيروان بختى به سوى چليپا كشيدن بر كتيبه هاى طبقاتى در سده هاى ميانه  در هندوستان انقلابى بود بى بديل، اما نتوانست كه دامنگير تمام هندوستان شود و پس از سده ى ١٦ سير آهسته گرفت. در بين مسلمانان صاحب جاه و مقام داراشكوه از نخستين كسانى بود كه در راه هدف اش قربانى شد و مرگ او آموزه ى گشت به ديگر مسلمانان كه گزارى چنين در اسلام مجاز نيست. در بين هندو ها هم جنبش بختى ضعيف شد. گورو نانك كه آيين سيك را براى ايجاد برابرى و برادرى بين هندو و مسلمان بنيان نهاد در سال  ١٩٤٧ عيسايى زنده نبود تا ببيند كه با چه بى رحمى ى پس از تجزيه ى هندوستان به دو كشور هندوستان و پاكستان، مسلمان خون سيك را مى ريزد و سيك خون مسلمان را.

 

ادامه دارد

دسمبر، سال ٢٠٠٩

بليز، امريكاى ميانه

 

(())(())(())(())(())(())

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل 110           سال پنجم           قوس/ جــــدی   ۱۳۸۸  هجری خورشیدی       دسمبر 2009