قسمت ششم
اتحاد شوروی وحفیظ الله امین
مناسبات میان شوروی و امین همچنان امین با شوروی را طی دو مرحله می توان دید:
۱- پیش ازکودتای ثور
۲- پس از کودتای ثور
۱- پیش از کودتای ثور
( امین و شوروی حامی همدیگر )
امین پس ازآن که ازامریکا به افغانستان رفت، به عنوان یک تن ازاعضای جمعیت دموکراتیک خلق وبالتبع یک تن ازهواداران پروپاقرص اتحاد شوروی فعالیت سیاسی داشت. از این رو فعالیت های او ازجانب شوروی زمینۀ تردید نداشت. می توان پذیرفت، که " ک. ج. ب " از مسؤولیت بعدی امین درحزب به عنوان مسؤول امورنظامی مطلع بود. این اطمینان را بربنیاد آگاهی ازنفوذ آن نهاد درارتش افغانستان و رابطۀ نورمحمد تره کی منشی حزب که با نام مستعار " نور" با "ک. ج. ب." در پیوند بود، می توان ابراز نمود.(۱ )
چنان بود که تبلیغات جناح پرچم پس ازانشعاب ۱۳۴۶علیه تره کی وبعدترامین تأثیری روی مقامات شوروی برجای نه می نهاد. حتا مقامات شوروی ازتبلیغات آن دوجناح ابراز نا خرسندی داشتند.(۲ )
کوششهای امین درحزب و تبارز سیاسی او به عنوان یک تن ازاعضای پارلمان زمان شاهی، و درعین حال فعال مدافع شوروی، آن موقف شوروی را توجیه نیز می نماید.
از این مرحله، جلوه یی از شک و تردید مقامات شوروی بر امین ویا اتخاذ موقفی ازطرف امین که گونه ی از اعتراض وانتقاد وسرکشی ازمواضع شوروی را نشان دهد، تا حال دیده نشده است. همان بود که پس از پیروزی کودتای ثور، به مشوره های شوروی جداً نظر داشت و
با افسراوپراتیفی
(۳) ملاقات نموده بود. دربارۀ این موضوع می خوانیم که: " حفیظ الله امین درهمان روز با یک افسر اوپراتیفی ملاقات نموده طالب مشوره درموارد ذیل شد:
آیا بیانیۀخطاب به مردم تره کی از طریق رادیو صبح روز ۲۹ اپریل پخش شود ویا صبح روز ۳۰ اپریل؟
آیا بیانیۀ موصوف ازآدرس حزب صادرشود ویا ازآدرس شورای انقلابی نظامی؟
وبالاخره آیا تره کی صرف رئیس جمهورخوانده شود و یا منشی عمومی و رئیس جمهور به شکل همزمان؟ امین به نماینده گی از خود وسایر رفقایش درخواست نمود تا اتحاد شوروی به زودی ممکن رژیم جدید را برسمیت بشناسد.
ریزیدینسی(۴) درگزارش خود به مسکو درحمایت ازامین نوشت:
" امین حامی همیشگی همکاری با اتحاد شوروی و ح. ک. ا. ش. است"
بربنیاد چنان شناخت از امین، اندره پف رئیس کی جی بی، هدایت داد ه بود، که نام بعضی از اعضای آن سازمان برای امین فاش شود. می خوانیم:
" بنابرهدایت اندره پف هویت یک تعداد از اعضای ریزیدنسی برای امین فاش ساخته شد. آنها عبارت بودند ازشخص ریزیدنت، و گ. اوسکادچی قونسل، پ. س. گولیوانف سکرتردوم سفارت، س. لختورین، افسرگارد امنیتی و ی. کوکتا سکرتر اول سفارت شوروی درکابل.
رئیس هیأت " ک. ج. ب " دگروال بودگانوف برای امین توضیح داد که بنابر یک سلسله دلایل قابل فهم وبراساس دساتیر دولت شوروی، آنها قبل از انقلاب اپریل با رهبری " ح. د. خ. ا " تماس های مخفیانه را برقرار کرده بودند. آنها ( نماینده گان " ک. ج. ب." در افغانستان ) اکنون سرگرم آن اند که به فعالیت های تخریبکارانۀ سازمانهای استخباراتی کشورهای غربی علیه اتحاد شوروی و " ج. د. خ. ا " نقطۀ ختم بگذارند." (۵)
اعتماد و اطمینان ک. ج. ب بالای امین به همکاری تنگاتنگ ومشوره های بسیارنزدیک انجامیده بود. ازجمله مشوره درزمینۀ اخراج مشاورین کشورهای غربی از وزارت داخلۀافغانستان. امین درهمه موارد در راستای لزوم دیدهای نماینده گان شوروی ازهمکاری واطاعت دریغ نمی ورزید.
شایان یادآوری است که اسم رمزی امین نزد کی جی بی در افغانستان، کاظم بود (۶)
۲- پس از کودتای ثور
پس ازکودتای ثورنیزمدتی مناسبات میان مقامات حزب کمونیست اتحاد شوروی وکارمندان نهادهای جاسوسی آن درافغانستان، با امین وامین با آنها رفیقانه بود. حفیظ الله امین مانند تره کی در صحبت های مستقیم وتلفونی با رهبران حزبی و دولتی به ارائۀ گزارش ها ازاوضاع افغانستان می پرداخت وآنها نیز به او مشوره می دادند.
اما، تشدید بحران ها، تبارز دگربارۀ تنش های جناح کارمل وخلقی ها، توسعۀ شورش های ضد دولتی- شوروی؛ مناسبات شوروی وامین را در خفا دچار بحران نمود. نخستین بازتاب تنش ها میان رهبران دوجناح در ماسکو، ایجاد گونۀ یی از دردسر برای آنها است.براساس دریافت های نماینده گان شوروی درافغانستان، " کشمکش ها و دسیسه سازی" ها مانند گذشته در بین حزب رواج داشت.
دستگیری واعدام ده ها هزار انسان بیگناه موافقت همیشگی مقامات ماسکو را همراه داشت.
نویسنده گان کتاب " جنگ درافغانستان" می نویسند:" در مجموع واکنش رهبران شوروی به رهبری ل.ای.برژنف در برابر ماجراجویی های امین ره آورده های مثبتی به بار نیاوردند.هرگاه نگوییم که واکنشی که در راستای باثبات سازی اوضاع متوجه می بود، اصلاً نبود.هیچ هوشدار رسمی به رهبران افغانستان مبنی بر خود داری از ماجراجویی ورفتارهای بی بند وبار وبی پروای شان داده نشد.رهبران شوروی وقت کافی برای نشان دادن واکنش در اختیار داشتند . . ." (۷)
شایان یادآوری است که نویسنده گان اگر به سکوت مقامات مسکو معترض استند، این واقعیت را گویا درنیافته اند که آن همه بی بند وباری وسر به نیست کردن ده هاهزار انسان ،برای این از نظر برژنف ودیگران استقبال شده بود که آنها نیز سرکوب شده گان را مخالف و ضد انقلاب می دانستند.
امین وگروه او،در حالی که همنوایی حزب را در سرکوب ها با خود داشت،با داشتن چنان پشت گرمی ازطرف شوروی آشکارا بود که لجام گسیخته می تاخت.
یورش امین به سوی برخی از اعضای جناح پرچم ، ممانعت شوروی را بار آورد وسر آغازی شد در تیره گی مناسبات شوروی وامین . از آن به بعد است که " ک. ج. ب. چندین بارازطریق نماینده هایش با حفیظ الله امین که از جریان فعالیت ارگانهای امنیتی نظارت میکرد، تقاضا نمود تا به پیگرد افراد خاتمه بخشیده، یک تعداد زیادی از اجنتهای" ک. ج. ب" و اشخاص ارتباطی مورد اعتماد شوروی را ازالزامات وارده برآنها مبنی برخیانت وانجام فعالیت های ضد دولت مبری ساخته آزاد سازد.
به امین گفته شد که این افراد کارهای مؤثری را برای منافع اتحاد شوروی انجام داده اند وبدین وسیله برای تقویۀ دوستی افغان- شوروی وانقلاب ملی دموکراتیک در افغانستان کمک نموده اند. درجمع اشخاص یادشده، اسم های ح. شرق( داکترمحمد حسن شرق) سابق معاون صدراعظم در زمان محمد داود، صمد ازهر قوماندان اسبق ژاندارم وپولیس، محمد رفیع وزیرکار و امور اجتماعی وسابق عضو شورای انقلابی؛ عبدالسلام معاون اسبق وزیرتجارت، قادر وزیردفاع وتعداد زیاد دیگر وجود داشت." (۸) نویسنده گان کتاب جنگ در افغانستان نیز در مورد چند تن از مغضوبین امین مانند قادر وکشتمند که به اعدام محکوم شده بودند، می نویسندکه " تنها پس از تقاضا های پیوستۀ جانب شوروی در اکتبر ۱۹۷۹ مجازات اعدام آنها به زندان دراز مدت تعدیل گردید." (۹)
امین درحالی که آمادۀ پذیرش توصیه های طرف شوروی بود، گونه یی از نارضایتی را با این عنوان که برخی از متخصصین پیشین شوروی درافغانستان، تغییرات ایجاد شده در افغانستان را درک نمی کنند، ابراز می داشت.
نفوذ بیشترامین درحزب و حکومت، تنگتر نمودن ساحۀ قدرت، تبارز بیشترجاه طلبی ها که به تشدید اختلافات روحی وشخصی با تعداد دیگری از اعضای رهبری حزب انجامید؛ درماسکو این نگرانی ها را ایجاد نمود که امین مصالح ومنافع شوروی را به درستی درک نمی کند. از آن پس برخی از تشبثات دربارۀ شخصیت و زنده گی امین و" ضرورت وارد نمودن تغییرات اساسی در رهبری سیاسی کشور . . . شامل برکناری امین از قدرت . . ." متمرکز شدند.
امریکایی ها نیز به تشبثات پیرامون امین افزوده بودند. مثلا ً درحالی که " امین را یک جنایتکار می دانستند آنها امین را در قتل ادلف دبس سفیر امریکا در افغانستان در اوایل سال ۱۹۷۹ مقصر می دانستند. دیپلومات های امریکایی در کابل از آوازۀ وابستگی امین به سی آی ای، مطلع بودند. سفیر دابس درمورد وابستگی امین به سی آی ای، از آن سازمان جویای حقیقت شده بود، سی آی ای، در پاسخ گفته بود امین هیچ وقت با آن آژانس همکاری نداشته است"(۱۰)
همچنان در گزارش هایی که کارمندان سفارت امریکا در کابل به امریکا انتقال داده اند، به مواضع و حرکات امین با علاقمندی نگریسته اند.(۱۱)
امین که پس ازراندن پرچمی ها از قدرت، درحوزۀ جنگ قدرت به سرکوب چند تن خلقی های نظامی( شیرجان مزدوریار، گلاب زوی، اسدالله سروری، اسلم وطنجار) نیزدست یازید؛ مخالفت تره کی را نیزعلیه خویش برانگیخت. تره کی پس از بازگشت از جلسۀ سران غیرمنسلک در هاوانا، توقفی در ماسکو داشت. وآن هنگامی بود که ماسکو به تصمیم دور انداختن امین، آشتی دادن تره کی با پرچمی ها رسیده بود. واسدالله سروری طرح قتل امین را در کابل تدارک دیده بود. طرحی که از طرف عزیزاکبری از نزدیکان سروری به گوش امین رسید وناکام ماند.
در این پیوند نیز شوروی گام دیگری برای دوری از امین و دورکردن او برداشت. چهار تن نامبرده که از امین می ترسیدند، به سفارت شوروی درکابل پناه برده بودند. سعی نافرجام پوزانف ظاهرا ً به منظورحل اختلافات تره کی وامین در ارگ، که به تیراندازی ناموفقانه به سوی امین انجامید، حفیظ الله امین رابه شکاکی پیرامون ماسکو مبدل کرد که با بحران فراگیری همراه بود. توقیف تره کی، فرمان قتل او، اخراج سفیرشوروی ازکابل، که هیچکدام بدون افزایش نارضایتی ماسکو نبود، رهبری شوروی را به اتخاذ راهی رهنمون شد که تجاوز به افغانستان و قتل امین را در پی داشت.
اما، ببینیم که حفیظ الله امین یا آن مرغ زیرکی که "چون به دام افتد تحمل بایدش"، چه گونه زمینه های قتل خویش وفراخوانی قوای شوروی را علی رغم پیدایش آن همه بی اعتمادی فراهم نمود.
امین وفراخوانی قوای شوروی
مطالبۀ کمک نظامی وفراخواندن نیروهای انسانی از شوروی به مرحلۀ دوم مناسبات شوروی وامین که منجربه شش جدی سال۱۳.۵۸ شد، محدود نمی شود. تره کی وامین بار بار ازمقامات شوروی آرزو نموده بودند که قطعات نظامی خویش را به افغانستان بفرستند. مطالبه یی که پذیرفته نشده و با افزایش سازوبرگ نظامی و مشاورین جواب گفته می شد. به این صحبت تلفونی کاسیگین صدراعظم در سال ۱۹۷۹ ونورمحمد تره کی بنگریم:
کاسیگین: آینده را چگونه پیش بینی می کنید؟
تره کی: ما معتقدهستیم که مخالفین واحد های تازه یی را تشکیل داده وبه پیشروی ادامه خواهند داد.
کاسیگین: شما نیرو ندارید که آنان را شکست بدهید؟
تره کی: کاش می داشتیم . . .
کاسیگین: شما در رابطه با این مسأله چه پیشنهاد هایی دارید؟
تره کی: ما خواهش می کنیم که شما به ما کمک های عملی، انسانی وتسلیحاتی کنید.
کاسیگین: این مسأله خیلی دشوار است . . . (۱۲)
ویا :
اوستینف: "هنگامی که من با امین گفت وگو می کردم او نیز خواهش کرد به هرات نیرو بفرستیم ومخالفان را سرکوب کنیم . . .
امین در گفت وگوی تلفونی به من گفت، که انقلاب افغانستان در سر راه خود به دشواری های فراوانی برخورده است که نجات آن تنها بسته به اتحاد شوروی است. (۱۳)
اوستینف ( وزیر دفاع شوروی ): بامداد دیروز، امین با من گفت وگو کرد. من برپایۀ مفاهمه با رفیق برژنف، او را از آن کمک بزرگی که ما ارائه نموده ودرآینده ارائه خواهیم کرد، مطلع ساختم. امین گفت که اتحاد شوروی بهترین ونخستین دوست افغانستان است. . . او گفت این کمک بسیار خوبی است، اما مهمترین چیز فرستادن نیرو است." (۱۴)
اما، پس از این که راه های دور انداختن امین از داخل مسدود شد و ماسکو به نتیجۀ قاطع برکناری او رسید، به مطالبۀ درخواست قوای نظامی با زمینه سازی های بیشتر و افزون برانگیزۀ قتل امین ،جواب مثبت گفت. با این ویژه گی که نامی از درخواست های امین نبرند.
حکومت خلقی ها که در زمان حیات تره کی به درگیری های روبه تزاید مواجه شده بود، پس از قتل او، و با شروع ریاست امین، محتاج دریافت بیش از پیش کمک نظامی بود. هنگامی که امین در متن آن شک و بی اعتمادی نسبی بر پوزانف سفیرشوروی، تمایل گسیل قوا از جانب شوروی را دید، می شود پذیرفت که آن را دستاوردی برای خویش پنداشته بود. تصور امین چنین بوده است که دست به هر کاری می زنم وپشتیبانی شوروی را حتا تا سرحد گسیل قوا نیز دردست دارم.
در این جا ناگزیر اشاره نماییم که چنین برداشت را با نپذیرفتن و رد آن ادعای غلط می توان ارائه نمود،که طرفداران امین و کارمل هر دو از آن انصراف نمی نمایند. هر دو می گویند که قوای شوروی را امین دعوت نکرده بود.؟! اتفاقاً این نقطۀ مشترک وغلط، جعل آمیز وتحریف شدۀ هر دوجناح است، با دو انگیزۀ جدا گانه.
می دانیم که سه شب پیش از ۶ جدی ۱۳۵۸ یا زمانی که حفیظ الله امین و کمیته مرکزی مورد تایید او، درقدرت بود، طیاره های غول پیکر نظامی شوروی پیهم وارد افغانستان می شدند. همچنان از طریق زمینی نیزنیروهای نظامی شوروی داخل افغانستان شدند. بنابر آن صحبت بیشتر پیرامون این واقعیت که قوا با موافقت جانب امین، آگاهی کمیته مرکزی او، توضیح بیشتر واضحات خواهد بود.
انگیزه یی که هر دو جناح طرفداران امین وکارمل را به تحریف کشانده است این است که طرفداران امین قتل او را دیده، نتیجه می گیرند که قربانی یک تجاوز شد. درحالی که سهم امین وخودشان در موافقت به گسیل قوای شوروی یا دقیقتر آن تجاوز، نیازهایی که به آن قوا داشتند، همچنان برگ هایی از دل خوشی خویش ناشی ازعلایق آن هنگام به شوروی ومداخلۀ مستقیم آن را بر می دارند. به این ترتیب مرگ آدمی را که نا خود آگاه از طرف خودش و بنابر اقتضای بینش سیاسی وعلایق به شوروی پدید آمد، مرگی تصویر می کنند، با وجه چهرۀ ملی !!
در حالی که به رغم هرگونه بازی گوشی سیاسی،تا واپسین لحظات زنده گی اش متکی به شوروی بود .از آخرین لحظات حیات سراسیمۀ اش چنین گفته شده است:
" . . . امین به یاور خود دستور داد به مشاورین نظامی شوروی زنگ بزند وآنان را خبر کند که به کاخ حمله شده است وگفت:« شوروی ها کمک می کنند.». یاور به امین گفت که« این شوروی ها اند که آتش باری می کنند.». این سخنان، دبیرکل را از خود بی خود ساخت. خاکستر دانی سیگار را گرفته به سوی یاور پراند وبه خشم فریاد زد« دروغ می گویی این امکان ندارد » پس خود کوشید با رئیس ستاد کل و فرماندۀ تیپ چهارم زرهدار( قوای چهارزرهدار) تماس بگیرد. مگر ارتباطات با آنها قطع بود. پس از آن با آهستگی غرید: «دیگر دانستم، درست است. » . . . "(۱۵)
کارمل وطرفداران او نیز پای امین از درخواست قوای متجاوز را بیرون آورده اند. ( مراجعه شود به قسمت دوم این نبشته به مصاحبه های ببرک کارمل ). زیرا ماهیت نیرنگ آمیز واغفال کننده یی را که تصمیم ارسال قوا به افغانستان در زمان حیات وحاکمیت امین داشت، می خواهند پنهان بدارند.
گفتیم که امین به نیروی نظامی شوروی اشد ضرورت را داشت. شوروی ها به درخواست او نه تنها لبیک گفتند بلکه پس از رسیدن به تصمیم دور کردن امین، ذهنیت تجاوز امریکا- پاکستان را نیز چاقتر نمودند. آن چه در اواخر ماه قوس ۱۳۵۸ از طریق رادیو وتلویزیون به منظور آماده گی ها علیه تجاوز ابلاغ می شد، فراهم نمودن بیشتر زمینه هایی بود که گسیل قوا را در آن مقطع بیشتر برای امین توجیه کند. امین وکمیته مرکزی اش چنان امکانات را از دل وجان مطالبه می نمودند. زیرا درغیر آن به خوبی آگاه بودند که با فرارنظامیان از ارتش، گسترش دامنۀ مخالفت های مسلحانه وتشدید اختلافات داخلی؛ بی اعتمادی وبی اطمینانی روز افزون، گلیم رژیم جمع می شد. شایان یادآوری است که تنها انکار ازنقش امین برای درخواست قوای شوروی ازطرف پیروان امین و پرچمی ها مطرح نیست. مورد دیگری نیزدرانکار از نقش او حضور دارد. همه کودتای ثوررا با عناوین مختلف، انقلاب و قیام و قیام
افسران . . . پذیرنده استند، هر دو در" شکوهمند بودن انقلاب کبیر ثور"! متفق اند اما، نقشی را که امین در هدایت آن کودتا داشت، یادآوری نمی کنند.
ادامه دارد
توضیحات و رویکردها
۱- متروخین .ک. ج. ب. در افغانستان. این کتاب برخی از ناگفته هایی رانیز دارد که در کتاب های جنرال های شوروی وبقیه نویسنده گان دیده نشده بود.
واسیلی میتروخین." ک.چ.ب.، در افغانستان"،ترجمۀ احمدضیأ رهگذر.صص
۳۶-۴۵
ناشر: بنگاه انتشارات میوند.کابل .
۲۰۱۱
۲- منبع بالا ص ۴۵
۳- اوپراتیفی:" کارمند اوپراتیفی به شخصی اطلاق میشود که عضو سازمان استخباراتی بوده ، بطور مستقیم در کارهای استخباراتی سهیم باشد. او همچنان شبکه های جاسوسی را ایجاد نموده به کار می اندازد. معلومات استخباراتی را جمع آوری نموده و وظایف اجنتوری را به پیش می برد." ( توضیح ص ۴۰ کتاب" ک.ج.ب." در افغانستان .)
۴- ریزیدنسی: " آن دسته از کارمندان " ک.ج.ب." که در چار چوکات سفارت شوروی فعالیت می کردند."( توضیح۸ کتاب ک.ج.ب. در افغانستان.)." کارمندان فعال یک ریزیدنسی عبارت اند از: ریزدنت ومعاونین اوپ، یک افسر امنیتی واعضای فعال که کارهای اجنتوری را به پیش می برند." ( توضیح در ص ۴۰ کتاب )
۵- ک. ج. ب. در افغانستان ص ۵۳
۶- منبع بالا ص ۵۰
۷- گروهی از دانشمندان انستیتوی تاریخ نظامی فدراسیون روسیه. جنگ در افغانستان. ترجمۀ عزیز آریانفر
ص ۱۰۲ انتشارات میوند. پشاور ۱۹۹۹.
۸- منبع شماره ( ۵) ص ۷۰
۹- منبع شماره ( ۷) ص ۹۸
۱۰- ستیوکول، جنگ اشباح. تاریخچۀ مداخلات " سی .آی . ای"، " آی. اس. آی." واستخبارات سعودی در افغانستان، از تهاجم شوروی تا ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۱. مترجم مهندس محمد اسحاق . چاپ دوم. انتشارات میوند.
۱۱- اسناد لانۀ جاسوسی . شمارۀ ۲۹ . افغانستان ( ۱) صص. ۱۲۸ / ۱۴۶ /۱۴۴ ۱۱۰
۱۲- ب. گروموف، ( قوماندان قوای عمومی روسی در افغانستان). ارتش سرخ در افغانستان. ترجمۀ عزیز آریانفر. ص ۱۹. چاپ پشاور
۱۳- منبع بالا ص ۲۴
۱۴- منبع بالا. ص ۳۵
۱۵- میرصاحب کاروال، "درس های تلخ و عبرت انگیز افغانستان" انتشارات میوند. ۱۳۸۴ . کاروال منبع خویش را کتاب توفان در افغانستان تألیف لیاخفسکی نام برده است.
|