کابل ناتهـ، Kabulnath




















Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

بخش اول

 

 

 

 

بخش دوم

 

 

 

بخش سوم

 

 

 

بخش چهارم

 

 

 

 

 

 
 

نصیر مهرین  m.nasir@web.de

 
 
حفیظ الله امین دردادگاه تاریخ

زمینه های نفوذ یابی امین
و
گسترش استبداد او


 
 
 

    آیا حفیظ الله دانشمند بود؟

در قسمت نخست دیدیم که یک تن از پیروان حفیظ الله امین، افزون بر ستایش های مروج که پیروان
بسا از افراد واشخاص از میان رفته معمول داشته اند،ادعا دارد که امین یک دانشمند امور اجتماعی نیز بود. برای به کرسی نشان دادن ادعای خویش می گوید، که او۲۷ اثر علمی، اجتماعی . . . داشت.؟!
علاقمند سیر زنده گی امین ، می خواهد این آثار او را ببیند،
بخواند تا دریابد که در کنار سخنرانی ها در مظاهرات، در شورای ملی ، وسخنرانی هایی که پس از کودتای 7ثور داشت و از طریق تلویزیون زیر ادارۀ حزب پخش می شد، امین پیرامون جهان و پیرامون افغانستان چگونه اندیشده بود. اما، مدعی به زودی تکلیف چنین علاقمندی را از میان بر می دارد. می گوید آثار او که در داخل وخارج چاپ شده بودند، از میان برده شده اند؟!
اگر وی از معلومات و استعداد او در بارۀ ریاضی می نوشت، بازهم پذیرش آن، امر محالی نبود. وی از دانش او درگسترۀ اجتماعی و علمی می نویسد.

وقتی از کسان دیگر پرسش صورت می گیرد که این
۲۷ اثر امین را دیده اند، وهمه ابراز بی خبری می کنند؛ یک راه برای پذیرش چنان ادعا وجود دارد که بپذیریم شماره گان چاپ نسخه های کتاب های حفیظ الله امین (۱) یک جلد بوده است!

پذیرش دوم وآن هم به صورت قطع این است که او آثار دانشمندانه وعلمی در زمینه های اجتماعی، علمی وفلسفی نداشت. بلکه پیرو وی می خواهد همان سخنان ستایش آمیز را بیاورد وبنویسد که به زعم خودش امین بزرگ ودانشمند جلوه کند!!

عصارۀ تمامی آن سخنرانی ها این است که نظام فئودالی جامعه به باد سرزنش گرفته می شد،
مدافعین نظام انتقاد می شدند، و بدیل یا همان برنامۀ حزبی اش، درجملات گوناگون مطرح می شد. بیشترین سخنرانی های او را مردم از طریق رادیو تلویزیون پس از کودتای ثور شنیده ودیده اند. این سخنرانی ها معطوف اند به ستایش نورمحمد تره کی، بردن یورش لفظی، تندتر از بقیه به مخالفین،وابراز آن شعار هایی که نهاد های پیرو خط ماسکو درکل یاد داشتند. برخی از آن سخنان ویا نوشته ها قالبی اند. کلیشه ها یا بهتر گفته شود، دیوار های قفسی اند که پرواز اندیشه و تفکرخارج از آن را مانع می شوند. حتا آنانی که از ذخایراطلاعاتی بیشتر، دسترسی به چند زبان، و معلومات رشته های مختلف بهره مند بوده اند، ولی زنده گی سیاسی خویش را در چنان قفسی نهاده اند، سرنوشت مشترک داشته اند. شاید نمونۀ احسان طبری ، یک تن از رهبران پیشین وسرشناس حزب تودۀ ایران مصداق آن باشد.

هنگام طرح و بحث چنین مسائل ،الزاماً موضوع دانش چیست، دانشمند کیست؟ نیز قابل بحث می شود. واگر انسانهایی مدعی اند که خدمتگار مردم، رشد وترقی جامعه هستند،ملاک ارزیابی این است که تا چه حدودی به این ادعا ، به نیاز مردم وجامعه پاسخ گفته اند. در راستای ایجاد چنین پرسش ها است که نقش روشنگری، روشنفکری و ویژه گی های آن با این پرسش که روشنفکر کیست؟ در میان می آید.

پیش از پرداختن به این موضوعات وبه رغم ایجاد مؤقتی گسست در دنبال نمودن موضوع ِ" دانشمند" بودن امین، نمونه یی از یک سخنرانی او را می آوریم :
 

 

این نمونه را از آن جهت آوردیم که فشردۀ تمامی درک وفهم امین و همه سیاسیون هم نظر او را می رساند. گرچه ظاهر جملات امین به ستایش نورمحمد تره کی و " درک " ونبوغ ! او درزمینۀ تصرف قدرت نظر دارد، اما واضح است که این جملات معرف سطح وسویۀ یک تعداد سیاسیون واز جمله حفیظ الله امین می باشد.

همان کسانی که با ازبرکردن جملات کلیشه یی ومساعد بودن زمینه های پیروزی کودتا، پنداشته بودند که مسائل افغانستان را حل کرده اند. برای آنها تشخیص مشخصات جامعه، نیازهای مردم و اتخاذ راه های خردمندانه مطرح نبود . به سخن دیگر پذیرش تقلیدی و تعبدی باورمندی های بی ریشه درجامعه، امکان اندیشیدن وفراگیری دانش اجتماعی را از میان برده بود. در چنین صورت آن کسی که بتواند همان جملات کلیشه یی وشعار بازانه را بهتر بر زبان بیاورد،" دانشمند " نامیده می شود." دانشمندانی " مجهز به هنر نیرنگ ودروغ،ولطایف الحیل بیشمار.


از آن هنرها بازهم به همین سخنرانی بالا بنگریم:
رهبری کودتا را امین انجام داده است. مسؤولیت امور نظامی وآماده گی های او برای چنان اقدام ، همه حاکی از آن اند، که به تصرف قدرت از راه کودتا وبعد تحمیل حزب ورهبری شخص خودش می اندیشیده است. اما، با سلاح نیرنگ نام تره کی را به عنوان مبتکر نوآوری برای تصرف قدرت مطرح می کند . درحالی که در واقع به ستایش خودش نشسته است.

 

 

معمولاً مردمان جهان ازدانشمندان رشته های مختلف،ازفراورده های فکری، پژوهشی آنها کم ویا بیش می آموزند، اما، اگر تمام " دانش " و در صورت تعمیم آن ، از امین های بیشمار را گرد بیاوریم، با مشتی از الفاظ ، شعارها، تهدید ها، لاف وگزاف وشوروی ستایی وهمدیگرستایی کسالت آور مواجه می شویم.
بنابر آن او دانشمند به مفهوم متداول کلمه نبود. اوهنردروغ و تهدید داشت؛ و رهبری شبکه های مردم آزار وخفقان آور را به همدستی هم نظران خویش هدایت می نمود. کسانی که به تشخیص چنین واقعیتی نرسیده باشند، ودرک وفهم از دانش ودانشمند نیز نداشته باشند، کسانی که هنوز هم ریختن خون های مردم افغانستان را در زمان زمامداری خویش نپذیرفته و مدعی "خدمت به خلق " هستند،مشکل ایشان این است که قتل واعدام خلق را دانش می نامند.
 

 

ادامه دارد

 
 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل ۲۰۰          سال نهــــــــــم                      سنبله/میزان    ۱۳۹۲                ۱۶ سپتمبر   ۲۰۱۳