تفاوتها در دانشهای انسانی
4.1
چیزی که در نخستین گونه بندی دانشهای انسانی در این پیشگفتار به چشم میخورد
این است که یک شمار زیاد گونه گونی موضوعات ، پرسشها و رویکرد ها را در بر
میگیرد. اما در سنت پژوهشی دانشهای انسانی چی چیزی زمینهء پژوهش قرار
میگیرد؟
ابن جا میتوان یک دسته بندی دیگر ساخت: شماری از پروژه های پژوهشی به گونهء
ویژه متوجه رسانه ها یا حمل کننده گان معنا: فیلم، ادبیات و هنر های نمادی
یا تجسمی اند. پژوهشگران دیگر پرسشهایی در زمینهء آن که با رسانه ها چی
چیزی آفریده میشود، مطرح میکنند. و به همین گونه پژوهشهای دیگری که جنبه
های اجتماعی فرآورده های فرهنگی را زمینهء پژوهش خویش قرار میدهند: چی
کسانی کتابها را میخوانند؟ مناسبات دگرگون شوندهء اجتماعی در فیلم چی گونه
بیان میشوند؟ اضافه بر این، موضوعات وابسته به به تاریخ تکامل اجتماعی
رسانه ها و آن چه در آنها گفته میشود هم زمینه های پژوهش اند.
این نکتهء پسین برای دانشهای انسانی اهمیت بیشتری نسبت به دانشهای طبیعت
دارد. به گونهء فشرده میتوان گفت که دورنما های زیادی امکان پرسش و پژوهش
در زمینهء فرهنگ را میسازند و یافتن پاسخ برای آنها موضوع های بنیادین
پژوهشهای فرهنگی است.
یک دگرگونی تازه در دانشهای انسانی به میان آمدن موضوعاتی اند که در آنها
هم سویهء معنایی و هم سویهء اجتماعی دانشها برجسته میشوند. موضوع هایی چون
آب و هوا Klima، جنسیت یا (Geschlecht، gender ) و Ethik و رنگ پوست یا
مسائلی که تا کنون با نادرستی مسائل نژادی نامیده ميشدند، به گونهء
روزافزونی زمینهء پژوهش قرار میگیرند. در رُمانها، فیلمها و سریالها پیوسته
از مضمونهای آب و هوا و دشوارهء محیط زیست یاد آوری میشود. اگر از این
دیدگاه به فرآورده های فرهنگی بنگریم دیده میشود که در رُمانها و فیلمها به
موضوعات یاد شده توجه زیادی شده است، اما پژوهش علمی در آن زمینه ها خیلی
جوان است و این پژوهشها نمونه هایی را نشان میدهند که از پیش انتظار آنها
را نداشته ایم. این مسأله در زمینهء نگاه به جنسیت یا gender هم درست است:
سده هاست که در پدیدار های فرهنگی فرهنگهای گونه گون نشانه های آشکار و
پنهان باور ها و سنتها از چگونه گی برخورد مردمان به نقش و جایگاه اجتماعی
زن دیده میشود.
دیدگاه دیگری که در سدهء کنونی به میان آمده است و سویه های زیادی از
دانشهای انسانی را در بر میگیرد زیر نام ]موضوعات[ post-colonialisme یا
مسائل پسا استعمار شناخته میشوند. این دیدگاه کُلّی، اندیشه هایِ جانشین
شیوهء تفکر غربی در زمینهء مناسبات گروههای انسانی با رنگ پوست متفاوت و
این که این پدیدارِ تفاوت رنگ پوست و همه جنبه های دیگر آن را با چی نامی
میتوان یاد کرد، و این که دانشمندان و آگاهان کاربرد مفهوم " نژاد" را دیگر
پذیرفتنی نمیدانند، و این که تاریخ استعمار و تاریخ برده داری در پیوند با
هم پنداشته میشوند، بیان میکند.
دانشهای انسانی میتوانند خود نمایندهء فرهنگ و برههء تاریخیِ باشند که در
آن نگاشته میشوند. دیدگاههای نو در زمینهء آب و هوا، جنسیت و دورهء پسا
استعمار به بینشهای وابسته به دانشهای انسانی چهرهء اجتماعی و نو میبخشند
که گاهی داغ ترین بحث ها را به میان می آورد و به گفتمانهای اجتماعی ارزش
بزرگتری میدهد.
5.1
پژوهشهای میان رشته یی یا Interdisziplnär
چیزی که مناسبات میان رشته یی در دانشهای انسانی را پیچیده تر میکند
این است که در دهه های پسین اهمیت همکاریهای میان رشته یی بیشتر از پیش
آشکار شده است. در هر یک از رشته های دانشهای انسانی – تاریخنگاری، زبانهای
باستانی، زیباشناسی، تاریخ هنر، باستانشناسی و بسیاری دیگر، تئوریها و
روشهای ویژه آفریده شده اند؛ مانند تحلیل داستان، تحلیل متن و تحلیل
دیداری. این رشته ها توانسته اند پیوسته در بازیهای " نان وام بده، آرد
میدهمت" تجربه های پیروزمند یکدیگر را بده بستان کرده اند. این قابل فهم
ایت که میان تاریخ و تاریخ هنر و یا میان زیباشناسی و تاریخ هنر آمیخته
گیهایی وجود دارند. اما به هر حال اگر پژوهشگران این رشته های گونه گون با
هم همکاری سرراست یا explizit داشته باشند به دستاورد های بیشتری خواهند
رسید. تخصصهای گونه گون میتوانند یک موضوع را از دیدگاههای دیگر ببینند و
یک کلیت بزرگتر و نتیجه گیریِ ژرفتر از آن موضوع ارائه کنند. همچنان، مرزها
میان رشته های دانشهای طبیعت و تکنولوژیهای نو از یک سو و دانشهای انسانی
سنتی از سوی دیگر میتوانند به هم نزدیکتر شوند. با استفاده از تکنیکهای نو،
اکنون همکاری های بیشتری میان رشته ها و گروههای پژوهشی به میان آمده اند.
تکنیک " پرتو رونتگن" که برای استفاده در پزشکی به میان آمده بود اکنون در
مطالعهء آثار نقاشی استادان سده های پیش هم به کار گرفته میشود و میتوان با
آن، خطهای نقاشی پیشتر را که در زیر نقاشی کنونی پنهان اند، ببینیم و
دیگرگونی ها در کمپوزیشن تابلویِ کنونی را رو آوریم و کنار هم بگذاریم.
نمونهء معروف این گونه پژوهش همان مطالعهء نقاشی رمبرانت Die Anatomie des
Dr. Tulp یا " کلاس تشریح دُکتُر نیکلاس تولپ" است. فوتو های رونتگن این
تابلو نشان میدهند که، مرد در چپ-بالا، نخست با یک کلاه نقاشی شده بود و هم
این که دست چپِ پیکر نخست نقاشی نشده بود؛ شاید به دلیل آن که یکی از دستان
پیکر، در جایگاهی که نقاش تابلویش را نقاشی میکرده، وجود نداشته است.
همچنان، شاید بررسی آمیزه ها و گونهء رنگها و کیفیت پرده یی که بر آن نقاشی
شده است برای پژوهشهای تاریخ هنر و هنر رمبرانت ارزشِ و یژه داشته باشد.
یک نمونهء دیگر کاربرد پژوهشی DNA است که در باستانشناسی به کار گرفته
میشود. با این پژوهش داده های زیادی در زمینهء تبار اتنیک اسکلتها میتوان
به دست آورد، غذایی که خورده اند، بیماریهای که داشته اند و .... با به
کارگیری این روش بود که آشکار شد که یک سردار Viking که با دو اسپ و جنگ
افزار ها در گوری در سویدن کشف شده است، بر عکس آن چه از دیر باز گمان زده
میشد، نه یک مرد، بل که یک زن بوده است. یک نمونهء دیگر: از چند سال بدینسو
بر پژوهشهای neurologisch یا عصب شناختی کار میشود در زمینهء تجربهء انسانی
از هنر و زیبایی. هرچند این پژوهش هنوز خیلی جوان است، اما میتواند در
آینده به ما بیامزد که چی چیزی در مغز انسان هنگام دیدن یک پدیدهء زیبا و
یا هنگام شنیدن موسیقی رُخ میدهد. این پژوهش همچنان پژوهشهای دیگر را در
زمینهء چگونه گی کاربرد موسیقی، هنر های نمادی و ادبیات در مداوا های پزشکی
کمک فراوان خواهد کرد.
مطالعهء همکاری میان هوش ساخته گی یا AI با دانشهای انسانی در بخش digital
humanities، بررسی داده های بزرگ، دانش و شناخت نوینی را برای دانشهای
انسانی فراهم میکند.
توجه روز افزون به همکاریهای میان رشته یی یک جنبهء دیگر هم دارد: اهمیت
رویکرد روانشناسانه برای یافتن پاسخ به پرسشهای اجتماعی روز تا روز
نمایانتر میشود، به ویژه در موضوع هایی که در گذشته پیوند آنها با دانشهای
انسانی آشکار نشده بود. پیامد های اجتماعی دستاوردهای تکنولوژیک و هوش
ساخته گی امروزه دیگر همچون یک مسألهء تکنیکی دیده نمیشود، بل که اکنون
چگونه گی دورنماهای روانشناسانهء این پیشرفتهای تکنولوژیک در آغاز پژوهشهای
تکنولوژیک به گونهء دربست یا Integral جا داده میشود.
|