دو روز بعد، ۲۸ اکتوبر مصادف است به جشن دیوالی،
جشن نور و امید و در واقع یکی از کهن ترین جشن های مردم آریانا زمین.
آریایی ها و به ویژه مردمان سرزمین « آریا وند » که باستانی ترین نام
سرزمین مقدس ما افغانستان عزیز بود، فصل های سال را چهار نه بل دو
میدانستند. به بیان دیگر یک سال را به زمان کشتکاری و کشتبرداری بخشبندی
کرده بودند. بخش اول آن در برگیرنده زمان روزهای دراز و روشن بود و بخش
دومی کوتاهی روزها و درازی شبهای ظلمت را در بر داشت.
در حماسهء مهابهارت
که بیشتر از ۲۰ هزار سال قدامت دارد، همواره بخشهای وسیعی از افغانستان
کنونی ما به نام « گندهارا
» یاد گردیده است. واضحاً آن جغرافیای پارینه بسی گسترده از ساحه امروزیش
بود و خوان با برکتش تا کشمیر هموار میشد. بسیار بسیار اندک از دست اندر
کاران پژوهش های تاریخی وطن ما به این جماسهء سترگ مراجعه داشته اند.
اثر تاریخی دیگر به نام راماین
یا رام مایانه همچو مها بهارت، به
بسیاری زبان های زنده دنیا در کتابخانه های معتبر موجود است که سرزمین پاک
مان به نام آریاوند یاد گردیده. درین کتاب ارزشمند، از فرهنگی بودن مردمان
اساطیری فراوان ذکر شده، چنانی که خواننده شفاف ذهن و صاحبدل را مایه
مباهات میگردد. استاد بزرگ شادروان علامه احمدعلی کهزاد در کتاب تاریخ
افغانستان در دو جلد، از مسما بودن افغانستان به آریاوند حرفهایی دارد.
منظور از مقدمه حاضر این است که از جشن ها و عیدهای افغانهای بومی در
منابع کهن یاد شده حرف هایی است که این پندار را گویا با ظهور زرتشت مردم
سرزمین ما نوروز
را تجلیل کرده اند، خط بطلان میکشد.
با استواری بر آیاتی ازین دو ماخد عمده، هزاران سال پیش از امروز مراسم
نوراتی
یعنی نوشب در آغاز فصل بهار و تیره ما با کشت جو در نیایشگاه ها و خانه های
هندوباوران آریانا می آغازید که در واقع مقدم بهار را گرامی داشته و در
تیره ما (پاییز) با برگزاری بار دوم نوراتی، نیایش پروردگار را در فزونی و
پاسداری کشت شان از آسیب طبیعی به جا می آورند.
با ظهور دین میترایی و قیام زرتشت، در شکل و شمایل مراسم نوراتی تغییراتی
آمد و نوراتی را نوروز گفتند و تا حدودی همگونی مراسم برگذاری آن به گونهء
باستانیش ماند. شاید این حرف ساده برای بعضی ها دلپذیر نباشد. ولی واقعیت
همین است.
هرگاه با دقت به صفحات تاریخ کشور شهیدپرور خویش بنگریم نمونه های همچو
تغییرات را در روند کشمکش های سیاسی و مذهبی به وضاحت می یابیم.
آمدن عربها به سرزمین ما، سلطنت خانواده های قدرتمند برای زمان های طولانی
و طرح و انفاذ ضابطه های مورد نظر شان در روند حاکمیت پادشاهان مختلف،
تغییرات ژرفی برفرهنگ مان داشته اند. تنها در سال های پسین موقف دولتمردان
افغانستان، در تجلیل از نوروز و جشن استرداد استقلال کشور از هم فرق داشته
و سلیقه های سیاسی شان در قبال تصمیم آنها جلوه افروز بوده اند. بدتر از
همه وقتها در سال روان دیدیم که با وصف موجودیت قوای ناتو در افغانستان، از
ترس و وسوسه دشمن، ۲۸ اسد تجلیل نشد.
دیوالی، جشن نور و امید است، به صمیمیت پیام میدهد که پایان هر شب سیاه
سپید است و تنها ذات پروردگار به داد و آه انسان بیچاره می رسد و بس.
با دریغ و درد که درین بازار گرم سیاسی و رسیدن به قدرت دولتی که سده ها را
در برگرفته و خداوند میداند که چه هنگام باشنده گان این سرزمین مقدس، صلح و
آشتی ملی را در مفهوم کلی این واژه ها نصیب خواهند شد، اقلیت هندوباور
افغانستان که فرزندان افغانهای بومی و همباوران دیروز اکثریت امروزی هستند،
جفاهای بیشتر را نصیب میشوند.
هنوز بایستی عمرها انتظار بکشند، تنها از حقوق مساوی شهروندی و آزادی دینی
و فرهنگی که وثیقه ملی ما نیز بر پیشانی شان مهرتایید بگذارد، برخوردار
شوند.
هرگاه دستکم جامعه فرهنگی افغانستان در فرصت های مناسب یادی از هندوباوران
افغان تازه نمایند و نگذارند که حقایق تاریخی سرزمین مان متاع ارزن سیاسی
گردد، سعادت بزرگی خواهد بود.
از همین اقلـــــيم
هموطن هندوی افغان
دیوالیت مبارکباد!
همباور ديروزم
ديوالي مبارک باد!
ديوالي در ميان شب قدر و روز عيد
صبورالله سیاه
سنگ
عزیزان هموطن دیوالی مبارک !
داکتر اکرم عثمان
|