بقۀ افتاده در چاه
از انتشار نخستین عنوان"چرا گروه طالبان پذیرفتنی نیست؟"(اول سپتمبر۲۰۲۱)
ده هفته سپری شده است. گذشت این ده هفته، حکایت های بیشماری از کارکردهای
طالبان پس از تحویل گیری قدرت دارد. کار کرد ها و رفتاری که برای ارزیابی
های دقیق میتوانند طرف توجه باشند. اگر در آغاز، ایجاد ذهنیت "تغییر یافته
گی"، مصرف توهم انگیز" طالب، طالب دیروز نیست"، ویا "طالب دست نشاندۀ
پاکستان نمیشود" و . . . از سوی افراد نا آگاه- خوشبین به طالب، رسانه های
جیره خوار وهواداران نقابدار طالب با تمام گوش خراشی هایش زمزمه میشد، گذشت
ده هفتۀ پسین، داوری و ابراز نظر را نه تنها از روی رفتار پیشینۀ طالبان،
بلکه از نتایج حکومتداری"امارت اسلامی" می گیرد. نتایج این ده هفته با
وضاحت نشان داده است که مردم یک جامعه چگونه با تسلط طالبان، در سراشیب بی
مانند از میان رفتن و عقبگرد های دیده ناشده سمت وسم ی یابند. دلیلش هم این
است که افغانستان و مردم آن نیازهای دارند و طالب ها نیاز های دیگر. در پنج
عنوان پیشین، چند مورد یادآوری شد. جامعه به سهم زنان، پرورش دختران هم
مانند مردان نیاز دارد.
جامعه یی که از اقوام، مذاهب و گوینده گان به زبان های مختلف متشکل است، به
همدیگر پذیری، احترام، تشریک مساعی و رفتاری های مدنیت پدیرانه، زیست صلح
آمیز، طرد ونپذیرفتن برتری خواهی محتاج است. مردم افغانستان مانند همۀ
مردمان جهان با برنامه های انکشافی، انسان های تحصیل کرده، متخصصان مور،
دانشمندان رشته های مختلف میتواند راه تحول را در پیش بگیرند و ...
اما گروه طالبان در عمل چه را با خود آورده است؟
گروه طالبان با انتشار چند "فرمان"، هر آنچه را که مردم به آن نیاز دارند،
نپذیرفته بلکه آرزو های خود را تحمیل کرده اند. برای آنها اگر زن باید در
خانه بماند، مهنم است که مردم هم با توجه به آرزوی طالبی، ریش بگذارد. زبان
پشتو وعربی رسمیت بیابد وزبان فارسی، کنار نهاده شود. در حالی که زبان پشتو
مانند هر زبان دیگر، نیاز به رشد و پذیرش داوطلبانه دارد که خلق آثار گیرا
وجذاب میتواند به رشد آن پاسخ بگوید، نه برداشتن زبان فارسی. افزون بر آن
گروهی که خود از زبان پشتو در همان حدودی بهره مند استند که آایات واحادیثی
را اندک توضیح دهد و با علم وفرهنگ اشنایی ندارد، غمخوار زبان پشتو نیست.
رفتاردر حوزۀ مناسبات قومی جامعه نیز حکایت از آن دارد که وادار سازی و کوچ
دادن مردم، اندکی هم جوابگوی نیاز های تاریخی، اجتماعی، اقتصادی مردمان
مناطق پشتون نشین کشور نیست. مناطق پشتون نشین کشور نیز از جنگ وفقر آسیب
دیده اند، در واقع زیر رفتارستم آمیز، قرون وسطایی و تحمیل کارکرد های
پسروندۀ طالبان مواجه شده اند.
مواجه بودن بیش از بیست ملیون از مردم افغانستان با خطرنابودی، برداشتی است
که چند هفته پیش ابلاغ شد، اما وقتی نیرویی قدرت را تحویل گرفته است
ودارندۀ ظرفیت پاسخ گفتن به حداقل نیازهای روزمره وابتدایی مردم نیست، وقتی
دوایرحکومتی ناشی از منطق طالبانی، ناگزیر بسته بمانند وچرخ اداره راکد،
میتوان گسترۀ بیشتر خطر را در چشم انداز قرار داد.
اینها همه از آنجا ناشی شده است که گروه طالبان به بقۀ افتاده در چاه را
میماند. بقۀ افتاده در چاه، آسمان را به اندازۀ دهن چاه می بیند. محدودیت
خاستگاه قبیله یی، بدآموزی مدارس پاکستانی، تغذیۀ آن به وسیلۀ "آی.اس.آی"
وسایر نهادهای استخباراتی، "جهان بینی" طالب را شکل داده است. این است که
مردم در چنبرۀ این بی خردی وپس مانده گی گرفتار شده اند. با این واقعیت تلخ
تمامیت خواهی، میخواهند سراسر افغانستان را اداره کنند!
گروه ملاهای طالبان،"علمای کرام" وهمه هم اندیشان، بهتر است بروند به سوی
مساجد. ادارۀ دانشگاه، وزارت ها، ودر یک جمله چرخاندن ادارۀ امور یک کشور
وجامعه، کار آنها نیست. آنها برای رفع این نیازهای جامعه آماده نبودند
وپرورش نیافتند. آنها را افکار خودشان و تروریست پروران داخلی وخارجی برای
تبهکاری، انسانکشی، ویرانی وغم آفرینی پرورش دادند. آنچه امروز در
افغانستان می بینیم، نتیجۀ منطقی این ظرفیت گروه طالبان وهفکران آن است.
گفتیم نهادهای استخباراتی در پیوند و ناظر گروه طالبان است. غم دیگر و
بُعدی از دشواری های گریبانگیر افغانستان این هم است که این گروه، باساز
کشورهای بیگانه میرقصد. کشورهایی که طالبان را در صحنه می نگرند و هرکدام
سعی دارند، مطابق آرکسترسیاسی، طالبان را بچرخانند وبرقصانند. چهرۀ نتایج
این بُعد بدبختی آور، به رغم دست بالا داشتن پاکستان، پای پس کشیدن بحران
آمیز ودرظاهر نظاره گرانۀ امریکا، هنوز وضاحت لازم نیافته است. زیرا برخی
از تصامیم پشت پرده هنوز روی صحنه نیامده اند.
چنین است نتایج حاصله، هنگامی که نیازهای جامعه وکارکردها وظرفیت گروه
طالبان در تقابل آن را می یابیم، پذیرفتنی نبودن، نیازمبارزه وطرد آن را در
همه زمینه ها مطالبه می کند.
***
|