کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 

 

 

۲

 

 

۳

 

 

 

۴

 

 

۵

 

 
 

   

برگردان داکتر خلیل الله وداد

    

 
پیشینه تاریخی پیدایش معضل پشتونستان و ایجاد ولایت مرزی شمالغرب (صوبه سرحد)

 

 

 

۳. «برنامه ۳ جون » و ولایت مرزی شمالغرب (صوبه سرحد).

پیروزی هواداران پیوستن به پاکستان

 

در پایان سال ۱۹۴۶ سیاست حکومت انگلیس در هند با گذشت هر روز باعث انتقادهای بیشتر و بیشتر در پارلمان کشور میشد. بتاریخ ۱۳ دسامبر رهبر حزب توری و. چرچیل آشکارا موضع ایتلی را مورد نکوهش قرار داد.۱۰۸ نخست وزیر مجبور بود که این مساله را در نظر گیرد. همچنان انتقاد از فعالیت نایب السلطنه لارد اویویل نیز آغاز شد. او مقصر اصلی همهء اشتباهات بریتانیا در اینکشور پنداشته میشد.۱۰۹ ک. ایتلی نیز اویویل را نکوهش میکرد، مگر مساله در بدبینی شخصی وی نسبت به نایب السلطنه نبود. بلکه زمان اویویل گذشته بود. جای وی را باید یک دیپلمات ماهر، آگاه از اوضاع هند ولی شکست ناپذیر و بدون تقابل با اپوزیسیون میگرفت. و چنین شخصی پیدا شد. در پایان دسامبر ۱۹۴۶ ادمیرال ل. ماونتبیتن به پذیرش مقام بلند نایب السطنه هند موافقت کرد.

۲۰ فبروری ۱۹۴۷ ک. ایتلی هنگام بیانیه در مجلس نمایندگان اعلام کرد که باید به گامهای لازم در راستای تسریع انتقال حکومت به دستهای مطمئن پیشتر از جون ۱۹۴۷ متوسل شد.۱۱۰

اپوزیسیون مخالف حکومت این اعلامیهء ایتلی را بسختی نکوهش کرد. مگر سه وزیر «هیات کابینه» شامل الکساندر، کریپس و پیتیک لارنس از اعلامیه نخست وزیر پشتیبانی نموده و خاطر نشان ساختند که اگر بیرون نشویم با انفجار انقلابی مواجه خواهیم شد و البته ممکن است که هند را با نیروهای بریتانیایی اشغال کرد، ولی این کار فقط به تسریع  بحران کمک میکند و نه به حل آن.

در همانروز ک. ایتلی بیان داشت که وظیفهء لارد اویویل بحیث نایب السلطنه در زمان جنگ پایان یافته و لارد ماونتبیتن جایش را میگیرد.۱۱۱ ک. ایتلی اعلام کرد که شاه به اویویل لقب گراف ویکونت را داده است. او اضافه کرد که انتصاب لارد لویس ماونتبیتن پاسخی است به درخواستهای احزاب سیاسی هند.۱۱۲  

۲۲ مارچ ۱۹۴۷ لارد ماونتبیتن به دهلی رسیده و به اینگونه صفحهء دراماتیک تاریخ نو هند  یعنی برگ انتقال حکومت و تقسیم کشور هندوستان به دو دولت هند وپاکستان آغاز شد. برای استان صوبه سرحد زمان حل مسالهء تعلق آن فرا رسید. در آن زمان هیچکس نمیدانست، عواقب حل مساله هند چگونه خواهد باشد. تشنج در صوبه سرحد اوج میگرفت و این امر بزودی برای نایب السلطنه نو لارد ماونتبیتن آشکار شد.

گزینش ماونتبیتن و آمدن او به هند جلو کمپاین «اقدامات مستقیم» و «مقاومت مدنی» مسلم لیگ در صوبه سرحد را نگرفتند. برعکس این اقدامات ادامه یافته و همزمان خشونتهای تروریستی در برابر هندوها و سیکها نیز ادامه داشتند. چنین برخوردی با اقلیتهای مذهبی بی اثر نبودند. منابع مربوط به شاخه ولایتی کانگرس بروز ۲ اپریل خبر دادند که از ۲۰ مارچ به اینسو نزدیک به ۷ هزار نفر هند و سیک یعنی یک ربع نفوس اقلیتهای پیشاور شهر را ترک گفته و به پنجاب و غیره مناطق هند رفته اند.۱۱۳ در همانروز برخی فعالان مسلم لیگ به داخل مقر حکومت در پیشاور ریختند. برای بیرون راندن آنها نیروی پولیس کمک گرفته شد.۱۱۴ 

در همه بخشهای ولایت تظاهرات و بازداشتها ادامه یافت. شمار کلی توقیف شدگان در سراسر صوبه سرحد که ناشی از تبلیغات مسلم لیگ بود به ۳۷۰۰ تن میرسید. ۱۱۵ چنین مینمود که رویدادهای کنونی در ولایت بذر امید را در حکومت کانگرسی خواهد کاشت تا از نمونهء روش حکومت یونیونی پنجاب پیروی کند. مگر خان صاحب بتاریخ ۱۰ اپریل اعلام کرد که حکومت وی با قاطعیت در برابر تلاشهای مسلم لیگ در این راستا عمل خواهد کرد. همهء امیدواریها برای استعفای حکومت کانگرسی صوبه سرحد هنوز خیالی بیش نبوده و از حقیقت به دور بودند.۱۱۶ 

خشونت آشوبگران شدت گرفته و دربرابر نیروهای امنیتی نیز بکار گرفته میشد. چنانکه زمانیکه آمر پولیس شهرستان هزاره به روستای دهامتاور با نیروی پولیس و ارتش برای بازداشت شرکت کنندگان ناآرامیها آمد، موترش سنگ باران شد.  در نتیجه واحدهای اردو دوازده بار آتش گشودند. البته تلفاتی نبود مگر چندین نفر زندانی شدند.۱۱۷  

۱۰ اپریل ۱۹۴۷ ورزا مهرچند خانا و قاضی عطاالله با عبدالغفار خان باهم ملاقات نمودند. در این نشست اوضاع جاری و اقدامات ممکن حکومت بررسی شد. پس از این ملاقات رهبر خدایی خدمتگاران طی اعلامیه یی اعمال تروریستی نسبت به سیکها و هندوان که تا آنزمان فقط در بیهار رخ داده بودند، را نکوهش کرد. او این موج ترور را با تروریکه هندوان اکستریمیست (بنیاد گرا) در برابر مسلمانها در اینولایت عمل میکردند، یکسان دانست. ۱۴ اپریل در دیره اسماعیل خان بازهم ناآرمیهای توام با سرکوب و آتش رخ داد که بیدرنگ مورد بهرهء اوباشان قرار گرفت. شب همانروز به روستای پاروا در نزدیکی دیره اسماعیل خان کسان ناشناس حمله ور شده و باعث آتش زدن و غارت آنجا شدند. در نتیجه سه تن کشته شده و ۴۴ خانه و دکان حریق شدند.۱۱۸    

۱۶ اپریل هیات سیکها و هندوهای دیره اسماعیلخان با او. کروی در مقر نایب السلطنه در دهلی ملاقات کرده و از رخدادهای بوقوع پیوسته خبر دادند. والی (گورنر) به اعضای هیات وعده داد هر کار ممکن را برای احیای قانونیت و نظم انجام دهد.۱۱۹ در همانروز این هیات با ج. ل. نهرو و بالدیو سینگ دیدار نموده به آنها از وضعیت موجود خبر داد. اوضاع واقعا وخیم بود. برشالودهء اخبار واصله از پیشاور ۱۶ اپریل نصف شهر به آتش کشیده شده بود. شمار کلی قربانیان ۱۰ کشته و ۲۲ زخمی بودند.۱۲۰

از اوضاع صوبه سرحد نایب السطنهء نو ماونتبیتن نیز اگاهی یافت، مگر او کارهای بیشتری در سطح سراسری هند داشت. نایب السلطنه باید با نیروهای سیاسی برشالودهء «پلان کابینه» بتوافق میرسید، مگر گزینهء تقسیم هند بر مبنای جماعتی- دینی نیز ممکن شمرده میشد. در آغاز جون ۱۹۴۷ او باید حکومت را به هندیها انتقال میداد. به این منظور ملاقات نایب السلطنه با رهبران نیروهای سیاسی هند برگزار شد که پس از آن وی دریافت، شانس توافق بر شالودهء «پلان کابینه» بسیار ضعیف است. او پنهانی به طرح گزینهء دیگری آغاز کرد. در آغاز ماه می این پلان آماده شد. برشالودهء این پلان همهء ولایتها باید میان پیوستن به هند متحد، پاکستان و یا دولت مستقل یکی را انتخاب میکردند. مجالس قانونگذاری ولایات باید خود درینمورد تصمیم میگرفتند.

به پندار گورنر او. کروی در صوبه سرحد باید انتخابات جدید راه اندازی گردیده، جلو خشونت گرفته شده و به تصمیم و ارادهء واقعی مردم احترام میشد. این پیشنهاد شامل برنامه نایب السلطنه گردید. برشالودهء این طرح انتخابات نو باید پیش از تصمیم مجلس قانونگذاری صوبه سرحد برگزار میشد.۱۲۱ قبایل مطابق این پیشنهاد با حفظ آزادی، اگر میخواستند، میتوانستند، در پروسه انتخابات سهیم شوند.

۱۴ و ۱۶ اپریل ماونتبیتن در دهلی با والیها دیدار کرد. گورنران بنگال و پنجاب مخالف تقسیم ولایات شان بودند. همچنان او. کروی «پلان کابینه» را تایید کرد تا به اینوسیله از تقسیم کشور بصورت کل جلوگیری کند.۱۲۲ او اعلام کرد که این پلان نسبت به آیندهء صوبه سرحد و نوار قبایلی بی اعتنا نیست. بگفتهء او نه قبایل و نه ولایت در شرایط پاکستان نمیتوانند وجود داشته باشند. بگفته او قبایل از حکومت مرکزی سالانه تقریبا ۲۴ ملیون روپیه و حکومت ولایتی ۱۰ ملیون روپیه سوبسایدی میگیرند. این پولها باید بهمان اندازه از جانب حکومت پاکستان پرداخته شود. او. کروی باور نداشت که پاکستان چنین مبلغی را بتواند پرداخت کند. بنابراین او امیدوار رسیدن به توافق برشالودهء «پلان کابینه» بود.۱۲۳   

گورنر صوبه سرحد میپنداشت که انتخابات تازه باید راه اندازی شوند، مگر اگر حکومت کانگرسی منحل شود، انفجار حتمی بوقوع میپیوندد. بنابراین او تصور این اینکار را نکرده  نمیخواست کار حکومتداری را انجام دهد. وی تصمیم گرفت مجلس قانونگذاری را منحل نموده ولی از وزرا خواهد بخواهد که در جریان رای دهی سر کارشان باقی بمانند. 

ازسویی در دهلی ملاقات نایب السلطنه مشترکا با خان صاحب و او. کروی صورت گرفت. نتیجهء این نشست تصمیمی در راستای آزادی زندانیان سیاسی از سوی حکومت صوبه سرحد، عدم استفاده از خشونت و آزادی گردهمآییها (میتنگها) بود. رهبران اپوزیسیون مگر از آشتی خودداری کرده و خواستار استعفای حکومت ولایتی و تدویر انتخاب نو شدند.

نتیجهء دیگر این ملاقات تصمیم نایب السلطنه مبنی بر بازدید از ولایت صوبه سرحد بروزهای ۲۸-۲۹ اپریل بود. بتاریخ ۲۷ اپریل م. ع. جناح به او هوشدار داد که وی در آنجا با تظاهرات هزاران نفری سردچار خواهد شد و به او پیشنهاد کرد که مظاهره چیان به اقامتگاه والی رفته و در آنجا قطعنامهء شانرا تسلیم نایب السلطنه دهند. ماونتبیتن با این پندار سخت مخالفت کرده ولی موافقت کرد که هیات کوچک نمایندگان را بپذیرد. م. ع. جناح تعهد کرد که به هوادارانش سپارشات لازمه را دهد. مگر زمانیکه نایب السلطنه در مشایعت همراهانش به پیشاور آمد، او. کروی به او اطلاع داد که هواداران مسلم لیگ که شمار شان تقریبا به ۷۰ هزار میرسد، بسوی مقر ولایت در حرکت بوده و اکنون در حود یک میلی آن قرار دارند.

پس از مشوره با والی (گورنر) و  صدراعظم ماونتبیتن خواست از مظاهر کنندگان پیشی جسته  و به پیشواز شان برود.۱۲۴اوضاع داشت به خرابی میکشید و توقف مظاهره چیان ناممکن بود. نایب السلطنه و همسرش به خاکریز راه آهن بالا شده و دستهایشان را بسوی مظاهره کنندگان شور دادند. این عملی کاری افتاده و مظاهره کنندگان به شعارهای «پاکستان زنده باد!» شعار «ماونتبیتن زنده باد!» را اضافه نمودند. پس از لحظاتی مظاهره ازهم پاشید.

هنگام ملاقات نایب السلطنه با کارمندان دولتی همهء آنها به انتخابات نو و گزینش ادارهء جدید ولایتی تاکید کردند، تا حکومت بالای انتخابات تاثیر نیافگند. مگر زمانیکه ملاقات مشترک نایب السلطنه با گورنر و خان صاحب صورت گرفت، اخیر الذکر گفت در صوبه سرحد مسلم لیگ از سوی جناح نه بلکه بوسیلهء او. کروی و کارمندانش اداره میشود.

ماونتبیتن این اعلامیه را بنیاد گرایانه خواند. خان صاحب هنوز از « برنامهء ماونتبیتن» که آمادهء اجرا بوده و والی مخالف آن بود، آگهی نداشت، بنابر این چنین اعلامیهء صدر اعظم صوبه سرحد از طرف نایب السلطنه با برداشت منفی ارزیابی شد. در این ملاقات وزیران ولایتی اعلام کردند، که آنها مخالف انتخابات اند، مگر ماونتبیتن به آنها هوشدار داد، اگر آنها خواست مردم را در نظر نگیرند، پس خودش ادارهء ولایت را بعهده میگیرد.

در روز بعدی نایب السلطنه با مظاهره چیان ملاقات کرده و به وفاداری شان به جناح تاکید کردند. او همچنان با زندانیانی چون عبدالقیوم خان، سلیم خان و پیر پانکی شریف دیدار نمود. در این دیدارها نایب السلطنه از آنها خواست جلو خشونت را بگیرند، چون تا آرامش نباشد، او برایشان هیچ چیزی کرده نمیتواند. مگر خشونت اگر متوقف شود، وی میتواند راههای حلی را دریابد.۱۲۵

نایب السلطنه ازآنها درخواست کرد تا از عفو عمومی استفاده نمایند مگر آنها گفتند زمانی به این موافق خواهند شد اگر ادارهء ولایت نو شده و انتخابات تازه راه اندازی شوند. سپس آنها زیر نظر پاسداران به دهلی گسیل شدند تا با م. ع. جناح مشوره کنند. ماونتبیتن هنگام بازدید از کوتل خیبر در جرگه افریدیها و قبایل دیگر اشتراک کرد. اشتراک کنندگان تقاضای انتقال حاکمیت گذرگاه مذکور را پس از رفتن انگلیسها کرده و اعلام کردند که به هیچ بخش هند تعلق نداشته ولی در پهلوی برادران مسلمان شان ایستاده اند. ۱۲۶ هنگام بازگشت به پیشاور نایب السلطنه در جرگه وزیرستان شمالی و جنوبی اشتراک کرد. آنها خواستار ایجاد پاکستان و کناره گیری حکومت خان صاحب شده و در صورت مخالفت خاطرنشان کردند که از زور کار خواهند گرفت. پاسخ ماونتبیتن بسیار محتاطانه بود. او گفت که بهر کاری دست خواهد یازید تا این خواسته ها را عملی نماید. نتیجهء این بازدید آن بود که نقش شاخهء ولایتی مسلم لیگ در نظر ماونتبیتن ارتقا یافته و موقف کانگرس سقوط کرد.۱۲۷

در این میان طرح «برنامهء ماونتبیتن» در راستای تقسیم هند به پایانش میرسید. نایب السلطنه همچنان نهرو را اغفال کرد. بروز ۲ می ماونتبیتن رییس دفترش لارد ایسمی را به لندن فرستاد تا پشتیبانی کابینه از برنامه اش را بدست آورد. ۱۲۸

در آغاز می  عبدالغفار خان همراه با وزیر قاضی عطالله خان جهت اشتراک در نشست (کمیته کاری کانگرس) به دهلی رفت تا روی اوضاع صوبه سرحد مشاوره کند. در راه لاهور بروز ۸ می او از ایجاد سازمان نو پشتونها تذکر داد. سازمان جدید مسلح دفاعی موسوم به «زلمی پشتون»، بقول عبدالغفار خان عکس العملی به خشونتهای مسلم لیگ بود.۱۲۹ او همچنان یادآوری کرد که این سازمان با خدایی خدمتگاران پیوند نداشته و سازمانی مستقل میباشد. عبدالغفار خان گفت که سازمانی برای دفاع در برابر هوداران خشونت، صلح همگانی و دفاع از  کشور باید وجود داشته باشد. بگفتهء وی لوای «زلمی پشتون» یونیفورم ویژه داشته و با سلاحهای آتشدارمجهز خواهد بود.

بروز ۹ می ۱۹۴۷ در اتمانزایی نشست نخست این سازمان دایر شد. اعضای مسلح سازمان که پوشاک سرخ به تن داشتند، از سوی عبدالغنی خان فرزند عبدالغفار خان معرفی شدند.۱۳۰ در پرچم سرخ این سازمان دو شمشیر با دو کلمهء الله اکبر درج شده بود. سوگند شرافت این سازمان پشتونوالی اعلام شده و خاطر نشان گردید که ارزش سلاح برای پسران پشتون همانند زیور نزد دوشیزگان است.۱۳۱ غنی خان در بیانیه اش اعلام کرد که هر کسی که آماده مبارزه برای آزادی به گونهء زور و یا مسالمت آمیز است، میتواند عضو «زلمی پشتون» شود.۱۳۲ غنی خان همچنان گفت که این سازمان به پولیس ملی تبدیل خواهد شد. همچنان وابستگی به کانگرس همانند ایدیولوژی هندویزم از سوی او رد شد.

شاخه مسلم لیگ در صوبه سرحد از شاخهء کانگرس پس نمانده و سازمان همانندی را بنام «غازی پشتون» ایجاد کرد.

بتاریخ ۱۶ می ۱۹۴۷ اعلام شد که نایب السلطنه ماونتبیتن برای بازدید کوتاه به انگلستان میرود تا برنامهء انتقال قدرت را بدستان هندیها با حکومت بریتانیا بررسی کند. نایب السلطنه پیش از آغاز کنفرانس رهبران احزاب هند که بتاریخ ۲ جون برگزار میشد، برگشت.۱۳۳

نایب السلطنه در آستانهء رفتن با م. ع. جناح، لیاقت علی خان، و. پاتیل و سپس با ج. ل. نهرو دیدار کرد. باوجود پنهانکاری همه میدانستند که نایب السلطنه در کدام جهت کار میکند. در حلقه محدود خویش او از تعلق صوبه سرحد به پاکستان میگفت. مگر ج. ل. نهرو همهء انتقاد را متوجه او. کروی ساخته و خواستار استعفایش بود. ماونتبیتن با درنظرداشت موضع معاون صدراعظم به اقدام قاطع دست یازید. این سند معاون صدراعظم را تکان داده و باعث عکس العمل جدی اش شد.۱۳۳ حکومت بریتانیا در نهایت تصمیم به عقب نشینی کوچکی در برابر کانگرسیها پیرامون صوبه سرحد گرفت. فیصله شد که او. کروی از پست گورنری ولایت سبکدوش گردد. ۱۳۴

بروز ۱۳ می ۱۹۴۷ یک رویداد دیگر که سرآغاز برگ نوی در مبارزه شاخه ولایتی صوبه سرحد بود، رخ داد. در جریان کنفرانس مطبوعاتی وزیر قاضی عطالله خان اعلام کرد: ما تصمیم گرفتیم که نخست از همه دولت مستقل و آزاد پشتون را داشته باشیم.۱۳۵ در ادامه او گفت که این دولت مستقل میتواند یا به هند و یا به پاکستان بپیوندد. ۱۶می در پیشاور در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی خان صاحب اعلام کرد که صوبه سرحد میتواند حتی درصورت نپیوستن به اتحادیه هند خودگردان (خود کفا) باشد. در صورت استقلال کامل، پشتونها همچون خلق زحمتکش منابع خودرا سازماندهی کرده و ادارهء فوق العاده پندیده را درور خواهند کرد.۱۳۶ او اضافه کرد که پشتونها مختار اند که به یکی از دولتها  پیوسته و یا دولت مستقل خود را داشته باشند. مگر از آنجاییکه هیچ دولت کوچک نمیتواند امور دفاعی اش را بدون اتحاد با دولت بزرگ پیش ببرد، راه دیگری بجز از پیوستن به هند یا پاکستان وجود ندارد. 

اوضاع در صوبه سرحد بدلیل کمپاین مقاومت مدنی مسلم لیگ و اقدامات بنیادگرایان مسلمان همچنان متشنج بود. کوچاندن مردم غیر مسلمان در ولایت ادامه داشت. در شهرستان دیره اسماعیل خان از چند روستا همهء مردم (غیر مسلمان) تخلیه شد. بصورت کل ۱۶ هزار نفر کوچانده شدند. بیجاشدگان را واحدهای پیاده و یا موتوریزه ارتش و پولیس مشایعت میکردند.۱۳۷

بروز ۱۹ می مهر چند خانا وزیر مالیه صوبه سرحد در جریان کنفرانش مطبوعاتی طرح ایجاد دولت مستقل پشتونها را پیشکش کرد.  او  همچنان مخالفتش طرح به پیوستن با پنجاب بدلیل تعلق حاکمیت آنجا به فیودالها و اینکه سالهای زیادی لازم خواهد بود تا پنجابیها به سطح دانش سیاسی صوبه سرحد برسند، را بیان داشت. وی خاطر نشان کرد که پشتونها در دولت شان خود گردان خواهند بود، چون ملهم از درک شعوری داشتن دولت مستقل میباشند.

مگر چگونه میشد دولت مستقل پشتونها بمیان آید، در حالیکه شیرازه جامعه بشدت از هم گسیخته بود؟

یگانه چیزی که شبیه وحدت ملی بود، روز یادبود بود که برای گرامیداشت خاطرهء شهدا در رویدادهای ۱۹۳۰برگزار میشد که آنرا هم اعضای کانگرس  ومسلم لیگ جداگانه برگزار میکردند.

 در چنین اوضاعی صوبه سرحد منتظر تایید برنامه انتقال حاکمیت به هند بود.

بروز ۳ جون ۱۹۴۷ فیصلهء حکومت انگلستان پیرامون انتقال قدرت به هند نشر شد. مهمترین نکات برنامه جدید انگلیس اینها بودند:

- هند به دو بخش: دولت هند و دولت اسلامی پاکستان تقسیم میشود؛

- تا تعیین نهایی مرزهای دولتهای تازه بمیان آمده حدود استانهای پنجاب و بنگال مشخص شده، همه پرسی رای دهندگان در ولایت مرزی شمالغرب (صوبه سرحد)، در شهرستان سیکها در آسام راه اندازی گردیده و مجلس قانونگذاری ولایت سند پیرامون تعلق واحد های اداری آن به یکی از دولتها رای گیری خواهد کرد؛

- مساله تقسیم بنگال وپنجاب به اینگونه حل و فصل میشود: مجلس قانونگذاری هر یک از این ولایات به دو گروه تقسیم میشود:

الف) گروه نمایندگان شهرستانهایی که بیشترین نمایندههای شان هندوان اند؛

ب) گروه نمایندگان شهرستانهایی که بیشترین نمایندههای شان مسلمانان اند؛

هریک از این گروهها بگونه جداگانه نظر میدهد که آیا مخالف و یا موافق تقسیم ولایت است. درصورتیکه یک گروه موافق تقسیم و دیگری مخالف آن باشد، نیز ولایت تقسیم میگردد، گرچه گروه دیگر مخالف هم باشد.

پس از اجرای این اقدامات مجلس قانونگذاری به دو بخش تقسیم میشود: مجلس قانونگذاری هند و مجلس قانونگذاری پاکستان.

اینگونه دولتهای تازه ایجاد شده حق دومینیون را حاصل میکنند. به مجالس قانونگذاری آنها صلاحیت داده میشود تا آنها مساله ماندن بحیث دومینیون در ترکیب امپراتوری بریتانیا یا خروج از آنرا حل نمایند؛۱۳۸

- به شهزاده نشینها حق داده میشود تا مساله شمولیت به دومینیونها را خود حل کنند. اگر یکی از شهزده نشینها نخواست به یکی از دومینیونها بپیوندد، پس بگونه جداگانه حق دومینیون را حاصل نخواهد کرد.۱۳۹

در همانروز نایب السلطنه لارد ماونتبیتن، معاون صدراعظم حکومت موقت و رییس کانگرس ج.ل. نهرو  و م. ع. جناح رییس لیگ سراسری مسلمانان هند از ورای امواج رادیوی هند بیانیه دادند. آنها هرکدام در بیانیه هایشان درباره برنامه انتقال قدرت پندارهای خویش را پیرامون تقسیم هند بیان نمودند. ج.ل. نهرو تقسیم هند را همچون اقدامی ناگذیر خوانده از تراژیدی آن یاددهانی کرده و اظهاری امیدواری کرد که مساله هند در آینده بگونهء خوبی حل خواهد شد. او گفت، نمیتوانیم، بگوییم و بپنداریم که ازاین امر خرسندیم و یا با برخی مواد این پلان موافقیم. مگر ما اکنون باید تصمیم بگیریم، آیا برنامهء مطروحهء اعلیحظرت ایشان برایما همانند توافق و یا حل و فصل مساله قابل پذیرش است یانه.۱۴۰ م. ع. جناح در بارهء کمپاین مقاومت مدنی مسلم لیگ در صوبه سرحد گفت: من از شعبه ولایتی خواستم تا کمپاین مقاومت مدنی را قطع کند. ۱۴۱

برای بحث روی «برنامه ماونتبیتن» جلسه کمیته کاری کانگرس دعوت شد. عبدالغفار خان جهت اشتراک به این نشست به دهلی آمد. در این اجلاس باید مساله تقسیم کشور به  بحث گرفته میشد. او درینباره پسانها نوشته است: گاندی جی و من مخالف تقسیم بودیم. من نمیتوانم بگویم که اعضای دیگر کمیته چگونه نظری داشتند، چون هنوز با دیگران صحبت نکرده بودم، مگر سردار پاتیل و راجا گوپال چاری با پندار تقسیم کشور موافق بوده و به دیگران نیز فشار میآوردند.۱۴۲

مولانا عبدالکلام آزاد همچنان مخالف تقسیم بود. سردار پاتیل برعکس موافق بوده و نهرو را موافق ساخت تا این پلان را بپذیرد. نهرو نخست متردد بوده و پسان با آن موافقت کرد. در نهایت گاندی اعلام کرد: واقعبینی سیاسی میطلبد تا «برنامه ماونتبیتن» پذیرفته شود.۱۴۳ در اجلاس کمیته کاری کانگرس گاندی اعلام کرد: اگر کمیته اجراییه فیصله یی مبنی بر تصویب  «برنامه ماونتبیتن» را نپذیرد، درآنصورت کانگرسیها باید رهبران دیگری برایشان پیدا کنند.۱۴۴ این کمیته در نهایت با ۱۴۷ رای موافق، ۲۹ رای مخالف و ۳۲ رای ممتنع پلان تقسیم هند را تصویب کرد.

شورای مسلم لیگ نیز این برنامه را به بحث گرفت. دربرابر این پلان فقط یکی از رهبران منطقوی بنام هاشم مخالفت کرده، «برنامه ماونتبیتن» را امپریالیستی خوانده و خواستار اتحاد نیروهای مترقی مسلمانان و هندوان شد. مگر با فشار م. ع. جناح و لیاقت علی خان این پلان مورد پذیرش قرار گرفت. خلاف این برنامه فقط ۱۰ رای بود. لیگ (در اول) خواستار تقسیم بنگال و پنجاب، تعلق کلی این ولایات به پاکستان و همچنان ایجاد یک دهلیز ۸۰۰ میلی که پاکستان غربی و شرقی را وصل میساخت، نبود، مگر  بزودی از این درخواستش خودداری کرد.

پشتیبانی ج.ل. نهرو و رهبران دیگر کانگرس ملی هند از «پلان ۳ جون» باعث شوکه شدن عبدالغفار خان شد.او و خدایی خدمتگاران اش همواره شخصا (از کانگرس) پشتیبانی میکردند و اکنون با موافقت با «برنامه ماونتبیتن» در راستای تقسیم هند، و همزمان با برگزاری همه پرسی پیرامون تعلق ولایت صوبه سرحد کانگرس از هوادرانش فاصله  میگرفت. رهبر «سرخ پوشان» میپنداشت که مساله هند و یا پاکستان برای ولایت صوبه سرحد پیش ازاین در انتخابات ۱۹۴۶ در اوج پیروزی کانگرس حل و فصل شده است. در آنزمان اوضاع دگرگون شده بود و عبدالغفار خان بیهوده هراس نداشت که انتخابات را ببازند. وی و م. ک. گاندی برخلاف همه پرسی بودند، ولی سردار پاتیل و راجا گوپالاچاری به کمیته کاری کانگرس فشار میآوردند. در نهایت کمیته کاری با آنها موافق کرده، هم با تقسیم کشور و هم راه اندازی همه پرسی موافقت کرد.۱۴۵پس از این عبدالفغار خان به کمیته کاری و م. ک. گاندی اعلام کرد که پشتونها با آنها در مبارزه برای آزادی هند همگام بوده و قربانیهای گسترده یی را متحمل شده اند. وی به صراحت رهبران کانگرس ملی را نکوهش کرده میگفت: «مگر شما مارا پرت کرده و به گرگها دادید. ما رای پرسی پیرامون مساله هند و پاکستان را راه اندازی نموده و با بیشترینه رای برنده شدیم. آیا شکی در بارهء خواست پشتونها وجود دارد؟  این امر برای همهء دنیا آشکارا ست. این یک دلیل آن است، که چرا ما همه پرسی را نمیخواهیم. دلیل دیگرش عبارت از این است که هند ما را در بدبختی رها میکند» .۱۴۶   

از این بیانیهء عبدالغفار خان برمی آید که او از پیش احساس میکرد مسلم لیگ در همه پرسی پیروز میشود، چونکه لیگ در میان باشندگان صوبه سرحد، کار گستردهء تبلیغاتی را پیش میبرد. عبدالغفار خان چندین بار تکرار میکرد که کانگرسیها «سرخ پوشان» را به دهن گرگها انداخته و ولایت مرزی صوبه سرحد این امر را همچون خیانت تلقی میکند.۱۴۷ پس از اینهمه او به کمیته کاری اعلام کرد که همه پرسی روی دو گزینه «پشتونستان و یا پاکستان» باید برگزار شود. عبدالفغار خان در زندگینامهء قلمی اش تاکید میکند که در میان کانگرسیهای صوبه سرحد هیچکسی نبود که کانگرس را ترک بگوید، ولی این کانگرس بود که کانگرسیهای صوبه سرحد را تنها گذاشت.۱۴۸ البته حق با عبدالغفار خان نبود. بسیاری از کانگرسیها آنحزب را ترک گفته و به مسلم لیگ میپیوستند، از جمله از شمار رهبرانش مانند عبدالقیوم خان میتوان نام برد، مگر آنچه مربوط به سازمان ولایتی کانگرس میشد، میتوان گفت که بصورت کل با جدیت در موضع اش ایستاده بود، تا آنکه کانگرس آنها را رها کرد.

عبدالغفار خان دلیل اصلی این رویداد را نرمش رهبران کانگرس ملی هند میدانست. او میپنداشت که اگر آنها مانند جناح قاطع میبودند، انگلیسها به خواست شان گوش میدادند. چنانچه زمانیکه کمیته کاری کانگرس به این امر موافقت کرد، عبدالکلام آزاد که در پهلویش نشسته بود، به وی گفت که به مسلم لیگ بپیوندد، که بیشتر باعث تاثر رهبر خدایی خدمتگاران شد. مگر به پندار ما این مشورهء یک واقعبین بود. پذیرش «برنامه ماونتبیتن» به معنی این بود که کانگرس ملی هند بطور بیدرنگ وهمیشه برادرش را در ولایت مرزی صوبه سرحد رها کرد.۱۴۹

هنگام برگشت از دهلی به پیشاور، خان صاحب تایید کرد که کانگرسیهای صوبه سرحد با تصمیم مبنی بر همه پرسی موافق نیستند. سپس نشست مشترک کمیته کانگرس صوبه سرحد، شاخه پارلمانی و فرماندهان خدایی خدمتگاران دایر شد. در قطعنامه مصوب اجلاس آمده بود که با در نظرداشت اوضاع بمیان آمده خان عبدالغفار خان امیدوار است حکومت تصامیمی را که وی لازم میداند، خواهد بپذیرد.۱۵۰  

این قطعنامه در حلقات سیاسی پیشاور همانند مصالحه سازمانهای کانگرس و مسلم لیگ ارزیابی شد. همچنان امکان ملاقات عبدالغفار خان و م.ع. جناح هنگام سفر آیندهء رهبر خدایی خدمتگاران به دهلی در جلسه کمیته سراسری کاری کانگرس بررسی شد. پس از این نشست عبدالغفار خان به نمایندگان مطبوعات گفت هنگام سفر دهلی میشود با نمایندگان احزاب دیگر تماس گرفت، اگر چنین فرصتی بمیان آید. هنگامیکه از وی پرسیدند، آیا مسلم لیگ شامل این احزابیکه قرار است با آنها تماس گرفته شود، است، عبدالغفار خان پاسخ داد، که وی تا کنون دوبار تلاش نموده تا با رهبر مسلم لیگ ملاقات نماید.۱۵۱

عبدالغفار خان در جریان یک گردهمآیی در مردان بتاریخ ۱۴جون هنگام تماس پیرامون ارتباط با مسلم لیگ گفت که دروازهها برای سازش صادقانه همیشه باز است. او همچنان تاکید کرد که دوبار تلاش نموده تا با مسلم لیگ نزدیک شود، که یکی آن بکمک شیخ محمد تیمور رییس کالج اسلامی پیشاور صورت گرفته و وی به او گفته که رهبران مسلم لیگ آمادهء سازش با آنها به سه شرط زیر اند:

- باید کاری برای ختم تسلط هندوان صورت گیرد؛

- باید دولت مستقل پشتونها بوجود آید؛

- لیگ باید در حکومت کنونی شامل شود (حکومت اییتلافی). ۱۵۲

گرچه در مذاکرات عبدالغفار خان با شیخ محمد تیمور وی به سه شرطش موافقه کرده بود، مگر در راه دهلی در هواپیما با رهبران دیگر لیگ صحبتی ممکن نشد. هنگامیکه او به دهلی رسید داکتر ذاکر از جمیعهّ ملیهّ به وی گفت که یکی از کارمندان مهم لیگ میخواهد با وی ملاقات کند. زمانیکه آنها دیدار کردند، عبدالغفار خان به وی گفت: ما حاضریم با شرایط صادقانه در ترکیب پاکستان شامل شویم. شرط دیگر استقلال پاکستان از بریتانیا بود، اگر تسلط انگلستان حفظ شود، در آنصورت صوبه سرحد از ترکیب پاکستان خارج شده و دولت خود را میسازد. با تاکید روی دگرگونیها بمیان آمده عبدالغفار خان از پشتونها میخواست تا همگام با زمانه حرکت کنند تا از کاروان زندگی عقب نمانند.۱۵۳

چنانچه میبینیم زمانیکه همکاران کانگرسی اش رهبر «سرخپوشان» را تنها گذاشتند، پندارهای وی نیز تغییر یافتند. عبدالفغار خان و پیراوانش با آغاز مبارزه برای « پشتونستان آزاد» چه میخواستند، مرامهای این جنبش چه بود؟ ای. یانسون در اینباره مینویسد: ناسیونالیزم پشتون که خدایی خدمتگاران دوباره برای آن میخواستند بزرمند... و خواستن پشتونستان بصورت کل برای تجارت بود، نه برای استقلال واقعی. رهبران شاخه کانگرس در صوبه سرحد حاضر بودند پاکستان را بپذیرند و تلاش داشتند فقط جایی برای خود، برای جریان و ولایت خویش دردولت نو دست و پا کنند. چون این معامله دو امتیاز مهم را داشت. یکم: حفظ وفاداری به ناسیونالیزم کهن پشتون. دوم: این امر شهرت طلبی سران دست اول پشتون بود که با مرام زیر فشار گذاشتن رهبران مسلم لیگ صورت میگرفت.۱۵۴ واضحتر از این نمیشود، برداشت کرد. کانگرسیهای صوبه سرحد که از سوی یارانشان رها شده بودند، خواستند تا راههای بیرون رفت از اوضاع بمیان آمده را خود جستجو کرده و شرایط پیشتر یاد شده را برای شمول در پاکستان طرح کنند. این پیشنهادات از سوی مسلم لیگ پذیرفته نشدند.۱۵۵ در چنین شرایطی فقط یک راه حل باقی بود- درخواست دستیابی به شمولیت ماده یی مبنی بر «پشتونستان آزاد» در برگه همه پرسی (ریفراندوم).

عبدالغفار خان با کمیته کاری کانگرس مشی خویش در برخورد با این همه پرسی را بحث کرد. کمیته کاری کانگرس در آغاز از نایب السلطنه تقاضا کرد که در همه پرسی نه دو سوال برای تعلق صوبه سرحد بلکه سه پرسش طرح شود: آیا نمیشود از این استان و نوار قبایلی دولت مستقل پشتونستان را ایجاد کرد.۱۵۶

بتاریخ ۱۰ جون اعلام شد که برگد بوت رییس کمیسیون تدویر همه پرسی در ولایت مرزی صوبه سرحد تعیین شده است.۱۵۷ در واقع مسوول تدویر این ریفراندوم باید او. کروی میبود. مگر به او رهبران شاخه ولایتی کانگرس و کمیته سراسری کانگرس هند هردو باور نه داشتند. مهاتما ک. گاندی در طی یک گفتگو باصراحت به عبدالغفار خان گفت: ما میخواهیم که او برود.۱۵۸ در اینباره گاندی به ماونتبیتین نیز گفته بود. ج.ل. نهرو نیز به نایب السلطنه از رویدادهای سال ۱۹۳۰ زمانیکه وی معاون کمیشنر پیشاور بوده، در آنجا تیراندازی شده و کشتار شمار بسیاری از تظاهرکنندگان صورت گرفته و اینهمه هنوز در یاد مردم است، یاد نموده و خواستار سبکدوشی او. کروی شد.۱۵۹   

پیش از این او. کروی با درک این نکته که کسی به وی اعتماد ندارد، از نایب السلطنه تقاضا کرده بود که در صوبه سرحد قرار گاه تدویر انتخابات ایجاد شود. ماونتبیتین پس از مشوره به این درخواست او. کروی موافقت کرده و پیشنهاد کرد که یک افسر عالیرتبه ارتش بریتانیا با رتبهء تقریبا دگر جنرال برای سازماندهی این قرارگاه گماشته شود.

موقف حکومت انگلیس آهسته آهسته دربارهء اضافه نمودن بند مربوط به «پشتونستان آزاد» آشکارتر میشد. ماونتبیتین پیرامون گفتگوهایش با خان صاحب اظهار داشت که وی به او گفته که موجودیت پنجاب غربی میان هند و صوبه سرحد باعث آن میشود تا آن ناحیه به تشکیل هند شامل نشود. همینگونه وضعیت بخشهای پاکستان شرقی و غربی آینده مشکل داشتند. بتاریخ ۴ جولای ۱۹۴۷ او. کروی در نامه اش به ماونتبیتین گذارش داد: «منشی اصلی من و کارمندان دیگر میپندارند که همه پرسی مسالمت آمیز آینده را بهتر است با سه ماده آتی برای رای دهندگان راه اندازی کرد: هند، پاکستان و یا پشتونستان».۱۶۰ او همچنان نوشت، میداند که نایب السلطنه اختیار دارد تا مساله پشتونستان را حل کند، مگر لیگ هیچگاهی با شمولیت این مساله در برگه رای پرسی موافقت نکرده و صوبه سرحد هیچگاهی مستقل نخواهد شد. یک روز پیش از این بتاریخ ۴ جولای ۱۹۴۷ در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی ماونتبیتین در پاسخ به پرسش یکی از ژورنالیستها  دربارهء اینکه آیا مردم صوبه سرحد آزاد اند تا مساله ایرا که در همه پرسی به آن رای میدهند، انتخاب کنند، گفت: اگر آنها موافقت رهبران هردو حزب را در این امر بدست بیآورند، و اگر بخواهند برای استقلال رای دهند، من نیز موافقم. ولی اگر فقط یک حزب اینرا بخواهد، ما طرفدار طرح اولیه خواهیم بود.۱۶۱

به اینگونه فیصله نایب السلطنه لارد ماونتبیتین دربارهء مساله «پشتونستان آزاد» در برگه رای پرسی عملا با «برنامه ۳ جون» مشخص شده بود. برعلاوه مسلم لیگ به هیچ ریسکی پیرامون صوبه سرحد تن نمیداد. ای. یانسن با پژوهشش تاکید میکند که این همه پرسی با قانون ۱۹۳۴برای اداره هند مطابقت نداشته و قانون اساسی سال ۱۹۳۴ تدویر همه پرسی را پیشبینی نکرده بود و بنابرآن این رای پرسی خلاف قانون مدنی (کشوری) بود.۱۶۲ مگر این همه پرسی با قانون نو- یعنی قانون دادن استقلال به هند مطابقت داشت. این قانون نیز ازسوی پارلمان بریتانیا در سال ۱۹۴۷ تصویب شد. بنابراین طرح مساله قانونی و یا غیرقانونی بودن این همه پرسی بخودی خود بیهوده است.

عدم شمولیت سوال سوم پیرامون «پشتونستان آزاد» در پرسشنامه (بولتن) رای پرسی برشالوده قطعنامه کمیته کاری کانگرس سراسری هند مبنی بر ندادن حق استقلال بهرگونه شهزاده نشین صورت گرفت. به این دلیل استقلال هر ولایتی (از جانب کانگرس، مترجم) رد میشد.

رهبران مسلم لیگ نیز به پیروزی همه پرسی باور نداشتند. آنها میپنداشتند که والی پیشین خود میتوانست تدویر همه پرسی صادقانه را تضمین کند، درحالیکه  (گورنر) کنونی فاقد چنین توانمندی است. لیاقت علی خان در نامه اش به نایب السلطنه تاکید کرد: والی نو، که تازه در این مقام قرار گرفته، نمیتواند خرابکاری وزیران خویش را کشف و یا حتی کنترول کند، بنابراین آنها میتوانند بگونهء آزادانه با نتایج رای پرسی دستکاری کنند. ۱۶۳

کمپاین مقاومت مدنی مسلم لیگ در صوبه سرحد پایان یافته ولی کمپاین شرکت در همه پرسی آغاز شد. فعالان آزاد شدهء شاخهء ولایتی مسلم لیگ در کار همه پرسی فعالترین سهم را میگرفتند. بتاریخ ۱۴ جون ۱۹۴۷ پیر مانکی شریف طی میتنگی در پیشاور اعلام کرد که همه پرسی آخرین امکان برای پشتونها است تا انتخاب کنند که آیا میخواهند به آرزوی دیرینهء مسلمانان هند دست یابند، یا طعمهء هندوان میشوند. او همچنان از پشتونها خواست تا شب و روز فعالیت نموده و به جهانیان نشان دهند که آنها خواستار پاکستان اند. در همان گردهمایی عبدالقیوم خان نیز بیانیه داده و اظهار اطمینان کرد که روزهای بهره برداری از مسلملنلن بوسیلهء «وطنفروشان[1] مسلمان» گذشته و مسلمانان مترقی به پاکستان رای میدهند.۱۶۴ مقایسه کانگرسیهای صوبه سرحد با واژه کویسلینگ که به معنی فاشیستهای خاین نارویژی بود، نشاندهندء سنگینی تضاد شاخه های کانگرس و لیگ در ولایت بود.    

شاخه کانگرس در صوبه سرحد نیز مشغول تبلیغات بود. پس از بنیانگذاری جنبش «آزاد پشتونستان»  در پیشاور در اقامتگاه خان صاحب جرگه مشترک افریدیها و مومندها دایر شد که در آن ۶۰ نماینده اشتراک داشتند. رییس این جرگه عضو سازمان ولایتی کانگرس میرویس خان بود. او خطاب به شرکت کنندگان کنگره گفت: این سرزمین پشتونها ست و ما هیچگاهی به پنجابیها و یا کسان دیگر حق نمیدهیم که بگونه یی بالای ما حاکمیت کنند. ما در پشت پندار پشتونستان ایستاده ایم و تا مرگ ما علیه پاکستان خواهیم بود. خان صاحب که پسانتر صحبت میکرد، گفت: ایدیال ما پشتونستان است، که در آنجا همه مساوی خواهند بود.

در همانروز عبدالفغار خان در برابر دانشجویان مکتب دینی بیانیه داد. آنها خطاب به وی گفتند که آنان برای داشتن دولت مستقل پشتونها تلاش میکنند. پس از آن چندین هزار بیجا شده به خانه هایشان در پیشاور برگشتند، تا در همه پرسی همگانی اشتراک ورزند.۱۶۵

در شرایطی که آشکارا شد مساله « پشتونستان آزاد » در برگه همه پرسی گنجانیده نمیشود، نزد عبدالغفار خان اندیشهء تحریم (بایکوت) این نظرخواهی قوت گرفت. چنانچه در نامه مورخ ۱۷ جون ۱۹۴۷ آ. کاریپالانی مینویسد: بادشاه خان (یعنی عبدالغفار خان. مولف یو. پ) اعلام کرد که اگر این مساله بگونهء گزینه دیگری سوا از پشتونستان یا پاکستان مطرح نشود، وی به هوادارانش مشوره میدهد تا از شرکت در همه پرسی خودداری ورزند.۱۶۶   

در همانروز دیدار عبدالغفار خان و م.ع. جناح صورت گرفت. این مذاکرات و گفتگوهای پس از آن دستاوردی برای عبدالغفار خان نداشتند. م. ع. جناح به طرح سوال «پشتونستان آزاد» به برگهء همه پرسی موافقت نکرد. عبدالکلام آزاد مینویسد: «میتوان تصور کرد که اگر مادهء «پشتونستان آزاد» در همه پرسی گنجانیده میشد، بخش بیشمار مردم ولایت مرزی به آن رای میداد.۱۶۷ ولی درست همین موضوع را رهبران مسلم لیگ نمیخواستند.

مگر تبلیغات برای «پشتونستان آزاد» اوج گرفت. خان صاحب بروز ۲۰جون در پیشاور در جریان مصاحبه با مطبوعات گفت که گزینه پشتونها میان پاکستان و پشتونستان خواهد بود.۱۶۸ در همانروز نشست مشترک کمیته کاری کانگرس در صوبه سرحد، شاخه پارلمانی کانگرس و خدایی خدمتگاران در پیشاور دایر شد. این مجلس خواستار ایجاد «پشتونستان آزاد» بگونهء دولتی با قانون اساسی که برشالودهء قانون دموکراسی اسلامی و عدالت استوار باشد، شد. در نشست بنو که به اشتراک نمایندگان زلمی پشتون دایر شد این درخواست تکرار گردید.۱۶۹

همانروز یعنی ۲۰ جون سال ۱۹۴۷ در پیشاور نزدیک بود کار به برخورد دسته های زلمی پشتون و غازی پشتون کشانده بود. مگر با آمدن پولیس مخالفان ازهم جدا شدند. فردای آنروز اعضای گروه زلمی پشتون در پوشاک سرخ، مجهز با تفنگچه ها، دشنه ها، تفنگها و چماقها به راهپیمایی از میان شهر پرداخته و به نشانه نیرومندی بگونه دوامدار فیر میکردند. در روز دیگر سازمان مسلح مسلم لیگ غازی پشتون همچنان به راهپیمایی از میان شهر پرداختند که سازماندهندگانش آنرا «حملهء متقابل به زلمی پشتون» نامیدند. با اینهم برخورد عملی میان دو طرف صورت نگرفت.۱۷۰

آمادگی برای همه پرسی با شدت کامل جریان داشت. بروز ۱۸ جون ۱۹۴۷ در دهلی جدید اعلام شد که از سوی سکرتر دولتی امور هند به گورنر صوبه سرحد سر اولاف کروی اجازه داده شده تا از وظیفه اش برای دو ماه کنار رفته و بجایش جنرال سر روب لوکارت گورنر استان مرزی شمالغرب تعیین شده است، تا در فرصت دوماه همه پرسی راه اندازی شود.۱۷۱  

بتاریخ ۲۱ جون اشکار شد که ماونتبیتین تصمیم گرفته تا همه پرسی از روز ۸ تا ۲۰ جولای دایر شود. کانگرسیهای صوبه سرحد پاسخ دادند که با اعلامیه مربوط به ۳ جون موافق نبوده، خواستار دولت مستقل پشتونستان- جمهوری آزادی که با دکترین سوسیالیستی و حق انتخاب آزاد پیوستن به هند و یا پاکستان را دارا باشد، میباشند.۱۷۲

مگر جناح مخالف از پندار «پشتونستان آزاد» انتقاد میکرد. م. ع. جناح اعلام کرد که طرح خواست پشتونستان فقط یک بهانه است تا مردم صوبه سرحد را پراگنده سازد. ۱۷۳ او تاکید میکرد که صوبه سرحد در پاکستان یک واحد خودمختار خواهد بود. م.ع. جناح آزادی قبایل را ضمانت میکرد. ۱۷۴ حلقات مسلم لیگ به پیروزی شان امیدوار بودند، زیرا در آنزمان مردم صوبه سرحد دارای احساسات شدید دینی (اسلامی، مترجم) بودند که این امر باعث نگرانی اقلیتهای مذهبی بود. آنها از گورنر خواستند تا مداخله نموده و امنیت مطمئن آنها را تضمین کند ۱۷۵ مگر کانگرس به کمپاین اش در راستای پشتونستان و برضد همه پرسی و پاکستان ادامه داد.۱۷۶ عبدالغفار خان اعلام کرد که هر رای به پاکستان به معنی ادامهء تسلط انگلیس است، و بریتانیاییها میخواهند صوبه سرحد را به پاکستان مدغم نمایند تا در آنجا پایگاههای نظامی شان را برضد روسیه مستقر سازند. اگر آنها موفق شوند، در آنصورت امکان زیادی وجود دارد که این ولایت دوباره به جنگ جدیدی کشانده شود.۱۷۷

عرصه دیگر اعتراض به موضوع امت اسلامی مربوط میشد. اگر همهء مسلمانان باید در پاکستان متحد شوند، چرا کشورهای ترکیه، ایران و افغانستان مستقل اند و چرا پشتونستان نمیتواند در این جمع جای داشته باشد؟ چرا پشتونها همچون مسلمانان به پاکستان باید بپیوندند؟۱۷۸

بتاریخ ۲۰ جون وزیر مسلم لیگ در کابینه موقت هند غظنفر علی خان برای پشتیبانی هواداران پاکستان از دهلی به پیشاور رفت. از سویی توران جنرال روب لوکارت هنگام آمادگی به آغاز کارش با ج.ل. نهرو و بروز ۲۳ جون با م.ع.جناح ملاقات کرد. 

بروز ۲۲ جون عبدالغفار خان در میتنگی در بنو رهبران شاخه مسلم لیگ را دعوت کرد تا با وی برای طرح قانون اساسی «پشتونستان آزاد» بنشینند. وی همچنان از پشتونهای صوبه سرحد درخواست کرد تا در همه پرسی پشتونستان و یا پاکستان و نه هند یا پاکستان شرکت ورزند. وی برعلاوه اعلام کرد که انگلیسها که دشمنان پشتونها بوده و طرفدار شمولیت ولایت صوبه سرحد به پاکستان برای ایجاد پایگاههای نظامی و میدانهای هوایی برضد روسیه میباشند.۱۷۹ همینگونه بتاریخ ۲۲ جون ۱۹۴۷ در جرگه یی در بنو ملی گرایان پشتون شعار ایجاد دولت مستقل پشتونها- پشتونستان (یا پتانستان) را مطرح کرده و خواستار طرح پرسش ایجاد پشتونستان در هنگام همه پرسی شدند.۱۸۰ جنبش «برای پشتونستان آزاد» گسترده تر میشد.

رهبران کانگرس ملی که عملا از همرزمان شان در صوبه سرحد روگشتانده بودند، تلاش میکردند، برداشت ناشی از این خودداری را ملایمتر بسازند. بتاریخ ۲۱ جون ج.ل. نهرو هنگام دیدار با بیجاشدگان صوبه سرحد پندارهایش را پیرامون استان آیندهء مرزی در نکات زیر خلاصه کرد:

- کانگرس در صوبه سرحد به گمان بسیار همه پرسی آینده را تحریم خواهد کرد؛

- بهرگونه یی که سرنوشت آینده ولایت تعیین شود، پشتونها به مبارزه شان برای دولت مستقل پشتون ادامه خواهند داد؛

- اقلیتهای صوبه سرحد باید آماده باشند تا به خانه هایشان برگشته و همه چیزی را که در توان دارند برای تامین امنیت شان در آینده بکار ببندند.۱۸۱

برخورد حقیقی رهبران کانگرس ملی به مساله «پشتونستان آزاد» را میتوان در گذارش نایب السلطنه مورخ ۲۷ جون ۱۹۴۷ میتوان دید. وی با یادآوری از ملاقات م.ع. جناح و عبدالغفار خان در دهلی نو مینویسد: جناح پسانتر بمن گفت که این دیدار موفقانه بود و اینکه عبدالغفار خان تصمیم گرفته عملا همه پرسی را بایکوت کند، چونکه آنها میخواستند به پشتونستان مستقل رای دهند. خوشبختانه رهبران بلند پایه کانگرس به این موافقت نکرده و همه پرسی پیروزی آسان لیگ بوده و میشود از خونریزی جلوگیری کرد. ۱۸۱

ازاین گذارش برمی آید که حکومت بریتانیا طرفدار پیوستن صوبه سرحد به پاکستان بود و رهبری کانگرس ملی هند از این کار جلوگیری نمیکرد. از موضع کانگرسیها در صوبه سرحد جمیعت العلمای سراسری هند پشتیبانی میکرد، زیرا خواستار گزینهء فقط میان پاکستان و هند نبود.۱۸۳

بتاریخ ۲۱ جون در پیشاور آشکارا شد که همه پرسی در این ولایت مرزی بروز ۶ جولای آغاز شده و تا ۱۷ جولای ادامه مییابد.۱۸۳ ماونتبیتین اشاره کرده بود که او بدون موافقت م.ع. جناح مساله «پشتونستان آزاد» را در پرسشنامه همه پرسی نمیگنجاند. دربارهء خودمختاری صوبه سرحد باید گفت که جناح به آن موافق بود.۱۸۴ این موضوع در باصطلاح «قطعنامه پاکستان» در سال ۱۹۴۰ مشخص شده بود.۱۸۵ دلیل اصلی این که جناح از درخواست  عبدالغفار خان خودداری کرد، آن بود، که وی به آن ضرورت نداشت. هویدا بود که برشالودهء برنامه ماونتبیتین صوبه سرحد به پاکستان ادغام میشود. اگر او تن به عقب نشینی میداد، این ولایت از دست رفته میبود. مهمتر از همه این بود که عبدالغفار خان در صورت عدم موافقت با فیصله های مجلس قانونگذاری پاکستان حق جدایی را مطرح میکرد. چنین حقی بیسابقه بوده و خطر به  تشکل و همسویی دولت آینده را دربر داشت. بنابراین (برای جناح، مترجم) بهتر بود که این همه پرسی عملی شود چون بکلی به نفع پاکستان بود.۱۸۶

نایب السلطنه از درج پرسش «پشتونستان آزاد» در برگه رای پرسی خودداری کرد. بتاریخ ۲۴جون ۱۹۴۷ هنگام برگشت از دهلی عبدالغفار خان از مردم صوبه سرحد خواست تا همه پرسی را تحریم کنند. همزمان او اشاره کرد که مبارزه برای «پشتونستان آزاد» ادامه خواد یافت. این اعلامیه واکنش بیدرنگ خان عبدالقیوم خان را درپی داشت. او گفت که فریاد پشتونستان خبر پلشت سیاسی است تا پشتونها را از سیاه راه  به سلطنت هندوان شامل سازند. آنچه مربوط به فقیر ایپی است، باید گفت که او با اعضای کانگرس ولایت صوبه سرحد در راستای تحریم همه پرسی همنوایی داشته و از مردم خواست تا از دادن رای خودداری کنند.۱۸۷  

نظر به درخواست مسلم لیگ برای تامین همه پرسی اداره انگلیس تصمیم گرفت که لشکر را استفاده کند، نه ادارات کشوری (ملکی) را. برای اینکار ۴۱ تن گماشته شدند. کمیشنر همه پرسی برگد  (سرتیپ/جنرال) بوتو بود که ۸ ناظر متشکل از ۶ دگروال (سرهنگ)  و دو دگرمن (سروان) زیر نظرش فعال بودند. در هر حوزه رای دهی یک ناظر و بگونه استثنایی در پیشاور و مردان دو دو دستیار ناظر تعیین شده بود. بهر کدام آنها دو دستیار با رتبهء تورن  و یا دگرمن گماشته شده بود، که شمار شان در استان هزاره و مردان پنج تن، در پیشاور ده تن و در حوزههای کوهات، بنو و دیره اسماعیل خان سه سه تن بودند. برعلاوه نایب السلطنه، شمار زیادی از ماموران با صلاحیت ملکی (کشوری) افسران عالیرتبهء انگلیسی و کارمندان محلی نیز به اینها اضافه میشدند. این بخاطری صورت میگرفت که در هند آنزمان شمار کافی افسر اردو برای ارایه خدمات ۴۶۰ حوزه انتخاباتی با پهنای ۶۰۰ میل وجود نداشت. بنابراین قرار گاه ولایتی تدویر همه پرسی برای پیشبرد امور عادی حوزههای انتخاباتی بکار گرفته میشد.

گورنر جنرال قطعنامه یی را صادر کرد که به نیروههای مسلح صلاحیتهای گسترده یی را در راستای تحکیم قانونیت و نظم در ولایت میداد.۱۸۸

بروز ۲۶ جون لوکارت حلف وفادرای نمود. در همانروز هندوان و سیکهای بیجا شده از ولایت مرزی صوبه سرحد در دهلی نو با رهبر هندو مهاسبها جنت رایم  دیدار نموده و قطعنامه یی را تصویب کردند که برشالودهء آن تقاضا میشد، کار لازم در راستای ثبت و شمار رایهای هندوها و سیکهای صوبه سرحد که اکنون خارج از ولایت قرار دارند، صورت بگیرد. آنها تاکید داشتند که اگر چنین نشود، آنان از شرکت در همه پرسی خودداری میورزند. این گردهمایی از «جنبش پشتونستان آزاد» پشتیبانی خویش را اعلام کرد.۱۸۹

بروز ۳۰ جون گورنر صوبه سرحد و رهبران احزاب طی خطابیه یی از مردم خواستند که فضای امن را هنگام تدویر همه پرسی در ولایت تامین نمایند. بتاریخ ۶ جولای ۱۹۴۷همه پرسی در دو حوزه صوبه سرحد راه اندازی شد. نتایج این همه پرسی باید در روز پایانی رای دهی اعلام میشد.۱۹۰

مبارزه سیاسی پیرامون تعلق صوبه سرحد نمیتوانست به افغانستان پیوند نداشته باشد. نه همه زمامداران افغانستان خط دیورند را برسمیت میشناختند. و آنچه مربوط به باشندگان آنجا بویژه کوچیها میشد، باید گفت که آنان در موسمهای گونه گون از طریق ساحهء آنجا مواشی شان را به اینسو و آنسو میبردند. مطبوعات و رادیوی کابل کمپاین برگشتاندن ولایت صوبه سرحد را به ترکیب افغانستان آغاز نمودند. عبدالغفار خان خواستار استقلال صوبه سرحد بوده ولی نمیخواست که آنجا شامل افغانستان شود.۱۹۱  

سفیر انگلیس در کابل که صلاحیت وزیر مختار را داشت، به سکرتر دولتی (امور خارجی، مترجم) از کمپاین مطبوعات افغانستان برای استقلال صوبه سرحد گذارش داد. او همچنان خبر داده بود که وزیر امور خارجه افغانستان علی محمد خان تلویحا گفت که حکومتش بدون درنظرداشت اراده مردم آنجا خلاف پیوستن صوبه سرحد به هند و یا پاکستان است. بروز ۱۶ جون ۱۹۴۷ علی محمد خان اعلام کرد که اگر در پرسشنامه رای دهی پیوستن صوبه سرحد به هند و یا پاکستان مطرح باشد، پس حکومت افغانستان میپندارد که مردم آنجا باید همچنان امکان اینرا که دوباره به افغانستان میپیوندند ویا دولت آزاد دارای استقلال کامل خویش را میسازند نیز بدست آورند؟ ازآنجایی که هند استقلالش را بدست میآورد، ضرورت به عقد چنین معاهده یی وجود دارد.۱۹۲

بروز ۲۱ جون و ۶ جولای ۱۹۴۷ چهار سردار افغانی هریک حفیظ الله خان، عنایت الله خان، حبیب الله خان و محمد یعقوب خان از حکومت بریتانیا درخواستند که به مردم صوبه سرحد امکان داده شود تا دولت خویش را بسازند. بقول برخی جراید پیرامون اینکه روسیه گویا افغانستان را برای این درخواست در رابطهء صوبه سرحد تحریک میکند، این سردارها اعلام کردند که انداختن گناه بگردن دیگران سیاست پلشت انگلیس است. آنها ابراز امیدواری میکردند که امریکا و روسیه به دولت مستقل پشتونها کمک کنند.

در گذارش دیپلومات انگلیس در کابل به حکومت بریتانیا آمده است که منافع افغانستان در صوبه سرحد منافع سچه ایدیولوژیکی اند، تا در آینده با مردم ولایت مرزی مناسبات خوب داشته باشند، بنابر این به رادیو و مطبوعات اجازه داده شده تا پیرامون آن بحثهای آزاد را سازماندهی کنند. این مساله با سفیر روسیه بررسی نشد، مگر با سفارت امریکا روی آن مشوره صورت گرفت. وی همچنان خبر میداد که حکومت افغانستان آرزومند گسیل هیاتی برای گفتگو با رهبران سیاسی هند میباشد. ۱۹۳

او. کروی در نامه یی به ماونتبیتن بتاریخ ۲۳ جون نوشته بود که مداخله افغانستان خطرناک خواهد بود. او همچنان اظهار امیدواری میکرد که این اقدامات از سوی رهبران کانگرس در صوبه سرحد و عناصر افغان هنگام بازدید عبدالغفار خان از کابل تحریک شده اند.۱۹۴ مامور برجسته دولت انگلیس در کابل در تلگرام مورخ ۲۱ جون خویش به حکومت هند تاکید میکند که اقدامات حکومت افغانستان به ادعاهای آشکارای ارضی و اتحاد کشور میانجامد.۱۹۵

در نامه وزیر امور خارجه افغانستان مورخ ۱۰ جون ۱۹۴۷ که برای نماینده بریتانیا در کابل ارایه شد، این درخواست و پیشنهاد تکرار گردید. در پاسخ به این نامه فرستاده انگلیس اعلام کرد که این اقدامات باعث نارضایتی حکومت بریتانیا شده اند. او تلاش میکرد وزیر خارجه افغانستان را معتقد سازد تا به گذشته نه بلکه به پیش بنگرد. ۱۹۶

وزیر (امور خارجه) افغانستان پیشنهاد میکرد که یا هیاتی را گسیل نموده و یا شخصا برای گفتگو پیرامون صوبه سرحد برود، مگر حکومت انگلیس بگونهء واضح تفهیم میکرد که آنها ادعاهای حکومت کابل را برای اشتراک در سرنوشت صوبه سرحد نمیپذیرند. حکومت  انگلیس پس از آنکه آشکارا شد، نتایج همه پرسی به نفع پاکستان است، به افغانستان توصیه کرد تا با حکومتهای آیندهء هند و پاکستان مناسباتش را برقرار سازد. 

همه پرسی در صوبه سرحد آغاز شد. پیش از این بخش اعظم جماعت هند و سیک ولایت را ترک کرده بود. مهرچند خانا در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که وی میاندیشد که هندوها و سیکها هیچکدام در رای پرسی اشتراک نخواهند کرد. در همانروز خان صاحب گفت اعلام کرد: اگر پشتونها برای پاکستان رای دهند، من از حکومت کنار میروم. در یک مصاحبه دیگری وی تکرار کرد که سازمان ولایتی کانگرس در صوبه سرحد تصمیم اش را خواهد گرفت.۱۹۷ پیش از همه پرسی سازمان ولایتی کانگرس از ترکیب کانگرس ملی هند بیرون شد.

رای دهی در دو حوزه هزاره و دیره اسماعیل خان برشالودهء گذارشات رسمی و غیر رسمی نشان داد که هندوان و سیکها بکلی رای پرسی را تحریم کرده بودند. در نهایت نتایج همه پرسی به نفع پاکستان بود. مسلم لیگ اعلام کرد که در شهرستان هزاره این حزب ۹۸٪ رای را  بدست آورده و نتایج شهرستان دیره اسماعیل خان نیز برایشان قناعتبخش است. موارد خشونت در همه پرسی دیده نشدند. جنرال روب لوکارت گورنر جدید صوبه سرحد به خبرنگار آ. پ. ای گفت که همه پرسی صلح آمیز و مطابق جدول زمانی صورت گرفت.۱۹۸ بروز ۸ جولای ۱۹۴۷ ظاهرا زیر تاثیرنتایج رای دهی در دو حوزه عبدالغفار خان موقفش را تغییر داد. او به م. ع. جناح و مسلم لیگ شرایطش  برای پیوستن به مجلس موسسان پاکستان را چنین اعلام کرد:

۱.صوبه سرحد باید ولایت بکلی خودمختار باشد؛

۲. دستیابی به اتحاد پشتونهای هند برتانوی در مرزهای یک ولایت؛

۳. صوبه سرحد باید حق امنیت از جانب پاکستان را داشته باشد، اگر پشتونها احساس کنند که قانون اساسی مصوب مجلس قانونگذاری پاکستان برای آنها مناسب نیست و یا اینکه اگر آنها دریابند که پاکستان پس از جون ۱۹۴۷بحیث دومینیون (کامنویلت) بریتانیا باقی بماند، (آنها از آن خارج خواهند شد، مترجم). ۱۹۹

عبدالغفار خان تکرار کرد که درصورت پذیرفتن این شرایط او مخالف پیوستن به مجلس قانونگذاری (موسسان) پاکستان نیست و او خوش است که م. ع. جناح شرایط اولیه آنرا پذیرفته است، مگر دو شرط دیگر نیز باید پذیرفته شوند.

در شرایط نو این پیشنهادات عبدالغفار خان به معنی موافقت به شمولیت در پاکستان بوده و حصول موافقت با م. ع. جناح در راستای تعیین جایگاه جنبش اش در آینده پاکستان بود. مگر اینها برای مسلم لیگ که مست از بادهء پیروزی در همه پرسی بود، اهمیتی نداشتند.

در همان روز رای پرسی در چهار حوزه باقیماندهء دیگر شامل پیشاور، مردان، کوهات و بنو نیز آغاز شد.۲۰۰ مسلم لیگ به کسب ۹۴٪ رای در پیشاور امیدوار بود. شمار زیادی از سرخ جامه گان (سرخپوشان) در حوزههای انتخاباتی آماده بودند، تا جلو خرابکاری را بگیرند. ۲۰۱

مگر امکان جلوگیری کامل از دستکاری نتایج ناممکن بود. چون شاخه ولایتی کانگرس و هوادارانش از شرکت در رای پرسی خودداری کرده بودند، کارمندان حکومتی هزاران مورد جعلکاری رایها را ثبت کردند. عبدالغفار خان مینویسد، بشیر کسیکه باوی در محبس هریپور زندانی بود، به وی گفت که هنگام همه پرسی وی به حوزه رای دهی سه بار دسته نظامی (تولی) زیر اداره اش را برد.۲۰۲

روز دوم همه پرسی بدون خشونت نبود. سه تن هندو بشمول دو زن توسط جانیان در روستای نارابو و ساماند مربوط حوزهء پولیس ناوران در شهر بنو ربوده شدند. شهر میرانشاه مورد شلیک توپخانهء فقیر ایپی قرار گرفت. مگر بصورت عموم در صوبه سرحد ثبات برقرار  بود.۲۰۳

۱۷ جون روز پایانی همه پرسی بود. کمتر کسی به نتایج رای پرسی به نفع پاکستان تردید داشت. پس از چندروز نتایج همه پرسی انتشار یافت. در گذارش نایب السلطنه لارد ماونتبیتن مورخ ۲۰ جولای ۱۹۴۷ چنین آمده بود:

الف. رایهای درست برای پاکستان                                                              ۲۸۹۲۴۴

ب. رایهای درست برای هند                                                                         ۲۸۷۴

پ. اضافه رای                                                                                     ۲۸۶۳۷۰

ت. درصدی رایهای درست تمام همه پرسی (دارندگان حق رای)            ۴۰ اعشاریه ۹۹ ٪

ث. رایهای درست در انتخابات سراسری گذشته                                           ۳۷۴۹۸۹

شمار کلی رای دهندگان در این همه پرسی ۴۷۲۷۹۸ بود که بنابرآن تعداد رایهای داه شده به پاکستان ۴۰ اعشاریه ۹۹ درصد بود.

اینگونه همه پرسی، چنانکه انتظار میرفت، به سود پیوستن صوبه سرحد به پاکستان تمام شد. این ریفراندم با درصدی بسیار ناچیز هواداران پاکستان یعنی ۴۰ اعشاریه ۹۹ فیصد همراه بود. شمار رای مخالف ناچیز بود. تقریبا نیم دارندگان حق رای دهی به همه پرسی حاضر نشدند که آنهم نتیجه دعوت مردم برای تحریم رای پرسی بود.

بروز ۱۴ جولای ۱۹۴۷ استقلال پاکستان اعلام شد. در هفته نخست دولت نو محمد علی جناح که گورنر جنرال آن بود، فرمانی را مبنی بر انحلال حکومت صوبه سرحد امضا کرده و بتاریخ ۲۲ اگست حکومت خان صاحب و همکارانش منحل شد. درجای آنها حکومت مسلم لیگ در راس عبدالقیوم خان قرار گرفت.۲۰۴

مگر تعلق صوبه  سرحد ( به پاکستان، مترجم) فقط بمراکز اداری مربوط میشد و نه به نوار قبایلی بصورت کل. ازسویی این همه پرسی تنها در مراکز اداری اجرا شد، چون اداره دولتی همیشه فقط توسط آنان پیش برده شده ودر نوار قبایلی حاکیت رهبران محلی- خانها و ملکها محفوظ بود.  باشندگان نوار قبایلی در همه پرسی شرکت نکرده و درنتیجه به پیوست خویش به پاکستان رای ندادند. زمامداران تازه رس کار دشواری را در پیش رو داشتند تا نوار قبایل را جز ساختار خویش بسازند. همزمان آنها باید درک میکردند که قبایل در آینده نیز خواستار امتیازات شان میباشند.

برشالودهء توافقات با شهزاده نشینها (خان نشینها) ی نسبتا جوان پشتون در دیر، چترال، سوات و امب این سرزمینها به ترکیب پاکستان شامل شده و بخشی از کمربند کوهستانی قبایلی آنرا تشکیل دادند.۲۰۵ 

یکی از فیصله های م. ع. جناح خروج واحدهای ارتش از نوار قبایلی بود. این کار با شور و هیجان مردم محل استقبال شد.۲۰۶   

اوضاع در صوبه سرحد پس از شمولیت آنجا به پاکستان بکلی آرام نبود. در خزان سال ۱۹۴۷ پس از سرکوبها و تضییقات در برابر باشندگان مسلمان کشمیر، داوطلبان قبایلی افریدی با پشتیبانی مستقیم صدارعظم نو خان عبدالقیوم خان به ساحهء این شهزاده نشین حمله نمودند.۲۰۷

یک عامل دیگر نیز در راستای بیثباتی صوبه سرحد وجود داشت. مولف امریکایی کتاب پژوهشی «جناح ایجادگر پاکستان» س. اوولپرت مینویسد: «پشتونها همچنان از دولت خودی پشتونستان گفته و همان گونه بلوچها نیز شروع به گفتن «بلوچستان بزرگ» کردند.۲۰۸  بنابرآن م. ع. جناح در اپریل سال ۱۹۴۸ با هواپیما به پیشاور رفت. او در آنجا دربرابر دانشجویان کالج اسلامی، دانش آموزان آموزشگاه تابستانی ریزالپور، و کارمندان دفتر مرکزی دولتی و در پایان در یک گردهمآیی سراسری در پیشاور بیانیه داد.۲۰۹ باوجود خسته گی و بیماری  او به نواری قبایلی رفته، از کوتل خیبر بازدید نموده، حتی از سرحد گذشت تا دست مرزبان افغانی در آنسوی خط مرزی دیورند را بفشارد.۲۱۰ 

پس از آن سفر نوار قبایلی بکلی خودرا جز پاکستان پنداشت، گرچه ادارهء آن سرزمین همچنان بدست سران عشایر بود.

در این میان اوضاع در مراکز اداری بسرعت تغییر مییافت. م.ع. جناح به مثابه گورنر جنرال دومینیون جدید به او. کروی پیشنهاد کرد تا به کارش بحیث گورنر ولایت دوباره باز گردد. او این را پذیرفت مگر در مجلس قانونگذاری صوبه سرحد کانگرسیها اکثریت بودند. عبدالقیوم خان به م. ع. جناح و والی پیشنهاد کرد تا مجلس مقننه را منحل نموده و ادارهء ولایت را فقط از سوی حکومتی که از سوی گورنر جدید تعیین شده است، ممکن سازند. مگر در بهار ۱۹۴۸هفت کانگرسی به مسلم لیگ پیوستند که دیگر به این کار لزومی نبود. مرام اصلی که عبدالقیوم خان به آن دست یازید، تضعیف سازمان خدایی خدمتگار و در نهایت ممنوعیت آن بود. با اینهم عبدالقیوم خان هراس داشت که حکومت پاکستان با عبدالغفار خان توافق نموده و وی از حاکمیت به حاشیه رانده خواهد شد.۲۱۱

کانگرسیها در صوبه سرحد وفاداری شان را به پاکستان اعلام کرده ولی خاطرنشان ساختند که انحلال  حکومت خان صاحب غیر قانونی است. در فبروری سال ۱۹۴۸ عبدالغفار خان اعلام کرد که در نخستین اجلاس مجلس موسسان پاکستان شرکت کرده و سوگند وفاداری اش به دولت نو را انجام داده است. همزمان او با محمد علی جناح دیدار نموده و از وی خواست تا از صوبه سرحد بازدید کند. مگر کانگرسیها از ادغام سازمان خویش با مسلم لیگ پرهیز کردند.

پس از بازگشت عبدالفغار خان تبلیغاتش برای پشتونستان در ترکیب پاکستان را ادامه داد. مگر در جون سال ۱۹۴۸ او بجرم ارتباط غیر قانونی با فقیر ایپی زندانی شد.

باید گفت که رهبر کاریزماتیک و نامور پشتونهای کوهنشین فقیر ایپی پس از ایجاد پاکستان همچنان مبارزه مسلحانه اش را ادامه داده و به پندار ایجاد پشتونستان وفادار و با ایمان باقی ماند. در روز آخرین بازداشت عبدالفغار خان او که چاره دیگری برای عملی نمودن پندار پشتونستان نمیدید، حمله مسلحانهء رزمندگانش را بالای چندین پوسته نظامی در وزیرستان شمالی سازماندهی کرد. پس از این هوادیماهای انگلیس نه بلکه پاکستانی دسته های رزمنده فقیر را بمباردمان کردند. و در آینده نیز فقیر تا پایان عمر (وی در سال ۱۹۶۰ درگذشت) به مبارزه اش برای پشتونستان ادامه داد. در جنوری سال ۱۹۴۰ او رییس جمهور پشتونستان انتخاب شده بود. تا اخیر زندگی فقیر ایپی اداره پاکستان نتوانست ساحهء مربوطه اش را زیر کنترول قرار دهد.۲۱۲

البته در چنین شرایطی تماس با فقیر ایپی فعالیت ضد دولتی پنداشته شده و حکومت صوبه سرحد با استفاده از چنین امکانی اورا متهم نموده و به سه سال حبس شاقه محکوم کرد.

در اینجا بصورت فشرده سرنوشت بعدی فعالان سیاسی را ترسیم مینماییم. عبدالغفار خان که در سال ۱۹۵۱ از زندان رها شد دوباره به فعالیت جدی سیاسی اش ادامه داد. او را چندین بار دوباره به زندان افگندند- در زمان محمد ایوبخان (۱۹۴۸-۱۹۶۹) و ذوالفقار علی بوتو (۱۹۷۱-۱۹۷۷) . در سالهای پایانی دهه ۱۹۷۰ عبدالفغار خان بصورت عموم در تبعید داوطلبانه در افغانستان بسر برده و تماسهایش با هوادارانش زیر رهبری پسرش عبدالولی خان را از آنجا برقرار میکرد. عبدالغفار خان بتاریخ ۲۰ جنوری سال ۱۹۸۸ در پیشاور وفات نموده و در شهر جلال آباد (افغانستان) دفن شد. 

خان صاحب در رژیم عبدالقیوم خان در صوبه سرحد زندانی شد. مگر او موقف کمتر رادیکال را نسبت به برادرش عبدالغفار خان پیش برده و بسرعت در سیستم سیاسی پاکستان داخل شد. او در ماه می ۱۹۴۸ در شهر لاهور قربانی یک کشتار سیاسی شد.

عبدالقیوم خان همه تلاشش را بکار برد تا بساط خدایی خدمتگاران را بچیند. زمانیکه او قادر به این کار شد، شاخه ولایتی مسلم لیگ را توفانی فراگرفته وآنجا انارشی مسلط شده بود. مخالفان پیشین عبدالغفار خان مانند زمین جان خان، عبدالغفور خان و حتی پیر پانکی شریف مسلم لیگ را ترک کردند. در دوران حکومت عبدالقیوم خان (۱۹۴۷-۱۹۵۳) در صوبه سرحد پیشرفتهای معین اقتصادی صورت گرفت. چنانچه دانشگاه پیشاور گشایش یافت. مگر رژیم سیاسی وی که بر اختناق و سرکوب استوار بود، به زوال سیستم سیاسی انجامید. پس از آنکه ارباب عبدالغفور و زمین جان خان به عبدالغفار خان پیوستند، عبدالقیوم خان مجبور شد، صوبه سرحد را ترک کند. مگر او از عرصه سیاسی کنار نرفت. در سالهای ۱۹۵۳- ۱۹۵۴ عبدالقیوم خان وزیر صنایع در حکومت مرکزی پاکستان بوده و در ۱۹۵۷ رییس مسلم لیگ شد. او پس از پایان دوره تسلط مستقیم و غیر مستقیم نظامیان در راس ایوب خان دوباره به فعالیتهای سیاسی رو آورد. عبدالقیوم خان در ماه مارچ ۱۹۶۹ رهبر مسلم لیگ (و از  جنوری۱۹۷۰ سازماندهنده حزب سراسری مسلم لیگ) شد. او در  ۱۹۷۲-۱۹۷۷ وزیر امور داخله پاکستان بود. کمی پیش از سقوط رژیم ذوالفقار علی بوتو خان عبدالقیوم خان بازنشسته بود.۲۱۳

آرزوهای قاید اعظم و بانی پاکستان م.ع. جناح که در جای مستعمره پیشین هند برتانوی دولت دموکراتیک اسلامی بوجود آمده و تضادها جایشان را به صلح و آرامش بدهند، بیپایه از آب درآمدند. جای اختلافات مسلمانها و هندوها را تضادهای شدیدتر میان نخبه گان ولایتی و حکومت مرکزی گرفت. بگونه نمونه اعلام زبان اردو همانند زبان سراسری دولتی نیز این جریان را تسریع کرد. از نفوذ مسلم لیگ ‍بتدریج کاسته شده و احزاب اپوزیسیون عرض اندام کردند. چنانچه در سال ۱۹۴۹ شخصیت برجسته پاکستان شرقی مولانا بخشانی از مسلم لیگ بیرون شده و حزب اپوزیسیونی مسلم لیگ را بنام «عوامی مسلم لیگ» ایجاد کرد. شاخهء این حزب در صوبه سرحد را پیر صاحب مانکی شریف رهبری میکرد. در سال ۱۹۵۰ در لاهور «آزاد پاکستان پارتی» بنیان گذاشته شد. در پاسخ به فشارها وسرکوبهای نیروی های چپ مترقی در «سازمان سراسری دفاع از آزادیهای مدنی پاکستان» متحد شدند که رییس آن نماینده صوبه سرحد پیر صاحب مانکی شریف بود. از سویی حزب «عوامی پارتی» وارث کانگرسیها شد. در سال ۱۹۵۶عبدالغفار خان حزب «نیشنل عوامی پارتی» را بنیان هشت.  

دولت نو با دشواریهای فراوان سردچار بود. که این یکی و همچنان مشکل غذایی و دشواریهای بیشمار دیگر از جمله مناسبات با هند بخاطر کشمیر، و چالشهای روابط با افغانستان از سبب پشتونستان از آنجمله بودند. تسلط انحصارات انگلیس در اقتصاد کشور باعث نا‌رضایتی بورژوازی بزرگ شده و به پیدایش اپوزیسیون در میان محافل حاکم شد. این امر در باصطلاح «توطیه راولپندی» بازتاب یافت که توسط جنرال اکبر خان سازماندهی شده بود. افسران هوادار ایالات متحده امریکا (شرکت کننده در این اقدام) که خواستار دگرگونی در سیاست طرفدارانهء انگلیس بودند، به حبسهای گونه گون محکوم شدند، مگر این به معنی پایان کار مخالفان حکومت نبود. بتاریخ ۱۶ اکتوبر سال ۱۹۵۱ صدراعظم پاکستان لیاقت علی خان از سوی هواداران «جماعت اسلامی» زیر رهبری افغانی بنام اکبر خان کشته شد.۲۱۴ هنگام پذیرش قانون اساسی نو میان کسانیکه هوادار خصلت مدنی قانون بودند، حلقات دین سالار و مذهبی که خواستار حق مداخله در کار ارگانهای مقننه از نام دین بوده و همچنان خواستار نقش اساسی شریعت بودند، مبارزهء حادی درگرفت.

در سال ۱۹۵۳ رویاروییهای مذهبی چالش اصلی کشور شدند. چنانچه جریانات باصطلاح ضد احمدیه اوج گرفت.۲۱۵ در نتیجه حکومت جانشین لیاقت علی خان حاجی ناظم الدین مجبور به استعفا شد. همزمان در پاکستان شرقی بحرانی سراسری بوجود آمد که علت اش اوضاع (حقوق)  نابرابر آنولایت در  سطح آنکشور بود.

پیروزی «جبهه متحد» که شامل «عوامی لیگ»، کریشوک شارمیک (حزب کارگری- دهقانی) پاکستان و احزاب دیگر اپوزیسیونی همه کشور را به شور آورد. در ولایت مرزی شمالغرب نیز کنفرانس سراسری احزاب اپوزیسیون در ماه اپریل ۱۹۵۴ فیصله کرد تا «جبهه متحد» را تشکیل دهد. وظیفه اصلی این جبهه مبارزه برای انحلال اسامبله قانونگذار ولایت و استعفای حکومت محلی مسلم لیگ بود.

بروز ۳۰ می سال ۱۹۵۵ حکومت مرکزی حکومت «جبهه متحد» در پاکستان شرقی را منحل کرد. بد دنبال آن سرکوبها  و تضییقات ادامه یافت. در صوبه سرحد محاکمه معاون رییس سازمان ولایتی «عوامی لیگ» ارباب سکندر خان آغاز شد.۲۱۶ مگر اختناق و سرکوب نتایج مطلوب را ببار نیآوردند. چنانچه در انتخابات اضافی برای اسامبله مقننه صوبه سرحد باوجود حمایت مستقیم ماموران حکومت از کاندیداهای مسلم لیگ شکست خوردند. دراین انتخابات نمایندگان «عوامی لیگ» به پیروزی رسیدند که این امر بگفتهء مسوول ولایتی این حزب پیر صاحب مانکی شریف بازتاب نارضایتی از حکومت محلی (حکومت مسلم لیگ) و حکومت سراسری پاکستان بود. کاندیداهای مسلم لیگ در انتخابات اضافی نیز در برخی حوزههای پنجاب شکست خوردند. همچنان جنبشهای ملی گرای پشتونها، سندیها و بلوچها نیرومند شدند. در بهار سال ۱۹۵۴ عبدالغفار خان طرحی را برای ایجاد ولایت پشتونستان که تمام ساحه غربی کشور که باشندگان آن پشتونها اند، را دربر میگرفت، پیشکش نمود.۲۱۷

با درنظر داشت بحران حاد درون کشور و با حمایت بادران بیرونی خویش (مانند ایالات متحده امریکا)  گورنر جنرال پاکستان غلام محمد بروز ۲۴ اکتوبر ۱۹۵۴ مجلس قانونگذار کشور را منحل اعلام نموده و حکومتش را بازسازی کرد. در کابینه نو که بازهم از سوی محمد علی رهبری میشد، فرمانده کل اردوی پاکستان دگر جنرال محمد ایوب خان (وزیر دفاع) و اسکندر میرزا (وزیر داخله) شامل بودند.

در اوضاع و احوالیکه اتحاد عمل ولایات مشاهده میشد، محافل حاکمه تصمیم گرفتند که واحدهای اداری قسمت غربی کشور را در یک استان بنام پاکستان غربی (وان یونت)[2] ادغام کنند. سرکوب و اختناق برضد حکومتهای ولایتی آغاز شده و جای آنها را افراد اپوزیسیونی که به مرکز وفادار بودند، گرفتند. انحلال نخستین مجلس موسسان که جای شهزاده نشین بهاولپور را در سند گرفته بود وتعیین سران اداری حکومتهای پنجاب و بلوچستان راه را برای ایجاد چنین ولایتی پاک کردند. البته حکومت ولایتی صوبه سرحد در راس سردار عبالرشید خان از این برنامه پشتیبانی میکرد. 

بروز ۲۲ نوامبر سال ۱۹۵۴ صدارعظم پاکستان محمد علی خان طی بیانیه رادیویی تصمیم اش را مبنی بر تحقق برنامه اتحاد همه ولایات غربی کشور در یک استان واحد اعلام کرد. وزیر اعظم صوبه سرحد سردار عبدالرشید از این فیصله پشتیبانی کرد. ۲۷ مارچ ۱۹۵۴ با فرمانی از سوی گورنر جنرال غلام محمد استان (ولایت) پاکستان غربی (رسما، مترجم) تشکیل شد. پس از این همه ولایات قبلی منحل شدند و بجای آنها ایالات (دیویژنس)[3] بوجود آمدند. لاهور مرکز این استان سراسری انتخاب شد و ریاست حکومت آنجا را برادر عبدالغفار خان خان صاحب عهده دار شد. این «تحفهء» ویژه یی برای پشتونها بود.

چنین است کوتاه نگاهی به رویدادهای صوبه سرحد پس از ایجاد پاکستان تا انحلال آن استان در سال ۱۹۵۴. البته بررسی مبارزه سیاسی رهبران و مردم آنجا برضد انحلال آن استان و بازسازی ولایت مرزی شمالغرب (صوبه سرحد) به پژوهشی سوا ضرورت دارد.

******

 

یاددهانی

 

با ارزیابی اوضاع صوبه سرحد در دورهء مورد پژوهش ما میتوان گفت که در نتیجه بازدیدهای ج. ل. نهرو از آنجا فعالیتهای مسلم لیگ در این استان تا کمپاین مقاومت مدنی گسترش یافتند. گروههای اوباش (باندیت) در نوار قبایلی که زیر پوشش مبارزه با پاکستان فعالیت میکردند، بالای باشندگان نواحی مراکز اداری حمله نموده و سیکها و هندوان را ترور میکردند. پولیس ناتوان و در برخی موارد علاقمند برقراری نظم و امنیت نبود، بنابراین باشندگان غیر مسلمان مجبور بودند، محل زندگی دایمی شان را ترک کرده و به آوارگی رو آورند.

مهمترین پدیده رشد فعالانه شاخه ولایتی مسلم لیگ بود. با درنظرداشت وخامت اوضاع پس از سفر ج.ل. نهرو نایب السلطنه لارد اویویل مجبور شد که به استان صوبه سرحد رفته و شخصا به جذبه ایده (پندار) پاکستان معتقد شود. مگر بازدید وی به ختم مقاومت مدنی  وپایان ترور علیه هندوها و سیکها نیانجامید. برعلاوه خشونت در آنولایت گسترش یافته و صوبه سرحد در مرز جنگ داخلی قرار گرفت. مظاهره چیان مسلم لیگ حتی در پهلوی اقامتگاه رهبر حکومت خان صاحب به بینظمی پرداخته و بالای شخص وی حمله نمودند. باگذشت هر روز شمار زیادی از هوادران کانگرس در صوبه سرحد به مسلم لیگ میپیوستند.

لازم به یادآوری است که تعیین لارد ماونتبیتین بحیث نایب السلطنه هند که از سوی رهبران بریتانیا برای انتقال بلاواسطه قدرت در هند صورت گرفت، سرنوشت صوبه سرحد را نیز مشخص کرد. سفر نایب السلطنه نو به آنجا وی را معتقد ساخت که در آنجا جنبش نیرومند برای پیوستن به پاکستان وجود دارد. بدون گمان در برنامه آماده شوندهء انتقال قدرت ماونتبیتین اوضاع صوبه سرحد مبنی بر پیوستن به پاکستان را مدنظر گرفت.

در نتیجهء تصویب برنامه انتقال قدرت در هند توسط حکومت بریتانیا سرنوشت صوبه سرحد باید با همه پرسی مربوط به تعلق این ولایت معین میشد. رهبران کانگرس ملی که به تقسیم کشور موافق بودند، نمیتوانستند با همه پرسی (ریفراندم) در صوبه سرحد مخالفت کنند. در چنین اوضاعی شاخه ولایتی کانگرس به تبلیغ «جنبش آزادی پشتونستان» پرداخت. در اینولایت دسته های «زلمی پشتون» ساخته شدند که آماده بودند با اسلحه به این مرام دست یازند. کانگرسیهای صوبه سرحد همچنان تصمیم گرفتند، توافق نایب السلطنه لارد ماونتبیتین را به شمولیت مادهء «پشتونستان آزاد» در پرسشنامه ر ای دهی بدست آورند. سازمان کانگرس در صوبه سرحد از عضویت کانگرس ملی هند بیرون شد. حکومت افغانستان که در این میان اهداف خودش را تعقیب میکرد، ازاین تلاش کانگرسیهای صوبه سرحد پشتیبانی کرد.

نایب السلطنه اعلام کرد که او در صورتی مادهء «پشتونستان آزاد» را به پرسشنامه شامل میکند که رهبران کانگرس ملی هند و مسلم لیگ به این رای دهند. رهبری کانگرس ملی هند با این پیشنهاد موافقت کرد. م.ع. جناح با پذیرش خودمختاری گستردهء صوبه سرحد در ترکیب پاکستان با طرح این ماده در پرسشنامه همه پرسی مخالفت کرد. بر همین بنیاد نایب السلطنه شمولیت ماده یی پیرامون «پشتونستان آزاد» را در پرسشنامه همه پرسی رد کرد. که در نتیجه همه پرسی این استان به ترکیب پاکستان شامل شد. 

مگر نتایج همه پرسی فقط مربوط مراکز اداری شهرستانها بودهه و نوار قبایلی را دربر نمیگرفتند، بنابراین شخص م.ع. جناح که گورنر جنرال پاکستان شده بود، مداخله کرد تا نواحی قبایلی نیز جز خاک آنکشور شوند. در مورد فعالان سیاسی صوبه سرحد و خود ولایت میتوان گفت که پس از این سرنوشت آنها با سرنوشت این دولت گره خورد.         

 

سخن پایانی

 

با نتیجه گیری نهایی این پژوهش میکوشیم، ویژه گیهای مبارزه سیاسی در صوبه سرحد هند مستعمره را برشمریم. با ارزیابی عوامل پیدایش و نضج جنبش ملی پشتونها در نیمه یکم سده بیستم و گذار آن از مرحلهء «شورش» به دوران سیاسی میتوان نتیجه گیری کرد که دلیل اصلی آن پیدایش مناسبات جدید اجتماعی در هند و تاثیر مستقیم آن بالای اوضاع صوبه سرحد بود. سمتگیری اصلی این جنبش مبارزه برضد تسلط امپراتوری بریتانیا و غصب سرزمینهای پشتونهای شرقی (نواحی پیشاور و کویته و ساحهء قبایلی پیرامون آن) در نیمه دوم سده نزدهم بود. خصلت صریح ضد انگلیسی و اقدامات همه جانبه ملی گرایان پشتون از قیامهای مسلحانه تا جنبش نسبتا نیرومند ملی زیر رهبری عبدالفغار خان گواه این امر است.

آغاز رشد جنبش آزادیبخش ملی در هند پس از درهم شکستن قیام بزرگ هندوستان به پیدایش نخستین سازمان سیاسی کشور- کانگرس ملی هند انجامید. این امر به معنی مرحله نو (در جنبش سیاسی هند) بود که با گذار رهبران ناسیونالیست هند به دوره جدید تفکر لیبرال که با آغاز دورهء اجتماعی- اقتصادی بورژوازی کشور همخوانی داشت، بود. همزمان خودآگاهی سیاسی نخبه گان جماعت مسلمان گسترده شده و در سال ۱۹۰۶ به بنیانگذاری جماعت اسلامی سراسری هندوستان انجامید. پسانها (از سال ۱۹۳۰) این سازمان شعار ایجاد دولت پاکستان را پیش کشید. شالوده سیاسی این جنبش تیوری (یا طرح) موجودیت دو ملت - مسلمانها و هندوها در هند بود.

هویدا ست که جنبش ملی گرایان پشتون از آغاز با جنبش سراسری هند پیوند داشت. گواه این ادعا آنست که این جنبش از درون جنبش خلافت «هجری» سر بلند کرد. و کمی پسانتر در سال ۱۹۳۱ نخستین جریان مستقل پشتونها بنام «انجمن اصلاح افاغنه» بوجود آمد.  

درک لزوم جنبش سراسری هند برای مبارزه برضد استعمار بریتانیا در سالهای ۱۹۲۶- ۱۹۲۷ به ایجاد سازمان سیاسی نو «پختون جرگه» در صوبه سرحد انجامید که بعدا به سازمان ولایتی کانگرس ملی هند که در سال ۱۹۲۸ درآنجا ایجاد شده بود، ادغام شد. ادغام «پختون جرگه» با این سازمان بخودی خود گواه آنست که ملی گرایان پشتون علاقمند سهمگیری فعال در مبارزهء ضد استعماری بودند، چونکه در آنزمان کانگرس ملی هند فعالترین سازمان ملی هند برتانوی بود، درحالیکه سازمان سراسری مسلم لیگ هند مرحلهء نابسامانی و تزلزل را سپری میکرد. مگر باید گفت که نفوذ سازمان ولایتی کانگرس ببرکت  «پختون جرگه» و دسته های «خدایی خدمتگاران» بمثابه سازمانهای ناسیونالیستی پشتون که با توده های عادی پیوندهای تنگاتنگ داشتند، بود و نه وابسته به فراکسیون کانگرس ملی هند در مجلس قانونگذاری صوبه سرحد.  

   برعلاوه جا دارد از رابطهء نزدیک سازمان ولایتی کانگرس با رهبری مرکزی کانگرس ملی هند نیز یادآوری شود. شاخهء کانگرس در صوبه سرحد منظما از دهلی کمک بدست آورده و رهبر کاریزماتیک آن عبدالغفار خان میکوشید تا از نمونهء مهاتما گاندی یعنی اصول عدم خشونت و مقاومت مدنی پیروی کند، چنانچه به همین سبب لقب «گاندی سرحد» را هم کمایی کرد. ازسویی رهبری مرکزی کانگرس که ادعای کمونالیستی را نه بلکه هواداری منافع سراسری هند را داشت، بیشتر در پی تقویه نفوذ خویش در اینولایت بود، درحالیکه نفوس آنجا تقریبآ بکلی مسلمان بود. بنابراین کانگرس منظما از مبارزه هودارانش در این استان پشتیبانی میکرد. مگر هرچه رهبری مرکزی کانگرس بتدریج با تقسیم ناگذیرهند موافقت میکرد، بیشتر معتقد میشد که نمیتواند جلو پیوستن صوبه سرحد به پاکستان را بگیرد. و همچنان از نگاه جغرافیایی، دموگرافیکی  و همچنان از نگاه دینی این ولایت به آنسوکشش داشت. 

پرسش این راز تاریخی اینست که چرا پروسه پیوستن صوبه سرحد به ترکیب پاکستان چنین با دشواری صورت گرفت؟ به پندار ما مشکل کار در آن بود که روابط فعالان سیاسی پشتون و در سالهای ۲۰ و ۳۰ سده بیستم با رهبران لیگ سراسری مسلمانان هند با اختلافات همراه بود که عامل اصلی آن  ناشی از عدم تعلق این رهبران (لیگ، مترجم) به شمالغرب هند و یا صوبه سرحد بشمار میرفت. چنانچه در سال ۱۹۴۲ فقط ۲۴۴ تن از ۴۰۳ عضو شورای مسلم لیگ نمایندگان اینولایت با اکثریت مسلمان (یعنی از ولایت صوبه سرحد) بوده و بقیه از ولایاتی بودند که مسلمانها در آنجا اقلیت را تشکیل میدادند. این امر گواه وجود عدم همکاری رهبران مسلمان با تلاشهای رهبری مرکزی مسلم لیگ برای تقویه هژمونی آن  درشمالغرب بويژه در مسایل سراسری هند بود. رهبران جماعت اسلامی کمتر با نقش عمده لیگ در مسایل سراسری هند موافق بوده و حاضر نبودند که مداخله رهبران مرکزی را در امور ولایتی خویش بپذیرند.۱   

همانگونه که س. ال. ریترنبرگ یکی از آخرین پژوهشگران این معضل خاطر نشان ساخته، مساله اصلی در سیاست صوبه سرحد مذهبی نه بلکه تعلق قومی پشتونها و ناسیونالیزم پشتون بود، چونکه قوم اساسی در ولایت پشتونها بودند.۲ این ناسیونالیزم بخشی از جنبش سراسری ضد استعمار بریتانیا  بود که شمولیت سازمان ملی گرای «پختون جرگه» و دسته های «خدایی خدمتگاران» در کانگرس ملی هند گواه آنست.

اسلام از پشتونها جدایی ناپذیر بود، که درآنزمان عنصر سرنوشت سازی بود. بازهم تاکید میکنیم که تا آغاز پروسه تقسیم هند یعنی تا میانه سالهای ۱۹۴۰سیاست در صوبه سرحد بر بنیاد ایدیولوژیکی و اتنیکی استوار بود و نه دینی. اعضای «خدایی خدمتگاران» مجبور بودند پوشاک ملی پشتونها را پوشیده و به پشتو صحبت کنند. قوانین شریعت از سوی آنها برسمیت شناخته شده مگر پشتونوالی بمثابه قانون عامیانه حقوقی نقش تعیین کننده داشت. پشتونها به تاریخ، ادبیات و هنر خویش میبالیدند. به عبارهء اصطلاحی آنها در گام نخست به کعبه نه بلکه به کوههای خودی در دره هایشان میدیدند. بگونه نمونه یک پشتون اول افریدی بود سپس پشتون  و بعد از آن مسلمان. 

رهبران مسلم لیگ با بلندپروازی خود را نماینده یگانه مسلمانان هند میپنداشت. بنابراین به پندار ما بیشترینه رهبران صوبه سرحد کانگرس را به لیگ ترجیح میدادند. و فقط پس از شکست در انتخابات مجلس قانونگذاری سال ۱۹۳۷ و بازنگری بیخی شیوه کار آن از سوی رهبری حزب برخی از سیاستمداران کانگرسی به مسلم لیگ پیوستند.

ناسیونالیستهای پشتون که در سالهای ۳۰ سده ۲۰ مشغول مبارزه با استعمار انگلیس در چوکات کانگرس ملی هند بودند، قربانی بزرگی را در راستای آزادی هند متقبل شدند. و این امر آنزمانی بود که رهبران مسلم لیگ در مبارزه ضد استعماری در صوبه سرحد شرکت نداشتند. پیدایش آنها از تقریبا هیچ  و استفادهء شان از دستآورد مبارزات ضداستعماری ملی گرایان متمدن پشتون نمیتوانست باعث موج مقاومت آنها در برابر رشد اینچنینی رویدادها نشود. چنین شد که رهبری مسلم لیگ با غصب دستآوردهای مبارزات آنان خود پشتونها را به خیانت به مردم خویش و تلاش برای به اسارت کشیدن پشتونها بزیر یوغ استعمار نو- هندی متهم میکرد. این فاکتور به پندار ما یکی از اساسیترین عواملی بود که باعث رویارویی شدید سازمانهای ولایتی کانگرس ملی هند و لیگ اسلامی سراسری هند در صوبه سرحد در مرحله نهایی مبارزه برای استقلال هند شد.

پیرامون ناگذیری پیوستن صوبه سرحد به پاکستان باید گفت که این ولایت از نگاه اقتصادی و اجتماعی بیشتر به آن استانهای هند برتانوی که بیشترینه باشندگان شان سلمان بودند، نزدیکی داشتند تا به مناطقی که مسلمانها اقلیت را تشکیل میدادند. در استان صوبه سرحد همانند ولایات دیگر شمالغرب هند مسلمانان دارا عموما زمینداران بودند، نه صاحبان صنایع و یا بازرگانان. رهبران جنبش ملی پشتونها نیز زمینداران بودند. برعلاوه آنها مربوط به نخبه گان طایفوی- عشایری پشتونها بوده و از جمله خانها، سردارهای قبایل و غیره بشمار میرفتند. خود خان عبدالغفار خان و برادرش خان صاحب نمونهء گویای اینها میباشند.  

دراینمورد از عوامل بین المللی پیوستن صوبه سرحد به پاکستان و پیوند این مساله به رهبری افغانستان نیز باید گفت. از نگاه رسمی رهبری افغانستان حقی نداشت تا خواستار موقف ویژه صوبه سرحد شده و به شمولیت آن به ترکیب پاکستان معترض شود. رهبران افغانستان میتوانستند «خط دیورند» را برسمیت بشناسند یا نشناسند، مگر این مرز بگونه عملی و حقوقی وجود داشت. اما آنها تلاش و علاقمندی داشتند تا موقعیت خویش را در مرزهای جنوبی افغانستان بسوی جزیره عرب داشته  و نمیتواستند از بحران حاکمیت در صوبه سرحد برای سود و اهداف خویش استفاده نکنند.

تلاش ایجاد «پشتونستان آزاد» در شرایط بمیان آمدهء آنزمان محکوم به شکست بود. رهبران کانگرس ملی هند با توافق به تقسیم هند امکان کمک به کانگرسیهای صوبه سرحد را بین برد. پاکستان هیچگاهی اجازه پیوستن این ولایت به هند و یا ایجاد پشتونستان مستقل را نمیداد. پاکستان شمار زیادی از هوادارانش را در صوبه سرحد داشت و البته که آنها آماده استفاده از سلاح چنانکه رویدادهای بعدی در کشمیر نشان دادند، بودند، چون ملیشه های قبایلی از صوبه سرحد در پاسخ به سرکوبهای مسلمانان بکمک مستقیم همان سیاستمدارانی که خواستار ایجاد پاکستان و الحاق این صوبه (به پاکستان) بودند، به آنجا شتافتند.

زمانی ملی گرایان پشتون در نزد مردم صوبه سرحد از نام و اعتبار بالایی برخوردار بودند، مگر این شهرت پس از تراژیدی های اگست سال ۱۹۴۶ در کلکته و بیهار سقوط کرد. پس از این رخدادها آنها در تشکیل کانگرس ملی هند ماندند و این امر از سوی اکثر مسلمانان بمثابهء خیانت تلقی شد. بنابراین بیشترینه مسلمانان از آنان رویگردان شدند چون در چهرهء آنها حامی خویش را نه میدیدند. ملی گرایان پشتون گزینهء جدایی از کانگرس را انتخاب نمیکردند، چون به آن پیوند تنگاتنگ داشتند. مگر آنها امکان ماندن (کانگرس) را بحیث متحد خویش نمیدیدند. در چنین لحظات تاریخی هوداران ناسیونالیزم اسلامی در صوبه سرحد از موقف گسترده برخوردار بودند. عوامل عینی و همچنان عامل ذهنی نامبرده به سود الحاق این ولایت به پاکستان انجامید.

 و به اینگونه پیوستن صوبه سرحد به پاکستان نتیجهء قانونمند مبارزه سیاسی در اینولایت در پروسهء تقسیم هند به دو دولت- هند و پاکستان بود. پیرامون ملی گرایان پشتون باید گفت که جنبش آنها در شرایط نو اشکال دیگری را بخود گرفت.

اینها بودند ویژه گیهای اصلی مساله نامبرده.

و اوضاع کنونی در این ولایت و پیرامون آن در پاکستان و افغانستان چنانکه ما میبینیم ریشه های ژرف و عمیقی دارند.

 

 

                       

رویکردها

 

پیشگفتار                                                      

1.  The Transfer of Power. 1942 - 47. Vol. I – XII. London 1970 - 73.

 2.   Foundation of  Pakistan. All Indian Muslim League dokuments. 1906 -47. In two Vol. Vol. 1 - 2 New Delhi 1982.

 3.   The Times  of  India.  1944 - 47,   The Bombay  Chronicle 1944 - 47, The Hindu 1944 - 47.

 4.    Quaid-i Azam Mohammad Ali Jinnah. Speeches as Governor - General of Pakistan. Karachi 19-, General Mohammad Ayub Khan. Homage to the Quaid-i Azam  Speech. Karachi 1948. Mohammad Ayub Khan. Pakistan today. London 1966.

 5.   Дьяков А.М. Индия во время и после второй мировой войны (1939 – 1949). М. 1942.

 6.     Гордон Л.Р. Аграрные отношения в Северо-Западной пограничной провинции Индии (1914 – 1947). М. 1942.

 7.     Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. История Индии. М. 1979.

 8. Ганковский Ю.В. Народы Пакистана (основные этапы этнической истории). М. 1964.

 9.    Пономарев Ю.А. История Мусульманской лиги Пакистана. М. 1982.

10.  Темирханов Л. Восточные пуштуны. Основные проблемы Новой истории. М. 1987.

11. Джабборов Т.Д. Северо-Западная пограничная провинция Пакистана. Социально-экономический очерк. М. 1977.

  12.    Неру Дж. Автобиография. Пер. с англ. М. 1978; Ганди М.К. Моя жизнь. Пер. с англ. М. 1964; Абул Калам Азад. Индия добивается свободы. Пер. с англ. М. 1961; Сингха Н.К., Банерджи А.Ч. История Индии.  Пер. с англ. М. 1944; Gupta A.K. North  West  Frontier  Province.  Legislature  and Freedom Struggle. 1932 - 47. New Delhi. 1976.

سوانح قلمی ج.ل. نهرو، برگردان از انگلیسی. مسکو سال ۱۹۷۸، گاندی م. ک. زندگی من. برگردان از انگلیسی، مسکد سال ۱۹۶۴عبدالکلام آزاد. هن آزادی اش را بدست میآورد. برگردان از انگلیسی مسکو ۱۹۶۱، ن. ک. سینگه، آ.چ. بنرجی تاریخ هند برگردان از انگلیسی مسکو سال ۱۹۴۴، آ. ک. گوپتا  ولایت مرزی شمالغرب.

 Gupta A.K. North  West  Frontier  Province.  Legislature  and Freedom Struggle. 1932 - 47. New Delhi. 1976.

   13.   Badshah Khan. My life and struggle. Delhi 1987. Khan Wali. Facts are facts. Delhi 1987. Qureshi I. H. The struggle for Pakistan. Karachi. 1960.

بادشاه خان. زما ژوند او جد و جهد. دهلی 1987. خان ولی. واقعیتها واقعیت اند. دهلی 1987. قریشی ای.ه. مبارزه برای پاکستان. کراچی سال ۱۹۶۰.

   14.     Jansson E. India, Pakistan or Pakhtunistan. Uppsala 1981. Wavell F.P. The Viceroy’s Jornal. Oxford univ. Press. 1973. S.A. Rittenberg. Ethicity, Nationalism, and the Pakhtuns. The Independence Movement in India’s North West Frontier Province. Carolina Academic Press. Durham, North Carolina.

 

بخش یکم

       1.  Арриан. Поход Александра. М. 1993. С. 140 - 194.

       2. Ганковский Ю.В. Народы Пакистана (основные этапы этнической истории). М. 1964. С. 128 - 129.

        3.   Там же. С. 133.

        4.   Там же. С. 139.

        5.   См. подробно Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. История Индии. М . 1979. С. 249.

        6.    История Афганистана. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1982. С. 127.

        7.    Там же. С. 127 - 128.

        8.    Там же. С. 128.

         9.  Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М. , Котовский Г.Г. Указ. Соч. С. 249.

       10.   История Афганистана. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1982. С. 127.

       11.  Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. Соч. С. 249.

       12.  Подробно см. Семенова Н.И. История сикхского движения в Индии. М. 1963. С. 11.

       13.    История Афганистана. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1982. С. 129.

       14.     Там же. С. 137 - 138.

       15.     Spain J.W. The Pathan Borderland. Columbia University. 1963. P. 123.

       16.      Ibid. P. 101.

           17.     История Афганистана. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1982. С. 138.

18.     Там же.

19.  Массон В.М., Ромодин В.А. История Афганистана. В двух томах. Т 2 М. 1964. С. 148.

20.Там же. С. 149.

21.Там же.

 22.Там же. С. 160.

23.Там же.

24.Там же. С. 161.

2۵.Подробно о деятельности и судьбе Фатх-хана Баракзая см. Массон В.М., Ромодин В.А. История Афганистана. М. 1964. Т. 1. С. 144 - 143.

26.Там же. С. 164.

27.Там же. Т. 2. С. 164.

28.Гордон-Полонская Л.Р. Мусульманские течения в общественной мысли Индии и Пакистана. М. 1963. С. 81.

29.Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. Соч. С. 299.

30. Гордон-Полонская Л.Р. Указ. Соч. С. 41 - 44.

31. Там же.

32. Там же.

33. Подробно см. Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. Соч. Т 2 С. 164 - 166.

34. Там же. С. 167.

35. Россия и Афганистан. Отв. Ред. Ю.В. Ганковский. М. 1989. С. 38.

36. Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. Соч. С. 168.

37. Халфин Н.А. Русско-Афганские отношения в 30 - 40-е годы ХIX в. Миссии И.В. Виткевича и Н.В. Ханыкова. Глава 3 в сборнике Россия и Афганистан. Отв. Ред. Ю.В. Ганковский. М. 1989. С. 39.

38. Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. Соч. С. 169.

39. Кочнев В.И. Государство сикхов и Англия. М. 1968. С 88.

40. Spain J.W. Opt. cit. P. 123.

41. Россия и Афганистан. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1989. С. 40.

42. Там же.

43. Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. Соч. С. 172.

44. Россия и Афганистан. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1989. С. 40.

45. Spain J.W. Opt. cit. P. 127.

46. Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. Соч. С. 179.

47. Россия и Афганистан. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М 1989. С. 41.

48. Там же.

49.Там же. С. 46.

50. Там же. С. 48.

51. Spain J.W. Opt. cit. P. 124.

52. Россия и Афганистан. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1989. С. 43.

53. Spain J.W. Opt. cit. P. 127.

54. Россия и Афганистан. Отв. ред. Ю.В.

55. Spain J.W. Opt. cit. P. 127.

56. Ibid.

57. Ibid. P. 124 - 126.

58. Подробно см. Туманович Н.Н. Европейские державы в Персидском заливе в 16 – 19 вв. М. 1982. С. 129.

59. Spain J.W. Opt. cit. P. 126.

60. Ibid.

61. Россия и Афганистан. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1989. С. 42.

62. Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. Соч. С. 174.

63. Spain J.W. Opt. cit. P. 101 - 103.

64. Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. Соч. С. 187 – 188.

65. Spain J.W. Opt. cit. P. 101 - 103.

66. 6Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. Соч. С. 222.

67. Там же.

68. Там же. С. 223.

69. Темирханов Л. Восточные пуштуны. Основные проблемы Новой истории. М. 1987. С. 16.

70. Там же.

71. Там же.

72. Там же. С. 17.

73. Там же.

74. Spain J.W. Opt. cit. P. 123.

75. Jansson E. India? Pakistan or Pakhtunistan. Uppsala 1881. P. 24.

76. Khan Wali. Facts are facts. The untold story of Indian partition. New Delhi. 1987. P. 14.

77. Spain J.W. Opt. cit. P. 112.

78. Ibid.

79. Abdul Qaium Khan. Gold and Guns on the Pathan Frontier. Bombay. 1944. P. 12.

80. Темирханов Л. Указ. Соч. С. 16.

81. Spain J.W. Opt. cit. P. 113.

82. Ibid.

83. Ibid. P. 136.

84. Массон В.М., Ромодин В.А. Указ. соч. С. 240.

85. Spain J.W. Opt. cit. P. 136.

86. Ibid. P. 136.

87. Подробно см. Халфин Н.А. Победные трубы Майванда. М. 1980. С. 321- 344.

88. Spain J.W. Opt. cit. P. 136.

89. Белокреницкий В.Я. Капитализм в Пакистане. М. 1988. С. 63.

90. Khan Wali. Opt. cit. P. 176.

91. Темирханов Л. Указ. Соч. С. 46 - 47.

92. Там же.

93. Jansson E. Opt. cit. P. 24.

94. Ганковский Ю.В. Указ. Соч. С. 216.

95. Дюранд М. Созидание границы. Пер. с англ. С-Пб. 1904. С. 2.

96. Темирханов Л. Указ. Соч. С. 74.

97. Там же. С. 96.

98. Там же. С. 140.

99. Там же. С. 140 -141.

100. Там же.

101. Там же. С. 104.

102. Там же. С. 83 - 84.

103. Там же. С. 86.

104. Gupta A.K. North West Frontier Province. Legislature and Freedom Struggle. 1932 - 47. New Delhi. 1976.

105. История Афганистана. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1982. С. 183.

106. Spain J.W. Opt. cit. P. 149.

107. Jansson E. Opt. cit. P. 24 - 26.

108. Gupta A.K. Opt. cit. P. 3.

109. Idid.

110.Джабборов Т.Д. Северо – Западная пограничная провинция Пакистана. Социально-экономический очерк. М. 1977. С. 21.

111. Подробно см. Ганковский Ю.В. Указ. соч. С. 216217.

112. Spain J.W. Opt. cit. P. 140.

113.Gupta A.K. Opt. cit. P. 3.

114.Spain J.W. Opt. cit. P. 149.

115 Ibid.

116. Ibid. P.140.

117. Подробно см. Темирханов Л. Указ. соч. С. 160 – 174.

118. История Афганистана. Под. ред. Ю.В. Ганковского. М. 1982. С. 198 – 199.

 

بخش دوم

1.                            Уолперт С.  Джинна – творец  Пакистана.  Пер. с англ.  М. 1997. С.          30 – 31.

اولپرت س. جناح ایجادگر پاکستان. برگردان از زبان انگلیسی. مسکو سال ۱۹۹۷. صفحات ۳۰-۳۱.

2. Россия и Индия. Отв. ред. Н.А. Халфин., П.М. Шаститко. М. 1986. С. 241.

3. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 387.

4. Россия и Индия. Отв. Ред. Н.А. Халфин., П.М. Шаститко. М. 1986. С. 242.

5. Темирханов Л. Указ. соч. С. 176 - 177.

6. Россия и Индия. Отв. ред. Н.А. Халфин, П.М. Шаститко. М. 1986. С. 246.

7. Khan Wali. Opt. cit. P. 44 - 63.

8. Ганковский Ю.В. Указ. соч. С. 224 - 226.

9. Россия и Афганистан. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1989. С. 173.

10. Spain J.W. Opt. cit. P. 141.

11. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. История Пакистана. М. 1961. С. 40 - 41.

12. Ганковский Ю.В. Указ. соч. С. 226.

13. Ганковский Ю.В. Национальный вопрос и национальные движения в Пакистане. М. 1967. С. 163.

14. Ганковский Ю.В. Народы Пакистана. Основные этапы этнической истории. М. 1964. С. 164.

15. Ганковский Ю.В. Национальный вопрос и национальные движения в Пакистане. М. 1967. С. 164.

16. Там же.

17. Wavell A.P. The Viceroy’s  Journal. Karachi. 1973. P. 248.

18. Gupta A.K. Opt. cit. P. 21.

19. Frede Hoigaard M.A. The Peshawar Rising in April 1930. 12-th European Conference on Modern South Asian Studies. Berlin, 23 - 26 September. 1992.

20. Гордон Л.Р. Аграрные отношения в Северо – Западной пограничной провинции Индии (1914 – 1947). М. 1942. С. 146.

21. Frede Hoigaard M.A. Opt. cit. P. 6.

22. Гордон Л.Р. Указ. соч. С. 162.

23. Frede Hoigaard M.A. Opt cit. P. 9.

24. Ibid. P. 10.

25. Ibid P.9.

26. Ibid. P. 11.

27. Ibid.

28. Гордон Л.Р. Указ. соч. С. 162.

29. Там же.

30. Там же. С. 177.

31. Там же.

32. Там же С. 176.

33. Там же.

34. Там же. С. 166 - 167.

35. Rittenberg S.A. Ethnicity, Nationalism, and the Pakhtuns. The Independence Movement in India’s North West Province. Carolina Academic Press. 1988. P. 118.

36. Gupta A.K. Opt. cit. P. 24.

37. История Афганистана. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1982. С. 246.

38. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 436.

39. Там же. С. 436 - 437.

40. Там же. С. 437.

41. Там же. С. 438.

42. Там же. С. 439.

43. Пономарев Ю.А. История Мусульманской лиги Пакистана. М. 1982. С. 80.

44. Там же.

45. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. История Пакистана. М. 1961. С. 64.

46. Там же. С. 64.

47. Пономарев Ю.А. Указ. соч. С. 82.

48. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 447.

49. Там же.

50. Зубов А.Б. Парламентская демократия и политические традиции Востока. М. 1990. С. 94 - 94.

51. Gupta A.K. Opt. cit. P. 62.

52. Там же.

53. Уолперт С. Джинна – творец Пакистана. Пер. с англ. М. 1997. С. 12 - 13.

اولپرت س. جناح ایجادگر پاکستان. برگردان از زبان انگلیسی. مسکو سال ۱۹۹۷. صفحات ۱۲-۱۳.

54. Энциклопедия Пакистана. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1998. С. 277 - 278.

55. Уолперт С. Указ. соч. С. 38 - 39. اولپرت س. .... ص. ۳۸.

56. Там же. С . 42.

57. Энциклопедия Пакистана. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1998. С.278.

58. Пономарев Ю.А. Указ. соч. С. 48 - 49.

59. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 387.

60. Энциклопедия Пакистана. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1998. С.278.

61. Уолперт С. Указ. соч. С. 80. اولپرت س. .... ص.۸۰ .

62. Энциклопедия Пакистана. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1998. С. 278.

63. Пономарев Ю.А. Указ. соч. С. 62.

64. Энциклопедия Пакистана. Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1998. С. 278.

65. Гордон-Полонская Л.Р. Мусульманские течения в общественной жизни Индии и Пакистана. М. 1963. С. 214.

66. Там же. С. 214 - 216.

67. Ганковский Ю.В. Каид-и Азам Мухаммад Али Джинна (1876 – 1948).// Азия и Африка сегодня. № 12. 1996. С. 26 - 28.

68. Белокреницкий В.Я. Указ. соч. М. 1988. С. 94.

69. Ганковский Ю.В. Указ. соч. С. 27.

70. Полонская Л.Р. Классическая традиция и мировоззрение Икбала. Статья в сборнике "Творчество Мухаммада Икбала. Сборник статей". Отв. ред. Н.И. Пригарина. М. 1982. С. 94.

71.Синха Н.К., Банерджи А.И. История Индии. Пер. с англ. М. 1944. С. 410.

72. Азад А.К. Индия добивается свободы. Пер. с англ. М. 1961. С. 211.

عبدالکلام آزاد. هند آزادی اش را بدست میآورد.... ص. ۲۱۱.

73.Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. История Пакистана. М. 1961. С. 73.

74. Khan Wali. Opt. cit. P. 30. خان ولی ..... ص. ۳۰.

 

 

 

 

بخش سوم

                                                                                     

1. Gupta F.R. Opt. cit. P. 64.

2. Зубов А.Б. Указ. Соч. С. 94 - 94.

3. Там же. С. 94.

4. Jansson E. Opt. cit. P. 44.

4. Ibid. P. 26.

6. Ibid. P.32.

7. Ibid. P. 34.

8. Gupta A.K. Opt. cit. P. 3 - 4.

9. Ibid. P. 7 - 8.

10. Зубов А.Б. Указ. соч. С. 98.

11. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. Указ. соч. С. 106.

12. Gupta A.K. Opt. cit. P. 69.

13. Ibid.

14. Jansson E. Opt. cit. P. 104.

15.Ганковский Ю.В. Национальный вопрос и национальные движения в Пакистане. М. 1967. С. 168.

16. Там же.

17. Там же. С. 169.

18. Там же.

19. Там же.

20. Gupta A.K. Opt. cit. P. 102 - 103.

21. Ibid.

22. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р.  История Пакистана. М. 1961. С. 106.

23. Там же. С. 66.

24. Уолперт С. Джинна - творец Пакистана. М. 1997. С. 93 - 94.

25. Пономарев Ю.А. Указ. соч. М. 1982. С. 92.

26. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. Указ. Соч. С. 67.

27. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 440.

28. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. Указ. соч. С. 73.

29. Там же. С. 74.

30. Там же.

31. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 441.

32. Там же. С. 444.

33. Пономарев Ю.А. Указ. соч. С. 6.

34. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. Указ. соч. С. 76.

35.Пономарев Ю.А. Некоторые аспекты пропагандистской работы Мусульманской лиги в период борьбы за создание Пакистана (1940 - 1947). В сборнике  "Пакистан. История и экономика". Под ред. Ю.В. Ганковского. М. 1980. С. 82.

پوناماریوف ی.آ. برخی ویژه گیهای کار تبلیغاتی مسلم لیگ در دورهء مبارزه برای ایجاد پاکستان (۱۹۴۰-۱۹۴۷). در رسالهء جمعی «پاکستان. تاریخ و اقتصاد». زیر نظر گاتکوفسکی. یو. و. مسکو. ۱۹۸۰.ص. ۸۲

36. Jansson E. Opt. cit. P. 107.

37. Ibid. P. 108.

38. Ibid.

39. Ibid.

40. Gupta A.K. Opt. cit. P. 111.

41. Smith V.F. The Oxford History  of India. N. Delhi. 1948. P. 824 - 824.

42. Gupta A.K. Opt. cit. P. 114.

43. Ibid. P. 121.

44. Ibid. P. 124.

45. Подробно см. Пономарев Ю.А. Указ. соч. М. 1982. С 104 - 107.

46. Антонова К. А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 448.

47. Gupta A.K. Opt. cit. P. 124.

48. Ibid. P. 124.

49. Ганковский Ю.В., Гордон -Полонская Л.Р. Указ. соч. С. 93. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 448.

50. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 462.

51. Gupta A.K. Opt. cit. P. 127.

52. Ibid.

53. Jansson E. P. 131.

54. Gupta A.K. Opt. cit. P. 128.

55. Подробно см. The Transfer of Power. Vol. III P. 222.

56. Подробно см. Jansson E. Opt. cit. P. 118 - 119.

57. Ibid.

58. Райков А.В. Опаснейший час Индии. Липецк. 1999. С. 30.

59. Там же.

60. Там же. С. 43.

61. Верт Н. История советского государства. Пер. с фр. М. 1994. С. 294.

62. Райков А.В.   Факир   из  Ипи – борец   за свободу  Вазиристана.// Восток   1994.  № 3  С. 88.

63. Там же.

64. Там же.

65.Райков А.В. Опаснейший час Индии. Липецк. 1999. С. 90.

66. Пономарев Ю.А. Указ. соч. С. 106.

67. Синха Н.И., Банерджи А.Ч. Указ. соч. С. 114.

68. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. Указ. соч. С. 93.

69. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 468.

70. Coupland R. The Future of India. Part II. Oxford. 1944. P. 40.

71. Подробно см. Jansson E. Opt. cit. P.134.

72. Ibid. P. 134.

73. The Hindu. 09. 01. 1944. P. 4.

74. Gupta A.K. Opt. cit. P. 140.

75. Ibid.

76. The Hindu . 13.01.1944. P. 4.

77. Подробно см. Jansson E. Opt. cit. P. 142 - 143.

78. Ibid. P. 143.

79. The Hindu. 16.03.1944.

80. Jansson E. Opt. cit. P. 144.

81. The Hindu. 16.03. 1944. P. 4.

82. Ibid.

83. Jansson E. Opt. cit. P. 144.

84. The Hindu. 20.03.1944.

85. Ibid.

86. The Hindu. 28.03.1944.

87. The Hindu. 14.04.1944.

88. Ibid.

89. Jansson E. Opt. cit. P. 144.

90. The Hindu. 22.04.1944.

91. Jansson E. Opt. cit. P. 144.

92. The Hindu. 22.04. 1944.

93. Ibid.

94. The Hindu. 23. 04.1944.

95. The Hindu. 26.04.1944.

96. Политическая история государств Азии и Северной Африки. ХХ век. Под. ред. В.И. Овсянникова. М. 1996. С. 198 - 199.

97. Азад А.К. Индия добивается свободы. Пер. с англ. М. 1961. С. 173.

98. The Hindu. 17.06. 1944. P. 6.

99. The Hindu. 13. 06. 1944. P.1.

100. The Hindu. 23.07.1944. P. 1.

101. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 472.

102. The Hindu. 24.08.1944. P. 6.

103. The Hindu. 13.07.1944. P. 4.

104. The Hindu. 01.09.1944. P. 4.

105. The Hindu. 08.09.1944. P.4.

106. The Hindu. 04.09.1944. P. 4.

107. The Hindu. 09.09.1944. P.4.

108. История России и мировые цивилизации. Под. ред. М.В. Рубана. М 1997. С.268.

109. Дьяков А.М. Индия во время и после второй мировой войны (1939 – 1949). М. 1942. С. 62.

110. Badshah Khan. My life and struggle. Delhi 1969. P.74.

111. Ibid.

112. Jansson E. Opt. cit. P. 146.

113. Ibid.

114. Ibid.

115. The Hindu. 22.11.1944. P. 6.

116. Ibid.

117. The Hindu. 24.11.1944. P.3.

118. The Hindu. 29. 11.1944. P. 3.

119. Ibid.

120. The Hindu. 14.10.1944. P. 4.

121. Jansson E. Opt. cit. P. 146.

122. The Hindu. 23.10.1944. P. 3.

123. Ibid.

124. Ibid.

125. The Hindu. 30.11.1944.

126. The Hindu. 24.12.1944. P.6.

127. Ibid.

128. Пономарев Ю.А. Указ. соч. С. 119.

129. The Hindu. 03.09.1944. P.4.

130. Jansson E. Opt. cit. P. 141.

131. Антонова К. А., Бонгард-Левин Г.М., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 476 - 477.

132. Wavell A.P. Opt. cit. P. 248.

133. Jansson E. Opt. cit. P. 142.

134. Ibid. P. 142 – 143.

135. The Times of India. 01.03.1946. P. 7.

136. The Hindu. 26.02.1946. P. 4.

137. Ibid.

138. Jansson E. Opt. cit. P. 103.

139. The Hindu. 09.04.1946. P. 4.

140. The Hindu. 11.03.1946. P. 4.

141. The Hindu. 13.03.1946. P. 4.

142. The Hindu. 14.03.1944. P. 4.

143. Дьяков А.М. Указ. соч. С. 82.

144. The Transfer of Power. Vol. IX. P. 4.

145. The Hindu. 24.04.1946.

146. Дьяков А.М. Указ. соч. С. 84.

147. The Hindu. 26.04.1946.

148. Дьяков А.М. Указ. соч. С. 84.

149. The Hindu. 24.06.1946. P. 4.

150. Дьяков А.М. Указ. соч. С. 84.

151. Подробно см. Уолперт С. Указ. соч. С. 329 – 331.

152. Ватс Бхагат. Интриги против Индии. М. 1971. С. 60 - 61.

153. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.Г., Котовский Г.Г. Указ. соч. С. 479.

154. Там же.

155. Badshah Khan. Opt. cit. P. 174.

156. The Hindu. 31.07. 1946. P. 4.

157. Ibid.

158. The Hindu. 16.08.1946. P. 4.

                                                       

 

بخش چهارم

1. Rittenberg S.A. Opt. cit. P. 119.

2. Плешов О.В. Ислам и демократия. М. 1997. С. 26.

3. Field  Marshal Mohammad Ayub Khan. Pakistan today. London. 1960. P. 7.

4. Плешов О.В. Указ. соч. С. 44.

5. Homage to the Quaid-i Azam. Speech delivered by General Mohammad Ayub Khan President of Pakistan. Karachi. 1948. P. 2.

6.Ганковский Ю.В. Каид-и Азам Мухаммад Али Джинна (1876 – 1948) // Азия и Африка сегодня. 1996. № 12. С. 28.

7. Плешов О.В. Указ. соч. С. 32.

8. Quaid-i Azam Vohammad Ali Jinnah. Speeches as General Governor of Pakistan. 1947 - 1948. P. 9.

9. Плешов О.В. Указ. соч. С. 32.

10. Там же.

11. Khalid Bin Sayed.`Pakistan. The formative phase. Karachi. 1960. P. 214 - 214.

12. Ibid. P. 221.

13. Плешов О.В. Указ. соч. С. 4.

14. Ерекешева Л. Раздел Британской Индии.// Азия и Африка сегодня. 1998. № 2. С. 67.

15. Jansson E. Opt. cit. P. 177.

16. The Hindu. 28.08.1946. P. 4.

17. Ibid.

18. Jansson E. Opt. cit. P. 178 - 179.

19. Ibid. P. 178.

20. Ibid. C. 179.

21. Ibid.

22. Ibid. P. 179.

23. Райков А.В. Факир из Ипи - борец за свободу Вазиристана.// Восток. 1994. № 3.

24. Там же.

25. The Hindu. 18.09.1946. P. 4.

26. The Transfer of Power. Vol. VIII. P. 721.

27. Azad Abul Kalam. India wins freedom. New Delhi. 1949. P. 169.

28. The Transfer of Power. Vol. VIII. P. 721.

29. Matlubul Hasan Saiyed. Mohammad Ali Jinnah (a political study). Kashmiri Basar - Lahore. 1962. P. 423.

30. Badshah Khan. My life and struggle. Delhi. 1969. H. 133.

31. Jansson E. Opt. cit. P. 181.

32. The Hindu. 17.10.1946. P. 4.

33. The Hindu. 18.10.1946. P. 4.

34. Ibid.

35. Ibid.

36. The Hindu. 19.10.1946. P. 4.

37. Badshah Khan. Opt. cit. P. 183.

38. The Hindu. 19.10.1946. P. 4.

39. Badshah Khan. Opt. cit. P. 183.

40. The Hindu. 21.10.1946. P. 4.

41. Badshah Khan. Opt. cit. P. 189.

42. Wavell A.P. Opt. cit. P. 372.

43. Jansson E. Opt. cit. P. 181 - 182.

44. The Hindu. 24.10.1946. P. 4.

45. Matlubul Hasan Saiyed. Opt. cit. P. 423.

46. Wavell A.P. Opt. cit. P. 372.

47. Ibid.

48. The Hindu. 17.11.1946. P. 4.

49. Ibid.

50. The Hindu. 19.11.1946. P. 4.

51. Ibid.

52.Ibid.

53.Ibid.

54. Ibid.

55. Ibid.

56. Wavell A.P. Opt. cit. P. 377.

57. The Hindu. 24.11.1946. P. 4.

58. Ibid.

59. Дьяков А.М. Указ. соч. С. 92.

60. The Hindu. 21.12.1946.

61. The Transfer of Power. Vol. X. P.207.

62. The Hindu. 08.12.1946. P. 4.

63. Ibid.

64. Ibid.

65. Jansson E. Opt. cit. P. 190.

66. Ibid.

67. The Hindu. 14.12.1946. P. 4.

68. The Hindu. 26.12.1946. P. 4.

69. The Hindu. 14.12.1946. P. 4.

70. Ibid.

71. The Times of India. 08.01.1947. P. 4.

72. Ibid.

73. Ibid.

74. The Hindu. 07. 01.1947. P. 4.

75. The Times of India. 08.01.1947. P. 4.

76. Ibid.

77. The Hindu. 11.01.1947. P. 4.

78. Ibid.

79. The Hindu. 13.01.1947. P. 4.

80. The Hindu. 17.01.1947. P. 4.

81. Ibid.

82. The Transfer of Power. Vol. X P. 404.

83. Ibid.

84. The Hindu. 23.02.1947. P. 6.

85. Ibid.

86. Ibid.

87. The Transfer or Power. Vol. X P. 440.

88. The Hindu. 23.02.1947. P. 6.

89. Ibid.

90. The Transfer of Power. Vol. X. P. 494.

91. The Hindu. 04.03.1947. P. 4.

92. Ibid. P. 6.

93. The Hindu. 07.03.1947. P. 6.

94. The Transfer of Power. Vol. X. P. 410.

95. Ibid.

96. Ibid. P. 428.

97. The Hindu. 14.03.1947. P. 6.

98. The Hindu. 14.03.1947. P. 6.

99. The Transfer of Power. Vol. X. P. 427.

100. Ibid. P. 433.

101. The Hindu. 14.03.1947. P. 6.

102. The Hindu. 19.03.1947. P. 6.

103. Ibid.

104. Ibid.

105. The Transfer of Power. Vol. X. N. 449. P. 979.

106. Ibid.

107.Ibid.

108. The Hindu. 14.12.1947. P. 6.

109. The Transfer of Power. Vol. X.N.449. P. 431 - 433.

110. The Hindu. 22.02.1947. P. 4.

111. Ibid.

112. The Hindustan Times. 21.02.1947. P. 1.

113. The Hindu. 03.04.1947. P. 7.

114. Ibid.

115. The Hindu. 11.04.1947. P. 4.

116. Ibid.

117. The Hindu. 12.04.1947. P. 6.

118. The Hindu. 18.04.1947. P. 4.

119. Ibid.

120. Ibid.

121. Jansson E. Opt. cit. P. 200.

122. Ibid.

123. Ibid.

124. Ibid. P. 201.

125. Ibid.

126. Ibid. P. 203.

127. Ibid.

128. Ibid.

129. The Hindu. 10.04.1947. P. 4.

130. The Hindu. 12.04.1947. P. 6.

131. Jansson E. Opt. cit. P. 203.

132. The Hindu. 12.04.1947. P. 6.

133. The Hindu. 17.04.1947. P. 6.

134. Гопал С. Джавахарлал Неру. Биография. Т. 1. М. 1989. С. 232.

135. Jansson E. Opt. cit. P. 210.

136. The Hindu. 18.04.1947. P. 4.

137. The Hindu. 21.04.1947. P. 6.

138. The Hindu. 22.04.1947. P. 4.

139. Дьяков А.М. Указ. соч. С. 113.

140. Quaid-i Azam Mahomed Ali Jinnah. Opt. cit. P. 2 - 3.

141. Ibid.

142. Badshah Khan. Opt. cit. P. 203.

143. Горев А. Махатма Ганди. М. 1989. С. 349.

144. Дьяков А.М. Указ. соч. С.113.

145. Badshah Khan. Opt. cit. P. 207.

146. Ibid.

147. Азад А.К. Указ. соч. С. 279.

148. Badshah Khan. Opt. cit. P. 207.

149. Jansson E. Opt. cit. P. 204.

150. The Hindu. 14.06.1947. P. 4.

151. Ibid.

152. The Hindu. 14.06.1947. P. 4.

153. Ibid.

154. Jansson E. Opt. cit. P. 209.

155. Ibid.

156. Дьяков А.М. Указ. соч. С. 114.

157. The Hindu. 12.06.1947. P. 4.

158. The Transfer of Power. Vol. XI. P. 48.

159. Ibid.

160. Ibid. P. 141.

161. Ibid.

162. Jansson E. Opt. cit. P. 211.

163. The Transfer of Power. Vol. XI. P. 267.

164. The Hindu. 17.06.1947. P. 4.

165. The Hindu. 21.06.1947. P. 4.

166. The Transfer of Power. Vol. XI. P. 440.

167. Азад А.К. указ. соч. С. 379.

168. The Hindu. 21.06.1947. P. 4.

169. The Hindu. 23.06.1947. P. 4.

170. The Hindu. 26.06.1947. P. 9.

171. The Hindu. 20.06.1947. P. 4.

172. Ibid.

173. The Hindu. 22.06.1947. P. 1.

174. The Hindu. 20.06.1947. P. 9.

175. Jansson E. Opt. cit. P. 218.

176. The Hindu. 23.06.1947. P. 4.

177. Jansson E. Opt. cit. P. 218.

178. Ibid. P. 219.

179. The Hindu. 24.06.1947. P. 4.

180. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. Указ. соч. С. 106.

181. The Hindu. 24.06.1947. P. 4.

182. The Transfer of Power. Vol. XI. P. 686.

183. The Hindu. 27.06.1947. P. 4.

184. The Hindu. 26.06.1947. P. 4.

185. Jansson E. Opt. cit. P. 213.

186. Ibid.

187. Ibid. P. 219.

188. Jansson E. Opt. cit. P. 220.

189. Ibid.

190. The Hindu. 07.07.1947. P. 6.

191. Jansson E. Opt. cit. P. 218.

192. The Transfer of Power. Vol. XI. P. 262.

193. Ibid. P. 477 - 478.

194. Ibid. P. 494.

195. Ibid. P. 707.

196. Ibid. Vol. XII. P. 107.

197. The Hindu. 07.07.1947. P. 4.

198. The Hindu. 09.07.1947. P. 4.

199. Ibid.

200. The Hindu. 10.07.1947. P. 4.

201. Ibid.

202. Badshah Khan. Opt. cit. P. 200.

203. The Hindu. 11.07.1947. P. 6.

204. The Transfer of Power. Vol. XII. P. 226.

205. Jansson E. Opt. cit. P. 229.  

206. Haque M.M. Around Khiber. Karachi. 1947. P. 4.

207. Уолперт С. Указ. соч. С. 401.

208. Там же. С. 398 - 404.

209. Там же. С. 411.

210. Spain J.W. The Pathan Borderland. Columbia University. P. 222.

211. Jansson E. Opt. cit. P. 229.

212. Райков А.В.   Факир  из   Ипи - борец   за свободу Вазиристана. // Восток. 1994. № 3. С. 83 - 92.

213. Jansson E. Opt. cit. P. 230.

214. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. Указ. соч. С. 128.

215.

 

احمدیه (همچنان بنام قادیانی و میرزایی شهرت دارد) جریان (انشعابی .مترجم) اسلامی است. این طریقه در پنجاب در سال ۱۸۹۹ بوجود آمد. بنیانگذار آن میرزا غلام احمد خودرا مهدی آخرزمان خوانده، تلاش نمود با جلب توجه نه تنها مسلمانان بلکه پیروان مذاهب دیگر دینی مختلط بسازد. بزودی پس از مرگش (۱۹۰۸) جریان احمدیه به چندین شاخه و انجمن منشعب شد. «احراریها» و «جماعت اسلامی» در پاکستان غربی در سال ۱۹۴۸ دست به اقدامات خونینی علیه احمدیه ها زدند که در نهایت به سقوط حکومت حاجی نظام الدین انجامید. پس از آن احمدیه اقلیت غیر اسلامی اعلام شد. اکنون انجمنهای احمدیه در افریقای جنوبی و مناطق جنوبشرق آن و همچنان در اروپا، امریکا و ممالک اوقیانوسیه فعال اند.

منبع دایره المعارف پاکستان مسکو. ۱۹۹۸. ص. ۱۰۲.(برگردان از متن اصلی کتاب)

Энциклопедия Пакистана. М. 1998. С. 102.

216. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. Указ. соч. С.227.

217. Там же. С. 233.                                   

 

 

 

سخن پایانی

1. Пономарев Ю.А. Указ. соч. С. 109 - 110.

2. Rittenberg M.S. Opt. cit. P. 4.

                                                          

                              

 

 

کتابنامه

 

1. Азад А.К. Индия добивается свободы. Автобиографический очерк. Пер с англ. М. 1961. 348 С.

2. Антонова К.А., Бонгард-Левин Г.Г., Котовский Г.Г. История Индии. М. "Наука". 1979. 608 С.

3. Анненков М.Н. Отношения англо-индийских владений к северо-западным соседям. (Ситана. Горная экспедиция на границах Афганистана в 1863 г. Д. Эдай). С-Пб. 1874. 96 С.

4. Арриан К.Э.Ф. Поход Александра. Пер. с лат. М. 1993. 270 С.

5. Афганистан, Иран, Пакистан, Турция, Оман. (Страны Азии. Географическая справка). М. 1944. 48 С.

6. Ахримович Р.Т. К вопросу об эволюции политико-идеологических доктрин в Афганистане. Статья в сборнике  "Проблемы истории Индии и стран Среднего Востока. Сборник статей памяти И.М. Рейснера". Отв. ред. Г.Г. Котовский. М. 1972. 298 С.

7. Белокреницкий В.Я. Москаленко В.Н. Пакистан. М. 1981. 160 С.

8. Белокреницкий В.Я. Геополитика Пакистана. Рукопись. 6 С.

9. Белокреницкий В.Я. Капитализм в Пакистане. История социально-экономического развития. М. 1988. 312 С.

10. Белоусов С.А., Поспелова Л.Г.  Индийский национальный конгресс. Библиографический указатель. М. 1987. 87 С.

11.Бельский А.Г. Мусульманский коммунализм в Индии: возникновение, идеология, политика. Научно-аналитический обзор. М. 1981. 160 С.

12. Бонифатьева Л.И. Пакистан. (Краткая экономико-географическая характеристика). Л. 1946. 47 С.

13. Ватс Бхагат. Интриги против Индии. Пер. с англ. М. 1971. 120 С.

14. Волохонская Ф.Г. Демократическое движение в Северо-Западной провинции Пакистана (70 - 80 гг.). Статья в сборнике "Южная Азия: история и современность" Отв. ред. Ю.А. Пономарев., И.М. Хашимов. Ташкент. 1991. 168 С.

15. Ганди М.К. Моя жизнь. Пер. с англ. М. 1969. 612 С.

16. Ганковский Ю.В., Гордон-Полонская Л.Р. История Пакистана. М. 1961. 381 С.

17. Ганковский Ю.В. Народы Пакистана. (Основные этапы этнической истории).  М. 1964. 270 С.

18. Ганковский Ю.В. Национальный вопрос и национальные движения в Пакистане. М. 1967. 270 С.

19. Ганковский Ю.В. Национальный вопрос и национальные движения в Пакистане.  Автореферат диссертации д-ра ист. наук. М. 1966. 36 С.

20. Ганковский Ю.В. Некоторые проблемы формирования современных наций (на примере Индии). ХХVI Международный конгресс востоковедов. Доклады делегации СССР. 33 С.

21. Гирс Г.Ф. Литература непокоренного народа. Статья в сборнике "Очерки общественно-литературной жизни пуштунов бывшей Британской Индии". Отв . ред. Ю.В. Ганковский. М. 1966. 196 С.

22. Гопал С. Джавахарлал Неру. Биография. Пер. С англ . Т. 1. 370. С.

23. Гордон Л.Р. Аграрные отношения в Северо-Западной пограничной провинции Индии (1914 - 1947) М. 1943. 212 С.

24. Гордон-Полонская Л.Р. Мусульманские течения в общественной жизни Индии и Пакистана. М. 1963. 326 С.

25. Горев А.В. Махатма Ганди. М. 1989. 373 С.

26. Датт Р.П. Индия сегодня. Пер. с англ. М. 1940. 648 С.

27. Девяткина Т.Ф. Индийский национальный конгресс. (1947 - 1964). М. "Наука". 1970. 200 С.

28.Джабборов Т.Д. Северо-Западная пограничная провинция Пакистана. Социально-экономический очерк. М. 1977. 174 С.

29. Дьяков А.М. Индия и Пакистан. М. 1940. 31 С.

30. Дьяков А.М. Индия во время и после второй мировой войны. (1939 - 1949). М. 1942. 261 С.

31. Дунин М.С. По Афганистану, Пакистану, Индии. М. 1944. 380 С.

32. Дурга Д.Б. Основы конституционного права Индии. Пер. с англ. М. "Пресс". 1986. 671 С.

33. Дюранд М.   Созидание границы (Северная Индия). Пер. с англ. С-Пб. 1904. 273 С.

34. Еремеев Д.Е. Образ жизни и стиль мышления. М. 1990. 287 С.

35. Зихровски Г. Индия без покрывала. Пер. с нем. М. 1947. 292 С.

36. Зубов А.Б. Парламентская демократия и политическая традиция Востока. М. "Наука". 1990. 391 С.

37. Индуизм и современность. Материалы научной конференции. Февраль 1994 г. Центр индийских исследований ИВ РАН. Отв. ред. И.П. Челышева. М. 1994. 112. С.

38. История России и мировые цивилизации. Под ред. М.В. Рубана. М. 1997. 326 С.

39. Каид-и Азам Мухаммад Али Джинна (1876 - 1948). Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1996. 107 С.

40. Кертман  Л.Е. Джозеф Чемберлен и сыновья. М. 1990. 442 С.

41. Климович Л.И. Книга о Коране. Его происхождение и мифология. М. 1986. 270 С.

42. Комаров Э.Н. Мировоззрение Мохандаса Карамчанда Ганди. М. 1969. 234 С.

43. Коран. Пер. с арабского И.Ю. Крачковского. Редакционно-издательский отдел Таджикского республиканского отделения Советского фонда культуры. 1990. 446 С.

44. Коран. Пер. с арабского Г.С. Саблукова. М. 1992. 1170 С.

45. Кочнев В.И. Государство сикхов и Англия. М. 1968. 172 С.

46. Крывелев И.А.     История   религий. В  двух  томах.  Т.1. М. 1988. 446 С.

47. Лявин И.Д., Мамаев И.А. Государственный строй Индии. М. 1947. 140 С.

48. Мельков В.Л. Франклин Рузвельт. М. 1988. 340 С.

49. Мартышин О.В. Политические взгляды Мохандаса Карамчанда Ганди. М. 1970. 300 С.

50. Михайлов Н.А. На разных меридианах. М. 1980. 270 С.

51. Народное восстание в Индии 1847 - 1849гг. Сборник статей к столетию восстания. Отв. ред. А.М. Осипов., И.М. Рейснер. М. 1947. 326 С.

52. Неру Дж. Открытие Индии. Пер. с англ. М. 1944. 494 С.

53. Неру Дж. Взгляд на всемирную историю. Письма к дочери из тюрьмы, содержащие свободное изложение истории. Пер. с англ. Т. 1 - 3. М. "Прогресс". 1981.

54. Очерки истории Индии. Отв. ред. С.А. Алимджанова. Ташкент. "Фан". 170 С.

55. Особенности    модернизации на   мусульманском Востоке. Опыт   Турции,    Ирана, Афганистана, Пакистана.   Отв.  ред.  В.Я. Белокреницкий. М. ИВ РАН. 1997. 194 С.

56. Пакистан. Справочник. Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1966.

57. Пакистан.   История и экономика. Отв. ред. А.М. Дьяков. М. 1949. 217 С.

58. Пакистан.   История и экономика (сборник статей). Отв. ред. Ю.В. Ганковский М. 1980. 246 С.

59. Плешов О.В.   Ислам и демократия.  Опыт Пакистана. М. 1997. 162 С.

60. Пономарев Ю.А. История Мусульманской лиги Пакистана. М. 1982. 302 С.

61. Поздняков Э.А.   Философия   политики. В 2-х Т. М. 1994. Т. 1. 274 С., Т. 2. 291 С.

62. Повышение эффективности востоковедной подготовки учителей без отрыва от производства. Отв. ред. А.Б. Алаев. Москва - Рязань. 1991. 176 С.

63. Прасад Р. Автобиография. Пер. с англ. М. 1961. 623 С.

64. Принципы    ненасилия:  классическое   наследие. Отв.   ред.  В.М. Иванов. М. "Прогресс". 1991. 233 С.

65. Проблемы Новой и Новейшей истории Востока. Материалы межвузовской научной конференции. Москва - Рязань. 1993. 139 С.

66. Политическая история государств Азии и Северной Африки. ХХ век. В 2-х томах. Под. ред. В.И. Овсянникова. М. 1996. Т.1. 306 С.

67. Пуляркин В.А. Западный Пакистан. Экономико-географическая характеристика. М. 1962. 281 С.

68. Райков А.Б. Факир из Ипи - борец за свободу Вазиристана.// Восток. № 3. 1994. С. 83 - 92.

69. Райков А.Б. Опаснейший час Индии. Липецк. 1999. 294 С.

70. Растянников В.Г., Кузьмин С.А. Исламская республика Пакистан. М. 1947. 40 С.

71. Религия   и  секуляризм   на Востоке. Отв. ред. Л.Р. Полонская. М. 1993. 243 С.

72. Семенова Н.И.    История  сикхского  движения в Индии. М. 1963. 134 С.

73. Сентан. Читральская экспедиция (январь - апрель 1894г.) Сентана. Пер. с франц. С-Пб. 1900. 140 С.

74.  Синха Н.К.,  Банерджи А.Ч. История Индии. Пер. с англ. М. 1944. 387 С.

75. СССР и страны Азиатско-Тихоокеанского региона. Межвузовский сборник научных трудов. Отв. ред. Б.Д. Пак. Иркутск. 1989. 104 С.

76. Темирханов Л. Восточные пуштуны. Статья в сборнике "Основные проблемы Новой истории". Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1987. 199 С.

77. Темирханов Л. Восточные пуштуны в Новое время. (Этно-социальная характеристика). М. 1984. 88 С.

78. Творчество   Мухаммада   Икбала.  Сборник статей. Отв. ред. Н.И. Пригарина. М. 1982. 243 С.

79. Тихомиров  М.Н. Присоединение Мерва к России. М. 1960. 240 С.

80. Трухановский В.Г. Уинстон Черчилль. М. 1982. 462 С.

81. Туманович Н.Н. Герат в ХVIXVIII веках. М. 1989. 287 С.

82. Туманович Н.Н. Европейские державы в Персидском заливе в 16 - 19 вв. М. 1982. 189 С.

83. Ульяновский Р.А.   Три лидера великого индийского народа. М.К. Ганди, Дж. Неру и И. Ганди. М. 1986. 231 С.

84. Уолперт С.Л.    Джинна - творец   Пакистана. Пер. с англ. М. 1997. 478 С.

85. Халфин Н.А. Победные трубы Майванда. М. 1980. 342 С.

86. Халфин Н.А. Заря свободы над Кабулом. М. 1984. 320 С.

87. Чичеров А.И.   Джавахарлал   Неру и независимая Индия. М. 1990. 262 С.

88. Экономика и история Индии и Пакистана. Отв. ред. Л.Р. Гордон-Полонская., Р.П. Гурвич. М. 1966. 208 С.

89. Энциклопедия   Пакистана.    Отв. ред. Ю.В. Ганковский. М. 1998. 640 С.

90. Южная Азия: конфликты и геополитика. Отв. ред. В.Я. Белокреницкий. М. 1999. 173 С.

91. Южная Азия. История и современность. Тезисы конференции молодых ученых. Отв. ред. Е.Ю. Ванина. М. 1994. 60 С.

92. Юрьев Г. В Пакистане. М. 1947. 38 С.

93. Шаумян Т.Л. Кто и почему воюет в Кашмире? М. 1999. 63 С.

94. Abdul Ghaffar Khan. Narch of Pakhtunistan. Bombay 1936. 37 P.

95. Abdul Qaium Khan. Gold and guns on the Pathan Frontier. Bombay. 1944. 77 P.

96. A history of the freedom movement. Prep. by board of ed. Karachi 1963. Vol. 3. 443 P.

97. Ambedkar B.R. Pakistan or partition of India. Bombay. 1946. 481 P.

98. Anand V.S. Savarkar. A study in the evolution of Indian nationalism. London 1967. 94 P.

99. Antonini C. Silvi., Stacul G. The proto-historic graveyards of Svat (Pakistan). Roma. 1772. 132 P.

100. A short history of Pakistan. Karachi. 1967. Book 1 - 222 P., Book 2 - 192 P., Book 3 - 226 P., Book 4 - 294 P.

101. Asghar A.E. Communalism and communal violance in India. Delhi. 1989. 344 P.

102. Ayub Khan Mohammad.   Speeches and statements. Karachi. 1960. 163 P.

103. Ayub Khan Mohammad. Pakistan today. Text of the adress of the R. Inst. Of Intern. Affears. London. Karachi. 1966. 20.

104. Ayub Khan Mohammad. Towards a new political system. Inaugural speech. Karachi. 1966. 16 P.

105. Ayub Khan Mohammad. Hommage of the Quaid-i Azam. Speech delivered by M. Ayub Khan, President of Pakistan. Karachi. 1948. 8 P.

106. Azad Maulana Abul Kalam. A memorial volume. London 1949. P. 241

107. Azad Maulana Abul Kalam. India vins Freedom. Bombay. 1949. 242 P.

108. Azad M.A.K. Islam and nationalism. New Delhi. 19 - 99 P.

109. Bahadur L. Struggle for Pakistan. New Delhi. 1988. 341 P.

110. Bhargava G.S. "Crush India" (gen Yahya Khan) or Pakistan's death wish Delhi. Indian school supply depot. 1872. 308 P.

111. Barton W. Indian's North - West Frontier. London. 1939. 308 P.

112. Ballhatcher K. Social policy and social change in Western India. 1817 - 1830. London. 1947. 334 P.

113. Bhutto Z.A. The Great Tragedy. Karacti. 1974. 107 P.

114. Badshah Khan (Abdul Ghaffar Khan). My life and struggle. Delhi 1969. 220 P.

115. Bolinto H.    Jinna   Creator of Pakistan.   New York. Macmillan. 1944. 228 P.

116. Bose N.K. Selections from Gandhi. Ahmedabad. 1947. 320 P.

117. Cambell-Jognson   A.A. Mission with Mountbatton.  L. Hall. 1972.  383 P.

118. Caroe O. The Pathans. Karachi - Oxford univ. Press. 1976. 421 P.

119. Census report of North-West Frontier Province.1981. Gov. Of Pakistan. Islamabad 1984. 146 P.

120. Chaudhuri S.B. Civil disturbances during the British rule in India (1764 - 1847). Calcutta. 1946. 231 P.

121. Coupland R. Britain in India. 1600 - 1941. London. 19 -  94 P.

122. Coupland R. India politics. 1936 - 1942. Oxford Univ. Press. 1942. Part 1 - 160 P., Part 2 - 344 P., Part 3 - 207 P.

123. Current affairs India, Pakistan and the World. Calcutta 1947. 688 P.

124. Dadal A. An alternative to Pakistan and the World. Bombay, etc. Oxford Univ. Press. 1944. 20 P.

125. Dobbin C.E. Basic documents of the development India and Pakistan. 1834 - 1947. London 1970. 167 P.

126. Das D.  India from Curson to Nehru and after. London. Collons. 1969. 487 P.

127. Davies C. Collin. The Problem of the North West Frontier. 1890 - 1908. Cambrige Univ. Press. 1932. 220 P.

128. Elliot J.M. The Frontier 1839 - 1947. The Story of the North West Frontier of India. London. Cassell. 1968. 306 P.

129. Ewart J.M.  Story  of  the  North West Frontier Province. Peshawar. 1930 9 P.

130. Fisher L. Gandhi: his life and message for the World. New York. 1944. 192 P.

131. Founding   fathers  of  Pakistan.   Ed. By A. H. Dani. Islamabad. 1981. 220 P.

132. Frede Hojgaard M.A. The Peshawar Rising in April 1930. 12-th European Conferens on Modern South Asian Studies. Berlin. 23 - 26 September 1992. 14 P.

133. Gopal S. Jawaharlal Nehru. A biography. London. 1974. 392 P.

134. Gupta A.K. North West Frontier Province. Legislature and Freedom struggle. 1932 - 1947. New Delhi 1976. 239 P.

135. Haque M.M. Around Khiber. Karachi. 1943. 34 P.

136. Hardy P.   The   Muslims of British India. Cambrige Univ. Press. 1972, 306 P.

137. Hasan S. The Genesis of Pakistan. Karachi. 1940. 40 P.

138. Hasrat B.J. Anglo-Sikh relations 1799 - 1849. A reapprisal of the rise and fall of the Sikhs. Hoshiarpur 1968. 411 P.

139. Hindustan  year   book  and who's who. By S.C. Sarka. Calcutta 1949. 773 P.

140. Historical writings on Pakistan. (Metodology and interpretation.). Islamabad Uhiv. Press. 1974. Vol. 2. 434 P.

141. Ikram S. Modern India and birth of Pakistan. (1848 - 1941). Lahore Ashraf. 1970. 406 P.

142. Iqbal, Jinnah and Pakistan. The vision and reality. Ed. De Naim C.M. Siracuse Univ. 1979. 216 P.

143. Indian Muslims in freedom struggle. New Delhi. 1988. 260 P.

144. India. (Polit., social and econ. Developments). Delhi. Anmol. 1984 Vol. 17. 144 P.

145. Jamiluddin  A.   Muslim  political movement. Early phase. Karachi. 1963. 83 P.

146. Jansson E. India, Pakistan or Pakhtunistan. Uppsala 1981. 283 P.

147. Jengyel E. Pakistan. N.Y. Watts. 1972. 89 P.

148. Kabir H.  Muslim  politics   1906 - 47 and other essays. Calcutta. 1969. 133 P.

149. Khan Wali. Facts are facts: the untold story of India's partition. New Delhi. 1987. 182 P.

150. Khan Abdul Ghaffar Khan:Leader of Pakhtunistan. Bombay 19- 146 P.

151. Lapierre D. And Collins L. Mountbatten and the partition of India. New Delhi 1982. 191 P.

152. Lelyveld D. Aligarh's first generation Muslim solidarity in British India. Prinston Univ. Press. 1976. 380 P.

153. Lengyel E. Pakistan. N.Y. Watta. 1972. 89 P.

154. Link O.F. A passage though Pakistan. Detroit, Wayne State Univ. Press. 1949. 261 P.

155. Lumby E.W.R. The Transfer of Power in India. 1944 - 1947. London 1944. 274 P.

156. Mahajan V.D. Fifty years of Modern India. (1919 - 1974). New Delhi. 1974. 641 P.

157. Mahajan W.D. History of Modern India. 1919 - 1982. Vol. 1. 1919 - 1974. New Delhi. Chand 1983. 641 P.

158. Mahmud S. And Zafar J. Founders of Pakistan. Lahore 1968. 249 P.

159. Makers of Modern India. Text and sketches by A.K. Gupta, Z.A. Nizami, M.N. Magaraj. New Delhi. 1974. 124 P.

160. Malik H. Muslim nationalism in India and Pakistan. Washington Public Affairs Press 1963. 344 P.

161. Menon V.P. The Transfer of Power in India. Bombay 1947. 443 P.

162. Menon V.P.   An outline of  Indian constitutional history. Bombay 1964. 84 P.

163. Menon V.P. Montagu-Chelmsford reforms. Bombay 1964. 69 P.

164. Merriam A.H. Gandhi vis. Jinnah. The debate over the Partition of India. Calcutta. 1980. 183 P.

165. Minorities in Pakistan. Karachi. 1964. 42 P.

166. Nehru J. The discovery of India. New Delhi 1941. 482 P.

167. Pakhtunistan. The Khiber pass at the focus of the New State of Pakistan. London 143 P.

168. Pathans. The people of Pakistan. Karachi. 1962. 119 P.

169. Pakistan's western borders. Ed. By Embree - Durham. Carolina press, 1977. 444 P.

170. Pakistan. Land and people. Karachi. 1966. 20 P.

171. Pakistan at present. A. Jalal et. Al. Stasey intern. 1977. 228 P.

172. Pal J.J. Jinnah and creation of Pakistan. Delhi 1983. 478 P.

173. Paithawalla M.B. An introduction to Pakistan: it's resources and potentialities. Karachi. 1948. 100.

174. Prasad R. India divided. Bombay. Hind Kitabs. 1946. 396 P.

175. Qureshi I.H. The struggle for Pakistan. Karachi. 1964. 394 P.

176. Rittenberg S.A.  Ethnicity, Nationalism, and the Pakhtuns. The Independence Movement in India's North West Frontier Province. Carolina Academik Press. Durham, North Carolina. 286 P.

177. Rushbrook W. The State of Pakistan. London. 1966. 262 C.

178. Saiyid M.H. Mohammad Ali Jinnah ( a political study). Lahore ashraf. 1943. 429 P.

179. Salahudin A.A. Pakhtun economy and society. Traditional structure and econ. Development in tribal society. Routledg and Kegan Paul. 1980. 406 P.

180. Salahudin A.A. Millenium and charisma among Pathans. Routledg and Kegan Paul. 1976. 173 P.

181. Salahudin A.A. Resistans and Control in Pakistan. Fprev. By Robinson F.L.; N.Y. Routledg. 1991. 207 P.

182. Sayed K.B. Pakistan. The Formative Phase. Karachi. 1960. 492 P.

183. Socio-Economic study of urban centers. Peshawar division. Gov. Of Pakistan. Karachi. 1969. 190 P.

184. Spain J.W. The peoples of Khiber. The Pathans of Pakistan. N.Y. 1963. 190 P.

185. Spain J.W. The Pathan borderland. Columbia University. 1963. 293 P.

186. Spear P. India.   A Modern History. Univ. of Michigan press. 1972. 411 P.

187. Spear P. India, Pakistan and West. N.Y. Oxford Univ. Press. 1968. 124 P.

188. Stephens J. The Pakistanis. London. Oxford Univ. Press. 1968. 124 P.

189. Stamp L. Dudley. India, Pakistan and Burma. London. 1947. 406 P.

190. Struggle for independence. 1847 - 1947. Karachi. 1948. 113 P.

191. Tendulkar D.G. Abdul Ghaffar Khan. Faith is a battle. Bombay. 1967.

192. The Cabinet Mission in India. Comp. By A. Ch. Banerjee D.R. Rose. Calkutta. 1946. 388. P.

193. The Cambrige Enciclopedia of India, Bangladesh, Sri Lanka, Nepal. Bhutan and the Maldives. Cambrige Univf. Press. 1989. 420 P.

194. The Enciclopedia of Indian national Congress. Chief ed. A. M. Zaidi, S. G. Zaidi. New Delhi. 1980 - 1981. Vol. 12 648 P., Vol. 13. 634. P.

195. The Handbook of Pakistan. Karachi. 194-  132 P.

196. The making of Pakistan. A study in Nationalism. By K.K. Aziz. London. 1967. 426 P.

197. Towards Freedom. 1937 - 47. Chief ed P.N/ Chopra, New Delhi. 1984. Vol. 1. 1348 P.

198. The Pakistan issue: Being the correspondance between S.A. Latif and M.A. Jinnah. Delhi 1984. 149 P.

199. The Pakhtun question. Heve (Sussex) 1941. 60 P.

200. Wilber D.N. Pakistan and growth of a Muslim nation. Prinston etc. Van Nostrand. 1964. 278 P.

201. Williams L.F. Rushbruk. The State of Pakistan. London. 1966. 262 P.

202. Zaidi A. M. The Demand for Pakistan. New Delhi. 1978. 738 P.

203. Zainab G.A. Story of Pakistan. Karachi. 1964. 30 P.

 

مجلات و روزنامه ها

1. Восток № 3. 1994.

2. Азия и Африка сегодня. №№ 4,7,10,12. 1994.

3. Indian Express Magazine. New Delhi. 31.01.1988; 11.06. 1989.

4. Patriot Magazine. New Delhi. 27.06.1986.

5. Dekan Herald. 08.11. 1984.

6. The Illustrated Weekly of India. 29.01.1978; 02.03. 1984.

7. The Hindu (Madras) 1944 - 47.

8. The Hindustan Times. 1944 - 1947; 11.02.1979.

9. The Bombay Chronicle. 1944 - 1947.

 

                                                            CONTENTS

INTRODUCTION………………………………………………..

CHAPTER  1. Pre – History of Pushtu Problem and the Creation of the North West Frontier Province…………………………………..

CHAPTER  2. Political Struggle in the NWFP in 20 – 30 years

of the XX-th century………………………………………………

CHAHTER  3. Political process in the Nortn West Frontier Province in 1937 August of 1946. ………………………………………….…

 1) The elections of 1937 and the first Congress Ministry of the NWFP.

Situation   in   India   and   in  the  NWFP after  the  resignation of  the              

Ministry…………………………………………………………….

2) Situation in British India and in the NWFP in the early of 1944.

 The second Congress Ministry. …………………………………..

3) Preperation for  elections and elections of 1946.

 The third Congress Ministry of the NWFP…………………………

CHAHTER 4. The Decision of the Problem belonging of the NWFP

to Pakistan…………………………………………………………

1) Positions of the All Indian Muslim League and M.A. Jinnah.

The campaign of  the civil disobedience of the Muslim League. …...

2) Strengthening of positions of the Muslim League in the NWFP. …

2) The plan of “The Third June” and the NWFP. The victory of suppoters

    joining Pakistan. …………………………………………………..

 

CONCLUSION …………………………………………………….

NOTES AND REFERENCES ……………………………………

BIBLIOGRAPHY ………………………………………………….

INDEX ……………………………………………………………...

 

CONTENTS……………………………………………………….                              

SUMMARY ………………………………………………………. 

 

                                            SUMMARY

Yuriy N. Panichkin’s book “The Creation of Pakistan and Pushtun Problem” deals with one of the most important problem of the anticolonial struggle in the British India – the problem of the fate of the North West Frontier Province (NWFP). This province consists of pushtun territories annexed by the Sikh State of Punjab during its war against Afghanistan in the XIX-th century and then in the result of the Anglo-Sikh wars it was annexed to the British India together with the territory of the Sikh State of Punjab. During the struggle for independence in the British Indian colony and its partition into two independent states (dominions) – India and Pakistan, the problem of belonging of this province to either India or Pakistan was one of the most acute and was settled by the NWFP joining Pakistan.

Chapter 1 is devoted to the Pre-History of this problem – annexion of the Pushtun territories, “The Great Game” of two European Empires – British and Russian, the creation of the frontier between the British India and Afghanistan – “Line of Durand” and the creation of the NWFP.

Chapter 2 contains materials on the beginning of the political stage in the struggle the Pushtun population of the NWFP, and the formation of the political organisations of the Pushtun nationalists. The author describes political the struggle in this province before the beginning of the Second World War.

In Chapter 3 the author the autor analyses the political struggle in the province after the Second World War, “Triumph” of the Indian National Congress at the elections of 1946 in the NWFP and the situation after the elections.

Chapter 4 is devoted to the final stage of the struggle in the NWFP and it's joining Pakistan.

Author has analysed these problems not from traditional point of view which was peculiar to the “Cold War” period but from present day realistic appoaches by new sources which are now available.

*******

 

 

 

 

زندگینامه کوتاه مولف

یوری نیکولایویچ پانیچکین در شهر کالوگا فدراسیون روسیه زاده شده است. در سال ۱۹۶۹ از اموزشگاه نظامی چتربازان ریازان همچون «مترجم- مشاور زبان انگلیسی» فارغ شد. او در صفوف نیروهای مسلح خدمت نموده و در عملیات جنگی سهم گرفته است. وی در سال ۱۹۹۴ از دانشگاه پیداگوژی (تربیت معلم) ریازان با تخصص «تاریخ» فارغ شد. نامبرده کاندید علوم تاریخ است. عرصهء مورد علاقمندی اش مسایل پشتونهای پاکستان میباشد. وی استاد اکادمی دولتی کشاورزی ریازان بنام پروفیسور پ. ا. کوستیچیف و شعبهء انستیتوت اقتصاد و احصاییه مسکو (میسی) در ریازان است.

 

*****

 

 

image7

بانی - پدر پاکستان م. ع. جناح 

Отец-основатель Пакистана        М.А.Джинна

 

 

 

 

 

image6

خان عبدالغفار خان

Абдул Гаффар-хан

 

 

 

 

 

image2

خدایی خدمتگار (سرخ پوشان)

 

Худай Хидматгар(«Краснорубашечник»)

 

 

 

 

 

image5 

                                                                       

 عبدالقیوم خان

 

Абдул Кайюм-хан

 

 

 

 

 

 

image4

 

 

ولایت مرزی شمالغرب هند برتانوی . اکنون این استان پاکستان بنام خیبر پختونخوا یاد میشود.

 

Северо – Западная Пограничная Провинция колониальной Индии

Ныне – провинция Пакистана Хайбер Пахтунхва

 

 

 

 

 

 

 

Северо-Западная пограничная провинция Колониальной Индии

ولایت مرزی شمالغرب هند مستعمره

 

   - Государственные границы

مرزهای دولتی

∙-∙-∙-∙     - Граница провинций  

مرزهای ولایات

             - Границы СЗПП и полосы племен

مرزهای صوبه سرحد و نوار قبایل

 

-------   - Границы округов и агентств

مرزهای شهرستانها و ایجنسی ها

 

 

 

 

پانیچکین یو. ن.

 

 

 

ایجاد پاکستان و معضل پشتونستان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Ю.Н.Паничкин

Образование Пакистана и

пуштунский вопрос

 


 

[1] -quisling- در متن اصلی واژه کویسلینگ آمده که معنی وطنفروش را میدهد (وداد).

[2] -(one unit)-

[3] -(divisions)-

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل      ۲۸۱   سال  دوازدهم                دلو     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی                 اول فبوری  ۲۰۱۷