کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

۱

 

 

 

۲

 

 

۳

 

 

 

۴

 

 

 

۵

 
 

   

برگردان از دکتر خلیل وداد

    

 
ترجمه قسمت دوم بخش چهارم کتاب پاکستان و معضل پشتونستان
 

 

 

 

 

 

یادداشت مترجم: در این بخش ترجمه دیده میشود که چگونه شرایط برای ایجاد پاکستان از سوی بریتانیا در همسویی با مسلم لیگ و با ایجاد برخوردهای فرقه یی – جماعتی و دامن زدن آشوب و ترور ایجاد میشود.

جالب است که در این میان برخی رهبران کانگرس مانند ج.ل. نهرو که در حاکمیت مرکزی هندوستان هم دخیل بودند (نهرو معاون صدراعظم هند بود)، خدایی خدمتگاران در راس خان عبداغفار خان و برادرش داکتر خان صاحب که وزیر اعظم (صدراعظم) صوبه سرحد بود، شیوههای سیاسی نادرست را پیش میبردند. آنها نقش مذهب و ملاها را نادیده میگرفتند که در همکاری با شبکه های استعماری دولت هند برتانوی و با همسویی با پنجابیان هوادار پاکستان آزادانه عملکرده از نفوذ گسترده یی منجمله در میان قبایل پشتون برخوردار بودند.

و این درحالی بود که دولت افغانستان در راس ظاهرشاه و بویژه صدراعظم سردار شاه محمود (که فقط در اندیشهء زراندوزی چنانچه داراییهای شخصی شاه محمود بیشتر از بودجه سالانه کل افغانستان بود) بود، با وجود نفوذ در میان قبایل مرزی هیچ کار عملی را برای دفاع از حقوق پشتونها  انجام نداده و با همسویی با سیاست استعماری انگلیس گذاشتند که پاکستان ایجاد شود. در حالیکه رزمندگان مسلح عشایری مانند فقیر ایپی و هواداران خدایی خدمتگاران و کانگرسیها نیروی بالقوه یی را ساخته و امیدوار کمک کابل بودند که شوربختانه تا آنزمان صورت نگرفت و ایجاد پاکستان بیک امر واقعی تبدیل شد.

خلیل وداد پایان سال ۲۰۱۶ م. لاهه هالند

  

 

۲. تقویت جایگاه مسلم لیگ در ولایت مرزی شمالغرب (صوبه سرحد)

 

در نیمه نوامبر سال ۱۹۴۶ نایب السلطنه هند لارد اویویل به صوبه سرحد رفت. برقراری مناسبات با رهبران پشتون و سران قبایل شامل برنامه های وی بودند. بخشی از آنان خواستار گسترش آزادیهای سنتی قبایل و حتی دادان امتیاز کنترول گذرگاه خیبر بود. عده یی دیگر طرفدار پیوستن قبایل پشتون به پاکستان بودند.۴۶

پس از رسیدن به صوبه سرحد نایب السلطنه اعلام کرد که گورنر او. کروی و خان صاحب از رویدادهای بوقوع پیوسته ناراضی بودند. اویویل در آنزمان از گورنر صوبه سرحد چنین تصویری میدهد: او شخص نیکو و مهربان بود. وی همچنان پیرامون شخصیت خان صاحب تذکر داده است: او و گورنر دو فرد متفاوت اند که برای همکاری جور نمی آیند. ۴۷هویدا ست که با چنین مناسبات مسوولان امور نسبت به یکدیگر وجوه مشترک کاری و حتی درصورت همسویی پندارهای همگون وجود نمیداشته باشد.  

اقدام اساسی نایب السلطنه در استان صوبه سرحد بازدید از نوار قبایل در گذرگاه خیبر بود. نایب السلطنه پگاه ۱۴ نوامبر ۱۹۴۶ در همراهی گورنر استان مرزی شمالغرب (صوبه سرحد) و بانو کروی به لندی کوتل رفته، از واحدهای ارتش مستقر در گذرگاه خیبر دیدن کرد.۴۸ او سپس در کار جرگه قبایل آن ناحیه که نمایندگان عشایر عمدهء افریدی و شنواری در حضور داشتند، نیز اشتراک کرد. در این جرگه تنها از افریدیها نزدیک به دوصد تن اشتراک داشتند.۴۹

آنها پیرامون حفظ آزادیهای شان نگران بوده و تمایلی به اطاعت از حکومت موقت تازه تشکیل یافته توسط ج. نهرو نداشتند. لارد اویویل در بیانیه اش کوشید نمایندگان عشایر را آرام سازد. وی از جمله گفت: آزادی شما دستآورد با ارزش شماست. نگهداشت این آزادی با تعهدات قبلی حکومت بریتانیا با پدران تان از پیش تضمین شده است.۵۰   

لارد اویویل اطمینان داد که اگر زمان عقد قرارداد جدیدی با حکومت نو هند برسد، در آنصورت منافع قبایل با همهء هند مرتبط خواهند بود و نه وابسته با کدام حزب سیاسی.۵۱ این اعلامیه گواه آنست که ادارهء بریتانیا هنوز قاطعانه بر اصول «پلان هیات کابینه» وفادار بوده و از خواسته های مسلم لیگ در راستای پارچه نمودن هند پشتیبانی نمیکرد.

نلیب السلطنه با ارزیابی رویداد پیش آمده مربوط به حمله بالای ج.ل. نهرو و همراهانش در گذرگاه خیبر و برخورد مهاجمان خاطر نشان کرد که این حادثه نقض روشن توافق سال ۱۸۹۸ بوده و حمله کنندگان رهبران خویش را بدنام ساختند. او از عفو مهاجمان بخاطر این کارشان خودداری کرد. ۵۲

درباره تعلق گذرگاه خیبر درصورت خروج انگلیسها به هند نایب السلطنه به نمایندگان قبایل یاددآوری کرد که این کوتل مسیر مهم بین المللی بوده و البته قبایل در آینده نیز خواهان تعهداتی پیرامون باز بودن آن خواهند بود.۵۳ 

در همانروز نایب السلطنه از وانه بازدید کرده و در جلسه (جرگه) نمایندگان طایفه احمدزی و وزیری ساکن اطراف وانه شرکت نمود.۵۴ رهبر طایفه مذکور هفته خان با ابراز خرسندی از سفر نایب السلطنه و تعهد وفاداری به منافع مسلمانان مخالفت خود را به هرگونه محدودیت آزادی شان بیان کرد. نمایندگان این جرگه همچنان اعلام کردند که در صورت تسلط هندوان مقاومت شدیدی خواهند کرد.۵۴ نایب السلطنه با بازدید از محل حمله به ج.ل. نهرو با اطمینان گفت که سفر معاون نخست وزیر (نهرو. مترجم) فقط به حکومت ولایتی کانگرسی ضربه زده و حکومت استان صوبه سرحد را سخت لرزاند.۵۵

هواداران ایجاد پاکستان در صوبه سرحد با خرسندی از سفر نایب السلطنه استقبال کردند. مگر دراین میان حلقات ضد انگلیسی از این رویداد راضی نبودند. با اینهم مسلم لیگ نتوانست از این سفر برای گسترش نفوذش در مناطق شورشی وزیرستان بهره برداری کند. ۲۲ نوامبر ۱۹۴۶ سکرتر عبدالغفار خان محمد یونس خان به آژانس پرس آف ایندیا خبر داد که از صدراعظم ولایت صوبه سرحد خان صاحب اطلاع رسیده که پیر مانکی و گروه همراهش که برای تبلیغ از سوی مسلم لیگ فرستاده شده بودند، توسط فقیر ایپی اخراج شده اند. شهزداده فضل الدین وملکهای دیگر به فقیر خبر دادند که پیر اجنت انگلیس است. ۵۶ 

مگر یک ولقعیت دیگر خیلی جالب بود و آن اینکه خان محمد یونس خان همچنان اعلام کرد که از ملکهای شبیب خیل که مناطق شان چندی پیش مورد بمباردمان واقع شده اطلاع رسیده که مردم شبیب خیل بطور گروهی تصمیم گرفته اند که عضو کانگرس شوند.۵۷

پس از بازدیدهای نهرو و اویویل اوضاع صوبه سرحد بگونهء سریع دگرگون شد. شاخه ولایتی مسلم لیگ انتخابات مجلس موسسان هند را تحریم (بایکوت) کرده و اعلام کرد که از «اقدامت مستقیم» حمایت خواهد کرد.۵۸ این مجلس گشایش یافت مگر حکومت موقت و کانگرس نمیتوانستند، برای حفظ وحدت هند انتخابات به آنرا سازماندهی کنند. حکومت بریتانیا با دعوت ج. هنرو، بالدیو سنگ و م. ع. جناح نحوهء رای دهی به مجلس موسسان را نه بر اساس کوریه ها بلکه برشالودهء سادهء اکثریت پیشنهاد کرد. اینگونه راه تعلق استان مرزی شمالغرب (صوبه سرحد) به پاکستان باز شد، چون در این ساحه بیشترینه رای به مسلم لیگ تعلق داشت.۵۹ 

تحریم مجلس موسسان از سوی مسلم لیگ از ایجاد هند فدراتیف جلوگیری کرد. ۲۰ دسامبر سردار عبدالرب نیشتر در پیشاور اعلام کرد که حکومت بریتانیا نباید مجلس موسسان را بنیانگذاری میکرد، چون کسیکه به سوی کعبه ببیند به لندن نظر نمی کند.۶۰ 

برخورد شعبات کانگرس و مسلم لیگ نسبت به برنامهء تنظیم ولایت مطابق «پلان کابینه» بکلی متفاوت بود. شاخه لیگ آنرا پشتیبانی میکرد و شعبه کانگرس مخالف آن بود.۶۱ چنانچه بتاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۴۶ سخنگوی مجلس موسسان ولایت صوبه سرحد نواب زاده الله نوازخان اعلام کرد که پشتونها از پنجابیها بسیار متمایز اند، و بازی صادقانه میطلبد که صوبه سرحد نباید شامل گروپ «ب» پلان یعنی متعلق به پنجاب باشد.۶۲ عبدالفغار خان بنوبه خود پیشنهاد م. ع. جناح را مبنی بر تبادلهء اکثریت مسلمان و هندو را رد کرده و دربارهء اخراج (دیپورت) مردم گفت که اگر کدام جماعت دیوانه شده و تصمیم به اخراج دیگران بگیرد، پس این کار عواقب سنگینی برای خود آنها خواهد داشت. راه حل همهء مسایل عمده در دوستی و شکیبایی است.۶۳

عبدالغفار خان مبلغان خودرا به ساحهء قبایل گسیل کرد. او پیرامون برخورد زمامداران انگلیس با مبلغان لیگ و کانگرس گفت: بیآیید ببینیم حاکمان بریتانیایی چگونه با این هیاتها برخورد میکنند.۶۴ طرح اینچنینی مساله از سوی عبدالغفار خان تصادفی نبود. در پایان سال ۱۹۴۶ مسلم لیگ به یک رقیب توانمند کانگرس تبدیل شد. و از آنجاییکه زمامداران صوبه سرحد کانگرسیها بودند، رهبران شاخه ولایتی لیگ کمپاین مقاومت مدنی شان را گسترده تر ساخته و به آن جوانان خون گرم چون رییس شعبهء پیشاور فدا محمد را جلب کردند.۶۵

به اینگونه تشنج اوج میگرفت. مسلمانها سوداگران هندو را متهم میکردند که آنها به بازرگانی در بازار سیاه مشغول اند. هندوها و سیکها به شهرها میکوچیدند. در شب ۷ به ۸ دسامبر افراد قبایلی به روستایی بتام در شهرستان هزاره حمله نموده و آنرا به آتش کشیدند. در شب دیگر ده اوگهی به همین سرنوشت دچار شد.۶۶ این حملات بخوبی سازماندهی شده و نتیجه فعالیتهای تفریقی ملاها در میان قبایل بنیادگرا  وملهم از رویدادهای بیهار بودند. حکومت هندوها و سیکها را انتقال میداد، مگر هنگام کوچاندن شان آنها مورد حمله عشایر قرار میگرفتند و این امر با قربانی همراه بود.

اینها باعث شدند تا عبدالغفار خان معتقد شود که تبلیغات بیشتر در میان قبایل صورت گیرد، مگر هیات اعزامی کانگرس به ایجنسی خیبر اجازه ورود به آنجا را از ادارهء سیاسی بدست نیآورد.۶۷ ولی عبدالغفار خان بازهم توانست هیات کانگرس را به وزیرستان بفرستد. چنانچه هیات ازسوی مردم بگرمی استقبال شده و مذاکرات صریحی را با فقیر ایپی پیش برد.۶۸ 

به اینگونه حاکمان انگلیس از پروپاگندهای کانگرسیها در نوار قبایلی جلوگیری میکردند. مگر بدرفتاری آشکارای هواداران لیگ باعث رنجش بیشتر آنها میشد. گانگرسیها از حملات بالای هیات ج.ل. نهرو نتیجه گیر یهایش را کرد. او دارای حیثیت بزرگ بین المللی بود و نمیشد که به این امر واکنشی نشان داده نشود. بنابراین سازمانده حمله نامبرده محبوب علی از پست نمایندهء سیاسی (پولیتیکل ایجنت) سبکدوش شد.

کمپاین مقاومت مدنی شدت گرفت ولی باعث ناآرامیها در شهرستان هزاره شد، چون آنها خود با رهزنان قبایلی تسویه حساب کردند. ۱۳ دسامبر دزدان به روستای شام خیر واقع در سه میلی پست پولیس اوگهی حمله کردند. آنها چند دکان، عبادتگاه و دو باب خانه را به آتش کشیدند. پس از آگهی از این رویداد پولیس مرزی به تعقیب مهاجمان با موتر آغاز کرد.۶۹  

خان صاحب نخست وزیر (وزیر اعظم) صوبه سرحد و گورنر او. کروی جهت اقدامات عملی به ناحیه هزاره رفتند. برای آنجا نیروهای بیشتر آماده شد که در نتیجه اوضاع بگونه موقت آرام شد.۷۰ مگر در آغازسال ۱۹۴۷ بازهم ناآرامیها آغاز شده و بیجا شدگان به کشمیر کوچیدند، جاییکه حکومت به آنها کمک طبی فرستاده و تلاش کرد جلو ورود مهاجمان به آنجا را بگیرد.۷۱    

دوم جنوری سال ۱۹۴۷ جلسه کمیته کاری شاخه پیشاور کانگرس دایر شد که در آن مساله رابطه با «برنامه گروهبندی»، خوراک وغیره بررسی شد.۷۲ بینظمیهای موجود در ولایت خواستار اقدامات شدید بودند. برای جریمه و غصب سلاحهای عشیره ماندگر نیروهای نظامی در ناحیه اوگهی مستقر شدند.۷۳ همچنان نشستهای علنی، اجتماعات و گردهمآیی بیش از پنج نفر ممنوع اعلام شده و اقدامات شدید دیگر در درازنای وخامت اوضاع در شهرستان هزاره رویدست گرفته شدند.

 باوجود ادعای برخی از رهبران کانگرس مبنی بر ترغیب حاکمان انگلیس در راستای اقدامات ضد هندویی، برخورد گورنر صوبه سرحد او. کروی برعکس آنرا نشان میدهد. والی (گورنر) دست بهر اقدامی در راستای جلوگیری از خشونت زده و مراکز اسکان آوارگان را فراهم سازد. ۷۴ گرچه اوضاع در شهرستان هزاره بحالت عادی برگشت مگر گزمه و احضارات مراکز بودوباش مردم هنوز بقوت خویش باقی بود.۷۵  

استقرار آرامش امر ضروری در دیگر استانها نیز بود، چنانچه عبدالغفار خان تقاضای بازدید از بیهار را همراه با دیگر سرخ جامه گان کرد.۷۶ بروز ۸جنوری سال ۱۹۴۷ عبدالغفار خان یکجا با دو شخصیت نامور کانگرس ارباب عبدالرحمان خان و میان شریک الله به بیهار رفت.

در این میان در صوبه سرحد ناآرمیها ادامه یافتند و حکومت ولایتی دست به اقدامات جدی زد. برای کسانیکه دست به بیانات و اعلامیه های تفتین آمیز میزدند، زندان تا سه سال و جزای نقدی درنظر گرفته شده و مسوولیت حفاظت داراییهای بیجاشدگان به عهدهء بزرگان روستاها گذاشته شد. همچنان از فروشندگان روزنامه ها درخواست شد که با صدای جهر روزنامه فروشی نکنند. برعلاوه دادوفریاد شبانه نیز ممنوع اعلام شد. بیشتر از ۲۴۰ تن از باشندگان ابوت آباد در مشایعت مرزبانان به راولپندی گسیل شدند.۷۷ بیجاشدگان در بخشهای دیگر هند نیز پذیرفته میشدند. دوهزار نفر از ناحیه هزاره در کشمیر سرپناه یافتند.۷۸ 

بروز ۱۱ جنوری ۱۹۴۷ خان صاحب در دهلی نو اعلام کرد که مجازات به گونه جریمه نقدی، مصادره اسلحه و گروگانگیری در برابر سرکوبگران (جماعتی- فرقه یی) اجرا شده و اگر مردم قبایلی اطاعت نکنند، در آنصورت در برابر آنها اقدامات لازمی نیز عملی خواهد شد. نخست وزیر (وزیر اعظم) صوبه سرحد ادعاهای مبنی بر اینرا که حملات بر شالوده کمونالیستی صورت گرفته اند را رد کرده و گفت که اینها با حملات و تهاجمات قبایلی همسان بودند. اوضاع در شهرستان هزاره و امکان اقدامات تلافی جویانه علیه مردم قبایل از سوی خان صاحب، گورنر ولایت وحکومت موقت بررسی شدند.۷۹

برخوردهای مهاجمان آشوبگر دیگر برای سرکوبگران (جماعتی- فرقه یی) نمونه بود. چنانچه رهبر حزب سیکهای آکالی دال ماستر تارا سینگ از واقعیت مبنی بر دگرگونی ماهیت آشوبها گفت: باتفاوت از حملات عشایر پشتون در اوگهی و باتال اوباشان محلی از سوی پولیس که از مسلمانان تشکیل یافته است، تشویش هم میشوند. باستثنای برخی افسران شریف پولیس حتی با هندوها و سیکها همدردی هم ندارد. باینگونه آشوبها خصلت رویارییهای جماعتی- فرقه یی را بخود گرفتند.

این ناآرامیها موقف حکومت خان صاحب را تضعیف نموده و ازسوی شاخه مسلم لیگ بهره گیری میشد. نشانهء گسترش نفوذ مسلم لیگ  انتخابات اضافی به مجلس قانونگذاری استان صوبه سرحد بود که بتاریخ ۱۲ فبروری سال ۱۹۴۷ بدلیل خودداری اعتماد نامه به دگرمن پیرمحمد اکبر خان هوتی از مسلم لیگ برگزار شد. این انتخابات با پیروزی کاندیدای دیگر لیگ محمد اسحاق خان پایان یافت. پس از اعلام نتایج هواداران لیگ به راهپیمایی در خیابانهای مردان پرداختند.۸۰ بتاریخ ۱۸ فبروری عبدالقیوم خان در میتنگ هواداران لیگ در پیشاور اعلام کرد که خان صاحب و حکومتش باید کنار رفته و انتخابات نو راه اندازی شود، چونکه انتخابات گذشته نشان داد که پشتونها با لیگ اند و آنها پاسخ دادند که چه میخواهند- پاکستان یا هند واحد. عبدالقیوم خان پیرامون اقلیت غیر مسلمان گفت که اگر آنها خواهان صلح اند، باید با مسلمانها همکاری کنند، درآنصورت با روش همانند مواجه خواهند شد.۸۱

امیدواریها به ثبات پس از این رویدادها به یاس مبدل شدند. گورنر کروی طی گذارشی به نایب السلطنه خبر داد که پس از انتخابات در مردان لیگ شیوههای اجراآت مستقیم را از جمله شعار «اسلام در خطر است» را بکار گرفت.۸۲  بهانه این مساله این بود که در هنگام ناآرامیها زنی سیک در شهرستان هزاره پس از کشتن شوهرش بعقد مرد مسلمان درآمد. خان صاحب با سوء گمان ازاین رویداد اورا به پیشاور فرستاده و چند روزی را در خانه اش بسر برد. در آنجا او بگونه آشکارا گفت که به تعلقش به سیک باوری (سیکیزم) وفادارا ست، بنابرآن برای امنیت خودش به زندان ناحیه هزاره گسیل شد. لیگ تلاش کرد از این رخداد که همانند رویداد «زن مسلمان» در یک دهه پیش بود، بهره برداری کند.۸۳

این رویداد دهسال پیش چه بود که چنین نامی را بخود گرفته بود؟  در سال ۱۹۳۶ در استان مرزی شمالغرب (صوبه سرحد) دوشیزه یی هندو ربوده شده و مسلمان ساخته شد، تا به زنی یک مسلمان درآید. حکومت اورا به والدینش برگرداند، مگر فقیر ایپی ازهمه درخواست مبارزه برایش را کرد، چون او داوطلبانه مسلمان شده بود و باید تحت حمایت اسلام قرار میگرفت. با این انگیزه مبارزه در وزیرستان آغاز شد. در ارگانهای حقوقی این رویداد را بنام «زن مسلمان» یا «اسلام بی بی» یاد میکردند.  

بروز ۱۸ فبروری در پیشاور میتنگ اعتراضیه یی دایر شده و در آن قطعنامه یی تصویب شد. وکلا در راس خان عبدالقیوم خان انتظار ملاقات با خان صاحب را میکشیدند. ۱۹ فبروری در مردان بخشی از مظاهره کنندگان لیگ به اقامتگاه معاون کمیشنر عالی رفته و تقاضا نمودند، زن سیک که اسلام پذیرفته و بعقد مرد مسلمان درآمده به وی برگردانده شود. او تقاضانامه معترضان را پذیرفته و اطمینان داد که خواسته هایشان را به حکومت ولایتی انتقال داده خواهد شد.

مگر زمانیکه مظاهره کنندگان برگشتند، برخی از آنان شروع به غارت مغازه ها کرده و بالای نگهبانان هندو حمله نمودند. تودهء آشوبگرپیرامون حوزه پولیس خوتی مردان جمع شده، مگر تا آن لحظه هنوز آرام بود. سپس عبدالقیوم خان و دو رهبر شاخهء ولایتی لیگ نیز به آنجا رسیدند. عبدالقیوم خان اجازه خواست با تودهء معترض گپ بزند، تا آنهارا به رفتن از آنجا وادارد. مگر زمانیکه او این اجازه را یافت، به مظاهره کنندگان گفت که او آمده است تا مقررات حکومت برای حفظ نظم را درهم شکند. پس از آن عبدالقیوم خان همراه با همراهانش بازداشت شده و تودهء معترض بوسیلهء پاشیدن گاز اشک آور ازهم پاشید. بخش دیگر معترضان بزور چماق ازهم دور شاخته شد. قسمت سومی با آمدن پولیس بخودی خود ازهم جدا گردید. در نتیجه ۴۴ تن زندانی شدند.۸۴ 

بروز دیگر خان صاحب به مردان آمد. حکومت به اقدامات اضافی دست یازید. بتاریخ ۲۱ فبروری اعلام شد که در پیشاور ۳۴ تن عضو مسلم لیگ بشمول ارباب عبدالغفور خان مسوول شورای نظامی لیگ زندانی شده اند.۸۵ همچنان پنج دانشجو که در میان شان رییس فدراسیون دانشجویی مسلم لیگ در صوبه سرحد محمد زمین خان نیز بود، به زندان افگنده شدند. برعلاوه قرار گاه مرکزی مسلم لیگ خبر داد که عبدالقیوم خان به زندان مرکزی انتقال داه شده است.۸۶  

بتاریخ ۲۱ فبروری مظاهره چیان در پیشاور بسوی شهرک نظامی که اقامتگاه گورنر (والی) و صدراعظم  (ولایتی) در آنجا بودند، حرکت کرد. معترضان حلقهء نگهبانان را شکستانده و پولیس هم از اجرای امر گشودن آتش خودداری کرد. پولیس از گاز اشک آور استفاده کرد مگر تودهء مهاجم از خط امنیتی عبور کرد.۸۷  مظاهره چیان به اقامتگاه خان صاحب آمدند. مهاجمان از کنترول خارج شده، با پرتاب سنگ شیشه ها و گلدانها را شکسته  داخل چمن حویلی شده و شعارهای لیگ را سر دادند.۸۸

خان صاحب بیرون آمده و گفت که او هراسی ندارد. ارباب عبدالغفور با خطاب به خان صاحب گفت که یا زن سیک را برگردانده و یا استعفا دهد. تا آنکه معترضان را ازهم جدا سازند، آنها توانستند، میل پرچم کانگرس را شکسته و خود درفش آنرا پاره کنند.۸۹ 

تظاهرات و بازداشتها همچنان ادامه یافتند. هویداست که در چنین اوضاعی حرفی از کدام ریفورم و یا اقدامات دیگر برای خیر مردم محلی نمیتوانست باشد. و این کار به نفع حکومت کانگرسی، خود کانگرس و خدایی خدمتگاران نبود. یکی از انگیزه های وخامت اوضاع در صوبه سرحد سقوط حکومت یونیونی در پنجاب همسایه بود. چنانچه نایب السلطنه لارد اویویل در نامه مورخ ۴ مارچ

سال ۱۹۴۷ به لارد پیتیک لارنس نوشته بود: سقوط حکومت یونیونی باعث فشار بالای حکومت کانگرسی در ولایت صوبه سرحد میشود.۹۰

در ماه مارچ ۱۹۴۷ کمپاین مقاومت مدنی مسلم لیگ و رویاروییهای جماعتی در صوبه سرحد آن استان را به مرز جنگ داخلی کشید. ۲ مارچ درسراسر صوبه سرحد حدود ۴۰۰ نفر بازداشت شدند.۹۱ تظاهرات، تحصن محاکم و اقدامات دیگر از جمله اعمال خشونت آمیز ادامه داشتند. پولیس هم در بیشتر موارد از زور کار میگرفت. ۴ مارچ ۱۹۴۷ نشست کمیته کاری صوبه سرحد کانگرس برگزار شد. در قطعنامهء تصویب شده آمده بود که اوضاع در ولایت مولود تبلیغات شاخه ولایتی لیگ پس از ناکامی در انتخابات عمومی استان میباشد. در این سند آمده بود که برخورد حکومت باعث بینظمیها شده و در نتیجه کسانی هم کشته شدند. و کانگرس نمیتواند آشوبگری را بنام ازادیهای مدنی اجازه دهد.۹۲

خان صاحب پس از اجلاس کمیته کاری در مصاحبه اش با مطبوعات اعلام کرد که استعفایش از مقام صدارت عظمای صوبه سرحد ناممکن است. او گفت- من زمانی از این پست کنار خواهم رفت که کسی که به من این حاکمیت را داده  آنرا بخواهد. البته این پاسخی به م. ع. جناح و غظنفر علی بود که میگفتند، او استعفای صدراعظم یونیونی پنجاب را نمونه بگیرد.۹۳

با انکشاف پروسه سیاسی روحیهء مردم به نفع مسلم لیگ دگرگون میشد. ۱۰ مارچ ۱۹۴۷ باید نشست مجلس قانونگذاری صوبه سرحد دایر میشد، مگر در آنزمان همهء اپوزیسیون در زندان بسر میبرد. این امر باعث ناراحتی زمامداران انگلیس بویژه گورنر او. کروی بود. با درنظرداشت اینها میشود گفت که او ازنگاه سیاسی واقع بین بوده و نایب السلطنه را در جریان حوادث قرار میداد. وی نه تنها با کانگرسیهای صوبه سرحد بلکه با رهبری کانگرس ملی هند بویژه با ج. ل. نهرو روابط پیچیده یی داشت.

با درنظرداشت اوضاع بغرنج استان صوبه سرحد والی سه گزینه اقداماتی را به حکومت ولایتی پیشنهاد کرد. گزینه نخست حفظ حالت موجود با دربند گذاشتن اپوزیسیون در زندان بود. در چنین حالتی جنبش اپوزیسیون باوجود سرکوبی زیر تاثیر رویدادهای پنجاب تقویت شده و باعث میشد تا حکومت ولایتی صوبه سرحد به «پایه شرمندگی» بسته شود. گزینه دوم عبارت بود از: برگشت به پروسه قانونی برشالودهء آن طوری باید میشد که رهبران دربند لیگ در کار مجلس قانونگذاری سهیم شده، تظاهرات ممنوع شده ولی میتنگها ممکن میشدند. گزینه سوم: برگذاری انتخابات بود.۹۴ گورنر (والی) میپنداشت که حکومت بازتابدهنده رویدادهای استان نیست. چون اقلیتها در آن ۲۴٪ عضو دارند، در حالیکه ۷٪ کل نفوس را تشکیل میدهند. او خاطر نشان ساخته بود که انتخابات گذشته توازن تقریبی هواداران و مخالفان کانگرس را نشاندادند، مگر کانگرسیها از درک این واقعیت خودداری کرده و با سرسختی ادعا میکنند که تا تصویب قانون اساسی نو به تدویر انتخابات جدید موافق نیستند.۹۵ او. کروی مسوولیت بعدی اوضاع را بگردن حکومت ولایتی انداخته مگر خاطر نشان میکرد که باوجود مخالفت حکومت در امر مذاکرات وی حاضر است، هر کمک لازم را به آنان انجام دهد.

رابطه والی هم با اعضای لیگ و هم کانگرس تقریبا همسان بود. گواه این رویه برخوردش با کارمند مسلم لیگ پیر مانکی شریف بود. گورنر با او با حقارت نگریسته و ویرا ملای مانکی مینامید.۹۶ 

اوضاع در ولایت صوبه سرحد روزبروز بدتر شده میرفت. پولیس و واحدهای ارتش بارها مجبور میشدند در مقابل مظاهره کنندگان از اسلحه کار بگیرند. برخورد هواداران پاکستان بیشتر و بیشتر خشن میشد. ۱۳ مارچ بالای وزیر مالیه مهرچند خانا سوء قصد صورت گرفت. مگر وزیر سالم ماند.۹۷  بصورت کل ۱۷ حمله بالای شهروندان و چهره های رسمی صورت گرفت. دستیار معاون آمر کل پولیس زخمی شده و به حالت وخیمی به شفاخانه انتقال داده شد. حکومت ولایتی نیز با خشونت برخورد میکرد. چنانچه ۱۴ نفر بازداشت شده و در مردان گروهی شامل خان عبدالقیوم خان، خان محمد زمین جان خان و محمد علیخان- رییس و منشی عمومی شاخه ولایتی مسلم لیگ در صوبه سرحد برای سه ماه زندانی شدند. ۹۸

خشونتی که پایانش ناپیدا بود بیشتر اوج میگرفت. ج. ل. نهرو با دریافت آگاهی از اوضاع پنجاب از اثرگذاری آن بالای صوبه سرحد هراس داشت. او در یادداشتی به نایب السلطنه خاطر نشان ساخت که تبلیغات مسلم لیگ در استان مرزی جنبهء کمونالیستی بخود گرفته است.۹۹ نایب السلطنه نیز از خطر تلاشهای مسلم لیگ در راستای تکرار حوادث پنجاب در صوبه سرحد (یعنی تلاش برای استعفای حکومت ولایتی، چیزیکه در پنجاب در همین اواخر صورت گرفته بود) و اکنون به یک واقعیت تبدیل شده بود، نگران بود.۱۰۰

در این میان برخوردها نسبت به غیر مسلمانان در ولایت با اکثریت مطلق مسلمان چون سایهء نگرانی رهبری مسلم لیگ را تعقیب میکرد. بروز ۱۳ مارچ ۱۹۴۷ در دهلی جدید اعلام شد که کمیته اقدامات لیگ سراسری مسلملنان هندوستان عبدالرب نیشتر عضو کمیته نامبرده و صدیق علیخان فرمانده کل گارد ملی مسلم لیگ را به پیشاور جهت بررسی اوضاع میفرستد. رهبر شاخه ولایتی مسلم لیگ در صوبه سرحد پیرصاحب مانکی شریف خان خطاب به مسلمانان استان گفت خودرا در برخوردهای میان جماعتی درگیر نکنند، چون وجیبه نخستین همه دفاع از حقوق اقلیتها میباشد. پیر صاحب اضافه کرد که مبارزه کنونی ما علیه حکومت کانگرس در صوبه سرحد است که بزور سرنیزه انگلیس در راس قدرت قرار دارد. بنابراین هر آشوب میان جماعتی- فرقه یی در این مرحله به منافع ما ضرر میرساند.۱۰۱  

سپس هیات رهبری مرکزی لیگ به پیشاور آمده و بتاریخ ۱۶ مارچ عبدالرب نیشتر در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که عامل اصلی آغاز جنبش مقاومت مدنی مسلم لیگ در صوبه سرحد انتقامگیری از سوء استفادهء حکومت ولایتی از قدرت که دیگرغیر قابل تحمل شده است، بوده و مسلم لیگ هیچ دخالتی در آشوبهای میان جماعتی ندارد. بقول او این ناآرامیها توسط اجیرانی صورت گرفتند که میخواستند، مسلم لیگ را بدنام کنند. وی همچنان تاکید کرد که سیکها و هندوها از گارد ملی مسلم لیگ تقاضا کرده اند تا از آنها در برابر آشوبگران حمایت کند. ۱۰۲

این اعلامیه عبدالرب نیشتر بسرعت باعث واکنش متقابل شد. چنانچه دوازده نمایندهء هندو و سیک در مجلس قانونگذاری پیرامون خبر سردار عبدالرب نیشتر گفتند، اینکه برخی هندوان و سیکها از وی درخواسته اند، از داوطلبان گارد ملی لیگ برای حمایت شان کمک بخواهد، برایشان غیر منتظره است. نمایندگان نامبرده با آگهی از حوادث که چند ماه پیش در قسمتهایی از ولایت رویداده بود، باور نمیکردند، که کسی از هندوان و یا سیکها به او با چنین درخواستی مراجعه کرده باشند. آنها اعلام کردند که گفته های او یک دروغ بزرگ بوده، کسانیکه قربانی اند، نمیتوانند از کسیکه دستش بخون آلوده است، کمک بجویند و همچنان تاکیید کردند که این اقدامات لیگ پس از شکست آن در انتخابات اخیر روی میدهد. نمایندگان نامبرده از خدایی خدمتگاران بخاطردادن پناه به قربانیان و اینکه آنها در این امر با زنگی شان بازی کرده اند، سپاسگذاری کردند.۱۰۳

پاسخ هویدا به ادعاهای عبالرب نیشتر این بود که بتاریخ ۲۳ مارچ ۱۹۴۷ تقریبا دو هزار داوطلب سرخ جامه گان («سرخ پوشان») در پیشاور برای اعاده اعتماد متقابل در شهر مارش نمودند.۱۰۴ آنها با گاردیهای مسلم لیگ رویاروی نشدند، چون امنیت لازم از سوی ارتش انگلیس و ۳۰۰ تن پولیس تامین شده بود که با آغاز ناآرامیها حاضر شده بودند. سرخ جامه گان به بازارها و خانه ها رفته نظم را برقرار مینمودند. به اینگونه آرامش در پیشاور حاکم شد.

حکومت ولایتی و گورنر او. کروی باوجود بدبینی نسبت بهمدیگر به استقرار عاجل نظم و کمک به صدمه دیدگان دست یازیدند. مگر والی ازسوی کانگرسیها به جانبداری از مسلم لیگ متهم میشد. بتاریخ ۱۹ مارچ زمانیکه ج. ل. نهرو بخاطر برخوردهای میان جماعتی شدید بشهر لاهور رفته بود، از نایب السلطنه اویویل نامه یی گرفت که در آن از وی تقاضا شده بود سفر برنامه شده اش به پیشاور را لغو کند. نهرو از پیش این بازدید را بخاطر ناآرامیهای موجود در صوبه سرحد درنظر داشت. نهرو در پاسخش به اویویل نوشت که کسی بسیار آرزو دارد تا وی به پیشاور نرود. و این شخص سر اولاف کروی گورنر ولایت میباشد.۱۰۴ ج. ل. نهرو یادآوری کرد که گورنر مخالف سفر پیشینش نیز بود. اکنون او برشالوده دعوت خان صاحب دوباره تصمیم رفتن به آنجا را دارد و در گفتگوی تیلفونی اش به وی خواهشش پاسخ مثبت داده است.۱۰۵ به پندار وی در رابطه به  والی (گورنر) باید تصمیم صادقانه گرفته شود. و این تصمیم باید برکناری گورنر باشد. بقول او، سر اولاف کروی باید از وظیفه فعلی اش بزودترین فرصت ممکن کنار رود.۱۰۶ اینگونه، موضع رهبر کانگرس در رابطه با او. کروی به اینگونه فرمولبندی شده بود و در آینده نیز کانگرسیها از این موقف عقب نشینی نکردند.

لارد اویویل در نامه جوابیه اش به ج.ل. نهرو پاسخ داد که سر اولاف کروی مخالف سفرش به پیشاور نیست. و زمانیکه او- نایب السلطنه از علاقمندی به سفر نهرو گفت، والی پاسخ داده که این کار خطرناک خواهد بود، چون ارتش و پولیس مشغول وظایف سنگین دفاع از مردم اند، مگر او هر کاری ممکن مربوطه به وی را در این راستا انجام خواهد داد.۱۰۷ 

مگر این هوشدار نایب السلطنه در تصمیم ج.ل. نهرو خللی وارد نکرد. و او سرسختانه مخالف ماندن او. کروی در پست گورنر استان صوبه سرحد بود. 

اوضاع در ولایت نامبرده خیلی وخیم بود. ناآرامیهای میان جماعتی و فرقه یی و کشتار مردم ادامه داشته و به عبادتگاههای هندوان و سیکها اهانت شده و تخریب میشدند. گورنر و حکومت کانگرسی بهر اقدامی دست مییازیدند، مگر نمیتوانستند جلو خشونت در آنولایت را بگیرند. کسانیکه خشونت را دامن میزدند، میپنداشتند که با اینشیوه میتوانند، غیرمسلمانان را به ترک ولایت مجبور سازند. گرچه رهبری لیگ مخالف ترور بوده  و هندوان و سیکها را به همکاری فرا میخواند، مگر آنها به ادعاهای آنان باور نداشتند، در نتیجه مواضع مسلم لیگ روبروز قویتر شده میرفت. کمپاین «اقدامات مستقیم» و «مقاومت مدنی» که همراه با اعمال آشوبگران استان را به مرز جنگ داخلی کشاندند، به نفع مسلم لیگ و هواداران ایجاد پاکستان تمام شدند. گرچه رهبران لیگ از عمل خشن آشوبگران فاصله میگرفتند، مگر اینکار در نهایت به نفع شان تمام شد.

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل       ۲۷۹   سال  دوازدهم                جدی     ۱۳۹۵         هجری  خورشیدی                    اول جنوری ۲۰۱۷