این
قسمت را ازعنوان بزرگتری آوردم که قرار بود پسانتر در ادامۀ سلسله
نوشته های کنونی، زیرعنوان افغانستان از پاکستان چه خواسته وچه می
خواهد، به نشر برسد. این متن در ماه عقرب سال 1391 خورشیدی نوشته شده
است.
درماه
جون سال 2006 .م. متن فشرده یی را پیرامون موضوع " خط دیورند" با این
عنوان: خط دیورند، (
انگیزه ها، پیامدها و دورنما ها )
انتشاردادم *، که محور آن را بیش از همه، کار برد نگرش جدید و بازنگری به
سیاست های اشتباه آمیز پیشین احتوا می نمود. برمبنای همان برداشت ها، با
توجه به بحث های که درهفته های پسین، بعد ازابراز موقف نمایندۀ ویژۀ ایالات
متحدۀ امریکا، اقای مارک گروسمن، دامن گسترده است، لازم دیدم که فشردۀ
نظریات را بار دیگر بیاورم. مارک گروسمن نمایندۀ ویژۀ رئیس جمهور امریکا با
صراحت ابراز داشته است که امریکا خط مرزی دیورند را به رسممیت می شناسد.
شایان یادآوری است، که در پیشینه ها وتا اندازه یی در
اوضاع کنونی نیز،سیاست رسمی وحاکم مبتنی بود برعدم پذیرش سرحدی که به " خط
سرحدی دیورند" شهرت یافته است. این سیاست هرگزمجال آن را نداد ونمی داد، که
بحثی خلاق ومبتنی بررعایت تعاطی افکار وسنجشگیری سیاست ها پیرامون موضوع
سرحد،به سامان بنشیند. در واقع این موضوع، گونه یی از" تابو" را تمثیل می
نمود که ابراز نظردیگر وارائۀ گزینۀ دیگری، مهرخیانت ! را به استقبال
بنشیند. اما اکنون نتایج چنان سیاست ها ورفتارهای اشتباه آمیز چنان برجسته
اند؛ و افزون بر آن، گرایش به کاربرد رفتارهای واقعبینانه و خردآمیز،
درسطحی جان یافته اند، که نمی شود مرز روشنی با سیاست ها ورفتارهای غلط و
آسیب زای پیشینه ایجاد نکرد.
سرنوشتی که از ناحیۀ رشد تروریسم دامنگیرمردم کشورهای
منطقه شده است، نیزازنظرنگارنده با آن سیاست غلط در پیوند بوده، ضرورت
تجدید نظردردیدگاه ها ورفتارهای پیشینه را جدی تر مطالبه می نماید. نگارنده
طی سالیان متمادی به این نتیجه رسیده بودم، که داعیۀ عدم پذیرش خط دیورند،
هیچ گونه منفعت ملی ومردمی برای مردم افغانستان درقبال نداشته ، بلکه مضار
آن، همواره برای افغانستان اظهر من الشمس بوده است.
پرسش های که در این راستا ذهن هرکسی را باید مشغول نماید،
این است که با عدم پذیرش آن چه می خواهیم؟
می خواهیم کشور پاکستان را به تجزیه بکشانیم و از آن راه،
برای پشتون ها وبلوچ ها حق تعیین سرنوشت واستقلال تأمین نماییم؟
آنها را بیاوریم که به افغانستان بپیوندند؟
آن هم پشتون ها وبلوچ هایی که پاکستان را پذیرفته اند.
آیا از راه عدم پذیرش سرحد کنونی، می خواهیم به بغض و
اعتراض تاریخی خویش بر انگلیسها پایان دهیم ؟ آیا می خواهیم صلاحیت ناشی
از زور آن هنگام آنها را بشکنیم و جنگ های منطقه یی را به راه اندازیم؟
چنین توقعات به ویژه چنین مرز
ناپذیری، اشتباهی است که اگر آن را تعمیم دهیم وبغض تاریخی خویش را بشکنیم،
باید شاهد جهانی باشیم با جنگهای سرحدی. زیرا بسا از سرحدات کشورهای جهان
در پرتو چنان لزومدیدها و زور زمان تعیین شده اند. این واقعیت را هم باید
افزود که اگر منطق چنین سرحد ناپذیری، بر پیوند های تاریخی و فرهنگی استوار
است، چرا تنها این سرحد را نپذیریم؟
گزینۀ خرد
آمیزی را هم داریم:
راهی که با پذیرش سرحدات کنونی، مناسبات
احترام آمیز و دوستانۀ اقوام جدا شده را تأمین می نماید. در برابرآن پندار
ومواضع آسیب زا برای افغانستان، این گزینه اگرمشغولیت ذهن وآرزوی هموار شدن
راه تأمین پیوند های مردم دوطرف سرحدات را مطرح می کند به سمت وسو ویافتن
روند پایان باید برسد :
·
با احترام به سرحدات
موجود، با رعایت احترام به تمامیت ارضی کشورها، سیاست دوستی مردمان منطقه
را تأمین نماییم.
·
پیوند هایی انسانی که
با رعایت چنین ضوابطی تأمین می شوند، دورنمای متمدنانه وخرد ورزانه را در
چشم انداز می نهند. درحالی که تا حال کشورما شاهد حمل مواضع احساساتی و
شعار بازانه ی زورمندان بوده است که "طرفین جنگ سرد" نیز در آتش آن هیزم
افگنده اند.
·
اکنون که انبوهی
ازتجارب ناشی از سیاست غلط دیورند ناپذیرانه دراختیاراست، و واضح شده است
که شخصیت ها ونهاد های تردید کنندۀ خط دیورند، بنابر مصالح ومنافع
تنگنظرانه، شعار مخالفت را برافراشته بودند
·
آنها از آسیب های
مخالفت آمیز خویش زیانی ندیده ولی به مردم افغانستان زیان های جبران ناپذیر
را تحمیل کرده اند.
·
عامل دیگری نیزبه آتش
احساسات زیانبار از جانب شوروی از میان رفته دامن می زد. اکنون که سلطه
جویی های شورویی ازمیان رفته، و اهداف بهره جویانۀ آن از خط دیورند، در
تابوت سیاست های مرده رفته است، لازم است که با صراحت به چنان معرکه های
زیانبار پایان دهیم .
·
نباید بیش از این به
به مردمی تمسخر روا داری شود که پاکستان را به عنوان کشور خویش پذیرفته و
قانون اساسی آن را احترام می گذارند و تعدادی لجباز برای آنها زمزۀ کهنه
شده ودلخراش تعیین سرنوشت دیگری را رسم می کنند.
·
زمان آن فرا رسیده
است که به همه صدا هایی که حامل پیام تجدید نظر بر سیاست های غلط پیشینه
اند، لبیک گفته شود. وچه بهتر اگر گفتمان مورد نیاز، راه را به سوی تشخیص
برداشت ها از سیاست های زیانبار پیشینه و ارائۀ نظریات جدید فراهم نماید.
تا انحصار تداوم چنان سیاست اشتباه آمیز نیز پایان بپذیرد.
*آن نبشته با عنوان خط دیورند، (
انگیزه ها، پیامدها و دورنما
ها ) در تارنما های کابل ناتهـ و آریایی به نشر رسیده است.
|