کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

۱

 

 

 

۲

 

 

۳

 
 

   

داکتر سید موسی صمیمی

    

 
گروه "دولت اسلامی" در تباین و تبانی با "القاعده"
- واکنش‌های ناهمگون و پی‌آمد های ناهنجار

 

 

در کنار عراق و سوریه، دو بخش اداری دولت اسلامی، اخیراً اداره امور بخش خراسان نیز تشکیل گردیده است. "ولایت الخراسان" کشور های پاکستان، افغانستان، ایران و جمهوری های آسیای مرکزی را دربر می گیرد. مولوی عبدالرحیم مسلم دوست، جهادی افغان تبار نایب خلیفه البغدادی در ولایت خراسان تعیین گردیده است. 

یکی از علل مهم پیشروی های برق آسای گروه دولت اسلامی را بایست در توانایی های مالی آن سراغ نمود. گروه دولت اسلامی از بدو امر از تسهیلات مالی حکومت های عربی خلیج فارس، از جمله کویت، امارات متحده عرب، قطر و عربستان سعودی برخوردار بود. علاوه بر آن  شیخ های متمول و نهاد های خیریه آن کشور ها به  نام کمک های بشری منابع فراوان مالی در اختیار این گروه گذاشته اند.

 این کشورهای عربی خلیج در ظاهر امر با واشنگتن در مبارزه علیه دهشت افکنی در عراق همسویی دارند، ولی در واقع و به ویژه با پیروی از استراتژی منطقوی خویش، جلوگیری گسترش نفوذ ایران در منطقه، از گروه های هراس افکن پشتیبانی مالی و تسلیحاتی کرده اند. علاوه بر امداد مالی کشور های تمامیت گرای عربی، گروه دولت اسلامی از درک فروش نفت از چاه های تحت تصرفش روزانه در حدود یک تا دو ملیون دالر امریکایی درآمد دارد.(۱۷)  پس از اشغال نظامی شهر موصل، مرکز اداری ولایت نینوا در شمال غرب عراق، دولت اسلامی از شبکه ولایتی بانک مرکزی آن کشور ۴۲۰ ملیون دلار امریکایی به یغما برد. تخمین می شود که دولت اسلامی در حدود  دو ملیارد دلار امریکایی برای هراس افکنی و تشکیل خلافت در اختیار داشته باشد. (۱۸)

 این توانایی های مالی زمینه ساز سرباز گیری بیشتر برای گروه دولت اسلامی گردیده است، و از طریق دفاتر خویش در کشور های عربی، حتی در  ترکیه تعداد زیادی "جهادی های مزد بگیر" را جذب نموده است. هریک از این جهادی ها علاوه بر هزینه های اعاشه و اباطه، ماهانه در حدود سه صد دلار امریکایی مزد دنیوی اخذ می نمایند. هزینه مزد و معاش ۵۰ هزار جنگجوی "دولت اسلامی" سالانه بالغ بر ۱۵ ملیون دلار امریکایی می شود.

۴. واکنش  القا عده با قطعه کم  اقبال ملا محمد عمر „امیرالمومنین"

      – ایمن الظواهری، رهبر القا عده در تنگنای سیاسی -

 ۴.۱" خلافت "دولت اسلامی" در رویارویی با "امارت اسلامی طالبان"

پس از اعلامیه "دولت اسلامی" به تاریخ ۲۹ جون سال ۲۰۱۴، که در آن بر زعامت ابوبکر البغدادی به اسم "خلیفه ابراهیم" صحه گذاشته شد، نخست زعیم های کشور های اسلامی – با هر نام نشانی که حکم روایی می کنند - مورد خطاب قرار گرفته و مشروعیت زمامداری آنها تحت پرسش رفت؛ به ویژه شیخ نشینان خلیج فارس به شمول تمامیت گرایان ریاض و دوحه (عربستان سعودی و قطر) نیز، که حامیان گروه "دولت اسلامی" محسوب می شوند، همه آنها با اتهام زمامداری غیر مشروع دینی رو برو گردیدند.  اما ایمن الظواهری، رهبر القا عده ادعای خلیفه ابراهیم را نه تنها به مثابه یک چالش در مقابل رهبری جهاد دیده، بلکه اعلام خلافت را ضربت سنگین بر پیکر القا عده، سازمان مادر "دولت اسلامی" تعبیر نمود. به این ترتیب رهبری کلاسیک سازمان هراس افکن بین ا لمللی گویا غافلگیر شد. از آنجایی که الظواهری از مدت ها به این سو دیگر از پویایی جهاد و بسیج نیرو های تازه دم  به شکل چشمگیر برخوردار نیست؛ کبر سن و ناملایمات جهاد در کوی و برزن مناطق قبایلی پاکستان، بیانگر کهولت سازمانی و ضعف رهبری القا عده شمرده می شوند.

الظواهری در ۱۹ جون سال ۱۹۵۱ در مصر به جهان چشم گشوده، فارغ التحصیل رشته پزشکی در آن کشور بوده و یکی از کادر های کلیدی "حرکت جهادی مصر" محسوب می گردد. الظواهری پس از ترور انور سادات، رئیس جمهور مصر (در ششم اکتوبر سال ۲۰۸۱) درآن کشور زندانی گردید. پس از آزادی به پیشاور رفت و در همانجا با اسامه بن لادن آشنا شد.(۱۹)  اسامه بن لادن مشترکاً با الظواهری سازمان هراس افکن القا عده را پیریزی کرد. پس از کشته شدن اسامه بن لادن درماه می  سال ۲۰۱۱، الظواهری به مثابه نزدیکترین شخص به "شیخ بن لادن"، رهبری این سازمان را بر دوش گرفت.

الظواهری، با وجود آن که در زمره  بانیان القا عده به شمار می رود و سال های متمادی در مصر، سودان، پاکستان و در اخیر در شیله ها و کوهسار های سرزمین هندو کش جهاد کرده است،  با وجود آنهم فاقد  کارآیی انقلابی و محبوبیت شخصیتی در صدر رهبری یک سازمان جهادی متعرض می باشد. ولی الظواهری، این مرد کهنه کار که فراز و نشیب های زیاد سیاسی را پشت سر گذاشته است، با پذیرش چالش گروه  افراطی دولت اسلامی دوباره، و این بار بیشتر از گذشته ها، از طریق ارتباطات جمعی وارد کارزار جهادی گردید. از آنجایی که الظواهری از موقف نارسای رهبری خویش در جنبش جهادی آگاهی داشت، او به ارشادات شیخ اسامه بن لادن پناه برد.  به تاریخ ۱۳ جو لای سال ۲۰۱۴، در حدود دو هفته پس از اعلام خلافت البغدادی، "الصحاب"، تارنمای تبلیغاتی القاعده یک ویدیویی تصویری بن لادن را پخش نمود. نظر به گمان آگاهان سیاسی، این ویدیو در میانه ی سال ۲۰۰۱ تهیه و ثبت شده است. بن لادن دراین ویدیو میگوید که امروز به "لطف پروردگار، نقشه جهان اسلام با هدف ایجاد یک کشور تحت پرچم خلافت سر از نو کشیده می شود". (۲۰)

نظر به ادعای بن لادن، پیامبر اسلام برای ساختار یک "دولت اسلامی قوی" چندین اصل را الزامی می شمرد.  به باور بن لادن، پیامبر اسلام که سیزده سال در مکه  سپری کرد، برای تشکیل دولت اسلامی به مثابه پایه های این دولت به این اصول باور داشته و مطابق به آن عمل کرده است:

۱)      حضور یک گروه قوی،

۲)      فرمانبرداری از رهبری،

۳)      هجرت و در اخیر

۴)      جهاد

به نظر بن لادن، داشتن یک گروه قوی برای جهاد، رکن اساسی ایجاد دولت اسلامی بوده، فرمانبرداری از رهبری و هجرت دو اصل اند که مکمل رکن اساسی جهاد و در نتیجه  زمینه ساز دولت اسلامی می باشند. به نظر بن لادن کسانی که  با ادعای پیاده کردن "شریعت" قیام می کنند، بدون آن که پیش شرط های لازم را برآورده بسازند، این ها در واقع "جاهلان" محسوب شده و از آیین  پیامبر اسلام آگاهی ندارند.

الظواهری از این بخش عقاید بن لادن به شکل افزاری علیه ابوبکر البغدادی استفاده می کند. الظواهری به البغدادی اتهام میزند که  از رهبری سازمان القا عده فرمانبرداری نکرده و به او، یعنی به الظواهری احترام قایل نشده است. به این اساس گویا البغدادی بر یکی از پیش شرط های دولت اسلامی پا گذاشته است.

اما بن لادن، پس از اظهارات کلی و نظری در مورد ایجاد دولت اسلامی، به نقش "امارت اسلامی افغانستان"، به ویژه به موقعیت دینی ملا محمد عمر به مثابه امیرالمومنین اشاره کرده و می گوید: "طالبان با وجود تمام فشار های بین المللی به ما اجازه ی ایجاد پایگاه های آموزشی در خاک خود را دادند"؛. بن لادن می افزاید: "طالبان با ما در راستای آماده گی و آموزش کمک کردند، ولو که آنها می دانستند که ما برای حمله بر ایالات متحده امریکا آماده گی می گیریم." (۲۱) بن لادن به زودی به مهمترین مسئله ای که در رابطه با دولت اسلامی مطرح است اشاره کرده و می  گوید که وی مطابق به اصول قرآن و سنت، به امیر المومنین ملا محمد عمر بیعت کرده است. در این راستا بن لادن مسلمانان جهان را فرا می خواند که آنها نیز به رهبر طالبان بیعت کنند.  در مسئله  توجیه شرعی رهبری ملا محمد عمر، اسامه بن لادن به عقاید محمد بن عبدالوهاب، بانی وهابیت تمسک می جوید  و از و نقل قول می کند: " زمانی که یک شخص مسوولیت یک کشور را بر دوش دارد و علما ی آن کشور رهبری او را می پذیرند، پس حاکمیت او به مثابه امیرالمومنین مشروع است." 

پیش از ارزیابی بخش بحثی توجیه دینی خلافت، باید به یکی از مهمترین نکات سیاسی رهبر گذشته القا عده توجه کرد. اسامه بن لادن،  بدون حاشیه روی از یک ابهام بزرگ تاریخی پرده بر می دارد و می گوید که "رهبری طالب از طرح حملات القا عده بر ایالات متحده امریکا" مطلع بوده است. این افشا گری نخست گروه هراس افکن طالب را در مقابل "یک واقعیت انکار نا پذیر" قرار می دهد و بار مسوولیت این گروه را به مثابه "شریک جرم" در حملات انتحاری در نیویورک و واشنگتن (به تاریخ ۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱) بیشتر می سازد. دوم اینکه این بخش اظهارات بن لادن مشت محکمی است بر دهان کسانی که با انگیزه های مختلف تلاش می کنند تا بین اهداف و فعالیت های تخریبی و انتحاری القا عده  و گروه طالب، خط فاصل کشیده و برخلاف "گرگان درنده خوی القا عده"، گروه طالبان را به مثابه "گوسفندان سر براه" معرفی نمایند.   

درست، مانند روم باستان که گلادیتورها، تا سر حد مرگ باهم دست و پنجه نرم می کردند، الظواهری با تمسک به باور های دینی اسامه بن لادن، محمد عمر، "لوی ملای" طالبان را گویا در میدان مبارزه علیه "خلیفه ابراهیم" می فرستد.

در مقایسه با "خلیفه ابراهیم" در مورد عدم اهلیت  ملا محمد عمر برای خلافت – نظر به تعبیر سلفی - نکات آتی مورد بحث قرار می گیرند:

عقل سلیم: این که تا چه حد ملا محمد عمر از عقل سلیم برخوردار می باشد، مسئله ایست بحث انگیز. تنها فتوا دادن در مورد این که دیگر کیشان و دیگر اندیشان مستوجب مرگ اند و گرفتن زنان و دختران آنها به مثابه "کنیز و برده" اشکال دینی ندارد، خود بیانگر "عقل نا سالم" اجتماعی است.

وارد بودن در امور دین، یعنی فقیه: برخلاف "البغدادی"، ملا محمد عمر فاقد تحصیلات عالی امور دینی بوده و کفایت اداره یک مسجد کوچک در یک دهکده را هم ندارد.

عرب تباری از نگاه ابن تیمیه و قریش تباری از نگاه الماوردی: بر خلاف البغدادی که نسبش به پیامبر اسلام میرسد، گویا هم از نگاه الماوردی و هم از نگاه ابن تیمیه، یک رکن اصلی "خلافت" را بر آورده می سازد، ملا محمد عمر به مثابه یک مسلمان پشتون تباز فاقد این شرط اساسی "خلافت و امارت" می باشد.  به این ترتیب ملا محمد عمر به مثابه یک مسلمان غیر عرب تبار مانند موالی های دیگر، یعنی وا بستگان تمام قبایل غیر عربی،  یک "مسلمان درجه دو" به حساب میرود.

انتخاب از طریق شورای حل وعقد: دراین نکته به مثابه یگانه شرط "خلافت" ملا محمد عمر با خلیفه البغدادی همسری می کند.

به این ترتیب ملا عمر دو پیش شرط لازم خلافت (عرب تباری و فقیه بودن) را بر آورده نه می سازد.  در این جا بازهم اسامه بن لادن به داد الظواهری رسیده و ادعا می کند که وابستگی قبایلی به قریش یک ضابطه کم اهمیت بوده و تحت شرایط حاکم مانع خلافت ملا عمر خوانده شده نه می تواند. (۲۲) در این جا باید افزود که اسامه بن لادن، زمانی که برای توجیه دینی حکومت داری به عقاید محمد ابن عبدالوهاب پناه می برد، و مشروعیت حاکمیت امیرالمومنین را به پذیرش رهبری وی از طرف علما مشروط می سازد، در مورد وابستگی تباری امیرالمومنین خاموشی اختیار می نماید. چنانچه نظر به تعبیر این عبدالوهاب "عرب تباری"  یک رکن اساسی خلافت بوده و ملا عمر از این :امتیاز تباری" برخوردار نه می باشد.

پس از تصرف شهر قندهار در ماه اکتوبر سال ۱۹۹۴، گروه طالب تا دو سال دیگر در قبال مشروعیت حاکمیت مکث کرده و این که حاکمیت ملا عمر با چه وسیله توجیه گردد، تا اندازه ای گنگ و مجهول بود. بالاخره بروز چهارم اپریل ۱۹۹۶ در حدود ۱.۲۰۰ ملا و از جمله نصف آنها از حواشی دارالعلوم حقّانی از پاکستان، در شهر قندهار گرد آمدند. این  به اصطلاح "شورای علمای کرام" به ابتکار مولانا سمیع الحق، بنیاد گرای پرخاش گر پاکستانی تشکیل گردیده بود. "شورا ی علمای کرام"، ملا محمد عمر، رهبر ملیشه های طالب را به حیث "امیرالمومنین" انتخاب کرد، یعنی  به مثابه شخصی که تطبیق  اوامر ش  بر مسلمانان گویا واجب است.(۲۳)

نظر به فشار های روز افزون، الظواهری مجبور گردید تا دست به اقداماتی بزند، ولو که این راه کار فقط جنبه نمایشی هم داشته باشد. الظواهری در یک پیام ویدیویی از تشکیل شاخه های این گروه در شبه قاره هند (هندوستان، بنگلا دیش و برما) خبر داد. از آنجایی که رهبری القا عده از طرف گروه "دولت اسلامی" در نقش رهبری به چالش کشیده شده بود، الظواهری در این پیام بازهم به ملا محمد عمر به مثابه امیر دولت اسلامی اعلام وفا داری کرده و از طرف دیگر از "امت اسلام" خواست تا در راستای پیاده کردن این نکات تلاش نماید: (۲۴)

۱)      متوسل شدن به جهاد در مقابل دشمنان،

۲)      آزاد ساختن سرزمین اسلامی و

۳)      احیای خلافت اسلامی.

این پیام رهبر سالخورده القا عده از نگاه عقیدتی بیانگر شیوه دید متصلب سلفی،  مبنی بر یگانگی و یکپارچه بودن کشور های اسلامی است. چنانچه او، واقعیت تعدد سرزمین های اسلامی را نادیده گرفته و همه این کشور ها را تحت کلمه واحد و منفرد "سرزمین اسلامی" افاده کرده، و دراین سرزمین خواهان احیای خلافت می گردد. همچنان البغدادی به نوبت خویش، خود را "خلیفه" همین  "سرزمین اسلامی" می خواند. از سوی دیگر، از آنجایی که گروه دولت اسلامی در این اواخر در جذب "جوانان مسلمان افراطی" بیشتر موفق بوده است، الظواهری تلاش می کند تا بر پایه گسترش فعالیت سازمان خویش بر نقش رهبری کلاسیک این سازمان صحه گذاشته و جوانان  پیرو جهاد را در رقابت با گروه "دولت اسلامی"  جلب نماید. در این جا بایست تذکر داد که القا عده در منطقه با گروه های ذیل همکاری نزدیک دارد:

 

۱)      گروه های مختلف انشعابی "طالبان اسلامی پاکستان"،

۲)      لشکر جنگوی،

۳)      لشکر طیبه،

۴)      جنبش اسلامی ازبکستان،

۵)      شبکه حقّانی،

۶)      حزب اسلامی گلب الدین حکمت یار و در اخیر

۷)      تحریک اسلامی طالبان 

ستاد رهبری و مرکز طرح بر نامه های جهادی القا عده مانند گذشته ها در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان، به ویژه در وزیرستان شمالی قرار دارد. مبارزه بین ا لمللی  علیه دهشت افکنی، به ویژه از طریق هواپیما های بدون سر نشین منجر به آن گردیده است که تعداد قابل ملاحظه از رهبران طراز اول القا عده  به قتل برسند. ولی این سازمان در کشور های خاور میانه،  از جمله در یمن، عراق، شبه جزیره عرب و کشور های افریقایی مانند الجزایر ( گروه سلفی ها برای دعوت و پیکار)، مراکش، مالی ( بوکو حرام)، سومالی (الشباب)، کینیا و تانزانیا با نام های مختلف دارای شبکه های فعال دهشت افکنی می باشد. به اضافه آن، سازمان القا عده زمینه های فعالیت خویش را در کشور های جنوب شرق آسیا، از جمله در اندونزی (جماعت اسلامی) و فلپاین ( گروه ابوسیاف) نیز گسترش داده است. (۲۵)

۴.۲.  همسویی عقیدتی دولت اسلامی با سازمان القا عده

در گفتگو بین دولت اسلامی و القا عده به مثابه دو گروه جهادی متعرض، با وجود تلاش های الظواهری که پای ملا محمد عمر را در این کشمکش توجیه خلافت به میان می کشد، خود گروه طالب بکلی خاموشی اختیار کرده و به ویژه در "صدای جهاد"، تار نمای "امارت اسلامی افغانستان"، اثری از اظهار نظر و یا واکنشی دراین مورد سراغ دیده نه می شود.(۲۶)  نظر به گسترده بودن محتوای این تارنمای تبلیغاتی انتظار می رفت تا در بخش پیام ها، مقالات اسلامی و یا تبصره ها ی سیاسی  این تار نما چیزی کم و زیاد دراین مورد پخش گردد. اینکه گروه طالب در این راستا مهر سکوت بر لب زده است علل مختلف دارد، از جمله می توان به نکات آتی اشارت کرد:

۱)      "حقارت" از نگاه دانش اسلامی رهبری گروه هراس افکن طالب، که از عدم اهلیت فقهی  و نداشتن کفایت لازم در تعبیر و قرائت امور دینی در مقابل "علمای" دیو بندی در پاکستان و همچنان در رابطه با "فقهای" وهابی- سلفی در گروه های جهادی عرب، ناشی می گردد.

۲)      محافظه کاری تا مرز هراس از اظهار نظر در موارد حساس سیاسی روز، تا نشود که زمینه انتقاد یکی از جوانب درگیر را مهیا ساخته و در نتیجه از درگاه یکی از ولی نعمت ها ی شان، دست رد حواله آنها گردد.

۳)      دستگاه اطلاعات پاکستان (ISI)  به نوبت خود دراین مورد بازدارنده عمل کرده و نه می خواهد که گروه طالب در بین دو سنگ آسیاب - گروه دولت اسلامی و القا عده - خرد گردد.

ولی به یقین می توان گفت که در یک زمان مشخص، پاکستان یکی از حلقه های خود ساخته ی جهادی را به مثابه "اسپ ترویا" در بخش خراسان گروه دولت اسلامی فعال می سازد. چنانکه با پیروی از همین روش گروه حقّانی در سازمان القا عده خدمات برازنده ی برای دستگاه اطلاعات پاکستان انجام می دهد. 

با وجود آنهم، رهبری طالب تلاش دارد تا از طریق "خاموشی ذلت بار" بتواند طوری به هدف خویش نا یل گردد که "هم لعل بدست آید و هم یار نرنجد". در این میان  یکی از رهبران طالبان همکاری این گروه را با القا عده افشا کرده و برهم بستگی عقیدتی هر دو سازمان صحه می گذارد. مولوی سنگین، مسوول نظامی طالبان در ولایت پکتیا در مصاحبه با "الصحاب"، ارگان نشریاتی القا عده، در مورد روابط طالبان با القا عده می گوید:  "القا عده و طالبان برپایه  اخوت اسلامی" باهم متحد هستند. او می افزاید که نظر به اسلامی بودن هر دو سازمان هیچ تفاوتی بین آنها وجود ندارد. به نظر او "تلاش های کفار" در جهت جداسازی القا عده و طالبان به جایی نه می رسد. به نظر ملا سنگین، ملا عمر، رهبر آنها مانند گذشته در امر جهاد مصمم و پایدار است. (۲۷)

در رابطه با "کفار"، جهادی ها ارزیابی خود شان را در چارچوب "نظام اسلامی" – به تعبیر خودشان - عیار می سازند. با پیروی از این نظر طبقه بندی ذیل بروز می نماید: مرد آزاد مسلمان، زن آزاد مسلمان، برده ی مسلمان و در اخیر برده غیر مسلمان.

غیر مسلمانان باز هم به نوبه خویش با این گروه ها تقسیم میگردند:

۱)      اهل ذمه،

۲)      اهل پناه،

۳)      اهل تعهد و در اخیر

۴)      اهل حرب

اهل ذمه غیر مسلما نانی اند که در جامعه اسلامی زندگی می کنند، جان و مال آنها در مقابل پرداخت های مشخص در امان می باشد. اهل پناه به آن گروه غیر مسلمانان اطلاق می گردد، که به قلمرو اسلام پناه آورده و نظر به شرایط خاص گویا عجالتاٌ مسکن گزین شده اند. اهل تعهد به آن غیر مسلما نانی گفته می شود، که در تعهدات مشخص با جامعه ی اسلامی زیست دارند. مال و سر این گروه نیز محفوظ می باشد. خارج از این سه گروه تمام کسانی دیگر به نام کافر "اهل حرب" خوانده شده و جهاد علیه آنها فرض پنداشته می شود.

هواداران "جهاد تدافعی" تنها  علیه اهل حرب مبارزه را فرض دانسته و از "قلع وقم"  سه گروه اولی خودداری می نمایند. این گروه های هراس افکن، در پاکستان به نام "طالبان خوب" یاد می گردند؛ چون این هراس افکنان - به تعبیر خود شان -علیه اهل حرب در افغانستان جهاد می کنند، ولی درخود "جامعه اسلامی پاکستان" از اعمال هراس افکنی خودداری می نمایند. برخلاف، هواداران "جهاد متعرض" هر چهار گروه را از یک قماش خوانده و جهاد را علیه همه آنها فرض می دانند. جهادی های متعرص در خط سلفی-وهابی از این هم گام فراتر گذاشته و مسلمانان غیر سلفی-وهابی را نیز به چوب تکفیر بسته و قتل همه "دیگر کیشان" و "دیگر اند یشان" را به اتهام  کفر و ارتداد  واجب می خوانند. به این ترتیب، در کنار چهار گروه غیر مسلمان، حلقه "مرتد ین" نیز اضافه می گردد.  این معضل در عمل کردهای هر سه گروه جهادی متعرض، یعنی دولت اسلامی، سازمان القاعده و تحریک اسلامی طالبان – به  استناد راه کار آنها –  واضح مشاهده می شود. دراین جا به نکات چندی در مورد هم گرایی این سه گروه هراس افکن اشاره می شود:

۴.۲.۱. هم سویی گروه دولت اسلامی و تحریک اسلامی طالبان در شیوه کار ماکیاویلسم سیاسی

تعداد جهادی های متعرض "دولت اسلامی"، بین ۲۰ هزار تا ۳۰ هزار رقم زده می شود. ولی در کنار این جهادی ها – طوری که قبلا مفصل ارزیابی گردید - دست کم سه حلقه ی دیگر سیاسی و اجتماعی نیز به مبارزه نوع خودشان  صف آرایی کرده اند، دراین جا نخست پیروان سیاسی حزب بعث عراق با نظامی های بازنشسته ی صدام حسین و متنفذان قومی اهل تسنن همه دست به دست هم داده و در حدود ۵۰ هزار نیروی جنگجو، با "دولت اسلامی"  یکجا علیه حکومت "تشییع محور" در بغداد و به اصطلاح  خودشان "علوی های کافر" در سوریه می رزمند. از اینکه پیروان حزب بعث و نظامی های همراه آنها مسلمانان ناب نبوده، و همچنان نظر به اینکه متنفذان قومی عراقی پیروان دین سنتی خود می باشند، گروه دولت اسلامی اصلا خمی بر ابرو نه می آورد. به نظر جهادی های گروه "دوات اسلامی"، آنها از ظرفیت های سیاسی، کفایت های نظامی و نفوذ قومی این سه حلقه برخوردار می شوند، تا "قیادت اسلام ناب" را پیریزی کرده باشند.  این شیوه عملکرد ماکیاولستی، یعنی اینکه هدف وسیله را  تقدیس می بخشد، به عین ماهیت، ولی در زمان دیگر در عملکرد های "امارت اسلامی افغانستان" نیز مشاهده می نماییم.  چنانکه در اوایل ظهور گروه طالب، حلقه های مشخص نظامی تحت رهبری شهنواز تنی، وزیر دفاع حکومت نجیب الله و کادر بلند رتبه فراکسیون خلق حزب دموکراتیک در طرح و پیاده کردن تاکتیک و استراتژی گروه طالب نقش مهم بازی کرده است. تانکیست های خلقی به هدایت دستگاه اطلاعات پاکستان (ISI)، با مشاور ت شهنواز تنی و رهبری ملا شاهزاده و ملا عبدالستار، قوماندان های طالب مسوول جنایات و کشتار "هزاره های شیعه"  در یکاولنگ می باشند. قتل عام غیر نظامیان در یکاولنگ به روز یکشنبه هفتم جنوری سال ۲۰۰۱ آغاز گردید. از هشت جنوری تا ۲۲ جنوری، طالبان به کمک تانکسیت های شهنواز تنی در حدود ۱۷۸ نفر را، که ۱۷۵ نفر شان غیر نظامی بودند، به قتل رساندند. (۲۸)  در کنار گروه نظامی خلقی ها، گرو های سیاسی دیگر از قبیل حزب افغان ملت و همچنان اشخاص متنفذ سیاسی که هرگز پیروان عقیدتی طالبان محسوب نه می شدند، نیز در کنار طالبان به مبارزه علیه – به تعبیر آنها-  "حکومت تاجیک ها" در کابل مبارزه داشتند. دراین قطار می توان، به ویژه در اوایل حکومت "امارت اسلامی طالبان"  از حامد کرزی  تا ز لمی خلیل زاد و اشرف غنی نام برد، که نظر به نفوذ سیاسی خویش در غرب گروه طالبان را گویا "مجلس نشین" ساخته بودند.

۴.۲.۲. هم گامی گروه "دولت اسلامی" و تحریک اسلامی طالبان در راستای سیاست "زمین سوخته"

راه کار های گروه دولت اسلامی و تحریک اسلامی طالبان در راستای سیاست "زمین سوخته" در عدم بردباری سیاسی، فقدان تفاهم دینی و خصومت تباری بروز می نماید. به این ترتیب هویت "دینی ناب" گروه های جهادی متعرض در "دیگر ستیزی" بازتاب یافته و از طریق سیاست های "پاکسازی های تباری" و "تصفیه مذهبی" تکمیل می گردد. از همین نگاه است که گروه های "دولت اسلامی"، القا عده و طالب در رد دیگر اندیشان، دیگر کیشان و دیگر پوشان به جهاد تعرضی پرداخته و تا نابودی فیزیکی، فرار دادن جمعی، "گرفتن برده" و تصاحب مال و مکنت (به شمول زنان و دختران) مرتکب جنایات بشری می شوند.

گروه "دولت اسلامی" در جهاد تعرضی خویش از هیچ نوع قساوت و بیرحمی دریغ نکرده، سرزدن، گروگان گیری، آتش زدن خانه های مسکونی، اسیر گرفتن و فروختن زنان در دستور روز آنها قرار دارد.  از جمله گروه "دولت اسلامی"، به تاریخ ششم اگست سال ۲۰۱۴ ویدیویی را پخش کرده که در آن  بیش از صد مرد دیده می شوند که تنها لباس زیر به تن دارند و در بیابان به محل اعدام شان هدایت می ‌شوند. سازمان های حقوق بشر این عمل شنیع "دولت اسلامی" را "جنایات جنگی" خواندند. (۲۹) همچنان سازمان عفو بین ‌الملل (بتاریخ ۳ سپتمبر ۲۰۱۴) گزارش می دهد که گروه دولت اسلامی "به شکل سازمان یافته  برنامه پاکسازی قومی و مذهبی را در مناطق اشغالی خود در شمال عراق به اجرا گذاشته و آشکارا مرتکب جنایت علیه بشریت شده‌ است." (۳۰)  سازمان عفو بین الملل این گزارش را تحت عنوان "پاکسازی قومی در ابعاد تاریخی" منتشر کرده و در آن از "اعدام ‌های جمعی و ربودن افراد" خبر می دهد. این گزارش حاوی اطلاعات تکان دهنده ای می باشد. به شکل نمونه در منطقه "سنجار"، در شمال عراق  جهادی های گروه "دولت اسلامی"، ده ها مرد و پسر جوان را به خارج از روستا بردند و با شلیک گلوله به قتل رساندند. همچنان از زمان تسلط این گروه جهادی در ا ین منطقه تاکنون،  چند هزار تن از زنان و کودکان ایزدی باور ربوده شده اند. این زنان و دختران ربوده شده به عنوان غنیمت جنگی و "کنیز غیرمسلمان" برای فروش عرضه شدند. یک مرد ایزدی فهرستی شامل اسامی چهل و پنج تن از خویشاوندان (زن و کودک) ربوده شده  خود را در اختیار سازمان عفو بین الملل قرار داده است. (۳۱) به همین منوال  گزارش شده است که بیش از ۳۰۰ زن ایزدی تباری که چندی قبل از طرف جنگ جویان دولت اسلامی از شمال عراق ربوده شده بودند، به عنوان "غنیمت جنگی"، در سوریه  به بازار عرضه گردیدند. (۳۲) مرکز حقوق بشر سوریه در لندن گزارش می دهد که شواهدی به دست آورده است که  نشان می ‌دهند که ۲۷ تن این زنان، هر یک در بدل یک هزار دلار امریکایی به عنوان همسر به اعضای گروه دولت اسلامی  فروخته شده ‌اند. گروه دولت اسلامی، ایزدی باوران را  کافر می داند و با زنان آنها به عنوان "غنیمت جنگی کافران" برخورد می ‌کند. دولت اسلامی  در این مورد،  چندین ویدیو را پخش کرده و می بالد که "مجاهدین آنها"  تعداد از گروگان ها، از جمله دو خبرنگار آمریکایی، سربازان لبنانی و یک امدادگر بریتانیایی را سر بریده اند.(۳۳)

با وجود قساوت و بیرحمی های گسترده "دولت اسلامی" علیه دیگر کیشان، لبه تیز جهاد این گروه هراس افکن - ناشی از شرایط تاریخی و خصومت های مذهبی – متوجه پیروان شیعه می باشد. "دولت اسلامی" جهاد تاریخی، گویا علیه امپراتوری صفوی به مثابه پیروان شیعه را با خصومت های ناشی از سیاست های نا بخردانه جمهوری اسلامی ایران و انحصار گرایی قدرت سیاسی  توسط نوری مالکی، نخست وزیر گذشته عراق پیوند می زند. دراین جا  دولت اسلامی خود به مثابه ابزار گسترش وهابیت ریاض در رویارویی با تهران عمل می نماید. اما گروه جهادی القا عده در محتوی خصومت با تشیع، با گروه دولت اسلامی همسویی عقیدتی داشته، ولی در واکنش های عملی به دو دلیل خویشتن داری می نماید:

 نخست، اسامه بن لادن پس از اشغال نظامی کویت توسط رژیم اقتدار گرای حزب بعث در سال ۱۹۹۰، برای آزادی کویت به  رژیم تمامیت گرای ریاض پیشنهاد جهاد علیه نیرو های جنگی صدام حسین را نموده و در این راستا یک برنامه ۱۰ نکته ای نیز ارایه نمود. تمامیت گرایان ریاض این برنامه را نه پذیرفتند، آنها گزینش و  بکار برد نیرو های امریکایی را ترجیح دادند.  در این زمان روابط سیاسی و دیپلماتیک  تهران و واشنگتن به ژرفای خاص تاریخی رسیده بود. این موضوع منجر به رو پوشی نسبی خصومت شیخ اسامه بن لادن در قبال اقتدار گرایی رژیم تهران شده بود.

دوم اینکه پس از حملات نیرو های هوایی ایتلاف بر کمپ های آموزشی تروریستی القا عده در کوی و برزن افغانستان (در اکتوبر سال ۲۰۰۱) یک سری از جهادی های القا عده، به شمول بخشی از خانواده اسامه بن لادن به ایران متواری گردیدند. تهران در یک توازن تبانی و تباین با نیرو های امریکایی در سرزمین هندو کش به پیروان القا عده اجازه حملات تروریستی را از خاک ایران نداد، ولی در عین حال برای این "مهمانان ناخوانده" مزاحمت هم خلق نکرد. اکنون الظواهری بنا براین میراث گذشته و همچنان نظر به  ملاحظات تاکتیک در قبال رژیم تهران موضع نسبتاً انعطاف پذیر اختیار می نماید.

اما در مورد همسویی گروه طالب در راستای سیاست های زمین سوخته با گروه "دولت اسلامی": 

یکی از اساسا ت نظامی-سیاسی گروه طالب را می توان در اصطلاح " قتل پیشگیرانه"  خلاصه نمود. گروه طالب از یک طرف – با کمک رهبران مدرسه دیو بندی -  علیه دولت اسلامی برهان الدین ربانی "اعلام جهاد" نمود، و درعین حال با بکار برد "سیاست زمین سوخته" به پاکسازی های فرهنگی، مذهبی و قومی و راندن اقوام غیر پشتون از خانه و کاشانه های آبایی شان پرداخت. کشتن، غارت و آتش سوزی در کوه دامن در سال های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ بیانگر شمه ی کوچک از جنایات تاریخی و نارواییها ی سیاسی گروه التقاطی طالب می باشد. ولی کشتار جمعی شهروندان مزار شریف در ماه اگست سال ۱۹۹۸ نمونه بارزی است از دیگر ستیزی این گروه وهابی – سلفی که در ظرف سه روز منجر به قتل دست کم چهار هزار نفر گردید، که بیشترین آنها هزاره تبار بودند. (۳۴)   فرمان کشتار جمعی در شهر مزار شریف را ملا عبدالمنان نیازی، یکی از قوماندان های خشن و پر آوازه طالبان داد. نیازی بدون هیچ نوع تامل سیاسی و برده باری مذهبی هزاره ها را "کافر" خوانده و قتل شان را روا دانست. ملا محمد عمر به نوبت خود هزاره ها را "شیعه رافضی" خوانده، جهاد را علیه آنها فرض گفته و گرفتن دختران آنها را به مثابه کنیز جایز خوانده است. (۳۵)

به همین منوال قتل های شنیع و متواتر در افغانستان که در چند ماه اخیر همین سال (۲۰۱۴) توسط هراس افکنان طالب صورت گرفته است، با اعمال جفا پیشگان  گروه "دولت اسلامی"  از هر نگاه برابری می کند. به طور نمونه اکنون  اینجا فقط به دو رویداد اشاره می شود:

نخست به تاریخ ۱۵ جون ۲۰۱۴ در نتیجه انفجار یک موتر  بمب گذاری شده در یک بازار محلی در پکتیکا، در جنوب شرق افغانستان تعداد زیاد ملکی ها کشته شدند.  به گفته ی جنرال ظاهر عظیمی، سخنگوی وزارت دفاع در زمره ۸۹ جسدی که از زیر خاک های خرابه ها بیرون آورده شده ‌اند، تعداد زیادی  زنان و کودکان بوده ‌اند. علاوه بر آن به گفته ی او ۴۲ نفر دیگر هم زخمی شده‌ اند.(۳۶)

تراژیدی دیگر در محل دورتر ولی با همان محتوای جنایت بار به تاریخ ۲۵ جون ۲۰۱۴ در ولایت غور به وقوع پیوست. نظر به گفته ی انور رحمتی، والی غور،  طالبان نیمه شب  سه مینی ‌بس حامل مسافرانی را که از شهر فیروزکوه (چغچران)، مرکز ولایت غور عازم کابل بودند، در منطقه "باد گاه" در  ۲۵ کیلومتری فیروزکوه متوقف کردند. طالبان مسافران را بر اساس هویت تباری شان به دو گروه تقسیم کرده و دست های هزاره تباران را بسته و گلوله باران کردند. آقای رحمتی می افزاید که  قربانیان سه زن و ده مرد و یک کودک بودند، چهار تن آنها عضو یک خانواده و شامل عروس و دامادی بودند که تازه عروسی کرده بودند و همچنین مادر و خواهر عروس بودند. مسافران می خواستند روزهای عید را در کنار دوستان شان در شهر کابل سپری نمایند.(۳۷)

باوجود این هم سوی  بین گروه دولت اسلامی و امارت اسلامی در عمل سر بریدن، در قساوت این عمل زشت تفاوت های بین هر دو گروه نیز وجود دارد: در حالی که  هراس افکنان گروه "دولت اسلامی"، سر های بریده را به تماشا می گذارند، ولی گروه طالب با سر های بریده به مثابه توپ، بازی فوتبال بر گزار می کنند.

 ۴.۲.۳. هم گرایی گروه دولت اسلامی و طالبان در راستای عدم ارج گذاری به آبدات دیرینه

گروه های جهادی متعرض احساس حقارت فرهنگی می کنند و در نتیجه در خصومت علیه فرهنگ باستانی قرار می گیرند، حتی اگر آبدات تاریخی میراث اسلامی هم خوانده شوند. زاویه بینش این گروه ها د ر چنبره شیوه دید کهنه و روابط اجتماعی حاکم بر جامعه عرب در زمان ظهور اسلام محصور می باشد.

دولت اسلامی با پیروی از اصول وهابیت – سلفی خویش به آبدات تاریخی، مقابر نیاکان و مساجد دیگر کیشان، نه تنها احترام روا نه می دارد، بلکه همین "آبدات تاریخی" را "بدعت به دین" خوانده و ظالمانه به تخریب آنها می شتابد. نظر به گزارش های چند، گروه "دولت اسلامی"، پس از هجوم بر شهر موصل - با پیروی از الگوی تمامیت گرایی وهابیت -  مقابر شخصیت های دینی و زیارت گاه های پیامبران مانند حضرت یونس، شیت نبی وجرجیس را منهدم کرد.  همچنان طوری که مروان ناجی الجباره روزنامه نگار "العربیه نت" گزارش داده است، دولت اسلامی "قلعه صلاح الدین" در تکریت را بمب گذاری  و منفجر کرده است. باید افزود که  قلعه صلاح الدین مشهور به "دژ تکریت" یکی از آثار باستانی اسلام  و زادگاه صلاح الدین ایوبی (از سال ۱۱۳۸ تا ۱۱۹۳ میلادی)، فرمانروایی است که قدس را در جنگ های صلیبی آزاد ساخته است. (۳۸)

گروه طالب نیز به نوبه خویش نظر به شیوه فکری محیط و ما حول اجتماعی -اش و همچنان نظر به عقاید تنگ نظرانه -اش فاقد کفایت های می باشد که بر آثار و آبدات تاریخی سر زمین هندو کش ارج گذارد. نظر به این جهل و نادانی، ملا محمد عمر به تاریخ ۲۶ ماه فبروری سال ۲۰۰۱ در مورد تخریب آبدات تاریخی کشور، از جمله "سلسال و شاه مام"   فتوا داد. این تندیس ها به مثابه میراث فرهنگی و شاهکار هنر مجسمه سازی دوران "گریکو بودیزم" در سده ی پنجم عیسوی در وادی با میان نماد "آرامش و متانت" را تمثیل می کردند. این آبدات تاریخی  حتی از  ویران گری های خانمانسوز چنگیزیان به صورت نسبی جان به سلامت برده بودند.  ولی پیروان معاصر سلفیه با قاطعیت خاص بنیاد گرایی خود شان با انفجار بمب و باروت، این بخش از میراث بشریت را از دیده ها مضمحل ساختند.  به تاریخ دهم مارچ ملا قدرت الله جمال، وزیر فرهنگ (؟) طالبان به اطلاع رسانید که در مجموع نظر به فتو ای ملای بزرگ دوهزار و هشت صد بت، به شمول بت های بزرگ (با ارتفاع ۳۵ و ۵۳ متر) منهدم گردیدند.  پس از این عمل زشت؛ که منجر به افتضاح جهانی گردید، ملا عمر بخاطر اینکه چرا زودتر به این عمل ناروا دست نزده است، یک صد راس گاو را به شکل کفاره ذبح نمود. ملا عمر با این عمل ناشی از عدم فهم دینی و جاهلیت سیاسی ضربه جبران ناپذیری بر پیکر آبدات بی مثال کشور و هویت تاریخی سرزمین هندو کش وارد نمود. ( ۳۹) 

خصومت با قبور اولیا و انبیا  و تخریب آبدات، در تاریخ حکمرانان وهابی در خود عربستان سعودی هم بی سابقه نیست. اهل سعود در سال ۱۹۲۵ صدها مقبره و زیارتگاه بزرگان اسلام را در قبرستان "جنت البقیه" در مدینه با خاک یکسان کردند. (۴۰)

 این راه کار دولت اسلامی و گروه طالب محصول نظام فکری تمامیت گرایی ناشی از آیین سلفی-وهابی است، که  با فکر آزاده گی در تضاد قرار گرفته و باور ندارد به این که "انسان محوری" استوار بر "مردم سالاری" به مفهوم برخوردار بودن از حقوق مساوی و آزادی های مدنی به شمول پذیرش و یا عدول از یک دین و مذهب، یکی از رکن های اساسی حقوق بشر مندرج در منشور سازمان ملل می باشد، این حقوق غیر قابل تعرض می باشند.

۵. واکنش جهانیان در قبال خیزش "دولت اسلامی": ائتلاف بزرگ و تحریم گسترده نیرو های غیر متجانس

"گروه دولت اسلامی همان درس عبرتی را خواهد گرفت که رهبران القاعده گرفتند."

بارک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده امریکا (۴۱)

۵.۱. اعلام جهاد چند بعدی گروه "دولت اسلامی"

ابوبکر البغدادی  نه تنها در کشور های عراق و سوریه جهاد را رهبری می نماید، بلکه به مثابه "خلیفه اسلام" ادعای حاکمیت را در تمام کشورهای اسلامی دارد، که او تنها به شکل مفرد "سرزمین اسلام" اش می خواند. گروه "دولت اسلامی" نخست در عراق نهاد های مقاومت از قبیل "ارتش اسلامی عراق"، "جماعت انصار السنه"، "جبهه اسلامی مقاومت عراق" را تکفیر کرد و آنها را مردود خواند. (۴۲) دولت اسلامی همچنان در سوریه "ارتش آزاد سوریه" و گروه های دفاع محلی را مرتد خوانده و پس از آن "جبهة النصرة"، "جیش مجاهدین"، "جبهه اسلامی" و "جبهه ثوار"  سوریه را نیز در لیست تکفیر خود قرار داد. (۴۳) به تاریخ ۹ام  اپریل ۲۰۱۳، ابوبکر البغدادی بیانیه ای نشر کرد و گروه "جبهة النصرة" را تحت امر خود و با سازمان خود ضمیمه کرد. اما محمد جولانی، فرمانده  آن جبهه، پس از تفاهم با الظواهری، انضمام گروه اش را با "داعش" تکذیب کرد. (۴۴)

 با وجود همنوایی برخی از رهبران تمامیت گرای عربی با اصول عقیدتی "دولت اسلامی"، فراخوان رزمی البغدادی برای همه زمام داران کشور های اسلامی هولناک و پی آمد های آن چالش زا بود. علاوه بر آن "دولت اسلامی" با اعلام جهاد و مبارزه مسلحانه کشور های غرب، به ویژه ایالات متحده امریکا را نیز، پس از حملات تروریستی سال ۲۰۰۱  سخت تهدید کرد و  وزارت دفاع آن کشور را غافلگیر نمود. 

البغدادی در نخستین ویدیویی تبلیغاتی خویش حتی  در سال ۲۰۱۲ خطاب به ایالات متحده امریکا گفته بود  که "مجاهدین سوگند یاد کرده اند که با شما طوری عمل خواهند کرد که به مراتب سخت تر از آن ضربات خواهد بود که اسامه بن لادن بر شما وارد نموده است". پس از آن البغدادی در جنوری سال ۲۰۱۴ باز هم در خطاب به واشنگتن می گوید که به زودی در "رویا رویی با امریکا" قرار خواهد گرفت. همچنان در پیام هایی که به مناسبت بریدن سرهای دو تن خبر نگار امریکایی - جیمز فولی و استیون ساتلوف - و یک تن امداد گر بریتانیایی - دیوید هینس - پخش گردیده اند، گروه "دولت اسلامی" از خطرات برگشت "فرزندان جهاد به غرب و تصمیم قاطع آن ها در راه جهاد" سخن می گوید.(۴۵) ابو محمد الاد نانی، سخنگوی "دولت اسلامی" به تاریخ ۲۱ سپتمبر سال ۲۰۱۴  در یک پیام ویدیویی خطاب به "امریکا، به متحد ین اش و به صلیبیون" اخطار می دهد که خطرات ناشی از راه کار این گروه، بیشتر از آن است که امریکا و همراهانش  تصور می نمایند. الادنانی اضافه می نماید: "ما هوش دار داده ایم که امروز در یک برهه جدید بسر می بریم؛ برهه ای که دولت (اسلامی)، سربازان و فرزندان اش دیگر برده نبوده، بلکه خود رهبران می باشند. این ها کسانی اند که در طول نسل ها شکست نخورده اند."(۴۶)

پیشرفت سریع نظامی گروه "دولت اسلامی"، جهانیان را غافلگیر کرده و نیروی جاذبه این گروه برای "جهادی ها"، به ویژه برای جوانان مسلمان برآشفته و فاقد چشم انداز آینده در کشور های غرب،  نگران کننده تلقی می شود. در  حالی که تا چندی قبل تعداد جنگ جویان این گروه در حدود ۱۵ هزار حدس زده می شد، سازمان اطلاعات ایالات متحده (CIA) به تاریخ یازدهم سپتامبر ۲۰۱۴ گزارشی را پیرامون انکشاف سریع این سازمان پخش کرده و در آن تعداد رزمنده گان آن را بین ۲۰ هزار تا ۳۰ هزار رقم زده است. از جمله، دو هزار جنگجو کسانی را در بر می گیرند که در غرب بود و باش دارند و در تاثیر پذیری از گروه های سلفی سر بر کف گرفته روانه "کار زار جهاد" شده اند. (۴۷)  ولی حملات گسترده  "دولت اسلامی" در عراق و سوریه و مبارزه بی امان علیه همه گروه های دیگر اندیش و دیگر کیش بیانگر این نکته است که این گروه یک طیف گسترده جنگ جویان را جذب و بسیج کرده است. علاوه بر آن ، "دولت اسلامی" در مقایسه با گروه های دیگر جهادی از کفایت سازماندهی بهتر و تاکتیک های جنگی بیشتر کارا برخوردار می باشد. گفتنی است که سازمان "دولت اسلامی" نخست در مقابل نیرو های حکومت های عراق و سوریه، و در عین حال علیه "پیش مرگه" های کردی، گروه  دفاع مردم کرد، حزب الله، نیرو های قومی سوریه، اردوی آزاد سوریه، جبهة النصرة  و یک سری از دیگر گروه های خرد و بزرگ با پرخاشگری تمام مبارزه می کند. از این نگاه بیل روجیو، آگاه نظامی در جریده معتبر  "Longwarjournal "  حدس می زند که تعداد نیرو های جنگی "دولت اسلامی" به بیشتر از ۵۰هزار بالغ  می گردد. نظر به گستره کارزار جنگی این گروه هراس افکن، حتی رقم ۶۰ هزار با واقعیت نزدیک تر به نظر می رسد. (۴۸)

 ۵.۲. واکنش غرب تحت رهبری غیر متمرکز ایالات متحده امریکا

بارک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده امریکا در جلسه سران ناتو- پیمان آتلانتیک شمالی-  به تاریخ ۵ سپتمبر ۲۰۱۴ در ویلز (بریتانیای کبیر) گفت که هم پیما نان ناتو آماده اند تا در چارچوب یک ائتلاف برای تدابیر و اقدامات نظامی علیه گروه "دولت اسلامی" با ایالات متحده امریکا بپیوندند.(۴۹)  به تایید سخنان رئیس جمهور، چاک هیگل وزیر دفاع آن کشور افزود که ائتلاف مورد نظر شامل این کشور ها می باشد: آلمان، استرالیا، ایتالیا، بریتانیا، ترکیه، دانمارک، فرانسه، کانادا و پو لند. در اخیر جان کری، وزیر خارجه ایالات متحد ه به مثابه مهندس همکاری کشور ها  توضیح داد که این "ائتلاف مرکزی" در چهار بعد علیه گروه "دولت اسلامی" مبارزه خواهد کرد: دیپلوماسی، نظامی، اطلاعاتی و قانونی.

در راستای راه کار این ائتلاف، جان کری سه هدف را مشخص ساخت:

۱.      جلو گیری از  پیش روی بیشتر گروه دولت اسلامی،

۲.      تقویت نیروهای رزمی عراق و دیگر نیرو های که آماده برای مبارزه علیه گروه دولت اسلامی هستند و

۳.      انجام حملات هوایی بدون  پیاده کردن قوای پیاده نظام کشور های ائتلاف ( ۵۰)

پس از نشست سران ناتو در ویلز، جان کری تلاش نمود تا هرچه زودتر کشور های منطقه، به ویژه کشور های عربی را در ائتلاف کشور های غربی علیه "دولت اسلامی" شریک سازد. در نشست که به تاریخ ۱۱ام سپتمبر در جده، دومین شهر بزرگ عربستان سعودی برگزار گردید، ده کشور عربی در مورد استراتژی مبارزه علیه "دولت اسلامی" به گفت و گو پرداختند و برای همکاری نزدیک با کشور های غربی اعلام آمادگی کردند. این "ائتلاف عربی" شامل این کشور ها می باشد: عربستان سعودی، بحر ین، مصر، عراق، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر و امارات متحده عربی.

 کشور های عربی در این نشست متعهد شدند تا از یک طرف مانع تامین مالی گروه "دولت اسلامی" گردیده و از طرف دیگر جلو پیوستن پیکار جویان را به "دولت اسلامی" بگیرند.(۵۱)  پس از جلب و حمایت کشور های عربی آقای جان کری ( به تاریخ ۱۳ام سپتمبر ۲۰۱۴) در قاهره با نبیل العربی، دبیر کل جامعه عرب دیدار کرده و با او در مورد چگونگی مبارزه علیه گروه "دولت اسلامی" مذاکره کرد. وزیر خارجه ایالات متحده یک روز قبل در ترکیه  با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور و احمد داود اوغلو، نخست وزیر آن کشور دیدار کرده بود. ترکیه در مورد همکاری با این اتحاد از خویشتنداری کار گرفته و اجازه نداد تا از پایگاه های هوایی این کشور برای حمله به گروه "دولت اسلامی" استفاده شود.(۵۲)

پس از سفر جان کری در کشور های خاور میانه و تعهد ده کشور عربی در مورد پشتیبانی از ائیلاف جهانی علیه گروه "دولت اسلامی"، به تاریخ ۱۵ام سپتمبر ۲۰۱۴ نشست وز رای خارجه کشور های غربی در پاریس برگزار گردید. هدف گفت و گوها دراین کنفرانس بزرگ، راه اندازی یک استراتژی مشخص برای مبارزه با گروه دولت اسلامی بود. بر اساس همین تلاش ها در اخیر در حدود ۴۰ کشور از جمله ده کشور عربی در ائتلاف شرکت کرده و همه تعهد سپردند تا علیه گروه "دولت اسلامی"  مبارزه نمایند.(۵۳)

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۳۹                     سال  یــــــــــــازدهم                      ثـــــور         ۱۳۹۴ هجری  خورشیدی         اول  مَی     ۲۰۱۵