سیر انکشاف تاریخی "دولت اسلامی"
در اخیر نظر به ادعای خلافت در همه سرزمین های اسلام، که البغدادی
آنرا سرزمین اسلام می خواند؛ اسم "داعش" به "دولت اسلامی" مبدل
گردید. البغدادی که به عضویت شورای عالی این سازمان تعیین گردید، بازهم
مسئول کمیته شریعت بود.
المصعب الزرقاوی، که اصلا اهل اردن بود، تا زمان مرگش در سال ۲۰۰۶ رهبری
یکی از خشن ترین گروهای جهادی در عرق را بر دوش داشت. وی به مثابه یک معرکه
دار بر جسته و در رابطه ی تنگاتنگ با القاعده شیوه های جدید مبارزه چریکی،
از قبیل بمب گذاری در جاده ها، جا سازی مواد منفجره در وسایل حمل و نقل و
حملات انتحاری را انکشاف بیشتر داده، و از این طریق در کارزار جهادی در
عراق تلفات سنگینی بر نیرو های درگیر در مبارزه وارد کرد. گفتنی است که
گروه هراس افکن طالب با کمک مستقیم دستگاه استخبارات پاکستان (ISI)
پس از سال ۲۰۰۶ با بکاربردن شیوه های انتحاری ناشی از تجارب عراق، در
سرزمین هندو کش آغاز کرد.
ابوبکر البغدادی پس از مرگ ابوعمرالبغدادی، رهبر "دولت اسلامی عراق" در
اپریل سال ۲۰۱۰، رهبری دولت اسلامی عراق را بر دوش گرفت. ابوبکرالبغدادی
به مثابه یک پیکار جوی پرمدعا به الظواهری بیعت نکرد. او حتی از دعوت رهبر
القاعده مبنی بر عدم جهاد علیه جبهه نُصرت در سوریه، سرپیچی کرد. برخلاف،
او حتی زمینه فعالیت های جهادی را بر جبهه نُصرت در سوریه تنگ و تنگتر
ساخت. ترکی البن علی، نویسنده بحرینی که زندگی نامه بغدادی را نوشته است،
بغدادی را از قبیله "بو بدری" معرفی می نماید، که عمدتاً در سامره و دیاله،
در شمال شرق بغداد مسکن گزین هستند. به این ترتیب نویسنده ادعا می کند که
بغدادی از نسل حضرت محمد، پیامبر اسلام است. بازهم بر اساس نوشته ترکی
البن علی، بغدادی از دانشگاه اسلامی بغداد در "علوم اسلامی" دکترا گرفته
است. این دو صفت یعنی رابطه ی تباری با پیامبر و تحصیلات عالی در علوم
اسلامی، منجر به آن گردید، که بغدادی خو درا نظر به رهبران القا عده، اسامه
بن لادن و ایمن الظواهری در نقش رهبری جهاد و احراز کرسی "خلافت" برتر
بداند. در نتیجه گویا بن لادن و الظواهری، یکی مهندس و دیگری پزشک و با
فقدان رابطه تباری با پیامبر اسلام نه می توانند در مسأله احراز کرسی
"خلافت" با بغدادی همسری نمایند. (۱۴)
در سال ۲۰۱۱، واشنگتن بغدادی را رسماً "دهشت افکن" خواند و برای اطلاعاتی
که منجر به دستگیری وی شود، ده ملیون دلار امریکایی جایزه تعیین کرد. (۱۵)
حدس زده می شود که البغدادی در شهر "رقه"، پایتخت خود خوانده "دولت
اسلامی" در سوریه مستقر باشد.
۳.۲. ساختار و ترکیب سازمانی دولت اسلامی
بازیگران "دولت اسلامی"، با وجود همسویی در سیاست وهم آهنگی در استراتژی
نظامی، به هیچ نوع تنها متشکل از یک گروه متصلب عقیدتی استوار بر تعبیر
جهادی وهابیت-سلفی نه می باشد. البته هسته اصلی آنرا رهبران جهادی می
سازند که در دامان جنبش هراس افکن القاعده بزرگ گردیده اند و در تجارب
پرخاشگری در عراق آبدیده شده اند. از این نگاه دولت اسلامی را می توان یک
گروه "جهاد محور" خواند که در حاشیه آن حلقه های سیاسی مختلف غیر مذهبی به
مثابه همرزمان مقطعی صف بسته اند. دولت اسلامی دست کم از پنج دسته ی نا
متجانس تشکیل گردیده است:
۱)
رکن اساسی عقیدتی "دولت اسلامی":
شبه نظاميان سنتی است که دردوران
مقاومت
علیه اشغال نظامی عراق "آبدیده" گردیده اند وتحت رهبری البغدادي، جهادی های
"اصیل الهویت" خوانده می شوند.
۲)
حامیان نظامی گروه "دولت اسلامی":
بقایای نظامی حکومت صدام حسین که به مقاومت علیه حملات امریکایی ها
پرداختند، در اخیر قسما به "دولت اسلامی" پیوستند. مطابق به توصیه واشنگتن،
حکومت عراق ارتش نیرومند آن کشور را منحل کرد، صاحب منصبان آنرا اكثرا
زنداني ساخته ویا خانه نشین کرد. بخشی از همین افسران درمقاومت ضد امریکایی
نقشی به سزایی بازی کردند. درین جا می توان از جنرال های سابق ارتش صدام
حسین مانند ندا جبوری (معروف به راعی) و سمیر عبد محمد (معروف به حاجی
بکر) نام برد. با پیوستن این نیرو های رزمی، تاکتیک و استراتژی نظامی گروه
دولت اسلامی - تا سطح جنگ جبهه یی – ارتقا یافت. در نتیجه گروه دولت اسلامی
توانست تا بخش های گسترده ای از ولایت الانباردر عراق و رقه در سوریه را
تصرف نماید.
۳)
پشتیبانان سیاسی گروه "دولت اسلامی":
این گروه متشکل از کادرهای سیاسی حزب بعث است که گردانندگان اصلی چرخ های
حکومت اقتدار گرای صدام حسین بودند. با فرو پاشی سازمان حزبی، برخی از کادر
های بلند پایه ی حزب مورد پیگرد قرار گرفتند وبرخی هم زندانی شدند. در
نتیجه تعدادی قابل توجه آن ها به مقاومت پرداخته وبا پشتیبانی از اعمال
هراس افکنی، برحکومت پسا صدام فشار وارد نمودند تا از طریق "سهم گیری" در
دولت امتیازات از دست رفته ی شان را دوباره کسب نمایند. پس از مبارزه
متداوم درعقب جبهه، این گروه نیز - با وجود تفا وت های سیاسی و عقیدتی –
رهبری گروه دولت اسلامی را پذیرفت و همردیف هراس افکنان قرار گرفت.
۴)
هواداران
قبیله یی گروه "دولت اسلامی":
با درنظر داشت روابط ویژه تباری کردها وترکمن ها، که عرب نیستند، سرزمین
بین النهرین در آخرین تحلیل یک جامعه قومی عرب تبار می باشد. ولی با در نظر
داشت شاخص "مذهب" – اگر مسیحیان و ایزدی ها را عجالتاً نادیده بگیریم -
عراق به دو بخش سنی وشیعه تقسیم می گردد. با وجود وابستگی اکثریت عراقی ها
به تشیع، حکومت اقتدار گرای صدام حسین با صبغه حاکمیت سنی ها مشخص می
گردید. پس از فرو پاشی حکومت صدام حسین سکولار، حکومت های بعدی آن
کشورنتواستند که قبایل سنی مذهب را در روند نهادینه شدن دموکراسی به طور
مناسب شریک سازند. در نتیجه بخشی ازاین قبایل سنی مذهب نیز در جهت کسب
امتیازات از دست رفته شان به مبارزه نظامی پرداختند و قسماً آماده پذیرش
شیوه های جنگی گروه دولت اسلامی گردیدند. از همین نگاه گروه دولت اسلامی
توانست تا در بخش های غربی، یعنی سنی نشین عراق از پشتیبانی قبایل سنی بر
خوردار گردد. در نتیجه بحران سیاسی عراق بیشتر صبغه مبارزه بین "تشیع
وتسنن" را بخود گرفت. ولی کردها با وجود وابستگی شان به تسنن، در حکومت
"شیعه محور" عراق نقش فعال بازی نمودند؛ از جمله پُست ریاست جمهوری آن کشور
را اشغال نمودند.
۵)
مجاهدین ولگرد پشتیبانان تبلیغاتی:
نظر به تبلیغات گسترده سلفی ها در غرب، از مدت ها به این سو یک عده جوانان
مسلمان زاده غرب نشین با کسب "هویت اسلامی نوع سلفی" در حریم مساجد در بند
جهادی های متعرض گیر افتادند. درنتیجه تعداد زیادی ازین جوانان، که قسما با
بیکاری و دشواری های ناشی از عدم پذیرش هویتی در کشور های متوطن احساس
بیگانگی می کردند، در خدمت بازیگران دولت اسلامی قرار گرفتند. در این جا
نخست "اجر آسمانی" که در صورت "شهید شدن" منتظر انها می باشد – محتوای
تبلیغات سلفی ها – در جذب شدن شان توسط جهادی ها نقش تعیین کننده بازی می
نماید. در کنار آن "مزد زمینی" (در آمد بیش از۳۰۰ دالر در ماه با اضافه
اعاشه واباطه) نیز به نوبت خود برای برخی ازین جوانان پیکارجو مهم تلقی می
گردد. دراین میان تعداد زیادی از دوهزار جوان مسلمانی که به مثابه "گوشت دم
توپ" با گروه دولت اسلامی همسنگر شده اند، در
کارزار جهاد کشته شدند.
بر اساس گزارشات اخیر سازمان اطلاعات ایالات متحده امریکا (سیا
CIA
) شمار شبه نظامیان گروه دولت اسلامی در بین ۲۰ تا ۳۰ هزار بر آورد شده
است. قبلا تعداد جنگجویان دولت اسلامی در حدود ۱۰ تا ۱۵ هزار تخمین می شد.
ولی امروز تعداد شبه نظامیان دولت اسلامی در حدود ۵۰ هزار نفر حدس زده می
شود. این افزایش نتیجه جذب بیشتر شبه نظامیان، عضو گیری از نهاد های دیگر
جهادی و در اخیر فعالیت بیشتر در عرصه نظامی می باشد. در جریان پیشروی در
مناطق مختلف عراق و سوریه، نیرو های دولتی اکثرا فرار کردند. شبه نظامیان
دولت اسلامی به تسلیحات و تجهیزات نظامی بیشتر دست یافتتند.
ساختار
سیاسی
"دولت اسلامی"
بیانگر
این نکته است که این گروه بیش از یک نهاد جهادی می باشد، .با تشکیلات منظم
به مثابه یک دولت، این گروه تلاش می کند تا در کنار جهاد، روابط بین خلیفه
وامت را – به زعم عقیده سلفی – سر وسامان دهد.
البغدادی درنقش خلیفه، دارای دو معاون می باشد، و شورای مشاورین
(فقها
و
علما) به
مثابه کمیته مرکزی خلیفه را همرایی می کند. در واقع همین کمیته فقها درتعین
سرنوشت سرزمین تحت تصرف خلیفه البغدادی، نقش رهبری وتعیین کننده را بازی می
نماید. رهبری این شورا را "ابو ارکان الامیری" بدوش دارد. "ابوعلی
الانباری" و "ابو مسلم الترکمنی"، دوتن از نظامیان حکومت صدام حسین هریک
دوازده شورای جداگانه برای عراق و سوریه را رهبری می نمایند. مهمترین این
شورا ها عبارت اند از:
شورای مالی، شورای قیادی، شورای نظامی، شورای عدلی، شورای امداد به
مجاهدین، شورای امنیت، شورای استخبارات و شورای مطبوعات.
با در نطرداشت اهمیت ونقش شورای نظامی، شورای عدلی وشورای تبلیغات، این
نهاد ها به ترتیب توسط "ابواحمد العلاوانی"، "ابو ارکان اللمیری" و "ابو
محمد الانی"، کادر های عالی
دولت اسلامی رهبری می شوند. (۱۵)
|