ايران
در سراج الاخبار اقتباس و استقبال از ديگر نشريه ها كه مسلمانان را به اتحاد دعوت ميكنند و يا مضمون شان بر عليه استعمار است٬ بسيار رايج بوده و آن نه به سببی است كه شاعران و نويسندگان آنروز با قحط مضمون مواجه بودند٬ بلكه آنها ميخواستند به شاعران همدرد شان بنمايانند كه در مبارزه بر عليه استعمار و متجاوزين متحد اند و عمدأ مضمونی را تكرار ميكنند. در عين حال اقتباس و استقبال از سراج الاخبار در ديگر نشريات اسلامی هم جريان دارد٬ نشرياتی مانند كامريد٬ حبل المتين و المشير.
همياری ميان شاعران ايران و افغانستان وجود داشته است و مردم ايران در آن روزگار از دخالت روس در امور كشور شان رنج ميبردند، زيرا، گاهی اتفاق می افتاد كه دولت روس بر ايران بتازد و قسمتی از خاك ايران را غصب كند. در صفحه هفتم، شماره 9، سال 1294 خورشيدی شعری از يك شاعر ايرانی٬ به اسم مستعار گل به چاپ رسيده است. شاعر اسم مستعار را برای آن به كار برده تا دولت دست نشاندهٴ روس در ايران٬ از هويت او آگاه نشود. اين شعر از هجوم روس به تبريز شكوه دارد. ميتوان گفت كه دخالت روس در ايران مشابه به دخالت انگليس در افغانستان بوده است. اين دو كشور (روس و انگليس) در طول سال ها افغانستان و ايران را بر ضد يكديگر استفاده ميكردند تا به استعمار و نفوذ خود ادامه داده باشند٬ به همين علت اين دو كشور در بسا موارد ممد يكديگر بودند.
هو حق مددی مولا نظری
از چيست چنين بيچاره شديم
کوته دست و غمخواره شديم
از خانۀ خود آواره شديم
ناديده چو ما کس دربدری
هو حق مددی مولا نظری
ايران بنگر ويرانه شده
بين مهر وطن افسانه شده
قومش گويی ديوانه شده
نابود شود اينسان بشری
هو حق مددی مولا نظری
زين پس بره مردن پوييم
بر درد وطن درمان جوييم
ايران ايران ايران گوييم
در ورد شب و روز سحری
هو حق مددی مولا نظری
ای قبلۀ ما ايران ايران
ما بنده و تو يکتا يزدان
پر کرده کنون مهرت دل و جان
تو روح دل و نور بصری
هو حق مددی مولا نظری
بيداد عدو اندر تبريز
ياد آورد از ظلم چنگيز
الله الله از اين خونريز
بر سوخت بهم هر خشک و تری
هو حق مددی مولا نظر
در صفحهء ٧، شمارهٴ ٬٥ برابر با پانزدهم جدى ١٢٩٠ خورشيدى، به نقل از "حبل المتين" مضمونى را مى يابيم كه در آن نويسنده مى گويد كه: "استقلال ايران به مويى آويخته است." بعد اين مقاله پيرامون دسايس روس و انگليس كه چه گونه كشور هاى فقير را ميان خود تقسيم كرده اند، به تفصيل سخن مى گويد و از كشور هاى زير استعمار مى طلبد تا با هم متحد شوند.
تركيه
از ميان كشور های مسلمان طرزی به تركيه بيشتر توجه كرده است. اين توجه كاملأ طبيعی مي نمايد٬ به سببى كه طرزی در واقع نيم ترك است. او از نزديك بودن به تركيه نه تنها پرهيز نمي كند٬ بلكه مي خواهد به آن مباهات كند و بگويد كه تركيه كشوری بوده كه بر طرز تفكر او اثر عميق گذاشته است. او در زمان جوانی وقتی در تركيه بود دوستان زيادی در ميان جوانان روشنفكر داشت. طرزی با اين جوانان به بحث سياسی و ادبی مي پرداخت، با آنها در مورد پان اسلامی و پان آسيايی سخن مي گفت، از آنها مي شنيد و به آنها مي شنواند. او به عنوان نويسنده، نخست در تركيه تقدير شد. كتاب او بنام سير و سياحت در سه قارهٴ جهان نخست در تركيه مورد استقبال قرار گرفت و هرچندی كه در آنجا چاپ نشد٬ اما نسخهٴ قلمى اش دست بدست مي گشت.
طرزی تركيه را مودل خوبی برای افغانستان مي شمرد. او از امير افغانستان خواست تا كابينهٴ خود را به شكل كابينهٴ تركيه بيارايد. پيش از حبيب الله كابينهٴ به شكل مدرن وجود نداشت. اعضای كابينهٴ آن روز امير از اين قرار بود:
1- صدر اعظم
2- شيخ الاسلام
3- صدر مجلس شورا
4- وزير داخله
5ـ وزيرتربیه
6ـ وزير عدالت
7- وزير ماليه
8 ـ وزير تعميرات
9ـ وزير تعليمات
10ـ وزير تجارت و زراعت
11ـ وزير محکمۀ اوقاف
ادامه دارد...... |