1- واکنش روحانيون
سؤ استفاده از اسلام ، دين و سياست را با هم آميختن و در نتيجه سود گرفتن از چنين يک حالت مغشوش سابقۀ طولانی دارد. روحانيون کشور عمداً خواسته اند شريعت را به عنوان يگانه قانون واجب بشمارند. اگر علت شريعت پسندی را مطالعه کنيم، خواهيم دريافت که روحانيون نه بخاطر خدا بلکه بخاطر خود تلاش دارند شريعت را در هر موردی به کار ببرند، زيرا که کليد تفسير و تعبير شريعت به دست روحانيون است و آنها می توانند با تعابير و توجيهات ارائه شده، بسا مسايل را به سود خود حل کنند و در ضمن دست والايی بر ارکان دولتی داشته باشند. روحانيون کشور ما مردمانِ کاسبی هستند که از طريق روحانيت امرار معاش می کنند و اين مردمان سرشت کاملاً متفاوت از مردانی چون عبدالله انصاری، نظام الدين اوليا، معين الدين چشتی و شماری ديگر از عارفان و صوفيان دارند. روحانيون ما سياست بقای حيات را خوب می دانند و حاضر هستند فتوا به
سود کسی كه حامی شان است صادر كنند؛ به طور نمونه فتوای جهاد بر عليه هندوان به رهبری مسلمان کبير سلطان محمود غزنه که در "يک دست جام باده و در دست ديگر زلف اياز" را بدست دارد و به جانب هندوستان می تازد. همين طور اين روحانيون با جديت فتوا هايى بر ضد كسانى كه با روحانيون ميانهٴ خوب ندارند، صادر كرده اند.
روحانيون زمان امير حبيب الله خان سراج الملت و دين کاری با امير ندارند و خمی به ابرو نمی آورند که امير زنان رسمی و غير رسمی زيادی دارد و به تن پروری بيش از پرورش روح مشغول است، زيرا که امير سياست حمايت از روحانيون را خوب بلد است. اما محمود طرزی که نمی خواهد تظاهر کند و از عدم رضايتش از روحانيون و سؤاستفاده از خرافات حرف می زند٬ دشمنان لجوجی برای خودش و نشريه اش می آفريند. اين دشمنان مردان خوشباوری چون نصر الله خان نائب السلطنه را بر ضدِ طرزی بر مى انگيزند. خوشبختانه محمود بيک طرزی در علوم دينى با سوادتر از با سواد ترين مرد روحانی آن زمان است و با تکيه بر دانشی که از اسلام دارد، احاديث و آيات فراوانی در تائيد ترقی و تجدد می آورد و چنين بازگو می کند که سراج الاخبار پيش زمينه اى برای تجدد و ترقی است.
چون خدا قومی نمايان می کند
ذوق شان را سوی عرفان می کند
2- واکنش استعمار
عکس العمل استعمار در برابر نشر سراج الاخبار به تناسب واکنش گروه های ديگر که بر شمرديم، شديد تر است. استعمار نه تنها با استفاده از مردمان صاحب نفوذ که روی خوش به انگليس داشتند، آشکار عكس العملش را آشكار ميكند و آنها را چون ستون پنجمی در رسانيدن اطلاعات منفی به گوشِ امير افغانستان استفاده ميكند تا از نشر سراج الاخبار جلوگيری کند، بلکه در خارج از افغانستان و با استفاده از منابع خبری و اطلاعاتی آشکارا در برابر سراج الاخبار و هيئت تحريرش صف آرايی می کند و آن را پديدۀ بر ضد خواست ملت افغانستان، دين اسلام و امير توجيه ميكند. استعمار به ويژه در دو موردى که حساسيت زياد ايجاد می کند، توجه دارد:
1- حساسيت امير در برابر سراج الاخبار با توجيهی که اين نشريه منجر به سلب قدرت او میشود
2- حساسيت مردم که ممكن سراج الاخبار به موضوعات خلاف اسلام بپردازد، زيرا که تا آنروز مردم افغانستان در اثر تبليغ روحانيون، تنها اطلاعاتی را که موافق به اصول اسلام بود از مساجد می شنيدند.
انگليس ها اين دو حساسيت را خوب بررسی کرده بودند و می دانستند که فرمانرواى افغانستان دوست دارد مطلق العنان باشد و به همين علت هر پديده ای هر چند کوچک که اين مطلق العنانی را ضعيف كند، بايد در هسته از بين برده شود. از سوی ديگر انگليس ها از عشق مردم به اسلام خوب آگاهی داشتند و می دانستند اگر هر جنبشى را که به سودِ مردم افغانستان باشد، به شکلی توجيه کنند که گويی هويت ضد اسلامی دارد، می شود اين جنبش را توسط خود مردم افغانستان از بين برد.
اما بايد علت هراس انگليس ها را ازنشر سراج الاخبار مورد بررسی قرار دهيم تا بدانيم که چرا آنها دوام اين نشريه را مانع می شدند، در حاليکه استعمار انگليس خود موجب شده بود که هندوستان نشريه های متعدد و مهمی به زبان انگليسی، اردو و فارسی داشته باشد. می توان گفت که انگليس ها با خيال راحت در هندوستان به ادامۀ تسلط شان می پرداختند، زيرا عدۀ کثير مردمان هند بعد از اغتشاش 1857 ميلادی که انگليس ها آن را Mutini و مبارزان آزادی خواه، آن را نخستين جنگ مردم هندوستان بر عليه انگليس ها خوانده اند، به ادامۀ تسلط انگليس در هندوستان تن در دادند و حتا آن را باعث ايجاد امنيت، صلح و ترقی خواندند. انگليس ها هراسی از مردمان هندوستان نداشتند که پندارند نشريه های چاپ هند انعکاس دهندۀ آرا و افکار
آزادی طلبان خواهد شد. برعکس چون مديريت اين نشريه ها در دست انگليس ها و يا هواداران انگليس بود، اين نشريه ها می توانستند وسيلۀ خوبی برای پروپاگند به سود استعمار باشند. واقعيت هم اين است که انگليس ها شماری از کار های مثبت در هندوستان انجام داده بودند که اين کار ها نمونۀ خوبی برای تبليغ می شد. اشاره به کار های مثبت انگليس ها در هندوستان از گسترهٴ کار نويسنده خارج است و آن را می گذارد به دانشمندان ارجمند که روزی وضعيت افغانستان در مقايسه با هندوستان را در زير استعمار انگليس مورد بررسی قرار دهند.
انگليس ها در تبليغ بر عليه سراج الاخبار از نيرنگ قديم كار ميگيرند و نشر سراج الاخبار را خطری برای ادامهٴ حكمروايی حبيب الله به حساب می آورند. در صفحۀ هفتم، شمارۀ هشتم، سال 1290 خورشيدی، طرزی در پاسخ نشريۀ Educate چاپ هندوستان بريتانوی می پردازد و آن را "مصاحبۀ قلميه" عنوان میدهد که ما به سبب زيبايی که اين پاسخ ها دارند، قسمتی از"مصاحبۀ قلميه" را نمونه می آوريم:
Ed”- اميد است كه اين اخبار سراج الاخبار مخل خود اراديت اعليحضرت امير نشود
سراج- نامه نگار خبر مذكور از خود مختاری اعليحضرت پادشاه بزرگ افغانستان آگاهی ندارد. خود مختاری اعليحضرت چيزی نيست كه نوك قلم كدام نويسنده و يا صفحه ای از اخبار مانع آن گردد.
Ed- اين اخبار باعث آزادی بيجا و بروز هرج و مرج خواهد شد٬ مانند هرج و مرجی كه در ايران رخ داده.
سراج- هدف از نشر سراج الاخبار ايجاد علم و دانش است. در اين اخبار به نويسندگانی كه مخالفت بين افغان ها ايجاد ميكنند٬ اجازه داده نخواهد شد تا آثار خود را چاپ كنند. قلم سراج الاخبار٬ قلم عشق به وطن٬ ملت و شاه است.
Ed- در عهد كمپنی (كمپنی شرقی بريتانيا در هند)٬ اخباری چند شروع به نشر كردند و از حكومت شكايت ميكردند. كمپنی مجبور شد كه نشر آنها را ممنوع سازد.
سراج- به اين فقره اگر چه رفيق ما در ظاهر حال گويا از خيرخواهی و رهنمايی برای حكومت مقدسهٴ ما وانموده٬ ولی ضمنأ حكومت را بر سراج الاخبار بدگمان ساخته و محو آنرا ايما كرده.
Ed- اگر چه به لحاظ تعليم ابتدايی اين اخبار مفيد ثابت ميشود و برای ترقی خيالات مردم افغانستان كه نيمه وحشی ميباشند خالی از دلچسپی نخواهد بود٬ ولی اين اخبار ر ا اولين اخبار كشور گفته نمی توانيم. سراج- هيچ وقت اهالی افغانستان نه در محاربات داخلی و نه در محاربات خارجی خود انسان را زنده به آتش سوخته اند٬ زنان را سينه و دست و پا بريده به قتل نياورده اند٬ اطفال صغيره را نكشته اند٬ به غير حق به ملك ديگری تعرض نكرده اند٬ اگر ديگری تعرض كرده باشد تنها به مدافعه نفس خود كوشيده اند. عجيب وحشت! غريب مدنيت!!
تا زمانيكه اين افعال وحشيانهٴ ايتاليايی ها كه بر مسلمانان طرابلس به وقوع آمده از صفحه های خاطره ها فراموش نشده باشد٬ بسيار شرمست كه كسی نام مدنيت و انسانيت را بر زبان راند. همه بشريت يا وحشی تام يا نيم وحشی شمرده ميشوند.
Ed- ميگويند كه ملا های افغانستان اجرای اخبار را طريقهٴ اهل فرنگ تصور نموده از آن نفرت ميكردند٬ چنان خيال ميكردند كه از اشاعت اخبار رسوخ شان در افاغنه زايل ميشود.
سراج- علمای ذیالاحترام وطن عزيز ما هيح وقت و هيچ گاه مانع افكار سياسی دولت متبوعهٴ خود نشده اند و نمی شوند. علمای كرام افغانستان هيچگاه اخبار را تصور اهل فرنگ نفرموده اند. اخباری كه از فرنگستان می آيد٬ آنرا اخبار فرنگستانی و اخباری كه از مصر و شامات بزبان عربی انتشار ميابد٬ آنرا اخبار عربی و اخبار ترك و فارسی را٬ اخبار ترك و فارسی مي شناسند. در بارهٴ سراج الاخبار كه تيمنأ و تبركأ بنام نامی پادشاه مقدس ما سراج الملته و الدين عنوان شرف نشانی پيدا كرده٬ حسن توجه و نيك بينی بسيار دارند.
همينطور در شمارهٴ 10سال اول سراج الاخبار به جواب "شايعات" نشريهٴ ديگر انگليس كه Pioneer نام دارد ميپردازد:
P- در افغانستان قدرتأ يك فريق افاغنه در زمان موجوده پيدا شده است كه آن جمله تجاويز را كه امير صاحب برای فلاح و بهبودی رعايای خود اختيار می نمايند٬ خلاف می ورزند
سراج- اين فقرهٴ مذكور را بی قيل و قال تكذيب می كنيم٬ زيرا در افغانستان به وقت حاضر از فرقه و فرقه بازی و فتنه و فساد اندازی هيچ اثر و هيچ خبری نيست.
P- فريق فوق كه مشتمل بر سرداران و منصبداران مقلد خيالات قديمه ميباشند٬ بر اجرای موتر و تلفون ها و ديگر آلات تمدن مغربی به نظر تشويش می بينند و محض ساخت اسلحه و اسباب جنگ را كه امير عبدالرحمان خان مرحوم مرغوب خاطر داشت، دوست ميدارند.
سراج- نويسنده از اين قدر هزار ميل فاصله به كشف قلوب اين قدر سردار و منصبدار ملك چه گونه كامياب آمده؟
P- فرقهٴ مذكور مزيد بر آن خوف دارد كه مبادا در افغانستان راه های آهن برای ريل ساخته شود و مداخلت مزيد انجنيران انگليس باعث از دست رفتن آزادی افغانستان گردد
سراج- عجب خيال خام! آهن راه های آهن افغانستان هنوز در معدن های افغانستان٬ انجنيران انگليس هنوز در انگلستان. آيا اين چه خوف است كه بر اين بيچاره افغان ها اسناد ميشود؟ بلی در افغانستان ساخته شدن راه های آهن ممكن است. اما بدرستی بايد دانست كه آن راه های آهن از معدن های خود افغانستان خواهد بود و انجنيران ريل آن از اولاد وطن خود افغانستان خواهد شد نه غير.
P- علما و ملايان متعصب شريك اين خيالات شده و عوام الناس را برخلاف تجديد٬ تهذيب پند و نصايح ميدهند.... و گفته شده است كه ايشك آقاسی عبدالقدوس خان كه در گذشته خيلی اقتدار داشت همراه با امير محمد خان سپه سالار سابق افواج و محمد حسين خان مستوفی و ديگر اعيان نظامی در حمايت فرقهٴ اول ميباشند."
طرزی با شكيبايی به پاسخ Pioneer و Educate پرداخته است و خوب ميداند كه اين دو روزنامهٴ انگليس با جديت در تلاش است تا سراج الاخبار را از نشر باز دارد. او معيار نا همگونی را كه انگليس در افغانستان و هند استفاده ميكند٬ آشكار ميسازد و به امير افغانستان توضيح ميدهد كه انگليس عموميت نشريات را در هند جايز و بر عكس در افغانستان ناجايز مي شمارد. او با آوردن احاديث و آيات به روحانيون افغانستان نشان ميدهد كه تجدد و تمدن بر ضد اسلام نيست. مختصر اينكه طرزی شيطنت انگليس را در ايجاد سؤتفاهم خوب درك ميكند و ميداند كه انگليس، روحانيون و امير را بر عليه سراج الاخبار برمی انگيزد.
انگليس ها از سرشت مردم افغانستان آگاهی دارند و خوب می دانند که همهٴ مردم اين کشور به مفهوم آزادی پی نبرده و بيشتر اغتشاشات بر عليه آنها يا جهت مذهبی دارند و يا توسط کسانی رهبرى مى شوند که آنها براى به قدرت رسيدن و سر نگونى امير افغانستان ، می خواهند آزادی از چنگ استعمار را بهانه آورند. ما می توانيم جنگ اول افغان و انگليس رانمونه بياوريم که ظاهراً مردمان با نفوذی که در صف اول مبارزه قرار دارند، وجود انگليس را در افغانستان بهانه ای برای اين جنگ می يابند، اما وقتی قدرت از شاه شجاع به امير دوست محمد خان می رسد، هيچگونه دگرگونی در سيطرۀ استعمار به نظر نمی رسد. مردم افغانستان را فريب می دهند که با به قتل رسيدن شاه شجاع و آمدن دوست محمد خان توانسته اند به آرمان خود برسند. اين موضوع و موضوعات مشابه آن را محمود بيگ طرزی خوب می داند و آگاه است که
قدرت طلبان افغانستان استعمار انگليس را چندين بار بهانه ای برای کسب قدرت کرده اند و همينکه به مراد خود رسيده اند، ديگر خيال آزادی افغانستان از چنگ انگليس را، فراموش کرده اند. علاوه بر اين طرزی از سرشت مردمانِ قبايلی هم آگاه است و می داند که تفنگداری از قوم افريدی که بر بلندای کوه، در درۀ خيبر در انتظار دشمن کمين گرفته است، نه به خاطر اسلام و نه بخاطر افغانستان است٬ بلکه دوست ندارد اجنبی به سلامت از اين دره بگذرد. پدران اين مرد سال ها پيش در کمين اسکندر، مسلمانان عرب و ديگران، در همين محل نشسته بودند تا اجنبی ظاهر گردد و به قتلش برسانند که سر انجام غنيمتی از اين کار عايد شان شود.
انگليس ها از خوانينی که بر عليه يکديگر می آشوبند و يا از مردانی که در دره ها برای کسب غنيمت در انتظار بيگانه هستند، هراسی ندارند. خوف آنها از مردی است به اسم محمود بيگ طرزی؛ مردی که مردمش را خوب می شناسد و می خواهد سراج الاخبار را پيش زمينه ای برای متحد ساختن مردم بر عليه دشمن مشترک (انگليس ها) و به سود کشور مشترک (افغانستان) به کار برد. اين مرد در سراج الاخبار درس ملت، وطن و آزادی می دهد. انگليس ها از تشکيل ملت يکپارچه و متحد و کشور آزاد افعانستان هراس دارند، زيرا که اين کشور نه تنها از چنگ شان خواهد رفت بلکه الهامى برای ديگر کشور های زير استعمار، به خصوص هندوستان خواهد شد و آزادى خواهان هند را تشويق خواهد كرد تا بر ضد انگليس تا زمانى مبارزه كنند كه به پيروزى نهايى برسند.
3- واکنشِ روشنفکرانِ خواهان تجدد
ادامه دارد..... |