سپوژمی زریاب سلام
سلام
-
شما از تقریبن ده سال به اینسو در فرانسه استین، از یازدهء سپتامبر به بعد، بسیار از ملک شما گپ زده شد، شما این توجه فراوان را چگونه دیدید ؟
به حق
کل دنیا یک نوع درس فشرده خواندند، در مورد افغانستان. در مورد جغرافیایش، تاریخش، ادبیاتش، مثل اینکه یک دم، یک خاک را در یک گوشهء دنیا کشف کرده باشند، که در گذشته، مدت بیست سال در دردش رها و فراموشش کرده بودند، براستی که یک دفعه، در همه جا افغانستان را میبینیم.
فکر کردند، فکر کردیم که طالبان که رفتند زنها خواهند توانست برقع خود را بردارند، ولی این مربوط به یک سنت طولانی میشود و متوجه میشویم که پیچیده تر از آنچه فکر میکردیم، است
به حق
و باید دانست که نمیتوانند خود را ازان رها کنند، روحیات آنان آمادگی اینرا ندارد که بتوانند یک دم از این پرده خود را رها کنند. و در ضمن، امنیت نیست. شما میدانید که حکومت، موقتی است، هنوز کنترولی که کارا باشد ایجاد نشده است، بشکل مفید، بشکل متمرکز، که بتواند از وقوع خطر و یا حوادث ناگوار برای زنان جلوگیری کند
خود شما در کابل تولد شده اید، هیچ تا حالا بر نگشتید آیا در این نزدیکی ها میروید ؟
از زمان مهاجرتم، بلی، از مدت ده سال تقریبن بر نگشته ام. و راست است که پروژهء رفتن دارم. اگر مشکلات فامیلی نبود، وقت رفته بودم. چونکه مهاجرت بدون برگشت (را هیچکس نمیخواهد)
و آیندهء افغانستان را امروز چگونه میبینید؟
ببینید
من بسیار امید ها دارم برای کشورم که بسیار رنج دیده است، و سالها قربانی یک نوع گروگانگیری میان قدرت های بزرگ بود ، من امید های کلان و هدف های بزرگ دارم برای این کشور که حقش هم است به شکلی از اشکال، و امیدوار استم که همهء اینها، یک روزی عملی شود.
درهر صورت، شما در یک فارومی شرکت میکنید که در موزیم اتنوگرافی تا هشت فبروری برگزار میشود، و امروز بعد از چاشت شما در یک کنفرانسی شرکت میکنید زیر عنوان نقش زنان در جامعهء افغان، همچنان یاد آوری میکنم که یک مجموعه ای از قصه های شما توسط انتشارات اوووب چاپ شده است، یک مجموعه زیر عنوان دشت قابیل. در هر صورت، از شما تشکر میکنم ازینکه با ما بودید
من هم، از شما تشکر میکنم
مجموعه داستانی و دیگر نوشته های خانم سپوژمی زریاب در کابل ناتهـ: د ورور د پاره
دشت قابیل داستان کوناه موزه ها در هذیان
تذکره
داستان کوتاه
سطل های آب و خریطه ارزن و دیوارها گوش داشتند
ترانهء
استقلال پشک ها آدم می شوند |