جو سیاسی:
رونی دولو در کتابی که کم و بیش یک سال بعد از ختم ماموریتش در
افغانستان راجع به این کشور نشر کرد به اوضاع سیاسی حاکم در آن جا ندرتاً
اشاره نمود. او در این مورد از خودداری ای که بایست دیپلوماتها پس از
انجام وظیفه در یک کشور به آن پابند باشند پیروی کرد. علت دیگر این روش
محطاتانه ای او را در آداب معاشرت ابتدایی ایکه به او اجازه نمیداد که از
مقامات افغانی و از رجالی که با مهماننوازی سنتی افغانی از او به حیث
مهمان پذیرایی کرده بودند بدگویی نماید مییابیم. اما او در جریان
ماموریتش، منحیث یک دیپلومات وظیفه شناس، جریان همه ای واقعاتی را که خود
دیده بود و یا به گوشش رسیده بود به وزارت خارجهای فرانسه گزارش داده بود.
با خواندن این گزارشات انسان متوجه میگردد که تصویری که او از اوضاع
افغانستان داشت پر از تضاد و پر از سایه-روشنهاست و فهمیده میتوانیم که
چرا نخواست که در کتاب خود به گزارش اوضاع سیاسی افغانستان بپردازد.
حقیقت این است که اوضاعی که او در ختم 1934 با آن برخورد خیلی منقلب بود.
رژیم شاهی ایکه در سال 1929، پس از ازبین رفتن رژیم "بچهای سقاو" جانشین
آن شده بود در اثر رقابتهای قومی، شورشهای ممتد قبایل، مخالفت شدید
روشنفکران و هواداران امانالله و بالاخره عدم رضایت مردم به خاطر قلت مواد
خوراکی ای که اکثراً در کابل رخ میداد متزلزل بود. از جانب دیگر، پس از
قتل نادر شاه، مملکت با پنجههای آهنین از جانب محمدهاشم خان (1885 یا 86
– 1953) صدراعظم و برادر کهتر شاه مقتول اداره میگردید. مقامات عالی دولتی
یا به اعضای فامیل سلطنتی سپرده شده بودند و یا به وفاداران رژیم.
سال 1933، چانچه در باب قبلی گفته آمد مملو از واقعات دراماتیک بود.
سال 1934 نیز با شگون خوبی آغاز نشد. در ماه جنوری، در جریان ماه رمضان،
مردم کابل و قبایلیان باز هم دست به شورش زدند. در همین ماه سران هزارهای
مقیم کابل بازداشت گردیدند. خویشخوری و تفویض ماموریتهای بلندپایه به
اعضای فامیل شکل یک قانون را به خود گرفته است. دو ماه قبل از رسیدن رونی
دولو به کابل، گابرییل بونو (Gabriel Bonneau) شارژدافیر فرانسه در کابل
اطلاع داده بود که سردار محمد نعیم خان نوزده ساله و برادر بزرگش سردار
محمد داوود خان بیست و سه ساله که از دو سال یدانسو به رتبه ای جنرالی نایل
آمده بود بالترتیب به حیث معیین وزارت امور خارجه و نائبالحکومه ای ولایت
ستراتیژیک جلالآباد مقرر گردیدهاند. او نوشته بود که " هویداست که این دو
جوان بیاعتنا و خودخواه از هیچ تجربه ای برخوردار نیستند" (گزارش 14 جون
1935) . چندی پس از آن دولو مینویسد که اگر خواسته باشد میتواند
نمونههای زیاد خویشخوری را ثبت نماید. او علاوه میکند که اگر مردم بازار
در برابر این وضع بیعلاقهگی نشان میدهند، در مقابل روشنفکران و
آنهایکه ادعای روشنفکری دارند از این امر بینهایت شاکیاند و علاوه
میکند که "خطر هم در همین است" (همان گزارش). نتیجه ای خویشخوری حکومتی
گسترش فساد اداری است. شاید [رژیم] از این طریق وفاداری مامورین را به خود
جلب مینماید. در ماه جون 1935 دولو به صورت زیر محمداکبر خان را که پست
ولایت کابل را رد و در عوض پست وزارتمختاری افغانی در روم را قبول کرده
بود ترسیم مینماید: " شخص نادان. او هنگامیکه مدیر صحتعامه بود از
135000 افغانی بودجه شفاخانه ای کابل، مبلغ 90000 افغانی آنرا در جیب خود
میانداخت" (همان گزارش).
در یک گزارش طولانی رونی دولو واقعات 1935 را خلاصه نموده و مینویسد که در
پاره ای امور، در اثر جدیت صدراعظم، پیشرفتهای بدست آمده است ولی فوراً
علاوه میکند که :" حین اجرای امور، محمدهاشم خان بایست نه تنها هرج و مرج
حکمفرما در کشور، بیخبری ای مردم، و تعصبات موجود را مد نظر خود داشته
باشد بلکه بایست با تمایل شخصی ای خود به خویشخوری و به استفاده ای ابزاری
از احساسات، هنوز کم قوام، ملی مردم خود نیز مجادله نماید" (گزارش 11 جنوری
1936).
مخالفین مهار شدهاند ولی زندانها کماکان مملو از زندانیان اند. در حدود
500 زندانی سیاسی در حبس به سر میبرند. رونی دولو گمانمیکند که آنها
امیدی به آزاد شدن ندارند مگر اینکه رژیم سقوط کند. اما این را نیز ثبت
میکند که در جریان سال 1935 هیچ کسی به زندان انداخته نشده است. در عین
حال صدراعظم در تلاش است که مناسبات خود را با مخالفین بهبود بخشد. او هر
شب با حکمرانان ولایات تماس تلیفونی قایم نموده نه تنها از اوضاع کشور
خبرگیری میکند بلکه به آنها حالی میسازد که او برحال و بالای اوضاع تسلط
کامل دارد. اما از کارکردهای پارلمان، که سال یکبار از ماه جون الی ماه
سپتمبر تشکیل جلسه میدهد، هیچ اطلاعی به دسترس عامه مردم گذاشته نمیشود
و پارلمان حتی یک قانون را هم تا حال پاس ننموده است. این نشان میدهد که
همه اختیارات در دست محمدهاشم خان میباشد و دولو تبصره کنان اضافه
میکند که این تمرکز قدرت در حالیصورت گرفته است که هر آن امکان اینکه او
مورد سؤقصد قرار گرفته ازبین برود موجود است و صدراعظم این را خوب میداند.
در جریان سال 1935 باز هم شورشهای در ساحات قبایلی همسرحد با امپراتوری
هند رخ داد. این شورشها شدت شورشهای قبلی را نداشتند ولی نشان دهنده ای
اغتشاش دایمی در این مناطق اند. مناطق سرکشی که در آن کنترول اوضاع از نگاه
نظامی و از نگاه اجتماعی بسیار دشوار است. دولو از شورشی در بین قبایلیهای
مهمند در ایالت سرحد شمال غربی نیز گزارش داده میگوید که "عموزادهگان
افغان" این سوی سرحد آنها در جریان شورش با آنها همکاری نمودند.
برخوردهای شدیدی با نیروی انگلیس رخ داد و از هر دو جانب 1500 الی 2000
نفر در جنگ اشتراک نمود. تلفات سنگین بود. بالاخره طیارات انگلیسی بالای
شورشیان بمبارد کرد و تلفات ملکی زیاد میباشد (گزارش 19 سپتمبر 1935).
اوضاع در ماه اکتوبر رو به آرامی گذاشت (گزارش 2 اکتوبر 1935). وزیرمختار
مینویسد که در اخیر سال در آن مناطق وضع دوباره به حالت عادی برگشت (گزارش
12 دسمبر 1935) و عقیده دارد که شاید علت اصلی آن شدت سرمای زمستان باشد.
رونی دولو عقیده دارد که اگر چه در جریان سالهای 1934 – 1935 انکشافات
مثبتی در اوضاع عمومی رخ داده است اما دستآورد ها ناچیز میباشند و
میگوید که این کشور به یک دوره ای طولانی آرامی و ثبات ضرورت دارد تا
بتواند به یک ترقی دوامدار نایل آید (گزارش 11 جنوری 1936).
اوضاع اقتصادی: در شماره بعدی میخوانید.
۱ - در مورد محمدنعیم خان رونی دولو یک اندازه تغییر
عقیده داده میگوید که شخص هوشیاری است که زبان فرانسوی را با ظرافتهای آن
تکلم میکند. |