کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 
 

   

ترجمه سید ضیاء فرهنگ

    

 
روی‌داد‌های تاریخی افغانستان
نوشته ژیل روسینیول (Gilles Rossignol)

 



۲

اغتشاش در ولایات:


بین ماه های جنوری و نوامبر سال ۱۹۳۳ همه گزارشات وزیر‌مختار فرانسه حاکی از اخبار مربوط به اغتشاشات پی در پی در قبایل، تشدد و فشار در کابل و سایر نقاط و عملیات انگلیس‌ به‌منظور کمک با نادر شاه و خاندان او برای حفظ قدرت می‌باشد.


در اوایل جنوری یک شورش در جلال‌آباد سرکوب گردید. حلول ماه رمضان سبب شد که اوضاع کمی آرام گردد.
به تاریخ اول فبروری، شاه، مضطرب و با چهره ‌ی رنگ‌باخته ، سفرای مقیم کابل را برای ده دقیقه به حضور پذیرفت.
در گزارش مؤرخ سیزدهم فبروری بودار به اطلاع وزارت خارجه در پاریس می‌رساند که اغتشاشیون به دولت خبر داده اند که در بدل دو و نیم میلیون روپیه حاضر می‌باشند اسلحه بر زمین بگذارند. سر ریچارد ماکوناکی (Sir Richard Maconachie)، وزیر‌مختار برتانیه عازم دهلی گردیده است تا مقامات را متقاعد سازد که به کمک نادر شاه برسند.
سه سال قبل وایسرای هند مبلغ سه صد هزار روپیه به خاطر "تخت‌نشینی میمنت‌نمود" او به شاه داده بود. یک و نیم سال بعد از آن یک قرضه ای بدون ربح بالغ بر هفتاد هزار پوند استرلینگ نیز از جانب انگلیس به دسترس شاه قرار داده شد که معادل آن به روپیه توسط میجر فارویل (Major Farwell) آتشه‌ نظامی برتانیه در کابل از پشاور به کابل آورده شد.
بودار به پذیرایی شایانی که مقامات برتانوی در پشاور، مرکز ایالت سرحد شمال غربی، از وزرای مختار افغانی مقیم پاریس، لندن، برلین و روم، حین عبور شان از این شهر، به عمل می‌آورند نیز اشاره می‌کند. ولی این مناسبات حسنه نتوانست مانع پیوستن وزیری‌های ایالت سرحد شمال غربی به وزیری‌های افغانستان و قبایل مهمند در بغاوت شان علیه دولت کابل ‌گردد. تعداد بغاوت‌‌گران در حدود شصت هزار نفر تخمین می‌گردد. بودار می‌نویسد که بدون مداخله ای انگلیس نظام نادر‌شاهی سقوط می‌کرد و علاوه می‌کند که از ۴۸ ساعت به این طرف مردم به صورت بی‌سابقه بازداشت می‌گردند.
به تاریخ ۱۸ مارچ ۱۹۳۳ بودار می‌نویسد که قبایلی که خوست را تصرف نموده بودند این شهر را ترک گفتند. گورنر انگلیس پشاور به وزیری‌ها اخطار داد که از کمک به "برادران" افغان خود احتراز نمایند و در عین حال مبلغ دو و نیم میلیون روپیه در بین قبایل تقسیم شده است. از طرف دیگر روس ها نیز با رها نمودن ابراهیم بیگ، یک رهبر ازبک بخارایی که در سال ۱۹۳۰ کابل را زیر خطر قرار داده بود، در تلاش مختل ساختن اوضاع می‌باشند.
در ماه می شاه‌محمود دوباره عازم گردیز گردید. اوضاع بی‌حدی پریشان کننده است و دولت تصمیم گرفته است که یک مکتب جدید حربی تأسیس و سالانه به عوض ۱۲۰ صاحب‌منصب ۳۰۰ صاحب‌منصب تربیه نماید.


حکومت ترور و وحشت:


واقعه ای مهمی که در ماه جون اتفاق افتاد قتل محمد‌عزیز خان سفیر افغانستان در برلین بود که در ششم ماه جون توسط یک محصل جوان به نام سید کمال در جرمنی ترور گردید.
بودار این موضوع را به تاریخ نهم جون گزارش می‌دهد و می‌نویسد که به اغلب گمان دلیل این حرکت محکوم ساختن سیاست انگلیس‌گرای دولت می‌باشد اما این امکان هم وجود دارد که این حرکت با اعدام غلام‌نبی ارتباط داشته باشد.
به تاریخ بیستم ماه جون اطلاع می‌دهد که سلیمان‌خیل‌ها از پرداخت مالیه استنکاف نموده‌اند و مهمند‌ها، وزیری‌ها، باجوری‌ها و افریدی‌ها دوباره دست به شورش زده‌اند.
گیر و گرفت در کابل ادامه دارد. بودار به تاریخ پنجم ماه آگست این موضوع را راپور داده و از قصاوت قلب وزیر اعظم (صدراعظم) و شکنجه‌ای محبوسین در زندان‌ها نیز گزارش می‌دهد.
او به تاریخ بیست و پنجم آگست می‌نویسد که پس از قتل غلام‌نبی شورش‌‌ها در جنوب کماکان ادامه دارند. او می‌گوید که "دشمنان رژیم عقب‌نشینی ننموده و مصمم اند که دولت را ساقط و شاه را از میان بردارند....انگلیس‌ها که با نادر شاه همکاری ای بی‌سابقه نموده‌اند چاره‌ای دیگری ندارند مگر حمایت از او تا دم آخر".
به تاریخ هشتم سپتمبر ۱۹۳۳ بودار از وقوع ترور در نمایندگی انگلیس در کابل گزارش می‌دهد و می‌گوید که در این حادثه یک مامور هندی، یک امریکایی به نام سترانجر (Stranger)- که در سفارت انگلیس وظیفه داشت - و یک باغبان افغان کشته شده‌اند. قاتل که محمد عظیم نام دارد و استاد مکتب جرمن‌ها (نجات) است گرفتار و اعلام نموده است که او می‌خواست با قتل یک انگلیس انتقام کمکی را که انگلیس‌ها با نادر شاه نموده‌اند بگیرد. تبصره کنان بودار اضافه می‌کند که در بازار مردم زیادتر با قاتل سترانجر هم‌دردی نشان می‌دهند.
او به تاریخ دهم سپتمبر اطلاع می‌دهد که مهمند‌ها و باجوری‌ها توسط انگلیس‌ها بمباردمان گردیده‌اند مخصوصاً قریه‌ ی کوتکی که ۹۰ بمب بالای آن فروریختانده شده است. چند روز بعد می‌نویسد که محمد عظیم با "چهار همدست احتمالی‌اش"، که یکی از آن‌ها مربوط به فامیل چرخی بود، اعدام گردیدند.
در ماه سپتمبر، شاه بار دیگرمریض می‌شود.


به تاریخ نهم سپتمبر بودار راپور می‌دهد که شاه مبتلا به مرض اعصاب و مرض سل می‌باشد. او آمدن تغییر در رآس دولت را بعید نمی‌داند و مطالعات خود را چنین گزارش می‌دهد: ولیعهد...(محمد‌ظاهر) که با پدر مناسبات چندان خوبی ندارد هیچ چانسی برای جانشینی ندارد. محمد‌عزیز خان سه ماه قبل کشته شده است. محمد‌هاشم خان وزیر مقتدر و برادراندر نادر شاه یک شخص قصی‌القلبی است که همه ای اختیارات را در دست دارد. همه از او خوف دارند و می‌ترسند. او از همه ای امور، بدون مراجعه به وزیران، بازرسی می‌نماید و در هنگام شکنجه ای محبوسین حاضر می‌باشد. شاه‌ولی خان در بین مردم از شهرت خوبی برخوردار است. شاه‌محمود، وزیر دفاع، به گفته‌ای بودار، شخص خوب و نظامی ‌ای لایقی است که هیچ وقت خارج از مملکت سفر ننموده و چانس جانشینی‌اش خیلی اندک می‌باشد.
در یک گزارش دیگر تحت عنوان "جدی شدن جو سیاسی در کابل" که در اواسط ماه سپتمبر ۱۹۳۳ نوشته شده و قسمتی از آن خوانده شده نمی‌تواند، بودار از کشتار‌های روزمره خبر داده و می‌گوید که قانون عسکری حکمفرما گردیده است. جوانان در هرج و مرج می‌باشند. مهمند‌ها باز هم ناآرام اند و بودار نتیجه‌گیری می‌کند که نادر شاه و دولتش تا زمانی دوام خواهند کرد که دهشت دوام نماید.


به تاریخ ۳۰ سپتمبر بودار اوضاع ماه سپری شده را بازرسی نموده می‌گوید: چنان می‌نماید که عجالتاً تشدد بر اوضاع دگرگون و مغشوش فایق آمده است. کشتار‌ها و زندانی ساختن‌های بیست روز اخیر همه بدون حکم محکمه اجرا گردیدند... چندین جنرال اعدام شد و جنرالی را که قوماندانی ای قوای کوهستان را به عهده داشت آب‌جوشان نموده او را زنده پوست کردند و او فردای آن فوت کرد. انگلیس‌ها باز هم در ولایت سرحد شمال غربی بالای قبایل مهمند عملیات نظامی اجرا کردند ولی نتیجه‌ای مطلوب به دست نیامد. در نوشهره یک قطعه ای نظامی (بریگاد) برتانوی با شکست مواجه گردید ولی از برکت عملیات هوایی از وقوع یک فاجعه ای بزرگ جلوگیری به عمل آمد.
در گزارش مؤرخ ۱۵ اکتوبر ۱۹۳۳ تحت عنوان " حرکت ضد خارجی در کابل" بودار تشریح می‌کند که مردم انگلیس‌ها را در کشتار‌های روز‌های قبل مقصر می‌دانند. بودار که نحوه‌‌ای نفرت‌انگیز این کشتار‌ها را قبلا‌ تشریح نموده بود آن‌ها را "قرون اوسطایی" می‌خواند. در حاشیه‌ای این گزارش دست ناشناسی در پاریس نوشته است: "این بودار... اوه خدای من! اوه خدای من!". یقیناً این دیپلومات که مامور بررسی اوضاع آسیا در وزارت خارجه‌ای فرانسه بود از دریافت چنین راپور‌های تکان‌دهنده برای غربی‌ها احساس ناراحتی کرده بود. در همین راستا بودار قبلاً از یک واقعه‌ای که او را وحشت‌زده ساخته بود نیز تحت عنوان "عدالت افغانی" به تاریخ دوم فبروری ۱۹۳۳ گزارش داده بود. در آن گزارش او نوشته بود که شخصی از جانب محکمه اجازه یافت که به منظور انتقام‌گیری از مرگ برادرش دو برادر مربوط به قوم هزاره را قصاص نماید. شخص مذکور بعد از آن‌که آن دو برادر را گردن زد اعتراف نمود که آن‌ها مجرم نبودند و توضیح داد که ایشان را به خاطری کشت که از قوم هزاره انتقام گرفته باشد. بعداً این شخص به نوبه‌ای خودش به فامیل آن دو برادر تسلیم داده شد تا عدالت برقرار گردد.


پانزدهم اکتوبر ۱۹۳۳ بودار از بازداشت شدن بیست و پنج مامور وزارت امور خارجه خبر داد و به تاریخ ۱۷ اکتوبر از برگذاری چهارمین سالگرد تخت‌نشینی ای نادر شاه، که روز قبل تجلیل شده بود، نوشت. او اضافه کرد که رسم گذشت عسکری ای که به این مناسبت بایست اجرا می‌شد به علت احتمال یک حمله ای تروریستی لغو گردید. اما شاه یک دعوت شام‌ برای هیأت‌های سیاسی مقیم کابل ترتیب داده بود. بودار تبصره‌کنان می‌گوید که از این دعوت بوی انقضاء رژیم می‌آمد.


او در گزارش هشتم نوامبر ۱۹۳۳ می‌نویسد که در هفته ای که گذشت در گردیز و در کابل اعدام‌های بی‌شماری به وقوع پیوست. در همین حال صدراعظم به منظور افتتاح سرک کابل - مزار شریف کابل را ترک گفته است. گفته می‌شود که او می‌خواهد که با استفاده از این مسافرت حکمران مقتدر شمال را بازداشت نماید.

 


قتل نادر شاه:

ادامه دارد......
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۶۶     سال  شانـــــــــــــــــــزدهم        اسد ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی              شانزدهم  اگست  ۲۰۲۰