کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

۱

 

 

۲

 

 

 

۳

 
 

   

ترجمه سید ضیاء فرهنگ

    

 
روی‌داد‌های تاریخی افغانستان
نوشته ژیل روسینیول (Gilles Rossignol)

 

باب هشتم
افغانستان از دیدگاه رونی دولو
۱۹۳۴ – ۱۹۳۶

هیچ چیزی در مأموریت‌های قبلی رونی دولو (René Dollot) او را آماده ای وزیر‌مختار شدن در افغانستان نمی‌ساخت. مأموریت‌های سیاسی ای او عمدتا در اروپا و خاصتا در ایتالیا سپری شده بود. او در این کشور بالترتیب پست‌های معاون قنسول در شهر ونیز (۱۹۱۷ - ۱۹۱۹)، جنرال قنسول در شهر تری‌ایست (۱۹۱۹ - ۱۹۳۱) و جنرال قنسول در شهر میلان (۱۹۳۱ - ۱۹۳۴) را اشغال نموده بود. او پس از ‌ان‌که در جریان سال ۱۹۳۴ به حیث وزیر‌مختار در افغانستان مقرر گردید در ماه دسمبر همان سال همراه با گیسلین (Ghislaine)دخترش وارد کابل شد. چون دو فرزند کوچکش متعلم مکتب بودند، خانمش با آنها در پاریس باقی ماند.
رونی دولو با دخترش از بندر مارسیل با کشتی حرکت و بعد از یک مسافرت پانزده روزه ، از طریق کانال سویز، به بندر کراچی رسید و از آنجا فاصله ای ۱۷۰۰ کیلومتر بین کراچی و پشاور را با قطار‌آهن طی نمود. از آن به بعد مسافرت آن‌ها الی جلال‌آباد، از طریق دره ای افسانوی خیبر، با موتر صورت گرفت . آن‌ها، چهل کیلومتر دور تر از شهر جلال‌آباد، وارد نمله، که باغ معروف آن از عصر بابر شاه امپراطور مغل می‌باشد، گردیده شب را در مهمان‌خانه ای که برای اراکین در این باغ وجود داشت سپری نمودند و فردای آن در بگرامی، که با موتر از شهر کابل نیم ساعت فاصله دارد، از جانب رییس پروتوکول وزارت خارجه‌ افغانستان با گرمی رسماً پذیرایی گردیده و به سواری موتر رسمی و مفشن بیوک او تا به مقر وزارت‌مختاری بدرقه گردیدند.
مقر وزارت‌مختاری فرانسه در کابل یک قصر قدیمی سلطنتی ای بود که قبلاً شاه‌ولی خان در آن می‌زیست و پس از آن دولت افغانستان آن‌ را به دولت فرانسه به کرایه داده بود. در این مقر دفتر وزارت‌مختاری، منزل وزیر‌مختار و دفتر باستان‌شناسان فرانسوی جا داشت. برای رونی دولو، مانند هم قطاران قبلی و بعدی ای او که در آن قصر قدیمی زیست نمودند، مصارف حفظ و مراقبت آن ساختمان کهنه یک دغدغه ای خاطر مهم و روزمره بود.
کابل دیپلوماتیک بین سال‌های ۱۹۳۴ و ۱۹۳۶ :
در دهه ای ۳۰ تعداد نمایندگی‌های سیاسی مقیم کابل خیلی کم و تعداد خارجیان مقیم این شهر نیز اندک بود. تعداد دقیق نماینده‌گی‌های سیاسی به هشت می‌رسید که عبارت بودند از سه سفارت‌خانه (سفارت‌خانه‌های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، ترکیه و ایران) و پنج هیأت‌سیاسی (جرمنی، برتانیه، جاپان، ایتالیا و فرانسه).
در تبصره‌ راجع به خارجیان مقیم کابل رونی دولو می‌گوید که آن‌ها، خارج از حلقه ای هموطنان خود ، با دیگران نشست و برخاست چندانی ندارند و از افغان‌ها نیز بنا بر دلایل موجه دوری اختیار می‌کنند. دلیل اول این وضعیت را هویت نمایندگی‌های مقیم کابل و رقابتی تشکیل می‌دهد که نظر به اوضاع سیاسی در اروپا و اوضاع سیاسی بغرنج افغانستان در بین شان حکمفرما می‌باشد. دلیل دوم آن پروتوکول سخت‌گیرانه‌ دولت افغانستان است که به یک تعداد محدود افغان‌ها اجازه ای دید و بازدید با دیپلومات‌های خارجی را می‌دهد. بدیهی است که خانم‌های افغان، که هنوز هم چادری‌پوش می‌باشند، اجازه ای اشتراک در محافل رسمی را ندارند.
هیوگ جان دیانوس Hugues-Jean Dianous)) که در سال‌های ۵۰ وزیر‌مختار فرانسه در افغانستان بود نیز در مورد دید و بازدید‌ها همان تبصره را نموده است که بیست سال قبل از او رونی دولو کرده بود.
در کابل شوروی‌ها با هیچ کس رابطه ندارند و بین خود زیست می‌نمایند. سفیر روس، لئونید ستارک ((Leonid Stark از سال ۱۹۲۴ بدین سو در کابل ایفای وظیفه می‌کند. دولو او را شخص بی‌نهایت زیرک معرفی می‌کند و می‌گوید که لسان فرانسوی را نیک میداند و از آن در پیشبرد وظیفه‌ شیخ‌السفرا، که تا فبروری سال ۱۹۳۶، یعنی تا سال ختم ماموریتش، به دوشش بود، استفاده می‌کرد.
اتحاد شوروی اوضاع افغانستان را به دقت نظارت می‌نماید زیرا که از جانبی یک کشور هم‌سرحدش می‌باشد و از جانب دیگر تاجیک‌ها، ترکمن‌ها و اوزبیک‌ها، که تزار‌ها و بعد از آن کمونیست‌ها به مشکل قادر به مطیع ساختن آن‌ها گردیدند، در دو طرف دریای آمو زیست دارند. بعید نیست که اتحاد جماهیر شوروی، همان‌طوری که بعد‌ها در سال ۱۹۴۰ ژوزیف هاکن راپور داد، در شمال افغانستان همدستانی داشته باشند. بایست خاطر نشان شد که برای مهار ساختن حرکات ملی‌گرایانه ای همین مردمان است که ستالین (Josephe Staline) تلاش می‌نماید که روس‌ها را در جمهوریت‌های آسیای مرکزی جابجا کند تا بتواند توسط آن‌ها حرکات مردمان بومی را تحت کنترول قرار دهد.
در سال ۱۹۳۵ شوروی اولین همکار تجارتی افغانستان است.
جرمن‌ها بسیار فعال اند و وزیر‌مختارشان، داکتر کورت زیمکه (Kurt Ziemke)، متخصص ترکیه می‌باشد. جرمن‌ها تسلیحات اردوی افغانستان را به عهده‌ دارند و صاحب‌منصبان آن را تربیه می‌نمایند. معاملات از طریق شرکت تجارتی "جرمن – افغان" (Deutch-Afghanisch) صورت می‌گیرد. در سال ۱۹۳۵ آلمان مبلغ شش میلیون مارک به افغانستان کریدت قایل گردید و به تعقیب آن در سال ۱۹۳۶ مبلغ پانزده میلیون مارک دیگر کریدت داد که عمدتاً به منظور خریداری ماشین الات حربی، اسلحه و مهمات داده شده بود. متخصصین آلمانی مشغول ساختن یک فابریکه ای سمنت در پل‌خمری، یک بند برق، یک فابریکه ای نساجی و یک فابریکه ای تولید شکر می‌باشند. همچنان یک متخصص جرمن در قسمت انکشاف پست و تلگراف با دولت افغانستان همکاری می‌نماید (اولین دستگاه نشراتی ای رادیو در سال ۱۹۲۸ توسط کمپنی زیمنس نصب گردیده است). شرکت‌های زیمنس و استال یونیون در سال ۱۹۳۵ نمایندگی‌های دایمی در کابل تأسیس نمودند. شرکت هوایی لوفتانزا در سال ۱۹۳۷ خط هوای بین برلین و کابل را از طریق بغداد و تهران افتتاح نمود. استادان آلمانی در لیسه ای نجات که به نام مکتب جرمن‌ها هم یاد می‌شود مشغول تدریس اند. در مجموع در سال ۱۹۳۵ تعداد اتباع آلمان در افغانستان بین ۱۲۰ الی ۱۵۰ نفر تخمین می‌شد که از آن جمله کم از کم ۲۰ تن آن واضحاً عضو استخبارات این مملکت و به گفته ای‌ وزیر‌مختار انگلیس، نازی‌های دو آتشه بودند.
هتلر که از سال ۱۹۳۳ به این طرف قدرت را در دست دارد در باره ای این منطقه یک دید سیاسی دراز مدت دارد. او مانند اسلاف خود در جنگ جهانی اول، در نظر دارد افغانستان را به یک پایگاه تبدیل کند تا بتواند از آنجا با تحریک قبایل سرحد اوضاع هندوستان را مغشوش سازد. به همین علت جرمن‌ها فعالیت‌های زیرزمینی فقیر ایپی (میرزا علی خان) را در وزیرستان تمویل می‌نمایند. این امکان هم وجود دارد که هیأت علمی نبات‌شناسی جرمن که در سال ۱۹۳۵ از بدخشان دیدن کرد وظایف ضمنی دیگری را نیز عهده‌دار بود. ثبوت این نوع فعالیت‌های جرمنی در افغانستان در سال ۱۹۴۵، هنگامی‌که نمایندگان سیاسی قدرت‌های غربی مقیم کابل آرشیف وزارت‌مختاری المان را تفتیش نمودند، به دست آمد. در اثر این تفتیش اسنادی به دست آمد که در مورد چنین فعالیت‌ها هیچ گونه شک و تردیدی به جا نمی‌گذاشت. ولی با وجود این فعالیت‌ها و با وجود تقاضا‌های زیاد جرمنی توأم با دلچسپی وزیر اقتصاد افغانستان، عبدالمجید خان، این کشور در جریان جنگ جهانی دوم، مانند جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸)، بی‌طرفی اختیار کرد. این را نیز باید گفت که درست قبل از آغاز جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ – ۱۹۴۵) برلین فراهم‌آوری امکانات بازگشتاندن امان‌الله خان را، که از هواخواهان جرمنی به حساب می‌رفت، بر تخت سلطنت مطالعه می‌نمود. در عین زمان، به تاریخ ۳ اگست ۱۹۳۹، یک کریدت جدید بالغ به ۵۵ ملیون مارک را نیز برای افغانستان قایل گردید.
موقف ایتالوی‌ها نسبتاً بغرنج می‌باشد چرا که شاه سابق در روم پناهنده شده است. او هنوز هم طرفداران زیادی دارد و چندین ابلاغیه و اعلامیه ای او نشان دهنده ای آنند که هنوز هم امید دارد که روزی دوباره بر تخت سلطنت جلوس نماید. آیا به همین خاطر است که صدراعظم، محمد‌هاشم خان، برادرزاده‌ جوان خود، سردار نعیم خان نزده ساله را در سال ۱۹۳۲ به حیث وزیر‌مختار افغانی در روم تعیین نموده است ؟ چنان می‌نماید که حکومت ایتالیا با در نظرداشت سن کم وزیر‌مختار و نماینده‌ فوق‌العاده، این مقرری را برای خود هتک حرمت تلقی نموده است.
از ختم ۱۹۳۲ بدین سو در اثر یک موافقه‌ بین افغانستان و ایتالیا یک کشیش در وزارت‌مختاری ایتالیا اقامت‌گزین گردیده است و هر هفته مراسم مذهبی را در کلیسای کوچکی که در آن‌جا موجود است دایر می‌نماید. روز‌های یک‌شنبه کاتولیک‌های ایتالیایی، فرانسوی و جرمن در آن‌جا حضور به هم میرسانند. کشیش مذکور به زبان فرانسوی وعظ می‌نماید (گزارش ۲ جنوری ۱۹۳۳). دولو که سال‌ها در ایتالیا ماموریت نموده است با وزارت‌مختاری ایتالیا مناسبات خیلی حسنه دارد و حتی با یکی از آن‌ها، جینو مانچیولی (Gino Mancioli) متخصص امور مالی، که در تنظیم امور مالی افغانستان با حکومت همکاری می‌کند طرح رفاقت و دوستی ریخته است.
در سال‌های ۳۰ ایتالیا خواهان انکشاف مناسبات تجارتی با افغانستان بود و در زمینه حتی با جرمن‌ها رقابت داشت. در ماه دسمبر ۱۹۳۶ ایتالیا مؤفق به فروش ۲۴ فروند طیاره بمب‌افگن به افغانستان گردید در حالی‌که آلمان توانست فقط شش یا هشت فروند طیاره ای مسافربری بالای افغانستان بفروش برساند و انگلیس‌ها تنها هشت طیاره ای بمب‌افگن. ایتالوی‌ها همچنان ماشیندار، موتر‌های زره و تراکتور‌های توپ بر را نیز به اردوی افغانستان عرضه می‌کردند. جانشین دولو در کابل، جورج دیوفور دو له پراد) (Georges Dufaur de la Prade ، حتی به این نظر بود که شاید روزی ایتالوی‌ها جای هیأت نظامی جرمنی را در عرصه ای امور حربی بگیرند (گزارش ۱۰ دسمبر ۱۹۳۶).
در مورد انگلستان، دولو ادیبانه می‌نویسد که این مملکت "با عشوه‌گری" نخواسته است که در کابل سفارت‌‌کبرا داشته باشد. او علاوه می‌کند که انگلستان در افغانستان نه باشنده دارد و نه کدام دلچسپی اقتصادی و نه در پی آن است (گزارش ۱۱ جنوری ۱۹۳۶). در لیسه‌ حبیبیه که قسمتی از دروس به انگلیسی تدریس می‌گردد نیز استادان هندی را فرستاده‌اند.
وزارت‌مختاری انگلیس در حومه‌ شهر واقع است و از ۱۹۲۹ به بعد توسط سر ریچارد رای ماکوناکی (Sir Richard Roy Maconachie) اداره می‌شد. در سال ۱۹۳۵ ویلیام فریزر تتلر (William Kerr Fraser-Tytler)جانشین او گردید و تا سال ۱۹۴۱ در پست خود باقی ماند. در بین اروپاییان، او افغانستان را از همه بهتر می‌شناسد. وی تقریباً همه ای ماموریت‌های خود را در ولایت سرحدی شمال غرب هندوستان سپری نموده است. او در بین سال‌های ۱۹۲۳ و ۱۹۲۴ و در سال ۱۹۲۸ به حیث سکرتر و در بین سال‌های ۱۹۳۲ و ۳۴ به حیث مشاور در وزارت‌مختاری کابل ایفای وظیفه کرده است. گزارشات دیپلوماتیک ارسال شده به فرانسه نشان می‌دهند که او مانند سلف خود یگانه منبع اطلاعاتی معتبر راجع به اوضاع حاکم درقبایل برای هم‌قطاران فرانسوی خود بود چرا که یگانه شخصی بود که در زمینه اطلاعات مؤثق و دست اول داشت. در عین حال با مقامات افغانی، مخصوصاً با محمد‌هاشم خان صدراعظم، نیز محتاطانه مناسبات نزدیک و دوستانه داشت. مردم افغانستان، مخصوصاً مردم کابل و قبایلیان، بنا بر علل تاریخی و به سبب کمک انگلیسان به دستگاه سلطنت از ان‌ها نفرت دارند. اما حکومت افغانستان برای استقرار اوضاع و تأمین امنیت در ساحات قبایلی به کمک انگلیسان به شمول عملیات نظامی ای زمینی و هوایی و طرق پنهان دیگر ضرورت دارد. مثلاً در سال ۱۹۳۱ حکومت انگلیس ۱۰۰۰۰ تفنگ و ۱۸۰۰۰۰ پوند به افغانستان بخشید. همچنان در ختم سال ۱۹۳۲ یا شروع ۱۹۳۳ یک کریدت بالغ به ۷۰۰۰۰ پوند به دسترس افغانستان گذاشت (گزارش ۲ فبروری ۱۹۳۳).
مناسبات ترکیه و افغانستان در اثر تلاش سفیرش، محمد‌شوکت ایسندال، با وجود آن‌که او اکثر اوقات در خارج می‌باشد، بسیار حسنه است. هر دو مملکت می‌کوشند که در امور بین‌المللی از سیاست بی‌طرفی پیروی نمایند و این موجب آن گردید که در ماه جولای ۱۹۳۷ همراه با ایران و عراق موافقتنامه ای عدم تعرض سعد‌آباد را امضاء کنند. بدین ترتیب این چهار مملکت با ایجاد اتحاد اسلامی یک جبهه ای مشترک را در سرحد جنوبی اتحاد شوروی بوجود آوردند. همکاری بین مملکتین توسعه یافته و ضاحب‌منصبان افغان در ترکیه تربیه می‌شوند. همچنان استادان ترک در فاکولته ای طب کابل تدریس می‌کنند. رونی دولو می‌نویسد که با وجود سیاست ضد مذهبی کمال اتاتورک که صدراعظم [محمد‌هاشم خان] با آن مخالف است مناسبات بین مملکتین پی گیر، مستحکم و متکی بر اعتماد متقابل است (گزارش ۱۱ فبروری ۱۹۳۶).
افتتاح وزارت‌مختاری جاپان زیادتر بالای ایجاد روابط تجارتی استوار می‌باشد. امتعه‌ ی جاپانی به سرعت، نه تنها در بازار‌های کابل بلکه در بازار‌های ولایات نیز به دسترس گذاشته شد. از سال ۱۹۳۶ به بعد بورس‌های تعلیمی نیز به دسترس محصلین افغان، مخصوصاً در رشته ای معدن شناسی، گذاشته می‌شود.
افغانستان و فارس در سال ۱۹۲۱ یک معاهده ای دوستی با هم امضاء کردند (در سال ۱۹۳۴ کشور فارس نام خود را به ایران تبدیل کرد) ولی سفارت‌های خود را در جریان سال ۱۹۳۵، پس از آن‌که مناقشات سرحدی و معضله ای آب هلمند در اثر میانجی‌گری ای ترکیه تا اندازه ای فروکش نمود، در پایتخت‌های همدیگر گشودند. در سال ۱۹۳۵ وزیر خارجه‌ ایران از افغانستان دیدن نمود. رونی دولو در مورد می‌نویسد که "چنان می‌نماید که خاطره ای خوبی از این دیدار به جا نمانده باشد" (گزارش ۱۱ جنوری ۱۹۳۶). خیلی امکان دارد که دلیل آن تمایل ایرانیان به داشتن یک نگاه غرورآمیز به افغان‌ها باشد.
از سال ۱۹۳۲ بدین سو اضلاع متحده‌ امریکا مناسبات سیاسی با افغانستان قایم نموده است اما اولین سفیر آن کشور در افغانستان، ویلیام هارنی برووک (William Hornibrook)، که در سال ۱۹۳۵ به دربار کابل معرفی گردید در تهران اقامت دارد. یک دسته از محصلین افغان برای فرا گرفتن تحصیلات عالی، در سال ۱۹۳۲، عازم اضلاع متحده گردید. در سال‌های ۱۹۳۵ – ۱۹۳۶ یک تعداد کار‌های ساختمانی، به خصوص کار ساختمان پل دوشی، توسط یک انجنیر امریکایی سرپرستی می‌شد. در اطراف کابل یک تعداد محدود تراکتور‌های ساخت امریکا نیز به چشم می‌خورد.
اما کشور فرانسه با فرستادن استادان برای مکاتب استقلال و ملالی و با اعطای بورس‌های تعلیمی به شاگردان ممتاز، حضور خود را در این کشور به کمک در عرصه ای کلتوری محدود ساخته است. یک قسمت بزرگ نخبگان این کشور، همانند اعضای فامیل سلطنتی، با زبان فرانسوی بلدیت کامل دارند. هیأت پرشهرت باستان‌شناسی فرانسه، که در سال ۱۹۲۲ توسط الفرد فوشه (Alfred Foucher) ایجاد شده بود، تحت مدیریت ژوزف هاکن با همکاری خانمش ماری (Marie) ملقب به "ریا" و مهندس ژان کارل (Jean Carl) نیز به فعالیت خود در سر ساحه ادامه می‌دهد.
مناسبات بین وزیر‌مختار و هیأت استادان چندان خوب نیست. بعد‌ها دولو اعتراف نمود که مشکلات او با هیأت کم و بیش بیست نفری استادان در کابل خیلی بیشتر از آن‌چه بود که او با ۲۰۰۰۰ هموطنش حین مأموریت در شهر میلان به آن مواجه شده بود. این مناسبات با جانشینان دولو مخصوصاً هنگام وزارت‌مختاری ای ژان باتیست باربیه (Jean-Baptiste Barbier) به اندازه ای تیره گردید که حتی مناسبات با حکومت افغانستان را نیز متشدد ساخت و وزارت خارجه‌‌ فرانسه مجبور گردید که در موضوع مداخله نماید. مدیر مکتب استقلال، اوگوست مومل (Auguste Momal) به مشکل مؤفق به خاموش ساختن غایله گردید. رفتار بی‌باکانه ای تعدادی از استادان و بعضی از همسران‌ شان سبب گردید که از تمدید قرارداد‌های شان به صورت توبیخی امتنا گردد.

 


جو سیاسی: در شماره‌ی آینده می خوانید.
 

 

۱- این هیات در حقیقت از نورستان دیدن نمود مترجم.

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل ۳۶۸     سال  شانـــــــــــــــــــزدهم        سنبله/ میزان ۱۳۹۹      هجری  خورشیدی                             شانزدهم  سپتمبر  اگست  ۲۰۲۰