کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

۱

 

 

۲

 

 

۳

 

 

 

۴

 

 
 

   

ترجمه و تخلیص: غوث جانباز

    

 
اسرار دیپلوماسی
تاریخ روابط دو جانبۀ افغانستان و ایالات متحدۀ امریکا (۱۹۱۹-۱۹۵۵)
مولفین:
G. P. Ezhov P. F. KIRPENKO

 

 

 

فصل اول

سیاست عدم به رسمیت شناختن
 

مقارن همین زمان رهبری افغانستان نیز در قلمرو خویش با دشواری های عظیمی از بابت شورشهایی اقوام وزیر و مسعود مواجه بود. طوریکه قبلاً تذکر یافت محمد نادر خان از آنسوی خط دیورند وارد افغانستان گردید و سپس تخت افغانستان را تصاحب نمود. اکنون با الهام از همین حادثۀ تاریخی خواستند کس دیگری را بر تخت افغانستان بنشانند. تعداد کسانیکه آرزو داشتند در رأس قیام آینده قرار گیرند و متعاقباً تخت کابل را بدست آورند کم نبود. اقوام وزیر و مسعود به قصد تغییر نظام در افغانستان آخرالامر خط فرضی دیورند را عبور نموده داخل افغانستان گردیدند. در برخی از مناطق شورشیان حتی مورد حمایت مخالفین نظام نیز قرار گرفتند. طی زد و خوردهای که جا داشت مهاجمین موفقیت های نظامی را در ناحیۀ خوست داشتند. صرف در نتیجۀ مساعی مشترک حکومات افغانستان و هند برتانوی، منجمله بلوسیلۀ تطمیع ... شورشیان قبول کردند تا از شورش دست بکشند و به محلات بودو باش خویش در آنسوی دیورند برگردند. اندکی بعدتر، در بهار ۱۹۳۸ اقوام وزیر و مسعود مجدداً به هجوم متوسل شدند. اینبار شورش را فردی به نام "پیر شام" رهبری میکرد. " (اسم اصلی این شخص محمد سعد آل گیلانی بود) "پیر شام" از علمای کرام سوریه بشمار میرفت و نماینده ی یکی از طریقت های بزرگ صوفی، "قادریه" بود. شخص مذکور(محمد سعد آل گیلانی) بنابر نسبتی که با ملکه ثریا داشت، قریب دور اعلیحضرت امان الله خوانده میشد. اردوی افغان به کمک ده فروند طیارۀ جنگی شورش وزیری ها و مسعودی ها را متوقف ساخت. قوای هوای برتانیه از فعالیت های نظامی افغانستان حمایت میکرد. در نتیجۀ تلاشهایی معینی، انگلیسها بالاخره توانستند " پیرشام" را در بدل ۲۰هزار پوند سترلینگ تطمیع نموده و در طیارۀ خویش از قلمرو افغانستان بیرون بسازند.(۳۶)
حکومت محمد نادر در سال ۱۹۳۱تلاش ها را بخاطر تأمین روابط دیپلوماتیک با ایالات متحدۀ امریکا از طریق سفارتخانه های خویش در روم و لندن از سر گرفت. تلاشهایی را که محمد نادر خان در دسمبر ۱۹۳۱ در روم در این زمینه انجام داد در خور مکث می باشند. فرستادۀ افغانستان با شارژدآفیر امریکا در روم کرک ملاقات نموده (سفیر در این زمان در روم حضور نداشت) و به موصوف اظهار داشت: " حکومت افغانستان از واشنگتن اطلاع حاصل نموده که ادارۀ امریکا آرزو دارد روابط دیپلوماتیک را با افغانستان برقرار سازد. بنابرین حکومت افغانستان از این امر رضایتمند بوده و آماده است تا روابط دو جانبه تامین گردند و قرار داد مربوطه در زمینه عقد شود."
باید اذعان داشت که این عمل جانب افغانستان نه تنها کاری بود شجاعانه، بلکه در ماهیت خود تلاشی تمام نمایی بود برای برقراری روابط دیپلوماتیک و سایر روابط با امریکا. افغانها سرسختانه آرزو داشتند تا روابط مذکور بالاخره تأمین گردد.
دلچسپ است که جانب افغانستان به اطلاعی اشاره میکرد که وجود نداشت. درعین حال افغانها موضوع تأمین روابط دیپلوماتیک را طوری مطرح میساختند تو گویی افغانستان از طرف ایالات متحدۀ امریکا برسمیت شناخته شده است. شارژدآفیر کرک موضع ملاقات با فرستادۀ افغانستان را به واشنگتن مخابره نمود و در زمینه خواهان هدایت گردید.
 

 

در آستانۀ جنگ دوم جهانی کمیت قوای مسلح افغانستان ۷۰هزار منسوب نظامی بود. محمد نادر خان نظامیان افغان را برای آموزش نظامی ( منجمله برای فراگیری فن پیلوتی) به هند برتانوی، ترکیه، فرانسه و جرمنی اعزام میداشت. هدف اساسی قوای مسلح را مانند دورۀ امیر عبدالرحمن خان تأمین امنیت و ثبات در داخل کشور تشکیل میداد. (۳۴)
محمد نادر خان برخلاف انتظار، پس از به قدرت رسیدن در تعمیل سیاست داخلی خویش محافظه کارانه تر عمل کرد. نادر خان عمداً و با نمایش تمام با علمای دین در مورد مسائل کشوری اعم از اجتماعی، سیاسی، معارف وغیره به مشوره می نشست. شاه عنعنات و مواذین دینی را پیرامون مؤقف زن در اجتماع، و چگونگی ظاهر زن را مجدداً جاری ساخت، به تن نمودن چادری کار حتمی شد. طرفداران سیاست عصری سازی افغانستان که شاه امان الله آنرا پیش میبرد یا مجبور به فرار میشدند، یا تبعید میگردیدند و یا هم به قتل میرسیدند. در قانون اساسی ۱۹۳۳ صلاحیت های عظیمی به پادشاه و روحانیت تسجیل یافتند. صلاحیت های روحانیون بیشتر از دوره های امان الله خان، حبیب الله خان و حتی عبدالرحمن خان بود. (۳۵)
هنگام زمامداری محمد نادرخان (۱۹۲۹- ۱۹۳۳) همکاری ها با دول خارجی آغاز گردیده و انکشاف بعدی یافتند. دست اندرکاران نظام جدید افغانستان کوشش میکردند دست آوردهای کشورهای دیگر را ساختارهای عنعنوی، اجتماعی و دولتی افغانستان وفق دهند.
در دورۀ محمد نادر خان و متعاقباً در زمان سلطنت پسر وی، محمد ظاهرشاه، نزدیکی قابل ملاحظۀ با انگلستان صورت گرفت. از برکت سیاست اجتناب از حمایت پشتونها در هند برتانوی، انگلیسها توانستند مواضع خویش را در ایالت سرحدی شمال- غربی (خیبر پختونخوا امروزی) استحکام بخشند. محمد هاشم خان، برادر محمد نادر خان که حین زمامداری محمد ظاهر شاه سمت صدراعظم افغانستان را الی ۱۹۴۶ بدوش داشت و دولت را با " دستان آهنین " اداره میکرد، سعی نمود روابطش را با انگلیسها حتی بیشتر از برادرش (محمد نادرخان) نزدیک بسازد.
پالیسی صدراعظم هاشم خان برخاسته از علل آتی بود:
بی باوری در برابر اتحاد شوروی. هاشم خان قبلاً به حیث سفیر افغانستان در مسکو ایفای وظیفه نموده بود و این درست برابر با زمانی بود که ستالین برای استحکام حاکمیت اش سیاست " پاک سازی " را با شدت و حدت تمام پیش میبرد. هاشم خان از جزئیات روش های ستالینی و همچنان از اشتراکی ساختن اقتصاد، آنهم بطور جبری بخوبی آگاه بود.
حکومت هاشم خان مکلف گردید " مبارزین هندی " را از قلمرو افغانستان بیرون کند و تعهد نمود که به اقوام ماورای سرحد با هند برتانوی اجازه ندهد تا در فعالیت های ضد برتانیه اشتراک ورزند. افغانستان و ادارۀ برتانوی ها در هندوستان یکجا در سرکوبی قیامهایی اقوام پشتون در قلمرو افغانستان و هندوستان سهم میگرفتند.
در سال ۱۹۳۶ قیام بزرگی قوم وزیر در امتداد خط دیورند آغاز گردید. در برخی از موارد تعداد قیام کنندگان بیش از ۸۰۰ الی ۱۰۰۰ تن نمی بود... اما برتانوی ها الی ۵۰هزار نیروی مسلح را برای سرکوبی آنها سوق میدادند. تلفات انگلیسها در دسمبر ۱۹۳۷مقرب به یک هزار نفر بود، و این در حالیکه برتانوی ها بصورت گسترده از قوای هوایی نیز کار میگرفتند.
 

احتمال احراز مجدد تخت از طرف شاه امان الله مورد پذیرش انگلیسها نبود و بنابر همین دلیل فعالیت گروه های مسلح طرفدار شاه در ولایت شمال افغانستان آنها را نگران ساخته بود.
انکشاف اوضاع نشان داد که برتانوی ها توانستند عملیات دو بعدی را در افغانستان پیاده سازند. در قدم اول پادشاه افغانستان را که برایشان نامطلوب بود از تخت دور ساختند و سپس بچۀ سقاء را بدست خود افغانها از بین بردند.
حکومت انگلستان به محمد نادر خان مبلغ ۱۷۵ هزار پوند ستیرلینگ به عنوان تحفه تحویل داد، ۱۰ هزار میل تفنگ مارک "اینفیلد" به او سپرد و به وی (نادر خان) کمک کرد تا به قلمرو افغانستان برسد. حین توقف در قلمروی هند برتانوی جنرال محمد نادر لشکر خود آمادۀ هجوم ساخته و سپس به کمک آن حبیب الله را از تخت دور کرد. (۳۲)
در نتیجۀ تغییر نظام در افغانستان (به قدرت رسیدن محمد نادر خان) روابط با اتحاد شوروی به سردی گرائیده و حجم ارتباطات با آن کاهش یافت. در عین زمان روابط با انگلستان پُر رنگتر گردیده نفوذ آن بالای افغانستان بیشر شد.
در خُور تذکر استکه ادارۀ بچۀ سقاء تلاش بخرچ میداد تا از جانب سائر کشورها برسمیت شناخته شود، و به همین علت با خارجی ها از در حسن نیت پیش آمد صورت میگرفت. خارجی ها در اخیر سالهایی بیست سدۀ بیستم در افغانستان به کثرت حضور داشتند. معلومات دست داشته نشان میدهد که به علت شروع جنگ های داخلی در کشور طیاره های قوای هوایی برتانیه بیش از ۵۰۰تبعۀ خارجی را که عمدتاً دیپلوماتان و متخصصین بودند از افغانستان به هند برتانوی انتقال دادند.
در اوضاع و احوالی که افغانستان درگیر جنگ داخلی گردیده بود دیپلوماتان کشورهای ترکیه، فارس، و اتحاد شوروی ایستادگی خاصی از خود نشان دادند. نمایندگی های سیاسی کشورهای متذکره کمافی السابق به فعالیت خویش در کابل ادامه دادند. جرمنی قنسول خویش را از کلکته به کابل فراخواند تا به حیث شارژدآفیر آنکشور در افغانستان ایفای وظیفه نماید. پس از مغلوبیت شورشیان ( طرفداران حبیب الله) در ماه اگست ۱۹۲۵ در قلمرو افغانستان صرف سی تبعۀ خارجی حضور داشت، که از آنجمله ۱۴ تن آن کارمندان سفارت اتحاد شوروی بودند. (۳۳)
محمد نادر خان زمانی به قدرت رسید که کشور در منجلاب هرج و مرج و بی نظمی غوطه میزد. در ولایات شمالی افغانستان دسته های از " باسماچ " ها که از بابت فشار اردوی سرخ بر آسیایی مرکزی، از آنسوی سرحد فرار کرده و در قلمرو افغانستان جابجا شده بودند. رهبری گروه های "باسماچ ها" را شخصی به نام ابراهیم بیگ به عهده داشت که بدون وقعی و توجهی به حکومت مرکزی افغانستان در کابل، در هر فرصت مناسبی به خاک اتحاد شوروی هجوم مسلحانه میبرد.
از طرف دیگر حلقاتی در برخی از اقوام کشور هنوز هم از اوامر حکومت مرکزی سرکشی میکردند و به گونۀ به مقاومت شان ادامه میدادند. بطور مثال هرات هنوز تحت نفوذ طرفداران بچۀ سقاء قرار داشت. خزانۀ دولتی تهی بود، دستگاه دولتی و اردو منهدم گردیده بودند. نادر خان به منظور رفع تمام مشکلات موجود، ایجاد مجدد اردو را در مرکز توجه خود قرار داد. تشکیل اردو در سال ۱۹۳۳ به ۴۰ هزار نفر تقرب کرد، در حالیکه رقم مذکور حین زمامداری شاه امان الله از ۱۲ هزار نظامی تجاوز نمیکرد.

 

در دربار شاه امان الله دو گروه عرض وجود نموده بود. در رأس یکی از این گروه ها که از اصلاحات شاه حمایت میکرد محمد ولی خان قرار داشت. طوریکه قبلاً تذکر یافت محمد ولی خان در ادارۀ امان الله خان معمولاً مأموریت های دیپلوماتیک را در کشورهای اروپایی و امریکا انجام میداد. گروه دوم را محمد نادر خان و برادرانش رهبری میکردند. جنرال محمد نادر از توانمندی و نفوذ اقوام و روحانیون در افغانستان و اینکه اقشار متذکره علیه اصلاحات هستند بخوبی ملتفت بود. نادر خان به آن عقیده بود که در مسیر عصری ساختن کشور باید از احتیاط کار گرفته شود و توصیه میکرد که برای همواری نارضایتی ها در کشور باید از راه و رسم عنعنوی و معمول مانند جرگه های بین الاقوامی وغیره استفاده صورت بگیرد. استفاده از زور باید در حل و فصل اینگونه مسایل کاملاً منتفی گردد.
جنرال محمد نادر خان در عین حال تأکید میکرد که برای حفظ ثبات در کشور و استفاده از شیوه های سنتی برای رفع معضلات جاری به یک اردوی قوی ضرورت است. موجودیت یک اردوی نیرومند برخی از اقوام را واخواهد داشت تا از عدم اطاعت پذیری خودداری نمایند. محمد نادر خان، قهرمان جنگ سوم افغان- انگلیس ( موصوف هنگام جنگ سپهسالار قوای مسلح افغانستان و متعاقباً وزیر جنگ ( وزیر دفاع) بود). نادر خان یکی از مخالفین شاه امان الله در رابطه به کاهش کمیت اردو بود. در شروع ۱۹۲۴ جنرال نادر خان از هدایت شاه امان الله مبنی بر سرکوبی شورش قوم منگل سرپیچی کرد و از آن به بعد روابطش با شاه به تیرگی گرائید. نادر خان در اپریل همان سال به حیث سفیر افغانستان در فرانسه به آنکشور فرستاده شد. دیری نگذشت که محمد نادر خان از سمت سفیر افغانستان در پاریس نیز استعفاء داد و در آن شهر در موقف یک شخص عادی به زندگی پرداخت. در عین زمان برادر نادر خان، محمد علی خان بجای وی در کشور به حیث وزیر دفاع از طرف شاه تقرر یافت. (۳۰)
جنرال نادر خان و سه برادرش: محمد هاشم خان، شاه ولی خان و شاه محمود خان ( آنها نیز در فرانسه اقامت داشتند ) در فبروری ۱۹۲۹ به پیشاور آمدند.
پیشاور در آن ایام از طرف برتانوی ها ایالت شمال غربی هند برتانوی نامیده میشد و یکی از شهرهای پشتون نشین بود. محمد نادر خان و برادران وی در پیشاور به تنظیم نیروهای مسلحانۀ خویش پردختند. اولین دسته های نیروهای مزبور در شروع مارچ ۱۹۲۹خط دیورند را به مقصد کابل عبور نمودند. صرف نظراز جفای برخی از اقوام، مقاومت دسته های بچۀ سقاء درهم شکسته و آنها مغلوب شدند. لشکر جنرال محمد نادر خان کابل را به تصرف خویش درآورد. بچۀ سقاء خود را تسلیم فاتحین نمود ولی هیچگونه ترحمی ندید و بزودی با هفده تن از طرفدارانش اعدام گردید. برخی از طرفداران مسلح شاه امان الله در شمال کشور از جنرال نادر خان به امید آنکه موصوف شاه مخلوع افغان را به تخت برگرداند از او حمایت نمودند. نادر خان نیز اشاره میکرد که هدف اش برگردانیدن مجدد شاه به تخت است. پس از آنکه جنرال نادر خان بتاریخ ۱۶ اکتوبر به کابل رسید یک روز بعد (۱۷اکتوبر ۱۹۲۹) جرگۀ نمایندگان دسته های نظامی اقوام، موصوف را به حیث پادشاه افغانستان اعلام نمودند. (۳۱)
حمایت انگلیسها از نادر خان نقش عظیمی را در پیروزی وی بازی کرد. انگلیسها از هر آنکسی که خواستار سرنگونی شاه امان الله میبود حمایت میکردند. در عین حال بی نظمی و انارشی هنگام حکومت داری حبیب الله، بی سوادی، غیر قابل پیش بینی بودن و فقدان استعداد بچۀ سقاء در مسایل مربوط به ادارۀ دولت انگلیسها را وحشت زده میساخت.

 

دسته های طرفدار حبیب الله در ماه نوامبر (۱۹۲۸) به کابل هجوم بردند، جنگ و نبردها طی نوامبر و تمام ماه دسمبر در پایتخت ادامه داشتند. امان الله خان تخت شاهی را به برادر بزرگش عنایت الله خان واگذار کرده (عنایت الله خان شوهر دختر ارشد محمود طرزی، وزیر امور خارجۀ کشور بود) و در آغاز جنوری ۱۹۲۹ با عده ای از طرفداران خود در موتر رهسپار قندهار گردید. شاه جدید(عنایت الله خان) صرف سه روز بر تخت باقی ماند و سپس همراه با خانواده اش کشور را ترک گفت. طرفداران بچۀ سقاء از موقع استفاده نموده کابل را به تصرف خویش درآوردند. در این میان شاه امان الله کوشش های را بخاطر برگرداندن قدرت بخرچ داد. او توانست لشکری معدودی را که چندان خوب مسلح نبود جمع آوری نموده و برای حصول مجدد تخت به صوب کابل حرکت کرد. در حوالی غزنی مخالفین شاه در برابر لشکر وی قرار گرفته و آنرا مغلوب ساخت. شاه مخلوع افغانستان از آنجا عازم هندوستان گردید. پس از رسیدن به شهر بمبی رهسپار ایتالیا شد. پادشاه ایتالیا بدون بروز علاقمندی خاصی از امان الله خان پذیرایی نمود. قابل تذکر است که محمود طرزی، قریب نزدیک و مشاور شاه امان الله سعی کرد تا امان الله را از برنامۀ حمله بر کابل منصرف بسازد، چون میدانست که نقش اساسی را در برطرفی وی از تخت برتانیۀ کبیر بازی نموده بود. (۲۶)
اتحاد شوروی نیز به نوبۀ خود شاه امان الله را فرامیخواند تا تخت را رها نکند و به وی وعده های کمک میداد. مسکو در این زمینه عملاً داخل اقدام شد و لشکری ۸۰۰نفری اردوی سرخ را که یونیفورم نظامیان افغانی به تن داشت داخل افغانستان ساخت. لشکر شوروی ها را توپخانه و قوای هوایی همراهی میکرد. اما نیروی متذکره کافی نبود و شاه امان الله هم دیگر از قدرت دست کشیده بود. افزون بر آن اوضاع بین المللی نیز به سود اتحاد شوروی نبود. مسکو درک میکرد که مأموریتش میتواند عواقب ناگوار و منفی به بار آورد، بنابرین قوای خود را به کشور برگرداند. (۲۷)
بچۀ سقاء در این میان خود را امیر اعلام نموده و کشور را بلافاصله در منجلابی از بی نظمی و هرج و مرج مغروق ساخت. تمام کُرسی های مهم حکومتی را امیر جدید بدون توجه به ظرفیت ها و توانمندی های مسلکی میان اقارب و رفقای نزدیک خود تقسیم کرد.
از جمله ی هشت وزیر کابینۀ حبیب الله چهار تن آن (به شمول شخص خودش) بیسواد بودند. مورد مذکور و همچنان دلایل عدیدۀ دیگر سبب گردیدند تا مقاومت در برابر حبیب الله اوج بگیرد. هستۀ مرکزی مخالفت ها و مقاومت را گروه مصاحبین تشکیل داد. در این گروه محمد نادر خان و پنج برادر وی محمد عزیز خان، محمد هاشم خان، شاه ولی خان، شاه محمود خان و محمد علی خان قرار داشتند. (۲۸) تحت رهبری و ادارۀ این گروه اقوام مختلف متدرجاً برای مبارزه با حبیب الله متحد میگردیدند. مصاحبین محمد نادر خان را به حیث رهبر خود برگزیدند. (۲۹)

 

اصلاحات
نظریاتی را که شاه امان الله برای عصری ساختن کشور پیشنهاد میکند برای جامعۀ افغانی نهایت پیشرفته است. در نتیجۀ اقدامات مذکور از محبوبیت وی به شدت کاسته شد. شاه صرف از حمایت حلقۀ کوچکی در داخل دربار برخوردار بوده، در حالیکه اکثریت مطلق مأمورین دولت و مردم عادی دیگر هیچگونه اصلاحات را نمیخواهند و آنرا مضر می پندارند. در عین حال شایعات و آوازه های که در محلات دور دست میان مردم پخش میشود به حدی حقایق را وارونه جلوه میدهند که برخی افراد حتی سلامت تعقل شاه امان الله را مورد سؤال میبرند. افغانهایی فاقد سواد (اکثر افغانها سواد ندارند) توانایی درک و هضم اندیشه های جدید را با سرعت و شدتی که شاه امان الله میخواهد آنها را در عمل پیاده نماید، ندارند.
تحولاتی که شاه امان الله مشتاق تطبیق آنهاست با طرز زندگی نود در صد مردم این مرزو بوم سازگاری ندارد. اصلاحات در میان مردم محبوبیت ندارد. مردم هراس دارد که اصلاحات با زور سر نیزه بالای شان عملی خواهد شد.
ملاها
شاه امان الله روش تخریب موقف روحانیون را در پیش گرفته است. ملاها دیگر بخوبی میدانند که برای حفظ حداقل اعتبار و نفوذ قبلی خویش باید بدون هرگونه تعلل به مبارزه بپردازند. طوریکه دیده میشود شاه تا حدود زیادی رسوم دینی را رعایت نمیکند و کمتر به مسجد میرود. قوت قابل ملاحظۀ روحانیون هنوز هم در افغانستان پابرجاست. در صورت توسل آنها به شورش ناآرامی ها منحصر به یک ولایت نخواهند ماند.
قشر مأمورین
خارج از حلقۀ تنگ درباریان، از شاه امان الله و سیاست اصلاح طلبانه اش معدود کسانی حمایت میکنند. بسیاری از اقدامات اخیر شاه منافع مأمورین دولتی را متضرر میسازد. بطور مثال حذف رسم مروج تعدد زن، تعلیم الزامی برای دختران مأمورین دولتی، مبارزه با فساد اداری و رشوه ستانی و نظارت از سطح زندگی مأمورین و کارمندان دولتی. (۲۳)

در چنین یک دورۀ حساس و پیچیدۀ تاریخ افغانستان، برتانیۀ کبیر هدف سرنگونی شاه اصلاح طلب افغان را دنبال میکرد. غرایض و عادات امپراتورماآبانۀ لندن بیشتر از آن بود تا به مساعی کشور دیگر بخاطر انکشاف و استقلال احترام گذاشته بگذارد. انگلیسها هیچ چیز را فراموش نکرده بودند و هیچ چیز را نبخشیده بودند.
هنگام اقامت شاه امان الله در اروپا شبکه های تبلیغاتی برتانوی تصاویر ملکه ثریا را بدون رو سری در جمع از افراد خارجی جعل نموده پخش کردند.(۲۴) روحانیون و سایر محافظه کاران که مخالف اصلاحات شاه بودند از تصاویر جعل شده و سایر موارد به ضد شاه امان الله استفاده میکردند و آنرا شرم برای شخص شاه و ملکه و مخالف ارشادات دین اسلام می نامیدند. شایعات و جعلیات در مورد آنکه گویا شاه "بی خدا" آورندۀ تمام بدبختی ها و و غمها می باشد سرتاسر کشور را فراگرفته بود. میگفتند شاه از اروپا با خود ماشینی آورده که از اجساد انسانها صابون تولید میکند. تبلیفات خصمانه پی در پی تأکید میکردند که گویا شاه ضد اسلام و ضد خدا است. (۲۵)
اوضاع متشنج باعث بروز شورشها در شمال و جنوب کشور گردید. در نوامبر ۱۹۲۸ اغتشاش قوم شینواری در شرق افغانستان آغاز گردید. قصر شاهی و دفتر قنسولی برتانیه در شهر جلال آباد به آتش کشیده شدند. آتش زدن دفتر قنسولی برتانیه برای انگلیسها که برنامۀ سرنگونی شاه امان الله را طرح ریزی نموده بودند غیر مترقبه بود. شورشها در شرق به شدت سایر بخش های کشور را نیز دربرمیگرفت. دسته های از شورشیان به سوب پایتخت کشور، کابل حرکت کردند. شاه امان الله به اردو ام کرد تا در برابر اغتشاشیون ایستادگی کند، ولی نظامیان برعکس به شورشیان پیوستند و پایتخت عملاً بی دفاع باقی ماند.
اما تهدید اصلی را شورشی که در شمال کابل رخ داد در قبال داشت. سرکردگی شورش مذکور را فردی به نام حبیب الله (مشهور به بچۀ سقاء) که از ناحیۀ " کلکان " برمیخاست به عهده داشت. لقب "بچۀ سقاء" بدان معنی بود که حبیب الله از سطوح پائین جامعه برمیخاست. در زندگی حبیب الله اتفاقاتی گوناگونی رخ داده بودند: زمانی پیشخدمتی در چایخانه بود، به ارتکاب سرقت از مغازه یازده ماه را در محبس سپری نمود، زمانی هم پیشۀ باغبانی داشت. حبیب الله مدتی سه سال را در اردو گذراند و در آنجا تا سرحد خورد ضابطی رسید ولی هنگام اغتشاش سال ۱۹۲۴ وظیفه اش را ترک نموده و از اردو فرار کرد.

 

۱. اصلاحات شاه برای عصری سازی کشور هزینۀ عظیم میخواهد.
۲. اصلاحات، مخالفت شدید و مقاومت حلقات محافظه کار، روحانیون و سائر اقشار را در جامعۀ افغانی برمی انگیزد. مخالفت ها حتی در داخل خانوادۀ شاهی نیز به نظر میخورند. انتقادهای زیادی در رابطه به ظاهر شدن زنان بدون چادری در اجتماع ابراز میگردد، تأسیس مکاتب مختلط دختران و پسران، الزامی ساختن پوشیدن لباس اروپایی در شهر کابل نیز مواردی اند که باعث مخالفت شده است. برنامۀ آموزشی برای کوچی ها نیز مورد انتقاد قرار گرفت. مطابق این برنامه معلمین مکلف ساخته میشوند تا همراه با کوچی ها تغییر مکان بدهند...
۳. ادارۀ شاه امان الله توجه اندکی را برای تأمین نیازهای مادی منسوبین اردو مبذول میدارد. این معضل به نوبۀ خود تعهد و وفاداری نظامیان را به شخص وی زیر سؤال میبرد.
برخی اسنادی که از طرف وزارت امور خارجۀ برتانیۀ کبیر افشاء ساخته شد تصور دلچسپی را از اوضاع افغانستان در اخیر سالهایی ۲۰ سدۀ بیستم بدست میدهد.
بطور مثال در گذارش جگړن (روود)، آتشۀ نطامی برتانیه در کابل که عنوانی سفیر آنکشور هیمفری (در کابل) بتاریخ ۲۲ اکتوبر ۱۹۲۸ ترتیب یافته تحلیل مفصل از اوضاع دولتی و جامعۀ افغانستان بعمل آمده است. سفیر هیمفری پس از مطالعۀ گذارش و درک اهمیت، گذارش را به وزارت امورخارجه، به لندن فرستاده بود.
" گذارش روود " از چهاربخش تشکیل یافته و هر یک آن ارزیابی دقیقی را از عرصه های مختلف جامعۀ افغانستان بدست میدهد. محتویات " گذارش دوود" :
اوضاع عمومی
۱. پس از برگشت شاه امان الله بتاریخ اول جولای (۱۹۲۸) از مسافرت، اقتصاد کشور نهایت دگرگون گردیده بود. اقدامات شاه (هدف اصلاحات است) بیشتر به نفع دشمنان او هستند. چنین یک اوضاع حالتی را بوجود خواهد آورد که تمام برتری ها بدست سران قیام کنندگان خواهد بود، اگر قیامها و شورشها شروع شوند.
۲. اردو ناراضی است، ملاها روحیۀ آشکار خصمانه دارند. مردم در هراس به سر میبرند، در صورت بروز اغتشاش در خزانۀ دولت پول برای تمویل عملیات سرکوبگرانه وجود ندارد. طبقۀ حاکم در حالت تردد به سر میبرد. آمار و معلومات دست داشته نشان میدهند که سرکوبی اغتشاشات چندی قبل در خوست (5) میلیون پوند هزینه برداشته بود.
۳. همین اکنون اوضاع در خوست و کندهار متشنج تر از هر جای دیگر است. در صورت شروع قیامها، آنها به نقاط دیگر افغانستان هم گسترش خواهند یافت.
۴. احتمالاً قتل شخص شاه را باید بیشتر هراس داشت تا وقوع قیامها را؛ به دلیل آنکه دشمنان او میتوانند بپندارند که اینکار ساده تر است و این مشکل (از میان برداشتن شاه) به سهولت رفع میشود. قتل شاه و شروع شورشها را باید هر لحظه انتظار داشت.
۵. دولت شوراها در تشدید اغشاشات و ناآرامی ها در افغانستان کدام نقشی ندارد.
اردو
شاه امان الله هیچگاه توجه لازم را به نیازهای اردو معطوف نداشته است. او هیچگاه اقدامی را برای تقویۀ وفاداری به شخص خود در میان نظامیان انجام نداد، این موضوع قابل اهمیت و در خور مکث است. هر سرباز ماهانه (۱۴) روپیه از خزانۀ دولت دریافت میدارد. این مبلغ نهایت تمسخرآمیز است. در گذشته ها عساکر اجازه داشتن برای افزایش عواید خویش، موازی با خدمت زیر بیرق به کارهای دیگر مانند بوت دوزی، سنگ کشی، مزدورکاری، خدمۀ شخصی وغیره بپردازند. در ادارۀ شاه امان الله کارهای موازی برای سربازان ممنوع قرار داده شده است. کاغوش های فرسودۀ عساکر از قشله ها برداشته شده ولی در عوض آن چیزی آباد نمیشود. سربازان اکثراً مجبور میباشند در خیمه ها به سر ببرند. وضعیت مذکور مخصوصاً در شب های سرد و هولناک زمستان کابل جانگداز می باشد. خریداری چوب برای تسخین به دلیل قیمتی بودن عملاً ناممکن است. رویه و طرز معاشرت افسران با سربازان نهایت تحقیر آمیز و حتی بی رحمانه است. در چنین اوضاع و احوالی احتمال زیاد میرود که منسوبین اردو از اغتشاشیون حمایت کند.
مالیات
کمبود پول و تداوم عدم دسترسی به طُرق رفع این معضلۀ جدی علایم بی اعتمادی را نه تنها میان تجار به میان آورده بلکه مأمورین دولتی نیز از آن رنج میبردند. بلندی سطح زندگی مأمورین دولتی با معاشات پائین شان قابل مقایسه نیست: مأمورین در ویلاها به سر میبرند، موتر دارند و لباسهایی قیمتی به تن میکنند.
شاه امان الله مبارزه را با رشوه ستانی به راه انداخته است تا بدین ترتیب منابع تجمل گرایی مأمورین را از بین ببرد. تطبیق اصلاحات شاه هزینه بردار هست، موجودیت نمایندگی های دیپلوماتیک افغانستان در کشورهای دیگر یکی از نمونه های مصارف عظیم خزانۀ دولتی بشمار میرود. حجم کُلی پرداخت معاشات خارجی های که در کشور کار میکنند نیز سالانه به ۷۵ هزار پوند میرسد که مبلغ قابل ملاحظه می باشد. مالیات از بابت مصارف نیز روبه افزایش است و مردم آنرا اضافی میدانند.

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۲۲۱                            سال دهم                             اسد           ۱۳۹۳  خورشیدی               اول اگست  ۲۰۱۴