کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 

 

۲

 

 

۳

 

 

 

 

 
 

   

ترجمه و تخلیص: غوث جانباز

    

 
اسرار دیپلوماسی
تاریخ روابط دو جانبۀ افغانستان و ایالات متحدۀ امریکا (۱۹۱۹-۱۹۵۵)
مولفین:
G. P. Ezhov P. F. KIRPENKO

 

 

فصل اول

سیاست عدم به رسمیت شناختن

در زمان مورد بحث، دسته های معلمین فرانسوی و آلمانی در افغانستان حضور داشتند و مصروف تدرس بودند.
پس از انعقاد معاهدۀ تجارتی میان افغانستان و برتانیۀ کبیر بتاریخ ۵ جون ۱۹۲۲ سفارت خانه های جانبین در پایتخت های دو کشور شروع به فعالیت نمودند. (۱۷) معاهدۀ مذکور دست افغانستان را در انعقاد معاهدات تجارتی با سایر کشورها آزادتر ساخت. تعداد کشورهائیکه (در آسیا و اروپا) افغانستان با آنها روابط دیپلوماتیک برقرار میکرد رو به افزایش بود. اما موضع امریکا همچنان بدون تغییر باقی مانده بود.
برخلاف مقامات رسمی امریکا، برخی از تجار و حلقات ذینفع از حکومت میخواستند تا روابط همه جانبه را با افغانستان تأمین کند. خانمی به نام جین وانکوویر در سال ۱۹۲۳ به افغانستان سفر کرد. پس از برگشت به امریکا، وانکوویر نامۀ به آلن دالیس که در آنزمان مأمور وزارت امور خارجۀ امریکا بود نوشت و از وی خواست تا حکومت امریکا توجه و دلچسپی بیشتری به افغانستان مبذول بدارد و کشور مذکور را به رسمیت بشناسد. (۱۸)
هیری گوتفیلد یکی از وکلای مدافع و باشندۀ سانفرانسیسکو در سال ۱۹۲۶ کمپنی مشترک تجارتی افغان- امریکا را ایجاد کرد. موصوف ( به همکاری سناتور شورتریج از کالیفورنیا) نیز بر وزارت امور خارجۀ امریکا فشار می آورد تا افغانستان برسمیت شناخته شود و بدین ترتیب شرایط بهتری برای فعالیت تجار امریکایی در افغانستان فراهم گردد. هیری گوتفیلد در سال ۱۹۲۸به افغانستان سفر کرد و حتی موفق شد که با شاه امان الله ملاقات نماید و امتیازاتی را برای تجارت مواد سوخت بدست بیاورد. اما عزل شاه امان الله از قدرت پلان های گوتفیلد را برهم زد. (۱۹)
در سال ۱۹۳۱ اداوارد دالچین نمایندۀ کمپنی " جون کلیگمان اند ساس " ( شرکت مشهور تولید پشم ) به کابل آمد و کوشش کرد حق انحصاری تجارت قره قل را بدست بیاورد. قره قل افغانستان در آن ایام در اکثر کشورهای اروپایی سرزبانها بود و بخوبی بفروش میرسید. اما مقامات افغان به این معامله تن ندادند.
در نیمۀ دوم سدۀ بیستم، شاه امان الله سعی کرد مواضع بین المللی افغانستان را تحکیم بخشد. او میخواست سرمایه گذاری های خصوصی خارجی در اقتصاد کشور بیشتر شود و کشور به طرف عصری شدن برود. شاه امان الله آرزو داشت شخصاً از نزدیک با طرز زندگی و سیستم اقتصادی کشورهای غربی آشنا شود. روی همین ملحوظ از دسمبر ۱۹۲۷ الی جولای ۱۹۲۸ به مسافرت طویل المدتی جهانی شروع کرد. طی این سفر او از کشورهای هندوستان، مصر، ترکیه، ایران، ایتالیا، فرانسه، بلجیم، اتریش، جرمنی، انگلستان، پولند اتحاد شوروی بازدید بعمل آورد. اگر مسافرت به هندوستان را در نظر نگیریم این اولین سفر شاه امان الله بخارج از کشور بود. در پایتخت های دول اروپایی به استثنایی لندن از شاه امان الله استقبال با شکوه و گرم صورت گرفت. روسای جمهور و پادشاهان بخاطر دعوت از شاه افغان و هیأت همراهش با یکدیگر رقابت میورزیدند و حتی خبر میدادند که تمام مصارف سفر و اقامت را به دوش میگیرند. در نتیجۀ این بازدید های تاریخی شاه امان الله توانست روابط دیپلوماتیک را با کشورهای فنلند، لاتوویا، لائیبیریا، پولند، سویس، مصر و جاپان تأمین نماید. قبل از آن افغانستان روابط دیپلوماتیک را باروسیه (۱۹۱۹)، ایران (۱۹۲۱)، برتانیه کبیر (۱۹۲۲)، ترکیه (۱۹۲۲)، ایتالیا (۱۹۲۲)، و فرانسه (۱۹۲۳) برقرار نماید. (۲۰)
در برنامۀ مسافرت شاه امان الله بازدید از ایالات متحدۀ امریکا گنجانیده نشده بود. اما هنگام اقامت در روم شاه امان الله تصمیم گرفت در پروگروگرام بازدید ها تغییر وارد کند. بتاریخ ۱۳ جنوری ۱۹۲۸ نمایندۀ هیات افغانی در روم به سفارت امریکا فرستاده شد و خبر داد که شاه افغانستان آرزو دارد رسماً از امریکا بازدید بعمل بیاورد. تلگرامی که متعاقباً به امضای سفیر امریکا در روم به واشنگتن مواصلت کرده بود و در آن از سفر احتمالی شاه افغان خبر داده میشد همه را دست و پاچه ساخت. وزیر امور خارجه امریکا فرانک کیلوگا در این زمان در واشنگتن قرار نداشت، در حالیکه جواب باید بلافاصله داده میشد. در کتاب خاطرات زوج پاولاد ( که از آن قبلاْ یادآوری صورت گرفت) آمده است که در راه سفر شاه امان الله به امریکا بیشتر بندش های تخنیکی وجود داشتند تا مسایل دیگر. تا سال ۱۹۲۸ هیچگاه شاهان و مامورین درباری به ایالات متحده امریکا رسماً سفر ننموده بودند. افزون بر آن هزینه های همچو بازدید های پر شکوه نیز در بودیجه دولتی در نظر گرفته نشده بود.

 

نادر خان طرح معاهدۀ دو جانبۀ افغان- امریکا را به سفیر آنکشور مقیم پاریس سپرد. اما طرح مذکور پس از رسیدن به واشنگتن ناپدید گردید. (۱۳)
کابل در عین زمان به دیپلوماتهایی خود در لندن رهنمود های معینی داد. در رهنمود ها ضمناً قید گردیده بود تا با دیپلوماتهایی امریکایی روابط حسنه برقرار نمایند و آنها را تشویق کنند تا بالای حکومت خویش فشار بیاورند که افغانستان را برسمیت بشناسد. دیپلوماتهایی امریکایی در بسیاری از کشورها نمیدانستند در برخوردها با افغانها چگونه روشی را در پیش بگیرند و در این زمینه از وزارت خارجۀ خویش طالب هدایت میشدند. در رهنمود های واشنگتن به دیپلوماتهای امریکایی توضیح داده میشد که هنگام گفتگو با افغانها از موضوعی به رسمیت شناختن این کشور حاشیه بروند، ولی در متباقی، روابط دوستانه و نیک را با افغانها حفظ نمایند. (۱۴)
امریکا با تمام بی تفاوتی که از خود در برابر افغانستان نشان میداد، بمجرد آنکه در سال ۱۹۲۴ از امتیازات دولت فرانسه در مسألۀ حفریات باستان شناسی در قلمرو افغانستان آگاهی یافت، اعتراض خود را در این مورد اعلام نمود. حکومت فرانسه در جواب به اعتراض خاطر نشان ساخت که با نظر واشنگتن موافقت دارد، ولی تعدیلات در معاهده اکنون دشوار است، بنابرین بگذار قرار داد بحال خویش باقی بماند. فرانسه به جانب امریکا پیشنهاد میکرد تا در سه حوزۀ دیگر که فرانسوی ها در آن اشتغال ندارند به حفریات باستان شناسی بپردازد. (۱۵)
شاه امان الله که طرفدار اصلاحات سریع و عصری ساختن کشورش بود، در نیمۀ اول سالهایی ۲۰ سدۀ بیستم برخی از اصلاحات را عملی ساخت. اصلاحات در معارف، اعزام جوانان افغان برای تحصیل به خارج از کشور، ایجاد مکاتب اناث ( تحت حمایت و توجه مستقیم ملکه ثریا و والدۀ ایشان) نقش برجسته را در مسیر مدرنیزه ساختن کشور بازی کردند. اصلاحات تا حد قابل ملاحظۀ صلاحیت های حقوقی و تدریسی روحانیون را محدود میساخت. در کشور وزارت خانه های عدلیه و معارف که باید امور قضایی و تعلیم و تربیه را پیش میبردند تأسیس گردید. زمین های متعلق به اوقاف به مالکیت دولت درآمدند. صلاحیت های حرفوی روحانیون ( ملاها ) را آزمون مسلکی تثبیت میکرد. قانون جدید حق زن را برای دریافت دارایی از طریق میراث تسجیل کرد. خدمت عسکری حتمی و عمومی اعلام گردید. برسر کردن چادری یا رد آن حق خود زنها اعلام شد. سایر اصلاحات برجستۀ این دوره را که اوضاع موجود کشور را تغییر میدادند میتوان قرار ذیل برشمرد:
- برسمیت شناختن مالکیت خصوصی بالای زمین؛
- خرید و فروش زمین؛
- رایج ساختن پرداخت مالیات پولی؛ )۱۶)
- تدوین و ترتیب بودیجۀ دولتی ( برای اولین بار ).
سیاست اصلاح طلبانۀ شاه امان الله باعث بروز نارضایتی ها در کشور میگردید. در نتیجۀ اصلاحات موقف سنتی مردها در جامعه تغییر می یافت، حقوق و صلاحیت های روحانیون محدود میشد، مصارف دولتی بیشتر میشد.
هنگام اصلاحات شاه امان الله، اروپائیها و سایر خارجی ها برای فعالیت های تجاری و تشبثی به افغانستان می آمدند و تعداد شان روبه افزایش بود.

 

رئیس هیأت افغانی، محمد ولی خان پیام محمود طرزی را به وزیر امور خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا تقدیم کرد. هم در پیام محمود طرزی و هم در گفته های محمد ولی خان اظهار امیدواری میگردید تا روابط دیپلوماتیک، دوستانه و اقتصادی با امریکا تأمین گردد. هئیوز در عکس العمل به تقاضاهای جانب افغانی خاطر نشان ساخت که مسائل مربوط به تأمین روابط دیپلوماتیک با کشورهای دیگر از صلاحیت کانگرس امریکا میباشد. هئیوز عین متن را بجواب نامۀ محمود کرزی نیز نوشته بود.(۸) جواب های جانب امریکا به افغانها حداقل صادقانه نبودند.
به منظور اجتناب از بی حرمتی بیش از حد در برابر افغانها و بخاطر آنکه موضع حکومت امریکا اندکی تحت پوشش قرار گرفته باشد، هئیوز تدابیر ملاقات هیأت افغانی را با رئیس جمهور هاردینگ روی دست گرفت. به رئیس جمهور هاردینگ قبل از دیدار با افغانها توصیه های معینی داده شد تا مبادا سخنانش برسمیت شناختن از طرف واشنگتن تعبیر نشوند. رئیس جمهور هاردینگ با جانب افغانی بسیار محتاطانه صحبت کرد و راهنمایی های مشاورین را در نظر گرفت. او بتاریخ ۲۹جولای هیأت افغانی را نه بشکل رسمی، بلکه به عنوان "مهمانانی از کابل" پذیرفت. رئیس جمهور نیز به پیچیدگی های قوانین امریکا در زمینۀ برسمیت شناختن افغانستان پرداخت و از صلاحیت های کانگرس یادآور شد. هاردینگ همین استدلال را طی نامۀ به شاه امان الله نیز نوشت. در عین حال او ضمناً اشاره نموده بود که: " موضوع برسمیت شناختن باید به آینده موکول گردد. " (۹)
هیأت افغانی ملاحظات دیپلوماتیک رئیس جمهور امریکا را خوشباورانه به نفع خود تعبیر نموده و آنرا برسمیت شناختن افغانستان خواند. تأمین روابط مستقیم دیپلوماتیک میان دو کشور به زعم افغانها معضلۀ مؤقتی و تخنیکی بود که در فرصت مناسب از جانب واشنگتن رفع میشود. اگرچه با این ارزیابی ها تمام اعضای هیأت افغانی مؤافقت نداشتند، اما محمد ولی خان از اختتام موفقانۀ مذاکرات با ایالات متحدۀ امریکا به شاه امان الله خان خبر داد.(۱۰)
رسانه های امریکایی با نشر تبلیغات ناخوشایند فضا را پیرامون سفر هیأت افغانی آشکارا و با تمام گستاخی نهایت مخشوش و مکدر ساخته بودند. بطور مثال در اخبار با لحن تمسخر آمیز نوشته بودند: " امیر افغانستان دارای چند معشوقه است؟ " یا " خوب رویان امریکایی، افغانها را چقدر مجذوب ساختند؟ "...(۱۱)
بعدها، پس از سپری شدن چند دهه، مأمورین وزارت امور خارجۀ امریکا در صحبت های مبالغه آمیز خویش خاطر نشان میساختند: " ... اگرچه واشنگتن روابط دیپلوماتیک را با افغانستان تأمین نکرد، اما پذیرش هیأت افغانی از طرف شخص رئیس جمهور و ارسال مکتوب جوابیه به شاه امان الله در حقیقت برسمیت شناختن غیر مستقیم افغانستان معنی میداد. " (۱۲)
در حقیقت ادارۀ امریکا در مورد افغانستان بی تفاوت بود. اشاره به پیچیدگی قوانین امریکا و در نظر گرفتن منافع برتانیه در منطقه، بهانه های بودند برای پوشیدن بی تفاوتی و بی اعتنایی امریکا در قبال افغانستان.
پس از مسافرت نافرجام به امریکا، هیأت افغانی تحت ریاست محمد ولی خان عازم لندن گردید. در لندن پذیرایی از هیأت افغانی سردتر از واشنگتن بود. در چنین اوضاع و احوالی سفارت افغانستان در پاریس یگانه مرکز کوشش ها برای تأمین روابط دیپلوماتیک با امریکا بود. برای نیل به این هدف سایر سفارت خانه های افغانستان نیز فعالیت میکردند. نادر خان ( پادشاه آیندۀ افغانستان ) سفیر افغانستان در پاریس در سال ۱۹۲۵ سعی کرد تا موضوع تأمین روابط دیپلوماتیک با امریکا را جان تازه بدهد و در این رابطه گفتگوهای را با مائیرون گیریک، سفیر آنکشور در پاریس به راه انداخت.

 

در تابستان ۱۹۲۰ دومین هیأت با صلاحیت دیپلوماتیک افغانستان که در رأس آن باز هم محمد ولی خان قرار داشت به مسکو آمد. بتاریخ ۲۸ فبروری ۱۹۲۱ معاهدۀ " دوستی و همکاری " میان افغانستان و روسیۀ شوروی به امضاء رسید. دو روز بعدتر، در همانجا (مسکو) معاهدۀ دوستی میان افغانستان و جمهوری ترکیه منعقد گردید. در زمان مورد بحث جمهوری ترکیه مصروف ایستادگی در برابر تهاجمات اردوی یونان بود و به همین دلیل مسکو برای امضای معاهدۀ طرفین برگزیده شد. یونان از طرف دول متحد (آنتانتا) حمایت میشد. پس از امضای معاهدات با وسیه و ترکیه هیأت عالیرتبۀ افغان عازم اروپا گردید. مسافرت هیأت افغانی به برخی از کشورهای اروپایی منجر به تأمین روابط دیپلوماتیک با آنها گردید. فرانسه از جمله ی نخستین دولت های بود که استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت و روابط خود را با اینکشور در عرصه های فرهنگی و معارف تأمین کرد. افغانستان و فرانسه در سال ۱۹۲۲پروتوکول تأسیس مرکز باستان شناسی فرانسه را در قلمرو افغانستان به امضاء رسانیدند. پروتوکول مذکور در سال ۱۹۵۲ برای ۳۰ سال آینده تمدید یافت. از سال ۱۹۲۲ محصلین افغان در مؤسسات تحصیلات عالی فرانسه به آموزش شروع نمودند. پادشاه افغانستان، محمد ظاهرشاه نیز تحصیلات خویش را در کشور فرانسه به پایان رسانیده بود. فرانسوی ها در سال ۱۹۲۳ لیسۀ استقلال را اعمار نمودند. در این لیسه معلمین فرانسوی تبار به زبان فرانسوی مضامین را تدریس میکردند. (۶) حتی امروز نیز لیسۀ مذکور یکی از عصری ترین لیسه ها در افغانستان بشمار میرود.
پاریس طی چند سال یکی از مراکز عمدۀ بود که دیپلوماتان افغانی از طریق آن کوشش میکردند روابط سیاسی خود را با امریکا تأمین نمایند. محمد ولی خان آغازگر این کوشش ها بود. موصوف حین اقامتش در پاریس در سال ۱۹۲۱ با سفیر امریکا در پاریس ملاقات نموده خبر داده بود که آرزو دارد پیام محمود طرزی ( وزیر امور خارجۀ افغانستان) را به همتای امریکایی وی برساند. محمد ولی خان هکذا یادآور شده بود که دولتش میخواهد با ایالات متحدۀ امریکا روابط دیپلوماتیک برقرار نماید و برای این هدف مصمم است به واشنگتن سفر نماید. سفیر امریکا در پاریس هیو کیمبل اویلس قبل از ملاقات با نمایندۀ افغانستان با سفیر انگلستان در پاریس لارد هاردینگ که از مسایل مربوط به افغانستان آگاهی کافی داشت تماس حاصل نموده بود تا نظر وی را پیرامون مأموریت محمد ولی خان بداند. ( لارد هاردینگ قبلاً به حیث نائب الحکومۀ هند برتانوی وظیفه اجرا نموده بود).
هاردینگ به به سفیر امریکا معلومات ذیل را ارایه کرد: " از آنجائیکه هیأت افغانی از طرف صدراعظم و رئیس جمهور فرانسه پذیرفته شدند، بناءً برتانیۀ کبیر کدام اعتراضی ندارد تا هیأت افغانی به واشنگتن سفر نماید و در آنجا از طرف مقامات پذیرفته شود." هاردینگ در ادامۀ پیامش عنوانی سفیر اویلس خاطر نشان میساخت: " حکومت انگلستان فعالیت ها و کوشش های این هیأت را در رابطه به تأمین روابط با کشورهای دیگر منفی ارزیابی میکند. با آنکه افغانستان به اصطلاح یک دولت مستقل است، ولی در حیطۀ نفوذ برتانیۀ کبیر قرار دارد. حکومت ما سعی میکند از گسترش روابط خارجی افغانستان جلوگیری کند." (۷) انصافاً باید تذکر یابد که اقدامات مذکور از طرف لندن قبل از ۲۲ نوامبر ۱۹۲۱، یعنی قبل از انعقاد قطعی معاهدۀ صلح میان افغانستان و برتانیه صورت گرفته بود.
سفیر کیمبل اویلس جواب هاردینگ را به واشنگتن فرستاد و این عامل تا حدود زیاد باعث آن گردید تا از هیأت افغانی به رهبری محمد ولی خان در امریکا پذیرایی سرد صورت بگیرد. یک عامل ناخوشایند دیگر نیز برای افغانستان وجود داشت و آن، تأمین روابط نزدیک و دوستانه با روسیۀ شوروی و کسب کمک های اقتصادی و نظامی از آنکشور بود. از آنجائیکه برتانیۀ کبیر و امریکا روسیۀ شوروی را به رسمیت نمی شناختند، این معضل نیز در روابط امریکا با افغانستان تأثیر ناگوار داشت.
هیأت افغانی بتاریخ ۱۲ جولای به نیویورک رسید. وزیر امور خارجۀ امریکا چارلز ایوانس هئیوز بتاریخ ۱۸ جولای از مواصلت هیأت افغانی به رئیس جمهور هاردینگ کتباً خبر داد. ایوانس هئیوز در مکتوب خویش عنوانی رئیس جمهور امریکا عمدتاً از گفته های سفیر امریکا در پاریس نقل قول نموده بود. خود ایوانس هئیوز به تاریخ ۲۰ جولای ۱۹۲۱ با هیأت افغانی ملاقات کرد.

شکی نیست که در صورت دسترسی اذهان عامۀ امریکا به گذارش اینگریت تصور مردم و نتیجتاً سیاسیون امریکا در قبال افغانستان متحول میشد و امریکائیها در برابر افغانها حسن نظر و حسن نیت بیشتر میداشتند. اما در عمل قضایا برعکس پیش رفتند. بلافاصله پس از عزیمت اینگریت از افغانستان، یکی از ژورنالیستان معروف امریکایی لوویل توماس همراه با عکاس دیوید چئیس و یکی از تاجرین به نام دیوید ووستیر به افغانستان سفر کردند. لوویل توماس بنابر توصیۀ وان اینگیرت به دوستان افغانیش ویزۀ دخولی افغانستان را بدست آورد. اینگیرت بعدها از این کمک خود نهایت ندامت نشان میداد. از توماس و همراهانش در کابل استقبال گرم در سطح رسمی بعمل آمد. توماس پس از برگشت از افغانستان در مقاله ها و کتابش به بدگویی از افغانها پرداخت: او افغانها را رهزن و چاقو کش نامیده و تأکید میکرد که آنها صرف زبان شمشیر و تفنگ را بلد هستند.(۳)
نوشته های لوویل توماس تأثیر منفی بالای موضع ایالات متحدۀ امریکا در مورد افغانستان بجا گذاشت.
در این میان موضعگیری حکومت افغانستان کاملاً متفاوت بود. کابل با شدت تمام کوشش میکرد که از طرف کشورهای مقتدر و پیشرفتۀ غرب به رسمیت شناخته شود، و در این قطار به تأمین روابط اقتصادی و سیاسی با امریکا اهمیت زیاد میداد. افغانها نیز معلومات زیاد در مورد امریکا نداشتند . اما رهبری افغانستان از دکترین " ودرو ویلسون " که در آن ضمناً از اصل خودارادیت ملل وابسته یادآوری شده بود خبر داشتند. شاه امان الله کوشش میکرد اصل مذکور را حین مذاکرات با انگلیسها به رخ آنها بکشد. طوریکه قبلاً تذکر یافت مذاکرات میان افغانها و برتانوی ها پیرامون انعقاد معاهدۀ دو جانبه به سختی پیش میرفت.
انگلستان تلاش میکرد تا موانعی را در مسیر کسب استقلال کامل افغانستان ایجاد نماید و در این راه حتی از به رسمیت شناختن لقب " اعلیحضرت " به پادشاه افغان اجتناب میورزید. مذاکرات را از جانب برتانیه نه نمایندۀ رسمی لندن بلکه منشی بخش مسائل بین المللی ادارۀ استعماری، هنری دابز پیش میبرد. و این خود نیرنگی بود بخاطر برسمیت نشناختن قطعی استقلال افغانستان. شاه امان الله در چنین اوضاعی و به منظور رفع بن بست مستقیماً به پادشاه انگلستان جورج نامه ای نوشت و در متن آن جورج را به عنوان احترام "برادر" خطاب کرد. اما در مقابل هیچگونه جوابی از پادشاه انگلستان دریافت ننمود. هنگام مذاکرات با انگلیسها هیأت افغانی یادآور میشد که رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا از اصل خود ارادیت ملل حمایت میکند. نمایندۀ هند برتانوی دابز در جواب این ملاحظۀ افغانها خاطر نشان میساخت که گویا اصل مذکور صرف ملل مغلوب کشورهای اروپایی را در جنگ اول جهانی را احتوا میکند.(۴) به هر حال حکومت افغانستان باور داشت که ادارۀ امریکا سیاست ضد استعماری را دنبال میکند.
در آستانۀ انعقاد معاهدۀ مؤقت صلح با برتانیه در ماه می ۱۹۱۹ در راولپیندی، شاه امان الله هیأتی خاصی را برای برقراری روابط دیپلوماتیک، تجارتی وغیره به کشورهای اروپایی اعزام داشت. امان الله خان در رأس هیأت مذکور جنرال محمد ولی خان یکی از معتمدین نزدیک خود را گماشت. اولین آدرس سفر این هیأت مسکو بود. سفارت با صلاحیت افغانستان بتاریخ ۲۸ می به سرحد رسیده و بتاریخ ۴ جون وارد تاشکند شد. هیأت افغانی به علت جنگ های داخلی و انسداد راه ها مجبور گردید چند ماه در ترکستان بماند. هیأت دیپلوماتیک افغانستان صرف بتاریخ ۱۰ اکتوبر ۱۹۱۹ به پایتخت روسیۀ شوروی مواصلت کرد. (۵)

افغانستان برای ایالات متحدۀ امریکا حتی پس از استرداد استقلال، مجهول و وحشتناک باقی مانده بود. مجلۀ " نشنل جیوگرافیک " مقالۀ دوم خود را در سال ۱۹۲۱در مورد افغانستان به چاپ رساند. اینبار یکی از مؤلفین مقاله شخصاً به افغانستان مسافرت نموده بود. در مقاله ضمناً آمده بود: " افغانستان کشوری است که در آن مردم تندخو، دشمن جهان، نیمه بربر و بی رحم زندگی میکند. "(۱)
اولین نوشته های دوستانه در قبال افغانستان در مجلۀ " آسیا " (که دیگر نشرات ندارد) در سال ۱۹۲۹پدیدار گشتند. در سال ۱۹۳۳ یکی از اشتراک کنندگان مسابقۀ موتر دوانی " سیتروئین " به نام هارد مئینارد اوئین ویلیمز در مجلۀ " نشنل جیوگرافیک میگزین " خاطرات خود را به تحریر درآورده از رسوم و عنعنات افغانها، مهمان نازی و کوشش های اصلاح طلبانۀ شاه امان الله یادآور شده بود.
پس از استرداد استقلال افغانستان، امریکا در سطح رسمی، به جنرال قنسولی خویش در کلکته و سفارت امریکا مقیم تهران وظیفه داده بود تا وقایع افغانستان را زیر نظر و بررسی خویش داشته باشند. گذارشات منابع مذکور بعضاً با اطلاعات جنرال قنسولی امریکا در کراچی تبانی میشدند. مسائل مربوط به افغانستان معمولاً به یکی از کارمندان جوان که مصروف سایر مسائل می بود سپرده میشد. گذارشات این کارمندان منظم نبوده، بیشتر ماهیت مناسبتی داشته و از صحت کامل برخوردار نمی بودند.
اما در وزارت امور خارجۀ امریکا در رابطه به مسائل مربوط به افغانستان یک شخص استثنایی وجود داشت. این استثنی دیپلومات جوان هالندی تبار بود و کارنیلیوس وان اینگیرت نام داشت. اینگیرت عاشق حوزۀ شرق نزدیک بود. اینگیرت در سال ۱۹۲۰ در سفارت امریکا مقیم تهران به کار گماشه شد. او دلچسپی عظیمی نسبت به افغانستان ناپیدا و اصلاحاتی که در آن جریان داشتند از خود نشان داد. این دپلومات جوان روابط نهایت حسنه را با همقطاران افغان خود در تهران تأمین نموده بود. در سال ۱۹۲۲نظر به لزوم دید واشنگتن، وان اینگیرت به سفارت امریکا در کشور چین تبدیل گردید. او از وزارت خارجۀ کشورش اجازه خواست تا از طریق قلمرو افغانستان به محل کار جدیدش سفر کند. در جواب به اینگیرت گفته شد که به دلیل عدم موجودیت بودجۀ کافی موصوف میتواند به مصرف خود به افغانستان سفر غیر رسمی نماید. دوستان افغانی اینگیرت در تهران به او کمک کردند تا ویزۀ افغانستان را بدست بیاورد. دلچسپ است که به اینگیرت ویزۀ شماره ۶ در سفارت افغانستان در تهران صادر گردیده است. اما معلوم نشد که حاملین ۵ ویزۀ قبلی ( همچنان اتباع امریکایی) کدام اشخاص بوده اند...؟
برای رسیدن به کابل وان اینگیرت مجبور شد مسیری دشواری را بپیماید. او از طریق خلیج فارس ذریعۀ کشتی به کراچی آمد (هند برتانوی) از آنجا با ریل الی پیشاور و سپس در موتر به سوب پایتخت افغانستان، کابل حرکت کرد. در کابل از وان اینگیرت در سطح بلند استقبال صورت گرفت. او را در مهمانخانۀ خاص دربار که برای مهمانان عالی رتبه در نظر گرفته شده بود بدون پرداخت هرگونه مصارف جا دادند. اینگیرت هنگام اقامت خود در افغانستان که از ماه می الی جولای تداوم پیدا کرد به چند ولایت افغانستان سفر کرد. او پس از ترک افغانستان تصورات و مشاهدات خود را طی یک گذارش مفصل به وزارت امور خارجۀ کشورش سپرد. در گذارش از اوضاع و احوال افغانستان تحلیل مثبت صورت گرفته و مملو از حسن نیت بود. بطور مثال در گذارش اکیداً گفته میشد که رجال برجستۀ دولتی افغانستان نه تنها فاقد خصایل بربرها هستند بلکه برخلاف نهایت با فرهنگ می باشند. اینگیرت به ایالات متحدۀ امریکا مصرانه توصیه میکرد تا افغانستان را به رسمیت بشناسد. اما وزارت امور خارجۀ امریکا فوراً بالای گذارش اینگیرت مهر محرمیت گذاشت و آنرا از انظار دور ساخت. بدینتریب اذهان عامه و حتی رجال سیاسی امریکا از آشنایی با گذارش اینگیرت بی خبر باقی ماندند. مدت ها بعد مأمورین وزارت امور خارجه و دانشمندان امریکایی اعتراف میکردند که در مسألۀ افغانستان در آن ایام واشنگتن منافع برتانیه را در هندوستان نسبت به افغانستان ترجیح میداد. اما این دلیل معتقدانه به نظر نمیرسد، چون حرف از هند برتانوی اصلاً مطرح نبود. افغانستان در زمان مورد بحث از جانب برخی از کشورهای اروپایی به رسمیت شناخته شده بود و کشورهای مذکور از این بابت با کدام مشکلی در روابط با انگلستان روبرو نبودند.

 

ادامه دارد

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۲۲۰                             سال دهم                             سرطان /اسد           ۱۳۹۳  خورشیدی              ۱۶ جولای  ۲۰۱۴