کابل ناتهـ، Kabulnath



 

داکتر محمود حبیبی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

۱

 

 

 

۲

 

 

 

۳

 

 

۴

 

 

 

۵

 

 

۶

 

 

۷

 
 

               داکتر محمود حبیبی

    

 

 

 

 

 

 

 


شفیقه حبیبی در خلال گفتگو و مصاحبه با هاریت لوگن از مجلۀ Unvield، با یاد آوری از زندگی و دوران گذشته، آلبوم عکس هایش را برای آنها به نمایش میگذارد. در یکی از این عکسها، به عکسی اشاره میکند که شفیقه حبیبی را با رئیس جمهور فرانسه آقایGeorges Pompidou نشان میدهد.
آقای پوپیدو در آنوقت یعنی سال 1969 میلادی، صدر اعظم فرانسه بود که بعداً رییس جمهور فرانسه انتخاب شد. و به حیث مهمان پادشاه وقت محمد ظاهر شاه،با هیأت همراه شان برای دیدن مسابقۀ بزکشی وارد کندز شده بودند. درین موقع دوکتور محمود حبیبی والی کندز و مهماندار هیأت بودند.
 



در قطار اول، از سمت چپ، شخص سوم خانم شفیقه حبیبی، و در کنار ایشان نور احمد اعتمادی صدر اعظم وقت، سکرتر جورج پامپیدو، جورج پامپیدو صدر اعظم کشور فرانسه و خانم صدر اعظم افغانستان
 

 

 

 


صدر اعظم اعتمادی در حال پذیرایی از جورج پومپیدو در میدان هوایی قندز
 

 

 


جورج پامپیدو در حال مصاحفه با یکی از چاپ اندازان
 

 


در ادامۀ مصاحبه شفیقه حبیبی میگوید: .... شناختن دوستانم برایم نا ممکن است، حتی زمانیکه در سرویس در پهلویم نشسته میباشند. حالا که در سرویس ها می نشینم، کلینر تکت ها را جمع آوری میکند و بالای من فریاد میزند چون مرا نمی شناسد. اما قبلاً برویم لبخند میزدند و میگفتند: شفیقه حبیبی در سرویس با ماست!...

خواهران
مجلۀ " انجمن ایتام و بیوه زنان افغان" منتشرۀ پشاور بنام خواهران در شماره جوزا - سرطان ۱۳۷۷ ، تحت عنوان: " مرواریدی از دریای نور " امنیت و اسارت. . . . .


مصاحبۀ دلچسپی است توسط خانم مرضیه عدیل با خانم شفیقه حبیبی:
تاریخ رادیو و تلویزیون بالنده است که گویندگانی خوش صدا و محبوب داشته است، گویندگانی که به مقام ارجمند استادی رسیده اند، محبوب القلوب شنوندگان رادیو و بینندگان تلویزیون شده اند و به شهرت، نام نیک وپر افتخار دست یازیده اند. یکی از این گویندگان عزیزی که صدایش هنوز در گوش ها طنین دارد و نامش چه در میان همکاران هم مسلکش ، چه در میان کارمندان رادیو و تلویزیون و چه در میان سایر مردم عام جامعه نامیست قابل احترام و گرامی، محترم شفیقه حبیبی است، گویندۀ توانا و خوش صدا، او که سالهاست منحیث یک گویندۀ آگاه و محبوب در رادیو تلویزیون کشور عزیز ما خدمات ارجمند و شایسته، انجام داده، برنامه های مختلف را با گیرایی و جذابیت تام به خوانش گرفته است.
او را یکی از جراید کشور به ( الماس نور ) تشبیه مینماید و می نویسد: (همانست گویی دریایی از نور در رگهای وجودت جاری می نماید... و انسان می خواهد که او فقط بگوید و ما سرا پا گوش باشیم....)
او که بار ها سمت استاد کورس نطاقان تازه کار را عهده دار بود دلسوزانه و با احساس مسئولیت جوانان را به شیوه های گویندگی آشنا ساخته، تجارب و اندوخته های پر بارش را برای گویندگان تازه کار انتقال داده است، مسولانه کار نیک همکاران را ستوده و به تشویق گرفته است و در مورد اشتباهات با مهربانی و حسن نیت خاص همکاران را متوجه و ترغیب به اصلاح ان کرده است. او که در پهلوی سایر زنان با احساس، نجیب، وطندوست وبا شهامت افغان، سالها خدمات شایسته را با پاکی طینت و صفای دل به وطن و وطنداران ما انجام داده است، او که یار مهربان وطنش بوده، در کنار مردمش، رنجهای ملت ستمدیده اش را با همه وجودش احساس کرده ولی نخواسته از کشورش بدور باشد.
 

 

 


- محترم شفیقه حبیبی، از نطر شما وضعیت زنان در کابل چگونه است؟
سوال خوبیست، وقتی برای امضای حاضری در یک اطاقک تنگ و تاریک که صرف یک پنجره دارد و زمانی اتاق دربان بوده در تلویزیون جمع می شویم ، باور کنید برای من، هم خوشی دیدار دوستان و همکاران دست می دهد و هم رنج دیدن چهره های رنگ پریده و آفتاب نخوردۀ دخترکان جوان و کدر های ورزیده ، همه از من سوال می کنند استاد آخر ما چه خواهد شد و من جوابی ندارم جز اینکه بگویم خداوند بزرگ و مهربان است ....
برای خوانندگان مجله دلچسپ است بدانند که بعد از آمدن طالبان به کابل در میزان ۱۳۷۵ ، خواهران رادیو تلویزیون، شش ماه اخیر سال ۱۳۷۵ را معاش گرفتیم، البته بدون امتیازات و در سال ۱۳۷۶ بکلی از بست ها منفک شدیم. بعد تصمیم گرفتیم و هر هفته تعدادی از خواهران انجمن با من یکجا به رادیو می رفتیم و بدهن دروازه دخولی روی سرک قیر با چادری می نشستیم و به اعتراضات خود ادامه می دادیم تا بلاخره موفق شدیم، رییس رادیو را ملاقات نمودیم، رییس رادیو که جوان در حدود ۳۵ ساله معلوم می شد فوراً به پشتو گفت چادری های تانرا بالا نکنید فقط مادر حبیبی رویش را بالا کند و گپ بزند. بعد از شنیدن سخنان من گفت :"من به امیر المومنین خواست شما را می رسانم" و بعد از مدتی دوباره امر تقرر ما صادر شد و معاشات خود را گرفتیم تا زمانیکه زنان کاملاً در اسارت و بی ارزشی از دیدگاه طالبان قرار گرفتند و با شلاق و سنگسار از زنان استقبال نمودند.
به ادامۀ سوال شما، زن در جامعه افغان اکثرا فاقد حقوق شرعی ، مدنی و اجتماعی و حتی بعضاً فاقد حقوق طبیعی خود بوده که تا امروز این حالت به نحوی از انحا ادامه دارد .بطور مثال محرومیت از حق میراث، حق اتخاب همسر ، حق کار و دریافت مزد وغیره موارد.گاهی که زنان در ظاهر امر حقوق مدنی و سیاسی خود را احراز کرده اند هم متاسفانه عمیق و بنیادی نبوده. به نظر من اول باید زن افغان را با سواد ساخت تا به حقوق شرعی و مدنی خود آگاهی حاصل کند. و آنگاه خودش بتواند از آن دفاع کند.

 

 




 

 


به روز های 24-25-26 دسامبر 1995 مصادف با قوس ۱۳۷۴ بدون مبالغه بیش از ۱۰۰ راکت به کابل پرتاب شد و بقرار یک تحلیل و ارزیابی از سالیان بعد تسلیمی دولت به جناب مجددی یعنی از سال 1991 تا 1996 (۱۳۷۱ -۱۳۷۵) منتشره روزنامه آزاد ( اراده):
"منجر به تخریب و تاراج قطعی کابل و کشتار بی رحمانۀ قریب حدود ۶۵ هزار شهروندان کابل گردیده"

بدین قرار و در حالیکه این سالیان امید های بیکران مردمان ستم دیدۀ پایتخت کشور، در رنج وعذاب روحی و جسمانی و بربادی مادی و معنوی آنها می گذرد، شفیقه حبیبی نطاق و مبلغ نستوه که دیگر آوازه اش نه تنها کشورش بلکه ممالک فارسی زبان مجاور را نیز فرا گرفته است، همچون فعال حقوق زن برای کسب حقوق مشروع زنان، ساحۀ فعالیت خود را از رادیو تلویزیون و افغان فلم وسعت داده و با قبول هر نوع مخاطرات، به تأسیس موسسۀ زنانه افغانستان (AFA) Afghanistan Feminine Association، در سال ۱۳۷۸ هجری، مصادف با 1999 میلادی، اقدام میورزد.

 

 

 


تصویر از اولین بورد موسسه زنانه افغانستان

 

 


وبه این صورت مبارزۀ علمی و عملی دیگر آغاز میگردد. اما قابل یاد آوریست که قبل بر آن زمانیکه مراحل نخستین تأسیس موسسه بپایان می رسد و تأیید مرکز انسجام فعالیت های انکشافی و انسانی ملل متحد را دوست محترم ما داکتر داوود الطاف که آنوقت در کابل بود و در ملل متحد کار میکرد برای خانم حبیبی می آورد، آنگاه که نوبت به قبول و منظوری مقام مربوطه طالبان میرسد، آنها عکس العمل منفی نشان میدهند، زنگهای خطر به صدا می آید و خود مقامات رادیو تلویزیون را که در رأس آن دیگر اندیشانی قرار داشت بشمول بعضی معتدلین رژیم حاکم، آگاه از منزلت معنوی و علمی خانوادۀ تاریخی و نخبۀ حبیبی، مشوره تبعید می دهند – همانست که در ماه قوس ۱۳۷۸، نوامبر 1999 شفیقه حبیبی و همسرش کابل را به قصد پشاور ترک نموده و آنجا در قربت و گویا بزیر چانۀ مستبدین خود رای که حاکمیت را بتدریج به عمال اجنبی می سپردند، موقتا جا گزین می شوند. اما دورۀ پر تعصب نوین سفر های زمینی متعدد و مخفی شفیقه حبیبی بین پشاور و کابل پای پیاده ویا بالای اسپ از راه های بعضاً غیر قابل تصور برای یک زن با شهرت وهمچنان پیکرۀ او آغاز شد تا موسسۀ خدمت بزنان و دختران محروم کابل را قوام بخشیده باشد. این دوران و آزمون های نو با اضمحلال سلطه ای طالبان به پایان رسید.
 

 


تأیید مرکز انسجام فعالیت های انکشافی و انسانی ملل متحد از فعالیت موسسه AFA
اگر سازمان ملل راه مطمین را نشان بدهد، افغانها میتوانند آنرا تعقیب کنند...
مجلۀ آیینه، مربوط ملل متحد برای افغانستان. در نشریه خزان/ زمستان سال 1999 میلادی مصادف با ۱۳۷۸ شمسی خود، با شفیقه حبیبی، بعد از اینکه او موسسه زنانه افغانستان را تاسیس نمود، مصاحبه میکند. مصاحبه کننده: صبور سیاه سنگ.
و من مختصری از این مصاحبه را برای شما اینجا می آورم:


 شما زنان افغان را چگونه توصیف میکنید؟
 جواب: در زمان این چنین افول اجتماعی، برای ما نمایان شده است که زنان افغان برآیندی از رسوم و عنعنات خویش میباشند. زنان افغان از پس زمینۀ دینی خانوادۀ خود منشا میگیرند.
 یک زن باید درک کند که اولتر از همه او یک انسان است و بعداً مسلمان و افغان. اکثر زنان افغان در فقر مادی و معنوی و بیسوادی زندگی میکنند و اساسات زندگی شان زیر خط معیار های انسانیت هست.
 زنان افغان همیشه از حقوق مدنی، اجتماعی و حتی طبیعی خویش محروم نگهداشته شده اند. زندگی آنها تقریبا به زندگی مرغ اسیر در قفسی میماند که همیشه عقب میله های زندان اند. زنان افغان در همه اعصار اسیر بوده اند، اسیر در دست برادر و پدر در زمان دختری و اسیر در دستان شوهر در جوانی و اسیر اولاد ها در زمان مادری. این چیزیست که آنان قبول نموده اند. جامعه به زنان افغان آموخته است که تا زمانیکه یک جنس مذکر در کنارشان هست، احترام خواهند شد و گرامی داشته خواهند شد.
سوال: دیدگاه شما در رابطه به نقش ملل متحد در افغانستان چیست؟
من سالهای طولانی را در افغانستان زندگی نموده ام و دگرگونی های متعددی را در اوضاع سیاسی کشور شاهد بوده ام، در این لحظات بحرانی، از ملل متحد توقع میرود که مطابق منشور، اعلامیه جهانی حقوق بشر،کنوانسیون ها و قطعنامه ها،در ارتباط به اوضاع جیوپولیتیکی، اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی افغانستان عمل نماید. در حالیکه یک خانم با سواد افغان شاید در رابطه به منشور و اعلامیۀ حقوق بشر سازمان ملل بداند؛ خانم بیسواد افغان تنها راجع به صلح فکر خواهد کرد که باز هم به تلاش های انسانی ملل متحد نیاز خواهد داشت.
 

 

 


 

 

ادامه دارد......



 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل      ۴۲۰    سال هــــــــــژدهم               عقرب/قوس         ۱۴۰۱    هجری  خورشیدی          شانزدهم نومبر  ۲۰۲۲