کابل ناتهـ، Kabulnath



 

دکتر محمود حبیبی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

۱

 

 

 

۲

 

 

 

۳

 

 

۴

 

 

 

۵

 

 

۶

 
 

               دکتر محمود حبیبی

    

 

 

 

فصل پنجم
دوران طالبان


سجیه و شخصیت، کارکرد و کردار دخت اصیل افغان"ام البلاغه" و مبارزات خستگی ناپذیرش در جهت احقاق حقوق زنان و با تحمل آنهمه مشکلات و موانع در زادگاه و وطنش، منابع بین المللی، آژانس های خبر رسانی، مطبوعات و رادیو تلویزیون بشمول انترنت را که بعد ها صفحۀ مختص به او در آن جا میگیرد سخت تحت تاثیر قرار داده و تا جاییکه نویسندگان و خبر نگاران بین المللی را به کابل راه بود، مصاحبه های متعددی با او اجرا می کنند و عکس های فراوانی از او بر میدارند که در مطبوعات جهان غرب در مجموع انعکاس وسیع می یابد تا جاییکه مطبوعات را در آن سالیان دشواریها و بعداً قدغن ورود و پخش نشرات بیرونی را در داخل کشور امکانات بود.

 

 

 

 


شفیقه حبیبی در تنگنای زمان – نشریۀ Das Magazin

 


نشریۀ (Das Magazin)، مجله معروف سویسی که بزبان آلمانی در کشور سویس به نشر می رسد. در شماره 1/5/98 مطابق ثور ۱۳۷۷خویش بقلمStephen Grey ستیفن گری خبرنگار هفته نامۀ معروف برتانوی بنام Sunday Times سندی تایمز، در دهلی و فوتو راپورتری (هاریت لوگانHarriet Logan ) بصورت نتورک یا کار مشترک، بروی ۱۲ صفحۀ بزرگ، راجع به اوضاع افغانستان تحت رژیم طالبان با شرح مبسوطی از زندگانی دشوار شفیقه حبیبی و فامیلش در کابل به چاپ رسانیده بود که مورد توجه بخصوص خوانندگان و منتقدین در جهان قرار می گیرد. تخریبات و نا بسامانی های کشور بویژه کابل، روزگار شفیقه حبیبی و فامیلش با عکس های متعدد در قوت عمل و ابتکار در محدودیت های فراگیر جلو نطاقۀ برگزیده، خواهان آزادی های اساسی زنان در حفظ رسوم و عنعنات پسندیدۀ افغانی، درین راپورتاژ توضیح و ترسیم میگردد.
سرخط روزنامۀ تورنتو، تحت عنوان( عقب پرده ها)، که با اسم شفیقه حبیبی آغاز میشود
روزنامۀ پر تیراژ کشور کانادا The Toronto Star Context که تحلیل، تبصره، راپور های جهانی و علوم را سر لوحۀ خود نموده است در صفحه اول خود عکس بزرگی از زنان چادری پوش چاپ می کند و صفحه دیگرش را با عکس بزرگ و زیبای شفیقه حبیبی مزین ساخته است. این صفحۀ خود را در 15 دیسامبر 1996 مطابق ۱۳۳۵ قوس ، وقف تشریح اعمال طالبان حاکم بر افغانستان میدارد. مضمون زیر عنوان (عقب پرده ها) به قلم پاول واتسون PAUL WATSONراپورتر جهانی دفتر آسیایی روزنامه چنین آغاز می کند" طی شانزده سال جنگ، آنگاه که کمتر کسی می توانست آواز خود را در صفیر گلوله ها و غرش توپ ها بلند کند شفیقه حبیبی صدای مصفا و با ثبات افغانستان چون گویندۀ زن مورد احترام بخصوص بوده است، باری سالی قبل او بروی پشتی یکی از مجله های ملی کشورش همچو الیزابت تایلر جوان و شاداب بنظر می رسد.

 

 

پاول واتسون کانادایی راپورتاژ مفصل خود را بعبارات آتی خاتمه می دهد: اگر خانم حبیبی حق بجانب باشد پس طالبان زمانی احتمالاً خواهند دانست که بدون مشارکت زنان افغانستان موارد نظر خود را نمیتوانند جنبه عملی بدهند.
 



تصویر بالا جريان مصاحبه روزنامه تورنتوی کانادا با خانم حبیبی را نشان میدهد
 


روزنامۀ (لوموند) اخبار معتبر پاریس، در شمارۀ مورخ 12-13 فبروری 1999، مطابق دلو ۱۳۷۸ شمسی بتأسی از مصاحبۀ که با ذوج شهیر وطن انجام داده می نویسد: " امروز دیگر همه خسته و در مانده اند، ملت بیشتر زمان شاه را بیاد می آورد: دورۀ صلح، ملت سمبول را دوست میدارد که شاه معرف آن است."خبر نگار لوموند تبصره کنان از خود می پرسد :" آیا مملکتی را می توان تنها با سمبول ها اداره کرد؟"
روزنامۀ معروف و تاریخی دیگر فرانسوی (لو فیگارو) تحت لوحۀ "کابل زنجیر های صلح توسط خبر نگار معروف خود (پاتریک دوسنت ایگزوپری) از فامیل نویسندۀ نامدار و پیلوت هوایی فرانسوی و مولف اثر سمبولیک و معروف (شهزادۀ کوچک ) و دیگر آثار برجستۀ ادبی (آنتوان دو سنت اگزوپیری 1900-1944 میلادی) از کابل در مصاحبۀ مینویسد: " دیری نمیگذرد که او (شفیقه حبیبی) در پردۀ تلویزیون کابل ظاهر می شد، اما امروز دیگر هیچ و تونل تاریک ، تلویزیون دیگر وجود ندارد، " شفیقه حبیبی در طول ده سال پی هم روی پردۀ کوچک تلویزیون دیده می شد، که امروز در تنگنای سیاهی فرورفته است، اما او ابراز پشیمانی نمیکند." " مردم از جنگ و راکت خسته شدند ، امروز ما در کابل در امنیت زندگی داریم. در زمان مجاهدین، جنگها، راه گیری ها و اضافه روی ها در برابر ملکی ها بعمل می آمد. امروز طور دیگریست ...."
"چون شفیقه را می شنوی گویا او امنیت را بر آزادی ترجیح می دهد و یا ظاهراً چنین می گوید .... اما حرکاتش با سخنانش در تضاد است زیرا نمی تواند از عرضۀ مجله های سابقه جلوگیری کند، مجلاتی که شاهد گذشته افتخار آفرینش می باشند. با اشاره به تصویر خاکستری رنگی می گوید: (این جا در دعوت چاشتی با شاغلی پومپیدو رییس جمهور فرانسه بودیم... این جای دیگر من با شوهرم می باشم.) شفیقه زن شگفته و شاد با خطوط نفیس چهره می گوید: (این جا مصاحبۀ داشتم.... این جای دیگر باز هم صحبتی.....) در توالی خاطره های گذشته، نگاهش تیره می شود. (درست است که دیگر اضافه روی ها نیست..... این زمان گذشت و همه زن ها باید خانه باشند.
آیا این طبیعی است ؟
- من نمیدانم، من تمام روز در منزلم، مطالعه میکنم، آشپزی می کنم، عملا هیچ بیرون نمی روم. من قبل ازین چادری بسر ننموده بودم.
-فقدان زندگی قبلی تانرا احساس نمی کنید؟
- زمستان است و سرما، برون چه خواهم کرد؟... مرا اندوه بدل است، اما میدانم که سالیان قبلی بازگشت ندارند و از گذشته چیز دیگر نمانده است، دیگر مکاتب نیست، موزیم ها، کتاب فروشی ها و منورین جا خالی گذاشته اند و من انتخابی اندر جلو ندارم، من مجبورم این جا بمانم. این وطن من است. نمیدانم آینده چه خواهد شد.

 


روزنامۀ (لو فیگارو) تحت لوحۀ "کابل، زنجیر های صلح "


و "پاتریک دو سنت اگزوپیری" تحت عنوان (بین خوف و رجا) می افزاید: "و مذاکره ادامه میابد، با شفیقۀ که بازهم بین شک و امید، بین ترس و آرزو در جولان است..... در قفس زینه های عمارت، همسایگان "بیگانگان" را دیدند که بمنزل او داخل می شوند. او اینرا میداند و هم عواقب احتمالی این "ادخال بدون حق و صلاحیت" را، یک تحقیقات، یک جزای توقیفی و تهدید است. لیکن در عین حال چسان می توان مقاومت کرد؟ درین حالت انزوا و تنهایی، هر ویزیت و ملاقات بد بختاته خلاف شرعیت است. و باز شوهرش داکتر محمود حبیبی شخص عادی نیست او منصوب بیکی از فامیل های بزرگ کشور و... در همه رژیم ها جا و مقام ارجمند داشته است.
با این همه که گفته شد شفیقه حبیبی میدان نسبی برای ما بود و حرکت خود را می یابد، مثلاً او چانس دارد تا هنوز هم معاش خود را دریافت بدارد. برای او میسر است تا در تلفن نه مقابل، با مسئولین طالبان حرف بزند. موصوفه گفت آنها با ما وعده هایی نموده اند. آنها گفته اندکه فعلاً خواهان برقراری امنیت سراسری می باشند بعداً ممنوعیت ها را سبک خواهند ساخت، بهر حال اولتر از همه صلح بکار است.

 

-شما بآن باور دارید؟
-شما بگویید من چه می توانم بکنم وچه باید کرد مگر آنکه به این وعده ها باور کنم.
ژورنالیست ورزیده ( تیری گیری) در مقالۀ منتشره ماه جولای 1999 میلادی مطابق ۱۳۷۸ بر مجله (ریدر دایجست) که به تیراژ بیش از ده میلیون شماره در هر ماه به چاپ می رسد تحت عنوان "افغانستان بسوی تاریکی" مضمون مفصلی دارد که اقای عبدالحمید مبارز، نویسنده و تحلیل گر جریانات سیاسی کشور طی چند دهۀ اخیر در اثر خود بنام زن در افغانستان و جهان در سال 2002 میلادی، صفحات ۳۰۲-۳۰۳ چنین انتقال میدارد:
"در دیگر کشور ها جرایم قتل، نقل و انتقال مواد مخدر و دزدی بشکل مخفی صورت می گیرد، یعنی مرتکب میکوشد کسی مخصوصاً پولیس به اعمال او راه پیدا ننماید. مگر زنان رزمنده و فداکار با وجود مواجه شدن به عواقب وخیم ، مکاتب مخفی را راه انداخته اند. اینگونه مبارزه در جهان دیده نشده و بذات خود منحصر بفرد می باشد. (تیری گیری) نویسندۀ مقالات در (ریدرزدایجستReaders Digest ) و (هیریت لوگن) فوتو راپورتر که به اخذ جوایز متعدد موفق شده است در سال 1997 میلادی مصادف با ۱۳۷۶ شمسی که کابل آمده بودند، می نویسد که: شفیقه حبیبی که حال ۵۴ سال دارد یکی از نطاقان معروف و موفق رادیو وتلویزیون و دارای زندگی مرفه بود حال با شوهرش، در یک اپارتمان کهنه و نمناک زندگی می کند. هیأت ما طور مخفی از انظار طالبان، توسط رهنمای خود به خانه اش داخل شدیم. چه زنان از نام ژورنالیستان هراس می کنند و دور می شوند و آنهاییکه با ژورنالیست حرف می زنند در واقع خطر را قبول می کنند. زمانیکه با شفیقه حرف می زدم از ما خواست تا در باره طالبان چیز شدید ننویسیم. این زنی است که در کابل با مقامات طالبان تماس می گیرد تا تغیرات بیاورد او می گوید که شش سال است زندگی زنان محدود شده، با سقوط رژیم کمونستی که رژیم اسلامی آمد از روش اعتدال کار گرفت. مگرزنان را مجبور نمودند که خود را بپوشانند بدون اینکه چهره و چشم خود را پنهان نمایند. عکس را نشان داد که اخبار تلویزیون را در حالی ارایه می کرد که یک دستمال به سر داشت. مگر زندگی از سال 1996 میلادی مطابق ۱۳۷۵ شمسی کاملان بتاریکی رفت. حال یک انجمن کوچک زنان در خانۀ وی جمع می شوند و کوشش می کنند که طلبان بحال زنان توجه نمایند چنانچه در اثر مساعی شان ۶ ماه معاش خواهران ژورنالیست رادیو تلویزیون و افغانفلم را که قطع کرده بودند دوباره تمدید شد، هفتاد فیصد از دوستان شفیقه فرار کرده اند، وی از خود سوال می کند که چرا وی دیگران را تعقیب نکرده؟ باز خودش جواب می دهد: چون معتقد بر مفکوره ام می باشم و می خواهم وسایلی بدست آرم که آیندۀ بهتری را برای دختران به ارمغان آورم .چه اگر این حالت دوام کند و بماند، ما یک نسل کامل را از دست می دهیم. و ژورنالیست مجلۀ ریدرز دایجست علاوه می کند:
"در یک اطاق کوچک مخفی یک دخترک پنج ساله کتاب قرآأت خود را بدست داشت و این یکی از صد ها مکتب مخفی است که بطور خصوصی تاسیس شده است. و این مکاتب در دهلیز ها و خرابه ها دایر است، طالبان حال می دانند که چنین مکاتب وجود دارد، دختر و پسر در یک کورس یا صنف درس می خوانند، معلمات این صنوف افتخار میکردند که کار شان را نشان بدهند. مگر از سوی دیگر هراس داشتند."
 

 

ادامه دارد....

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۱۹    سال هــــــــــژدهم               عقرب         ۱۴۰۱    هجری  خورشیدی            اول نومبر  ۲۰۲۲