کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 


 

۱

 

 

۲

 

 

۳

 

 

۴

 
 

              امان کبیری

    

 
عقابان خونین و راز‌های انده‌گین

 

 

عزیز سیاه پوش

حال در مورد بزرگمرد سیاست و شجاعت که اکثر مردم و هم شاگردان لیسهء حبیبیه با ایشــان آشــنایی کامل ندارند، به جز چند تن از انقلابیون حبیبیه و جامعهء سیاسی افغانستان که روحش را شاد و یادش را گرامی میداریم .

عزیز سیاهپوش در قلعهء نیازی ولسوالی بگرامی متولد گردیده، تحصیلات ابتدائیه را تا صنف دوازدهم در لیسهء حبیبیه ادامه داده است .

عزیز ســیاهپوش مبارزات سیاسی خود را از مکتب حبیبیه آغاز نمود. همیش لباس سیاه میپوشید که سمبول درد و رنج ملت مظلوم افغانستان نشان میداد. نامبرده ازجملهء مبارزین افغانستان و عیاران سرزمین خراسان بود که همیش از مبارزات حقهء آنها دفاع و پیروی می نمود .

 

عزیز سیاهپوش مرد آزاده ، متفکر ، وطندوست ، مردمدوست، صادق و دلیرب ود که شجاعت و دلاوری اش را مبارزان لیسهء حبیبیه به خاطر دارند. عزیز سیاهپوش مبارزات خود را در سلسله کوه های هندوکش و سپین غر افغانستان مرکزی از هزاره جات و نورستان آغاز نمود و بعد سفری به سرزمین خراسان و بغداد داشت. به پیروی و پشتیبانی مردم مظلوم با آزادیخواهان و جوانان دلیر آن دیار صحبت ها و ملاقات های انقلابی داشت و سپس سفری به سرزمین مردم شریف و آوارهء کرد ها و فلسطینی ها نمود. ملاقات های تعارفی و انقلابی با روشــنفکران آنجا انجام داده است که مردم کرد و فلسطین به نام این جوان افتخار آفرین و انقلابی افغان آشنایی کامل دارند. موقعی که دوباره از این سفر به وطن عزیز بازگشت نمود ، توسط ضبط و احوالات رژیم شاهی گرفتار و به زندان انداخته شد. بعد از سپری نمودن سلول های زندان خاندان نادری در سال ۱۳۴۱ خورشیدی از زندان رها گردید و بعدا به مبارزهء خویش ادامه داده و در مظاهرهء خودجوش ملی و مردی ۳ عقرب سال 1۳۴۳ خًورشیدی جوانان پوهنتون و لیسه های حبیبیه و غازی اشتراک ورزیده بود.

 

عزیز سیاهپوش خود را در یک گام قوی علیه استبداد و تظلم میدید و با جوانان لیسهء حبیبیه و برون از مکتب مثل زنده یاد داکتر علی بنیاد، قاسم واهب ، حسن سیغانی، سعید هروی، محمد رفیق، ولی شیونی و سایر رفقا ارتباط پیگیر داشت که مبارزهء مخفیانه را با هم انجام میدادند.

 

عزیز سیاهپوش یک مکتب خاص سیاســی بنام «عیاران سیاسی سرزمین خراسان »داشت و دلیرانه مبارزه می نمود. او آتشین مزاج بوده در صداقت و مردم دوستی خودرا استثنی میدانست. موصوف چوچهء گرگ داشت و آن را شبانه برای فعالیت های سیاسی اش استفاده میکرد. بالاخره چون عیار صفت بود، یکی از جوانان قریه به نام آغا بچه از او تقاضای سگش را نمود و عزیز برایش هدیه داد.

عزیز سیاهپوش با بانو طاهره بنیاد ارتباطات فرهنگی و سیاسی داشت. اکثرا کورس های ســواد آموزی را برای روشنگری زنان قریه ها ایجاد مینمودند که خدماتً ارزنده برای بانوان انجام دادند.

 

عزیز سیاهپوش رساله یی را راجع به کشته شدن بزرگمرد تاریخ عبدالخالق هزاره که نادرخان را به قتل رسانید، نوشته است و هم در بارهء علامه مولانا محمد عطاالله فیضانی مضمونی را تحریر و سوالات موصوف را پاسخ داد.

 

عزیز سیاهپوش دوستان خوبی مثل جانگل از قریهء ده خدایداد کابل داشت، که بعداً از دانشکدهء ادبیات فارغ گردید و از قریهء نیازی با دو برادر بنام قصیر و بصیر که هر دو در مبارزات خود جام شــهادت نوشیدند، آشنایی و دوستی کامل داشت و هم زنده یاد خلیل رستاقی از جملهء دوستانش بود که بعض غزلیات، قصیده، مقالات و اشعارش را نزد خود نگهداشته بود .

جاودان یاد عزیز ســیاهپوش به ورزش علاقهء خاص داشــت و اکثر با چوب سپر تمرین مینمود تا برای فعالیت های چریکی خود را آماده بســازد. این بزرگمرد تاریخ انســان تسلیم ناپذیر بود. برعلاوهء ورزش، به موسیقی کلاسیک و نواختن توله علاقه داشــت و نینواز خوب بود. این زنده یاد علاقمندان و مشتاقان زیاد داشت که از جمله میتوان از حیدری وجودی نام برد .

عزیز سیاهپوش گاهگاهی مینوشت و زمزمه میکرد:

 

دل من از تو سنگ هشیاری را نمیخواهم   

در ین صحرای سینه یک دل دیوانه

 میخواهمرهایی از قفس آغاز پروازیست مشکل تر

که من بگرفتن صیاد و دام و دانه

می خواهمو بارها تکرار می نمود:

 ای خلقیان، شما را من خوب می شناسم  عمال ارتجاع را من خوب می شناسمو

عاقبت این توده عصیان می کند  این بنای ظلم ویران می کند

 بالاخره این بزرگمرد تاریخ سیاست افغانستان را در سال ۱۳۵۳ خورشیدی در عصر جمهوریت تقلبی داوود گرفتار و سربه نیست گردید.

 نامش جاودان، روحش شاد و یادش گرامی باد!

ممثلان تیاتر و درام لیسهء حبیبیه

 

صادق حبیبی )فطرت ناشناس(، کبیر واصل، احسان آرام دلسوز، اقبال راهبر توخی ،ولی لطیفی، بریالی رفیق، محمد لطیف، سعید جلیا، محمد نعیم فرحان، شیر احمد حق پناه، هاشم قیومی، میرزا محمد پروانه، زمری رفیق و چند نفر دیگر بودند.

پارچه های تمثیلی توسط شاگردان حبیبیه که ساخته شده بود به اجرا گذاشته میشد .

بعد توسط آرکستر موسیقی لیسه که به حبیبیانا شهرت داشتند کنسرت آغاز میگردید.

صدایت نغمــه ای از باغ فردوس تویی سر چشمه ای آرامش و علم وجــودت شــمع ســوزان زمانه معلــم ای طنیــن هســتی مــنمعلــم ای فــروغ دیــدۀ مــنمعلــم اســوه ای آزادی مــن


 

  ببوســم دســت های مهربانــت      معلــم خــاک پایت ســرمۀ من

 

نوازنده گان

 

سیدّ برهان الدین )سِتار( فیض محمد پسر مرحوم

گل محمد عکاس )سِــتار(، جلیل احمد مســحور جمال )فلوت و آرمونیه(، احمد ظاهر )اکوردیون(، حیدر جویا بعد در رادیو به نام حیدر کمال )آرمونیه(، نادرسلطانی )تولــه(، ابراهیم )تنبور(، اکبر نایاب ) اکوردیون( احمد شــاه ســدوزی)طبله( صابر شیرزوی )ویلون(، عمر سلطان )گیتار( نعیم مسکینیار و نبیل مسکینیار )جازبند( ،رفیع )طبله(، اســحق یهودی )اکوردیون( خالد ســلطان )بانگودرم(، حامد شکران )اکوردیون( و خلیل راغب در مکتب جدید)جازبند(، اعظم پرونتا اقبال )گیتار(، خالد سلطان )بانگو نواز( و صابر شیرزوی )ویلن(  مینواختند.حامد شکران و سید جمال معصومی در گروپ آموازخوانان لیســهء حبیبیه که به سبک غربی آواز میخواندند و بعدن گروه ستاره ها را تشکیل دادند، حامد شکران آهنگ «قایقران» را فوق العاده می سرایید که با نگارنده در ریاست انکشاف دهات همکار بود.

آوازخوانان :

 

نخستین هنرمندی را که اینجا نامش در جمع شاگردان لیسهء حبیبیه درج میشود، داکتر صادق فطرت ناشــناس آوازخوان بزرگ کشور میباشد. صادق حبیبی در سال 8۴91 با پدر از هندوســتان برمیگردد و  در19۴9 شامل صنف هشتم لیسهءحبیبیه  میشود و سه سال در این مکتب آموزش می بیند. او جوان شانزده ساله یی بیش نبود که تعریف  هویتش را در این دو کلمه یافته و خویش را  صادق« فطرت » خواند و شاید نخستین  بار این نام را در ختم خوانش مقاله یی در حضور جاودان یاد میوندوال که برای بازدید  از مکتب شان آمده بود، رسمن اعلان نمود و شاید هم این انتخاب، پاسخی به واکنش  خشن محمود حبیبی ) پسر کاکایش ( بود که طی نامه یی از فرانسه، آواز خوانی صادق  حبیبی را لکهء بدنامی پاک ناشــدنی بر دامان خانوادهء « حبیبی »خوانده بود  .پدر این  تصمیمش را که  برایش« ناگهانی »توجیه کرده بود، با خونسردی تحمل کرد .

آنــگاه صادق فطرت در کنفرانس های مکتب، درامه ها و اجرای ترانه ها اشــتراک میورزید و هم برای پیشــبرد اقتصاد خانواده به حیث گوینده و ترجمان برنامهء اردوی رادیو افغانســتان نیز رسمن کار میکرد که در آنجا با شــخصیت هایی چون زنده یاد میوندوال، مرحوم صدیق فرهنگ و ببرک کارمل روابط کاری و آشنایی داشت .

گرچه با در نظر داشت جایگاه سترگ هنری این بزرگمرد موسیقی و شخصیت بانام افغانستان، جا دارد زندگینامهء مفصل شان در بخش نخبگان این اثر نگاشته شود، ولی با

میرزا محمد پروانه، بلبل حبیبیه با همراهی احمد ظاهر

احمد ظاهر درحال کنسرت

 

ادامه دارد

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۴۰۵    سال هــــــــــژدهم                حمل           ۱۴۰۱    هجری  خورشیدی         اول اپریل   ۲۰۲۲