محفل فرهنگی به مناسبت
 انتشار دیوان پور غنی

 

گزارش از: واسع بهادری

 

 

پس از انتشار دیوان اشعار شادروان عبدالقدیر پورغنی، به تاریخ هفتم ماه جنوری محفل با شکوهی در هوتل گلسرخ هامبورگ از طرف دختر مرحوم خانم سهیلا احمدی پورغنی دایر گردید. درین محفل در حدود (120) تن از شاعران، نویسندگان، فرهنگدوستان و علاقمندان و نزدیکان خانواده مرحوم پورغنی گرد آمده بودند.

در آغاز خانم سهیلا پورغنی پس از ابراز خیرمقدم شرکت کننده گان با تآثر گفت که متاسفانه دیروز صبح، عزیزترین کس یا مادر دوست گرانمایهء ما خانم زهره یوسفی وفات یافت. قرار بود خانم یوسفی ترتیب و تنظیم پروگرام امشب را هدایت کند.

خانم زهره یوسفی در طی هفته های اخیر زحمات زیادی را در زمینه متقبل شده بود. به ایشان ابراز تسلیت کرده روح مادر گرامی را شاد میخواهیم. خانم سهیلا پورغنی افزود: با مشکلی که پیش آمد، موضوع هدایت پروگرام را با جناب آقای محمود سفرزاده در میان گذاشتم. این محترم گرانمایه که از ایشان همواره به نیکویی شنیده بودم، با وجود مشغولیت های روزمرده زنده گی، و داشتن وقت کم، خواست ما را با مهربانی پذیرفتند. آنگاه یاد اورشد که:

حضار گرامی، در ترتیب دیوان پدر قابل یاد آوری است که نویسنده گرامی آقای نصیر مهرین نقش بسیاری داشته است. ما از زحمات و حوصله مندی ایشان تشکر قلبی داریم. وی همچنان از انتشارت شاهمامه به مدیریت فرهنگدوست منیژه نادری ابراز قدردانی کرد.

خانم سهیلا احمدی، پس از جملاتی چند مکروفون را به آقای محمود سفرزاده سپرد.

آقای سفرزاده که برحق یکی از سخنوران عزیز و گرانمایه هستند، به نوبه خود از نبود خانم زهره یوسفی در محفل، ابراز تاسف کرده وبا جملات بسیار رسا و خوش آهنگ، به ضرورت انتشار چنین آثار اشاره کرده، اشعاری را به خوانش گرفت وبه معرفی پروگرام پرداخت.

نخست آقای نصیرمهرین دعوت شد تا سخنرانی کند. نصیر مهرین در خلال صحبت کوتاهی، از تصمیم خانواده مرحوم پورغنی مبنی بر انتشار دیوان به نیکویی یادکرده و آرزو برد که این عمل بتواند زمینه تحرک خانواده های بسیاری را فراهم کند که آثار متنوع از رفتگان آرمان بدل و آرزومندان انتشار فرآوردهای قلمی خویش را بخاک برده اند. وی افزود: حیف و دریغ است که بسا ازکارکردها و فراوردهای قلمی، در واقع صفحاتی از تاریخ ما بدون اینکه روی انتشار ببیند زیر خاک میشود. و ادامه داد که چنین آثار با ویژه گی مکتب هندی که در اشعار شادروان پورغنی می بینیم، به دریافت علل فرهنگی و روانی گرایش شاعران کشورما کمک میرساند.

سپس خوانش پیام های ارسالی آغاز شد.

پیام ها بگونهء نوشتاری و دی فو دی بود. فقط پیام جناب داکتر محمداکرم عثمان که بدلیل معاذیر صحی نتوانسته بودند، آن را بنویسند، بصورت شفاهی گفته شد. بقیه بخش سخنرانی ها، پیام ها و اشعار بدین ترتیب بود:

ـ زنده گی پورغنی، به قلم خانم ذهره یوسفی، به وسیله خانم سهیلا پورغنی

ـ گوشه های از زنده گی خانواده گی پورغنی، به وسیلهء فرهه یاکوب نواسهء شاعر

ـ پیام استاد واصف باختری، توسط ادیب سخنور آقای ابراهیم حجازی

ـ هنر چیست و نگاهی به چند شعر پورغنی، آقای ابراهیم حجازی

ـ پیام دوکتور عبدالغفور روان فرهادی

ـ پیام جناب حیدر وجودی

ـ پیام آقای منصور سایل شبآهنگ

ـ خوانش مضمون در باره شعر و بعد قصیده ای از طرف آقای شبگیر پولادیان

ـ پیام منظوم آقای محمد یوسف پناه

پیام کانون فرهنگی افغانستان آلمان، توسط آقای فضل الله رضایی

ـ پیام نهاد بین المللی ژورنالیستان افغانستان توسط آقای حیدراختر

ـ صحبت خواهرزاده مرحوم پورغنی

 

پیام های که در سیستم دی فو دی، از امریکا ارسال شده بود در روی پرده دیده وشنیده شد:

ـ پیام آقای محمد نسیم اسیر

ـ پیام آقای کهزاد

پیام خانم ذکیه کهزاد

پیام پروفیسر عنایت الله شهرانی

پیام خانم لیلا تیموری

 

درین محفل، اشعار و منظومه های از طرف آقایان شبگیرپولادیان، نعمت الله مختارزاده و آقای خلیل الله ناظم باختری خوانده شد.

 

پس از صرف غذا، خانواده شاعر، از آقای نصیرمهرین خواهش کردند که با قطع فیته ای که دیوان اشعار شادروان پورغنی با آن مزین شده بود، دیوان را در معرض مطالعه بگذارند. نصیر مهرین از خانم صاعقه احراری از معلمین و فرهنگیان بسیار مورد احترام این خواهش را به عمل آورد. خانم احراری فیته را قطع کرد که با کف زدن های شرکت کننده گان همراه گشت.

 

در بخش موسیقی آقای غزلیاتی از شاعر را خواند که با استقبال بسیار مواجه شد.

در پایان این بخش برنامه ـ از طرف خانواده مرحوم پورغنی دسته های گلی برای خواننده گان پیام ها و اشعار و هنرمندان داده شد.

آقای محمود سفرزاده، اشعاری از دیوان پورغنی چندین بار دیکلمه نمودند.

خانم سیهلا پورغنی باردگر از حضور شرکت کننده گان و شاعران و ادیبانی که پیام فرستاده بودند، ابراز تشکر کرد. وی وعده داد که این پیامها در آینده نزدیک منتشر خواهند شد.

 

محفل حوالی ساعت سه صبح به پایان رسید.

 

                                                                            ***********

بالا

دروازهً کابل

سال اول            شمارهً بيست و دوم          فبروری 2006