کابل ناتهـ، Kabulnath


 

 

 

 

[قسمت اول]

 

 

[قسمت دوم]

 

 

[قسمت سوم]

 

 

[قسمت چهارم]

 

 

[قسمت پنجم]

 

 

 

 

 

همدلان کابل ناتهـ


دريچهء تماس

 

Deutsch

دروازهً کابل

 

 

 

قسمت فرجامین 

 ١٤

دریا در برابر آیینه ایستاد.

خودش نیست.  تصویر جوانی اش است.  چپن سفید داکتری برتنش است و چوتی های درازش بر شانه هایش افتیده اند.  چقدر لاغر است.  چقدر جوان...

ناباور به خودش می دید.  قلبش می تپید.  باور داشت که اینبار خواب نیست.  همه جا زنده و حقیقی می درخشید.  به جای خواب شوهرش نگاه کرد، خالی است.  پکتیس چون همیشه صبح وقت برخاسته و به وظیفه اش رفته است.  خواست به اتاق فرزندانش برود و از بودن لمر و ثمر اطمینان یابد، اما توانش را در خود ندید.  ترسید.  ترسید قدمی بردارد و تصویرش در آیینه بشکند.   سوی پنجره دید و زانوانش لرزید.  بتهء گل نسترن در گلدان کنار پنجره شگفته است.  شاخه های نازکش بالا رفته اند و چوکات پنجره را با گلبرگ های نازک و سفید خود چون تور عروسی پوشانیده اند.  اوه گلدان گل هدیهء پدرش زنده است... به آیینه نگریست.  تصویرش می گریست.  با حیرت به صورتش دست کشید.  صورتش خشک بود.  با انگشتانی مرتعش دست سوی تصویرش در آیینه برد و خواست بر چشمانش دست بکشد.  نوک انگشتش میان آیینه چون برکهء آب فرو رفت و از حرکت آب حلقه حلقه بر صورت آیینه چین افتاد.  تصویرش مغشوش شد و تصویر گل های سفید نسترن تمام سطح آب را پر کرد.  با عجله دستش را پس کشید.  آیینه جرق جرق زیر انگشتانش درز برداشت.  با چشمان حیرتزده به نوک انگشتانش دید.  خون نشده اند اما تر هستند.  اشک از درزهای آیینه جاری گشت و بر صورت آیینه خط انداخت.  خط ها ترق ترق می شکست.  آب از آیینه فرو می ریخت.  دریا وحشتزده گامی به عقب برداشت.  بناگاه آیینه با غرشی فرو ریخت.  موج آب با آبشار نسترن به سویش پرید و او را در آغوش کشید.

او و تصویرش یکی شدند.  نمی دانست او کدام است و تصویرش کدام.  موج های آب او و تصویرش را با هم درهم آمیخته است و او را با شیشه پاره ها و گلبرگ های نسترن به ناکجا می برد.  سر در گم در میان امواج عطرآلود خاطره ها می چرخد و دیگر نمی داند در کدام سوی آیینه ایستاده است.

 

پروین پژواک- کانادا

30 جون 2004- 13 سرطان 1383

                                                                                  **************

 بالا

دروازهً کابل

سال اول          شمارهً هفده         نومبر  2005