kabulnath.de  کابل ناتهـ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


Deutsch
هـــنـــدو  گذر
قلعهء هــــنــدوان
همدلان کابل ناتهـ

باغ هـــندو
دروازهء کابل
 

 


بخش ۱



بخش دوم



بخش سوم



بخش چهارم



بخش پنجم

 

 

بخش ششم

 
 
 
 
 
کودتا ها درتاریخ افغانستان
کودتا های نام نهاد
کودتای نام نهاد میوندوال
بخش هفتم
 
 

نصیرمهرین

 
 

 درین قسمت مصاحبه یی را انتشار میدهیم که توسط اقای داؤود ملکیار با پاچاگل وفادار به عمل آمده است. وفادار یک تن از فعالان کودتای 26 سرطان بود، که تحت نظر سردار محمد داؤود خان، پرورش یافت و درکابینۀ پس از کودتا سمت وزارت سرحدات را یافت.

 

پاچاگل وفادار : " در 8 سالگی به امر داؤود خان از پکتیا به کابل رفته شامل مکتب شدم. بعد از فراغت از مکتب برای تحصیل به شوروی رفتم. اما به کمونیزم وسوسیالیزم معتقد نبودم. در کودتای 26سرطان بسیار نقش مهم داشتم و به داؤود خان بسیار نزدیک بودم.

 

در تعیینات اول، فیض محمد قومندان قطعۀ کوماندو به سفارش حسن شرق به وزرات (داخله) مقررشد.

 

در مجلس اول که اکثرا ً توسط حسن شرق دعوت شده بودند، از جمله مولاداد، خلیل ، سرور نورستانی ، ضیأ مجید وغیره، عکس مجلس توسط حسن شرق به اخبار داده شده بود ، اما داؤود خان گفته بود که عکس باید در اخبار نشر نشود.

 

اکثر اعضای کابینه (به استثنای من)  وچند تن دیگر، باقی همه به سفارش شرق تعیین شدند.

 

در اوایل ، قدیر خان وعبدالاله با پرچمی ها بسیار نزدیک بودند. با فیض محمد، حسن شرق و ضیأ مجید. اولین کسی که با حسن شرق مخالفت کرد، من بودم."

 

د. ملکیار: در بارۀ شکنجه ها ومرگ محمد هاشم میوندوال ودیگران صحبت نمایید .

 

 وفادار : " بعد از گرفتاری میوندوال ودیگران به اثر خواهش یکی از اقارب یکی از بندی ها به وزرات  داخله رفتم. در جملۀ بندی ها ممتاز، رفیق سابق خود را دیدم. ممتاز به من گفت، که او را چنان شکنجه کرده اند، که درحق حیوان هم این رویه نمی شود. در پیش روی قدیر، فیض محمد و عبدالاله این گپ را گفت .

 

ممتاز پیلوت بسیار شکنجه دیده بود. خان محمد خان را هم دیدم، که بی حد جزا دیده بود. جزای بسیار سنگین دیده بود. به من قصۀ یک جنرال روسی را کرد، که او درچنین حالت چه کرده بود.

 

به دیدن میوندوال رفتم، حدودساعت 9 یا 10 شب بود. رنگ ورویش فوق العاده خراب بود. سفید ورنگ پریده بود. قدیر، فیض محمد، محتاط ، و عبدالاله، هم حاضر بودند. عبدالاله بسیار عصبانی شد که چرا اعتراف نمی کنید؟

من گفتم که چون هنوز هم متهم است ، با او آرام رفتار کنید. میوندوال به زبان پشتو به من گفت که نزدیک بیا. وقتی نزدیک او رفتم به من گفت،  که دیگر طاقت وتوان ندارم برایم وقت بدهید وبگذارید که هوا بگیرم .

 

من به هیأت تحقیق وپاچا سرباز قوماندان امنیه کابل گفتم که باید برایش وقت بدهید. درهمین شب بود که بعدا کاغذ خواسته بود. وبه اشتباه خود اعتراف کرده بود. بعداً شنیدم که گفتند خود کشی کرده است . همان سفارش من که برایش وقت بدهید، بعدا برایم درد سر وجنجال خلق کرد. چون داؤود خان مرا می شناخت وبسیار دوست داشت، نجات یافتم . داؤود خان مرا دوست داشت و.بچیم صدا میکرد. اما وقتی از کدام کار من خوشش نمی آمد با من  رسمی میشد؛ ومرا به رتبه و وظیفه ام مخاطب میساخت.

 

یک روز داؤود خان به من تلفون کرد که تشریف بیاورید. وقتی نزدش رفتم سه ورق کاغذ را به من داد که بخوان. درین سه ورق نوشته شده بود که قتل میوندوال توسط پاچاگل وفادار صورت گرفته چون خودش در کودتای میوندوال شریک بوده . برای اینکه میوندوال نام او را افشأ نکند واین راز افشأ نشود، میوندوال را کشته است.

 اگرمن داؤود خان را نمی شناختم شاید مخالفین مثل همین حسن شرق ، عبدالاله، قدیر و ضیأ گارد میخواستند مرا به سرنوشت میوندوال دچار کنند.

همین چند نفر نخواستند که جسد میوندوال به فامیلش داده شود. چند روزبعد داؤود خان گفت، که بالای جسد آنها کدام حق نداریم . همین اشخاص ( نام برده شده در بالا) گفتند که ما سهوا ً( اجساد را) دفن کردیم ."

 

داؤود ملکیار: آیا چشم دید تان را به داؤود خان گفتید ؟

 

وفادار: "جریان تحقیق را همه روزه به اطلاع داؤود خان میرسانیدند. من چند روز بعد از رفتن به وزارت داخله ( به منظور مشاهدۀ جریان تحقیق ) نزد داؤود خان رفتم. جریان رابرایشان گفتم . وهم گفتم، انسانی که شکنجه شود ، هرچه که ( شکنجه گران ) خواسته باشند، میگوید. داؤود خان از من پرسید که چه دلیل وثبوت داری ؟ من برایش گفتم، که وزارت  داخله رفته بودم وجریان ( مشاهدۀ خویش را ) برایش گفتم . به من گفت که هر کس به کار دیگران مداخله نکند. من گفتم که فقط جریان را گفتم. ازین پس وعده میکنم که به وزارت داخله نروم ."

 

وفادار در رابطه با سیف الرحمان وکیل سابق شنوار که از جملۀ اعدام شده گان است، میگوید که:

"میگفتند که سیف الرحمن لست کمیتۀ مرکزی ما رانوشته وبه پاکستان معرفی کرده است. ( گزارش او) از نل بخاری خانه اش پیدا شده است .

اما( یکی از روزها ) شخصی که در د افغانستان بانک کار میکرد، نزد من آمد وگفت که اگر مرا به خارج مقرر نکنید،حیات من در خطر است.  اوبه من گفت، همان کار را کرده ام. پرسیدم کدام کار را؟

خلاصه گفت، که همان راپور را من تیار کرده و درخانۀ سیف الرحمن گذاشته بودم. برایم وعده شده بود که به خارج مقرر میشوم .

من او را نزد فیض محمد وزیر داخله بردم واز او جریان را پرسیدم.

فیض محمد به او گفت که مزاحم وزیر صاحب نشو، خودم کارت را اجرا میکنم".

تبصرۀ جناب د. ملکیار : وفادار به من گفت که اسم ومعلومات بیشتر دربارۀ این شخص  را برای من ( ملکیار ) میفرستد. همچنان افزود که بعضی گپ ها در تلفون گفته نمیشود.

 

د. ملکیار : در قسمت میوندوال پیش از کودتای 26 سرطان گفتنی هایی داشتید .

 

پ. وفادار: " داؤود خان حدود 8 ویا 9 ماه پیش از کودتای 26 سرطان ،به ما هدایت داد که آوازۀ کودتای میوندوال وبعدا ً آوازۀ کودتای عبدالولی را پخش کنیم . من اینکار را کردم. 

داؤود خان یک بار در سابق به ما گفت، که میوندوال به سوال ( ارتباط) با سی آی ای CIA تا به حال جواب قناعت بخش ارایه نکرده  واین شک را رفع نکرده است."

 

در صحبت های که با وفادار به عمل آمده است، باری از شایعه یی سخن میگوید که سردار محمد نعیم خان به همکاری محمد عمر پسر داؤود خان قصد کودتا داشته اند.

 

 ادامه دارد 

 

بالا

دروازهً کابل
 

شمارهء مسلسل    ۱٢٠        سال شـشم       ثور/جوزا  ۱۳۸٩  هجری خورشیدی      می  2010