وقتي از نقش رسانه هاي گروهي در جامعهء مدني سخن مي گوييم
بايد اولتر از همه تصويري از جامعهء مدني داشته باشيم.
تعريف هاي كه در رابطه به جامعهء مدني ارائه شده بيشتر در
بردارندهء مفهوم مردمي بودن جامعه است، جامعه يي كه در آن نه تنها قانون
حاكميت داشته باشد، بلكه از ثبات سياسي، اقتصادي و اجتماعي نيز بر
خوردارباشد.
اعضاي جامعهء مدني بيشتر نياز دارند تا با حس مسؤوليت
مشترك به منظور بر آورده شدن اهداف مشترك با تعاون و همزيستي ميان هم به
پيش بروند.
هر فرديكه به منظور خير و فلاح جامعه تأمين امن و نظم
عدالت، تطبيق بدون امتياز قانون سعي و تلاش ميورزد در واقع شامل كاروان
جامعهء مدني شده است. بناء ميتوان گفت كه آن ها از فعالين جامعهء مدني اند.
جامعهء مدني و اعضاي آن كساني اند كه بدون در نظر داشت
منافع شخصي به منظور حاكميت قانون ، صلح، عدالت و دموكراسي مبارزه مي كنند،
حركت جمعي مدنيت يافتگان به سوي تأمين مدنيت در واقع سير به سوي مدنيت
بخشيدن جامعه است.
با گفتار فوق ميتوان در يافت كه رسانه هاي گروهي با مدنيت
و جامعهء مدني نه تنها ارتباط، بلكه پيوند نا گسستني دارد، زيرا مدنيت و
جريان مدني سازي جامعه در واقع پروسه ورود اصلاحات و دگرگونيهاي مثبت است.
اين امر در قدم اول به تأمين رابطهء تفاهم، تبادلهء تجارب
و كار مشترك نياز دارد. وظايفي كه مطبوعات و رسانه هاي گروهي رسالتمند
ميتواند از عهدهء آن به خوبي بدر آيد، زيرا مدني شدن يا سير به سوي مدنيت
در واقع فراهم آوري اسباب رشد سياسي، اجتماعي و اقتصادي در جامعه است.
آنچه كه علما و دانشمندان بر آن اتفاق دارند اينست كه
وسايل اطلاعات جمعي يگانه وسايلي اند كه سير و روند حركت اجتماعي را معين
ميسازند. زيرا هر تحول اجتماعي ايجاب ميكند تا مردم در ارتباط و تفاهم قرار
داشته نظريات شانرا با هم در ميان گذارند و يگانه وسيلهء ارتباط همگاني كه
ميتواند تفاهم همگاني را به وجود آورده و در نهايت حركت وسيع اجتماعي را به
راه اندازد، وسايل اطلاعات همگاني است. رسانه هاي گروهي يا وسايل اطلاعات
جمعي نيز سبب ميشود كه عمومي مردم را از تمام مسايل آگاه ساخته و ارتباطات
اجتماعي را تأمين كند.
هدف از تأمين ارتباط و ايجاد فضاي گفتگو اينست كه مردم
افكار يكديگر را ميزان نموده در روشني آن تغييراتي را در طرز ديد و عملكرد
خويش وارد آورند. تماس هاي فردي خواهد توانست تغييراتي را در فرد به وجود
آورد، اما وسايل ارتباط همگاني در زمان كوتاهي ميتواند در طرز ديد گروههاي
انساني تغير آورده و تحولات اجتماعي را به بار آورد.
وسايل اطلاعات جمعي وقتي اهميت خود را منحيث عامل سمت
دهندهء اجتماعي باز تاب مي دهد كه پروسهء انكشاف اغاز گردد، زيرا درين
مرحله سوال فعال سازي نيرو ها و امكانات انساني در جامعه عرض اندام ميكند.
قول معروف است كه : (مشكل عمده و اساسي كشور هاي رشد
نيافته و عقب مانده، فقر منابع اقتصادي آن ها نيست، بلكه علل عقب ماني آنها
را بايد در عدم توسعه و انكشاف منابع انساني آنها جستجو كرد. بناء وظيفهء
عمده و اساسي آنها عبارت از كوشش براي نوسازي سرمايه هاي انسانيست.)
كوشش براي نوسازي سرمايه هاي انساني عبارت از بيداري نيروي
معنوي انسان ها و زمينه سازي براي كار مشترك است.
بيداري ذهني انسانها مرحله ييست كه به آموزش همگاني نياز
دارد. پس از جنگ اول جهاني و همچنان جنگ دوم جهاني اكثر كشور هاي جهان كه
امروز به اوج مدنيت رسيده اند ويرانهء بيش نبودند و از تمدن در آنها اثري
ديده نميشد آن ها سير به سوي مدنيت را از چنين نقطه يي آغازكردند. در
اكثريت قريب به اتفاق اين كشور ها برنامه هاي وسيع آموزشي از طريق راديو ها
و مطبوعات روي دست گرفته شد، چنان كه برنامه هاي آموزشي از طريق راديو
موثريت بيشتر از همه چيز ديگر داشت، زيرا فرد فرد جامعه چه با سواد و چه
بيسواد را تحت پرورش و آموزش خاص قرار داده و استعداد فطري آنها را در امر
نوسازي عرصه هايي اجتماعي اقتصادي، فرهنگي و سياسي به حركت مي آورد.
يكي از فلاسفهء مشهورميگويد: (پيشرفت و تكامل در يك جامعه
از سير تكامل مطبوعات در آن هويدا ميگردد.)
بدين معني كه به هر پيمانه يي كه رسانه هاي جمعي بتوانند
وظايف و مكلفيت هاي شانرا در قبال مسايل اجتماعي درك و به جا آورند، به
همان اندازه آهنگ رشد و مدني شدن در جامعه سريعتر ميگردد.
سوال باز گشايي در هاي تمدن، رشد سطح شعور سياسي مردم و
ارتقاي سطح زندگي، همواره در بربر مطبوعات و رسانه هاي گروهي قرار دارد. هر
گاه در جامعه يي مردم نتوانند مسايل و مشكلات خود را بيان كنند، هر گاه
ملتي نتواند تمام مسايل مربوط به سرنوشت سياسي خويش را درك و هضم نمايد و
هر گاه آهنگ رشد در جامعه يي ضعيف بوده و متوازن با نياز منديهاي مردم
نباشد، بلا درنگ حكم مي شود كه مطبوعات و رسانه هاي گروهي وجايب خويشرا به
جا آورده نتوانسته اند. زيرا همين وسايل اند كه صداي مردم را به گوش دولت
ها و جامعهء بين المللي ميرسانند و همچنان وسايلي اند كه مردم را از
رويداد هاي كه در محيط رخ مي دهد و به زندگي و سرنوشت آن ها رابطه دارد
آگاه ميسازند. و بالاخره همين اسباب اند كه مردم را آماده ميسازند تا نيروي
خويشرا مشتركاًً در امر دگرگوني ها به كار اندازند.
در جامعه يي كه مطبوعات و رسانه هاي گروهي آزاد وجود
نداشته باشد ميتوان گفت كه انسانها از فكر و انديشهء ازاد نيز بر خور دار
نيستند زيرا داشتن انديشهء آزاد يك امر فطريست، اما اظهار آن را آزادي بيان
ضمانت ميكند و ضامن آزادي بيان، وسايل اطلاعات جمعي آزاد است.
اگر به تاريخ كشور هايي كه به دموكراسي رسيده اند نگاه
مختصر اندازيم در خواهيم يافت كه دموكراسي را از فعاليت هاي آزاد رسانه هاي
گروهي آغاز كرده اند. زيرا ارادهء رئيس جمهور مردم را جز با وسايل اطلاعات
همگاني و برنامه هاي راديويي، تلويزيوني و مطبوعات نميتوان دريافت كرد.
گفتهء مشهور است كه: (مطبوعات وسيلهء گفت و شنود توده
هاست)
كلمهء مطبوعات در مفهوم وسيع خود به تمام فعاليت هاي رسانه
هاي گروهي اطلاق ميشود بدين معني كه رسانه هاي گروهي وسيلهء گفت و شنود و
تفاهم ميان توده هاي مردم اند.
گفت و شنود است كه نزديكي نظريات را ببار مي آورد و نزديكي
نظريات حركت مشترك اجتماعي را سبب ميشود از ين جاست كه ميتوان گفت جامعه
سازي و نيرو بخشيدن جامعه بدون نيروي وسايل اطلاعات همگاني امكان پذير
نيست.
طوريكه اشاره شد اعضاي جامعهء مدني تمام نهاد هاي اند كه
به منظور عموميت بخشيدن آگاهي، ازادي، دموكراسي، عدالت، ارتباط توده ها،
قانونيت، برابري و ... تلاش ميورزند، اين همه فعاليت ها ارتباط ناگسستني با
وسايلي ارتباط جمعي دارند اگر با اندكي دقت مطالعه نماييم بهترين مدافع و
تعميم كنندهء آزادي بيان و انديشهء عدالت، روابط نيك اجتماعي و قانونيت،
برابري، عدل و دموكراسي با تشكيل حاكميت بر اساس ارادهء مردم همانا مطبوعات
ورسانه هاي گروهي ميباشد.
در اخير به عنوان تاكيد ميخواهم بگويم كه جامعهء انساني
بدون وسايل اطلاعات همگاني به سوي مدنيت رفته نمي تواند، زيرا مدنيت بدون
رسانه هاي گروهي و رسانه هاي گروهي بدون مدنيت مفهومي ندارد. چه ارتباط
اعضاي جامعهء مدني، امرخيلي ها مهم و حياتي در امر تأمين مدنيت به شمار
ميرود
|