کابل ناتهـ، Kabulnath

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

بخش اول

 

 

 

بخش دوم

 

 

 

 

 

 

 

 
 
   
زندگی کودکان درافغانستان


گرد آوری  وابرازنظراز: ن .م
۳ 
 
 

 

در ادامۀ عنوان

               تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی

 

 

در پایان قیمت برخی ازمواد مورد نیاز را میاوریم تا دیده شود که عدم تناسب میان در آمد ومصرف چه بار دشواری را در روند رشد کودک ایجاد میکند. از آوردن قیمت مواد ومعاش وعاید کارمندان وکسبه کاران که طی چند سال اخیر را احتوا میکرد، منصرف شدیم.  به جای آن تنها به یادداشت اواخر ماه اکتبر بسنده شد.


 یک سیر بوره                  400
یک کیلو  گوشت               280
یک قرص نان                  10 
یک کیلوچای سیاه  ویا سبز  200
 قطی روغن 16 کیلویی      1400                
یک بوری برنج 7 کیلویی    1400         
 یک کیلو دال                   120
 یک سیرکچالو                 120
 نخود                            460-700

لوبیا                              380- 480 

قیمت پطلون طفلانه           350  الی 1500  
قیمت  کرتی                    500 الی 2000 

قیمت جوراب                  10  الی 50 . 
قیمت بوت                      200 الی 1300

 

کرایۀ خانه ازیک اطاقه های محقر وغیر قابل زندگی در محله های مختلف تا حویلی های مستقل و دارای چند اتاق سطوح پایان، 2000 افغانی تا 10000 افغانی را درنظر گرفتیم. درین یادداشت  ما،منازل قیمتی و مکروریان ها، منازلی که تازه آباد شده اند، ومنازلی گه کرایۀ آنها به دالرپرداخت می شود،شامل نمی باشند.18
                                                                                               

 

معاش ماهوار :

 

 صاحب منصب  پائین رتبه              10000  افغانی

معلم                     "   "                4850    "

مامور                   "   "       6000    "

و این درصورتی است که بارها معاش کارمندان مؤسسات دولت نیز به موقع پرداخت نشده است.

برای دوتن از فروشندگان یک مغازۀ میوه فروشی که هرکدام ایشان دارای 2 و 3 کودک بودند،عاید متوسط3 هزارافغانی دریک ماه "غنیمت" پنداشته می شد.آنها گفتند که در طول یک سال چندین ماه را دربیکاری ویا در جست وجوی کاری برای چند روز سپری می نمایند. آنها گفتند که " خدا شاهد است که بعضی وقت ها خانۀ ما روی گوشت را هم نمی بیند "

رانندۀ یک تاکسی که برای پیدا کردن کاربه کابل آمده با چهار تن از اعضای خانواده و برادرش که اوهم متأهل  و دارای دو دختراست؛ یک سال در یک اطاق کرایی به سر برده اند.

 

کودکان معتاد

 

یکی ازمشکلات بزرگ با پهنایی ازرنج آفرینی و جوانب تباهیگرانه و مصیبت زایی آن در کشورما، رواج سریع مواد مخدره است. اکنون نه تنها بخش های وسیعی از زمین های زراعتی را کشت خشخاش فراگرفته است  بلکه ده هاهزارانسان واز جمله کودکان جامعه را به گونۀ فزاینده یی به کام تباهی می برد. در حالی که چند دهه پیش کمتر از اعتیاد مردم به مواد مخدره خبری بود و از کشت آن مورد توجه قرارنمی گرفت.گفته می شد که به رسم تفنن درچند جای زرع شده بود.ازمعتادان به مواد مخدره اثرچشمگیری نبود. درشهرها وروستا ها، تعدادی ازجوانان با چرس خود را خمار می نمودند. یک تعداد بعد از یک ویا چند بارآزمایش، ازاستعمال آن دست می کشیدند.اما تعداد کمی به آن معتاد شده تا دم پیرانه سری، به کشیدن چرس معتاد بودند. در هر حال کودکان به چنان مواد آغشته نبودند

اما اکنون زرع مواد مخدره گسترش بی سابقه یافته است. تولید ومشغولیت به جریا ن تهیه وانتقال آن نیز سبب شد که تعدادی به استفاده از آن عادت نمایند. درسال 1383به یکی از دلایل اعتیاد کودکان به مواد مخدره در مناطقی ازاطرف هرات مانند شیندند، چنین روشنی انداخته شده است:" کودکان کار نیش زدن قوزه ها راانجام میدهند در اثر چشیدن آنان آهسته آهسته معتاد می شوند."19

 

طبق یک خبردیگر :" 38 در صد کودکان به کار های شاق از جمله کار درکشتزارهای  خشخاش اشتغال دارند."20

 

تعدادی از آن جوانان را که در صفحات تلویزیون ها نشان میدهند،چنین سیری ازکار در زمین های کشت خشخاش، وهمکاری برای انتقال مواد مخدره،یا آغشته شدن آن در ایران وپاکستان، را طی کرده اند.

 

 

 

 یک تعداد دیگردرکشورهای پاکستان وایران به آن معتاد شدند. که بیشتر درسن وسال نوجوانی وجوانی بودند.

این مصیبت در شهرها به ویژه درشهر کابل بیشتردامنگیرتعدادی ازکودکان سرگردان ،بی سرپرست ویا کوچه گرد شده است. در برخی از مناطق روستایی عده یی از مادران برای خواب دادن کودک، وبرای اینکه به وظایف روزمرۀ خود برسند، به دادن چنان مواد متوسل شده اند.این کودکان معتاد شده سیرعادی زنده گی را اندک اندک از دست داده اند.

 

رونق اقتصادی  ناشی از قاچاق مواد مخدره و بوجود آمدن شبکه های قاچاقبران،عامل گسترش دهندۀ آن شده است. قاچاقبران کودکان را برای انتقال بسته های آن به کارمی گمارند . این کودکان دراثر چنان کار و همکاری با قاچاقبران به اطفال قاچاقچی شهرت یافته اند . برخی از آنها کودکان معتادانی هستند که ازطرف پدرویا مادر به اجبار به سوی چنان کاری رفته اند.

گزارش چند سال پیش( سال 2004) می گوید:" در مدت 4 سال اخیرسه هزار وصد بیست وشش نفرکوک معتاد  . . " را مرکز بازپروری پذیرا بوده است.(21). رقمی که طی سالهای بعد کاهش ندیده است.

 

گزارش دیگری ازهرات حاکی است که 50 هزارمعتاد در آن شهر وجود دارد. تعدادی از کودکان خیابانی وابسته به آنها، در مقابل پول ناچیزدراختیار قاچاقچیان قرارمی گیرند. مسئولان کمیسیون حقوق بشر افغانستان اعتیاد کودکان به مواد مخدر را هم یکی دیگر از موارد نگرانی خود در مورد کودکان می دانند.پرویز  آهنگ یک تن از مسؤولان کمیسیون حقوق بشر می گوید :

 " تعدا د زیادی از کودکان در افغانستان به مواد مخدر معتاد شده اند. "

افغانستان بزرگترین تولید کننده مواد مخدردرجهان است و مواد مخدر دراین کشور به قیمت کم و به سادگی در دسترس کودکان قرار می گیرد."22

درین باره گزارش دیگری  را هم داریم :

6 اکتبر2010:

Unodc دفتر ملل متحد مبارزه با مواد مخدره گزارشی را انتشار دادکه در سال گذشته 468000 انسان درسراسر جهان دراثرمواد مخدره جان خود را از دست داده اند. درین گزارش آمده است که از آنجمله :

36% در افریقا

31% در امریکا

27% در آسیا و

5% در اروپا بوده اند.

در گزارش دیگری انتشار یافت که کشت مواد مخدره در افغانستان افزایش یافته است.

در همه جا گفته می شود که بیشتر مواد از افغانستان وارد بازار جهانی مواد مخدره می شود. هراندازه بازارجهانی مواد مخدره رونق بگیرد، مشوقین آن در افغانستان فعالتر ودلگرمتر میشوند. باندهای مافیایی بادادن پول بیشتر به زمینداران، آنها را تشویق میکنند که به عوض گندم ویا سایر مواد زراعتی تخم مواد مخدره را  کشت کنند. بی امنیتی دولتی و وابستگی قدرتمندان با باند های مافیایی سبب میشود که در زیر چشم مامورین دولتی به کشت آن بپردازند. و درمناطقی که به زیر تسلط  طالبان گذاشته شده است، بیشترین اراضی در اختیار باند های  تهیه کننده وقاچاق چیان مواد مخدره است.

کشت مواد مخدره زمین های زراعتی افغانستان را نیز به کام  تباهی سپرده است . "23

 

 

کودکان زندانی

 

تعدادی ار کودکان در زندان شب وروز خود را سپری مینمایند.  دلیل آن درچند عامل پایان است :

                                                                                   

تعدادی ازآنها درحالی که پدرشان فوت کرده ویا به قتل رسیده است،همراه با مادر بازداشت شدۀ خویش ناگزیردر زندان هستند.   

 

برخی ازآن کودکان که خویشاوندان نزدیک ندارند ویا اگر دارند آنها از پذیرفتن  ونان دهی  ومتقبل شدن مسؤولیت پرورش کودکان امتناع ورزیده اند. این عامل سبب شده که با مادرخویش از روی اجباردرزندان به سرببرند. کودکانی  هستند که از زندان به سوی مکتب میروند وبعد از ختم درس به زندان برمیگردند.

 

دلیل بازداشت تعداد دیگری ازکودکان ازطرف نیروهای امنیتی جرایم مختلف و تخطی ازقانون گفته شده است. این تعداد از کودکان زندانی را درزندان هایی با نام " مراکز اصلاح وتربیت " نگهداری میکنند.

برخی از منابع غیر دولتی ازبازداشت ،وضعیت وشرایط زندگی  کودکان زندانی ابراز نارضایتی نموده اند. بطور مثال ،خانم حمیده برمکی مسؤول حمایت ار حقوق کودکان در کمیسیون حقوق بشر افغانستان می گوید:

 " ما آماری در مورد بازداشت غیر قانونی کودکان ازسوی پولیس داریم ."24

 

توسل کودکان به سرقت واعمال غیر قانونی وبازداشت آنها سالها پیش آغاز یافته بود.

منبعی در سال 2004نوشت : "  . . . آنان ( کودکان) با سرقت های جزیی روانۀ مراکز اصلاح وتربیت می شوند، که آمارکودکان دراین مراکز از دوازده نفر گاهی تا پنجاه نفرنیز بصورت ماهانه در نوسان است. این تعداد تنها تعداد محدودی از کودکان زیادی را تشکیل میدهند که دست به سرقت می زنند واز این مکان سر در می آورند."25

  اما رئیس عدلیۀ غزنی دربارۀ کودکان زندانی آن ولایت می گوید :   " شرایط اطفال بهتر از دیگر زندان ها میباشد. به گفتۀ وی اطفال بازداشت شده، 18 نفر هستند که در مرکز اصلاح وتربیۀ اطفال نگهداری می شوند.26

 

منبع دیگری می گوید:

" کمیسیون حقوق بشر افغانستان با انتشار گزارشی نسبت به وضع کودکان زندانی ابراز نگرانی کرده است.براساس گزارش تازه این کمیسیون هنوز هم کودکانی که از قانون تخلف می کنند، در شرایط نامناسب نگهداری می شوند و به آموزش آنان توجه کافی نمی شود.

این گزارش بر اساس گفتگو با نزدیک به ۲۵۰ کودک زندانی در ۲۲ ولایت افغانستان تهیه شده، و بخش زیادی ازآن به شرایط بد کودکان در زندانها و مراکز اصلاح و تربیت کودکان اختصاص یافته است" 27

 

 بازهم گفته شده است که:

" کمسیون مستقل حقوق بشرافغانستان و صندوق کودکان سازمان ملل متحد نسبت به وضعیت کودکان متخلف از قانون در افغانستان ابراز نگرانی کرده اند. این نهاد ها درگزارشی که انتشار داده اند مواردی مانند عدم دسترسی کودکان متخلف از قانون که در مراکز اصلاح و تربیت نگهداری می شوند به وکیل مدافع و پایین بودن میزان دسترسی آنان به آموزش و پرورش، سهولت های بهداشتی وغذا در مراکز اصلاح و تربیت برشمرده شده و از موجودیت روحیه ی جزایی به جای میکانیزم های باز پروری کودکان متخلف از قانون در محاکم مربوط به کودکان و نبود محاکم و سارنوالی های مخصوص کودکان در ولایت های کشورانتقاد شده است."28

 

 

کودک ربایی

 

اختطاف ویا ربودن کودکان درافغانستان بیشتر شده است. کودک ربایان با این عمل خویش دو منظور را دنبال نموده اند:

الف:

تعدادی ازجوانان برای به دست آوردن پول به کودک ربایی متوسل شده واز آنها به عنوان وسیلۀ فشارعلیه  خانواده های کودک استفاده می نمایند. با وجودی که جوانان وکهنسالان نیز از هدف چنین  آدم رباییان در امان نمانده اند، اما کودکان با سهولت می توانند هدف شکار آنها قرار بگیرند . زیرا امکانات مقاومت را ندارند. برای دفع چنین اقدامات، خانواده هایی که امکانات وتوان اقتصادی  بهتردارند،توانسته اند،به محافظت کودکان خود بپردازند. مثلا ً کودکان خویش را با موتر تا مکتب همراهی می کنند ویا محافظینی برای آنها گماشته اند. تعدادی هم به بس ها ویا موترهای خردتر ماهانه مقداری پول میدهند تا کودکان شان را از خانه به مکتب برده ودوباره وبه وقت معین به منزل برگرداند. با آن هم درکابل  ودر بقیه شهرها، کودک ربایی همواره  زندگی کودکان را تهدید کرده وسایۀ تهدید آن پایان نیافته است.

 

بعضی از خانواده ها پس ازتأمین تماس با ربایندۀ کودک ،ترجیح داده اند، که پس از صحبت  ومقداری چانه زنی، خاموشانه  پولی  رابرای آنها بپردازند. زیرا میترسند که در صورت اطلاع به پولیس ،کودکان شان تلف خواهند شد.بعضی ها بالای نیروهای امنیتی  اعتماد واطمینان ندارند. نمونه هایی وجود دارد که کودک ربایان  با وجودیکه پول مورد نظرخویش را به دست آورده اند، اما کودک ویا جوان ربوده شده از طرف آنها به قتل رسیده است. تعدادی از کودکان پس از شنیدن خبر اختطاف هم صنفی یا خویشاوند ونزدیکان خویش ،دچار ناراحتی روحی شده  وبه بهانه جویی برای نرفتن به مکتب روی آورده اند.

 

ب:

عوامل دومی کودک ربایی، منظورهای پایان را دربرمی گیرد:

 

" سپردن دختران و زنان درزمان انتقال برای کارهای خانگی، روزمزدی، فروش مواد مخدر، گدایی، رقص، تن فروشی، فحشا،برای خدمت نظامی، وانجام عملیات انتحاری، استفاده از اعضای بدن وغیره مورد استفاده قرارگرفته اند."

 

در ادامۀ مطلب بالا، افزوده شده است که 19 درصد پسران، 45 در صد را دختران وبیش از 38 در صد را زنان تشکیل میدادند." تعدادی از آنها به خارج فرستاده می شوند تا مورد بهره برداری قرار بگیرند. بر اساس همین گزارش 70 در صد ربوده شدگان را به سوی ایران پسران تشکیل میدهند که در آنجا درمعرض استثمارنیزقرار می گیرند.

 

 آنانی که به سوی پاکستان انتقال میابند،برخی  برعلاوۀ استثمار، برای عملیات تخریبی وانتحاری آماده می شوند. تعدادی از آنها چون از آبرو ریزی ترس دارند،نمی خواهند به وطن برگردند. عده یی هم به هیروئین  وغیره مواد  معتاد شده اند.

 

درین میان رقم کسانی هم به چشم می خورد که به پس از آن چه رد مرز از ایران نامیده شده است، به دلیل نداشتن امکانات حین گذربه سوی افغانستان شکار قاچاقیان واستفاده های شوم آنها شده اند.

 

 به رغم بازتاب گسترده یی که دارد،عامل تباهیگرکودک ربایی، به حیات ویرانگرانه اش درافغانستان ادامه داده است. تصور می شود که ازعوامل عدم کاهش آن این باشد که عاملان قاچاق انسان،مورد بازخواست جدی نبوده اند. طی پرسش هایی که درین زمینه به عمل آمده است، "85 در صد اظهار داشته اند که عاملان دستگیر نشده اند . . .،87 در صد عنوان کرده اند که عاملان قاچاق مجازات نشده اند." 29

 

پیرامون کسانی که بیشتردرمعرض آسیب پذیری هستند، نتیجۀ یک بررسی اظهار میدارد که :" آسیب پذیری زنان وکودکان مانند نداشتن والدین یا یکی از آنها در قربانی شدن قاچاق زنها نقش داشته است. طبق یافته های این گزارش اکثریت قربانیان را افراد آسیب پذیر تشکیل داده اند. . .   به عنوان مثال ، بیش از نیمی از قربانیان 54 در صد ازحمایت پدر ومادر محروم بوده اند."30

 

اختطاف وقاچاق کودکان به ویژه دختران نوبالغ گرچه درگسترۀ زمین دیده می شود؛اما درافغانستان حال و وضع وخیمتر دارد. " تخمین زده می شود که بیش از 27 ملیون برده در سراسرجهان وجود داشته باشد. بیش از نیمی ازآنان را افراد زیر 18 سال  تشکیل میدهد. وبیش از 70 در صد آنها دختران زیرا 25 سال اند، که به خاطرسؤ استفداده های جنسی، فاحشگی، ساختن فلم های پورنو گرافی ودیگر اشکال استثمار جنسی قاچاق می شوند. . ."

در گسترۀ جهانی " سالانه در حدود 42/5 ملیارد دالر برای قاچاق چیان حرفه یی انسان سود ودرامد دارد.31

 

 

18 -  به منظور رعایت فشردگی اطلاعات به نوشتن معاش چند تن بسنده نمودیم.

19 -  کامران میرهزار. کابل پرس 2004روایتی از افغانستان لب بسته. حقوق بشردرهرات 

20    -    ( سایت حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان  اسفند 1388)

21    - کامران میرهزار. کابل پرس 2004

22    بی بی سی 1388

23-    ن.مهرین سایت کابل ناتهـ

24-    سایت حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان 3 اسفند. 1388

25-    ک. میرهزار. کابل پرس 2004

26-       14ثور 1390 . پاک نیا غزنی بست باستان.زیرعنوان مشکلات زندانیان غزنی .

27-    نگرانی از وضع کودکان زندانی در افغانستان 2008 BBC

28 -    ابرازنگرانی ازوضعیت کودکان دربند،درافغانستان شبکۀ جامعۀ مدنی وحقوق  بشر 28/06/2008  

29-    گزارش تحقیقی بررسی علل وعوامل قاچاق زنان وکودکان در افغانسنان سرطان 1390 خورشیدی .برابر با جولای 2011 www.aihrc.org.af

30-    منبع پیشین .

 en.wikipedia.or  - 31

 

  قاچاق انسان شکل نوینی از برده‌داری در دنیای مدرن است که شامل استخدام انسان‌ها، انتقال و دریافت آنها برای وادار کردن افراد به تن‌فروشی یا مجبور کردن به کارهایی سخت و طاقت‌فرسا در کارخانجات،رستوران‌ها، مزارع و دامداری‌ها و پروژه‌های ساختمانی است. قاچاق انسان پس از قاچاق اسلحه و مواد مخدر، سومین تجارت غیرقانونی در دنیا به شمار می‌رود.  از انواع رایج آن قاچاق کودکان می‌باشد.

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

 

شمارهء مسلسل   ۱۶٠       سال        هفتم              جدی /دلو    ۱۳٩٠     هجری خورشیدی         ۱۶ جنوری ٢٠۱٢ عیسوی